رفتن به مطلب

thaniashar

Administrators
  • تعداد ارسال ها

    430
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    3

نوشته‌های وبلاگ ارسال شده توسط thaniashar

  1. thaniashar

    احکام روزه
    شماره مسئله ▼ [۲۰۳۳] [۲۰۳۴] [۲۰۳۵] [۲۰۳۶] [۲۰۳۷] [۲۰۳۸] [۲۰۳۹] [۲۰۴۰] [۲۰۴۱] [۲۰۴۲] [۲۰۴۳] [۲۰۴۴] [۲۰۴۵] [۲۰۴۶] [۲۰۴۷] [۲۰۴۸] [۲۰۴۹] [۲۰۵۰] [۲۰۵۱] فهرست بعضی از مواردی که قضای روزه، واجب نیست بعضی از مواردی که قضای روزه، واجب است احکام دیگر روزه قضا مواردی که قضا و کفاره روزه واجب است مواردی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا
    بعضی از مواردی که قضای روزه، واجب نیست
    مسئله ۲۰۳۳. در موارد زیر لازم نیست مکلّف قضای روزه را انجام دهد:
    ۱. اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه‏های وقتی را که دیوانه بوده قضاء نماید.
    ۲. هنگامی که فرد بالغ گردید، واجب نیست قضای روزه‌هایی را که در ایّام قبل از بلوغ نگرفته است به جا آورد.
    ۳. اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه‏های وقتی را که کافر بوده قضاء نماید.
    ۴. اگر فرد بیهوش یا شخصی که در کُما است هوشیار گردد و از حالت بیهوشی یا کُما بیرون آید روزه‌های روزهایی را که بیهوش بوده یا در کُما به سر می‌برده و نیّت روزه نداشته، لازم نیست قضا نماید.
    ۵. روزه‌هایی را که فرد مخالف، مطابق با مذهب خویش انجام داده است، یا مطابق مذهب تشیّع - در صورتی که قصد قربت از او حاصل شده - به جا آورده است، بعد از آنکه شیعه دوازده امامی گردید، لازم نیست قضا نماید.
    ۶. اگر فرد به دلیل بیماری یا حیض یا نفاس، روزه ماه رمضان را نگیرد و قبل از گذشت زمانی که بتواند آن روزه‌هایی را که نگرفته قضاء کند، بمیرد، آن روزه‌ها قضاء ندارند. به عنوان مثال پدری که در ماه مبارک رمضان به علت بیماری روزه نگرفته و در روز عید فطر همان سال از دنیا رفته است، بر پسر بزرگ‌تر لازم نیست قضای روزه‌های او را بگیرد.
    بعضی از مواردی که قضای روزه، واجب است
    مسئله ۲۰۳۴. در موارد زیر واجب است مکلّف قضای روزه را به جا آورد:
    ۱. روزه‏ای که انسان به علّت مستی انجام نداده، باید قضاء نماید، هرچند، چیزی را که به سبب آن مست شده، برای معالجه و درمان خورده باشد.
    ۲. اگر مسلمانی کافر شود (مرتدّ گردد) و دوباره مسلمان گردد، روزه‏های وقتی را که مرتدّ بوده باید قضاء نماید و در این حکم فرقی بین مرتدّ فطری و مرتدّ ملّی نیست.
    ۳. روزه‌هایی را که فرد به علّت سفری که روزه گرفتن در آن جایز نیست، نگرفته است، بعد از برطرف شدن عذر، واجب است قضا نماید.
    ۴. روزه‌هایی را که فرد مخالف انجام نداده، بعد از آنکه شیعه شد، واجب است قضا نماید.
    ۵. روزه‌هایی را که زن به واسطه حیض یا نفاس نگرفته، بعد از برطرف شدن عذر، واجب است قضا نماید.
    ۶. اگر فرد در یوم الشّک که نمی‌داند آخر ماه شعبان است یا اوّل ماه رمضان روزه نگیرد و بعداً بفهمد ماه مبارک رمضان بوده، واجب است قضای آن را به جا آورد.
    ۷. اگر فرد به اعتقاد اینکه روز عید فطر است روزه نگیرد و بعداً متوجّه شود آن روز، روز آخر ماه مبارک رمضان بوده، واجب است قضای آن روز را به جا آورد.
    مسئله ۲۰۳۵. اگر انسان روزه ماه رمضان را عمداً نگیرد:
    الف. باید از روزه خواری خویش جدّاً به درگاه الهی توبه نماید.
    ب. واجب است قضای آن را به جا آورد.
    ج. با شرایطی که در فصل کفّاره روزه ذکر می‌شود، کفّاره عمد ماه مبارک رمضان بر عهده او ثابت می‌‌شود و واجب است برای هر روز روزه خواری دو ماه روزه بگیرد، یا به شصت فقیر طعام بدهد، یا یک بنده آزاد کند.
    د. چنانچه تا ماه رمضان آینده قضای آن روزه را به جا نیاورد، بنابر احتیاط واجب، برای هر روز یک مُدّ طعام نیز کفّاره بدهد.
    احکام دیگر روزه قضا
    مسئله ۲۰۳۶. کسی که چند روز روزه قضای ماه مبارک رمضان دارد و تعداد آنها را نمی‌داند یا فراموش کرده، مثلاً نمی‌داند که سه یا چهار یا پنج روز بوده، چنانچه مقدار کمتر را روزه بگیرد، کافی است و واجب نیست تعدادی را که مشکوک است به جا آورد، ولی احتیاط مستحب است به قدری روزه بگیرد که یقین کند تمام آنها را انجام داده است بنابراین در مثال ذکر شده، بهتر است احتیاطاً پنج روز روزه قضا بگیرد.
    مسئله ۲۰۳۷. اگر برای عذری چند روز روزه نگیرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او بر طرف شده، واجب نیست مقدار بیشتری را که احتمال می‌دهد روزه نگرفته قضاء نماید، مثلاً کسی که قبل از ماه رمضان مسافرت کرده و نمی‌داند عصر پنجم ماه رمضان از سفر برگشته یا عصر ششم و یا اینکه مثلاً در اواخر ماه رمضان مسافرت کرده و بعد از ماه رمضان برگشته و نمی‌داند که شب بیست و پنجم ماه رمضان مسافرت کرده یا شب بیست و ششم، در هر دو صورت می‌تواند مقدار کمتر یعنی پنج روز را (در مثال دوّم،در صورت کامل بودن ماه) قضاء کند؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که مقدار بیشتر یعنی شش روز را قضاء نماید.
    مسئله ۲۰۳۸. اگر از چند ماه رمضان روزه قضاء داشته باشد، رعایت ترتیب در قضای آنها لازم نیست. بنابراین قضای هر کدام را که اوّل بگیرد اشکال ندارد؛ ولی اگر وقت قضای ماه رمضان آخر کم باشد، مثلاً پنج روز از ماه رمضان آخر قضاء داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان جدید مانده باشد، احتیاط مستحب آن است که اوّل قضای ماه رمضان آخر را بگیرد.
    مسئله ۲۰۳۹. اگر قضای روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نیّت، معیّن نکند روزه‏ای را که می‌گیرد قضای کدام ماه رمضان است، قضای آخرین سال حساب نمی‌شود، بنابر این کفاره تأخیر ساقط نمی‌باشد.
    مسئله ۲۰۴۰. در روزه‌های قضاء، رعایت موالات لازم نیست؛ بنابراین اگر کسی یک هفته پشت سر هم روزه ماه مبارک رمضان را - چه با عذر و چه بدون عذر - نگرفته، در هنگام قضای آن، واجب نیست هفت روز روزه را، پشت سر هم انجام دهد.
    مسئله ۲۰۴۱. روزه‌داری که قضای روزه ماه رمضان از خودش دارد و روزه قضا گرفته است، می‌تواند قبل از اذان ظهر، روزه خود را باطل نماید ولی اگر وقتِ قضاء تنگ باشد، مثل اینکه فرد، یک هفته روزه قضاء از ماه رمضان قبل دارد و فقط هفت روز هم به ماه رمضان سال جدید باقی مانده است، در این صورت، احتیاط مستحب آن است که روزه خویش را باطل ننماید[۱] و امّا بعد از اذان ظهر، افطار عمدی روزه قضای ماه رمضان جایز نیست و کفّاره دارد.
    مسئله ۲۰۴۲. اگر فردی قضای روزه میّتی را گرفته باشد، احتیاط مستحب آن است که بعد از اذان ظهر روزه را باطل نکند.[۲]
    مسئله ۲۰۴۳. کسی که قضای روزه ماه رمضان خودش را گرفته، اگر بعد از اذان ظهر عمداً به خوردن یا آشامیدن یا جماع یا استمناء روزه خویش را باطل ‏کند، واجب است ده فقیر را سیر کند یا به هر کدام یک مُدّ طعام بدهد و اگر نمی‌تواند، سه روز روزه بگیرد و چنانچه افطار روزه قضا در بعد از ظهر با مبطلاتی که ذکر شد، به علّت ندانستن مسأله و حکم شرعی باشد، در صورتی که جاهل قاصر باشد، کفّاره بر او واجب نیست ولی اگر جاهل مقصّر باشد - حتّی بنابر احتیاط واجب در موردی که هنگام ارتکاب مبطل، تردید نداشته - پرداخت کفّاره لازم می‌باشد.
    مواردی که قضا و کفاره روزه واجب است
    مسئله ۲۰۴۴. اگر کسی روزه ماه رمضان را با خوردن یا آشامیدن یا جماع یا استمناء یا باقی ماندن بر جنابت باطل کند[۳] ، در صورتی که عمدی و با اختیار باشد و به علّت ناچاری و اضطرار یا اکراه نباشد، علاوه بر قضاء، کفّاره هم بر او واجب می‌شود؛ ولی کسی که سایر مبطلات روزه را عمدی و با اختیار مرتکب شده مثل باقی ماندن بر حیض و نفاس، قی کردن، اماله کردن، دروغ بستن به خداوند متعال و پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم‌السلام)، پرداخت کفّاره بر او واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که علاوه بر قضاء، کفّاره هم بدهد.
    مسئله ۲۰۴۵. اگر کسی یکی از موارد پنج گانه را که در مسأله قبل ذکر شد، به علّت ندانستن مسأله، انجام دهد، یعنی نمی‌‌دانسته که این موارد، روزه را باطل می‌کند و آن را انجام دهد، چند صورت دارد:
    الف. اگر در فراگیری مسأله کوتاهی کرده (جاهل مقصّر محسوب شود) و در هنگام انجام مفطر تردید داشته و احتمال مفطر بودن آن را می‌داده است، کفاره بر او بنابر احتیاط لازم، واجب می‌‌شود.
    ب. اگر در فراگیری مسأله، کوتاهی نکرده باشد (جاهل قاصر باشد) و یا حتّی کوتاهی کرده باشد (جاهل مقصّر باشد)، امّا در هر دو صورت، در هنگام انجام مفطر تردید نداشته باشد، کفّاره بر او واجب نمی‌شود.
    ج. چنانچه برای انجام مفطر، در هنگام ارتکاب آن، حجّت شرعی داشته باشد (که در این صورت هم جاهل قاصر به حساب می‌آید)، کفّاره بر او واجب نیست.
    بنابراین کسی که عقیده قطعی داشته که این مفطرات، روزه را باطل نمی‌کند، هرچند در مقدّمات چنین عقیده‌ای مقصّر باشد، مثل اینکه در فراگیری مفطرات روزه، کوتاهی کرده باشد، کفّاره بر او واجب نیست و همچنین است کسی که نمی‌دانسته روزه بر او واجب است، مانند کودکانی که در اوائل سنّ بلوغ هستند و اعتقاد داشته‌اند که روزه بر آنان واجب نمی‌باشد.
    مسئله ۲۰۴۶. کسی که می‌‌دانسته موارد پنج گانه‌ای که در مسأله (۲۰۴۴) ذکر شد، روزه را باطل می‌کند ولی نمی‌دانسته که با انجام آنها کفّاره بر عهده او واجب می‌شود، کفّاره از او ساقط نمی‌‌شود و باید کفّاره بدهد.
    مسئله ۲۰۴۷. اگر کسی در حال روزه ماه مبارک رمضان کاری را انجام دهد که با صرف نظر از این ‌که مفطر روزه است، به خودی خود، حرام می‌باشد - مثل استمناء - و این در حالی باشد که حرام بودن آن را می‌دانسته، ولی عقیده قطعی داشته که روزه را باطل نمی‌کند و احتمال مفطر بودن آن را نمی‌داده است، در این صورت نیز کفّاره بر او واجب نمی‌‌شود.
    مواردی که فقط قضای روزه واجب است
    مسئله ۲۰۴۸. در چند مورد به جز مواردی که قبلاً به آنها اشاره شد، فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نیست:
     اوّل: در شب ماه رمضان جنب باشد و با توضیحی که در مسأله (۲۰۰۳) ذکر شد تا اذان صبح از خواب دوّم یا سوّم بیدار نشود و همچنین خواب اوّل به تفصیلی که در مسأله (۲۰۰۲) ذکر شد.
    دوّم:در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک یا چند روز روزه بگیرد که توضیح آن در مسأله (۱۹۹۵) ذکر شد.
    سوّم:کاری که روزه را باطل می‌کند انجام ندهد، ولی نیّت روزه نکند یا ریا کند یا قصد کند که روزه نباشد و همچنین اگر قصد کند کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، ولی آن را انجام ندهد، به توضیحی که قبلاً در نیّت روزه ذکر شد.
    چهارم:در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
    پنجم:کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. همچنین است حکم، اگر فرد با اعتماد به ساعت یا رادیو و مانند آن اطمینان نماید که صبح نشده و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
    ششم:کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین یا اطمینان نکند، یا خیال کند شوخی می‌کند و خودش هم تحقیق نکند و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
    هفتم: به گفته فرد دیگری که حرف او شرعاً برایش حجّت است، یا انسان به اشتباه معتقد باشد که حرف او حجّت است، افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
    هشتم:یقین یا اطمینان کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر در هوای ابری و مانند آن به گمان اینکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، در این صورت، قضاء، بنابر احتیاط واجب است.
    نهم:به علّت تشنگی مضمضه کند، یعنی آب در دهان بگرداند و بی‌‌اختیار فرو رود؛ ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا به جهتی غیر از تشنگی مثل مواردی که مضمضه در آنجاها مستحب است مانند وضو، مضمضه کند و بی‌‌اختیار فرو رود، قضاء ندارد. همچنین اگر روزه‌دار غیر آب، چیز دیگری را در دهان ببرد و بی‌اختیار فرو رود، یا آب داخل بینی کند و بی‌‌اختیار فرو رود، قضاء بر او واجب نیست.
    دهم:آنکه کسی به دلیل اکراه یا ناچاری یا تقیّه افطار کند، چنانچه مورد اکراه و تقیّه، خوردن یا آشامیدن یا جماع باشد؛ و در غیر این مفطرات نیز، بنابر احتیاط واجب حکم همین‌طور است.
    مسئله ۲۰۴۹. در مسأله قبل در مورد اوّل باید فرد آن روز را روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب، آن را به نیّت قربت مطلقه[۴] انجام دهد، سپس باید قضای آن را هم به قصد ما فی الذّمّه أعمّ از قضاء و عقوبت بجا آورد.
    در مورد دوّم هم اگر در بین روز است باید فرد آن روز را روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب، آن را به نیّت قربت مطلقه انجام دهد و در هر صورت باید قضای آن را هم به قصد ما فی الذّمّه أعمّ از قضاء و عقوبت انجام دهد.
    در مورد سوّم در صورتی که روزه ریایی گرفته یا در تمام روز نیّت روزه نکرده یا قصد کرده روزه نباشد، روزه‌‌اش باطل است و باید قضای آن را انجام دهد و انجام مفطرات بر او حرام می‌باشد و چنانچه افطار کند، دو معصیت کرده؛ یکی ترک روزه و دیگری افطار کردن و در مفطراتی که کفّاره دارد، کفّاره هم بر او واجب می‌‌شود؛ امّا اگر در بین روز ریا کرده یا قصد کرده روزه نباشد و بعد پشیمان شده یا قصد کرده کاری که روزه را باطل می‌‌کند انجام دهد، ولی آن را انجام نداده و بعد پشیمان شده یا از ابتدای روز نیّت روزه نکرده و مفطری هم مرتکب نشده و در بین روز پشیمان شده، بنابر احتیاط واجب، باید رجاءً آن روز را روزه بگیرد و قضای آن را هم بنابر احتیاط واجب، انجام دهد و ارتکاب مفطرات در هر صورت، بر او حرام است و در صورت انجام مفطری که کفّاره دارد، کفّاره هم لازم می‌‌شود.
     در موارد چهارم تا نهم روزه باطل است و باید تا انتهای روز امساک کند و قضای آن را هم انجام دهد و در مورد دهم نیز روزه باطل است و امساک، بنابر احتیاط واجب، لازم است و باید قضای آن را هم انجام دهد.
    مسئله ۲۰۵۰. اگر انسان شک کند که صبح شده یا نه، قبل از تحقیق هم می‌تواند کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد؛ ولی اگر بعداً معلوم شود که صبح بوده، باید قضای آن را به جا آورد امّا کفاره ندارد.
    مسئله ۲۰۵۱. اگر در ماه رمضان، بعد از تحقیق (نگاه کردن به افق برای مشاهده فجر صادق)، برای او معلوم نشود که صبح شده و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، روزه‌‌اش صحیح است و قضاء لازم نیست.
    شایان ذکر است که تحقیق به وسیله ساعت یا رادیو و مانند آن در مورد این حکم کافی نیست و حکم نگاه کردن به افق برای مشاهده فجر صادق را ندارد.
    [۱] . شایان ذکر است آنچه ذکر شد در صورتی ‌است که انجام روزه خصوص آن روز - به سبب نذر و مانند آن - بر فرد، واجب نشده باشد و گرنه افطار و باز کردن روزه، حتّی ‌قبل از ظهر، جایز نیست.
    [۲] . البته این در صورتی است که اتمام روزه همان روز به سبب شرط ضمن عقد اجاره و مانند آن معیّن نشده باشد و گرنه افطار و بازکردن روزه مطلقاً جایز نیست.
    [۳] . باطل شدن در مورد باقی‌‌ماندن بر جنابت به معنایی ‌است که قبلاً ذکر شد.
    [۴] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه ازمبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  2. thaniashar

    احکام روزه
    شماره مسئله ▼ [۱۹۵۰] [۱۹۵۱] [۱۹۵۲] [۱۹۵۳] [۱۹۵۴] [۱۹۵۵] [۱۹۵۶] [۱۹۵۷] [۱۹۵۸] [۱۹۵۹] [۱۹۶۰] [۱۹۶۱] [۱۹۶۲] [۱۹۶۳] [۱۹۶۴] [۱۹۶۵] [۱۹۶۶] [۱۹۶۷] [۱۹۶۸] [۱۹۶۹] [۱۹۷۰] [۱۹۷۱] [۱۹۷۲] [۱۹۷۳] [۱۹۷۴] [۱۹۷۵] [۱۹۷۶] [۱۹۷۷] [۱۹۷۸] [۱۹۷۹] [۱۹۸۰] [۱۹۸۱] [۱۹۸۲] [۱۹۸۳] [۱۹۸۴] [۱۹۸۵] [۱۹۸۶] [۱۹۸۷] [۱۹۸۸] [۱۹۸۹] [۱۹۹۰] [۱۹۹۱] [۱۹۹۲] [۱۹۹۳] [۱۹۹۴] [۱۹۹۵] [۱۹۹۶] [۱۹۹۷] [۱۹۹۸] [۱۹۹۹] [۲۰۰۰] [۲۰۰۱] [۲۰۰۲] [۲۰۰۳] [۲۰۰۴] [۲۰۰۵] [۲۰۰۶] [۲۰۰۷] [۲۰۰۸] [۲۰۰۹] [۲۰۱۰] [۲۰۱۱] [۲۰۱۲] [۲۰۱۳] [۲۰۱۴] [۲۰۱۵] [۲۰۱۶] [۲۰۱۷] [۲۰۱۸] [۲۰۱۹] [۲۰۲۰] [۲۰۲۱] [۲۰۲۲] [۲۰۲۳] [۲۰۲۴] [۲۰۲۵] [۲۰۲۶] [۲۰۲۷] [۲۰۲۸] [۲۰۲۹] [۲۰۳۰] [۲۰۳۱] [۲۰۳۲] فهرست ۱. خوردن و آشامیدن ۲. جماع و آمیزش ۳. استمنا و خودارضایی ۴. دروغ‌بستن به خدا و... ۵. غبار غلیظ ۶. باقی‌ماندن بر جنابت ۷. باقی‌ماندن بر حیض و نفاس ۸. اماله و تنقیه ۹. قی‌کردن احکام مبطلات روزه مکروهات روزه‌دار اموری که روزه را باطل می‌کند (مفطرات روزه)
    مسئله ۱۹۵۰. چند چیز روزه را باطل می‌کند:
    اول: خوردن و آشامیدن. دوم: جماع. سوم: استمناء، یعنی اینکه مرد با خود یا به وسیله دیگری بدون جماع، کاری کند که منی از او بیرون آید و محقّق شدن این امر در مورد زنان،با توجّه به توضیحی است که در مسأله (۴۱۷) ذکر شد. چهارم: بنابر احتیاط واجب، دروغ بستن به خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و جانشینان پیامبر(علیهم‌السلام). پنجم: رساندن غبار غلیظ به حلق بنابر احتیاط واجب. ششم: باقی ماندن بر جنابت تا اذان صبح. هفتم: باقی ماندن زن بر حیض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله کردن با اشیاء روان. نهم: عمداً قی کردن.
     و احکام این موارد، در مسائل بعد ذکر می‌شود.
    ۱. خوردن و آشامیدن
    مسئله ۱۹۵۱. اگر روزه‌‌دار با توجّه به اینکه روزه دارد عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل می‌شود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد، مثل نان و آب، چه معمول نباشد، مثل خاک و شیره درخت و چه کم باشد چه زیاد، حتّی اگر آب کمی از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان برده و آن را فرو برد، روزه‌اش باطل می‌شود؛ مگر آنکه آن مقدار آب آن‌قدر اندک باشد که در آب دهان از بین رفته حساب شود.
    مسئله ۱۹۵۲. اگر فرد موقعی که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد و چنانچه عمداً فرو ببرد، روزه‌‌اش باطل است و با توضیحی که بعداً ذکر خواهد شد، کفّاره هم بر او واجب می‌شود.
    مسئله ۱۹۵۳. اگر روزه‌‌دار چیزی را که بین دندان‌ها مانده است، عمداً فرو ببرد، روزه‌‌اش باطل می‌شود.
    مسئله ۱۹۵۴. کسی که می‌خواهد روزه بگیرد، لازم نیست پیش از اذان دندان‌هایش را خِلال کند یا مسواک بزند، ولی اگر بداند غذایی که بین دندان‌ها مانده، در روز فرو می‌رود، باید خِلال کند یا مسواک بزند.
    مسئله ۱۹۵۵. اگر روزه‌‌دار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه‌‌اش باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۹۵۶. فروبردن آب دهان، هرچند به علّت تصوّر کردن ترشی و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمی‌کند.
    مسئله ۱۹۵۷. فروبردن اخلاط سر و سینه، تا زمانی که به فضای دهان نرسیده باشد، اشکال ندارد؛ بلکه اگر داخل فضای دهان شود و آن را فرو ببرد، باز هم روزه‌اش باطل نمی‌شود؛ هرچند احتیاط مستحب است که آن را فرو نبرد.
    مسئله ۱۹۵۸. آمپول و سِرُم، روزه را باطل نمی‌کند؛ هرچند آمپول تقویتی یا سرم قندی نمکی باشد.
    مسئله ۱۹۵۹. ریختن دارو در چشم و گوش، روزه را باطل نمی‌کند، هرچند مزه آن به گلو برسد و امّا اگر دارو را در بینی بریزد، چنانچه نداند به حلق می‌رسد یا نه و قصد رساندن آن به حلق را هم نداشته باشد، روزه را باطل نمی‌کند، ولی اگر فرد آب یا چیز دیگر را از طریق بینی وارد حلق و مری نماید، آشامیدن صدق نموده و روزه را باطل می‌کند.
    مسئله ۱۹۶۰. احساس تشنگی یا ضعف داشتن، به تنهایی، عذر شرعی برای افطار روزه نیست، ولی اگر تشنگی یا ضعف فرد به قدری زیاد است که در اثر آن به سختی زیادی بیفتد که معمولاً نمی‌شود آن را تحمّل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد؛ امّا در ماه مبارک رمضان بنابر احتیاط واجب باید به مقدار ضرورت و از بین رفتنِ آن ضعف یا تشنگی فوق العاده - با توضیحاتی که ذکر شد - اکتفا نموده و در بقیّه روز از انجام کاری که روزه را باطل می‌کند، پرهیز نماید، هرچند در هر صورت، روزه، با خوردن یا آشامیدن وی باطل می‌شود.
    امّا کسی که مریض است و مثلاً مبتلا به بیماری سنگ کلیه می‌باشد و روزه برای وی ضرر قابل توجّه دارد و لازم است جهت درمان یا پیشگیری از شدّت مرض، در بین روز زیاد آب بیاشامد، روزه بر وی واجب نیست و آشامیدن آب برایش جایز می‌باشد و واجب نیست در بقیّه روز از انجام کاری که روزه را باطل می‌کند، خودداری نماید.
    شایان ذکر است تمام احکام ذکر شده در این مسأله برای غذا خوردن نیز وجود دارد.
    مسئله ۱۹۶۱. جویدن غذا برای بچّه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که فرد قصد فرو بردن آن را ندارد و معمولاً نیز به حلق نمی‌رسد، هرچند اتّفاقاً فرو برود، روزه را باطل نمی‌کند؛ ولی اگر انسان از اوّل بداند که به حلق می‌رسد و این کار را عمداً انجام دهد، روزه‌اش باطل شده و قضا و کفّاره بر او واجب می‌شود.
    مسئله ۱۹۶۲. مضمضه زیاد برای روزه‌دار مکروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو ببرد، باید آبی که از بیرون دهان در هنگام مضمضه، وارد دهان شده - و آن‌قدر کم نیست که در آب دهان از بین رفته حساب شود - را بیرون بریزد و بهتر آن است که سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزد، هرچند با یک بار هم آن آب، از دهان خارج شده باشد.
    ۲. جماع
    مسئله ۱۹۶۳. جماع (آمیزش) روزه را باطل می‌کند، هرچند فقط به مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید.
    مسئله ۱۹۶۴. اگر کمتر از مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، روزه باطل نمی‌شود؛ ولی در مورد شخصی که ختنه‌گاه ندارد، اگر کمتر از مقدار ختنه‌گاه داخل شود نیز روزه‌اش باطل می‌شود.
    مسئله ۱۹۶۵. اگر عمداً قصد جماع نماید و شک کند که به اندازه ختنه‌گاه داخل شده یا نه، حکم این مسأله با مراجعه به مسأله (۱۹۴۳) معلوم می‌شود و در هر صورت، اگر فرد کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، کفّاره بر او واجب نیست.
    مسئله ۱۹۶۶. اگر فراموش کند که روزه است و جماع نماید، یا او را به جماع مجبور نمایند، طوری که از اختیار او خارج شود روزه او باطل نمی‌شود، ولی چنانچه در بین جماع یادش بیاید، یا اجبار از او برداشته شود و اختیار پیدا کند باید فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود روزه‌اش باطل است.
    ۳. استمناء
    مسئله ۱۹۶۷. اگر روزه‌دار استمناء کند[۱] روزه‌اش باطل می‌شود.
    مسئله ۱۹۶۸. اگر بی‌اختیار منی از انسان بیرون آید، روزه‌‌اش باطل نیست.
    مسئله ۱۹۶۹. هر گاه روزه‌دار بداند که اگر در روز بخوابد محتلم می‌شود، یعنی در خواب منی از او بیرون می‌آید، جایز است بخوابد؛ هرچند به سبب نخوابیدن به زحمت نیفتد و اگر محتلم شود، روزه‌‌اش باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۹۷۰. اگر روزه‌دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
    مسئله ۱۹۷۱. روزه‌داری که محتلم شده، می‌تواند ادرار کند هرچند بداند به سبب ادرار کردن، باقیمانده منی از مجرا بیرون می‌آید.
    مسئله ۱۹۷۲. روزه‌داری که محتلم شده اگر بداند منی در مجرا مانده و در صورتی که قبل از غسل ادرار نکند، بعد از غسل منی از او بیرون می‌آید، احتیاط مستحب آن است که پیش از غسل ادرار کند.
    مسئله ۱۹۷۳. کسی که عمداً به قصد بیرون آمدن منی، مثلاً با زن خود بازی و شوخی کند و منی از او بیرون نیاید، اگر دوباره نیّت روزه نکند، روزه او باطل است و اگر نیّت روزه کند، بنابر احتیاط واجب، باید روزه را تمام کند و قضاء هم بنماید.
    مسئله ۱۹۷۴. اگر روزه‌‌دار بدون قصد بیرون آمدن منی مثلاً با زن خود بازی و شوخی کند، چنانچه یقین یا اطمینان دارد که منی از او خارج نمی‌شود - هرچند اتّفاقاً منی بیرون آید - روزه او صحیح است ولی اگر اطمینان ندارد، در صورتی که منی از او بیرون آید، روزه‌اش باطل است.
    ۴. دروغ بستن به خداوند متعال و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) بنا بر احتیاط
    مسئله ۱۹۷۵. اگر روزه‌دار با گفتن یا نوشتن یا اشاره و مانند اینها به خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) عمداً نسبتی را بدهد که دروغ است هرچند فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند، روزه او، بنابر احتیاط واجب، باطل است؛ بنابراین اگر بطور مثال در روزه ماه رمضان چنین کند بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را به قصد قربت مطلقه[۲] تمام کند و قضای آن را هم بگیرد؛ و همچنین است بنابر احتیاط مستحب، دروغ بستن به حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و سایر پیامبران و جانشینان آنان(علیهم‌السلام). البتّه باید توجّه داشت که دروغ بستن به خداوند و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و معصومین(علیهم‌السلام) از جمله حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) از گناهان کبیره است.
    مسئله ۱۹۷۶. اگر روزه‌‌دار بخواهد خبری را بگوید که دلیل معتبری بر راست بودن آن ندارد و نمی‌داند راست است یا دروغ، چنانچه آن را بصورت نقل بگوید و آن را مستقیماً به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نسبت ندهد، روزه اش صحیح است وگرنه بنابر احتیاط واجب روزه اش به معنایی که در مسأله قبل ذکر شد، باطل است.
    مسئله ۱۹۷۷. اگر چیزی را به اعتقاد اینکه راست است از قول خداوند متعال یا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه‌اش باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۹۷۸. اگر چیزی را که می‌داند دروغ است، به خداوند متعال یا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نسبت دهد و بعداً بفهمد آنچه را که گفته راست بوده، اگر می‌دانسته که این کار روزه را باطل می‌کند، بنابر احتیاط واجب، باید روزه را تمام کند و قضای آن را هم به جا آورد.
    مسئله ۱۹۷۹. اگر دروغی را که دیگری ساخته، عمداً به خداوند متعال یا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نسبت دهد، بنابر احتیاط لازم، روزه‌اش به معنایی که در مسأله (۱۹۷۵) ذکر شد باطل می‌شود؛ ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند، اشکال ندارد.
    مسئله ۱۹۸۰. اگر از روزه‌دار بپرسند که آیا پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین مطلبی فرموده‌اند و او جایی که در جواب باید بگوید نه، عمداً بگوید بلی، یا جایی که باید بگوید بلی، عمداً بگوید نه، روزه‌‌اش بنابر احتیاط واجب، به معنایی که در مسأله (۱۹۷۵) ذکر شد، باطل می‌شود و همچنین، این حکم در مورد خداوند متعال یا ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز جاری است.
    مسئله ۱۹۸۱. اگر از قول خداوند متعال یا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) حرف راستی را بگوید بعد در هنگامی که روزه است، بگوید دروغ گفتم، یا به آنان دروغی را نسبتی بدهد و موقعی که روزه می‌باشد، بگوید آنچه قبلاً گفته‌‌ام راست است، بنابر احتیاط لازم، به معنایی که در مسأله (۱۹۷۵) ذکر شد روزه‌اش باطل می‌شود، مگر آنکه منظورش، بیان حال خبرش باشد که در این صورت، روزه‌‌اش باطل نمی‌‌شود.[۳]
    ۵. رساندن غبار غلیظ به حلق بنا بر احتیاط
    مسئله ۱۹۸۲. بنابر احتیاط واجب، رساندن غبار غلیظ به حلق روزه را باطل می‌کند، چه غبار از چیزی باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است مثل خاک؛ بنابرین روزه داری که به طور مثال در روزه ماه مبارک رمضان غبار غلیظ به حلقش رسانده، باید روزه آن روز را به قصد قربت مطلقه[۴] تمام کرده و قضای آن را هم بگیرد.
    مسئله ۱۹۸۳. احتیاط واجب آن است که روزه‌دار دود سیگار و تنباکو و مانند اینها از سایر دخانیات را به حلق نرساند و همچنین از رساندن سایر دودهای غلیظ به حلق، بنابر احتیاط واجب، پرهیز نماید.
    مسئله ۱۹۸۴. رساندن غبار غیر غلیظ به حلق، روزه را باطل نمی‌کند.
    مسئله ۱۹۸۵. بخار آب روزه را باطل نمی‌‌کند؛ هرچند غلیظ باشد مگر آنکه در فضای دهان تبدیل به قطرات آب شود و روزه‌دار عمداً آن را فرو دهد که در این صورت روزه‌‌اش باطل می‌شود؛ مگر آنکه آن‌قدر اندک بوده که در آب دهان، از بین رفته حساب شود.
    مسئله ۱۹۸۶. اگر به علت باد یا طوفان، غباری غلیظ پیدا شود و طوری باشد که معمولاً چنین غباری، در صورت عدم مراقبت، به حلق می‌رسد و انسان با این‌که متوجّه است و می‌تواند مواظبت کند، مواظبت نکند و آن غبار، به حلق برسد، بنابر احتیاط واجب، روزه‌‌اش با توضیحی که در مسأله (۱۹۸۲) ذکر شد باطل می‌شود. امّا از گرد و غباری که در اثر وزش باد یا طوفان پدید می‌آید و پرهیز از آن معمولاً سختی بسیار زیاد دارد، لازم نیست پرهیز شود.
    مسئله ۱۹۸۷. اگر روزه‌‌دار مواظبت نکند و غبار یا دود و مانند اینها وارد حلق وی شود، چنانچه یقین یا اطمینان داشته که به حلق نمی‌رسد، روزه‌‌اش صحیح است و همچنین است حکم اگر گمان می‌کرده که به حلق نمی‌رسد و بدین جهت مواظبت ننموده است؛ ولی احتیاط مستحب آن است که در این صورت، قضای آن روزه را نیز به‌جا آورد.
    مسئله ۱۹۸۸. اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند، یا بی‌‌اختیار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه‌اش باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۹۸۹. اسپری آسم که برای تنگی نفس استعمال می‌شود اگر دارو را فقط وارد ریه و شش‌ها می‌‌کند و دارو وارد مری نمی‌‌شود، روزه را باطل نمی‌‌کند.
    ۶. باقیماندن بر جنابت تا اذان صبح
    مسئله ۱۹۹۰. فردی که جنب است، باید قبل از اذان صبح ماه مبارک رمضان غسل کند یا چنانچه وظیفه‌اش تیمّم است تیمّم کند و توضیح احکام باقی ماندن بر جنابت در اقسام مختلف روزه در مسائل آینده ذکر می‌شود.
    مسئله ۱۹۹۱. اگر فردِ جنب عمداً در ماه رمضان تا اذان صبح غسل نکند یا اگر وظیفه‌اش تیمّم است تیمّم ننماید، باید روزه آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب، آن را به نیّت قربت مطلقه[۵] انجام دهد؛ سپس باید روز دیگری را نیز روزه بگیرد و چون معلوم نیست روزه آن روز دیگر، قضاء است یا عقوبت، آن روز را نیز به نیّت قربت مطلقه روزه بگیرد.
    مسئله ۱۹۹۲. باقی ماندن غیر عمدی بر جنابت تا اذان صبح در ماه مبارک رمضان اشکال ندارد و نیز کسی که از جنابت خویش اطّلاع نداشته است (جاهل به موضوع بوده، نه این‌‌که حکم جنابت را نمی‌دانسته) چنانچه در بین روز ماه مبارک رمضان یا بعد از آن متوجّه شود که جنب بوده و با حال جنابت روزه گرفته است، روزه اش صحیح می‌باشد. همچنین کسی که می‌دانسته جنب است و با اعتقاد به اینکه در اعضای بدنش مانعی نیست، غسل جنابت انجام داده و روزه گرفته، سپس در بین روز یا بعد از آن متوجّه شود که اتّفاقاً مانعی در اعضای بدن به هنگام غسل بوده یا به دلیل دیگری (به علّت جهل به موضوع)، غسلش باطل بوده، مثل اینکه بفهمد غسل برایش ضرر قابل توجّهی داشته یا آب غسل نجس بوده است، روزه او صحیح می‌باشد و قضا نیز ندارد، ولی اگر با آن حال نماز خوانده نمازش باطل است.
    مسئله ۱۹۹۳. کسی که می‌خواهد قضای روزه ماه رمضان را بگیرد، هرگاه تا اذان صبح عمداً جنب بماند، نمی‌تواند آن روز را روزه بگیرد و اگر از روی عمد نباشد، می‌تواند در آن روز، روزه قضا ماه مبارک رمضان بگیرد؛ هرچند احتیاط مستحب است که آن روز را روزه قضا نگیرد. به عنوان مثال فردی که می‌خواهد قضای روزه ماه رمضان را بگیرد، اگر بعد از اذان صبح از خواب بیدار شود و ببیند محتلم شده و بداند قبل از اذان محتلم شده است، می‌تواند آن روز را به قصد قضای ماه رمضان روزه بگیرد؛ هرچند احتیاط مستحب ترک این کار است.
    مسئله ۱۹۹۴. در غیر روزه ماه رمضان و قضای آن - هر روزه واجب یا مستحب دیگر - اگر فرد جنب، عمداً تا اذان صبح بر حال جنابت باقی بماند، اشکال ندارد و می‌تواند آن روز را روزه بگیرد.
    مسئله ۱۹۹۵. اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش کند و بعد از یک روز یادش بیاید، باید روزه آن روز را قضاء نماید و اگر بعد از چند روز یادش بیاید، روزه هر چند روزی را که یقین دارد جنب بوده قضاء نماید، مثلاً اگر نمی‌داند سه روز جنب بوده یا چهار روز، باید روزه سه روز را قضاء کند و اگر در همان روز یادش بیاید، باید روزه آن روز را تمام کند و احتیاط واجب آن است که در آن، قصد قربت مطلقه داشته باشد و علاوه بر آن، قضاء روزه را نیز باید انجام دهد و منظور از قضاء در این مسأله به معنایی است که در مسأله (۱۹۹۱) ذکر شد.
    شایان ذکر است این حکم اختصاص به روزه ماه مبارک رمضان دارد و شامل سایر اقسام روزه نمی‌شود.
    مسئله ۱۹۹۶. کسی که در شب ماه رمضان برای هیچ کدام از غسل و تیمّم وقت ندارد و به وقت نداشتن هم توجّه دارد، اگر خود را جنب کند، حکم باقیماندن عمدی بر جنابت را دارد که در مسأله (۱۹۹۱) ذکر شد.
    مسئله ۱۹۹۷. اگر فرد بداند وقت برای غسل ندارد و وقت او تنها به اندازه تیمّم است و خود را جنب کند و در وقت باقیمانده تیمّم نماید، روزه‌اش صحیح است.
    شایان ذکر است حرام بودن این کار محلّ اشکال می‌باشد.
    مسئله ۱۹۹۸. کسی که در شب ماه رمضان جنب است و وقت برای غسل دارد، چنانچه عمداً غسل نکند تا وقت تنگ شود، باید تیمّم کند و روزه بگیرد و در این صورت روزه‌اش صحیح است؛ هرچند گناهکار می‌باشد.
    مسئله ۱۹۹۹. اگر روزه‌دار در روز محتلم شود[۶] ، واجب نیست فوراً غسل کند.
    مسئله ۲۰۰۰. کسی که مسّ میت کرده یعنی جایی از بدن خود را به بدن میت رسانده، می‌تواند بدون غسل مسّ میّت، روزه بگیرد و اگر در حال روزه هم میّت را مسّ نماید، روزه او باطل نمی‌شود.
    مسئله ۲۰۰۱. کسی که در شب ماه رمضان جنب است، در هیچ‌یک از دو صورت زیر بنابر احتیاط واجب نباید غسل نکرده بخوابد:
    الف. می‌داند که اگر بخوابد تا صبح بیدار نمی‌شود ب. یقین یا اطمینان ندارد که اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار می‌شود.
    در این حکم فرقی بین مرتبه اوّل خوابیدن و دفعات بعد نیست.
    مسئله ۲۰۰۲. اگر فردی که جنب است در شب ماه رمضان برای بار اوّل، عمداً بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، حکم روزه او صورت‌های مختلفی دارد:
    ۱. یقین یا اطمینان دارد اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار می‌شود و با تصمیم به این که بعد از بیدار شدن غسل کند، بخوابد، در این صورت روزه وی صحیح است.
    ۲. اطمینان به بیدار شدن ندارد، ولی احتمال معقول می‌دهد که بیدار شود:
    الف. با تصمیم بر غسل کردن بخوابد.
    ب. نسبت به این‌که بعد از بیدار شدن باید غسل کند، توجّه نداشته و غافل باشد.
    در این دو صورت (الف و ب)، باید روزه آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب آن را به قصد قربت مطلقه انجام دهد و قضای آن را نیز به معنایی که در مسأله (۱۹۹۱) ذکر شد، بجا آورد و بنا بر احتیاط مستحب کفّاره هم بدهد.
    ج. واجب بودن روزه فردا (فردای آن شب که خوابیده) را فراموش کرده باشد و مثلاً بعد از اذان صبح در بین الطّلوعین متوجّه شود، در این صورت روزه‌اش صحیح است و باید آن روز را روزه بگیرد و قضا ندارد.
    ۳. می‌داند اگر بخوابد تا اذان صبح بیدار نمی‌شود.
    ۴. یقین دارد یا احتمال می‌دهد که قبل از اذان صبح بیدار شود، ولی نمی‌خواهد بعد از بیدار شدن غسل کند یا در غسل کردن تردید دارد:
    در این دو صورت (۳و۴)، باید روزه آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب آن را به نیّت قربت مطلقه انجام دهد و قضا - به معنایی که در مسأله (۱۹۹۱) ذکر شد - و کفّاره بر او واجب می‌شود.
    مسئله ۲۰۰۳. اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و یقین یا اطمینان داشته باشد یا احتمال معقول دهد که اگر دوباره بخوابد، قبل از اذان صبح بیدار می‌شود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بیدار نشود، باید آن روز را روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب، آن را به نیّت قربت مطلقه انجام دهد. سپس باید روزه آن روز را به معنایی که در مسأله (۱۹۹۱) ذکر شد، قضاء کند و همین حکم برای کسی که از خواب دوّم بیدار شده و با شرایطی که ذکر شد، برای مرتبه سوّم بخوابد، نیز جاری است. البتّه در این صورت (خواب سوّم) به طور کلّی و در صورت اوّل (خواب دوّم) اگر احتمال بیدار شدن می‌داده امّا اطمینان به آن نداشته است، احتیاط مستحب است که کفّاره هم بدهد.
    مسئله ۲۰۰۴. خوابی که در آن احتلام صورت گرفته است، خواب اول حساب می‌شود؛بنابراین اگر پس از بیدار شدن از خواب احتلام، دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، چنان‌که در مسأله قبل ذکر شد، باید به معنایی که در مسأله (۱۹۹۱) بیان شد، روزه آن روز را قضاء کند.
    مسئله ۲۰۰۵. اگر فرد جنب در شب ماه مبارک رمضان، به دلیل تنگی وقت یا ضرر داشتن آب و مانند آن، وظیفه‌اش تیمّم باشد، واجب است تیمّم نماید؛ ولی بعد از انجام تیمّم لازم نیست تا اذان صبح بیدار بماند و می‌تواند بخوابد.
    ۷. باقیماندن زن بر حیض و نفاس تا اذان صبح
    مسئله ۲۰۰۶. زنی که در شب ماه مبارک رمضان از حیض یا نفاس پاک شده است قبل از اذان صبح ماه مبارک رمضان باید غسل کند یا چنانچه وظیفه‌اش تیمّم است تیمّم کند و توضیح احکام باقیماندن بر حیض یا نفاس در اقسام مختلف روزه در مسائل بعد ذکر می‌شود.
    مسئله ۲۰۰۷. اگر زن در شب ماه رمضان قبل از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و عمداً غسل نکند و اگر وظیفه‌اش تیمّم است تیمّم ننماید، روزه آن روز را باید تمام کند و بنابر احتیاط واجب آن را به نیّت قربت مطلقه[۷] انجام دهد. سپس باید در روز دیگری قضای آن را نیز بگیرد و چون معلوم نیست روزه آن روز دیگر، قضاء است یا عقوبت است، آن روز را نیز به قصد قربت مطلقه روزه بگیرد.
    مسئله ۲۰۰۸. باقیماندن غیر عمدی بر حیض یا نفاس تا اذان صبح در ماه مبارک رمضان اشکال ندارد؛ بنابراین هر گاه زن در شب ماه رمضان پیش از اذان صبح در واقع پاک شده باشد، ولی خودش با یقین به اینکه هنوز پاک نشده، غسل ننماید و پس از اذان صبح، مثلاً بین‌الطّلوعَین متوجّه شود، باید روزه بگیرد و روزه‌اش صحیح است.
    مسئله ۲۰۰۹. در روزه قضای ماه رمضان اگر زن عمداً غسل و تیمّم را ترک کند، بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند آن روز را روزه قضا بگیرد و چنانچه به طور غیر عمدی بوده اشکال ندارد.
    مسئله ۲۰۱۰. در غیر روزه ماه رمضان و قضای آن، از اقسام روزه‌های واجب و مستحب، اگر زن عمداً غسل و تیمّم را ترک کند و تا اذان صبح بر حیض یا نفاس باقی بماند اشکال ندارد و می‌تواند آن روز را روزه بگیرد.
    مسئله ۲۰۱۱. اگر زن قبل از اذان صبح در ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شود و برای غسل وقت نداشته باشد، باید قبل از اذان صبح تیمّم نماید و در این صورت روزه‌اش صحیح است؛ همچنین اگر وقت وسعت دارد ولی آب برای زن ضرر دارد وظیفه او تیمّم است.
    مسئله ۲۰۱۲. زنی که در شب ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شده، اگر عمداً غسل نکند تا وقت تنگ شود، باید تیمّم نماید و در این صورت روزه آن روزش صحیح است.
    مسئله ۲۰۱۳. اگر زن نزدیک اذان صبح در ماه مبارک رمضان از حیض یا نفاس پاک شود و برای هیچ کدام از غسل و تیمّم وقت نداشته باشد، روزه‌اش صحیح است.
    مسئله ۲۰۱۴. اگر زن در ماه مبارک رمضان غسل حیض یا نفاس را فراموش کند و بعد از یک یا چند روز یادش بیاید، روزه‌هایی که گرفته صحیح است. بنابراین مسأله (۱۹۹۵)، شامل غسل حیض یا نفاس نمی‌شود.
    مسئله ۲۰۱۵. اگر زن قبل از اذان صبح در ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شود، ولی بخوابد و در انجام غسل کوتاهی کرده و تا اذان غسل نکند و در تنگی وقت تیمّم هم ننماید، باید روزه آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب، آن را به نیّت قربت مطلقه انجام دهد. سپس روزه آن روز را به معنایی در مسأله (۲۰۰۷) ذکر شد، قضاء کند؛ ولی چنانچه کوتاهی نکند، هرچند سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نکند و در تیمّم کردن نیز کوتاهی نکند، روزه او صحیح است. بنابراین احکام خاصّی که برای خواب اول و دوم و بیشتر نسبت به فرد جنب بیان شد، در مورد فرد حائض و نفساء، جاری نیست.
    مسئله ۲۰۱۶. اگر زن قبل از اذان صبح در ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شود و وظیفه‌اش به علت کمی وقت یا ضرر داشتن آب و مانند آن تیمّم باشد، واجب است تیمّم کند ولی بعد از انجام تیمّم لازم نیست تا اذان صبح بیدار بماند و می‌تواند بخوابد.
    مسئله ۲۰۱۷. اگر زنی که در حال استحاضه کثیره است - هرچند غسل‌‌های خود را با توضیحی که در فصل احکام استحاضه گفته شد به جا نیاورد - روزه او صحیح است. همچنان که در استحاضه متوسّطه - هرچند غسل نکند - ، روزه‌اش صحیح است؛ البتّه احتیاط مستحب است که مستحاضه متوسّطه یا کثیره غسل‌های روزانه خود را انجام دهد.[۸]
    ۸. اماله‌کردن یا تنقیه
    مسئله ۲۰۱۸. إماله کردن با شیء روان هرچند از روی ناچاری و برای معالجه باشد، روزه را باطل می‌کند؛ ولی اماله کردن با شیء جامد مثل شیاف، روزه را باطل نمی‌‌کند.
    ۹. قی‌کردن
    مسئله ۲۰۱۹. هرگاه روزه‌دار عمداً قی (استفراغ) کند هرچند به دلیل مرض یا برای نجات از مسمومیت و مانند آن ناچار به این کار باشد، روزه‌‌اش باطل می‌شود ولی اگر سهواً یا بی‌‌اختیار قی کند، اشکال ندارد.
    مسئله ۲۰۲۰. اگر فرد در شب چیزی بخورد که می‌داند به علّت خوردن آن، در روز، بی‌‌اختیار قی می‌کند، روزه‌‌اش صحیح است.
    مسئله ۲۰۲۱. اگر روزه‌دار بتواند از قی کردن خودداری کند، چنانچه خود به خود انجام شده است - به گونه‌‌ای که عرفاً نگویند فرد، خودش را وادار به قی کردن نموده - لازم نیست از آن جلوگیری کند و روزه‌اش صحیح می‌باشد.
    مسئله ۲۰۲۲. اگر خرده‌‌های غذا یا اشیای ریز دیگر، در گلوی روزه‌‌دار برود:
    الف. چنانچه به مقداری پایین رفته باشد که به فرو دادن آن، خوردن گفته نشود، لازم نیست آن را بیرون آورد؛ بلکه نباید آن را با قی کردن بیرون آورد و در این صورت روزه‌اش صحیح است.
    ب. اگر به این مقداری فرو نرفته باشد و مجبور باشد یا آن را ببلعد یا بیرون آورد، نباید آن را ببلعد؛ بلکه واجب است آن را بیرون آورد هرچند برای این کار مجبور به قی کردن شود؛ مگر در صورتی که قی کردن برای او ضرر، یا سختی زیادی - که معمولاً قابل تحمّل نیست - داشته باشد و در هر دو صورت (بلعیدن و قی کردن)، روزه‌اش باطل می‌شود.
    مسئله ۲۰۲۳. اگر انسان سهواً چیزی را فرو ببرد و پیش از رسیدن به معده یادش بیاید که روزه است، چنانچه از حلق گذشته و به قدری پایین رفته باشد که اگر آن را داخل معده کند به آن خوردن نگویند، لازم نیست آن را بیرون آورد و روزه او صحیح است.
    مسئله ۲۰۲۴. اگر روزه‌‌دار یقین داشته باشد که به علّت آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون می‌آید، چنانچه طوری باشد که بر آن، قی کردن صدق کند، نباید عمداً آروغ بزند؛ ولی اگر یقین نداشته باشد، اشکال ندارد.
    مسئله ۲۰۲۵. اگر فرد آروغ بزند و چیزی در حلق یا دهانش بیاید، باید آن را بیرون بریزد و اگر بی‌‌اختیار فرو رود، روزه‌اش صحیح است و چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، بنابر احتیاط واجب روزه‌اش باطل می‌شود؛ بنابراین چنانچه به طور مثال در روزه ماه رمضان چنین کند باید روزه آن روز را به قصد قربت مطلقه[۹] به پایان برده و قضای آن را هم بجا آورد؛ همچنین بنابر احتیاط واجب، کفّاره هم باید بدهد.
    احکام مبطلات روزه
    مسئله ۲۰۲۶. اگر انسان عمداً و با اختیار و با اینکه حکم شرعی را می‌داند، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، روزه او باطل[۱۰] می‌شود.[۱۱]
    مسئله ۲۰۲۷. اگر انسان یکی از مفطرات روزه را به طور غیر عمدی مرتکب شود، اشکال ندارد و روزه‌اش صحیح است و در موارد غیر عمد، بین سهو، فراموشی، غفلت و عدم اختیار فرقی نیست؛ ولی مواردی از این حکم استثناء می‌شود:
    الف. اگر فرد برای رفع تشنگی و خنک شدن، آب در دهان بگرداند و در حالی که می‌داند روزه است، آب بی‌اختیار فرو رود، همان طور که بعداً ذکر می‌شود، قضای آن روز بر او واجب می‌شود.
    ب. اگر فرد در ماه مبارک رمضان، غسل جنابت را فراموش کند و روزه بگیرد و بعد از سپری شدن یک یا چند روز، یادش بیاید، همان طور که در مسأله (۱۹۹۵) ذکر شد، باید قضای آن را به قصد قربت مطلقه انجام دهد.
    ج. اگر جنب با توضیحی که در بخش باقی‌ماندن بر جنابت ذکر شد، بخوابد و تا صبح غسل نکند، باید روزه آن روز را تمام کرده و با نیّتی که در مسأله (۱۹۹۱) ذکر شد، روز دیگری هم روزه بگیرد.
    مسئله ۲۰۲۸. اگر انسان نداند که بعضی از آنچه به عنوان مفطرات ذکر شد، روزه را باطل می‌کند و به علّت ندانستن حکم، آن را انجام دهد، چنانچه آن مفطر، خوردن یا آشامیدن یا جماع باشد، در هر صورت روزه اش باطل می‌شود و اگر سایر مفطرات بوده است چند صورت دارد:
    الف. اگر در یادگیری مسأله کوتاهی کرده باشد (که در این صورت جاهل مقصّر محسوب می‌شود) روزه‌اش باطل می‌شود.
    ب. اگر در یادگیری مسأله کوتاهی نکرده و هنگام انجام مبطل، تردید هم نداشته است (که در این صورت جاهل قاصر می‌باشد) روزه‌اش صحیح می‌باشد.[۱۲]
    ج. چنانچه فرد، در هنگام انجام مفطر، برای ارتکاب آن، حجّت شرعی داشته باشد (که در این صورت هم جاهل قاصر محسوب می‌شود) روزه‌اش باطل نمی‌شود.
    مسئله ۲۰۲۹. اگر روزه‌دار سهواً یکی از کارهایی که روزه را باطل می‌کند، انجام دهد و به اعتقاد اینکه روزه‌اش باطل شده، عمداً دوباره یکی از آنها را به جا آورد، حکم مسأله قبل درباره او جاری می‌شود.
    مسئله ۲۰۳۰. اگر چیزی به زور در گلوی روزه‌دار بریزند، روزه او باطل نمی‌شود، ولی اگر مجبورش کنند که روزه خود را به یکی از سه مورد خوردن یا آشامیدن یا جماع باطل کند، مثلاً به او بگویند: اگر غذا نخوری ضرر مالی یا جانی به تو می‌زنیم و خودش برای جلوگیری از ضرر چیزی بخورد، روزه او باطل می‌شود و در غیر آن سه مورد نیز، بنابر احتیاط واجب، روزه اش باطل می‌شود.
    مسئله ۲۰۳۱. روزه‌دار نباید جایی برود که می‌داند چیزی در گلویش می‌ریزند یا مجبورش می‌کنند که خودش روزه خود را باطل کند و اگر برود و از روی ناچاری خودش کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، روزه او باطل می‌شود و همچنین است بنابر احتیاط لازم، چنانچه چیزی را در گلویش بریزند.
    مواردی که برای روزه‌‌دار مکروه است
    مسئله ۲۰۳۲. چند مورد برای روزه‌دار مکروه می‌باشد و از آن جمله است:
    ۱. فرو بردن تمام سر در آب که این کار روزه را باطل نمی‌کند؛ ولی کراهت شدید دارد و احتیاط مستحب در ترک ‌آن است. ۲. دوا ریختن به‌ چشم و سرمه ‌کشیدن، در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد. ۳. انجام دادن هر کاری مانند خون گرفتن و حمام رفتن که باعث ضعف می‌شود. ۴. دارو در بینی ریختن، اگر نداند‌ که به‌ حلق می‌رسد‌ و ‌اگر بداند به حلق می‌رسد، جایز نیست. ۵. بوکردن گیاهان معطّر، ولی استفاده از عطر در‌ حال روزه، اشکال ندارد و مکروه نمی‌باشد. ‌۶. نشستن زن در آب. ۷. استعمال شیاف. ۸. تر کردن لباسی که در بدن است. ۹. کشیدن دندان و هر کاری که به سبب آن از دهان خون بیاید. ۱۰. مسواک کردن با چوب تر. ۱۱. بی‌‌جهت، آب یا مایع دیگری در دهان کردن. ۱۲. اینکه انسان بدون قصد بیرون آمدن منی، کاری کند که شهوتش تحریک شود. [۱] . معنای استمناء در مسأله (۱۹۵۰) ذکر شد.
    [۲] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه از مبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    [۳] . به عنوان مثال، فردی ‌شب هنگام در مجلسی، سخن دروغی ‌را به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت می‌‌دهد و در روز، به هنگامی ‌که روزه است شخصی ‌از او سؤال می‌‌کند: آیا راست است دیشب شما، چنین سخنی ‌را گفته‌‌اید و وی ‌در پاسخ بگوید: بلی، راست است، در این صورت، روزه باطل نمی‌‌شود، زیرا منظور فرد، تنها خبر دادن از واقعه‌‌ای ‌است که در شب گذشته برایش رخ داده است و امّا اگر هنگامی ‌که روزه است شخصی ‌از او سؤال ‌‌کند: آیا آنچه دیشب شما به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده‌‌اید، راست است یا دروغ؟ و وی در پاسخ بگوید: بلی، سخنی که به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت دادم، راست است، در این فرض، بنابر احتیاط واجب، روزه‌اش باطل می‌‌شود.
    [۴] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه از مبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    [۵] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه از مبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    [۶] . یا به هر طریقی جنب شود و روزه‌اش صحیح باشد مانند موارد مسأله ۱۹۶۸ و بعضی از موارد ۱۹۷۴ و ۱۹۶۶.
    [۷] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه از مبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    [۸] . این احتیاط مستحبّی مربوط به حکم روزه می‌باشد و انجام غسل‌ها، برای صحت نماز لازم می‌باشد.
    [۹] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه از مبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    [۱۰] . این باطل شدن، در بعضی از موارد مثل رساندن گرد و غبار غلیظ به حلق، دروغ بستن بر خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بنابر احتیاط واجب می‌‌باشد و در چنین مواردی ‌احتیاط واجب آن است که در بقیّه روز ماه مبارک رمضان، امساک فرد به قصد قربت مطلقه باشد.
    [۱۱] . البتّه توضیح حکم در مورد باطل شدن روزه کسی ‌که عمداً تا اذان صبح بر جنابت یا حیض یا نفاس باقی‌مانده، قبلاً ذکر شد.
    [۱۲] . شایان ذکر است فردی ‌که شک در مفطر روزه بودنِ عملی ‌دارد و احتمال مفطر بودن آن را می‌‌دهد ولی ‌قادر به یادگیری ‌حکم شرعی ‌مربوط به آن نیست، وظیفه‌اش احتیاط است یعنی ‌باید آن عمل را انجام ندهد و چنانچه با امکان احتیاط، عمداً آن عمل را انجام دهد، مقصّر محسوب می‌‌شود؛ بنابراین جاهل قاصر به حساب نمی‌‌آید.
  3. thaniashar

    احکام روزه
    شماره مسئله ▼ [۱۹۲۱] [۱۹۲۲] [۱۹۲۳] [۱۹۲۴] [۱۹۲۵] [۱۹۲۶] [۱۹۲۷] [۱۹۲۸] [۱۹۲۹] [۱۹۳۰] [۱۹۳۱] [۱۹۳۲] [۱۹۳۳] [۱۹۳۴] [۱۹۳۵] [۱۹۳۶] [۱۹۳۷] [۱۹۳۸] [۱۹۳۹] [۱۹۴۰] [۱۹۴۱] [۱۹۴۲] [۱۹۴۳] [۱۹۴۴] [۱۹۴۵] [۱۹۴۶] [۱۹۴۷] [۱۹۴۸] [۱۹۴۹] فهرست شرایط صحیح بودن روزه احکام نیّت روزه احکام نیّت روزه ماه مبارک رمضان احکام دیگر نیّت روزه شرایط صحیح بودن روزه
    برای اینکه روزه ماه مبارک رمضان صحیح باشد و نیاز به قضا - چه قضای حقیقی و چه قضا به علّت عقوبت - نداشته باشد، باید انسان دارای شرایط زیر باشد که آنها را شرایط صحّت روزه می‌نامند:
    شرط اول: مسلمان باشد
    مسئله ۱۹۲۱ . روزه از فرد کافر صحیح نیست؛ البتّه اگر شخص کافری در روز ماه رمضان، مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، بنابر احتیاط واجب، باید به قصد ما فی ‏الذّمّه تا آخر روز امساک کند (یعنی مبطلات روزه را مرتکب نشود) و اگر امساک نکرد، آن روز را قضاء نماید.
    شرط دوّم و سوّم و چهارم: دیوانه یا مست یا بیهوش نباشد
    مسئله ۱۹۲۲ . روزه از فرد دیوانه یا مست یا بیهوش در صورتی که این امور باعث شود نیّت معتبر در روزه به درستی از وی انجام نگیرد، صحیح نمی‌باشد؛ ولی اگر فرد، پیش از اذان صبح نیّت روزه کند سپس مست شود و در بین روز به هوش آید، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و قضای آن را هم به جا آورد و حکم فردی که قبل از اذان، نیّت روزه کرده سپس بیهوش شده و در بین روز عارضه وی برطرف شده است، در مسأله (۱۹۱۲) ذکر شد.
    شرط پنجم: چنانچه روزه دار زن است، از حیض و نفاس پاک باشد
    مسئله ۱۹۲۳ . روزه زنی که حائض یا نفساء است صحیح نمی‌باشد، هرچند حیض یا نفاس وی در قسمتی از روز باشد؛ بنابراین زنی که بعد از اذان صبح ماه مبارک رمضان، مثلاً هنگام طلوع آفتاب، از حیض یا نفاس پاک شده، نمی‌تواند آن روز را روزه بگیرد. همچنین زنی که پاک بوده و روزه گرفته، چنانچه در عصر روز ماه مبارک رمضان مثلاً ده دقیقه به غروب آفتاب مانده، حائض یا نفساء شده باشد، روزه آن روز وی باطل است.
    مسئله ۱۹۲۴ . اگر زن برای اینکه حیض نشود و بتواند روزه بگیرد قرص جلوگیری از عادت ماهانه مصرف کند و به علّت استعمال آن، عادت نشود، روزه‌اش صحیح است.
    شرط ششم: روزه گرفتن ضرر نداشته باشد
    مسئله ۱۹۲۵ . روزه از فرد مریض یا سالم که روزه برایش ضرر قابل توجّهی دارد که معمولاً قابل تحمّل نیست و عقلاء از آن پرهیز می‌نمایند، صحیح نمی‌باشد؛ هرچند به حدّ ضرر حرام مثل مرگ یا نقص عضو نرسد و همان طور که قبلاً ذکر شد، در مورد ضررهای غیرحرام، اگر فرد رجاءً روزه بگیرد و بعد معلوم شود روزه برای وی ضرر قابل توجّهی نداشته، روزه‏اش صحیح است.
    مسئله ۱۹۲۶ . کسی که عقیده‏اش این است که روزه برای او ضرر ندارد، اگر روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد روزه برای او ضرر قابل توجّهی داشته، بنابر احتیاط واجب، باید قضای آن را به جا آورد هرچند ضرر به حدّ حرام هم نرسد.
    مسئله ۱۹۲۷ . اگر فردی با اعتقاد به ضرر یا ترس ضرر روزه بگیرد، روزه اش باطل است، مگر آنکه بعداً معلوم شود که روزه برای وی ضرر نداشته و هنگام روزه قصد قربت از او حاصل شده باشد، که در این صورت روزه‌اش صحیح است.
    شرط هفتم: مسافر نباشد
    مسئله ۱۹۲۸ . مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر دو رکعت بخواند، روزه‌اش صحیح نیست و مسافری که نمازش را تمام می‌خواند مثل کسی که شغلش مسافرت، یا سفر او سفر معصیت است، روزه‌اش صحیح می‌باشد.
    شرط هشتم: نیّت صحیح داشته باشد
    احکام مربوط به نیّت روزه در مسائل ذیل به طور مفصّل ذکر می‌شود:
    احکام نیّت روزه
    مسئله ۱۹۲۹ . فردی که روزه می‌گیرد باید آن را به قصد قربت انجام دهد و در قصد خویش اخلاص را رعایت کند. بنابراین اگر فرد از روی ریا روزه بگیرد، روزه‌اش باطل است.
    مسئله ۱۹۳۰ . لازم نیست انسان نیّت روزه را از قلب خود بگذارند، یا مثلاً بگوید فردا را روزه می‌گیرم؛ بلکه همین قدر که قصد داشته باشد برای تذلّل و اظهار بندگی در پیشگاه خدواند متعال از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می‌کند، انجام ندهد، کافی است.
    مسئله ۱۹۳۱ . اگر فرد قبل از اذان صبح نیّت روزه کند و بخوابد و بعد از مغرب بیدار شود، روزه‏اش صحیح است؛ بنابراین خوابی که تمام وقت روزه را فرا گیرد در صورتی که فرد قبل از آن، نیّت روزه داشته، اشکالی به روزه وارد نمی‌کند.
    احکام نیّت روزه ماه مبارک رمضان
    مسئله ۱۹۳۲ . انسان می‌تواند در هر شب از ماه رمضان برای روزه فردای آن نیّت کند.
    مسئله ۱۹۳۳ . آخرین وقت نیّت روزه ماه رمضان برای شخصی که توجّه به ماه رمضان بودن و روزه آن دارد، بنابر احتیاط واجب هنگام اذان صبح است؛ به این معنا که بنابر احتیاط واجب، باید هنگام صبح، امساک او همراه با قصد روزه باشد و نیّت را از این زمان تأخیر نیندازد.[۱]
    مسئله ۱۹۳۴ . کسی که قبل از اذان صبح در روزه ماه رمضان، بدون نیّت روزه خوابیده است، اگر قبل از ظهر بیدارشود و نیّت کند، روزه او صحیح می‌باشد و اگر بعد از ظهر بیدار شود، بنابر احتیاط واجب بقیّه روز را به قصد قربت مطلقه[۲] امساک کند و روزه آن روز را نیز قضاء نماید.
    مسئله ۱۹۳۵ . اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نیّت روزه غیر ماه رمضان کند - حتّی بنابر احتیاط واجب در صورتی که قصد قربت از او حاصل شده باشد - روزه ماه رمضان حساب نمی‌شود، ولی اگر چنین نیتی را به دلیل ندانستن یا فراموشی انجام داده باشد، روزه ماه رمضان حساب شده و کافی می‌باشد.
    مسئله ۱۹۳۶ . اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و قبل از ظهر متوجّه شود، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام داده باشد، نمی‌تواند آن روز را روزه بگیرد؛ ولی ، باید بنابر احتیاط واجب تا مغرب، کاری که روزه را باطل می‌کند، انجام ندهد و لازم است بعد از ماه رمضان هم، آن روزه را قضاء نماید و اگر بعد از اذان ظهر متوجّه شود که ماه رمضان است و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، بنابر احتیاط واجب، رجاءً نیّت روزه کند و بعد از ماه رمضان هم آن را قضاء نماید و امّا اگر قبل از ظهر متوجّه شود و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، باید نیّت روزه کند و روزه‏اش صحیح است.
    مسئله ۱۹۳۷ . انسان لازم نیست در نیّت خود معیّن کند که کدام روز از ماه رمضان را روزه می‌گیرد و در صورتی که به نیّت یک روز مشخّص از ماه رمضان روزه بگیرد و بعد متوجّه شود که آن روز، روز دیگری از ماه رمضان بوده است، روزه او صحیح می‌‌باشد مثلاً چنانچه فرد به نیّت روز اوّل ماه روزه بگیرد، بعد بفهمد روز دوّم یا سوّم ماه بوده، روزه او صحیح است.
    وقت نیّت روزه واجب معیّن غیر روزه ماه رمضان
    مسئله ۱۹۳۸ . اگر غیر از روزه ماه رمضان، روزه معیّن دیگری بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر کرده باشد که روز معیّنی را روزه بگیرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نیّت نکند، روزه‏اش باطل است و اگر نداند که روزه آن روز بر او واجب است یا فراموش کند و قبل از ظهر یادش بیاید، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد و نیّت کند، روزه او صحیح است و اگر بعد از اذان ظهر یادش بیاید، بنابر احتیاط واجب، بقیّه روز را به قصد قربت مطلقه امساک کند و روزه آن روز را نیز قضاء نماید.
    مسئله ۱۹۳۹ . کسی که قبل از اذان صبح در روزه واجبی که زمانش معیّن است، غیر از روزه ماه رمضان، بدون نیّت روزه خوابیده است، اگر قبل از ظهر بیدار شود و نیّت کند، روزه او صحیح است و اگر بعد از ظهر بیدار شود، بنابر احتیاط واجب بقیّه روز را به قصد قربت مطلقه، امساک کند و روزه آن روز را نیز قضاء نماید.
    وقت نیّت روزه واجب غیر معیّن مثل روزه قضا و کفّاره
    مسئله ۱۹۴۰ . وقت نیّت روزه واجبِ غیر معیّن، تا اذان ظهر باقی است؛ بنابراین اگر برای روزه واجب غیر معیّنی مثل روزه کفّاره یا روزه قضای ماه مبارک رمضان، عمداً تا نزدیک اذان ظهر نیّت نکند، اشکال ندارد؛ بلکه اگر قبل از نیّت، تصمیم داشته باشد که روزه نگیرد یا تردید داشته باشد که بگیرد یا نه، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌‌کند انجام نداده باشد و قبل از اذان ظهر نیّت کند، روزه او صحیح است.
    مسئله ۱۹۴۱ . وقت نیّت روزه نیابتی قضاء از میّت، مثل روزه قضای خودِ فرد، تا اذان ظهر ادامه دارد[۳] و فرقی بین روزه استیجاری و روزه مجّانی و بدون اجرت نیست.
    احکام دیگر نیّت روزه
    مسئله ۱۹۴۲ . اگر بخواهد روزه قضاء یا کفّاره بگیرد، باید آن را معیّن نماید؛ مثلاً نیّت کند که روزه قضاء یا روزه کفّاره می‌گیرم ولی در ماه رمضان، لازم نیست نیّت کند که روزه ماه رمضان می‌گیرم، بلکه اگر نداند ماه رمضان است یا فراموش نماید و روزه دیگری را نیّت کند، روزه ماه رمضان حساب می‌شود و در روزه نذر و مانند آن، قصد وفاء به نذر لازم نیست.
    مسئله ۱۹۴۳ . برگشتن از نیّت روزه یا تصمیم به باطل کردن آن، چند صورت دارد:
    ۱. در روزه واجب معیّنی مثل روزه ماه رمضان باشد، که این صورت، خود دو قسم است:
    الف. قصد کند روزه نباشد یامردّد شود که روزه باشد یا نه، در این مورد اگر پس از چنین قصد یا تردیدی دوباره نیّت روزه نکند، روزه اش باطل است و اگر پشیمان شده و قبل از انجام مفطرات (کارهایی که روزه را باطل می‌کند)، دوباره نیّت روزه کند، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و بعداً قضای آن را هم به جا آورد.
    ب. قصد کند روزه را با یکی از مفطرات - با این‌که متوجّه مفطر بودن آن هست - باطل کند یا آن‌که در باطل کردن آن مردّد شود، در این صورت اگر پشیمان شده و مفطر روزه را انجام ندهد، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و بعداً قضای آن را به جا آورد.
    ۲. در روزه واجبی که وقت آن معیّن نیست، مثل روزه کفّاره یا روزه قضای ماه مبارک رمضان، اگر فرد قبل از اذان ظهر قصد کند که روزه نباشد یا مردّد شود که روزه باشد یا نباشد یا قصد کند یکی از مفطرات روزه را - با این‌که متوجّه مفطر بودن آن هست - به جا آورد یا مردّد شود که به جا آورد یا نه، چنانچه پشیمان شده و قبل از انجام مفطرات، قبل از اذان ظهر دوباره نیّت روزه کند، روزه او صحیح است.
    مسئله ۱۹۴۴ . روزی را که انسان شک دارد آخر ماه شعبان است یا اوّل ماه رمضان، یوم ‌الشّک می‌‌نامند و روزه گرفتن در آن روز، واجب نیست.
    مسئله ۱۹۴۵ . اگر فرد بخواهد در یوم ‌الشّک روزه بگیرد:
    الف. نمی‌تواند نیّت روزه ماه رمضان نماید و اگر عمداً نیّت ماه رمضان کند، روزه‌اش باطل می‌باشد؛ هرچند بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده است.
    ب. می‌تواند نیّت روزه مستحبّی ماه شعبان یا روزه قضاء یا نذر یا روزه واجب دیگری نماید و بعداً اگر معلوم شد ماه رمضان بوده، روزه ماه رمضان محسوب می‌شود.
    ج. چنانچه نیّت کند اگر ماه رمضان است، روزه ماه رمضان و اگر ماه رمضان نیست، روزه قضاء یا مستحبّی یا مانند آن باشد، روزه‌اش صحیح است.
    د. اگر قصد کند آنچه را که فعلاً خداوند متعال از او خواسته و وظیفه واقعی اوست، انجام دهد یا به طور کلّی قصد روزه کند (روزه خاصّی را قصد نکند) و بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده کافی است و روزه ماه رمضان محسوب می‌شود.
    مسئله ۱۹۴۶ . فردی که یوم ‌الشّک را روزه گرفته، چنانچه در بین روزه -چه قبل از اذان ظهر و چه‌ بعد از ظهر- بفهمد ماه‌ رمضان‌ است،‌ باید فوراً نیّت‌ ماه‌ رمضان‌ نماید.
    مسئله ۱۹۴۷ . اگر فرد در یوم ‌الشّک‌ روزه‌ نگرفت‌ و بعد از اذان‌ مغرب‌ فهمید ماه ‌رمضان بوده، معصیت نکرده است و بعداً باید یک روز روزه قضاء ماه رمضان را بگیرد.
    مسئله ۱۹۴۸ . اگر فرد در یوم ‌الشّک روزه نگرفت و در بین روز فهمید ماه مبارک رمضان است، سه حالت دارد:
    الف. قبل از این که بفهمد ماه رمضان است، کاری که روزه را باطل می‌کند، انجام داده، در این صورت، نمی‌تواند آن روز را روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب، باید از کارهایی که روزه را باطل می‌کند در باقیمانده روز پرهیز نماید و باید بعد از ماه رمضان، آن روز را قضاء کند.
    ب. کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده و بعد از ظهر متوجّه می‌شود که ماه رمضان است، در این صورت، بنابر احتیاط واجب، رجاءً نیّت روزه کند و بعد از ماه رمضان هم آن را قضاء نماید.
     ج. کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده و قبل از ظهر متوجّه می‌شود که ماه رمضان است، در این صورت، واجب است فوراً نیّت ماه رمضان کند و روزه‌اش صحیح است.
    شرط نهم: مفطرات روزه را ترک نماید
    مسئله ۱۹۴۹ . برای اینکه روزه صحیح باشد باید فرد مفطرات روزه (چیزهایی که روزه را باطل می‌کند) ترک نماید، چه مفطراتی که در بین روز باید از آنها پرهیز نماید، مثل خوردن و آشامیدن و چه مفطراتی که شرط صحیح بودن روزه در هنگام اذان صبح محسوب می‌شود، مثل اینکه عمداً با حالت جنابت وارد صبح ماه مبارک رمضان نشود یا زنی که از حیض یا نفاس پاک شده عمداً غسل را تا اذان صبح تأخیر نیندازد که تفصیل احکام در مسائل بعد ذکر می‌شود.
    [۱] . البتّه اگر فرد معصیت کرده وتا اذان صبح نیّت روزه نکرد، بعضی ‌از مسائل بعد در مورد وی ‌جاری ‌می‌‌باشد.
    [۲] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه ازمبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی الله باشد.
    [۳] . ولی اگر در عقد اجاره شرط شود که اجیر، از اذان صبح، نیّت روزه داشته باشد و نیّت را به تأخیر نیندازد یا آنکه بدون اینکه چنین شرطی کنند، معلوم باشد که نیّت از اذان صبح را از اجیر می‌خواهند، برای آنکه به مقتضای عقد اجاره عمل شود، معتبر است که از اذان صبح نیّت نماید.
    ◀ بازگشت به فهرست
  4. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۸۳۰] [۱۸۳۱] [۱۸۳۲] [۱۸۳۳] [۱۸۳۴] [۱۸۳۵] [۱۸۳۶] [۱۸۳۷] [۱۸۳۸] [۱۸۳۹] [۱۸۴۰] [۱۸۴۱] [۱۸۴۲] [۱۸۴۳] [۱۸۴۴] [۱۸۴۵] [۱۸۴۶] [۱۸۴۷] [۱۸۴۸] [۱۸۴۹] [۱۸۵۰] [۱۸۵۱] [۱۸۵۲] [۱۸۵۳] [۱۸۵۴] [۱۸۵۵] [۱۸۵۶] [۱۸۵۷] [۱۸۵۸] [۱۸۵۹] [۱۸۶۰] [۱۸۶۱] [۱۸۶۲] [۱۸۶۳] [۱۸۶۴] [۱۸۶۵] [۱۸۶۶] [۱۸۶۷] [۱۸۶۸] فهرست نافله‌های شبانه‌روزی وقت نافله‌های شبانه روز سایر نمازهای مستحبی نماز وحشت نماز غفیله نماز اوّل ماه احکام نمازهای مستحبی زیاد و کم کردن اجزاء در نماز مستحبّی شک و گمان در کارها و ذکرهای نماز مستحبی نمازهای مستحبی
    نمازهای مستحبّی زیاد است و آنها را نافله گویند و بین نمازهای مستحبّی، به خواندن نافله‏های شبانه روزی سفارش بیشتری شده است و احکام مربوط به آنها در مسائل آینده خواهد آمد.
    نافله‌های شبانه‌روزی
    مسئله ۱۸۳۰ . نافله‌های شبانه‌روزی در غیر روز جمعه، (۳۴) رکعت ‌‌هستند که عبارتند از:
    هشت رکعت نافله ظهر، هشت رکعت نافله عصر، چهار رکعت نافله مغرب، دو رکعت نافله عشاء و یازده رکعت نافله شب (از این یازده رکعت، هشت رکعت به نیّت نافله شب، دو رکعت به نیّت نماز شفع و یک رکعت به نیّت نماز وتر خوانده می‌شود) و دو رکعت نافله صبح می‏باشد.
     و چون دو رکعت نافله عشا، بنابر احتیاط واجب، باید نشسته خوانده شود، یک رکعت حساب می‌شود؛ بنابر این مجموع رکعت‌های این نافله‌ها (۳۴) رکعت می‌باشد.
    در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه می‌شود و در کل بیست رکعت می‌شود.
    شایان ذکر است غیر از نماز وتر بقیه نمازها، به صورت دو رکعتی خوانده می‌شود.
    وقت نافله‌های شبانه روز
    ۱. وقت نافله ظهر
    مسئله ۱۸۳۱ . نافله نماز ظهر، قبل از نماز ظهر خوانده می‌شود و وقت آن از اوّل ظهر است و تا موقعی که ممکن باشد آن را قبل از نماز ظهر خواند، وقت آن ادامه دارد؛ ولی اگر شخص، نافله ظهر را به تأخیر بیندازد و این تأخیر تا موقعی باشد که آن مقدار از طول سایه شاخص که بعد از ظهر شرعی پیدا می‌شود، به اندازه دو هفتم طول خود شاخص گردد، در این موقع، بهتر است نماز ظهر را قبل از نافله بخواند؛ مگر این که یک رکعت از نافله را قبل از آن خوانده باشد که در این صورت، تمام کردن نافله، قبل از نماز ظهر، بهتر است.
    ۲. وقت نافله عصر
    مسئله ۱۸۳۲ . نافله عصر قبل از نماز عصر خوانده می‌شود و وقت آن تا موقعی که ممکن باشد قبل از نماز عصر خوانده شود، ادامه دارد؛ ولی چنانچه شخص نافله عصر را به تأخیر بیندازد و این تأخیر تا موقعی باشد که آن مقدار از طول سایه شاخص که بعد از ظهر شرعی پیدا می‌شود، به اندازه چهار هفتم طول خود شاخص گردد، در این موقع بهتر است که نماز عصر را قبل از نافله بخواند؛ مگر این که یک رکعت از نافله را قبل از آن خوانده باشد که در این صورت، تمام کردن نافله قبل از نماز عصر بهتر است.
    مسئله ۱۸۳۳ . خواندن نافله ظهر و نافله عصر قبل از اذان ظهر در غیر روز جمعه جایز نیست؛ مگر آن که نمازگزار بداند بعد از اذان، هرچند به علّت عذر عرفی، نمی‏تواند آن‌ها را انجام دهد.
     امّا در روز جمعه بهتر است از بیست رکعت نافله ظهر و عصر، دو رکعت را هنگام ظهر و هیجده رکعت را قبل از ظهر بخواند و از آن هیجده رکعت، بهتر است شش رکعت آن اول روز هنگام گسترده شدن نور خورشید و شش رکعت آن هنگام بالا آمدن خورشید و شش رکعت دیگر قبل از اذان ظهر خوانده شود.
    ۳. وقت نافله مغرب
    مسئله ۱۸۳۴ . وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است و تا زمانی که ممکن باشد آن را پس از نماز مغرب، در وقت به جا آورد، ادامه دارد؛ ولی اگر شخص نافله مغرب را تا وقتی که سرخی طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می‌شود، از بین برود، به تأخیر بیندازد، بهتر است در آن موقع ابتدا نماز عشا را بخواند.
    ۴. وقت نافله عشاء
    مسئله ۱۸۳۵ . وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
    ۵. وقت نافله شب
    مسئله ۱۸۳۶ . اول وقت نافله شب، بنابر مشهور، نصف شب است و این نظر هرچند مطابق با احتیاط مستحب و بهتر است، ولی بعید نیست که نصفِ شب، اوّل وقت فضیلت نماز شب باشد و امّا اوّل وقت ادای آن، از اوّل شب آغاز می‌‌شود، به این معنا که اگر بعد از نماز عشا، نافله شب را انجام دهد، در وقت واقع شده است و تا اذان صبح (طلوع فجر) وقتش ادامه دارد؛ هر‌چند بهتر آن است نزدیک اذان صبح خوانده شود.
    ۶. وقت نافله صبح
    مسئله ۱۸۳۷ . نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده می‌شود و وقت آن، بعد از گذشتن از وقت نماز شب به مقدار انجام آن می‌باشد و تا زمانی که ممکن است آن را پیش از نماز صبح به جا آورد، وقت آن ادامه دارد ولی اگر شخص، خواندن نافله صبح را به تأخیر بیندازد تا وقت فضیلت نماز صبح تنگ گردد، بهتر است در این موقع ابتدا نماز صبح را بخواند.
    احکام دیگر نافله‌های شبانه روزی
    مسئله ۱۸۳۸ . انسان می‌تواند بعضی از نافله‌های شبانه روزی را بخواند و بعضی را نخواند و در نماز شب می‌تواند اکتفاء به خواندن سه رکعت آخر، یعنی نماز شفع و وتر نماید؛ بلکه می‌تواند به خواندن وتر کتفاء کند و در نافله عصر نیز می‌تواند اکتفاء به خواندن چهار رکعت، بلکه دو رکعت آن نماید و امّا در مورد نافله ظهر و نافله مغرب، همچنین هشت رکعت اول نماز شب، چنانچه بخواهد بعضی از آنها را بخواند، آن را به قصد رجاء به جا آورد.
    مسئله ۱۸۳۹ . فردی که مسافر است، نباید نافله ظهر و عصر را در سفر بخواند؛ ولی نافله عشا چنانچه به قصد رجاء خوانده شود، مانعی ندارد و امّا انجام سایر نافله‏ها مثل نافله شب یا نافله مغرب یا نافله صبح در سفر ساقط نمی‌شود.
    مسئله ۱۸۴۰ . انسان می‌تواند نافله شب را ساده و مانند سایر نمازهای مستحبّی به جا آورد هرچند این نافله، کیفیت کامل تر و با فضیلت تری هم دارد که در کتاب‌های مفصل‏تر به آن پرداخته شده است.
    سایر نمازهای مستحبی
    مسئله ۱۸۴۱ . نمازهای مستحبی غیر از نافله‌های شبانه روزی چند دسته اند:
    بعضی از آن‏ها در وقت خاصی مثل ماه رمضان، یا برای سبب خاصی مثل زیارت و یا به منظور رسیدن به امر به خصوصی (غایت خاصّی) مثل طلب باران مستحب می‌باشند.
    و بعضی دیگر از آن‌ها لازم نیست در وقت خاص یا برای سبب یا غایت خاص و معیّنی خوانده شوند و می‌توان آن را در هر وقتی و بدون سبب یا غایت خاص و معیّنی به جا آورد که از این دسته، برخی کیفیت خاصی دارند، مثل نماز جعفر طیّار و بعضی دیگر کیفیّت به خصوص و معیّنی ندارند یعنی تنها دو رکعت نماز بدون دستور خاصی در هر وقت و حتی بدون سبب خاص خوانده می‌شوند که به این گروه، نافله‏های ابتدائی می‏گویند.
    در این بخش چند نمونه از نمازهای مستحبی خاص و معروف ذکر می‌شود:
    نماز لیله الدفن (نماز وحشت)
    مسئله ۱۸۴۲ . سزاوار است در شب اوّل قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میّت بخوانند و کیفیت آن این است که در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسی (آیات ۲۵۵ تا ۲۵۷ سوره مبارکه بقره[۱] ) و در رکعت دوّم بعد از حمد ده مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند:«اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها اِلیٰ قَبْرِ فُلان»[۲] و به جای کلمه فلان اسم میّت را بگویند.
    شایان ذکر است کیفیت دیگری نیز برای نماز وحشت نقل شده است که این‌طور می‌باشد: در رکعت اوّل بعد از حمد، دو مرتبه سوره توحید «قُل هُوَ اللهُ اَحَد» و در رکعت دوم بعد از حمد ، ده مرتبه سوره تکاثر را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند: «اللهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابعَث ثَوابَها الی قَبرِ فُلان»[۳] و به جای کلمه فلان، اسم میّت را بگویند.
    مسئله ۱۸۴۳ . اگر بخواهند میّت را به شهر دوری ببرند، یا به جهت دیگر دفن او به تأخیر بیفتد، در مورد کیفیت اوّل خواندن نماز وحشت، باید آن نماز را تا شب اول قبر او به تأخیر بیندازند و امّا در مورد کیفیت دوّم، ظاهر آن است که مستحب بودن آن اختصاص به اولین شب بعد ازفوت دارد.
    مسئله ۱۸۴۴ . نماز وحشت را در هر موقع از شب می‌توان خواند ولی بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشا خوانده شود.[۴]
    نماز غفیله
    مسئله ۱۸۴۵ . نماز غفیله یکی از نمازهای مستحبّی است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می‌شود، ولی خود این نماز از نافله‏های شبانه روزی به شمار نمی‌‌آید؛ هرچند می‌توان آن را به عنوان نافله مغرب به جا آورد به این صورت که فرد هر دو نماز را با هم نیّت کند و کیفیت خواندن نماز غفیله این‌‌گونه است که:
     در رکعت اوّل، بعد از حمد، باید به جای سوره این آیه را بخوانند: «وَذَا النّوْنِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادیٰفِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلٰهَ إلّا اَنْتَ سُبْحانَک اِنّی کنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَکذٰلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ».
    و در رکعت دوّم، بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: «وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلّا هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلّا یعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فیٖ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إلّا فیٖ کتابٍ مُبیٖنٍ» و در قنوت بگویند: «اللّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُک بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتیٖ لا یعْلَمُها إلّا اَنْتَ اَنْ تُصَلّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفْعَلَ بیٖ کذا وَکذا» و به جای کلمه کذا و کذا، حاجت‌‌های خود را از خداوند متعال در خواست نمایند و بعد بگویند: «اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتیٖ وَالقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتیٖ فَاَسْأَلُک بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لیٖ».
    نماز اوّل ماه
    مسئله ۱۸۴۶ . از جمله نمازهای مستحبّی خواندن دو رکعت نماز، در روز اوّل هر ماه قمری می‌باشد که آن را نماز اوّل ماه می‌نامند، کیفیت انجام آن به این گونه است که نمازگزار در رکعت اوّل این نماز، بعد از حمد، سی مرتبه سوره‌ (قل هو الله احد) و در رکعت دوم بعد از حمد، سی مرتبه سوره (انا انزلناه فی لیلة القدر) بخواند و بعد از نماز به مقدار توانایی صدقه بدهد و خواندن این نماز در هر وقت از روز اوّل ماه جایز است. همچنین بعد از این نماز، خواندن این آیات مستحب شمرده شده است:
     «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَما مِنْ دابَّةٍ فِی الْاَرْضِ إلّا عَلَی اللّهِ رزْقُها وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَمُسْتَوْدَعَها کُلٌ فی کِتابٍ مُبینٍ بسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَإنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لهُ إلّا هُوَ وَإنْ یُردْکَ بخَیْرٍ فَلا رادَّ لِفضْلِه یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَهُوَ الغَفورُ الرَّحیمُ[۵] بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعدَ عُسْرٍ یُسْراً ماشاءَاللّهُ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ حَسْبُنا اللّهُ ونِعْمَ الوَکیلُ وَاُفَوِّضُ أمْری إلَی اللّهِ إنَّ اللّهَ بَصیرٌ بالعبادِ لا إلهَ إلّا أنْتَ سُبْحانَکَ إنّی کنْتُ مِنَ الظّالمینَ رَبِّ إنّی لِما أنْزَلْتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً وَأنْتَ خَیْرُ الوارِثینَ».
    احکام نمازهای مستحبی
    مسئله ۱۸۴۷ . نمازهای مستحبّی، چه نافله‌های شبانه روزی و چه غیر آن را می‌توان نشسته خواند؛ هرچند بتوان آن‌ها را ایستاده به جا آورد و لازم نیست در این حال، هر دو رکعت را یک رکعت حساب کند و اگر بخواهد هر دو رکعت را یک رکعت حساب کند، بنابر احتیاط واجب، بار دوّم را به نیّت رجاء انجام دهد؛ مثلاً نافله مغرب را که چهار رکعت با دو سلام است، رجاءً چهار رکعت دیگر با دو سلام هم، به آن اضافه کند که مجموعاً هشت رکعت می‌شود.
    مسئله ۱۸۴۸ . بهتر است فرد نمازهای مستحبّی چه نافله‌های شبانه روزی و چه غیر آن را ایستاده بخواند به جز نافله عشا (وُتیَرْه) که بنابر احتیاط واجب، باید نشسته خوانده شود.
    مسئله ۱۸۴۹ . نمازهای مستحبّی را در حال اضطرار و عدم توانایی، می‌توان خوابیده به پهلوی راست یا چپ یا خوابیده به پشت (طبق وظیفه فرد) به جا آورد و در این حال رکوع و سجده با اشاره سر انجام می‌شود و امّا در حال اختیار، جواز آن محلّ اشکال است؛ ولی انجامش به عنوان رجاء اشکال ندارد.
    مسئله ۱۸۵۰ . در نماز مستحبّی (غیر از نافله عشا) جایز است یک رکعت آن را ایستاده و رکعت دیگر را نشسته به جا آورد؛ بلکه جایز است بعضی از یک رکعت را ایستاده و بعضی از آن را نشسته انجام دهد.
    مسئله ۱۸۵۱ . هر گاه نماز مستحبّی را نشسته بخواند و مقداری از آخر سوره مثلاً یک آیه یا دو آیه را باقی بگذارد، سپس برخیزد و باقیمانده سوره را بخواند و از حال ایستاده به رکوع رود و نماز را ادامه دهد، در حکم نماز ایستاده حساب شده و ثواب نماز ایستاده را دارد.
    مسئله ۱۸۵۲ . نماز مستحبّی را می‌توان در حال راه رفتن خواند؛ همچنین می‌شود نماز مستحبّی را در حال سواری در ماشین، قطار، هواپیما، کشتی و مانند آن به جا آورد و در این دو صورت استقرار بدن در حال نماز لازم نیست و نمازگزار برای انجام رکوع و سجده با سر اشاره می‌نماید.
    شایان ذکر است برای خواندن نماز مستحبّی در غیر این صورت (راه رفتن و سواری) بنابر احتیاط واجب باید قبله رعایت بشود.
    مسئله ۱۸۵۳ . نمازهایی را که در زمان حضور امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) واجب است مثل نماز عید فطر و عید قربان، رعایت قبله در آن لازم است؛ هرچند در زمان حاضر مستحب حساب شوند و امّا آنچه از نمازهای مستحبّی که به سبب نذر و مانند آن بر فرد واجب شده است، چنانچه آن را در حال راه رفتن یا سواری بخوانند رعایت قبله در مورد آن لازم نیست.
    مسئله ۱۸۵۴ . خواندن نماز مستحبّی در خانه کعبه و بر بام آن، اشکال ندارد، بلکه مستحب است در داخل خانه مقابل هر رکنی دو رکعت نماز بخوانند.
    مسئله ۱۸۵۵ . کسی که نمی‌تواند وضو بگیرد یا غسل کند، جایز است نمازهای مستحبّی را با تیمم (طبق وظیفه اش) بخواند.
    مسئله ۱۸۵۶ . بعضی از نمازهای مستحبّی مثل نماز وحشت (لیلة الدفن) که بعد از حمد، سوره مخصوصی دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار کرده باشد، باید همان سوره را بخواند و امّا در نمازهای مستحبّی که بعد از حمد سوره خاصّی برای آن وارد نشده است، نمازگزار می‌تواند خواندن سوره را ترک نماید یا در بین خواندن سوره، آن را رها نموده و بقیّه سوره را نخواند و به رکوع برود، هرچند آن نماز به سبب نذر کردن بر فرد واجب شده باشد؛ همچنین خواندن دو یا چند سوره بعد از حمد در نمازهای مستحبّی جایز است.
    مسئله ۱۸۵۷ . کسی که نماز قضاء دارد، می‌‌تواند نماز مستحبّی بخواند؛ ولی تأخیر در خواندن نماز قضای واجب، به مقداری که عرفاً کوتاهی و سهل انگاری در انجام آن محسوب گردد، جایز نیست.
    مسئله ۱۸۵۸ . شکستن نماز مستحبّی جایز است؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که نمازگزار آن را در حال اختیار نشکند.
    زیاد و کم کردن اجزاء در نماز مستحبّی
    مسئله ۱۸۵۹ . اگر نمازگزار در نماز مستحبّی، رکنی را سهواً ترک نماید و وقتی متوجّه شود که شرعاً نمی‏تواند برگردد و آن رکن را به جا آورد، نمازش باطل می‌شود[۶] ، به عنوان مثال اگر در نافله مغرب هنگام خواندن تشهّد یا بعد از سلام نماز متوجّه شود که دو سجده رکعت اول را انجام نداده است، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۸۶۰ . اگر در نماز مستحبّی سهواً رکن را زیاد نماید نمازش باطل نمی‌شود به عنوان مثال اگر در نافله ظهر در یک رکعت سهواً دو رکوع انجام دهد، نماز نافله باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۸۶۱ . اگر نمازگزار یکی از کارهای نافله را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که مشغول رکن بعد از آن شده، باید کار فراموش شده را انجام دهد و دوباره آن رکن را به جا آورد و در این حال زیادی رکن، نماز مستحبّی را باطل نمی‌‌کند.
    به طور مثال اگر نمازگزار در نافله صبح در رکوع یادش بیاید که قرائت (حمد و سوره) را نخوانده یا اینکه مثلاً در نماز اوّل ماه، به جای سی بار سوره قدر، یک بار توحید را خوانده، باید برگردد و آن را بخواند و دوباره به رکوع برود و در این حال، زیادی رکوع، نافله را باطل نمی‌کند. همچنین اگر در نافله صبح رکوع را فراموش کند و در سجده دوم یادش بیاید باید برگردد و رکوع را بجا آورد و دوباره دو سجده را انجام دهد و زیادی دو سجده نافله را باطل نمی‌کند.
     شایان ذکر است اگر برگشتن و به جا آوردن جزء فراموش شده، باعث زیاد شدن رکعت باشد، این حکم جاری نمی‌شود؛ مثلاً اگر در رکعت دوم یادش بیاید که قرائت در رکعت اول را فراموش کرده است، نمی‌تواند برگردد؛ زیرا در این صورت، انجام قرائت و آنچه بعد از آن است، موجب زیادی رکعت در نماز می‌شود.
    شک و گمان در کارها و ذکرهای نماز مستحبی
    مسئله ۱۸۶۲ . اگر شک کند که نماز مستحبّی را خوانده یا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت معیّن نداشته باشد، بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافله شبانه روزی وقت معیّن داشته باشد و پیش از گذشتن وقت، شک کند که آن را به جا آورده یا نه، ولی اگر بعد از گذشتن وقت آن شک کند که نماز را خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۸۶۳ . اگر در شماره رکعت‌‌های نماز مستحبّی شک کند، چنانچه طرف بیشتر شک نماز را باطل می‌کند، بنا را بر کمتر بگذارد؛ مثلاً اگر نمازگزار در نافله صبح شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است و اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی‌کند، مثلاً شک کند که دو رکعت خوانده یا یک رکعت، به هر طرف شک عمل کند، نمازش صحیح است؛ ولی اگر در نماز وتر در تعداد رکعت‌ها شک کند احتیاط آن است که آن نماز را دوباره بخواند.
    مسئله ۱۸۶۴ . بنابر احتیاط واجب، حکم گمان در نمازهای مستحبّی نسبت به رکعات، مثل حکم یقین است، به این معنا که نمازگزار مخیّر نیست بنا را بر کمتر یا بیشتر بگذارد بلکه بنابر احتیاط واجب باید به گمان خویش عمل کند؛ مگر آنکه عمل نمودن بر طبق گمان باطل کننده نماز باشد.
    مسئله ۱۸۶۵ . اگر در نماز مستحبّی دو رکعتی، گمانش به سه رکعت یا بیشتر برود، به گمان خویش اعتنا نکند و نمازش صحیح است. مثلاً اگر نمازگزار در نماز غفیله گمان دارد که سه رکعت خوانده، ولی احتمال عقلایی هم می‌دهد که دو رکعت خوانده باشد، بنا می‌گذارد که دو رکعت خوانده است.
    مسئله ۱۸۶۶ . شک و گمان در کارها و ذکرهای نماز مستحبّی، مانند نماز واجب است؛ بنابر این اگر هنگام شک یا گمان، از محل آن نگذشته باشد، آن جزء را به جا آورد و اگر محل آن گذشته باشد، به شک خود اعتناء نکند.
    مسئله ۱۸۶۷ . اگر در نماز نافله کاری کند که برای آن در نماز واجب، سجده سهو واجب می‌شود، یا یک سجده را فراموش نماید و وارد جزئی شود که شرعاً نمی‌تواند برگردد و آن را به جا آورد، لازم نیست بعد از نماز سجده سهو یا قضای سجده را به جا آورد.
    مسئله ۱۸۶۸ . اگر فرد در نماز مستحبّی ذکر واجب رکوع یا سجده را فراموش کند و بعد از سر برداشتن از رکوع یا سجده یادش بیاید، نباید برگردد بلکه نماز را ادامه دهد و لازم نیست سجده سهو انجام دهد.
    [۱] . خواندن آیةالکرسی، تا آخر آیه ۲۵۷ (هم فیها خالدون)، بنابر احتیاط لازم است.
    [۲] . در بعضی از نسخه‌ها بعد از ذکر شریف صلوات، عبارت به گونه (وَابعَث ثَوابَهُما اِلی قَبرِ فُلان) آمده است.
    [۳] . در بعضی از نسخه‌ها بعد از ذکر شریف صلوات، عبارت به گونه (وَابعَث ثَوابَها اِلی قَبرِ ذلِکَ المَیّتِ فُلان بنِ فُلان) آمده است.
    [۴] . منظور، شب اوّل دفن در مورد کیفیّت اول نماز وحشت و شب اوّل فوت، در مورد کیفیّت دوّم آن است.
    [۵] . در بعضی از نسخه‌ها، بین بسم الله دوم و سوم به جای آیه ۱۰۴ سوره یونس، آیه ۱۷ سوره انعام آمده است: «وَ اِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَه اِلّا هُوَ وَاِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ».
    [۶] . نماز مستحبّی از جهت زمانی که فرد در آن، می‌تواند برگردد و رکنی را که سهواً ترک کرده به جا آورد، با نماز واجب متفاوت است که توضیح آن در مسأله (۱۸۶۱) ذکر شده است.
    ◀ بازگشت به فهرست
  5. thaniashar

    احکام روزه
    شماره مسئله ▼ [۱۹۰۸] [۱۹۰۹] [۱۹۱۰] [۱۹۱۱] [۱۹۱۲] [۱۹۱۳] [۱۹۱۴] [۱۹۱۵] [۱۹۱۶] [۱۹۱۷] [۱۹۱۸] [۱۹۱۹] [۱۹۲۰] فهرست شرایط واجب شدن روزه بالغ و عاقل باشد بیهوش نباشد چنانچه روزه دار زن است، از حیض و نفاس پاک باشد روزه گرفتن، ضرر یا سختی فوق العاده یا منع شرعی دیگری نداشته باشد مسافر نباشد روزه
    مسئله ۱۹۰۸ . روزه آن است که انسان برای تذلّل و اظهار بندگی در پیشگاه خداوند متعال، از اذان صبح تا مغرب، از نُه موردی که بعداً گفته می‌شود، خودداری نماید و در مورد تشخیص مغرب (برای پایان روزه) همان توضیحی که در وقت مغرب در مورد نماز مغرب ذکر شد، جاری می‌باشد.
    شرایط واجب شدن روزه
    مسئله ۱۹۰۹ . بر هر انسانی واجب است در صورتی که شرایط زیر وجود داشته باشد ماه مبارک رمضان را روزه بگیرد.
    شرط اوّل و دوّم: بالغ و عاقل باشد
    مسئله ۱۹۱۰ . روزه بر فردی واجب است که بالغ و عاقل باشد واگر بچه نابالغ قبل از اذان صبح ماه رمضان، بالغ شود، باید روزه بگیرد و اگر بعد از اذان صبح بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نیست؛ ولی اگر قصد روزه ماه رمضان کرده باشد، احتیاط مستحب این است که آن را تمام کند.
    شرط سوّم: بیهوش نباشد
    مسئله ۱۹۱۱ . اگر فرد بیهوش شود و به این دلیل نتواند نیّت معتبر در روزه را داشته باشد، روزه بر او واجب نیست. به عنوان مثال فردی که قبل از اذان صبح نیّت روزه نداشته، سپس بیهوش شده و بعد از اذان مغرب به هوش آمده است، روزه آن روز بر وی واجب نبوده و بعداً نیز لازم نیست قضای آن را انجام دهد.
    مسئله ۱۹۱۲ . اگر فرد پیش از اذان صبح نیّت روزه کند، سپس بدون اختیار بیهوش شود و در بین روز به هوش آید، بنابر احتیاط لازم، باید روزه آن روز را تمام نماید و اگر تمام نکرد، قضای آن را به جا آورد؛ امّا در مورد بیهوشی که مقدّمات آن اختیاری بوده (مثل فردی که برای عمل جراحی، خود را در اختیار دکترِ بیهوشی قرار می‌‌دهد) احتیاط واجب آن است که روزه را تمام نموده و قضای آن را هم بجا آورد.
    شرط چهارم: چنانچه روزه دار زن است، از حیض و نفاس پاک باشد
    مسئله ۱۹۱۳ . بر زنی که حائض یا نفساء است روزه واجب نیست هرچند حیض یا نفاس در قسمتی از روز باشد و بعد از برطرف شدن عذر واجب است آنها را قضا نماید.
    شرط پنجم و ششم وهفتم:روزه گرفتن، ضرر یا سختی فوق العاده یا منع شرعی دیگری نداشته باشد
    افرادی که این شرط‌ها شامل آن‌ها می‌شود، چند دسته هستند:
    الف. فردی که روزه برای خودش ضرر، یا سختی فوق‌العاده‌ای دارد که معمولاً قابل تحمّل نیست.
    مسئله ۱۹۱۴ . اگر انسان یقین یا اطمینان داشته باشد که روزه برایش ضرر قابل توجّهی دارد (ضرری که معمولاً تحمّل نمی‌شود) یا اینکه چنین ضرری را احتمال بدهد و از آن احتمال، ترس برای او پیدا شود، چنانچه احتمال او در نظر افراد عاقل بجا باشد، واجب نیست روزه بگیرد؛ بلکه اگر آن ضرر موجب هلاکت و مرگ یا جنایت بر نفس - مثل نقص عضو - شود، روزه گرفتن برای او حرام است و در واجب نبودن روزه فرقی نیست که روزه موجب پیدایش بیماری و ضرر قابل توجّه گردد یا موجب شدیدتر شدن آن یا طولانی شدن دوره درمان آن گردد.
    شایان ذکر است دخترانی که تازه به سنّ بلوغ رسیده‌اند و نیز افراد دیگر، چنانچه روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان برای آنان ضرر قابل توجّه دارد و موجب مریض شدن آنان می‌شود یا می‌ترسند مریض شوند، احکام مریض در مورد آنان جاری می‌شود؛ امّا اگر روزه گرفتن برای آنان ضرر ندارد، ولی مثلاً به علّت طولانی بودن روز یا شدّت گرما، تمام کردن روزه برای آنان سختی فوق العاده‌ای دارد که معمولاً چنین سختی قابل تحمّل نیست، باید به قصد قربت مطلقه[۱] روزه بگیرند و هنگامی که به علّت ضعف شدید یا احساس تشنگی زیاد، ادامه روزه ماه مبارک رمضان بر آنان فوق العاده سخت شد، می‌توانند آب بیاشامند یا غذا بخورند؛ ولی بنابر احتیاط واجب در خوردن و آشامیدن، تنها به مقدار ضرورت اکتفاء نمایند و در بقیّه روز از انجام کاری که روزه را باطل می‌کند پرهیز نمایند؛ هرچند در هر صورت، با خوردن یا آشامیدن، روزه آنان، باطل می‌شود.
    و اگر آنان می‌‌توانند با استفاده از راه‌‌های معمول برای تقویت، مثل سحری مُقوّی خوردن یا کاهش فعالیت بدنی در طی روز یا استراحت بیشتر بدون داشتن ضرر و سختی فوق العاده روزه ماه مبارک رمضان را بگیرند، این کار لازم است.
    مسئله ۱۹۱۵ . کسی که می‌داند یا اطمینان دارد روزه برای او ضرر قابل توجّهی ندارد، هرچند پزشک بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرد و کسی که یقین یا گمان دارد یا احتمال معقول می‌دهد که روزه برایش ضرر قابل توجّهی دارد، هرچند پزشک بگوید ضرر ندارد، واجب نیست روزه بگیرد و جایز است افطار نماید؛ بلکه اگر ضرر مورد احتمال یا مورد اطمینان در حدّ حرام باشد، واجب است روزه نگرفته و افطار نماید و در غیر صورت ضرر حرام، فرد می‌تواند رجاءً روزه بگیرد و چنانچه بعد معلوم شود که روزه برای او ضرر قابل توجّه نداشته، روزه‌اش صحیح است.
    مسئله ۱۹۱۶ . اگر فرد بیمار در بین روز ماه رمضان قبل از اذان ظهر، خوب شود و تا آن وقت، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، بنابر احتیاط واجب، باید نیّت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد و چنانچه بعد از اذان ظهر، خوب شود، روزه آن روز بر او واجب نیست و باید آن را قضاء کند.
    مسئله ۱۹۱۷ . ضررهای خفیف و مختصر، باعث نمی‌شود افطار روزه جایز شود و با وجود این گونه ضررها روزه بر فرد واجب است؛ بنابراین اگر روزه باعث می‌شود مختصری تغییر در مزاج فرد ایجاد شود یا اندکی دمای بدنش افزایش یابد یا احساس ضعف و سستی در بدنش نماید یا باعث کاهش نور چشم به مقدار معمول گردد، به گونه‌ای که یکی دو ساعت بعد از افطار این موارد به کلّی برطرف گردد و نیز سایر ضررهای خفیفِ مانند این‌ها، که افراد عاقل از آن پرهیز نمی‌کنند و عرف مردم معمولاٌ آن را تحمّل می‌نمایند، چنین مواردی عذر شرعی محسوب نشده و روزه بر این افراد واجب است.
    مسئله ۱۹۱۸ . اگر روزه، بر جان فردی که می‌خواهد روزه بگیرد ضرری ندارد، امّا وی می‌ترسد ضرر قابل توجّهی به آبرو یا مالش برسد و برای پیشگیری از آن، راه معقولی جز ترک روزه و افطار آن نداشته باشد، روزه بر او واجب نیست.
    ب. پیرمرد و پیر زنی که روزه گرفتن به علّت پیری، برای آنان ممکن نیست یا سختی فوق العاده دارد.
    ج. کسی که به بیماری عطش مبتلا است یعنی زیاد تشنه می‌شود و نمی‌تواند تشنگی را تحمّل کند یا برای او سختی فوق‌العاده دارد.
    د. زن حامله‌‌ای که به خاطر حمل، روزه گرفتن برای خودش یا بچه‌‌اش ضرر دارد.
    ه‍. زن شیردهی که به علّت شیر دادن، روزه گرفتن برای خودش یا نوزاد شیرخوار ضرر دارد.
    توضیح احکام این چهار گروه (ب، ج، د، ه‍ )، در فصل کفّاره‌ها ذکر می‌شود.
    و. فردی که روزه گرفتن او باعث از بین رفتن واجب دیگری می‌شود.
    مسئله ۱۹۱۹ . اگر روزه گرفتن فرد، باعث از بین رفتن واجبی که از نظر اهمّیت، مساوی با روزه یا مهم‌تر از آن باشد و برای پیشگیری از آن، راهی جز ترک روزه و افطار آن نباشد، روزه بر او واجب نیست؛ مثل آنکه بترسد با روزه گرفتن او، ضرر قابل توجّهی بر جان یا آبرو یا مال فرد دیگری که حفظ جان یا آبرو یا مال آن فرد بر وی شرعاً واجب می‌باشد، برسد و برای پیشگیری از آن راهی جز ترک روزه و افطار آن نباشد.
    شرط هشتم: مسافر نباشد
    مسئله ۱۹۲۰ . مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد و مسافری که نمازش را تمام می‌خواند، مثل کسی که شغلش مسافرت، یا سفر او سفر معصیت است، واجب است در سفر روزه بگیرد.
    شایان ذکر است مکان‌های تخییر، همان‌طور که در بحث نماز مسافر ذکر شد، اختصاص به نماز دارد و در روزه جاری نیست و سایر احکام مربوط به روزه مسافر در فصل احکام روزه مسافر ذکر می‌شود.
    [۱] . یعنی خصوص روزه واجب را نیّت نکند؛ بلکه ازمبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار به طور کلّی قربةً الی اللّه باشد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  6. thaniashar

    احکام نماز
    چند مسأله مستحدثه درباره وقت نماز
    مسأله اوّل. اگر مکلّف در شهر خود نماز صبح را بخواند و سپس با هواپیما یا وسیله نقلیّه دیگر به سمت غرب مسافرت کند و به جایی برسد که هنوز فجر ندمیده است و در آنجا بماند تا فجر صادق فرا رسد، یا آنکه نماز ظهر را در شهر خود بخواند و سپس مسافرت کند و به شهری برسد که هنوز ظهر نشده است و بماند تا وقت داخل شود، یا آنکه نماز مغرب را در شهر خود بخواند سپس مسافرت کند و به شهری برسد که هنوز خورشید غروب نکرده است و در آنجا بماند تا آفتاب غروب کند و وقت نماز مغرب در آن شهر فرا رسد، در همه این موارد، دوباره‌خواندن نماز، واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحب می‌باشد.
    مسأله دوّم. اگر شخصی نماز نخواند تا وقت آن گذشته و با هواپیما به جایی برود که هنوز وقت، باقی باشد - بنابر احتیاط واجب - باید نماز را به قصد مافی الذّمّه، یعنی بدون قصد ادا و قضا انجام دهد.
    مسأله سوّم. اگر شخص سوار هواپیما یا وسیله دیگری شود که سرعت آن برابر سرعت حرکت زمین باشد و از شرق به غرب حرکت کند و مدّتی به گردِ زمین بچرخد، احتیاط واجب آن است که در هر بیست و چهار ساعت، نمازهای پنج گانه را به نیّت قربت مطلقه به جا آورد؛ امّا روزه ماه مبارک رمضان را باید قضا کند.
    و اگر سرعت هواپیما دو برابر سرعت حرکت زمین باشد، طبیعتاً هر دوازده ساعت یک بار به گرد زمین خواهد چرخید و در بیست و چهار ساعت دوبار فجر و ظهر و غروب خواهد داشت، احتیاط واجب آن است که با هر فجر نماز صبح و پس از هر ظهر، نمازهای ظهر و عصر و پس از هر مغرب، نمازهای مغرب و عشا را، به جا آورد.
    و اگر با سرعت بالایی به گرد زمین بچرخد و مثلاً هر سه ساعت - یا کمتر - یک بار زمین را دور بزند، هنگام هر فجر و زوال و غروب، نماز واجب نیست و - احتیاط واجب - آن است که در هر بیست و چهار ساعت، به نیّت قربت مطلقه، نمازهای پنج گانه را به جا آورد، با این ملاحظه که نماز صبح را میان طلوع فجر و آفتاب و نمازهای ظهر و عصر را میان ظهر و غروب و نمازهای مغرب و عشا را میان مغرب و نیمه شب به جا آورد.
    از این مسأله، روشن می‏شود که اگر با هواپیما یا وسیله دیگر از مغرب به مشرق می‏رود و سرعت آن برابر سرعت حرکت زمین است، باید نمازهای پنج گانه را در اوقات خود به جا آورد و همچنین اگر سرعت آن کمتر از سرعت حرکت زمین باشد، امّا اگر سرعت آن بسیار بیشتر از سرعت حرکت زمین باشد، به صورتی که مثلاً هر سه ساعت - یا کمتر - یک بار زمین را دور بزند، حکم مسأله از آنچه گذشت، روشن می‏شود.
    مسأله چهارم. اگر مکلّف با هواپیما سفر کند و بخواهد در آن نماز بخواند، در صورتی که بتواند به هنگام نماز رو به قبله بودن و استقرار داشتن و سایر شرایط را رعایت کند، نمازش صحیح است و گرنه در صورتی که وقت داشته باشد و بتواند پس از خروج از هواپیما نماز واجد شرایط را به جا آورد - بنابر احتیاط واجب - نمازش در هواپیما صحیح نیست. اما اگر وقت تنگ باشد، واجب است نماز را در هواپیما بخواند و در این حال اگر جهت قبله را بداند، باید بدان جهت نماز بخواند و نمازش بدون رعایت قبله - جز در حال ضرورت - صحیح نیست و در این مورد باید هرگاه هواپیما از سمت قبله منحرف شد، به سمت قبله رو کند و در هنگام انحراف از قبله، از خواندن قراءت نماز و اذکار واجب نماز پرهیز نماید و اگر نتواند به خود قبله توجّه کند، باید سعی کند کمتر از (۹۰) درجه از قبله منحرف شود.
    و اگر جهت قبله را نداند، باید سعی نماید تا آن را مشخّص کند و در صورتی که نتواند به یقین یا اطمینان یا حجّت شرعی معتبر دیگری در زمینه جهت قبله دست پیدا کند، می‌تواند طبق گمان خود عمل نماید و اگر نتواند گمان بدست آورد، کافی است نماز را به هر جهتی که احتمال می‏دهد قبله در آن باشد، به جا آورد؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که نماز را در وسعت وقت به چهار جهت بخواند.
    شایان ذکر است آنچه بیان شد در موردی است که بتواند در صورت شناخت قبله رو به قبله باشد و در مواردی که توانایی رعایت قبله تا آخر وقت نماز را جز در تکبیرةالاحرام ندارد، باید تکبیرة الاحرام را رو به قبله بگوید و اگر اصلاً نتواند قبله را رعایت نماید، شرط لزوم روبه قبله بودن ساقط می‏شود و لازم نیست رو به قبله باشد.
    مسأله پنجم. جایز است انسان قبل از وقت نماز، با اختیار خود، به وسیله هواپیما مسافرت کند، هرچند بداند در هواپیما ناچار به نماز بدون رعایت شرط رو به قبله بودن و استقرار خواهد شد.
    مسأله ششم. اگر مکلّف در جایی باشد که روز آن شش ماه و شب آن شش ماه باشد، در مورد نماز - بنابر احتیاط واجب - باید ملاحظه نزدیکترین مکانی کند که هر بیست و چهار ساعت یک شبانه روز دارد و به نیّت قربت مطلقه نمازهای پنج گانه را طبق اوقات آنجا به جا آورد.
    و اگر مکلّف در شهر یا مکانی باشد که در هر بیست و چهار ساعت، شبانه روزی دارد هر‌چند روزش بیست و سه ساعت و شبش یک ساعت و یا بر عکس باشد، باید نماز را در وقت‌های نماز همان مکان بجا آورد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  7. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۸۸۷] [۱۸۸۸] [۱۸۸۹] [۱۸۹۰] [۱۸۹۱] [۱۸۹۲] [۱۸۹۳] [۱۸۹۴] [۱۸۹۵] [۱۸۹۶] [۱۸۹۷] [۱۸۹۸] [۱۸۹۹] [۱۹۰۰] [۱۹۰۱] [۱۹۰۲] [۱۹۰۳] [۱۹۰۴] [۱۹۰۵] [۱۹۰۶] [۱۹۰۷] فهرست شرایط اکتفاء به نیابت در نماز قضاء نیابت (در نماز و سایر اعمال عبادی)
    مسئله ۱۸۸۷ . بعد از مرگ انسان، می‌شود نماز و عبادت‌‌های دیگری را که او در زمان حیاتش به جا نیاورده، شخص دیگری به جا آورد که به او «نایب» می‌گویند و عمل او را «نیابت» می‌نامند و فردی که عمل به نیابت از او انجام می‌شود «مَنوبٌ عَنْه» نامیده می‌شود.
     همچنان که نیابت تبرّعی (به طور مجانی) صحیح است، نیابت با اجاره یا جُعاله یا شرط ضمن عقد و مانند آن نیز صحیح می‌باشد؛ بنابراین بعد از وفات انسان، می‌شود برای نماز و عبادت‌‌های دیگر او که در زندگی به جا نیاورده، دیگری را اجیر کنند، یعنی به او اجرت بدهند که آنها را به جا آورد که به چنین نماز یا عبادتی، نماز استیجاری یا عبادت استیجاری گفته می‌شود.
    مسئله ۱۸۸۸ . نیابت از اموات در واجبات و مستحبّات جایز است و امّا نیابت از افراد زنده در واجبات جایز نیست؛ هرچند فرد مورد نیابت، عاجز از انجام عمل باشد؛ مگر در حجّ، به تفصیلی که در فصل حجّ، احکام مربوط به حجّ نیابتی خواهد آمد.
     نیابت از افراد زنده در بعضی از مستحبّات عبادی، مثل حجّ و عمره و طواف از طرف کسی که در شهر مکّه حضور ندارد و زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و قبور امامان(علیهم‌السلام) و نماز زیارتی که بعد از آن خوانده می‌شود جایز است؛ بلکه نیابت از افراد زنده در همه مستحبّات - رجاءً و بدون قصد ورود - جایز می‌باشد.
    در مواردی که نیابت از طرف افراد زنده جایز است، فرقی نیست که نیابت، تبرّعی و به طور مجانی باشد یا با اجاره یا جعاله یا مانند آن باشد؛ بنابراین انسان می‌تواند برای انجام بعضی از کارهای مستحبّی مثل حجّ و عمره و زیارت از طرف زندگان در مقابل دریافت اجرت، اجیر شود.
    مسئله ۱۸۸۹ . اهداء ثواب عمل در مستحبّات و واجبات جایز است و انسان می‌تواند کار مستحبّی یا واجب را برای خودش انجام دهد، سپس ثواب آن عمل را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید. شایان ذکر است اهداء ثواب موجب نمی‌شود واجباتی که بر عهده مردگان یا زندگان بوده، از عهده و ذمّه آنان ساقط شود.
    شرایط اکتفاء به نیابت در نماز قضاء
    مسئله ۱۸۹۰ . برای اینکه نماز قضائی که به صورتی نیابتی خوانده می‌شود، از عهده و ذمّه فردی که نماز قضا داشته ساقط شود و بتوان به آن اکتفاء کرد، چند امر شرط است:
    شرط اوّل، دوّم و سوّم: نایب عاقل، شیعه دوازده امامی و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد
    مسئله ۱۸۹۱ . نیابت فرد نابالغ ممیّز، تنها در بعضی از موارد وصیّت و آن هم با شرایط خاصی صحیح می باشد.
    شرط چهارم: نایب در عمل قصد نیابت داشته باشد
    مسئله ۱۸۹۲ . در صورتی می‌توان به عمل نایب اکتفاء نمود که وی قصد نیابت داشته و عمل را به قصد فارغ و پاک شدن ذمّه منوب عنه (مثلاً میّت) انجام دهد. بنابر این اگر تنها عمل را انجام داده و ثوابش را به فرد مورد نظر هدیه کند، کافی در نیابت نیست.
    شرط پنجم: نایب هنگام انجام عمل، منوب عنه را - هرچند اجمالاً - معیّن نماید
    مسئله ۱۸۹۳ . برای تعیین منوب عنه لازم نیست اسم او را بداند؛ بلکه مثلاً اگر نیّت کند از طرف کسی نماز می‌خوانم که برای او اجیر شده‏ام، کافی است و لازم نیست اسم یا فامیل آن میّت را بداند یا نامش را بر زبان بیاورد.
    شرط ششم: نایب گیرنده اطمینان به انجام اصل عمل توسّط نایب داشته‌باشد
    مسئله ۱۸۹۴ . اگرنایب خبر دهد که نماز را از طرف منوب عنه (مثلاً میت) بجا آورده است، امّا نایب گیرنده اطمینان به انجام عمل نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند به گفته او اکتفاء کند.
    شرط هفتم: نایب عمل را به طور صحیح انجام دهد
    مسئله ۱۸۹۵ . ذمّه منوب عنه (مثلاً میّت) وقتی بریء و پاک می‌شود که نایب، عمل را به طور صحیح انجام دهد.
    مسئله ۱۸۹۶ . کسی را که برای نمازهای میّت اجیر کرده‏اند، اگر بفهمند که عمل را به جا نیاورده یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرند.
    مسئله ۱۸۹۷ . هرگاه فرد بداند نایب، نماز را به جا آورده،ولی شک داشته باشد که آن را به طور صحیح انجام داده است یا نه، می‌تواند بنای بر صحیح بودن عمل او بگذارد.
    مسئله ۱۸۹۸ . کسی که برای نماز قضای میّت نایب شده است، باید یا مجتهد باشد و به نظر اجتهادی خویش نماز قضای نیابتی را بخواند، یا آنکه عمل به احتیاط کند (در صورتی که موارد احتیاط را کاملاً بداند) یا اگر مجتهد نیست و نمی‌خواهد احتیاط نماید یا آشنا به موارد احتیاط نیست، باید نماز را بر طبق فتوای مجتهدی که تقلید از او صحیح است، انجام دهد و در این حکم فرقی نیست که نایب اجیر باشد یا به سبب جعاله یا شرط ضمن عقد، نیابت نماید یا نیابت او تبرّعی و به طور مجّانی باشد.
    مسئله ۱۸۹۹ . اگر با اجیر قید کنند که عمل را به طور مخصوصی انجام دهد، طوری که اجیر کننده تنها همان کیفیّت خاص از عمل را می‌خواهد و یا بدون آنکه قید کنند، معلوم است که تنها کیفیّت خاصی از عمل را از او می‌خواهند، اجیر باید عمل را همان طور به جا آورد؛ مگر اینکه یقین به باطل بودن عمل به آن صورت داشته باشد که در این صورت، اجاره باطل می‌باشد و اگر با اجیر هیچ قید یا شرطی نکنند، باید در آن عمل، به تکلیف خود رفتار نماید و طبق فتوای مرجع تقلید خویش عمل کند و احتیاط مستحب آن است که از وظیفه خودش و میّت و ولیّ او (در صورتی که انجام نماز، وظیفه ولی مثل پسر بزرگتر باشد) هر کدام که به احتیاط نزدیک‌تر است، به همان عمل کند مثلاً اگر وظیفه میّت گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه بوده و تکلیف او یک مرتبه است، سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید.
    مسئله ۱۹۰۰ . اگر با اجیر به طور صریح شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، باید مقداری از مستحبات نمازهای یومیّه را که معمول است به جا آورد؛ مگر آنکه نشانه‌ای باشد که بفهماند منظور مستأجر، بیش از مقدار واجب نماز نیست یا آنکه منظور، انجام همه مستحبّات معمول نمازهای یومیّه نیست ؛ بلکه منظور، تعداد معیّنی از مستحبات است.
    شرط هشتم: نایب، بنابر احتیاط واجب، از انجام بعضی از شرایط و کارهای اختیاری نماز ناتوان نباشد
    مسئله ۱۹۰۱ . اگر فردی که از انجام بعضی از شرایط و کارهای اختیاری نماز ناتوان است، حتّی به صورت مجّانی و بدون اجرت، به نیابت از دیگری عمل را به جا آورد، بازهم بنا براحتیاط واجب نمی‌توان به عمل او اکتفاء کرد؛ بنابراین به طور مثال نیابت کسی که به علّت عذری، باتیمم یا نشسته یا با بدن یا لباس نجس نماز می‌خواند یا توانایی اصلاح حمد و سوره اش را ندارد، بنابر احتیاط واجب کافی نیست؛ ولی نیابت و اجیر گرفتن کسی که وظیفه او وضو یا غسل جبیره‌ای است و با چنین وضو یا غسلی نماز می‌خواند، اشکال ندارد.
    احکام دیگر نیابت
    مسئله ۱۹۰۲ . مرد می‌تواند برای زن و زن نیز می‌تواند برای مرد، در خواندن نماز قضاء، نایب شود و نایب، در بلند یا آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید و فرق ندارد که نایب، اجیر شده باشد یا به عنوان دیگری نیابت را انجام دهد.
    مسئله ۱۹۰۳ . در قضای نمازهای میّت، رعایت ترتیب واجب نیست؛ مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد؛ مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشا از یک شب همچنان که قبلاً گذشت؛ ولی اگر او را اجیر کرده باشند که طبق فتوای مرجع میّت، یا ولیّ او عمل کند و آن مرجع، ترتیب را لازم بداند، باید ترتیب را رعایت نماید.
    مسئله ۱۹۰۴ . اگر انسان چند نفر را برای خواندن نماز قضای میّت اجیر کند، بنابر آنچه در مسأله (۱۶۵۲) گفته شد، لازم نیست برای هر کدام آنها وقتی را معین نماید مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشا از یک شب که در این صورت، چنانچه قرار باشد نماز ظهر را یک اجیر و نماز عصرِ همان روز را اجیر دیگری به جا آورد یا نماز مغرب را یک اجیر و نماز عشای همان شب را اجیر دیگری به جا آورد، لازم است برای هر کدام از آنها وقتی را معیّن نماید تا ترتیب رعایت شود.
    مسئله ۱۹۰۵ . اگر کسی اجیر شود که مثلاً در مدّت یک سال نمازهای میّت را بخواند و پیش از تمام شدن سال بمیرد، باید برای نمازهایی که می‌دانند به جا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند و نیز اگر احتمال می‌دهند که آنها را به جا نیاورده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره برای آنها اجیر بگیرند.
    مسئله ۱۹۰۶ . اگر فردی شخصی را برای نمازهای قضای میّت اجیر کند، چنانچه اجیر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد:
    الف. اگر اجیرکننده قید کرده باشد که تمام نمازها را خود اجیر بخواند طوری که اجیر کننده تنها نمازی که خود اجیر بخواند را از او خواسته، اجاره نسبت به ما بعد فوت اجیر باطل است و اجیرکننده بین دو کار مخیّر است: یا آنکه اجاره مقدار گذشته را فسخ نکند و مقداری از اجرت قراردادی را که در برابر نمازهای باقیمانده قرار می‌گیرد، پس بگیرد و یا آنکه اجاره مقدار گذشته را نیز فسخ کرده و اجرة المثل[۱] را کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد.
    ب. در صورتی‌که اجاره کننده شرط کرده باشد که تمام نمازهای قضا را خود اجیر بخواند طوری که اجیر کننده دو چیز را از اجیر خواسته است یکی انجام نمازها و دیگری آن که خود اجیر آن‌ها را بخواند، اجیرکننده می‌تواند اجاره را فسخ نماید و اجرت المثل مقداری را که اجیر به جا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد یا آنکه اجاره را فسخ نکرده و اجرت المثل نمازهای باقیمانده را که اجیر انجام نداده بگیرد.
    ج. اگر اجاره کننده شرط یا قید نکرده باشد که اجیر خودش نمازها را بخواند، باید ورثه‏اش از مال او برای نمازهای باقیمانده اجیر بگیرند امّا اگر میّت مال نداشته باشد، بر ورثه او چیزی واجب نیست و ذمّه میّت از عمل یا مال فارغ و پاک نمی‌شود.
    مسئله ۱۹۰۷ . اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میّت بمیرد و خودش هم نماز قضاء داشته باشد، بعد از عمل به حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، اگر چیزی از مال او زیاد آمد، در صورتی که میّت وصیت به اجیر گرفتن برای نمازهای قضا کرده باشد و اجرت نمازهای او به اندازه ثلث یا کمتر باشد، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند و چنانچه اجرت نمازهای او بیش از مقدار ثلث مالش باشد و ورثه بالغِ عاقل، از سهم خودشان مقدار بیشتر از ثلث را اجازه بدهند، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند و اگر اجازه ندهند، ثلث اموال میّت را به مصرف نماز او برسانند.
    [۱] . منظور از اجرت المثل، ارزش کار در نزد عرف است.
    ◀ بازگشت به فهرست
  8. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۸۶۹] [۱۸۷۰] [۱۸۷۱] [۱۸۷۲] [۱۸۷۳] [۱۸۷۴] [۱۸۷۵] [۱۸۷۶] [۱۸۷۷] [۱۸۷۸] [۱۸۷۹] [۱۸۸۰] [۱۸۸۱] [۱۸۸۲] [۱۸۸۳] [۱۸۸۴] [۱۸۸۵] [۱۸۸۶] فهرست وقت نماز عید فطر وقربان کیفیّت به جا آوردن نماز عید فطر و قربان احکام به جماعت خواندن نماز عید فطر و قربان مستحبات نماز عید فطر و قربان نماز عید فطر و قربان
    مسئله ۱۸۶۹ . نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام(علیه‌السلام) واجب است و باید با جماعت خوانده شود و در زمان ما که امام(علیه‌السلام) غائب هستند، مستحب می‏باشد و می‌توان آن را با جماعت یا فرادی خواند.
    وقت نماز عید فطر وقربان
    وقت نماز عید فطر وقربان
    مسئله ۱۸۷۰ . وقت نماز عید فطر و قربان از اوّل طلوع آفتاب روز عید تا ظهر است.
    مسئله ۱۸۷۱ . مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکات فطره را هم بدهند و بعد نماز عید را بخوانند.
    کیفیّت به جا آوردن نماز عید فطر و قربان
    کیفیّت به جا آوردن نماز عید فطر و قربان
    مسئله ۱۸۷۲ . نماز عید فطر وقربان دو رکعت است؛ به این صورت که بعد از تکبیرة الاحرام در اوّل نماز و خواندن حمد و سوره در هر رکعت، چند تکبیر گفته می‌شود و در بین تکبیرها قنوت خوانده می‌شود. تعداد لازم این تکبیرها و قنوت‌ها در هر رکعت بنابر احتیاط واجب، سه تکبیر و دو قنوت در بین آن هاست و بعد از تکبیر سوم بنابر احتیاط واجب تکبیر دیگری قبل از رکوع گفته می‌شود. بنابراین تعداد تکبیرها در مجموع هر رکعت چهار تکبیر می‌باشد؛ هرچند بهتر است در رکعت اول پنج تکبیر و چهار قنوت در بین آنها و در رکعت دوّم، چهار تکبیر و سه قنوت در بین آن‌ها گفته شود که در این صورت هم علاوه بر این تکبیرها وقنوت‌ها، تکبیر دیگری قبل از رکوع بنابر احتیاط، لازم می‌باشد.
    شایان ذکر است بقیّه نماز یعنی رکوع و دو سجده و تشهد وسلام مثل سایر نمازهای دو رکعتی انجام می‌شود.
    مسئله ۱۸۷۳ . در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است؛ ولی بهتر است این دعا را بخواند «اللّهُمَّ اَهْلَ الکبْریاءِ وَالعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْویٰ وَالمَغْفِرَةِ، اَسْأَلُک بِحَقِّ هذَا الیَوْمِ، الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمیٖن عیٖداً، وَلِمُحَمَّدٍ صلَّی ‏اللهُ علیه و ‏آله و سَلَّمَ ذُخْراً وَمَزیٖداً، اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْ تُدْخِلَنیٖ فیٖ کلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیٖهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَاَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُک عَلَیْهِ وَعَلیْهِمْ، اللّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُک خَیْرَ ما سَأَلَک بِهِ عِبادُک الصّالِحُونَ، وَأَعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعٰاذَ مِنْهُ عِبٰادُک الصّالِحُونَ».[۱]
    مسئله ۱۸۷۴ . اگر در نماز عید یک سجده را فراموش کند و محلّ بجا آوردن آن بگذرد، لازم است بعد از نماز آن را بجا آورد و همچنین اگر کاری که برای آن در نماز یومیّه سجده سهو لازم است پیش آید، لازم است دو سجده سهو بنماید.
    مسئله ۱۸۷۵ . اگر نمازگزار در تعداد تکبیرها یا قنوت‌‌های نماز عید شک نماید، در صورتی که محلّ آنها گذشته است به شک خود اعتنا نمی‌‌کند؛ امّا اگر در محلّ است، بنابر کمتر می‌‌گذارد و چنانچه بعداً معلوم شد تکبیرها یا قنوت‌‌ها را اضافه گفته، نمازش باطل نمی‌‌شود.
    احکام به جماعت خواندن نماز عید فطر و قربان
    احکام به جماعت خواندن نماز عید فطر و قربان
    مسئله ۱۸۷۶ . در زمان غایب بودن امام زمان(عجل‌الله‌فرجه)، اگر نماز عید فطر و قربان به جماعت به جا آورده شده، احتیاط لازم آن است که بعد از آن دو خطبه خوانده شود و کیفیّت خواندن این دو خطبه، همانند خطبه نماز جمعه بوده و لازم است امام جماعت بین دو خطبه اندکی بنشیند و بهتر است که در خطبه عید فطر، احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان، احکام قربانی را بگوید و خواندن این دو خطبه قبل از نماز جایز نیست و حضور مأموم در هنگام خطبه‌‌ها واجب نمی‌باشد.
    مسئله ۱۸۷۷ . در نماز عید هم مثل نمازهای دیگر، مأموم باید غیر از حمد و سوره سایر ذکر‌های نماز را خودش بخواند.
    مسئله ۱۸۷۸ . اگر مأموم موقعی برسد که امام تعدادی از تکبیرها را گفته، بعد از آنکه امام به رکوع رفت، باید آنچه از تکبیرها و قنوتها را که با امام نگفته، خودش بگوید و به رکوع برسد و اگر در هر قنوت یک بار «سبحان اللّه» یا «الحمد للّه‏» یا مانند آن بگوید کافی است و اگر فرصت نباشد، فقط تکبیرها را بگوید و اگر به آن مقدار هم فرصت نباشد، کافی است از امام متابعت و پیروی کند و به رکوع برود.
    مسئله ۱۸۷۹ . اگر فرد در نماز عید موقعی برسد که امام در رکوع است، می‏تواند نیّت کند و تکبیر اوّل نماز و تکبیر رکوع را بگوید و به رکوع رود.
    مستحبات نماز عید فطر و قربان
    مستحبات نماز عید فطر و قربان
    فقهاء عظام رضوان اللّه تعالی علیهم مواردی را در نماز عید فطر و قربان مستحب شمرده‌‌اند که در ادامه ذکرمی‌شود.
    مسئله ۱۸۸۰ . نماز عید سوره مخصوصی ندارد؛ ولی بهتر است در رکعت اوّل آن، سوره شمس و در رکعت دوّم، سوره غاشیه را بخوانند، یا در رکعت اوّل، سوره اعلی و در رکعت دوّم، سوره شمس خوانده شود.
    مسئله ۱۸۸۱ . مستحب است نماز عید در صحرا خوانده شود؛ ولی در مکه خواندن آن در مسجد الحرام، مستحب است.
    مسئله ۱۸۸۲ . مستحب است افراد، پیاده و پا برهنه و با وقار به نماز عید بروند و پیش ازنماز غسل کنند و عمامه سفید بر سر بگذارند.
    مسئله ۱۸۸۳ . مستحب است فرد در نماز عید بر زمین سجده کند و در حال گفتن تکبیرها، دستها را بلند کند و حمد و سوره را بلند بخواند، چه اینکه نمازگزار امام جماعت باشد و چه فرادا نماز بخواند.
    مسئله ۱۸۸۴ . بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح روز عید و بعد از نماز عید فطر، مستحب است این تکبیرها را بگوید: «اَللّهُ‏ُ أَکبَرُ، اللّهُ‏ُ اَکبَرُ، لا اِلهَ إلَّا اللّهُ‏ُ وَاللّهُ‏ُ أَکبَرُ، اللّه‏ُ اَکبَرُ وَلِلّهِ‏ِ الحَمْدُ، اللّهُ اَکبَرُ عَلی ما هَدانا».
    مسئله ۱۸۸۵ . مستحب است انسان در عید قربان بعد از ده نماز - که اول آنها نماز ظهر روز عید وآخر آنها نماز صبح روز دوازدهم ذی‌حجّه است - تکبیرهائی را که در مسأله پیش ذکر شد بگوید و بعد از آن بگوید: «اللّهُ‏ُ اَکبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیٖمَةِ الأَنْعامِ، وَالحَمْدُ للّه‏ِ عَلی ما أَبْلانا». ولی اگر عید قربان را در مِنی باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز، که اوّل آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجّه است، این تکبیرها را بگوید.
    مسئله ۱۸۸۶ . احتیاط مستحب آن است که بانوان از رفتن به نماز عید خودداری کنند، ولی این احتیاط برای زنهای پیر نیست.
    [۱] . در بعضی از نسخه‌ها به جای «الصّالِحون» دوّم، «المُخلَصونَ» یا «المُخلِصونَ» آمده است. ◀ بازگشت به فهرست
  9. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۸۰۳] [۱۸۰۴] [۱۸۰۵] [۱۸۰۶] [۱۸۰۷] [۱۸۰۸] [۱۸۰۹] [۱۸۱۰] [۱۸۱۱] [۱۸۱۲] [۱۸۱۳] [۱۸۱۴] [۱۸۱۵] [۱۸۱۶] [۱۸۱۷] [۱۸۱۸] [۱۸۱۹] [۱۸۲۰] [۱۸۲۱] [۱۸۲۲] [۱۸۲۳] [۱۸۲۴] [۱۸۲۵] [۱۸۲۶] [۱۸۲۷] [۱۸۲۸] [۱۸۲۹] فهرست موارد واجب شدن نماز آیات وقت نماز آیات کیفیّت خواندن نماز آیات احکام دیگر نماز آیات نماز آیات
    در اثر وقوع بعضی از پدیده‌‌های طبیعی یا رخداد بعضی از حوادث، خواندن نمازی بر فرد مکلّف واجب می‌شود که آن را نماز آیات می‌نامند و این فصل اختصاص به بیان احکام و شرایط آن دارد.
    موارد واجب شدن نماز آیات
    مسئله ۱۸۰۳ . نماز آیات که کیفیّت آن بعداً ذکر خواهد شد، در سه مورد واجب می‌شود:
    اوّل:گرفتن خورشید (کسوف). دوّم: گرفتن ماه (خُسوف)؛ هرچند مقدار کمی از ماه یا خورشید گرفته شود و کسی هم از آن نترسد. سوم: زلزله، بنابر احتیاط واجب، هرچند کسی هم نترسد.
     امّا در رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند اینها از آیات آسمانی، در صورتی که بیشتر مردم بترسند و همچنین در حوادث زمینی مانند فرو رفتن زمین و افتادن کوه که موجب ترس اکثر مردم شود، بنابر احتیاط مستحب، نماز آیات ترک نشود.
    مسئله ۱۸۰۴ . موارد و اسبابی که موجب نماز آیات می‌شود، با یقین یا شهادت دو عادل یا هر راه معقولی که باعث اطمینان فرد شود، ثابت می‌گردد؛ بنابر این اگر انسان به گفته کسانی که از روی قواعد علمی، زمان گرفتن خورشید یا ماه را می‌دانند یقین یا اطمینان پیدا کند که خورشید یا ماه گرفته، باید نماز آیات را بخواند و نیز اگر بگویند فلان وقت خورشید یا ماه می‌گیرد و فلان مقدار طول می‌کشد و انسان به گفته آنان اطمینان پیدا کند، باید به اطمینان خویش عمل نماید.
    مسئله ۱۸۰۵ . اگر برای مکلّف، از مواردی که نماز آیات برای آنها واجب است، بیشتر از یک مورد اتّفاق بیفتد، باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
    مسئله ۱۸۰۶ . مواردی که نماز آیات برای آنها واجب است، در هر مکانی اتّفاق بیفتد و احساس شود، فقط مردم همان‌جا باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهای دیگر که آیه را احساس ننموده‌اند، واجب نمی‌شود؛ هرچند آن مکان‌های دیگر، متّصل به آن مکان یا مجاور و نزدیک آن باشند.
    وقت نماز آیات
    مسئله ۱۸۰۷ . آغاز وقت نماز آیات برای خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی، موقعی است که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می‌کند و تا زمانی که خورشید یا ماه به حالت طبیعی برنگشته، ادامه دارد (هر‌چند بهتر آن است که خواندن نماز آیات را به قدری تأخیر نیندازند که خورشید یا ماه شروع به باز شدن کند)؛ ولی تمام کردن نماز آیات را می‌توان تا بعد از باز شدن خورشید یا ماه به تأخیر انداخت؛ بنابراین فرد می‌تواند نماز آیات را طوری به جا آورد که مقداری از ابتدای آن در وقت وقوع خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی انجام گردد و بقیّه آن پس از برطرف شدن خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی انجام شود.
    مسئله ۱۸۰۸ . اگر خواندن نماز آیات را به قدری تأخیر بیندازد که خورشید یا ماه شروع به باز شدن کند، نیّت ادا مانعی ندارد؛ ولی بعد از باز شدنِ تمام آن، نماز، قضاء می‌شود و باید آن را به نیّت نماز آیات قضاء بخواند.
    مسئله ۱۸۰۹ . اگر مدّت گرفتن خورشید یا ماه، به اندازه خواندن یک رکعت نماز یا کمتر باشد، باید فرد نماز آیات را به نیّت ادا بخواند و همچنین است اگر مدّت گرفتن آنها بیشتر باشد ولی فرد نماز را نخواند تا به اندازه خواندن یک رکعت یا کمتر، به آخر وقت آن مانده باشد که در این صورت، نماز آیات، باز هم باید به نیّت ادا خوانده ‌‌شود.
    مسئله ۱۸۱۰ . موقعی که زلزله، رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می‌افتد و انسان بخواهد احتیاط کند (که این احتیاط در زلزله احتیاط واجب و در بقیه مستحب است)، اگر وقتشان وسعت داشته باشد، لازم نیست نماز آیات را فوراً بخواند و اگر وقت تنگ باشد، مثل بسیاری از موارد زلزله، باید فوراً آن را بخواند طوری که در نظر عرف تأخیر محسوب نشود و اگر خواندن نماز را به تأخیر بیاندازد تا زمان متّصل به آیه بگذرد، خواندن نماز آیات بر او واجب نیست ولی احتیاط مستحب است که آن را بعداً بدون نیّت ادا و قضاء بخواند.
    کیفیّت خواندن نماز آیات
    مسئله ۱۸۱۱ . نماز آیات دو رکعت است که در هر رکعت پنج رکوع دارد و به دو صورت خوانده می‌شود:
    صورت اوّل:بعد از از نیّت، تکبیرة الاحرام بگوید و یک بار حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع برود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک بار حمد و یک سوره تمام بخواند، باز به رکوع رود و همین‌طور تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و تشهّد بخواند و سلام دهد.
    صورت دوّم:بعد از نیّت و تکبیرة الاحرام و خواندن حمد، آیه‏های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند؛ بلکه کمتر از یک آیه را نیز می‌تواند بخواند؛ ولی بنابر احتیاط لازم، باید جمله کامل باشد. همچنین بنابر احتیاط واجب، از اول سوره شروع کند و نیز بنابر احتیاط لازم، به گفتن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم‏» به تنهایی اکتفاء نکند و پس از خواندن آیه با ویژگی‌هایی که ذکر شد به رکوع برود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع برود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید.
    به طور مثال فردی که می‌خواهد پس از حمد، سوره قدر را بخواند، چنین عمل می‌کند:
     بعد از نیّت و تکبیرة الاحرام و خواندن سوره مبارکه حمد، می‌گوید:
     «بِسْم اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ القَدْر».
    سپس به رکوع رفته، بعد از آن می‌ایستد و می‌گوید: «وَ ما اَدْریٰکَ ما لَیْلَةُ القَدْر».
    دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع ایستاده و می‌گوید: «لَیْلَةُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
    باز به رکوع رفته، سر بر می‌دارد و می‌گوید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِم مِنْ کُلِّ اَمْر».
    سپس به رکوع رفته و می‌ایستد و می‌گوید: «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر».
    و بعد از آن به رکوع پنجم می‌رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده نموده و رکعت دوّم را هم مثل رکعت اوّل به جا می‌آورد و بعد از سجده دوّم، تشهّد خوانده و نماز را سلام می‌دهد و نیز جایز است که سوره را به کمتر از پنج قسمت تقسیم نماید؛ ولی هر وقت سوره را تمام کرد، لازم است حمد را قبل از رکوع بعدی در حال قیام بخواند، سپس مشغول خواندن سوره شود.
    مثال سوره توحید: اگر فرد بخواهد در نماز آیات سوره توحید را بخواند، با توجّه به اینکه بنابر احتیاط واجب، نمی‌‌تواند به گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم‏» در یک قسمت اکتفاء کند، جایز است به شیوه دیگری سوره توحید را پنج قسمت کند؛ به گونه‌‌ای که هر بخش، یک جمله کامل باشد؛ مثل اینکه سوره را این طور تقسیم نماید: قسمت اول: «بسم اللّه الرحمن الرحیم قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ». قسمت دوم: «اَللّهُ الصَّمَدُ». قسمت سوم: «لَمْ یَلِد». قسمت چهارم: «وَ لَمْ یولَد». قسمت پنجم: «وَلَمْ یَکُن لَه کُفُواً اَحَد» و نیز جایز است که به کمتر از پنج قسمت تقسیم نماید؛ ولی هر وقت سوره را تمام کرد، لازم است حمد را قبل از رکوع بعدی در حال قیام بخواند.
    مسئله ۱۸۱۲ . اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
    احکام دیگر نماز آیات
    مسئله ۱۸۱۳ . جایز است نماز آیات خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی را به جماعت بخوانند؛ ولی بنابر احتیاط واجب نماز طواف و آیات در غیر خوردشید و ماه گرفتگی - به جماعت - صحیح نمی‌باشد.
    مسئله ۱۸۱۴ . اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است؛ امّا اگر به گمان یا اطمینان یا یقین رسید، به همان عمل می‌‌کند.
    مسئله ۱۸۱۵ . اگر نمازگزار در عدد رکوع‌‌ها شک کند بنا را بر کمتر می‌‌گذارد؛ مگر در صورتی‌‌که شک کند چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه شک او بعد از محلّ باشد، مثل اینکه هنگام گفتن «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» یا در موقع رفتن به سمت سجده یا در سجده شک کند، در این موارد، به شک خود اعتنا نمی‌‌کند، امّا اگر در محلّ است و وارد عمل بعد نشده است، رکوعی را که شک دارد به جا آورده یا نه، باید به جا آورد.
    مسئله ۱۸۱۶ . اگر در نماز آیات موارد سجده سهو پیش بیاید یا سجده را فراموش کرده تا محلّ تدارک آن بگذرد، باید به همان احکامی که برای نمازهای یومیه ذکر شد عمل نماید و به طور کلی، احکام شک و سهوِ نمازهای یومیه در این نماز هم جاری است.
    مسئله ۱۸۱۷ . هر یک از رکوع‌‌های نماز آیات رکن است،که اگر عمداً کم یا زیاد شود، نماز باطل است و همچنین اگر اشتباهاً کم شود نماز باطل می‏باشد و چنانچه سهواً زیاد شود، بنابر احتیاط واجب نماز باطل است.
    مسئله ۱۸۱۸ . مواردی که در نمازهای یومیه، واجب یا مستحب است، در نماز آیات هم واجب یا مستحب می‌باشد؛ ولی نماز آیات اذان و اقامه ندارد و اگر با جماعت خوانده می‌شود، بهتر است رجاءً به جای اذان و اقامه، سه مرتبه گفته شود: «الصَّلاةَ» و در غیر جماعت، گفتن سه مرتبه «الصَّلاةَ» وارد نشده است.
    مسئله ۱۸۱۹ . مستحب است نمازگزار پیش از رکوع دوّم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط پیش از رکوع دهم، قنوت بخواند نیز کافی است.
    مسئله ۱۸۲۰ . اگر مکلّف بداند که خورشید یا ماه گرفته است و عمداً یا از روی فراموشی نماز آیات را نخواند تا وقت آن بگذرد، واجب است آن را قضا نماید و فرق ندارد تمام خورشید یا ماه گرفته باشد یا قسمتی از آن و اگر تمام خورشید یا ماه بگیرد و مکلّف از آن باخبر باشد و عمداً نماز آیات را نخواند تا زمان آن بگذزد، بنابر احتیاط واجب، باید برای قضای آن غسل کند.
    مسئله ۱۸۲۱ . اگر تمام خورشید یا ماه گرفته باشد و در آن زمان، فرد از گرفتن خورشید یا ماه باخبر نشده باشد، باید قضای نماز آیات را بخواند؛ ولی اگر بخشی از ماه یا خورشید گرفته باشد و در آن زمان، فرد از گرفتن خورشید یا ماه باخبر نشده باشد، لازم نیست پس از آن، نماز آیات را قضاء نماید.
    مسئله ۱۸۲۲ . اگر عدّه‏ای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه فرد از گفته آنان یقین یا اطمینان شخصی پیدا نکند و در میان آنان، اشخاصی که گفته آنان شرعاً معتبر است مثل دو عادل (که شهادت دهند) نباشد و فرد نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته‏اند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید قضای نماز آیات را بخواند؛ ولی اگر مقداری از آن گرفته باشد، خواندن قضای نماز آیات بر او واجب نیست و همچنین است حکم اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته، بعد معلوم شود که عادل بوده‏اند.
    مسئله ۱۸۲۳ . کسی که قضای چند نماز آیات بر او واجب است، چه همه آنها برای یک مورد بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشید گرفته و نماز آنها را نخوانده باشد و چه برای چند مورد نماز آیات بر او واجب شده باشد، مثلاً برای خورشید گرفتن و ماه گرفتن، نماز آیات بر او واجب شده و آن را نخوانده باشد، موقعی که قضای آنها را می‌خواند، لازم نیست معیّن کند که برای کدام یک از آنهاست.
    مسئله ۱۸۲۴ . همان طور که در مسأله (۱۸۱۰) ذکر شد، مکلّف باید پس از وقوع زلزله فوراً نماز آیات را بخواند طوری که در نظر مردم تأخیر محسوب نشود؛ اما اگر به هر دلیلی خواندن نماز آیات زلزله را به تأخیر بیاندازد تا زمانِ متّصل به حادثه زلزله بگذرد، خواندن نماز آیات بر او واجب نیست هرچند احتیاط مستحب آن است که آن را بعداً بدون نیّت ادا و قضاء بخواند.
    مسئله ۱۸۲۵ . اگر مکلّف بفهمد نماز آیاتی که برای خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی خوانده، باطل بوده، باید آن را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضاء نماید و اگر انسان متوجّه شود نماز آیاتی که برای زلزله خوانده، باطل بوده ، در صورتی که زمان متّصل به حادثه زلزله گذشته باشد، نماز آیات از او ساقط است و لازم نیست آن را دوباره بخواند هرچند احتیاط مستحب است که بعداً بدون نیّت ادا و قضاء آن را بخواند.
    مسئله ۱۸۲۶ . اگر در حال حیض یا نفاسِ زن، خورشید یا ماه بگیرد، یا زلزله اتّفاق بیفتد، نماز آیات بر او واجب نیست و خواندن نماز آیات در این حال، صحیح نمی‏باشد و قضای آن هم واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحب است رجاءً بعد از پاکی، نماز آیات خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی را قضاء نماید و نماز آیات زلزله را بدون نیّت اداء و قضاء بخواند.
    مسئله ۱۸۲۷ . اگر در وقت نماز یومیّه، نماز آیات هم بر انسان واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد، هر کدام را ابتدا بخواند، اشکال ندارد و اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد، باید اوّل آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد، باید اوّل نماز یومیّه را بخواند.
    مسئله ۱۸۲۸ . اگر در بین نماز یومیّه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است، چنانچه وقت نماز یومیّه هم تنگ باشد، باید آن را تمام کند بعد نماز آیات را بخواند و اگر وقت نماز یومیّه تنگ نباشد، آن را بشکند و اوّل نماز آیات و بعد نماز یومیّه را به جا آورد.
    مسئله ۱۸۲۹ . اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز یومیّه تنگ است، باید نماز آیات را ناقص بگذارد و بدون انجام عملی که نماز را باطل می‌کند مشغول نماز یومیّه شود و بعد از آنکه نماز را تمام کرد پیش از انجام کاری که نماز را به هم بزند، بقیه نماز آیات را از همان جا که رها کرده ادامه داده و بخواند.
    ◀ بازگشت به فهرست
  10. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۷۸۴] [۱۷۸۵] [۱۷۸۶] [۱۷۸۷] [۱۷۸۸] [۱۷۸۹] [۱۷۹۰] [۱۷۹۱] [۱۷۹۲] [۱۷۹۳] [۱۷۹۴] [۱۷۹۵] [۱۷۹۶] [۱۷۹۷] [۱۷۹۸] [۱۷۹۹] [۱۸۰۰] [۱۸۰۱] [۱۸۰۲] فهرست کیفیّت انجام نماز جمعه شرایط واجب شدن نماز جمعه شرایط صحیح بودن نماز جمعه احکام نماز جمعه نماز جمعه
    مسئله ۱۷۸۴ . نماز جمعه عبادتی است که جزء نمازهای یومیه به حساب می‌آید و در زمان غیبت امام عصر(عجل‌الله‌فرجه) واجب تخییری است، به این معنا که مکلف در روز جمعه مخیّر است که نماز جمعه را بخواند - در صورتی که شرایطش وجود داشته باشد - یا نماز ظهر بجا آورد و نماز جمعه فضیلتش بیشتر است و اگر نماز جمعه را به جا آورد، کفایت از نماز ظهر می‏کند و لازم نیست نماز ظهر بخواند.
    کیفیّت انجام نماز جمعه
    مسئله ۱۷۸۵ . نماز جمعه دو رکعت است و کیفیّت آن مانند نماز صبح می‌باشد با این تفاوت که در نماز جمعه، دو خطبه قبل از نماز لازم است و باید حمد و سوره آن، بنابر احتیاط واجب بلند خوانده شود.
    نماز جمعه دارای دو قنوت مستحب است: قنوت اوّل قبل از رکوع رکعت اوّل و قنوت دوّم بعد از رکوع رکعت دوّم می‌باشد و نیز مستحب است امام جمعه در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد سوره منافقون را بخواند.
    شرایط واجب شدن نماز جمعه
    واجب شدن[۱] نماز جمعه چند شرط دارد که در مسائل بعد، به ذکر آن پرداخته می‌شود.
    شرط اول: وقت نماز جمعه فرا رسیده باشد
    مسئله ۱۷۸۶ . وقت نماز جمعه، از زوال آفتاب یعنی اذان ظهر آغاز می‌‌شود و وقت آن تنها اوائل عرفی ظهر است، پس هرگاه نماز جمعه از این وقت، به تأخیر انداخته شود، وقتش تمام شده و باید نماز ظهر را به جا آورد.[۲]
    مسئله ۱۷۸۷ . خواندن خطبه‌‌ها پیش از اذان ظهر اشکال دارد؛ هرچند پایان خطبه‏ها موقع فرا رسیدن وقت باشد و بنابر احتیاط واجب، به نماز جمعه‌ای که خطبه‌هایش قبل از اذان ظهر شروع شده، نمی‏توان اکتفاء نمود؛ هرچند تنها خطبه اوّل قبل از اذان ظهر خوانده شده باشد.
    شرط دوم: تعداد حاضرین حدّاقل پنج نفر باشد
    مسئله ۱۷۸۸ . هرگاه پنج نفر از مسلمانان جمع نشوند که یکی از آنان هم امام باشد، نماز جمعه واجب نمی‌شود.
    شرط سوم: امام جمعه شرایط امامت را دارا باشد
    مسئله ۱۷۸۹ . شرایط امام جمعه همان شرایط امام جماعت است که قبلاً ذکر شد، با این تفاوت که امامت افراد غیر بالغ و زنان در نماز جمعه جایز نیست و بدون وجود چنین امامی نماز جمعه واجب نمی‏شود.
    شرایط صحیح بودن نماز جمعه
    برای آن که نماز جمعه صحیح انجام شود لازم است علاوه بر سه شرط قبل (شرائط واجب شدن نماز جمعه) شرایط دیگری نیز رعایت شود که در مسائل بعد ذکر می‌شود:
    شرط اول: نماز، به جماعت برگزار شود
    مسئله ۱۷۹۰ . نماز جمعه به صورت فرادا صحیح نیست، ولی هر گاه مأموم قبل از رکوعِ رکعت دوّم نماز جمعه به امام برسد، می‌‌تواند اقتدا ‏کند و یک رکعت دیگر را فرادا بخواند و در این حال، نماز جمعه‏اش صحیح است و اگر در رکوعِ رکعت دوّم، به امام برسد، بنابر احتیاط واجب، نمی‌تواند به این نماز جمعه اکتفا کند و احتیاط واجب آن است که نماز ظهر را به جا آورد.
    شرط دوم: امام جمعه دو خطبه قبل از نماز بخواند
    مسئله ۱۷۹۱ . واجب است امام جمعه در خطبه اول حمد و ثنای الهی را گفته و توصیه به تقوا و پرهیزکاری نماید و یک سوره کوتاه از قرآن بخواند و در خطبه دوّم هم واجب است حمد و ثنای الهی را به جا آورده و بر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم‌السلام) صلوات فرستاده و احتیاط مستحب آن است که برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند.
    مسئله ۱۷۹۲ . حمد الهی و صلوات بر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم‌السلام)، بنابر احتیاط واجب، باید به عربی باشد و امّا در سایر موارد، مثل ثناء الهی و توصیه به تقوا، عربی خواندن لازم نیست؛ ولی اگر بیشتر حاضرین زبان عربی را ندانند، احتیاط لازم آن است که توصیه به تقوا به زبان حاضرین باشد.
    مسئله ۱۷۹۳ . واجب است امام جمعه هنگام خطبه، ایستاده باشد، پس هر گاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود و نیز واجب است بین دو خطبه قدری بنشیند و این نشستن مختصر و خفیف باشد و لازم است امام جمعه خودش خطبه را بخواند.
    شرط سوم: مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد
    مسئله ۱۷۹۴ . اگر نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شود، چنانچه با هم شروع شوند هر دو باطل می‌شوند و اگر یکی زودتر از دیگری شروع شود - هرچند به تکبیرة الاحرام باشد - اولی، صحیح و دومی، باطل خواهد بود؛ ولی هر گاه پس از برگزاری نماز جمعه معلوم شود که نماز جمعه دیگری هم‌زمان یا مقدّم بر آن، در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شده بوده، به جا آوردن نماز ظهر، واجب نخواهد بود
    *شایان ذکر است برپا نمودن نماز جمعه، در صورتی مانع از نماز جمعه دیگر در مسافت مزبور می‌شود که خود، صحیح و جامع الشّرایط باشد و در غیر این صورت، مانع نخواهد بود.
    شرط چهارم: نماز جمعه شرایط معتبر در نماز جماعت را دارا باشد
    مسئله ۱۷۹۵ . شرط صحیح بودن نماز جمعه آن است که شرایطی که در نماز جماعت معتبر است مثل نبودن حائل، بالاتر نبودن جای امام از مأموم و بقیه شرایط، در نماز جمعه نیز وجود داشته باشد.
    احکام نماز جمعه
    مسئله ۱۷۹۶ . هر گاه نماز جمعه‏ای که دارای شرایط است برپا شود، اگر برپا کننده‏اش امام(علیه‌السلام) یا نماینده خاص ایشان باشد، حضور و شرکت در آن واجب است (یعنی فرد مخیّر نیست که بین نماز جمعه یا نماز ظهر هر کدام را که خواست انتخاب کند بلکه لازم است در نماز جمعه شرکت نماید؛ به عبارت دیگر نماز جمعه در این زمان، واجب تعیینی است)؛ مگر مواردی که در مسأله بعد می‌‌آید و اما اگر برگزارکننده امام(علیه‌السلام) یا نماینده خاص ایشان نباشد، مثل عصر غیبت امام عصر(عجل‌الله‌فرجه)، حضور و شرکت در نماز جمعه واجب (تعیینی) نیست.
    مسئله ۱۷۹۷ . هر گاه نماز جمعه‏ای که دارای شرایط است برپا شود و برپا کننده‏اش امام(علیه‌السلام) یا نماینده خاصّ او باشد، شرکت در آن بر چند گروه واجب نیست:
    اول:زنان دوم: بردگان سوم: مسافران؛ هرچند مسافری که وظیفه‏اش تمام باشد، مثل مسافری که قصد اقامت ده روز نموده است چهارم: بیماران، نابینایان و افراد پیر پنجم:افرادی که فاصله آنان تا محلّ نماز جمعه بیش از دو فرسخ شرعی باشد ششم: افرادی که حضور آنان در نماز جمعه به علّت باران یا سرمای شدید و مانند آن، سخت و دشوار باشد.
    مسئله ۱۷۹۸ . زنان و مسافران می‌توانند در نماز جمعه شرکت کنند و اگر نماز جمعه دارای شرایط باشد، نماز ظهر از آنان ساقط است؛ امّا به تنهایی (بدون شرکت مردان یا غیر مسافران) نمی‌توانند نماز جمعه تشکیل داده یا تکمیل کننده عدد لازم (پنج نفر) باشند. شایان ذکر است این حکم در مورد مسافری که وظیفه اش تمام باشد؛ بنابر احتیاط واجب است بنابراین مقتضای احتیاط ترک نشود.
    مسئله ۱۷۹۹ . هنگامی که امام مشغول خطبه خواندن است، حرف زدن مکروه می‏باشد و امّا اگر حرف زدن، مانع از گوش دادن به خطبه باشد، بنابر احتیاط واجب، جایز نیست.
    مسئله ۱۸۰۰ . گوش دادن به دو خطبه، بنابر احتیاط واجب، بر کسانی که معنای خطبه را می‌فهمند، لازم است؛ ولی کسانی که معنای خطبه را نمی‌فهمند، گوش دادن بر آنان واجب نیست.
    مسئله ۱۸۰۱ . حضور در وقت خطبه امام جمعه، واجب نیست و اگر نمازگزاری که در خطبه‌‌ها شرکت نکرده، خود را به اصلِ نماز جمعه برساند، نماز جمعه‌‌اش صحیح است و از نماز ظهر کفایت می‌‌کند.
    مسئله ۱۸۰۲ . بنا بر آن چه ذکر شد، نماز جمعه در زمان غیبت امام عصر ارواحنا فداه، واجب تعیینی نیست، بنابر این، جایز است فرد در اول وقت ظهر شرعی، نماز ظهر را بخواند.
    [۱] . واجب بودن در نماز جمعه در عصر غیبت و حضور امام(علیه‌السلام) به معنایی است که در مسأله ۱۷۸۴ و ۱۷۹۶ ذکر شده است.
    [۲] . در مورد صدق اوائل ظهر عرفی، این نکته شایان توجه است که: اگر خطبه‌ها حداکثر ۴۰ دقیقه طول بکشد و سپس بلافاصله نماز جمعه جامع الشرایط خوانده شود کافی ‌است و خواندن نماز ظهر لازم نمی‏باشد و چنانچه خطبه‌ها بیشتر از ۴۰ دقیقه تا حدود یک ساعت و ربع طول بکشد مورد احتیاط بود و بنابر احتیاط، لازم است نماز ظهر نیز خوانده شود و اگر خطبه‌ها بیشتر از حدود ۷۵ دقیقه طول بکشد ظاهراً کافی ‌محسوب نمی‌‌شود و لازم است نماز ظهر خوانده شود و مکلّف در موارد تردید عرفی ‌چنانچه مطابق این دستور العمل زمانی ‌عمل نماید، کافی می‏باشد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  11. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۶۷۸] [۱۶۷۹] [۱۶۸۰] [۱۶۸۱] [۱۶۸۲] [۱۶۸۳] [۱۶۸۴] [۱۶۸۵] [۱۶۸۶] [۱۶۸۷] [۱۶۸۸] [۱۶۸۹] [۱۶۹۰] [۱۶۹۱] [۱۶۹۲] [۱۶۹۳] [۱۶۹۴] [۱۶۹۵] [۱۶۹۶] [۱۶۹۷] [۱۶۹۸] [۱۶۹۹] [۱۷۰۰] [۱۷۰۱] [۱۷۰۲] [۱۷۰۳] [۱۷۰۴] [۱۷۰۵] [۱۷۰۶] [۱۷۰۷] [۱۷۰۸] [۱۷۰۹] [۱۷۱۰] [۱۷۱۱] [۱۷۱۲] [۱۷۱۳] [۱۷۱۴] [۱۷۱۵] [۱۷۱۶] [۱۷۱۷] [۱۷۱۸] [۱۷۱۹] [۱۷۲۰] [۱۷۲۱] [۱۷۲۲] [۱۷۲۳] [۱۷۲۴] [۱۷۲۵] [۱۷۲۶] [۱۷۲۷] [۱۷۲۸] [۱۷۲۹] [۱۷۳۰] [۱۷۳۱] [۱۷۳۲] [۱۷۳۳] [۱۷۳۴] [۱۷۳۵] [۱۷۳۶] [۱۷۳۷] [۱۷۳۸] [۱۷۳۹] [۱۷۴۰] [۱۷۴۱] [۱۷۴۲] [۱۷۴۳] [۱۷۴۴] [۱۷۴۵] [۱۷۴۶] [۱۷۴۷] [۱۷۴۸] [۱۷۴۹] [۱۷۵۰] [۱۷۵۱] [۱۷۵۲] [۱۷۵۳] [۱۷۵۴] [۱۷۵۵] [۱۷۵۶] [۱۷۵۷] [۱۷۵۸] [۱۷۵۹] [۱۷۶۰] [۱۷۶۱] [۱۷۶۲] [۱۷۶۳] [۱۷۶۴] [۱۷۶۵] [۱۷۶۶] [۱۷۶۷] [۱۷۶۸] [۱۷۶۹] [۱۷۷۰] [۱۷۷۱] [۱۷۷۲] [۱۷۷۳] [۱۷۷۴] [۱۷۷۵] [۱۷۷۶] [۱۷۷۷] [۱۷۷۸] [۱۷۷۹] [۱۷۸۰] [۱۷۸۱] [۱۷۸۲] [۱۷۸۳] فهرست احکام کلّی نماز جماعت احکام خواندن قرائت و اذکار توسط مأموم شرایط صحیح بودن نماز جماعت مأموم قصد اقتدا به امام جماعت را داشته باشد بین امام و مأموم و همچنین بین مأموم و مأموم دیگر که واسطه بین مأموم و امام است حائلی نباشد جای ایستادن امام از جای مأموم بلندتر نباشد مأموم جلوتر از امام نایستد اتّصال بین صف‌های نماز جماعت رعایت شود متابعت و پیروی از امام جماعت مراعات گردد مأموم در بین نماز بدون عذر قصد فرادا نکند مأموم در حال قیام یا رکوع امام به او اقتدا کند امام در نزد مأموم معیّن باشد شرایط امام جماعت احکام دیگر شرایط امام جماعت نماز جماعت
    احکام کلّی نماز جماعت
    مسئله ۱۶۷۸ . مستحب است انسان نمازهای یومیّه را با جماعت بخواند. در روایات معتبره وارد است، که نماز با جماعت بیست و پنج درجه افضل از نماز فُرادا است و در نماز صبح ومغرب و عشا، خصوصاً برای همسایه مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را می‏شنود، بیشتر سفارش شده و همچنین مستحب است سایر نمازهای واجب را با جماعت بخوانند، ولی بنابر احتیاط واجب نماز طواف و آیات در غیر خورشید و ماه گرفتگی - به جماعت - صحیح نمی‌باشد.
    مسئله ۱۶۷۹ . مستحب است انسان صبر کند که نماز را با جماعت بخواند و نماز جماعتی را که مختصر بخوانند از نماز فرادا که آن را طول بدهند، بهتر می‏باشد و نیز نماز جماعت از نماز اوّل وقت که فرادا - یعنی تنها - خوانده شود بهتر است، ولی بهتر بودن نماز جماعت در غیر وقت فضیلت نماز، از نماز فرادا در وقت فضیلت آن، معلوم نیست.
    مسئله ۱۶۸۰ . حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنائی جایز نیست و سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
    مسئله ۱۶۸۱ . اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که با جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند، دوباره خواندن آن - رجاءً (به امیدثواب) - مانعی ندارد؛ هرچند مستحب بودنش ثابت نیست و اقتدای مأمومی که نماز واجبش را نخوانده به امام جماعتی که برای بار دوّم نمازش را می­خواند، رجاءً مانعی ندارد ولی بنابر احتیاط واجب، مأموم نمی‌‌تواند به این نماز اکتفاء نماید.
    مسئله ۱۶۸۲ . کسی که در نماز به حدّی وسواس دارد که موجب باطل شدن نمازش می‏شود و فقط در صورتی که نماز را با جماعت بخواند، از وسواس راحت می‏شود، باید نماز را با جماعت بخواند.[۱]
    مسئله ۱۶۸۳ . اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را با جماعت بخواند، احتیاط مستحب است که نماز را به جماعت بخواند، البتّه اگر امر و نهی پدر یا مادر از روی دلسوزی نسبت به فرزند باشد و مخالفتش موجب اذیّت آنان شود، مخالفت نمودن فرزند حرام می‌باشد.
    مسئله ۱۶۸۴ . وقتی که جماعت برپا می‏شود، مستحب است کسی که نمازش را فرادا خوانده، دوباره آن را با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد که نماز اوّلش باطل بوده، نماز دوّم او کافی است.
    مسئله ۱۶۸۵ . موقعی که امام جماعت نماز یومیّه می‏خواند، هر کدام از نمازهای یومیّه را می‏توان به او اقتدا کرد.
    مسئله ۱۶۸۶ . اگر امام جماعت قضای نماز یومیّه خود، یا شخص دیگری را که قضا شدن آن نماز یقینی باشد می‏خواند، می‏توان به او اقتدا کرد، ولی اگر نماز خود یا شخص دیگری را احتیاطاً بجا می‏آورد، اقتدا به او بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ مگر آنکه نماز مأموم هم احتیاطی باشد و سبب احتیاط امام سبب احتیاط مأموم نیز باشد، مثل آنکه هر دو به علّت احتمال در اشتباه مشترکی نسبت به قبله در نماز یا نمازهای قبل آنها را دوباره می‏خوانند، یا آنکه برای احتمال در غصبی بودن مکانی که مشترکاً در آن نماز خوانده‏اند آن را دوباره می‏خوانند. شایان ذکر است اگر مأموم علاوه بر جهت احتیاط امام، جهت یا جهات دیگری هم برای احتیاطش باشد، بازهم می‌تواند در این نماز، به او اقتدا کند.
    مسئله ۱۶۸۷ . فرد نمی‌تواند نماز مستحبی را که از ابتدا مستحب بوده به جماعت بخواند (البته این حکم در بعضی از موارد بنابر احتیاط واجب است)، ولی نماز استسقاء - که برای آمدن باران خوانده می‌شود - را می‌توان با جماعت خواند و همچنین می‌توان نمازی را که واجب بوده و به جهتی مستحب شده، با جماعت خواند؛ مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان حضور امام(علیه‌السلام) واجب بوده و به علّت غائب شدن ایشان مستحب می‏باشد.
    مسئله ۱۶۸۸ . اگر انسان نداند نمازی را که امام می‏خواند نماز واجب یومیّه است، یا نماز مستحب، نمی‏تواند به او اقتدا کند.
    احکام خواندن قرائت و اذکار توسط مأموم
    مسئله ۱۶۸۹ . مأموم باید غیر از حمد و سوره[۲] ، اذکار دیگر نماز را خودش بخواند.
    مسئله ۱۶۹۰ . اگر مأموم در رکعت اوّل و دوّم نماز صبح و مغرب و عشا صدای حمد و سوره امام را بشنود، هرچند کلمات را تشخیص ندهد، باید حمد و سوره را نخواند و اگر صدای امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره را بخواند؛ ولی باید آن را آهسته بخواند حتّی «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آن را هم بنابر احتیاط واجب، آهسته بگوید و چنانچه سهواً یا به دلیل ندانستن مسأله، بلند بخواند نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۶۹۱ . اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، می‌تواند آن مقداری را که نمی‌شنود بخواند.
    مسئله ۱۶۹۲ . اگر مأموم سهواً حمد و سوره را بخواند، یا خیال کند صدایی را که می‌شنود صدای امام نیست و حمد و سوره را بخواند و بعد بفهمد صدای امام بوده، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۶۹۳ . اگر مأموم شک کند که صدای امام را می‌شنود یا نه، یا صدایی بشنود و نداند صدای امام است یا صدای شخص دیگر، می‌تواند حمد و سوره را بخواند.
    مسئله ۱۶۹۴ . مأموم در رکعت اول و دومِ نماز ظهر و عصر، بنابر احتیاط واجب، نباید حمد و سوره را بخواند و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.
    شرایط صحیح بودن نماز جماعت
    صحیح بودن نماز جماعت یازده شرط دارد که توضیح آن در مسائل آینده ذکر می‏شود.
    شرط اول:مأموم قصد اقتدا به امام جماعت را داشته باشد
    مسئله ۱۶۹۵ . اگر انگیزه مأموم در اقتدا به امام، تقرّب به خداوند متعال باشد، کافی است؛ امّا اگر اقتدای او به امام جماعت به انگیزه دیگری مثل رهایی از وسواس یا آسان شدن نماز خواندن بر او و مانند آن باشد، در صورتی که در این انگیزه هم قصد قربت نماید، جماعتش صحیح است امّا بدون قصد قربت در این انگیزه، نماز جماعتش بنابر احتیاط واجب، صحیح نیست.
    شرط دوم:بین امام و مأموم و همچنین بین مأموم و مأموم دیگر که واسطه بین مأموم و امام است حائلی نباشد
    مسئله ۱۶۹۶ . منظور از حائل در شرط دوّم صحّت نماز جماعت، چیزی است که آنها را از هم جدا کند، خواه مانع از دیدن شود، مانند پرده یا دیوار و امثال اینها و خواه مانع نشود، مانند شیشه صاف و بی رنگ، پس اگر در تمام حالت‌های نماز یا بعضی از آنها، بین امام ومأموم یا بین مأموم و مأموم دیگر که واسطه اتّصال است، چنین حائلی باشد، جماعت باطل خواهد شد و زن از این حکم استثناء شده است، چنان‌که در مسأله بعد خواهد آمد.
    مسئله ۱۶۹۷ . اگر امام جماعت، مرد و مأموم، زن باشد، چنانچه بین آن زن و امام، یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به واسطه او به امام متّصل شده است، پرده، شیشه و مانند آن باشد، اشکال ندارد؛ امّا احکام مربوط به وجود حائل بین صفوف خودِ بانوان و همچنین در موردی‌که امام جماعت و مأموم هر دو زن هستند، همانند احکام وجود حائل در نماز جماعت مردان می‌باشد.
    مسئله ۱۶۹۸ . اگر بعد از شروع به نماز، بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او متّصل به امام است، پرده یا چیز دیگری حائل شود، جماعت باطل می‏شود و لازم است مأموم به وظیفه فرادا عمل نماید؛ البتّه از این حکم همچنان‌که گذشت، زن استثناء شده است.
    مسئله ۱۶۹۹ . اگر به جهت طولانی بودن صف اوّل - نه وجود حائل - کسانی که دو طرف صف ایستاده‏اند، امام را نبینند، می‏توانند اقتدا کنند و نیز اگر به علّت طولانی بودن یکی از صفهای دیگر، کسانی که دو طرف آن ایستاده‏اند صف جلوی خود را نبینند، می‏توانند اقتدا نمایند.
    مسئله ۱۷۰۰ . اگر صف‌‌های جماعت تا دربِ مسجد - که باز می‌‌باشد - برسد، مأمومی که مقابل درب، پشت صف ایستاده و بین او و صفِ جلویش که در داخل مسجد می‏باشد، حائلی نباشد، نمازش به جماعت، صحیح است و نیز کسانی که پشت سر او اقتدا می‌کنند نمازشان به جماعت، صحیح ‌می‌باشد؛ بلکه کسانی که در دو طرفِ صف اوّلِ تشکیل شده در قسمت بیرون درب مسجد ایستاده‏اند و از جهت مأموم دیگر، اتّصال به جماعت دارند، هرچند نتوانند هیچ یک از افراد صف جلوی خود را که داخل مسجد هستند، به سبب وجود حائل (دیوار مسجد) ببینند، نماز جماعتشان صحیح است و به طور کلّی در صحّت نماز جماعت، شرط نیست که مأموم حدّاقل یک نفر از صف جلوی خویش را ببیند و اتّصال کافی است.
    مسئله ۱۷۰۱ . کسی که پشت ستون ایستاده، اگر از طرف راست یا چپ به واسطه مأموم دیگر به امام متّصل نباشد، نمی‏تواند اقتدا کند؛ ولی چنانچه از طرف راست یا چپ به امام اتّصال داشته باشد می‌تواند اقتدا نماید هرچند نتواند هیچ یک از مأمومین صف جلوی خود را ببیند.
    شرط سوم: جای ایستادن امام از جای مأموم بلندتر نباشد
    مسئله ۱۷۰۲ . اگر جای ایستادن امام به مقدار ناچیز از جای ایستادن مأموم بلندتر باشد اشکال ندارد و نیز اگر زمین سراشیب باشد و امام در طرفی که بلندتر است بایستد، در صورتی که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن زمین مسطّح می‌گویند، مانعی ندارد.
    مسئله ۱۷۰۳ . اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد، اشکال ندارد؛ ولی اگر به قدری بلندتر باشد که نگویند اجتماع کرده‏اند، جماعت صحیح نیست.
    شرط چهارم:مأموم جلوتر از امام نایستد
    مسئله ۱۷۰۴ . مأموم نباید جلوتر از امام بایستد - چه مرد باشد چه زن، یک نفر باشد یا چند نفر باشند - بلکه اگر مأمومینِ مرد در جماعت حضور دارند و بیشتر از یک نفر هستند، احتیاط واجب آن است که مساوی امام جماعت نایستند و مقداری عقب‌‌تر بایستند و احتیاط مستحب است که پشت سر امام بایستند ولی اگر مأمومِ مرد، تنها یک نفر باشد، اشکال ندارد که مساوی امام بایستد و احتیاط مستحب است که در مکان رکوع و سجده و نشستن خودش هم از امام جلوتر نباشد.
    مسئله ۱۷۰۵ . اگر مأموم، زن و امام جماعت، مرد باشد، بنابر احتیاط واجب، باید مأمومِ زن از امام عقب‏تر بایستد و این فاصله حدّاقل به مقداری باشد که جای سجده او مساوی جای دو زانوی امام در حال سجده باشد و احتیاط مستحب است که زن به گونه‌‌ای عقب‌‌تر باشد که محل سجده او پشت جای ایستادن امام باشد. همچنین اگر واسطه اتّصال مأمومِ زن به امام جماعت، مأمومِ مرد است، بنابر احتیاط واجب، باید مأمومِ زن از مأمومِ مرد عقب‏تر بایستد، حداقلّ به مقداری که جای سجده او مساوی جای دو زانوی مأموم مرد در حال سجده باشد و احتیاط مستحب است که زن به گونه‌‌ای عقب‌‌تر باشد که محل سجده او پشت جای ایستادن مأمومِ مرد باشد.
    مسئله ۱۷۰۶ . اگر امام و مأموم، هر دو زن باشند، احتیاط واجب آن است که امام جماعت و مأمومینِ صف اول، همه در یک ردیف بایستند و امام جلوتر از دیگران نایستد.
    مسئله ۱۷۰۷ . اگر مأموم، یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد و اگر یک زن باشد، باز هم مستحب است که در طرف راست امام بایستد، ولی بنابر احتیاط لازم، حداقلّ به مقداری که مکان سجده زن مساوی جای دو زانوی امام در حال سجده باشد، از او عقب‏تر بایستد و احتیاط مستحب است که زن به گونه‌‌ای عقب‌‌تر باشد که محل سجده او پشت جای ایستادن امام باشد.
    مسئله ۱۷۰۸ . اگر مأموم، یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام بایستد و یک زن یا چند زن پشت سر امام بایستند؛ البتّه بنابر احتیاط، لازم است مأمومین زن، حداقل به مقداری که در مسأله قبل ذکر شد، از امام جماعت عقب‌‌تر بایستند.
    مسئله ۱۷۰۹ . اگر مأمومین، چند مرد و یک یا چند زن باشند، مستحب است مردان پشت سر امام جماعت و زنان پشت سر مردان بایستند و حداقل مقداری که بنابر احتیاط، باید زن یا زنان از امام عقب‌‌تر بایستند در مسأله (۱۷۰۷) گفته شد.
    شرط پنجم:اتّصال بین صف‌های نماز جماعت رعایت شود
    مسئله ۱۷۱۰ . در نماز جماعت فاصله بین مأموم و امام، نباید عرفاً زیاد باشد؛ بلکه احتیاط واجب آن است که بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام بیشتر از بزرگترین قدم معمولی[۳] فاصله نباشد و همین حکم در مورد فاصله انسان با مأمومی که جلوی او ایستاده و از طریق او به امام متصل است، جاری می‌باشد و احتیاط مستحب آن است که جای ایستادن مأموم با جای ایستادن امام یا کسی که جلوی او ایستاده، بیش از اندازه بدن انسان در حالی که به سجده می‌رود، فاصله نداشته باشد.
    مسئله ۱۷۱۱ . اگر مأموم از سمت جلو به امام متّصل نباشد ولی به واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده به امام متّصل باشد، نباید فاصله بین مأموم و شخصی که وسیله اتّصال او به امام است، عرفاً زیاد باشد؛ بلکه بنابر احتیاط لازم، باید با چنین شخصی که در طرف راست یا چپ او اقتدا کرده، بیشتر از بزرگترین قدم معمولی فاصله نداشته باشد.
    مسئله ۱۷۱۲ . اگر مأموم می‌‌خواهد از طریق مأمومین دیگر به امام جماعت متّصل شود، اتّصال به امام جماعت از سمت جلو و سمت راست و سمت چپ امکان پذیر است؛ ولی نمی‌تواند از طریق مأموم پشت سر به امام جماعت متّصل شود. همچنین لازم نیست مأموم از سه طرف (جلو، سمت راست، سمت چپ) به امام جماعت متّصل باشد بلکه اتّصال از یک طرف کافی است.
    مسئله ۱۷۱۳ . اگر در میان نماز، بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او به امام متّصل است، فاصله زیاد پیش بیاید، ارتباط مأموم با امام قطع شده و نماز فرادا می‌‌شود؛ بلکه اگر بیشتر از یک قدم بزرگ فاصله پیدا شود، هرچند فاصله زیاد صادق نباشد، بنابر احتیاط واجب، نماز مأموم فرادا می‌‌شود و می‌تواند نمازش را به قصد فرادا ادامه دهد.
    مسئله ۱۷۱۴ . بعد از تکبیرة الاحرام امام، اگر افرادی از صف جلو که واسطه اتّصال فرد به امام هستند، آماده نماز بوده و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، نمازگزاری که در صف بعد ایستاده، می‌تواند تکبیر بگوید؛ هرچند آن افراد، هنوز تکبیر نگفته باشند؛ همچنین اگر مأموم در صف اول ایستاده، بعد از تکبیر امام چنانچه مأمومینی که واسطه اتّصال او به امام هستند، آماده نماز باشند و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، می‌تواند تکبیر بگوید؛ ولی احتیاط مستحب آن است که در هر دو صورت مأموم صبر کند تا تکبیر گفتن مأمومینی که واسطه اتّصال او به امام جماعت هستند، تمام شود سپس تکبیرةالاحرام را بگوید.
    مسئله ۱۷۱۵ . اگر نماز همه کسانی که در صف جلوی فرد هستند تمام شود و فوراً برای نماز دیگری به امام اقتدا نکنند، چنانچه فاصله بین افرادی که در صف عقب هستند با کسانی که در صف جلوتر از کسانی که نمازشان تمام شده قرار دارند، عرفاً زیاد باشد جماعت صف عقب باطل می‌شود و نماز آنان فرادا می‌‌گردد. همچنین اگر فاصله مذکور زیاد نباشد ولی کسانی که در صف جلو نمازشان تمام شده و قصد اقتدای مجدّد به امام را ندارند به گونه‌‌ای بایستند که عرفاً حائل محسوب شوند و ارتباط بین صفوف به جهت وجود آن حائل، کلاً قطع گردد، جماعت صف عقب باطل می‌شود و نماز آنان فرادا می‌‌گردد و اما اگر حائل محسوب نمی‌شوند و فاصله هم عرفاً زیاد نیست ولی بیشتر از بزرگترین قدم معمولی است جماعت صف عقب بنابر احتیاط واجب صحیح نمی‌باشد.
    مسئله ۱۷۱۶ . اگر نماز همه کسانی که در صف جلوی فرد هستند تمام شود و فوراً اقتدا بکنند و فاصله مذکور، عرفاً زیاد باشد یا بیشتر از بزرگترین قدم معمولی باشد، هرچند زیاد هم محسوب نگردد، جماعت صف بعد بنابر احتیاط واجب صحیح نمی‌باشد.
    مسئله ۱۷۱۷ . اگر واسطه اتّصال در جماعت، بچّه ممیز باشد، چنانچه ندانند نماز او باطل است یا نه و احتمال عقلایی بدهند که نمازش صحیح باشد، می‌توانند اقتدا کنند و همچنین اگر در جماعتی که امام آن شیعه دوازده امامی است، واسطه اتّصال، شیعه دوازده امامی نباشد، چنانچه نماز او بر طبق مذهب وی صحیح باشد، می‌توانند اقتدا کنند.
    مسئله ۱۷۱۸ . اگر نمازگزار بداند نماز مأمومینی که واسطه اتّصال او به امام جماعت هستند باطل است، نمی‌تواند به واسطه آنان به امام اقتدا کند؛ ولی اگر نداند نماز آنان صحیح است یا نه، می‌تواند اقتدا نماید.
    مسئله ۱۷۱۹ . اتصال مأمومین مرد به امام جماعت به وسیله مأموم یا مأمومین زن کافی نیست.
    شرط ششم:متابعت و پیروی از امام جماعت مراعات گردد
    مسئله ۱۷۲۰ . در نماز جماعت شرط است مأموم از امام جماعت، متابعت و پیروی نماید که توضیح موارد واجب وغیر واجب پیروی از امام در مسائل بعد ذکر می‌شود.
    مسئله ۱۷۲۱ . در صحّت جماعت شرط است که مأموم تکبیرة الاحرام نماز را قبل از امام جماعت نگوید. همچنین نباید تکبیرة الاحرام را قبل از امام به پایان برساند، بلکه احتیاط مستحب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده تکبیر نگوید.
    مسئله ۱۷۲۲ . اگر مأموم سهواً پیش از امام سلام دهد، نمازش به جماعت صحیح است و لازم نیست دوباره با امام سلام بدهد، بلکه اگر عمداً هم پیش از امام سلام دهد، اشکال ندارد و نمازش به جماعت صحیح است.
    مسئله ۱۷۲۳ . اگر مأموم غیر از تکبیرة الاحرام، ذکرهای دیگر نماز را قبل از امام بگوید اشکال ندارد، ولی اگر مأموم این ذکرها را می‌‌شنود یا بداند امام چه وقت آن‌ها را می‌گوید، احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.
    مسئله ۱۷۲۴ . مأموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده می‌شود، کارهای دیگر آن مانند رکوع و سجود و نشستن و برخاستن را با امام یا کمی بعد از امام به جا آورد و اگر عمداً قبل از امام انجام دهد یا مدّتی زیادی بعد از امام - طوری که متابعت و پیروی در آن کار صدق نکند - انجام دهد، جماعتش در آن جزء باطل می‌شود؛ بلکه بنابر احتیاط واجب جماعتش کاملاً باطل می‌شود؛ ولی اگر نمازگزار به وظیفه فرادا عمل نماید به تفصیلی که در مسأله‌ (۱۷۳۵) خواهد آمد، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۷۲۵ . اگر مأموم سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد چنانچه اطمینان دارد که اگر برگردد، در رکوع، به امام می‌رسد، بنابر احتیاط لازم، باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد و در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است نماز را باطل نمی‌کند و اگر عمداً بر نگردد، جماعتش، بنابر احتیاط، باطل می‌شود ولی نمازش به تفصیلی که در مسأله (۱۷۳۵) خواهد آمد صحیح است؛ ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آنکه به رکوع امام برسد، امام سر بردارد، نمازش بنابر احتیاط واجب، باطل است.
    مسئله ۱۷۲۶ . اگر اشتباهاً سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است چنانچه اطمینان دارد که اگر برگردد در سجده به امام می‌رسد، بنابر احتیاط لازم، باید به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده این اتّفاق بیفتد، برای زیاد شدن دو سجده که رکن است، نماز باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۷۲۷ . کسی که اشتباهاً قبل از امام سر از سجده برداشته، هرگاه به سجده برگردد و معلوم شود امام قبل از رسیدن او به سجده، سر برداشته است، نمازش صحیح است؛ ولی اگر در هر دو سجده این اتفاق بیفتد، نمازش - بنابر احتیاط واجب - باطل است.
    مسئله ۱۷۲۸ . اگر مأموم اشتباهاً سر از رکوع یا سجده بردارد و سهواً یا به خیال اینکه به امام نمی‌رسد، به رکوع یا سجده برنگردد، جماعت و نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۷۲۹ . اگر مأموم سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند، به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، آن سجده، سجده دوم او به حساب می‌‌آید و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است، به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، باید سجده را به قصد متابعت و همراهی با امام تمام کند و دوباره با امام به سجده رود و در هر صورت، احتیاط مستحب آن است که نماز را با جماعت تمام کند و دوباره بخواند.
    مسئله ۱۷۳۰ . اگر مأموم سهواً قبل از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سر بردارد به مقداری از قرائت امام می‌رسد، چنانچه ذکر رکوع را به مقدار واجب بگوید و فوراً سر بردارد و بعد از تمام شدن قرائت با امام به رکوع رود، نمازش صحیح است و اگر عمداً برنگردد، بنابر احتیاط واجب جماعتش صحیح نیست؛ ولی نمازش به تفصیلی که در مسأله (۱۷۳۵) خواهد آمد، صحیح می‏باشد.
    مسئله ۱۷۳۱ . اگر مأموم سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر برگردد به چیزی از قرائت امام نمی‌رسد، لازم است ذکر رکوع را به مقدار واجب بگوید، سپس بنابر احتیاط لازم سر برداشته و به قصد متابعت و همراهی، با امام جماعت به رکوع رود و در این صورت گفتن ذکر در رکوع دوم احتیاط مستحب است؛ ولی اگر گفتن ذکر در رکوع اوّل، موجب ترک متابعت امام جماعت در رکوع می‌شود (یعنی اگر ذکر را بگوید فرصتی برای سر برداشتن و رکوع با امام جماعت باقی نمی‌‌ماند) متابعت را ترک کند و در حال رکوع باقی بماند، تا امام جماعت به او ملحق ‌شود و در موردی که وظیفه‌اش سر برداشتن و متابعت از امام جماعت است، اگر عمداً بر نگردد جماعتش بنابر احتیاط واجب صحیح نیست؛ ولی نمازش به تفصیلی که در مسأله (۱۷۳۵) خواهد آمد، صحیح است.
    مسئله ۱۷۳۲ . اگر مأموم سهواً قبل از امام به سجده برود لازم است ذکر سجود را به مقدار واجب بگوید و بنابر احتیاط لازم، سر برداشته سپس به قصد پیروی از امام جماعت به سجده برود و در این صورت، گفتن ذکر در این سجده احتیاط مستحب است. ولی اگر گفتن ذکر در سجده اول موجب ترک متابعت امام جماعت در سجود می‌شود، متابعت را ترک کند و در حال سجده باقی بماند تا امام جماعت به او ملحق ‌شود و در موردی که وظیفه‌اش سر برداشتن و متابعت از امام جماعت است اگر عمداً بر نگردد، جماعتش بنابر احتیاط واجب صحیح نیست؛ ولی نمازش به تفصیلی که در مسأله (۱۷۳۵) خواهد آمد، صحیح است.
    مسئله ۱۷۳۳ . اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، یا در رکعتی که تشهّد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهّد شود، مأموم نباید قنوت و تشهّد را بخواند، ولی نمی‏تواند پیش از امام به رکوع رود، یا پیش از ایستادن امام بایستد؛ بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهّد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند.
    مسئله ۱۷۳۴ . کسی که یک یا چند رکعت دیرتر به امام اقتدا کرده است در صورتی که می‌داند اگر سوره یا قنوت را تمام کند به رکوع امام نمی‌رسد، چنانچه عمداً سوره یا قنوت را بخواند و به رکوع نرسد، جماعتش در آن جزء - بلکه بنابر احتیاط واجب کاملاً - باطل می‌شود؛ ولی چنانچه به وظیفه فرادا عمل نماید نمازش صحیح است و کسی که اطمینان دارد اگر سوره را شروع کند یا اگر شروع کرده تمام نماید به رکوع امام می‌رسد، در صورتی که زیاد طول نکشد، احتیاط مستحب آن است که سوره را شروع کند یا اگر شروع کرده تمام نماید؛ ولی اگر زیاد طول بکشد طوری که نگویند متابعت و همراهی امام می‌کند، باید شروع نکند و چنانچه شروع کرده تمام ننماید وگرنه جماعتش در آن جزء بلکه بنابر احتیاط واجب کاملاً باطل خواهد شد؛ ولی اگر به توضیحی که در مسأله (۱۷۳۵) خواهد آمد به وظیفه فرادا عمل کند، نمازش صحیح است.
    شرط هفتم:مأموم در بین نماز بدون عذر قصد فرادا نکند
    مسئله ۱۷۳۵ . اگر مأموم در بین نماز بدون عذر قصد فرادا نماید، جماعتش بنابر احتیاط واجب صحیح نیست؛ ولی نمازش صحیح است مگر آنکه به وظیفه فرادا عمل نکرده باشد که بنابر احتیاط واجب، باید نماز را دوباره بخواند ولی اگر چیزی را کم و زیاد کرده باشد که در صورت عذر، نماز را باطل نمی‌کند، دوباره خواندن نماز لازم نیست؛ مثلاً اگر از اول نماز قصد فرادا کردن آن را نداشته و حمد وسوره را نخوانده ولی در حال رکوع چنین قصدی برایش پیدا شود، در این صورت می‌تواند نمازش را به قصد فرادا تمام کند و لازم نیست که آن را دوباره بخواند و همچنین است حکم اگر مأموم در نماز جماعت از اوّل نماز قصد فرادا کردن آن را نداشته و یک سجده را برای متابعت و همراهی زیاد کرده باشد و بعد از آن چنین قصدی برایش پیش آید، امّا اگر مأموم از اول نماز قصد فرادا کردن آن را داشته و حمد وسوره را نخوانده باشد، بنابر احتیاط واجب، جماعت، بلکه اصل نمازش صحیح نمی‌باشد؛ مگر آنکه جاهل قاصر باشد (یعنی در فراگیری مسأله کوتاهی نکرده باشد) و رکنی را به قصد متابعت از امام جماعت، اضافه نکرده باشد که در این صورت لازم نیست نمازش را دوباره بخواند.
    مسئله ۱۷۳۶ . اگر مأموم بعد از حمد و سوره امام جماعت، به علّت عذری نیّت فرادا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی اگر بدون عذر باشد یا پیش از تمام شدن حمد و سوره نیّت فرادا نماید، بنابر احتیاط، لازم است همه حمد و سوره را بخواند.
    مسئله ۱۷۳۷ . اگر در بین نماز جماعت نیّت فرادا نماید، نمی‌تواند دوباره نیّت جماعت کند و همچنین است بنابر احتیاط واجب، اگر مردّد شود که نیّت فرادا کند یا نه و بعد تصمیم بگیرد که نماز را با جماعت تمام کند.
    مسئله ۱۷۳۸ . اگر شک کند که در بین نماز نیّت فرادا کرده یا نه، باید بنا بگذارد که نیّت فرادا نکرده است.
    مسئله ۱۷۳۹ . اگر نماز امام جماعت تمام شود و مأموم مشغول تشهّد یا سلام اوّل باشد، لازم نیست نیّت فرادا کند.
    شرط هشتم: مأموم در حال قیام یا رکوع امام به او اقتدا کند
    مسئله ۱۷۴۰ . در نماز جماعت شرط است مأموم در حال قیام امام یا در رکوع امام، به وی رسیده و به او اقتدا نماید و توضیح موارد رسیدن به امام جماعت در مسائل بعد ذکر می‏شود.
    مسئله ۱۷۴۱ . اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد، هرچند ذکر امام تمام شده باشد نمازش صحیح است و یک رکعت محسوب می‌شود؛ امّا اگر مأموم اقتدا نماید و به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش به جماعت تشکیل نمی‌‌شود و در صورتی‌‌که مطمئن بوده به رکوع امام می‌رسد نمازش فرادا محسوب می‌‌شود و می‌تواند نمازش را فرادا تمام کند[۴] یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را شکسته و رها کند و امّا اگر مطمئن نبوده و به احتمال رسیدن به رکوع اقتداء نموده، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۷۴۲ . اگر مأموم موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، چنانچه شکش بعد از رسیدن به حدّ رکوع باشد جماعتش صحیح است؛ هرچند مشغول ذکر رکوع نشده باشد و در غیر این صورت حکم کسی را دارد که به رکوع امام نرسیده که در مسأله قبل ذکر شد.
    مسئله ۱۷۴۳ . اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، بین سه کار مخیّر است یا نماز را فرادا تمام کند، یا اینکه همراه امام جماعت به قصد قربت مطلقه به سجده رود (یعنی سجده را به قصد سجده مخصوص نماز یا سجده خاص دیگری به جا نیاورد؛ بلکه قصدش به طور کلی قربةً الی اللّه باشد) و بعد در حال ایستادن تکبیر را به قصد أعمّ از تکبیرة‌الاحرام و ذکر مطلق دوباره گفته و نماز را به جماعت بخواند و یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را قطع کرده و بشکند.
    مسئله ۱۷۴۴ . اگر مأموم، اول نماز، یا بین حمد و سوره به امام جماعت اقتدا کند و سهواً قبل از آنکه به رکوع برود، امام سر از رکوع بردارد، نماز او به طور جماعت صحیح است.
    مسئله ۱۷۴۵ . اگر امام جماعت ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است می‌تواند اقتدا کند و بنابر احتیاط واجب، باید حمد و سوره را آهسته به قصد أعمّ از جزئیّت نماز و قرائت قرآن بخواند و در این صورت نمازش به جماعت صحیح است؛ هرچند بعداً بفهمد که امام در رکعت اول یا دوم بوده است.
    مسئله ۱۷۴۶ . اگر در بین نماز شک کند که اقتدا کرده یا نه، چنانچه به نشانه‏هایی اطمینان یا یقین پیدا کند که اقتدا کرده، باید نماز را به جماعت تمام کند و در غیر این صورت، باید نماز را به نیّت فرادا تمام نماید.
    مسئله ۱۷۴۷ . اگر مأموم در رکعت دومِ امام اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند؛ ولی مستحب است قنوت و تشهّد را با امام‏بخواند و احتیاط واجب آن است که موقعِ نشستن برای تشهّد، به صورت تجافی بنشیند (یعنی انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را از زمین کمی بلند کند) - هرچند نخواهد در حال تجافی تشهّد را بخواند همچنین مأموم باید بعد از تشهّد با امام جماعت برخیزد و حمد و سوره را آهسته بخواند - و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند و اگر برای تمام حمد وقت ندارد به گونه‌ای که چنانچه حمد را تمام کند به رکوع امام نمی‌رسد، می‌تواند یا نماز را فرادا نماید و یا حمد را به مقداری که وقت دارد خوانده، سپس حمد را قطع کرده و خود را به رکوع امام جماعت برساند؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که نماز را به نیّت فرادا تمام کند.
    مسئله ۱۷۴۸ . اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکعت دوّم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند، باید مأموم در رکعت دوّم نمازش که رکعت سوّم امام است، بعد از دو سجده بنشیند و تشهّد را به مقدار واجب بدون مستحبات بخواند، سپس برخیزد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه وقت ندارد، باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید و در رکوع خود را به امام جماعت برساند و اگر وقت برای گفتن یک بار تسبیحات اربعه نباشد، باز هم لازم است فوراً یک بار تسبیحات اربعه را بخواند و در این صورت، اگر به رکوع امام نرسد معذور است و جماعتش صحیح می‌باشد.
    مسئله ۱۷۴۹ . اگر امام جماعت در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند یا احتمال بدهد که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند، به رکوع امام نمی‌رسد، بنابر احتیاط لازم، باید صبر کند تا امام به رکوع برود و بعد اقتدا نماید.
    مسئله ۱۷۵۰ . اگر مأموم در حال قیامِ رکعت سوم یا چهارمِ امام اقتدا کند، باید حمد و بنابر احتیاط لازم، یک سوره کامل را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع، خود را به امام جماعت برساند.
     امّا اگر مأموم در حال قیامِ رکعت سوم یا چهارمِ امام با اطمینان به اینکه می‌‌تواند حمد را تمام نماید، اقتدا کند ولی پس از اقتدا متوجّه ‌‌شود برای تمام حمد وقت ندارد به گونه‌ای که چنانچه آن را تمام کند به رکوع امام جماعت نمی‌رسد، در این صورت، حمد را به مقداری که وقت دارد خوانده، سپس آن را قطع کرده و بدون آنکه باقیمانده حمد را بخواند خود را به رکوع امام جماعت برساند، هرچند احتیاط مستحب در این حالت آن است که قصد فرادا کرده و نماز را فرادا تمام کند.
    مسئله ۱۷۵۱ . اگر مأموم در حال قیامِ رکعت سوّم امام جماعت در نماز چهار رکعتی اقتدا کند، در رکعت چهارمِ امام که رکعت دوّم مأموم می‌‌باشد، باید حمد و بنابر احتیاط لازم، یک سوره کامل را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع، خود را به امام جماعت برساند و اگر برای تمام حمد وقت ندارد، حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، جاری می‌شود.
    مسئله ۱۷۵۲ . اگر رکعت اوّل یا دوّم مأموم، رکعت سوّم یا چهارم امام باشد، باید مأموم، حمد و سوره را به تفصیلی که در مسأله قبل ذکر شد، بخواند و واجب است آن را آهسته بخواند حتّی «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آن را هم بنابر احتیاط واجب، آهسته بگوید و چنانچه آن را سهواً یا به علّت ندانستن مسأله، بلند خوانده باشد، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۷۵۳ . اگر مأموم به خیال اینکه امام جماعت در رکعت اوّل یا دوّم است، حمد و سوره را نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم، یا چهارم بوده، نمازش صحیح است؛ ولی اگر مأموم پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، طوری که در مسأله (۱۷۵۰) گفته شد، عمل نماید.
    مسئله ۱۷۵۴ . اگر مأموم به خیال اینکه امام در رکعت سوّم یا چهارم است، حمد و سوره را بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اوّل یا دوّم بوده، نمازش صحیح است و اگر در بین حمد و سوره بفهمد، لازم نیست آنها را تمام کند و در صورتی که بخواهد آن را تمام کند، تنها در مواردی که در مسائل (۱۶۹۰ تا ۱۶۹۳) مطرح شده، می‌تواند این کار را انجام دهد.
    مسئله ۱۷۵۵ . کسی که یک رکعت از امام عقب مانده، بهتر آن است که وقتی امام جماعت تشهّد رکعت آخر را می‌خواند، به حالت تجافی بنشیند؛ یعنی انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد و اگر در همان جا بخواهد قصد فرادا نماید، مانعی ندارد و نماز را فرادا ادامه می‌دهد.
    مسئله ۱۷۵۶ . اگر فرد موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند (نشستن معمولی، نه نیم خیز) و می‌تواند تشهّد را به قصد قربت مطلقه با امام بخواند (یعنی قصد خواندن خصوص تشهّد نماز را نداشته باشد؛ بلکه نیتش در خواندن تشهد، به طور کلی قربةً الی اللّه باشد) همچنان که می‌تواند خواندن آن را ترک نماید؛ ولی سلام را بنابر احتیاط واجب نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد بدون آنکه دوباره نیّت کند یا تکبیرة الاحرام بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود محسوب نماید و نماز را ادامه دهد.
    مسئله ۱۷۵۷ . اگر موقعی که نمازگزار مشغول نماز مستحبّی است، نماز جماعت بر پا شود و وی ترس این داشته باشد که چنانچه نماز مستحبّی را تمام کند به جماعت ‏نرسد، هرچند به این مقدارکه تکبیرة الاحرام امام را درک نکند، مستحب است نماز را رها کرده و مشغول نماز جماعت شود؛ بلکه در این صورت بعید نیست با شروع گفتن اقامه در نماز جماعت، قطع نماز مستحبّی، مستحب باشد.
    مسئله ۱۷۵۸ . اگر نمازگزار موقعی که مشغول نماز واجب سه رکعتی یا چهار رکعتی است، نماز جماعت بر پا شود چنانچه برگزاری نماز جماعت برای همان نمازی باشد که نمازگزار مشغول خواندن آن است و وارد قیام رکعت سوم نشده مستحب است نیّت نماز واجبش را به مستحبی برگرداند و آن را به نیّت نماز مستحبّی دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند و چنانچه فرد بعد از برگرداندن نیّت تصمیم بگیرد که نماز مستحبی را بشکند، مانعی ندارد و حکمی که در مسأله ‌قبل برای نماز مستحبی ذکر شد، در مورد این نماز مستحبّی نیز جاری می‌شود.
    امّا اگر نمازگزار برای رکعت سوّم ایستاده و به رکوع نرفته، بنابر احتیاط واجب، برگرداندن نیّت از نماز واجب به نماز مستحبّی صحیح نیست.
    شایان ذکر است:
    الف. جواز برگرداندن نیّت شامل نماز دو رکعتی واجب مثل نماز صبح نمی‌‌شود و مشروعیّت برگرداندن نیّت از نماز دو رکعتی واجب به نماز دو رکعتی مستحبّی ثابت نیست.
    ب. جواز برگرداندن نیّت از واجب به مستحب، چنانچه فرد از ابتدا بنای بر قطع نماز مستحب را داشته باشد، محلّ اشکال است و احتیاط واجب در ترک این طور برگرداندن نیّت است.
    شرط نهم:امام در نزد مأموم معیّن باشد
    مسئله ۱۷۵۹ . در نماز جماعت شرط است که مأموم در هنگام نیّت، امام را معیّن نماید ولی دانستن اسم او لازم نیست و معیّن بودن اجمالی کافی است و اگر نیّت کند اقتدا می‌کنم به امام جماعت حاضر، نمازش صحیح است هرچند نیّت را به زبان نیاورد.
    شرط دهم: امام جماعت دارای شرایط امامت باشد
    مسئله ۱۷۶۰ . برای صحیح بودن نماز جماعت امام جماعت باید دارای شرایطی باشد که این شرایط در مسائل بعد ذکر می‌شود.
    شرایط امام جماعت
    شرط اول، دوم، سوم و چهارم: بالغ، عاقل، حلال زاده و شیعه دوازده امامی باشد
    مسئله ۱۷۶۱ . اقتدا به بچّه‌‌ای که ده سالش کامل شده احتمال دارد جایز باشد؛ ولی احتیاط واجب در ترک این کار است. همچنین بنابر احتیاط واجب، امامت فرد غیر بالغ برای افراد غیر بالغ صحیح نیست.
    شرط پنجم: عادل باشد
    مسئله ۱۷۶۲ . اقتدا به امام جماعت غیر عادل و نیز کسی که معلوم نیست عادل است یا نه، صحیح نیست و عدالت این است که فرد واجبات را انجام دهد و کارهای حرام را ترک کند و نشانه آن حسن ظاهر در گفتار و رفتار و اعمال است به شرط آنکه انسان اطّلاع از خلاف آن نداشته باشد و توضیح کامل معنای عدالت و راه‏های اثبات آن در فصل تقلید مسأله (۵) گذشت.
    شرط ششم: قرائتش صحیح باشد
    مسئله ۱۷۶۳ . قرائت امام جماعت باید صحیح باشد و حمد و سوره نماز را به عربی صحیح بخواند؛ بنابر این اقتدای مأمومی که قرائتش صحیح است به امامی که قرائتش صحیح نیست - هرچند امام در عملش شرعاً معذور باشد - جایز نمی‌باشد.
    همچنین اگر امام و مأموم هر دو قرائتشان صحیح نباشد و در کلمه‌‌ای که آن را اشتباه تلفّظ می‏کنند مشترک نباشند، اقتدا صحیح نیست؛ بلکه اگر در کلمه‌‌ای که آن را اشتباه تلفّظ می‌‌کنند مشترک باشند، باز هم بنابر احتیاط واجب، اقتدا صحیح نمی‏باشد.
    شایان ذکر است اقتدا به امامی که قرائت حمد و سوره‌‌اش صحیح نیست و شرعاً معذور از تصحیح آن است، در غیر محلّی که امام جماعت، خواندن حمد و سوره را از طرف مأمومین به عهده می‌‌گیرد اشکال ندارد؛ مثل اینکه مأموم در رکوع رکعت دوّم یا در رکعت سوّم یا چهارم به امام اقتدا نماید که محلّ قرائت گذشته است. همچنین اقتدا به امامی که اذکار رکوع یا سجود یا تشهّد یا تسبیحات اربعه و مانند آن را در نماز غلط می‌خواند و شرعاً معذور از تصحیح آن است اشکال ندارد.
    مسئله 1764 . اگر فرد در صحیح بودن حمد و سوره امام جماعت شک داشته باشد، بنابر احتیاط واجب، نمی‌‌تواند در محلّی که امام، خواندن حمد و سوره را از طرف مأمومین به عهده می‌گیرد - مثل رکعت اوّل یا دوّم قبل از رکوع - به او اقتدا نماید. البتّه اگر بداند که امام جماعت قرائتش صحیح است ولی احتمال بدهد از روی سهو و اشتباه قرائت را غلط بخواند، به این احتمال اعتنا نمی‌‌شود و قرائتش حمل بر صحّت می‏گردد و می‌‌تواند به او اقتدا نماید.
    شرط هفتم: در صورتی که مأموم مرد است، امام جماعت مرد باشد
    مسئله 1765 . اقتدای زنان به امامی که زن است اشکال ندارد. امّا زن جایز نیست امام جماعت برای مردان باشد هرچند آن مردان از محرم‌های او باشند.
    شرط هشتم: بنابر احتیاط واجب حدّ شرعی بر او جاری نشده باشد
    مسئله 1766 . بنابر احتیاط واجب به امام جماعتی که حدّ شرعی بر او جاری شده و توبه کرده است، نمی‌توان اقتدا کرد.
    شرط نهم: اگر مأموم نمازش ایستاده است، امام نیز نمازش ایستاده باشد
    مسئله 1767 . کسی که ایستاده نماز می‌خواند، نمی‌تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می‌خواند، اقتدا کند و نیزکسی که نشسته نماز می‌خواند، نمی‌تواند به کسی که خوابیده نماز می‌خواند، اقتدا نماید؛ ولی اقتدای مأمومی که وظیفه او نماز نشسته است به امام جماعتی که ایستاده یا نشسته نماز می‌خواند اشکال ندارد.
    مسئله 1768 . کسی که خوابیده نماز می‌خواند، بنابر احتیاط واجب اقتدای او صحیح نیست؛ چه امام ایستاده باشد، چه نشسته و چه خوابیده باشد.
    شرط دهم: قبله او و مأموم یکی باشد
    مسئله 1769 . کسی که اعتقاد دارد قبله در فلان جهت است جایز نیست به امام جماعتی اقتدا کند که اعتقاد دارد قبله در جهت دیگر است؛ مگر آنکه اختلاف بین دو جهت، کم و اندک باشد که عرفاً جماعت صادق باشد که در این صورت اقتدا اشکال ندارد.
    شرط یازدهم: نمازش در نظر مأموم صحیح باشد
    مسئله 1770 . تفصیل و جزئیات این شرط در کتاب‌های مفصل ذکر شده است که با توجه به آن در بعضی از موارد، اقتدا صحیح و در بعضی از موارد صحیح نمی‏باشد. در این قسمت به ذکر چند مثال اکتفاء می‌شود:
    الف. اگر در کف دست امام مانعی است که به هیچ وجه رفع نمی‌‌شود و امام به علّت مجتهد بودن خودش یا به خاطر نظر مرجع تقلیدش معتقد است وظیفه‌‌اش وضوی جبیره‌‌ای یا غسل جبیره‌‌ای است، ولی مأموم از روی اجتهاد یا تقلید معتقد است وظیفه امام، تیمّم است، در این صورت، مأموم نمی‌‌تواند به امامی که با وضو یا غسل جبیره نماز می‌‌خواند اقتدا نماید.
    ب. اگر مأموم می‌‌داند آبی که امام با آن وضو گرفته، نجس است، ولی امام اعتقاد به پاکی آب دارد، در این صورت اقتدای به او جایز نیست زیرا وضو گرفتن با آب نجس، حتّی در صورت جهل به آن هم موجب باطل شدن وضو و نماز می‌‌شود.
    ج. اگر مأموم بداند امام وضو ندارد هرچند خود امام متوجّه نباشد، نمی‏تواند به او اقتدا کند.
    د. اگر مأموم متوجّه شود لباس امام نجس است، ولی امام از نجاست لباسش اطّلاع نداشته باشد، در این حال، اقتدا به او اشکال ندارد و بر مأموم هم لازم نیست به امام جماعت خبر دهد.
    مسئله ۱۷۷۱ . اگر امام جماعت به علّت عذری با بدن یا لباس نجس یا با تیمّم یا با وضوی جبیره‏ای نماز بخواند، می‌توان به او اقتدا کرد؛ البته اگر نظر اجتهادی یا تقلیدی امام ومأموم در مورد آن عذر فرق دارد تفصیلات مسأله قبل در آن جاری می‌شود.
    احکام دیگر شرایط امام جماعت
    مسئله ۱۷۷۲ . اگر مأموم به اعتقاد اینکه امام شرایط امامت را داراست به او اقتدا کند و بعد از اتمام نماز بفهمد که شرایط را دارا نبوده است، مثل اینکه امام عادل نبوده یا شیعه نبوده یا کافر بوده یا به جهتی نمازش باطل بوده، مثلاً سهواً بی وضو نماز خوانده، نماز مأموم صحیح است و جماعت محسوب می‌‌شود.
    مسئله ۱۷۷۳ . اگر امام بیماری دارد که نمی‌تواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کند، می‌توان به او اقتدا کرد و نیز زنی که مستحاضه نیست، می‌تواند به زن مستحاضه‌‌ای که مطابق وظایف استحاضه رفتار کرده، اقتدا نماید.
    مسئله ۱۷۷۴ . بهتر است کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، امام جماعت نشود.
    مستحبّات و مکروهات مربوط به نماز جماعت
    مسئله ۱۷۷۵ . مستحب است امام جماعت در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف اوّل قرار بگیرند.
    مسئله ۱۷۷۶ . مستحب است صف‌‌های جماعت منظّم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستاده‏اند، فاصله نباشد و شانه آنان در یک ردیف باشد.
    مسئله ۱۷۷۷ . مستحب است هنگام گفتن «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ» مأمومین برخیزند و آماده نماز جماعت شوند.
    مسئله ۱۷۷۸ . مستحب است امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف‏تر است رعایت کند و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد، مگر بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده‏اند، مایل به این امر هستند.
    مسئله ۱۷۷۹ . مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می‌خواند، صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند، ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.
    مسئله ۱۷۸۰ . اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و می‌خواهد اقتدا کند، مستحب است رکوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد بایستد، هرچند بفهمد فرد دیگری هم برای اقتدا وارد شده است.
    مسئله ۱۷۸۱ . اگر در صف‌‌های جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد.
    مسئله ۱۷۸۲ . مکروه است مأموم ذکرهای نماز را چه واجب و چه مستحب، طوری بگوید که امام جماعت بشنود.
    مسئله ۱۷۸۳ . مسافری که نماز ظهر و عصر و عشا را دو رکعت می‌خواند، مکروه است در این نمازها به کسی که مسافر نیست اقتدا کند و کسی که مسافر نیست، مکروه است در این نمازها به مسافر اقتدا نماید.
    [۱] . در خواندن نماز به جماعت نکته‌ای ‌را که در مسأله ۱۶۹۵ ذکرمی‌‌شود مراعات نماید.
    [۲] . البتّه خواندن حمد و سوره نیز در بعضی از موارد که مأموم، یک یا چند رکعت دیر آمده، باتوضیحاتی که در مسائل بعد می‌آید، واجب است.
    [۳] . یک قدم بزرگ، حدوداً یک متر است.
    [۴] . یعنی ‌نماز را از همان حال رکوع ادامه دهد و آن را یک رکعت محسوب نماید و اینکه حمد و سوره نخوانده است، اشکال ندارد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  12. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۶۴۹] [۱۶۵۰] [۱۶۵۱] [۱۶۵۲] [۱۶۵۳] [۱۶۵۴] [۱۶۵۵] [۱۶۵۶] [۱۶۵۷] [۱۶۵۸] [۱۶۵۹] [۱۶۶۰] [۱۶۶۱] [۱۶۶۲] [۱۶۶۳] [۱۶۶۴] [۱۶۶۵] [۱۶۶۶] [۱۶۶۷] [۱۶۶۸] [۱۶۶۹] [۱۶۷۰] [۱۶۷۱] [۱۶۷۲] [۱۶۷۳] [۱۶۷۴] [۱۶۷۵] [۱۶۷۶] [۱۶۷۷] فهرست نماز قضای پدر شرایط واجب شدن نماز قضای پدر بر پسر بزرگتر احکام دیگر نماز قضای پدر نماز قضا
    مسئله ۱۶۴۹. کسی که نماز یومیّه خود را در وقت آن نخوانده یا آن را خوانده ولی شرعاً باطل بوده است، باید قضای آن را در خارج وقت به جا آورد؛ مگر نماز جمعه که اگر وقت آن بگذرد[۱]، مکلّف باید نماز ظهر بخواند و چنانچه نماز ظهر را در وقتش نخواند، قضای آن را به جا آورد و همین‌طور قضای هر نماز واجب دیگری که مکلّف آن را در وقتش نخواند - حتّی بنابر احتیاط واجب نمازی که در وقت معیّنی به نذر بر او واجب شده است - را باید بخواند. البته نماز عید فطر و قربان قضاء ندارند و احکام قضای نماز آیات بعداً خواهد آمد و در این حکم فرقی بین عمد و فراموشی و غفلت و ندانستن نیست.
    از این حکم افرادی استثناء می‌شوند، ازجمله:
    کسی که در تمام وقت نماز نابالغ یا دیوانه بوده یا به سبب عامل غیر اختیاری بی هوش بوده است[۲] و نیز زنی که در تمام وقت نماز در حال حیض یا نفاس بوده است
    امّا فردی که در تمام وقت نماز، خواب مانده یا به دلیل مستی نماز نخوانده باشد، واجب است قضای آن را انجام دهد.
    مسئله ۱۶۵۰ . کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند، ولی واجب نیست فوراً آن را بجا آورد؛ ولی کسی که به دلیل پیش آمدی مطمئن نیست چنانچه نمازهای قضای خود را تأخیر بیندازد بتواند بعداً آنها را بجا آورد، مثل آنکه مریض است و می‌ترسد بمیرد، باید نمازهای قضایش را فوراً بجا آورد.
    مسئله ۱۶۵۱ . کسی که نماز قضا دارد، می‏تواند نماز مستحبی بخواند.
    مسئله ۱۶۵۲ . در قضای نمازهای یومیّه ترتیب لازم نیست، مگر در نمازهائی که در ادای آنها ترتیب هست، مثل نماز ظهر و عصر از یک روز، یا مغرب و عشا از یک شب. امّا اگر نماز ظهر از یک روز و نماز عصر از روز دیگر قضا شده باشد، یا نماز مغرب از یک شب و نماز عشاء از شب دیگر قضا شده باشد، رعایت ترتیب بین آنها لازم نیست.
    مسئله ۱۶۵۳ . اگر فردبخواهد قضای چند نماز غیر یومیّه مانند نماز آیات را بخواند، یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیّه و چند نماز غیر یومیّه را بخواند، لازم نیست آنها را به ترتیب بجا آورد.
    مسئله ۱۶۵۴ . کسی که می‏داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده، ولی نمی‏داند نماز ظهر است یا نماز عشا، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیّت قضای نمازی که نخوانده بجا آورد کافی است و نسبت به بلند یا آهسته خواندن حمد و سوره مخیّر می‏باشد یعنی می‌تواند همه حمد و سوره را بلند یا همه آن را آهسته بخواند.
    مسئله ۱۶۵۵ . کسی که مثلاً چند نماز صبح، یا چند نماز ظهر از او قضا شده و تعداد آنها را نمی‏داند، یا فراموش کرده، مثلاً نمی‏داند که سه، یا چهار، یا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است، ولی بهتر این است که بقدری نماز بخواند که یقین کند تمام آنها را خوانده است، مثلاً اگر فراموش کرده که چند نماز صبح از او قضا شده است و یقین دارد که بیشتر از ده نماز نبوده، بهتر است احتیاطاً ده نماز صبح بخواند.
    مسئله ۱۶۵۶ . اگر انسان احتمال دهد که نماز قضائی دارد، یا نمازهائی را که خوانده صحیح نبوده - مستحب است احتیاطاً - قضای آنها را بجا آورد.
    مسئله ۱۶۵۷ . کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، بهتر این است که اگر وقت فضیلت نماز آن روز از دست نمی­رود، اوّل آن را بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود و نیز اگر از روزهای پیش نماز قضا ندارد، ولی یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده است، در صورتی که وقت فضیلت آن نماز از دست نمی­رود، بهتر این است که نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.
    مسئله ۱۶۵۸ . اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده، یا فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، چنانچه وقت وسعت دارد و ممکن باشد نیّت را به نماز قضا برگرداند و وقت فضیلت نماز آن روز نیز از دست نمی‌رود، بهتر این است که نیّت نماز قضا کند، مثلاً اگر در نماز ظهر پیش از رکوع رکعت سوّم یادش بیاید که نماز صبح آن روز مثلاً قضا شده، در صورتی که وقت فضیلت نماز ظهر تنگ نباشد، نیّت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو رکعتی تمام کند و سپس نماز ظهر را بخواند، ولی اگر وقت اصل نماز تنگ است یا نمی‏تواند نیّت را به نماز قضا برگرداند، مثلاً در رکوع رکعت سوم نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نیّت نماز صبح کند یک رکوع که رکن است زیاد می‏شود، نباید نیّت را به قضای صبح برگرداند.
    مسئله ۱۶۵۹ . اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه برای قضای تمام آنها وقت ندارد، یا نمی‏خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.
    مسئله ۱۶۶۰ . تا انسان زنده است - اگر چه از قضای نمازهای خود ناتوان باشد - دیگری نمی‏تواند نمازهای او را قضا نماید.
    مسئله ۱۶۶۱ . نماز قضا را می­توان با جماعت می‏شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند، مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد؛ ولی لازم است نماز قضایی که امام جماعت می‌‌خواند قضای حتمی باشد و اگر نماز قضایی که امام جماعت می‌‌خواند احتیاطی است، اقتداء به او بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ مگر آنکه نماز مأموم هم احتیاطی باشد و سبب احتیاط امام، سبب احتیاط مأموم نیز بوده باشد[۳] و برای مأمومی که نمی‌‌داند نماز قضایی که امام جماعت می‌‌خواند حتمی است یا احتیاطی، تحقیق واجب نیست.
    مسئله ۱۶۶۲ . مستحب است بچه ممیّز را - یعنی بچّه‏ای که خوب و بد را می‏فهمد - به نماز خواندن و عبادتهای دیگر عادت دهند، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها هم وادار نمایند ولی این کار به گونه‌ای انجام شود که موجب ناراحتی و بیزاری او از نماز یا عبادات دیگر نگردد.
    ۱. وقت نماز جمعه اول عرفی ‌ظهر روز جمعه می‌‌باشد.
    ۲. اگر بیهوشی ‌به اختیار خود شخص باشد مثل اینکه برای عمل جراحی ‌خود را در اختیار پزشک قرار داده، چنانچه بیهوشی ‌در تمام وقت نماز بوده است، بنابر احتیاط واجب باید قضای ‌آن نماز را بجا آورد و اگر در قسمتی ‌از وقت بیهوش بوده طوری ‌که می‌‌توانسته نمازش را در وقت به طور صحیح، هرچند با اکتفاء به واجبات بخواند و نخوانده باید قضای ‌آن را انجام دهد.
    ۳. البته چنانچه امام و مأموم (یا مأمومین) برای یک میّت نماز قضای احتیاطی می‌خوانند، لازم نیست سبب احتیاط همه یکی باشد و همین‌که به قصد بجا آوردن نمازهای قضای آن میّت نماز بخوانند، کافی است.
    نماز قضای پدر(که بر پسر بزرگتر واجب است)
    مسئله ۱۶۶۳ . اگر پدر نماز خود را بجا نیاورده باشد با شرایطی که ذکر می‌شود بر پسر بزرگترش بنابر احتیاط، واجب است که بعد از مرگش آن را به جا آورد یا برای او اجیر بگیرد.
    شرایط واجب شدن نماز قضای پدر بر پسر بزرگتر
    شرط اول: پدر نماز را از روی عذر ترک کرده باشد
    مسئله ۱۶۶۴ . در صورتی نماز قضای پدر بر پسر بزرگتر، بنابر احتیاط، واجب است که پدر آن را از روی عذر ترک کرده باشد، مثل اینکه فراموش کرده یا خواب مانده باشد یا آنکه نمازهایی که خوانده به دلیل ندانستن مسأله شرعاً باطل باشد و این در حالی بوده که وی در فراگیری مسأله کوتاهی نکرده باشد (جاهل قاصر باشد)؛ اما چنانچه نمازهایی را عمدا ترک کرده یا به علّت ندانستن مسأله‌ای که در فراگیری آن کوتاهی کرده نمازش باطل بوده، قضای آن بر پسر بزرگتر واجب نیست.
    شرط دوّم: پدر در زمان حیات توانایی انجام قضای نماز را داشته باشد
    مسئله ۱۶۶۵ . اگر پدر نمی‌توانسته قضای نماز را - هرچند با عمل به وظیفه نماز اضطراری مثل نماز نشسته یا خوابیده برای کسی که نمی‌تواند ایستاده نماز بخواند - انجام دهد و در همان حال ناتوانی فوت شده است، قضای آن بر پسر بزرگتر واجب نیست.[۱]
    شرط سوم: پدر وصیّت نکرده باشد که برای او اجیر بگیرند
    مسئله ۱۶۶۶ . اگرمیّت وصیّت کرده باشد که برای نماز او اجیر بگیرند، چنانچه وصیت او نافذ باشد، مثل اینکه از ثلث مالش وصیّت کرده باشد، بر پسر بزرگتر قضاء واجب نیست و واجب است مطابق با وصیّت برای خواندن نمازهای قضای او اجیر بگیرند.
    شرط چهارم: پسر بزرگتر هنگام وفات پدر، مجنون یا نابالغ نباشد
    مسئله ۱۶۶۷ . اگر پسربزرگتر موقع مرگ پدر، نابالغ یا دیوانه باشد، وقتی که بالغ شد یا عاقل گردید، بر او واجب نیست نماز پدر را قضاء نماید.
    شرط پنجم: پسر بزرگتر شرعاً از ارث بردن ممنوع نباشد
    مسئله ۱۶۶۸ . اگر پسر بزرگتر به علّت یکی از اسباب محروم شدن از ارث مثل قتل پدر، شرعاً ارث نبرد، خواندن نمازهای قضای پدر بر او واجب نیست.
    شرط ششم: پسر بزرگتر معلوم باشد
    مسئله ۱۶۶۹ . اگر معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام فرد است، قضای نماز پدر بر هیچ کدام از پسرها واجب نیست؛ ولی احتیاط مستحب آن است که نماز او را بین خودشان قسمت کنند یا برای انجام آن قرعه بزنند.
    مسئله ۱۶۷۰ . منظور از پسر بزرگتر، بزرگ‌ ترین پسری است که در هنگام وفات و مرگ پدر زنده باشد. بنابراین به عنوان مثال، پدری که دو پسر دارد، ولی پسر بزرگترش در حال حیات پدر، فوت شده، هنگامی که پدر می‌‌میرد پسر دیگر وی که زنده است، پسر بزرگتر محسوب می‌‌شود.
    احکام دیگر نماز قضای پدر
    مسئله ۱۶۷۱ . اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدرش نماز قضا داشته یا نه، چیزی بر او واجب نیست.
    مسئله ۱۶۷۲ . اگر پسر بزرگتر بداند که پدرش نماز قضاء داشته و شک کند که به جا آورده یا نه - با وجود سایر شرایط - بنابر احتیاط، واجب است آن را قضا نماید.
    مسئله ۱۶۷۳ . حکم واجب بودن نمازهای قضای پدر بر پسر بزرگتر، اختصاص به نمازهای یومیه (نمازهای پنج گانه شبانه روزی) ندارد و شامل سایر نمازهایی که بر او واجب بوده مثل نماز آیات یا نماز طواف نیز می‌شود؛ امّا خواندن نماز مستحبّی که بر پدر به سبب نذر واجب شده و نیز نماز قضای فرد دیگر که به سبب استیجار یا موارد دیگر بر پدر واجب شده و وی آنها را بجا نیاورده، بر پسر بزگتر واجب نیست.
    مسئله ۱۶۷۴ . اگر پسر بزرگتر پیش از آنکه نماز پدر را قضا کند بمیرد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
    مسئله ۱۶۷۵ . پسر بزرگتر - که نمازهای قضای پدرش را می‌خواند - باید در شکیات و سهویات نماز همچنین در اجزاء و شرایط آن مطابق با تکلیف خود (نظر مرجع تقلید خویش) رفتار نماید؛ بلکه در اصل واجب بودن یا واجب نبودن قضای نمازهای پدر نیز حکم این چنین است.
    مسئله ۱۶۷۶ . قضای نمازهای مادر بر پسر بزرگتر واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحب است پسر بزرگتر نمازهای قضای مادر را نیز به گونه‌ای که برای پدر ذکر شد، انجام دهد یا برای آن اجیر بگیرد.
    مسئله ۱۶۷۷ . اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز مادر را بخواند، باید در آهسته یا بلند خواندن حمد و سوره به تکلیف خود عمل کند، پس حمد و سوره قضای نماز صبح و مغرب و عشای مادرش را بلند می‌‌خواند.
    [۱] . مثل اینکه نماز صبح خواب مانده و بعد از طلوع آفتاب در همان حالت خواب از دنیا رفته است.
    ◀ بازگشت به فهرست
  13. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۶۳۵] [۱۶۳۶] [۱۶۳۷] [۱۶۳۸] [۱۶۳۹] [۱۶۴۰] [۱۶۴۱] [۱۶۴۲] [۱۶۴۳] [۱۶۴۴] [۱۶۴۵] [۱۶۴۶] [۱۶۴۷] [۱۶۴۸] احکام دیگر نماز مسافر
    مسئله ۱۶۳۵ . مسافر میتواند در تمام شهر مکّه و مدینه و کوفه - حتّی در قسمت‌های توسعه یافته آنها- و در حرم حضرت سیّدالشهداء(علیه‌السلام) تا مقدار ۱۱.۵ متر - تقریباً - از اطراف قبر مقدس، نمازش را تمام بخواند، همچنان که می­تواند آن را شکسته بجا آورد؛ امّا در سایر قسمتهای حرم امام حسین(علیه‌السلام) و شهر کربلا، احتیاط واجب است که نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۶۳۶ . کسی که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار جایی که در مسأله پیش ذکر شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۶۳۷ . کسی که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر سهواً (از روی غفلت) نمازش را تمام بخواند، چنانچه در بین وقت متوجه شود، باید نماز را دوباره بخواند و اگر پس از گذشت وقت متوجه شود، باید - بنابر احتیاط واجب- آن را قضا نماید.
    مسئله ۱۶۳۸ . مسافری که نمیداند باید نماز را شکسته بخواند و از اصل حکم شکسته خواندن نماز در سفر به حد مسافت شرعی، اطّلاع نداشته، یا اینکه نمی‌دانسته واجب است شکسته بخواند، اگر نماز را تمام بخواند، نمازش صحیح است و دوباره خواندن نماز در وقت یا قضای آن بعد از وقت واجب نیست.
    مسئله ۱۶۳۹ . مسافری که می‌داند باید نماز را شکسته بخواند و از اصل حکم وجوب شکسته خواندن نمازها در سفراطّلاع دارد، اگر بعضی از خصوصیات و فروعات احکام مسافر را نداند، مثل آنکه خیال می­کرده در سفر ده فرسخی باید شکسته بخواند - نه هشت فرسخی - یا اینکه خیال می­کرده اقامت ده روز در دو مکان مثل مشهد و شاندیز، باعث تمام خواندن است، چنانچه نماز را به دلیل این ندانستن تمام بخواند و در وقت بفهمد، بنابر احتیاط واجب باید آن را دوباره بخواند و اگر دوباره نخواند، قضا نماید؛ ولی اگر بعد از وقت بفهمد قضای آن بر او واجب نیست.
    مسئله ۱۶۴۰ . مسافری که می‌داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به دلیل اشتباه در مطابقت دادن حکم مسأله به وضعیّت خود، نماز را تمام بخواند، مثل اینکه خیال می‌کرده سفر او تا مقصد معیّن کمتر از هشت فرسخ است و نمازش را در آن سفر تمام خوانده، چنانچه در وقت متوجه اشتباه خود شود، یعنی در مثال فوق بفهمد که فاصله تا آن مقصد هشت فرسخ یا بیشتر بوده است، باید دوباره نماز راشکسته بخواند واگر بعد از وقت متوجه اشتباهش شود قضای آن واجب نیست.
    مسئله ۱۶۴۱ . اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند یا فراموش کند که نماز مسافرشکسته است و تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته بجا آورد و اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای آن نماز بر او واجب نیست.
    مسئله ۱۶۴۲ . کسی که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته بجا آورد، در هر صورت نمازش باطل است؛ البته این حکم در مورد مسافری که قصد ماندن ده روز در جایی داشته و به جهت ندانستن حکم مسأله نماز را شکسته خوانده، بنابر احتیاط واجب است.
    مسئله ۱۶۴۳ . اگر مشغول نماز چهار رکعتی شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است، یا متوجه شود که سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته، باید نماز را دو رکعتی تمام کند و اگر رکعت سوم را تمام کرده نمازش باطل است و اگر به رکوع رکعت سوم رفته، نیز نمازش - بنابر احتیاط واجب - باطل است و در صورتی که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را دوباره شکسته بخواند و اگر وقت نیست، نماز را شکسته قضا کند.
    مسئله ۱۶۴۴ . اگر مسافر بعضی از خصوصیّات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند که اگر چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد باید شکسته بخواند، چنانچه به نیّت نماز چهار رکعتی مشغول نماز شود و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد، باید نماز را دو رکعتی تمام کند و اگر رکعت سوم را تمام کرده نمازش باطل است و اگر در رکوع متوجه شود، نمازش - بنابر احتیاط واجب - باطل است و در صورتی که به مقدار یک رکعت هم از وقت مانده باشد باید نماز را شکسته بخواند و اما اگر بعد از گذشتن وقت، مسأله را یاد بگیرد لازم نیست قضای نماز را بخواند.
    مسئله ۱۶۴۵ . مسافری که باید نماز را تمام بخواند، اگر به دلیل ندانستن مسأله به نیّت نماز دو رکعتی مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار رکعتی تمام کند و احتیاط مستحب آن است که بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار رکعتی بخواند.
    مسئله ۱۶۴۶ . مسافری که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایی برسد که میخواهد ده روز در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند و کسی که مسافر نیست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
    البتّه فرد مسافر می‌تواند پس از فرا رسیدن وقت نماز، آن را در سفر بخواند؛ هرچند بداند قبل از گذشتن وقت، به وطن یا مکانی که می‌خواهد ده روز در آنجا بماند، می‌رسد و اگر این‌طور عمل کند، لازم نیست پس از رسیدن به وطن یا جایی که می‌خواهد ده روز در آنجا بماند، نمازش را دوباره بخواند.
    مسئله ۱۶۴۷ . اگر مسافری که باید نماز را شکسته بخواند نماز ظهر، یا عصر، یا عشای او قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید؛ اگر چه در غیر سفر بخواهد قضای آن را بجا آورد و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید، اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
    مسئله ۱۶۴۸ . مستحب است مسافر در تعقیب هریک از نمازهای شکسته، سی مرتبه بگوید: «سُبْحانَ اللّه‏ِ وَالْحَمْدُ للّه‏ِ وَلا اِلهَ إلَّا اللّه‏ُ وَاللّه‏ُ اَکْبَرُ» و این ذکر که در تعقیب هر نماز واجب، برای مسافر و غیر مسافر مستحب است، برای مسافر در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشاء - که آنها را شکسته می‌خواند - بیشتر سفارش شده است، بلکه بهتر است مسافر در تعقیب این سه نماز این ذکر شریف را شصت مرتبه بگوید.
    ◀ بازگشت به فهرست
  14. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۶۰۲] [۱۶۰۳] [۱۶۰۴] [۱۶۰۵] [۱۶۰۶] [۱۶۰۷] [۱۶۰۸] [۱۶۰۹] [۱۶۱۰] [۱۶۱۱] [۱۶۱۲] [۱۶۱۳] [۱۶۱۴] [۱۶۱۵] [۱۶۱۶] [۱۶۱۷] [۱۶۱۸] [۱۶۱۹] [۱۶۲۰] [۱۶۲۱] [۱۶۲۲] [۱۶۲۳] [۱۶۲۴] [۱۶۲۵] [۱۶۲۶] [۱۶۲۷] [۱۶۲۸] [۱۶۲۹] [۱۶۳۰] [۱۶۳۱] [۱۶۳۲] [۱۶۳۳] [۱۶۳۴] فهرست قطع کننده‌های سفر قصد عبور و توقّف در وطن احکام وطن احکام اعراض از وطن قصد اقامت حدّاقل ده روز در مکانی ماندن سی روز مردّد در مکانی قطع کننده‌های سفر
    مواردی که سفر را قطع می‌کند و موجب کامل شدن نماز فردی که مسافر بوده می‌شود، «قواطع سفر» نامیده می­شوند که در مسائل بعد به ذکر احکام آن پرداخته می‌شود:
    مورد اوّل (از قواطع سفر):قصد عبور و توقّف در وطن
    به طور کلی احکام وطن به این شرح است:
    احکام وطن
    مسئله ۱۶۰۲ . منظور از وطن، یکی از مکان‌های سه‌گانه زیر می­‌باشد:
    ۱. وطن اصلی: منظور از آن مقرّ و اقامت گاه اصلی فرد می‌­باشد که معمولاً محلّ سکونت پدر و مادر و زادگاه فرد است که پس از تولّد در آنجا زندگی می­کرده است.
    ۲. وطن اتّخاذی دائمی: محلّی را که انسان برای اقامت دائمی خود انتخاب کرده است و می‌خواهد باقیمانده عمرش را در آنجا بماند.
    ۳. وطن موقّت: جایی را که انسان محلّ زندگی خود یا مقرّ کاری یا تحصیلی خویش قرار داده است - هرچند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند - چنانچه به گونه‌­ای باشد که عرف او را در آنجا مسافر نگویند، به طوری که اگر موقّتاً ده روز یا بیشتر، جای دیگری را محلّ زندگی خود قرار دهد، باز هم عرف، محلّ سکونت و زندگی‌­اش را جای اول (مقرّ موقّت) بگویند، آنجا برای او، وطن محسوب می­‌شود که آن را وطن اتّخاذی موقّت یا وطن موقّت می‌نامند.
    بنابراین کسی که تصمیم دارد مثلاً یک سال و نیم یا بیشتر، در مکانی سکونت نماید مثل دانشجوی قمی که قصد دارد یک سال و نیم یا بیشتر شهر تهران را مقرّ تحصیلی خود قرار دهد و از شنبه تا چهارشنبه در تهران ساکن باشد و روز پنجشنبه و جمعه نزد خانواده‌‌اش به وطن خود (شهر قم) بر‌گردد، در دو هفته اول، در صورتی که قصد اقامت ده روز در تهران ندارد، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش در شهر تهران که وطن موقّت او محسوب می‌‌شود، تمام است.
     امّا اگر فرد قصد دارد در محلّی که وطن اصلی‌‌اش نیست، مدّت زمان کوتاهی بماند به گونه‌‌ای که آن مکان عرفاً محلّ زندگی و سکونت او محسوب نشده و عرف او را در آن مکان، مسافری محسوب نماید که قصد دارد مدّت کوتاهی آنجا بماند و بعد به جای دیگر برود، در این صورت، آن مکان وطن فرد محسوب نمی‌شود.[۱]
    شایان ذکر است در نوع دوّم و سوّم وطن (وطن اتّخاذی دائم و وطن اتّخاذی موقّت) فرق ندارد که فرد، خودش مستقلّاً آن را انتخاب کرده باشد، یا اینکه آنجا به تبعیّت از شخص دیگر، وطن او محسوب گردد، مثلاً اگر فرزند عرفاً تابع والدین محسوب شود و هنوز استقلال در تصمیم گیری در این جهت را نداشته باشد، چنانچه والدین او شهر مشهد را به عنوان وطن اتّخاذی دائمی یا موقّت خویش انتخاب کرده و در آن ساکن شوند، شهر مشهد برای آن فرزند که همراه آنان در مشهد ساکن شده نیز وطن محسوب می‌گردد.
    مسئله ۱۶۰۳ . کسی که مکانی را مقرّ تحصیلی یا شغلی خویش قرار داده به طوری که نمازش در آنجا تمام است و بین مقرّ و وطنش که فاصله آنها به اندازه مسافت شرعی یا بیشتر است در رفت و آمد باشد مثلاً می‌‌خواهد چند سال در آنجا ساکن باشد و بین مقرّ و وطن اصلی‌اش رفت و آمد داشته باشد، در مقرّ تحصیلی یا شغلی، نمازش تمام است و در صورتی که تعداد سفرهایش در هر ماه بین مقرّ و وطن (‌۱۰) سفر باشد، نمازش بین راه هم تمام است و اگر (‌۸) یا (‌۹) سفر است، بنابر احتیاط واجب، در بین راه نمازش را هم شکسته و هم کامل بخواند و اگر (۷) سفر است، نمازش بین راه شکسته است. بنابراین، در چنین مواردی احکام وطن موقّت و کثرت سفر هر دو لحاظ می‌‌شود.[۲]
    مسئله ۱۶۰۴ . بعضی از فقهاء عظام رضوان الله تعالی علیهم قائل به نوع دیگری از وطن به نام «وطن شرعی» شده‌‌اند و در این مورد فرموده‌‌اند: کسی که در محلّی مالک منزل مسکونی است اگر شش ماه متّصل با قصد اقامت در آنجا بماند، تا وقتی که آن منزل مال اوست، آن محلّ حکم وطن او را دارد، پس هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، باید نماز را تمام بخواند ولی این حکم‌ ثابت نیست. (ثابت نبودن این حکم بنا بر فتوی می‌باشد).
    مسئله ۱۶۰۵ . کسی که در دو محلّ زندگی می‌کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می‌ماند، هر دو محلّ، وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محلّ را برای زندگی خود انتخاب کرده باشد، همه آنها وطن او محسوب می‌شود. مثل اینکه سه شهر عرفاً به عنوان وطن فرد به حساب آید و فرد در چهار ماه از سال که هوا گرم است در شهر اول سکونت می‌کند و در چهار ماه که هوا سرد است در شهر دوم ساکن می‌شود و در بقیه سال در شهر سوم ساکن می‌گردد.
    مسئله ۱۶۰۶ . مسافری که در سفر از وطن خود عبور می‌کند، اگر در آن توقّف کند، سفرش قطع می‌‌شود و باید تا زمانی‌‌که سفر جدیدی را به حدّ مسافت شرعی آغاز نکرده است، نمازش را تمام بخواند و امّا عبور از وطن، بدون توقّف و فرود آمدن در آن، در اینکه موجب قطع مسافرت شرعی می‌‌شود یا نه، محلّ اشکال است. بنابر این اگر فرد بعد از عبور از وطن، قصد پیمودن مسافت شرعی جدیدی را هرچند به ضمیمه مسیر برگشت داشته باشد، نمازش شکسته است وگرنه احتیاط لازم آن است که بین نماز شکسته و نماز تمام در باقیمانده مسیر جمع نماید.
     به عنوان مثال، فردی قصد دارد از وطن خویش (مشهد مقدّس) به مقصدی که در هشت فرسخی آن قرار دارد، برود و در آنجا قصد اقامت ده روز نماید، در اثناء مسیر پس از پیمودن دو فرسخ به وطن دومش می‌‌رسد؛ امّا از آن عبور نموده و توقّفی در آن نمی‌‌کند. در این حال، اگر بخواهد پس از خروج از وطن دوم، در شش فرسخ باقیمانده مسیر و قبل از رسیدن به محلّ اقامت، نماز بخواند، احتیاط لازم آن است که بین نماز شکسته و نماز تمام جمع نماید.
    مسئله ۱۶۰۷ . مسافری که در بین مسافرت به وطنش می‌رسد و در آنجا توقّف می‌کند، تا وقتی در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا مثلاً چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتی که به حدّ ترخّص برسد، باید نماز را شکسته بخواند.
    احکام اعراض از وطن
    مسئله ۱۶۰۸ . اگر انسان از وطن خود صرف نظر کند و دیگر نخواهد در آنجا زندگی کند، زمانی که از آنجا خارج می­شود، از وطنش اعراض کرده است. بنابر این، از آن موقع، هر وقت به آن مکان برای صله رحم، زیارت، تفریح و... می­رود، آنجا برای او حکم وطن را ندارد و نمازش در آنجا شکسته است هرچند فرد، وطن دیگری هم برای خود انتخاب نکرده باشد؛ مگر آنکه عنوانی که موجب تمام شدن نماز است مانند کثیر‌السفر یا خانه به دوش یا قصد اقامت دهه، بر این فرد صدق کند که در این صورت، باید نمازش را تمام بخواند.
    مسئله ۱۶۰۹ . ملاک در إعراض و روی گرداندن از وطن، آن است که فرد اطمینان داشته باشد در آینده برای زندگی و سکونت به آن مکان بر نمی‌‌گردد. بنابر این فردی که از وطنش به علّتی مانند مأموریت شغلی، ازدواج و تحصیل، خارج می‌‌شود و شهر دیگری را به عنوان وطن انتخاب می‌‌نماید، چنانچه احتمال قابل توجه بدهد که در آینده برای سکونت و زندگی به وطن سابقش بر می‌‌گردد، در این صورت، إعراض محقّق نشده است و هر وقت به آن مکان می‌‌رود، نمازش کامل است.
    شایان ذکر است فرزندانی که در مورد انتخاب وطن و اعراض از آن، قدرت استقلال در تصمیم گیری ندارند و صاحب اختیار نیستند و عرفاً تابع والدینشان یا یکی از آن دو محسوب می‌شوند، چه بالغ باشند و چه بالغ نباشند، در مسأله انتخاب وطن یا اعراض از آن، تابع آنها می‌باشند؛ در غیر این صورت، تصمیم و عمل خودشان ملاک انتخاب وطن و اعراض از آن است.
    مورد دوم (از قطع کننده‌های سفر): قصد اقامت حدّاقل ده روز در مکانی
    مسئله ۱۶۱۰ . مسافری که قصد دارد چند روز در مکانی بماند با شرایطی که ذکر می‌شود نماز او تمام است:
    شرایط قصد اقامت ده روز (قصد اقامت دهه)
    شرط اول: مدت اقامت وی در محل، حدّاقل ده روز بوده و این ایّام پشت سر هم باشد
    مسئله ۱۶۱۱ . مسافری که قصد دارد از اذان صبح روز اوّل، تا غروب آفتاب روز دهم در محلّ اقامت حضور داشته باشد، قصد دهه او محقّق شده و نمازش تمام است و لازم نیست قصد ماندن شب اول تا شب یازدهم را داشته باشد؛ ولی باید قصد ماندن شب دوم تا شب دهم را داشته باشد و همچنین اگر قبل از اذان صبح، در شب اول، وارد محلّ اقامت شود، پایان ده روز او غروب آفتاب روز دهم است؛ بنابراین مبدأ‌ محاسبه اذان صبح روز اول می‌باشد.
    و مسافری که پس از اذان صبح روز اول وارد محلّ اقامت می‌‌شود در صورتی قصد اقامت او محقّق می‌‌شود که بخواهد (‌۲۴۰) ساعت یا بیشتر در محلّ بماند بنابر این، نقص و کمی روز اول از روز یازدهم تکمیل می‌شود؛ مثلاً اگر مسافر ساعت ده صبح وارد شهری شود، در صورتی قصد اقامت او محقّق می‌شود که بخواهد بعد از ساعت ده صبح روز یازدهم آنجا را ترک کند و نمی‌‌تواند نقص و کسری روز اول را از شب یازدهم کامل کند.
    مسئله ۱۶۱۲ . مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، بعد از سپری شدن ده روز، اگر بخواهد بیشتر از ده روز در آنجا اقامت نماید، مثلاً بخواهد یک هفته دیگر هم بماند، تا وقتی که مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند؛ هرچند از ابتدا قصد ماندن بیشتر از ده روز را در آن مکان نداشته است و در هر صورت، لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
    شرط دوم: تصمیم جدی بر ماندن و اقامت ده روز پشت سر هم داشته باشد
    مسئله ۱۶۱۳ . مسافری که یقین یا اطمینان دارد که ده روز پشت سر هم در محلّی می‌ماند، در آن محلّ باید نماز را تمام بخواند و امّا مسافری که شک دارد که ده روز در محلّی اقامت می‌کند یا نه یا گمان دارد ده روز در آن محلّ خواهد ماند نمازش شکسته است هرچند ده روز هم بماند.
    مسئله ۱۶۱۴ . قصد اقامت ده روز لازم نیست از روی اختیار و إراده باشد؛ بنابراین مسافری که‌ می‌داند یا اطمینان دارد ده روز در محلّی - چه با اختیار خودش چه بدون اختیار - می‌ماند، نمازش کامل است به عنوان مثال فرد مسافری که زندانی شده و یقین یا اطمینان دارد که‌ بر خلاف خواسته‌اش، مجبور است ده روز یا بیشتر در حبس باقی ‌‌بماند، باید نمازش را تمام بخواند.
    مسئله ۱۶۱۵ . فرد مسافری که قصد اقامت ده روز در محلّی دارد، ولی قصدش وابسته به امر دیگری است که انجام آن امر هم معلوم نیست، نمازش شکسته است؛ بنابراین چنانچه مسافر قصدش این است که اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا کند، ده روز بماند وگرنه قبل از ده روز به وطنش برگردد و از طرفی در آمدن رفیق یا فراهم شدن منزل مناسب هم شک دارد یا گمان به آن دارد باید نماز را شکسته بخواند. امّا چنانچه به آمدن رفیق یا فراهم شدن منزل مناسب یقین یا اطمینان دارد، قصد دهه او صحیح است و باید نمازش را کامل بخواند.
    مسئله ۱۶۱۶ . کسی که تصمیم دارد ده روز در محلّی بماند، اگر احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی پیش آید مثل بیماری، کسری مخارج سفر، کار شغلی و آن احتمال از نظر عقلاء قابل توجّه باشد، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند اتّفاقاً آن مانع پیش نیاید و ده روز کامل هم در آنجا بماند.
    مسئله ۱۶۱۷ . اگر مسافر قصد اقامت در مکانی را تا روز معیّنی داشته باشد؛ ولی نداند از زمان قصد اقامت، تا روز معیّن مذکور، ده روز می‌شود یا نه، باید نمازش را شکسته بخواند هرچند بعداً معلوم شود که آن مدّت، ده روز بوده است.
     به عنوان مثال، مسافری که هنگام اذان صبح روز بیست و یکم ماه رمضان وارد مشهد مقدّس شده است و قصد دارد تا شب عید فطر در مشهد بماند، ولی نمی‌داند ماه، سی روزه است یا بیست و نه روزه و به این علّت نمی‌داند که نُه روز در مشهد خواهد ماند یا ده روز، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند بعداً معلوم شود که ماه سی روزه است و از موقعی که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز می‌‌باشد.
    همین‌طور اگر مثلاً اذان صبح روز چهاردهم وارد مشهد شده و قصد داشته بعد از پایان روز بیست و سوم ماه به وطن برگردد، امّا اشتباهاً خیال می‌کند روز ورودش به مشهد، پانزدهم است؛ بنابر این معتقد است که می‌خواهد نُه روز در مشهد بماند، نماز چنین فردی شکسته است و قصد ده روز او محقّق نشده، هرچند بعداً به اشتباه خود پی ببرد.
    مسئله ۱۶۱۸ . اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند از موقعی که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز باشد.
    شرط سوم: محلی که می‌خواهد در آنجا مجموعاً ده روز بماند، یک مکان باشد
    مسئله ۱۶۱۹ . مسافری که می‌خواهد ده روز در محلّی مانند یک شهر یا یک روستا، بماند، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که بخواهد ده روز را در همان مکان بماند، پس اگر فرد بخواهد مثلاً در نجف، هفت روز و در کوفه، سه روز اقامت نماید که مجموعاً ده روز می‌‌شود، قصد ده روز او محقّق نمی‌‌شود و باید نماز را در هر دو مکان شکسته بخواند و همین حکم در مورد تهران و کرج، یا مشهد و شاندیز و مانند آن جاری است.
     همچنین اگر فرد بخواهد در دو روستای مجاور هم مجموعاً ده روز بماند، باید نماز را شکسته بخواند هرچند آن دو روستا در حدّ ترخّصِ هم باشند.
    شرط چهارم: قبل از خواندن یک نماز چهار رکعتی اداء از قصد خود بر نگردد
    مسئله ۱۶۲۰ . اگر مسافر قصد کند ده روز در محلّی بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی از ماندن منصرف شود، یا مردّد شود که در آنجا بماند یا به جای دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند؛ ولی اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی، از ماندن منصرف شود یا مردّد شود، تا وقتی که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند؛ هرچند مقدار ماندن کمتر از ده روز باشد.
    مسئله ۱۶۲۱ . مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتی ادایی خوانده باشد، تا وقتی که در آنجا هست روزه‏هایش صحیح است و باید نمازهای خود را تمام بخواند و اگر نماز چهار رکعتی ادایی نخوانده باشد، بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روزش را تمام کند و قضای آن را نیز انجام دهد و باید نمازهای خود را شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمی‌تواند روزه بگیرد.
    مسئله ۱۶۲۲ . مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شک کند که برگشتن او از قصد ماندن، پس از یک نماز چهار رکعتی ادایی بوده یا قبل از آن، باید نمازهای خود را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۶۲۳ . مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر در بین نماز اولِ چهار رکعتی ادایی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیّه نمازهای خود را شکسته بخواند و همچنین است اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باشد که باید بنشیند و نماز را شکسته به آخر برساند و اگر به رکوع رفته باشد، نمازش بنابر احتیاط واجب، باطل است و باید دوباره آن را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۶۲۴ . اگر به خیال اینکه رفقایش می‌خواهند ده روز در محلّی بمانند، قصد کند که ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی بفهمد که آنها قصد نکرده‏اند، هرچند خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدّتی که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند.
    شرط پنجم: از محلّ اقامت به حدّ مسافت شرعی یا بیشتر خارج نشود و نیز قصد نداشته باشد در بین ده روز به حد مسافت شرعی برود
    مسئله ۱۶۲۵ . فردی که قصد اقامت ده روز در محلّی کرده و قصد ده روز او با خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی پابرجا شده است، اگر اتّفاقاً در بین ده روز، به حدّ مسافت شرعی رفته و به محلّ اقامت برگردد، قصد ده روز او به هم می‌‌خورد؛ هرچند رفتن به حدّ مسافت برای مدّت مثلاً یک ساعت یا کمتر باشد و از آن پس واجب است نمازش را شکسته بخواند؛ مگر آنکه دوباره تصمیم بگیرد ده روز در آن مکان بماند یا اینکه قصد داشته باشد در محلی که در حد مسافت شرعی است ده روز یا بیشتر بماند که در این صورت نماز وی در آن محل تمام است.
    مسئله ۱۶۲۶ . اگر مسافر بخواهد قصد اقامت ده روز در محلّی داشته باشد ولی از ابتدا قبل از خواندن نماز چهار رکعتی ادایی تصمیم دارد در بین ده روز به مقصدی که در حدّ مسافت شرعی است برود و برگردد یا احتمال عقلایی می‌دهد که در بین ده روز به مقصدی که در حد مسافت شرعی است برود و برگردد، هرچند در بین ده روز به آن مقصد هم نرود، قصد اقامت او پابرجا نمی‌شود و نمازش شکسته است.
    مسئله ۱۶۲۷ . اگر مسافر بخواهد بیشتر از ده روز مثلاً یک ماه در محلّی بماند و تصمیم دارد در ده روز اولِ اقامت، از محلّ اقامت خارج نشود؛ امّا قصد دارد یا احتمال می‌دهد پس از سپری شدن ده روز اول، در ده روز دوم یا سوم اقامت به مقصدی که در حدّ مسافت شرعی است برود و به محلّ اقامت برگردد، تا وقتی از محلّ اقامت خارج نشده نماز او تمام است و هنگامی که مثلاً روز پانزدهم از محلّ اقامت به حدّ مسافت شرعی خارج می‌شود، قصد اقامت شرعی او به هم می‌خورد؛ و نمازش شکسته است و چنانچه دوباره به محلّ اقامت قبل برگردد نمازش شکسته است مگر آنکه دوباره قصد اقامت ده روز نماید و بخواهد ده روز یا بیشتر در آن محل بماند.
    شرط ششم: از اول قصد نداشته باشد در بین ده روز برای مدّتی که با قصد اقامت ده روز سازگاری ندارد به کمتر از حد مسافت شرعی برود
    مسئله ۱۶۲۸ . مسافری که می‌خواهد ده روز در محلّی بماند، اگر از اوّل، قبل از خواندن نماز چهار رکعتی، قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آنجا که عرفاً جای دیگر به حساب می‌آید و فاصله آن از چهار فرسخ کمتر است برود، اگر مدّت رفتن و آمدنش به اندازه‏ای باشد که عرفاً با اقامت ده روز سازگاری ندارد -مثل تمام یک روز یا تمام یک شب- باید نماز را شکسته به جا آورد و چنانچه سازگاری داشته باشد - مثل یک یا دو ساعت در هر روز - نماز را تمام بخواند و همچنین اگر از اوّل قصدش این باشد که مثلاً بعد از اذان ظهر، از محلّ اقامت خارج شده و سپس برگردد، هرچند برگشتنش ساعتی بعد از غروب آفتاب و فرا رسیدن شب باشد، باید نماز را تمام به جا آورد و در این مثال در صورتی که از اوّل قصد تکرار آن را دارد، تکرار این امر برای دو یا سه بار اشکال ندارد و بیشتر از آن، محلّ اشکال است و چنانچه از اول قصد دارد این طور خارج شدن را به مقداری تکرار کند که عرفاً بگویند در دو جا یا بیشتر اقامت دارد، قصد اقامت ده روز محقّق نمی‌‌شود.
    شایان ذکر است اگر فرد بخواهد مثلاً یک ماه در محلّی بماند و تصمیم دارد در ده روز اوّل اقامت، از محلّ اقامت، خارج نشود و در ده روز دوّم یا سوّم اقامت، به کمتر از حدّ مسافت شرعی رفته و به محلّ اوّل برگردد، قصد اقامت او محقّق شده و نمازش تمام است؛ هرچند خروج از محلّ اقامت، در ده روز دوّم و یا سوّم، برای مدّت یک روز یا بییشتر باشد و این کار چند بار هم تکرار گردد.
    مسئله ۱۶۲۹ . مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعت ادایی یا بعد از ماندن ده روز، هرچند یک نماز تمام هم نخوانده باشد، بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود، چند صورت دارد، از جمله آنها موارد ذیل است:
    ۱. قصد دارد دوباره به محل اقامت اول خود برگردد و در آنجا ده روز یا کمتر از ده روز بماند:
    در این صورت در مسیر رفت به سمت مقصد و در مقصد (مکان دوم) و در مسیر برگشت به محل اقامت اول و بعد از برگشتن به آنجا باید نماز را تمام بخواند وفرق ندارد که در مقصد (مکان دوم) قصد اقامت ده روز کرده باشد یا بخواهد کمتر از ده روز بایستد.
    ۲. قصد دارد در مقصد (مکان دوم) ده روز بماند سپس از همان جا به سفر به حدّ مسافت شرعی برود، ولی به محلّ اقامت اول بر می‌گردد و برگشتن وی به محلّ اقامت اول، فقط از این جهت است که در طریق سفرش واقع شده، در این صورت لازم است در رفتن به مقصد و در مقصد نماز را تمام بخواند و بعد از شروع در سفر جدید و خارج شدن از مقصد، نمازش شکسته است؛ بنابراین در این صورت در مسیر برگشت به محلّ اقامت اوّل و در محلّ اقامت اوّل و بعد از آن در بین سفر، باید نماز را شکسته بخواند.
    ۳. قصد دارد در مقصد (مکان دوم) کمتر از ده روز بماند سپس از همان جا به سفر برود، ولی به محلّ اقامت اول بر می‌گردد و برگشتن وی به محلّ اقامت اول فقط از این جهت است که در طریق سفرش واقع شده، در این صورت لازم است در رفتن به مقصد و در مقصد و در مسیر برگشت به محلّ اقامت اوّل و در محلّ اقامت اوّل و بعد از آن در بین سفر، نمازش را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۶۳۰ . مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، باید نمازهایش را تمام بخواند و روزه واجب را بگیرد و می‌تواند روزه مستحبّی را هم بجا آورد و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
    مورد سوم (از قطع کننده‌های سفر): ماندن سی روز مردّد در مکانی
    مسئله ۱۶۳۱ . اگر مسافر سی روز مردّد در مکانی بماند، مثلاً در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سی روز اگر چه مقدار کمی در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند.[۳]
    مسئله ۱۶۳۲ . مسافری که می‌خواهد نُه روز یا کمتر در محلّی بماند، اگر بعد از آنکه نُه روز یا کمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز دیگر یا کمتر بماند و همین طور تا سی روز، نماز او شکسته است و بعد از کامل شدن سی روز، باید نماز را تمام بخواند هرچند بخواهد مدّت کمی آنجا بماند.
    مسئله ۱۶۳۳ . مسافر بعد از سی روز، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند، بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند؛ ولی اگر آن دو جا از قبیل شهر و اطراف آن باشد که از حدّ مسافت کمتر است، مشابه تفصیلی که در مسأله (۱۶۲۸) ذکر شد، در مورد آن جاری می‌شود.
    مسئله ۱۶۳۴ . اگر مسافر سی روز مردّد را در مکانی باقی بماند، سپس تصمیم بگیرد تا کمتر از چهار فرسخ از محل سکونت خارج شود، چنین فردی حکم کسی را دارد که قصد اقامت دهه نموده و ده روز در مکانی مانده است؛ بنابر این احکامی که در مسأله (۱۶۲۹) ذکر شد در مورد او نیز جاری می‌شود.
    [۱] . نکاتی ‌را که برای ‌محقّق شدن وطن موقّت باید ملاحظه نمود از این قرار است:
     الف. مدّت اقامت فرد در مقرّ کم نباشد مثلاً فردی ‌که قصد دارد برای ‌مدت چند سال، در هر روز فقط سه یا چهار ساعت در محلّی ساکن باشد، این مقدار برای ‌محقّق شدن وطن موقّت کافی ‌نیست.
    ب. مجموع این مدّت در فاصله زمانی ‌طولانی ‌حاصل نشود.
     ج. هر چه عدد ساعات در روز و عدد روزها در ماه بیشتر گردد، تحقّق وطن موقّت و مقرّ بودن به مدّت کمتر احتیاج دارد و هر چه عدد ساعات در روز و عدد روزها در ماه کمتر گردد، تحقّق وطن موقّت و مقرّ بودن به مدّت بیشتر احتیاج دارد.
    بر این اساس، مواردی در جدول ذیل به عنوان نمونه ذکر می­‌شود و افراد می‌­توانند از این جدول که برای ‌تشخیص نظر عرف تنظیم گردیده است، در موارد تردید عرفی ‌کمک بگیرند و حکم سایر موارد با مقایسه و نسبت سنجی ‌با موارد ذکر شده در جدول روشن می‌­شود.
    به عنوان مثال، چنانچه دانشجویی ‌به مدت سه سال در شهری ‌تحصیل نماید و در هر ماه به مدت (۱۵) روز در آن شهر و (۱۵) روز دیگر هم در وطنش ساکن باشد، طوری که سکونت وی در آن شهر به‌طور شبانه‌روزی ‌باشد، طبق ردیف ۲ در جدول ذیل، شهر مذکور وطن موقّت او محسوب می‌­شود.
    شایان ذکر است در بعضی ‌از موارد جدول ذیل تحقّق وطن و مقرّ موقّت مورد اشکال است و مراعات مقتضای ‌احتیاط در آن ترک نشود.
    جدول مربوط به وطن و مقرّ موقّت:
    ردیف عدد ساعات در روز عدد روزها در ماه عدد سال‌ها حکم مقرّ و وطن موقت ۱ ۲۴ ۲۲-۳۰ ۱.۵ دارد ۲ ۲۴ ۱۵ ۳ دارد ۳ ۲۴ ۷-۸ ۴ دارد ۴ ۲۴ ۶ ۵سال و کمتر ندارد ۵ ۲۴ ۶ بیشتر از ۵سال محل اشکال ۶ ۲۴ ۴ ۷سال و کمتر ندارد ۷ ۲۴ ۴ بیشتر از ۷سال محل اشکال ۸ ۱۲ ۲۲ ۳ دارد ۹ ۱۲ ۱۵ ۵ دارد ۱۰ ۱۲ ۶ ۷سال و کمتر ندارد ۱۱ ۱۲ ۶ بیشتر از ۷سال محل اشکال ۱۲ ۸ ۲۰ ۴ دارد ۱۳ ۶ ۲۲ ۴ دارد ۱۴ ۳-۴ ۳۰ مطلقاً ندارد [۲] . شایان ذکر است اگر فاصله زمانی ‌بین رفت به مقرّ و برگشت به وطن (۲ یا ۳) روز باشد، رفت و برگشت عرفاً یک سفر محسوب می‌‌شود و اگر (۵) روز باشد، رفت و برگشت عرفاً دو سفر محسوب می‌‌شود و اگر چهار روز باشد، مراعات مقتضای ‌احتیاط در مورد آن ترک نشود. به عنوان مثال، دانشجو یا معلّمی ‌می‌‌خواهد مدّت چهار سال، شهری ‌را مقرّ تحصیلی ‌یا کاری‌­اش قرار دهد به گونه‌‌ای ‌که در هر ماه (۸) بار صبحگاهان به آنجا رفته و عصر بر می‌‌گردد. وی ‌یک بار هم در ماه، (۵) روز در مقرّ می‌‌ماند به طوری‌‌که فاصله زمانی ‌بین رفت و برگشت او، (۵) روز است که این خود، عرفاً معادل دو سفر محسوب می‌‌شود. بنابر این، در مجموع تعداد سفرهای ‌او ده سفر می‌‌شود که در نتیجه، نمازش در بین راه تمام است و در مقرّ نیز نمازش کامل می‌باشد.
    [۳] . روش محاسبه ۳۰ روز مشابه روش محاسبه ۱۰ روز است که در مسأله ۱۶۱۱ ذکر شد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  15. thaniashar

    احکام نماز
    #1583شماره مسئله ▼ [۱۵۴۳] [۱۵۴۴] [۱۵۴۵] [۱۵۴۶] [۱۵۴۷] [۱۵۴۸] [۱۵۴۹] [۱۵۵۰] [۱۵۵۱] [۱۵۵۲] [۱۵۵۳] [۱۵۵۴] [۱۵۵۵] [۱۵۵۶] [۱۵۵۷] [۱۵۵۸] [۱۵۵۹] [۱۵۶۰] [۱۵۶۱] [۱۵۶۲] [۱۵۶۳] [۱۵۶۴] [۱۵۶۵] [۱۵۶۶] [۱۵۶۷] [۱۵۶۸] [۱۵۶۹] [۱۵۷۰] [۱۵۷۱] [۱۵۷۲] [۱۵۷۳] [۱۵۷۴] [۱۵۷۵] [۱۵۷۶] [۱۵۷۷] [۱۵۷۸] [۱۵۷۹] [۱۵۸۰] [۱۵۸۱] [۱۵۸۲] [۱۵۸۳] [۱۵۸۴] [۱۵۸۵] [۱۵۸۶] [۱۵۸۷] [۱۵۸۸] [۱۵۸۹] [۱۵۹۰] [۱۵۹۱] [۱۵۹۲] [۱۵۹۳] [۱۵۹۴] [۱۵۹۵] [۱۵۹۶] [۱۵۹۷] [۱۵۹۸] [۱۵۹۹] [۱۶۰۰] < فهرست شرایط شکسته شدن نماز مسافر سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد از اول سفر قصد پیمودن هشت فرسخ را داشته باشد در بین راه از قصد خود برنگردد قبل از رسیدن به هشت فرسخ، قطع‌کننده‌ سفر پیش نیاید برای کار حرام سفر نکند سفر برای صید لهوی نباشد از کسانی که خانه آنها همراهشان است، نباشد شغلش سفر نبوده ونیز کثیر‌السفر در حدّ مسافت شرعی نباشد نماز مسافر
    مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با نُه شرط، شکسته بجا آورد، یعنی دو رکعت بخواند:
    شرایط شکسته شدن نماز مسافر
    شرط اول: سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد
    مسئله ۱۵۴۳ . کسی که رفت و برگشت او مجموعاً هشت فرسخ (تقریباً ۴۴کیلومتر) است، خواه رفتن یا برگشتنش کمتر از چهار فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند، بنابراین اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ، یا به عکس باشد، باید نماز را شکسته - یعنی دو رکعتی - بخواند. این نوع مسافت را که در آن مسیر رفت و برگشت، مجموعاً هشت فرسخ می‌‌باشد، «مسافت تلفیقی» می‌‌نامند.[۱]
    مسئله ۱۵۴۴ . اگر رفت و برگشت او هشت فرسخ باشد، اگر چه روزی که میرود همان روز یا شب آن برنگردد، باید نماز را شکسته بخواند، ولی بهتر است که در این صورت احتیاط کرده تمام نیز بخواند.
    مسئله ۱۵۴۵ . اگر سفر، مختصری از هشت فرسخ کمتر باشد، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفرش هشت فرسخ است یا نه، تحقیق کردن لازم نیست و باید نمازش را تمام بخواند؛ هرچند احتیاط مستحب است در صورت شک تحقیق نماید.
    مسئله ۱۵۴۶ . اگر فرد یقین یا اطمینان داشته باشد یا بیّنه (دو مرد عادل) خبر دهند که سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند؛ امّا اگر یک عادل، یا شخص موثّقی، خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، در صورتی که انسان به گفته او یقین یا اطمینان پیدا کند، باید نماز را شکسته بخواند و گرنه گفتار او حجّت شرعی محسوب نمی‌شود و نمازش کامل است. همچنین اگر دو بیّنه برخلاف یکدیگر باشند، هردو از اعتبار ساقط شده و فرد باید نماز را تمام بخواند؛ هر‌چند احتیاط مستحب است نمازش را شکسته هم بخواند.
    مسئله ۱۵۴۷ . کسی که یقین یا اطمینان دارد سفر او هشت فرسخ است یا به طریق معتبر دیگری مثل بیّنه اعتماد نموده، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتی بجا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
    مسئله ۱۵۴۸ . کسی که قصد رفتن به محل معیّنی را داشته و یقین یا اطمینان دارد سفری که میخواهد برود هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگر چه کمی از راه باقی باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شکسته بجا آورد؛ ولی اگر وقت گذشته لازم نیست قضا نماید.
    مسئله ۱۵۴۹ . اگر بین دو محلّی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۵۰ . اگر محلّی دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۵۱ . ابتدای هشت فرسخ را باید از جایی حساب کند که شخص پس از عبور از آنجا مسافر محسوب میشود و آنجا غالباً آخر شهر یا روستا است؛ ولی در بعضی از شهرهای بسیار بزرگ (بلاد کبیره) ممکن است آخر محله باشد.
    انتهای مسافت شرعی برای فرد مسافری که قصد دارد به شهر یا روستایی که وطن او نمی‌باشد سفر نماید، آخرین مقصد فرد در آن شهر یا روستا می‌باشد؛ به عنوان مثال فردی که وطن وی در (۱۵) کیلومتری شهر مشهد می‌باشد، چنانچه قصد داشته باشد به مکانی در شهر مشهد مانند حرم مطهّر امام رضا علیه السلام که در (۲۵) کیلومتری وطن وی قرار دارد برود و برگردد، نمازش در این سفر شکسته است؛ امّا اگر قصد دارد تنها به مکانی در داخل شهر مشهد که در (۲۰) کیلومتری وطن وی قرار دارد برود و از همان‌جا برگردد، نمازش تمام است.
    شرط دوم: از اول سفر قصد پیمودن هشت فرسخ را داشته باشد
    مسئله ۱۵۵۲ . نماز مسافر در صورتی شکسته است که بداند هشت فرسخ راه را میپیماید - هرچند به شکل مسافت تلفیقی - پس اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند؛ ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا از آنجا به جایی برود و سپس به وطنش یا مکانی که می‌خواهد ده روز بماند برگردد و مجموع این رفت و برگشت هشت فرسخ باشد و در بین هم یکی از قطع کننده‌های سفر - که بعداً ذکر می‌شود - پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۵۳ . کسی که نمیداند سفرش چند فرسخ است، مثلاً برای پیدا کردن گمشده‏ای مسافرت میکند و نمیداند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند؛ ولی در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جایی که میخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که به جایی برود و سپس به وطنش یا مکانی که می‌خواهد ده روز بماند برگردد و در بین هم یکی از قطع کننده‌های سفر پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۵۴ . مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که سفرش به حد مسافت شرعی را به امر دیگری وابسته نکرده باشد، پس کسی که از شهر بیرون میرود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند، سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا میکند، باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۵۵ . کسی که قصد هشت فرسخ دارد - اگر چه در هر روز مقدار کمی راه برود - وقتی به حدّ ترخّص (که معنایش در مسأله ۱۵۹۴ خواهد آمد) برسد باید نماز را شکسته بخواند. ولی اگر در هر روز مقدار بسیار کمی راه برود، احتیاط لازم آن است که نمازش را هم تمام و هم شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۵۶ . کسی که در سفر در اختیار دیگری است، مانند زن و فرزند و خادم و زندانی، چنانچه بداند سفر او (فردی که زن و... در اختیار او هستند) هشت فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند، واگر نداند و شک در قصد وی داشته باشد، نماز را تمام بجا آورد و پرسیدن لازم نیست؛ گرچه مطابق با احتیاط مستحب است.
    مسئله ۱۵۵۷ . کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا میشود و سفر نمیکند، باید نماز را تمام بخواند؛ همچنین کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر شک داشته باشد یا احتمال عقلایی دهد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می‌شود و سفر نمی‌کند، باید نماز را تمام بخواند؛ هرچند این شک به سبب این باشد که احتمال می‌دهد در بین مسیر، قبل از رسیدن به چهار فرسخ، مانعی از ادامه مسافرت برای او پیش آید، ولی اگر اطمینان دارد که قبل از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا نمی‌شود، احتمال پیش آمد موانعی که مورد انتظار نیست و بسیار بعید می‌باشد، اثر ندارد و باید نماز را شکسته بخواند.
    شرط سوّم: در بین راه از قصد خود برنگردد
    مسئله ۱۵۵۸ . اگر بعد از پیمودن مقداری از راه که با برگشتن هشت فرسخ میشود، از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد همانجا بماند، یا بعد از ده روز برگردد، یا در برگشتن و قصد اقامت ده روز مردّد باشد، باید نماز را تمام بخواند و همچنین است حکم اگر احتمال دهد سی روز بدون قصد در آنجا می‌ماند.
    مسئله ۱۵۵۹ . اگر بعد از پیمودن مقداری از راه که با برگشتن هشت فرسخ میشود، از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد و در بین هم یکی از قطع کننده‌های سفر (که بعداً ذکر می‌شود) پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند؛ همچنین اگر مسافری که قصد دارد مسافت شرعی را طی کند، پیش از رسیدن به چهار فرسخ - مثلاً سه فرسخی - از مسافرت منصرف شود، اما تصمیم داشته باشد بدون ارتکاب قطع کننده‌های سفر، از راه دیگری که پنج فرسخ است به وطنش برگردد به گونه‌ای که مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۶۰ . اگر برای رفتن به محلی که به تنهایی یا به ضمیمه برگشت هشت فرسخ می‌شود، حرکت کند و بعد از رفتن مقداری از راه، بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اوّلی که حرکت کرده تا جایی که میخواهد برود به تنهایی یا به ضمیمه برگشت، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۶۱ . اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ را برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردّد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۶۲ . اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردّد است مقداری راه برود و بعد تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود و یا تا جایی برود که رفت و برگشتش هشت فرسخ شود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۶۳ . اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردّد است مقداری راه برود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، چنانچه مجموع مسافت رفت وبرگشت به استثنای مسافتی که با تردید پیموده است کمتر از هشت فرسخ باشد، باید نماز را تمام بخواند واگر کمتر نیست نمازش شکسته است.
    شرط چهارم: قبل از رسیدن به هشت فرسخ، قطع‌کننده‌ سفر[۲] پیش نیاید
    مسئله ۱۵۶۴ . کسی که می‌خواهد از وطن خویش به مقصدی برود که در کمتر از هشت فرسخی است و در آنجا ده روز اقامت نماید سپس به وطنش برگردد، باید نماز را در بین مسیر رفتن به محلّ اقامتِ ده روز و در مسیر برگشت، تمام بخواند، هرچند مجموع مسیر رفت و برگشت به ضمیمه هم هشت فرسخ باشد.
     همچنین کسی که می‌‌خواهد از وطنش به مقصدی که آنجا نیز وطن دوم اوست و در فاصله کمتر از هشت فرسخی قرار دارد برود و در آن توقّف کند، سپس به وطن اولش برگردد، باید نماز را در مسیر رفتن به وطن دوم و در مسیر برگشت به وطن اول، تمام بخواند هرچند مجموع مسیر رفت و برگشت به ضمیمه هم هشت فرسخ باشد.
     شایان ذکر است، در این دو فرض، تنها در صورتی نماز فرد در مسیر رفت یا برگشت، شکسته است که مسیر رفت به تنهایی یا مسیر برگشت به تنهایی، هشت فرسخ یا بیشتر باشد.[۳]
    مسئله ۱۵۶۵ . کسی که نمیداند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش میگذرد یا نه، یا ده روز در محلی قصد اقامت مینماید یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۶۶ . کسی که میخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقف کند، یا ده روز در محلی بماند و نیز کسی که مردّد است که از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر باقیمانده راه هرچند به ضمیمه برگشت هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
    شرط پنجم: برای کار حرام سفر نکند
    مسئله ۱۵۶۷ . اگر فرد برای کار حرامی مثل تجارت ربوی یا دزدی سفر کند باید نماز را تمام بخواند و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنکه برای او ضرری - که موجب مرگ یا نقص عضو است داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر سفری برود که بر او واجب نباشد، ولی اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۶۸ . سفری که واجب نیست، اگر سبب اذیت - ناشی از شفقت و دلسوزی - پدر و مادر باشد حرام است و اگر فرد چنین سفری برود معصیت کرده و باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
    مسئله ۱۵۶۹ . کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمیکند، اگر چه در سفر معصیتی انجام دهد، مثلاً غیبت کند یا دروغ بگوید، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۷۰ . اگر برای آنکه کار واجبی را ترک کند مسافرت نماید - چه اینکه غرض دیگری از سفر داشته باشد یا نه - نمازش تمام است، پس کسی که شرعاً بدهکار است و سر رسید پرداخت بدهیش فرارسیده است، اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه نتواند در سفر بدهی خود را بدهد وبرای فرار از پرداخت قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر سفرش برای کار دیگری است اگر چه در سفر ترک واجب نیز بنماید، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۷۱ . اگر در سفر وسیله سواری او غصبی باشد و برای فرار از مالک مسافرت کرده باشد، یا در زمین غصبی مسافرت کند، باید نماز را تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۷۲ . کسی که به همراه ظالم مسافرت میکند اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش محسوب شود یا سبب جلال و شوکت و تقویت ظالم شود، باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد، یا مثلاً برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
    مسئله ۱۵۷۳ . کسی که سفر او، سفر معصیت است - مثل اینکه برای انجام کار حرامی به حدّ مسافت شرعی سفر می‌کند - اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، خواه باقیمانده راه به تنهایی یا مجموع رفت و برگشت از آنجا هشت فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
    شرط ششم: سفر برای صید لهوی نباشد
    مسئله ۱۵۷۴ . اگر فرد برای لهو و خوش گذرانی به حد مسافت شرعی برای صید و شکار برود - هرچند این عمل به خودی خود، حرام نیست - ولی نمازش در حال رفتن تمام و در برگشتن شکسته است به شرط آنکه برگشتن برای شکار لهوی نباشد و فرق ندارد برگشتن به تنهایی هشت فرسخ باشد یا نباشد.
    مسئله ۱۵۷۵ . اگر فرد برای تهیه معاش و تأمین مخارج زندگی‌‌اش به شکار رود، نمازش شکسته است و همچنین است اگر برای کسب و زیاد کردن مال برود؛ هرچند در این صورت احتیاط مستحب آن است که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۷۶ . اگر به قصد تفریح و گردش به حدّ مسافت شرعی مسافرت کند، سفر او حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۷۷ . در سفری که عرفاً باطل محسوب می‌شود - مثل سفری که در آن غرض و هدف عقلایی وجود ندارد و در عرف، سفری بیهوده و باطل محسوب می‌‌شود - احتیاط واجب، جمع بین نماز شکسته و تمام است.
    شرط هفتم: از کسانی که خانه آنها همراهشان است، نباشد
    مسئله ۱۵۷۸ . افرادی که خانه‌شان همراه آنهاست، مانند صحرانشینهائی که در بیابانها گردش میکنند و هرجا آب و خوراک برای خود و اطرافیان و چهارپایانشان پیدا کنند میمانند و بعد از چندی به جای دیگری میروند، در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.
    مسئله ۱۵۷۹ . اگر صحرانشین مثلاً برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتش سفر کند، چنانچه با چادر و اسباب و اثاث باشد که صدق کند خانه‏اش همراهش میباشد، نماز را تمام بخواند، وگرنه چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۸۰ . اگر صحرانشین مثلاً برای زیارت یا حج، یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، اگر عنوان خانه به دوش بر وی صدق نکند باید نماز را شکسته بخواند و اگر صدق کند، نمازش تمام است.
    شرط هشتم: شغلش سفر نبوده ونیز کثیر‌السفر در حدّ مسافت شرعی نباشد   
    مسئله ۱۵۸۱ . «کسی که شغلش سفر است» یا «کثیر السفر» در حدّ مسافت شرعی است، باید نمازش را تمام بخواند و این امر در سه مورد محقّق می‌شود:
    ۱. کسی که سفر در حدّ مسافت شرعی شغل اوست مانند راننده، خلبان، کشتیبان.
    ۲. کسی که سفر در حدّ مسافت شرعی مقدّمه شغل اوست مانند معلّم، پزشک، تاجر یا کارگری که بین وطن و محلّ کارش در رفت و آمد است.
    ۳. کسی که برای غیر شغل مثل زیارت، معالجه بیماری، تفریح، زیاد به مسافرت در حدّمسافت شرعی می‌رود.
    گروه دوم و سوم - اگر عنوان «کثیر السفر» عرفاً بر آنان صدق کند - باید نمازهایشان را در سفر، کامل بخوانند؛ امّا در گروه اول، لازم نیست به او کثیر‌السفر بگویند؛ بلکه اگر در عرف «کسی که شغلش سفر است» به او گفته می‌شود، یعنی کسی که کار او سفر کردن در حدّ مسافت شرعی باشد، مثل راننده­ای که شغلش حمل مسافر یا کالا است - هرچند این کار شغل موقّت او باشد - با صدق عرفی این عنوان، نمازش تمام است.
    مسئله ۱۵۸۲ . فردی که شغلش سفر است مثل راننده، برای تمام بودن نمازش دو امر شرط است:
    ۱. قصد ادامه این شغل را برای مدّت قابل توجه داشته باشد به گونه­ای که عنوان «کسی که شغلش سفر است» در مورد او به کار رود مثل راننده­ای که تصمیم دارد برای مدّت قابل توجّهی در حدّ مسافت شرعی رانندگی کند، به گونه‌ای که عرف او را راننده حدّ مسافت شرعی به حساب می‌آورد.
    ۲. فاصله بین سفرهای شغلیش زیادتر از مقدار معمول نباشد، به حدّی که به صدق عنوان شغلی ضرر وارد نماید و این فاصله با توجه به انواع سفر متفاوت است.
    بنابراین راننده‌ای که مثلاً تنها شب­های جمعه مسافر از نجف به کربلا می­برد یا فقط شب‌های جمعه مسافر از تهران به قم می‌برد و بقیه هفته در وطن است، راننده حدّ مسافت شرعی بر او صدق نمی‌کند پس نمازش در این سفرها شکسته است؛ امّا راننده‌ای که در هر ماه از مشهد به کربلا یا سوریه یک بار به مدّت پانزده روز مسافر می‌برد، صدق می‌کند که کارش رانندگی در حدّ مسافت شرعی است و نمازش کامل می‌باشد.
    مسئله ۱۵۸۳ . در صدق عنوان کثیر‌السّفر در مورد کسی که مقدمه شغلش، مسافرت است یا برای غیر شغلش زیاد سفر می‌رود (مورد ۲ و ۳ و در مسأله ۱۵۸۱) سه امر معتبر است و با وجود این سه شرط نماز فرد تمام است:
    ۱. قصد ادامه این کار را برای مدّت قابل توجّهی داشته باشد؛ مثل مدّت شش ماه از یک سال یا اینکه در زمان دو سال یا بیشتر، هر سال مدّت سه ماه.
    ۲. حداقلّ ده روز در هر ماه، در حال سفر باشد (هرچند این ده روز در ضمن دو یا سه سفر باشد) یا ده بار در هر ماه (در ده روز مختلف) سفر برود (هرچند زمان سفرهای او به حد مسافت شرعی، چند ساعت باشد) امّا اگر عدد سفرها یا روزهای مسافرت او ۸ یا ۹ باشد، بنابر احتیاط واجب در همه سفرها نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و اگر عدد سفرها یا روزهای مسافرت او در ماه (‌۷) یا کمتر باشد نمازش شکسته است.
    ۳. کثرت سفر (زیاد سفر کردن) به فعلیت برسد و قبل از آن بنابر احتیاط واجب نمازش را هم تمام و هم شکسته بخواند.
    بنابراین کسی که مقدّمه کارش، سفر است (مثل معلّمی که برای تدریس به حدّ مسافت شرعی می­رود) یا فردی که برای غیر شغل مسافرت می‌رود (مثل فردی که نذر زیارت دارد و برای ادای نذر، مسافرت می­نماید) و قصد دارد سه بار یا سه روز در هفته در مسافرت باشد و این کار را برای مدّت شش ماه از یک سال یا برای مدّت دو سال یا بیشتر، سالی سه ماه ادامه دهد، چنین فردی دو هفته اول، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش تمام است.[۴]
    مسئله ۱۵۸۴ . کسی که شغلش مسافرت است (گروه اول)، شرط نیست که سه بار مسافرت کند تا نمازش تمام باشد، بلکه همین که عنوان راننده حدّ مسافت شرعی و مانند آن بر او منطبق شود، هرچند در اولین سفر باشد، نمازش تمام است؛ امّا کسی که مقدّمه شغلش، سفر است یا کثیر السفر در غیر شغل است (گروه دوم و سوم)، همچنان که گذشت وقتی نمازش تمام است که کثرت سفر او به فعلیت برسد و قبل از آن، بنابر احتیاط واجب، بین نماز شکسته و تمام جمع نماید.
    مسئله ۱۵۸۵ کسی که شغلش مسافرت است مثل راننده، یا مسافرت مقدّمه شغل او است مثل معلّم، اگر برای کار دیگری مثلاً برای زیارت یا حجّ مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند؛ مگر آنکه عرفاً او را «کثیر السفر» بگویند؛ مانند کسی که دائماً سه روز در هفته مسافر است[۵] و در این صورت نمازش حتّی در سفر حج یا زیارت و مانند آن کامل است همچنین اگر مثلاً راننده‌ای که کثیر السفر است و نمازش در سفر شغلی تمام است، اتومبیل خود را برای زیارت کرایه بدهد و عدّه‌ای را برای زیارت با اتومبیل خود ببرد و در ضمن خودش هم زیارت کند، در هر حال باید نماز را تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۸۶ . حَمَله‏ دار یعنی کسی که برای رساندن حاجی‌ها به مکّه مسافرت می‌کند، چنانچه عرفاً شغلش مسافرت باشد[۶] باید نماز را تمام بخواند همچنین اگر کثیر‌السفر[۷] محسوب گردد و زیاد مسافرت برود - مثل سه ماه در هر سال - باید نماز را تمام بخواند.
    و اگر شغلش مسافرت نباشد و کثیر‌السفر هم محسوب نشود، مانند اینکه فقط در ایام حجّ برای حمله‏داری سفر می‌کند و مدّت سفر او کم باشد مثلاً دو سه هفته، نماز او شکسته است و اگر شک داشته باشد که کثیر السّفر بر او صدق می‌کند، یا نه، بنابر احتیاط لازم بین نماز شکسته و نماز تمام، جمع کند.
    مسئله ۱۵۸۷ . کسی که در مقداری از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده‏ای که هر سال فقط در سه ماه فصل تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه می‌دهد و به حدّ مسافت سفر می‌رود، باید در سفرهایی که در آن فصل انجام می­دهد، نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند؛ همچنین کسی که در قسمتی از سال کثیر‌السفر است مانند معلّمی که فقط در فصل بهار در هر سال زیاد برای تدریس سفر می‌کند، باید در سفرهایی که در آن مدّت از سال انجام می­دهد نماز را تمام بخواند.
     و به طور کلّی اگر سفر شغلی یا کثرت سفر (زیاد سفر کردن) در حدّ مسافت، مختصّ به وقت معیّنی از سال باشد، احکام کثیر السّفر در اوقات دیگر سال که فرد در معرض سفر شغلی یا کثرت سفر نیست، بار نمی‌شود؛ بنابراین در سفرهای اتّفاقی و متفرّقی که در اوقات دیگر سال دارد، نمازش شکسته است.
    مسئله ۱۵۸۸ . راننده و دوره گردی که مثلاً در دو سه فرسخی شهر یا مثلاً ۱۵ یا ۲۰ کیلومتری شهر رفت و آمد می‌کند، چنانچه اتّفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند.
    مسئله ۱۵۸۹ . کسی که کثیر‌السّفر در حدّ مسافت شرعی محسوب می‌شود (سه مورد مذکور در مسأله ۱۵۸۱)، چنانچه ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند - چه از اوّل قصد ماندن ده روز یا بیشتر از آن را داشته باشد یا بدون قصد ده روز یا بیشتر بماند - باز هم باید در اولین سفری که بعد از ماندن ده روز یا بیشتر می‌رود، نماز را تمام بخواند.
    و اگر چنین شخصی در غیر وطن خود ده روز یا بیشتر - با قصد، یا بدون قصد - بماند، باز هم همین حکم را دارد؛ ولی در خصوص مُکاریٖ (یعنی کسی است که مرکب یا وسیله نقلیه‌‌ای دارد که آن را کرایه می‌‌دهد و با آن بار یا مسافر را جابه جا می‌‌کند مثل راننده‌‌ای که اتومبیل خویش را برای حمل مسافر یا کالا کرایه می‌‌دهد یا چارواداری که اسب یا شتر خویش را برای انتقال بار کرایه می‌‌دهد) اگر چنین باشد، احتیاط مستحب آن است که در اوّلین سفری که بعد از ده روز می‌رود، هم شکسته و هم تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۹۰ . کسانی که شغل آنها مسافرت است مثل مُکاریٖ، در صورتی که مسافرت بیش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقّت و خستگی شود، باید نماز را شکسته به جا آورد.
    مسئله ۱۵۹۱ . کسی که در شهرها سیاحت می‌کند و برای خود وطنی اختیار نکرده، نماز را تمام بخواند.
    مسئله ۱۵۹۲ . کسی که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهری یا در روستایی جنسی دارد که برای حمل آن، مسافرت­های پی در پی می‌کند، باید نماز را شکسته بخواند مگر آنکه کثیر السفر باشد؛ که معیار آن در مسأله (۱۵۸۳) گذشت.
    شرط نهم: اگر از وطن حرکت میکند به حدّ ترخّص برسد
    مسئله ۱۵۹۳ . فردی که از وطنش حرکت میکند، در صورتی که به حدّ ترخّص برسد نمازش شکسته می‌شود و امّا در غیر وطن، حدّ ترخّص اثری ندارد و همین که از محل اقامت خارج شود، نمازش شکسته است.
    مسئله ۱۵۹۴ . حدّ ترخّص، جایی است که اهل شهر - حتی آنها که در توابع آن هستند - به علّت دور شدن مسافر، نتوانند او را ببیند و نشانه آن این است که او اهل شهر و توابع آن را نتواند ببیند.
    مسئله ۱۵۹۵ . مسافری که به وطنش برمیگردد، تا وقتی که وارد وطنش نشده، باید نماز را شکسته بخواند و در این رابطه رسیدن به حدّ ترخص، اثری ندارد و همچنین مسافری که میخواهد دَه روز در محلی بماند تا وقتی که به آن محل نرسیده، نمازش شکسته است.
    مسئله ۱۵۹۶ . هرگاه شهر یا روستا در بلندی باشد که اهل آن از دور دیده شود، یا بقدری گود باشد که اگر انسان کمی دور شود اهل آن را نبیند، فردی از اهالی آن شهر که مسافرت میکند، وقتی به اندازه‏ای دور شود که اگر آن شهر در زمین هموار بود، اهلش از آنجا دیده نمیشد، باید نماز خود را شکسته بخواند و نیز اگر پستی و بلندی راه بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول را بنماید.
    مسئله ۱۵۹۷ . کسی که در کشتی یا قطار نشسته و قبل از رسیدن به حدّ ترخّص به نیّت نماز تمام مشغول نماز شود، ولی قبل از رکوع رکعت سوم به حدّ ترخّص برسد، باید نمازش را شکسته بجا آورد و اگر بعد از رسیدن به حدّ رکوعِ رکعت سوم و پس از آن به حدّ ترخّص برسد، نمازش را رها نموده و باید نماز دیگری را شکسته به جا آورد و تمام کردن نماز اوّل لازم نیست.
    مسئله ۱۵۹۸ . اگر بینایی فرد، غیر معمولی باشد، در محلّی باید نماز را شکسته بخواند که افراد معمولی، اهل آخرشهر را نبینند و ملاک دیدن باچشم است نه با دوربین و ابزار.
    مسئله ۱۵۹۹ . اگر موقعی که سفر میرود شک کند که به حدّ ترخّص رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
    مسئله ۱۶۰۰ . اگر کسی یقین یا اطمینان داشته باشد که به حدّ ترخّص نرسیده، یا شک داشته باشد که به حدّ ترخّص رسیده یا نه و نماز را تمام بخواند، سپس معلوم شود که در وقت نماز به حدّ ترخّص رسیده بوده، چنانچه هنوز وقت باقی و در مسافرت است باید نمازش را دوباره شکسته بخواند و اگر در این حال نماز را نخواند، باید قضای آن را مطابق با وظیفه آخر وقت انجام دهد و امّا اگر بعد از گذشتن وقت بفهمد اشتباه کرده، قضای نماز واجب نیست.
    مسئله ۱۶۰۱. اگر کسی یقین پیدا کند که به حدّ ترخّص رسیده و نماز را شکسته بجا آورد و سپس معلوم شود که در وقت نماز به حدّ ترخّص نرسیده بود، باید نماز را دوباره بجا آورد، پس چنانچه در این حال هنوز به حدّ ترخّص نرسیده باشد باید نماز را تمام بخواند، ودر صورتی که از حدّ ترخّص گذشته باشد نماز را شکسته بجا آورد و اگر وقت گذشته نماز را مطابق وظیفه‏‌اش در آخر وقت آن، بجا آورد.
    [۱] . شایان ذکر است این حکم مربوط به زمانی ‌است که یکی ‌از قطع کننده‌های ‌سفر، مثل اقامت ده روز یا عبور از وطن و توقف در آن، در بین مسافت تلفیقی ‌پیش نیاید؛ اما اگر یکی ‌از قطع کننده‌های ‌سفر پیش بیاید، در صورتی ‌نماز فرد در مسیر رفت یا برگشت، شکسته است که مسیر رفت به تنهایی ‌یا مسیر برگشت به تنهایی، هشت فرسخ باشد و تفصیل این حکم در شرط چهارم مسأله (۱۵۶۴) خواهد آمد.
    [۲] . قطع‌کننده‌های سفر بعداً به طور مفصّل ذکر می‌شود.
    [۳] . به عنوان مثال، اگر کسی ‌بخواهد از وطن خویش به مقصدی ‌برود که در چهار فرسخی ‌قرار دارد و می‌‌خواهد در آنجا قصد اقامت ده روزه کند، سپس به وطن خویش برگردد، این فرد، هر چند قصد پیمودن هشت فرسخ تلفیقی ‌را دارد، امّا در مسیر رفت و برگشت هم، نمازش تمام است؛ امّا چنانچه کسی ‌قصد دارد از وطن خویش به مقصدی ‌برود که در هشت فرسخی ‌قرار دارد و می‌‌خواهد در آنجا قصد اقامت ده روزه کند، سپس به وطن خویش برگردد، این فرد، در مسیر رفت و برگشت، نمازش شکسته است. همچنین اگر کسی ‌تصمیم داشته باشد از وطن خویش به مقصدی ‌برود که در هفت فرسخی ‌قرار دارد و می‌‌خواهد در آنجا قصد اقامت ده روزه کند، سپس بخواهد از مسیری ‌دیگر که نُه فرسخ می‌‌باشد، به وطن خویش برگردد، این فرد در مسیر رفت، نمازش تمام و در مسیر برگشت، نمازش شکسته است و در تمامی ‌حالات، نماز او در محلّ اقامت ده روزه‌‌اش، تمام است.
    [۴] . ملاک کثیر‌السفر شدن در مورد کسی ‌که سفر مقدّمه شغل اوست یا برای ‌غیر شغل زیاد مسافرت می‌‌رود، امر عرفی ‌است که سفر عرفاً عادت فرد شمرده شود و تحقّق این معنا وابسته به آن است که عدد سفرها یا روزهایی ‌که سفر می‌­کند زیاد باشد، با لحاظ اینکه تعداد سفرها یا روزهایی ‌که در مسافرت است در ضمن مجموعه­های ‌متعدّدی ‌باشد که به گونه‌ای ‌دارای ‌استمرار و امتداد هستند و بعید نیست که حداقل آن (۶۰) روز مسافرت یا (۶۰) سفر، در ضمن (۶) ماه از یک سال و یا برای ‌دو سال متوالی ‌و بیشتر، هر سال سه ماه باشد. بر این اساس مواردی در جدول ذیل به عنوان نمونه ذکر می‌شود و افراد می‌­توانند از این جدول که برای ‌تشخیص نظر عرف تنظیم گردیده است، در موارد تردید عرفی ‌کمک بگیرند و حکم سایر موارد با مقایسه و نسبت سنجی ‌با موارد ذکر شده در جدول روشن می‌­شود. به عنوان مثال، طبق ردیف سه در جدول ذیل، فردی ‌که می‌­خواهد حداقل (۶) ماه از یک سال مسافرت برود یا برای‌ (۲) سال متوالی‌، هر سال سه ماه مسافرت برود و در یک ماه، (۸) روز در سفر باشد یا (۸) سفر انجام دهد و در ماه‌ بعد (۱۲) روز در سفر باشد یا (۱۲) سفر انجام دهد به طوری ‌که در این مدّت، مجموع روزهایی ‌که در سفر است، حداقل (۶۰) روز شود یا مجموع سفرهای ‌او به (۶۰) سفر ‌در (۶۰) روز برسد، چنین فردی ‌از مصادیق کثیر السفر محسوب می‌­شود و نمازش کامل است و حکم در موارد مشابه نیز چنین است.
    شایان ذکر است در بعضی ‌از موارد در جدول ذیل تحقّق کثرت سفر مورد اشکال است و مراعات مقتضای ‌احتیاط در آن ترک نشود.
    جدول مربوط به افراد کثیر‌السفر
    ردیف مدّت اجمالی‌ عدد روزها یا سفرها در ماه حکم کثیر السفر ۱ ۶ماه از یک سال
    یا ۲سال و بیشتر
    هر سال ۳ماه ۱۰ و بیشتر دارد ۲ ۹ در یک ماه و ۱۱ در ماه بعد دارد ۳ ۸ در یک ماه و ۱۲ در ماه بعد دارد ۴ ۷ در یک ماه و ۱۳ در ماه بعد دارد ۵ ۶ در یک ماه ۱۴ در ماه بعد محل اشکال ۶ ۵ در یک ماه و ۱۵ در ماه بعد محل اشکال ۷ ۴ در یک ماه و ۱۶ در ماه بعد ندارد ۸ ۸ یا ۹ در هر ماه محل اشکال ۹ ۷ در هر ماه ندارد ۱۰ ۵ماه از یک سال یا ۲سال و بیشتر هر سال ۲.۵ماه ۱۰ و بیشتر محل اشکال ۱۱ ۹ و کمتر ندارد ۱۲ 4ماه از یک سال یا ۲سال و بیشتر هر سال ۲ماه ۱۲ و بیشتر محل اشکال ۱۳ ۱۱ و کمتر ندارد ۱۴ ۳ماه یا ۲ماه یا ۱ماه از یک سال فقط
    یا ۲سال و بیشتر هر سال ۱.۵ماه یا ۱ماه یا کمتر هر چند هر روز ندارد [۵] . ملاک کثیر السفر بودن در مسأله ۱۵۸۳ ذکر شد.
    [۶] . یعنی ‌مورد اول از مسأله ۱۵۸۱.
    [۷] . ملاک کثیر‌السفر بودن در مسأله ۱۵۸۳ ذکر شد.
    ◀ بازگشت به فهرست
  16. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۵۳۰] [۱۵۳۱] [۱۵۳۲] [۱۵۳۳] [۱۵۳۴] [۱۵۳۵] [۱۵۳۶] [۱۵۳۷] [۱۵۳۸] [۱۵۳۹] [۱۵۴۰] [۱۵۴۱] [۱۵۴۲] قضای سجده و تشهّد فراموش شده
    مسئله ۱۵۳۰ . اگر نمازگزار یک سجده را فراموش کند و یادش نیاید تا آن که وارد بخشی از نماز شود که با شروع آن، شرعاً نمی‌تواند برگردد و سجده را به جا آورد، مثل اینکه وارد رکوع رکعت بعد شده باشد، واجب است آن سجده را فوراً بعد از نماز، قضاء نماید و اگر تشهّد را فراموش کند و یادش نیاید تا آن که وارد بخشی از نماز شود که با شروع آن شرعاً نمی‌تواند برگردد و تشهّد را به جا آورد، مثل اینکه وارد رکوع رکعت بعد شده باشد، احتیاط مستحب است آن را بعد از نماز، قضاء نماید.
    مسئله ۱۵۳۱ . سجده‏ای را که انسان فراموش کرده و بعد از نماز، قضای آن را به جا می‌آورد، باید تمام شرایط نماز مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرط‌‌های دیگر را داشته باشد و کیفیّت انجام آن، همانند سجده نماز است، شایان ذکر است قضای سجده فراموش شده تشهّد و سلام ندارد. همچنین تشهّد قضایی که انجام آن مطابق با احتیاط مستحب می‌باشد، سلام ندارد.
    مسئله ۱۵۳۲ . بنابر احتیاط واجب قضای سجده، باید بعد از نماز و قبل از انجام باطل کننده‌های نماز انجام شود.
    مسئله ۱۵۳۳ . اگر نمازگزار بین سلام نماز و قضای سجده، کاری کند که اگر عمداً یا سهواً در نماز اتّفاق بیفتد نماز باطل می‌شود - مثلاً پشت به قبله نماید - نماز باطل نمی‌شود؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که بعد از قضای سجده، دوباره نماز را بخواند.
    مسئله ۱۵۳۴ . همان طور که گذشت اگر نمازگزار تشهّد را فراموش کند و یادش نیاید تا آن که وارد بخشی از نماز شود که با شروع آن شرعاً نمی‌تواند برگردد و تشهّد را به جا آورد، باید برای تشهّد فراموش شده، سجده سهو به جا آورد و اگر یک سجده را فراموش کند و یادش نیاید تا آن که وارد بخشی از نماز شود که با شروع آن شرعاً نمی‌تواند برگردد و سجده را به جا آورد، لازم نیست برای آن، سجده سهو انجام دهد؛ هرچند انجام سجده سهو برای آن مطابق با احتیاط مستحب است.
    مسئله ۱۵۳۵ . کسی که باید سجده را قضاء نماید و به علّتی، سجده سهو هم بر او واجب باشد، بنابر احتیاط واجب، باید بعد از نماز، اول سجده را قضاء نماید، بعد سجده سهو را به جا آورد.
    مسئله ۱۵۳۶ . اگر نمازگزار سجده را چند دفعه فراموش کند مثلاً یک سجده از رکعت اول و یک سجده از رکعت دوم فراموش نماید، باید بعد از نماز، قضای هر دو سجده فراموش شده را به جا آورد و احتیاط مستحب آن است که برای فراموشی هر کدام، سجده سهو به جا آورد.
    مسئله ۱۵۳۷ . اگر نمازگزار دو سجده از دو رکعت را فراموش نماید، لازم نیست هنگام قضاء، ترتیب را مراعات نماید.
    مسئله ۱۵۳۸ . اگر بین سلام نماز و قضای سجده کاری کند که برای آن، سجده سهو واجب می‌شود مثل آنکه سهواً حرف بزند، بنابر احتیاط واجب، باید اول سجده را قضاء کند و بعد، بنابر احتیاط واجب، برای سخن گفتن بی‌‌جا سجده سهو به جا آورد و احتیاط مستحب است سجده سهو دیگری برای قضای سجده فراموش شده هم انجام دهد.
    مسئله ۱۵۳۹ . اگر به طور اجمالی می‌‌‌‌داند که یا سجده و یا تشهّد را فراموش کرده و نمی‌داند کدام یک بوده، باید سجده را قضاء نماید و سجده سهو هم به جا آورد و احتیاط مستحب آن است که تشهّد را نیز قضاء نماید.
    مسئله ۱۵۴۰ . اگر شک دارد که سجده یا تشهّد را فراموش کرده یا نه، واجب نیست آنها را قضا کرده یا سجده سهو نماید.
    مسئله ۱۵۴۱ . اگر بداند سجده را فراموش کرده و شک کند که پیش از رکوعِ رکعت بعد یادش آمده و به جا آورده یا نه، احتیاط مستحب آن است که آن را قضاء نماید.
    مسئله ۱۵۴۲ . اگر شک دارد که بعد از نماز، قضای سجده فراموش شده را به جا آورده یا نه، چنانچه وقت نماز نگذشته باید سجده را قضاء نماید؛ بلکه اگر وقت نماز هم گذشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید آن را قضاء کند.
    ◀ بازگشت به فهرست
  17. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۵۱۱] [۱۵۱۲] [۱۵۱۳] [۱۵۱۴] [۱۵۱۵] [۱۵۱۶] [۱۵۱۷] [۱۵۱۸] [۱۵۱۹] [۱۵۲۰] [۱۵۲۱] [۱۵۲۲] [۱۵۲۳] [۱۵۲۴] [۱۵۲۵] [۱۵۲۶] [۱۵۲۷] [۱۵۲۸] [۱۵۲۹] فهرست موارد سجده سهو تشهّد فراموش شده شک بین چهار و پنج یا آنچه در حکم آن است کلام بی جا سلام بی جا علم اجمالی به کم یا زیاد شدن سهوی افعال یا اجزای نماز موارد مستحب سجده سهو کیفیّت انجام سجده سهو احکام دیگر سجده سهو سجده سهو
    اگر نمازگزار در نماز دچار سهو و فراموشی شود، در بعضی از موارد باید بنابر فتوی یا احتیاط واجب به دستوری که بعداً گفته می‌شود سجده سهو انجام بدهد.
    موارد سجده سهو
    ممسئله ۱۵۱۱ . نمازگزار در دو مورد بعد از سلام نماز، باید سجده سهو به جا آورد:
    ۱. تشهّد فراموش شده. ۲. شک بین چهار و پنج یا آنچه در حکم آن است.
    همچنین نمازگزار در سه مورد بعد از سلام نماز، بنابر احتیاط واجب باید سجده سهو به دستوری که بعداً گفته می‌شود انجام دهد:
    ۱. کلام بی‌جا. ۲. سلام بی‌جا. ۳. علم اجمالی به کم یا زیاد شدن سهوی افعال یا اجزای نماز.
    موارد لازم سجده سهو (بنابر فتوی یا احتیاط واجب)
    ۱.تشهّد فراموش شده
    مسئله ۱۵۱۲ . اگر نمازگزار تشهّد نماز را فراموش کند و این فراموشی ادامه داشته باشد تا آن که مشغول بخشی از نماز شود که با شروع به آن شرعاً نمی‌تواند برگردد و تشهد را به جا آورد، باید به کیفیّتی که بعداً ذکر می‌شود، سجده سهو به جا آورد؛ مثلاً اگر نمازگزار در نماز ظهر در رکعت دوم، خواندن تشهّد را فراموش کند و در رکوع رکعت سوم یا بعد از آن یادش بیاید، چون نمی‌تواند برگردد و تشهد بخواند، واجب است بعد از سلام نماز سجده سهو به جا آورد.
     امّا چنانچه وارد قسمتی از نماز نشده که با شروع آن شرعاً نتواند برگردد و تشهد را بخواند، مثل اینکه نمازگزار در حال خواندن تسبیحات اربعه رکعت سوم متوجّه شود که تشهّد نخوانده است، در این حال باید بنشیند و تشهّد بخواند، سپس برای رکعت سوم بلند شده و دوباره تسبیحات اربعه بخواند و نماز را ادامه دهد و احتیاط مستحب است برای قیام بی‌جا دو سجده سهو انجام دهد.
    ۲. شک بین چهار و پنج یا آنچه در حکم آن است
    مسئله ۱۵۱۳ . اگر نمازگزار در نماز چهار رکعتی بعد از وارد شدن به سجده دوم، شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، یا شک کند که چهار رکعت خوانده یا شش رکعت، باید بنا ‌بگذارد که چهار رکعت خوانده و نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز، واجب است سجده سهو انجام دهد.
    ۳. کلام بی جا
    مسئله ۱۵۱۴ . اگر نمازگزار در بین نماز، سهواً حرف بزند و سخنی بگوید که ذکر محسوب نشود، مثلاً اشتباهاً یا به خیال آن که نماز تمام شده با کسی حرف بزند یا کلمه‌ای بگوید، بعد از سلام نماز، بنابر احتیاط واجب، باید به کیفیّتی که بعداً ذکر می‌شود، سجده سهو انجام دهد. به عنوان مثال اگر مکلّف در بین نماز مغرب اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند و مثلاً بگوید: «یا حسین»، باید بنابر احتیاط واجب، بعد از سلامِ نماز، سجده سهو به جا آورد.
    مسئله ۱۵۱۵ . اگر نمازگزار بخواهد ذکر یا دعا یا قرآن بخواند ولی سهواً آن را غلط بخواند، در صورتی که از عنوان ذکر یا دعا یا قرآن، خارج نشده باشد، سجده سهو واجب نیست و گرنه بنابر احتیاط واجب، باید سجده سهو انجام دهد و اگر چیزی را که سهواً غلط خوانده از واجبات نماز بوده و محلّ تدارک آن هم باقی است، باید آن را دوباره به طور صحیح بخواند و حکم سبق لسان (که نوعی لغزش در کلام است مثل آن که بخواهد حرف یا کلمه‌ای بگوید، اما بی‌اختیار کلمه یا حرف دیگری به زبانش بیاید) نیز بنابر احتیاط واجب، حکم سهو است.
    مسئله ۱۵۱۶ . اگر نمازگزار در نماز سهواً مدّتی حرف بزند و همه آن ناشی از یک اشتباه و سهو باشد، یک بار انجام سجده سهو به کیّفیتی که خواهد آمد، بعد از سلام نماز کافی است.
    مسئله ۱۵۱۷ . برای صدایی که از سرفه کردن پیدا می‌شود، سجده سهو واجب نیست، ولی اگر سهواً ناله بکند یا «آه» بکشد یا «آه» بگوید، بنابر احتیاط واجب، باید سجده سهو نماید.
    ۴. سلام بی جا
    مسئله ۱۵۱۸ . اگر نمازگزار در جایی که نباید سلام نماز را بدهد، مثلاً در رکعت اول، اشتباهاً و سهواً سلام بدهد، بعد از نماز، بنابر احتیاط‌ واجب باید برای سلام بی‌جا، سجده سهو انجام دهد.
    مسئله ۱۵۱۹ . اگر نمازگزار در جایی که نباید سلام نماز را بگوید، سهواً بگوید: «السَّلامُ عَلَیْنا وَعَلیٰ عِبادِ اللّهِ الصّالحین»، یا بگوید: «السَّلامُ عَلَیْکمْ» هرچند «وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ» را نگفته باشد، بنابر احتیاط لازم، باید سجده سهو انجام دهد و همچنین اگر دو حرف یا بیشتر از سلام را سهواً بگوید، بنابر احتیاط واجب، باید سجده سهو انجام دهد؛ ولی اگر اشتباهاً بگوید «السَّلامُ عَلَیْک اَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ»، احتیاط مستحب آن است که سجده سهو به جا آورد.
    مسئله ۱۵۲۰ . اگر نمازگزار در جایی که نباید سلام دهد، اشتباهاً هر سه سلام را بگوید، انجام یک بار سجده سهو به کیفیّتی که بعداً خواهد آمد، کافی است.
    ۵. علم اجمالی به کم یا زیاد شدن سهوی افعال یا اجزای نماز
    مسئله ۱۵۲۱ . اگر نمازگزار به طور اجمالی بداند که در نماز یا چیزی را اشتباهاً کم کرده یا اشتباهاً زیاد کرده و نماز هم محکوم به صحّت باشد، در این حال که امر مردد بین زیادی یا کمی است، بنابر احتیاط واجب باید سجده سهو انجام دهد به عنوان مثال:
    الف. اگر نمازگزار به طور اجمالی بداند در نماز ظهر یا در رکعت اول سهواً تشهّد خوانده است یا در رکعت سوم سهواً تسبیحات اربعه را نخوانده ، احتیاط واجب آن است که سجده سهو انجام دهد.[۱]
    ب. اگر نمازگزار به طور اجمالی بداند در نماز صبح یا در رکعت اول سهواً یک سجده انجام داده است یا در رکعت دوّم، سهواً سه سجده به جا آورده است، در این صورت نمازگزار علم اجمالی دارد که یا از نمازش سهواً سجده کم کرده یا به نمازش سهواً سجده اضافه کرده است و در این حال احتیاط واجب آن است که سجده سهو انجام دهد.[۲]
    موارد مستحب سجده سهو(احتیاط مستحب)
    مسئله ۱۵۲۲ . در موارد زیر سجده سهو واجب نیست؛ ولی احتیاط مستحب است که آن را انجام دهد:
    ۱. ایستادن یا نشستن بی‌جا
    اگر نمازگزار در جایی که باید بایستد - مانند وقتی که باید حمد و سوره یا تسبیحات بخواند - اشتباهاً بنشیند یا در موقعی که باید بنشیند - مثل موقع تشهّد - اشتباهاً بایستد، احتیاط مستحب آن است که سجده سهو به جا آورد.
    ۲. سجده فراموش شده
     اگر نمازگزار سجده را فراموش کند و این فراموشی ادامه داشته باشد، تا وقتی وارد بخشی از نماز شود که شرعاً نمی‌تواند برگردد و سجده را به جا آورد، به عنوان مثال اگر نمازگزار در نماز عصر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید که یک سجده را از رکعت پیش فراموش کرده، باید بعد از سلام نماز، سجده را قضاء نماید و احتیاط مستحب است سجده سهو نیز به جا آورد.
    ۳. هر زیادی سهوی
    احتیاط مستحب است نمازگزار برای هر چیزی که در نماز سهواً زیاد کرده است، سجده سهو انجام دهد؛ مثل آن که سهواً در نماز سجده یا تشهدی اضافه کند، یا در رکعتی که قنوت ندارد، قنوت بخواند یا آن که ذکری را در غیر محل خود بگوید.
    ۴. هر ایجاد نقص سهوی
    احتیاط مستحب است نمازگزار برای هر چیزی که در نماز سهواً کم کرده و محلّ تدارک آن گذشته است، سجده سهو انجام دهد؛ مثل آن که سهواً حمد یا تسبیحات اربعه را نخواند و در رکوع یا بعد از آن بفهمد که آن را نخوانده است.
    مسئله ۱۵۲۳ . اگر نمازگزار یک سجده یا هر دو سجده را در رکعت اول نمازش فراموش کند و بِحَوْلِ اللّه گفته و برخیزد و حمد و سوره و قنوت بخواند و تکبیر رکوع را بگوید و پیش از رفتن به رکوعِ رکعتِ بعد یادش بیاید، باید برگردد و سجده فراموش شده را به جا آورد و نماز را ادامه دهد و بعد از نماز، بنابر احتیاط مستحب، شش بار سجده سهو انجام دهد، که عبارت هستند از یک بار برای ذکر بِحَوْلِ اللّه، یک بار برای ایستادن بی جا، یک بار برای حمد، یک بار برای سوره، یک بار برای قنوت و یک بار برای تکبیر رکوع.
    و اگر در رکعت دوم تشهد را فراموش کند و قبل از رکوع رکعت بعد یادش بیاید، باید برگردد و آن را به جا آورد و برای هر کدام از ایستادن بیجا و چیزهای دیگری که زیادی انجام داده، احتیاط مستحب است سجده سهو به جا آورد.
    کیفیّت انجام سجده سهو
    مسئله ۱۵۲۴ . کیفیت سجده سهو این است که فرد بعد از سلام نماز فوراً به قصد قربت نیّت سجده سهو کند و پیشانی را بنابر احتیاط لازم، بر شیئی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنابر احتیاط مستحب، سایر مواضع سجده را به دستوری که در سجده نماز ذکر شد، بر زمین بگذارد و گفتن ذکر در آن واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحب است که در آن ذکر بگوید و بهتر است بگوید، «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ‏ِ، السَّلامُ عَلَیْک اَیُّهَا النَّبیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ‏ِ وَبَرَکاتُهُ» بعد، سر از سجده برداشته و دوباره به سجده رود و در سجده دوّم هم، بهتر است ذکری را که گفته شد، بگوید و بنشیند و تشهّد بخواند و بعد از تشهّد سلام دهد و می‌‌تواند هر سه سلام را بگوید؛ هر‌چند جایز است به سلام آخر اکتفا نماید و بگوید: «السَّلامُ عَلَیْکمْ» و در این حال بهتر این است «وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ» را هم اضافه کند.
    مسئله ۱۵۲۵ . لازم نیست فرد قبل از سجده اول در سجده سهو، تکبیر بگوید؛ هرچند مطابق با احتیاط مستحب است. همچنین لازم نیست با وضو یا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند یا زن موی سر و بدنش را بپوشاند و بدن و جای پیشانی فرد، پاک باشد و نیز مواردی که در لباس نمازگزار شرط می‌باشد، در لباس او شرط نیست. همچنین راست نشستن بین دو سجده لازم نیست و سربرداشتن از مهر کافی است؛ هرچند رعایت این موارد مطابق با احتیاط مستحب است.
    احکام دیگر سجده سهو
    مسئله ۱۵۲۶ . اگر نمازگزار شک دارد که موجبات سجده سهو را مرتکب شده است یا نه و بدین سبب شک می‌کند که سجده سهو بر او واجب شده است یا نه، ‌لازم نیست آن را به جا آورد.
    مسئله ۱۵۲۷ . اگر می‌‌داند سجده سهو بر او واجب شده، ولی شک دارد آن را انجام داده یا نه، در صورتی که در محلّ است و هنوز زمان اقدام فوری (بعد از نماز) برای انجام آن از بین نرفته است، باید آن را به جا آورد بلکه اگر فاصله شده و زمان اقدام فوری انجام آن گذشته، احتیاط واجب آن است که آن را انجام دهد؛ هرچند شک او بعد از وقت باشد.
    مسئله ۱۵۲۸ . کسی که می‌داند سجده سهو بر او واجب شده، ولی شک دارد چند بار سجده سهو بر او واجب است، به جا آوردن تعداد کمتر کافی است.
    مسئله ۱۵۲۹ . اگر نمازگزار سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً به جا نیاورد، معصیت کرده و بنابر احتیاط لازم، باید هر چه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه سهواً به جا نیاورد، هر وقت یادش آمد باید فوراً انجام دهد و در هر دو صورت، لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
    [۱] . هرچند اگر هر کدام از این دو مورد، به طور مشخص اتّفاق افتاده بود، سجده سهو واجب نبود.
    [۲] . هرچند اگر هر کدام از این دو مورد به طور مشخص اتّفاق افتاده بود سجده سهو واجب نبود.
    ◀ بازگشت به فهرست
  18. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۴۲۳] [۱۴۲۴] [۱۴۲۵] [۱۴۲۶] [۱۴۲۷] [۱۴۲۸] [۱۴۲۹] [۱۴۳۰] [۱۴۳۱] [۱۴۳۲] [۱۴۳۳] [۱۴۳۴] [۱۴۳۵] [۱۴۳۶] [۱۴۳۷] [۱۴۳۸] [۱۴۳۹] [۱۴۴۰] [۱۴۴۱] [۱۴۴۲] [۱۴۴۳] [۱۴۴۴] [۱۴۴۵] [۱۴۴۶] [۱۴۴۷] [۱۴۴۸] [۱۴۴۹] [۱۴۵۰] [۱۴۵۱] [۱۴۵۲] [۱۴۵۳] [۱۴۵۴] [۱۴۵۵] [۱۴۵۶] [۱۴۵۷] [۱۴۵۸] [۱۴۵۹] [۱۴۶۰] [۱۴۶۱] [۱۴۶۲] [۱۴۶۳] [۱۴۶۴] [۱۴۶۵] [۱۴۶۶] [۱۴۶۷] [۱۴۶۸] [۱۴۶۹] [۱۴۷۰] [۱۴۷۱] [۱۴۷۲] [۱۴۷۳] [۱۴۷۴] [۱۴۷۵] [۱۴۷۶] [۱۴۷۷] [۱۴۷۸] [۱۴۷۹] [۱۴۸۰] [۱۴۸۱] [۱۴۸۲] [۱۴۸۳] [۱۴۸۴] [۱۴۸۵] [۱۴۸۶] [۱۴۸۷] [۱۴۸۸] [۱۴۸۹] [۱۴۹۰] [۱۴۹۱] [۱۴۹۲] [۱۴۹۳] [۱۴۹۴] [۱۴۹۵] [۱۴۹۶] [۱۴۹۷] [۱۴۹۸] [۱۴۹۹] [۱۵۰۰] [۱۵۰۱] [۱۵۰۲] [۱۵۰۳] [۱۵۰۴] [۱۵۰۵] [۱۵۰۶] [۱۵۰۷] [۱۵۰۸] [۱۵۰۹] [۱۵۱۰] فهرست شکهای باطل کننده شکهائی که نباید به آنها اعتنا کرد شک در چیزی که محلّ آن گذشته است . شک بعد از سلام شک بعد از وقت کثیرالشّک شک امام و مأموم شک در نماز مستحبّی شک‌های صحیح احکام دیگر شک‌های صحیح احکام گمان در نماز نماز احتیاط احکام شک و سهو در نماز احتیاط شکیّات نماز
    قبل از بیان احکام شک‌‌های نماز، تعریف شک و گمان به عنوان مقدّمه ذکر می‌‌شود:
    شک، عبارت است از اینکه فرد بین دو یا چند طرف قضیّه، به طور مساوی و برابر تردید داشته باشد؛ مثل اینکه تردید داشته باشد که در رکعت دوم است یا سوم و هر دو طرف برای او مساوی باشد و نتواند یک طرف را بر دیگری ترجیح دهد.
    گمان، عبارت است از اینکه فرد بین دو یا چند طرف قضیّه تردید داشته باشد؛ ولی احتمال یک طرف نسبت به موارد دیگر، بیشتر باشد؛ مثل اینکه (‌۳۰) درصد احتمال بدهد که در رکعت سوم است و (‌۷۰) درصد احتمال بدهد که در رکعت چهارم است که احتمال قوی‌تر (۷۰ درصد) در اینجا گمان یا ظنّ نامیده می‌‌شود.[۱]
    شک‌های نماز چند نوع است:
    ۱. شک‌‌هایی که نماز را باطل می‌کند (هشت مورد).
    ۲. شک‌‌هایی که نباید به آنها اعتنا کرد (شش مورد).
    ۳. شک‌‌های صحیح که اگر نمازگزار بر طبق احکامی که ذکر خواهد شد، عمل نماید، نمازش صحیح خواهد بود (یازده مورد) بنابر این، مجموع شک‌‌های نماز «بیست و پنج» مورد می‌‌باشد.
    شایان ذکر است شک‌های باطل کننده و شکهای صحیح همگی در مورد رکعت‌های نماز است و شک‌هایی که نباید به آن‌ها اعتنا کرد، شامل شک در رکعت‌ها و غیر رکعت‌ها می‌باشد.
    مسئله ۱۴۲۳ . هنگامی که شکّی در رکعات نماز ایجاد می‌‌شود، چه شک از اقسام شک‌های باطل کننده باشد و چه از اقسام شک‌‌های صحیح، نمازگزار نمی‌‌تواند فوراً به احکام آن شک عمل نماید؛ بلکه لازم است قدری فکر کند تا در صورتی‌ که به گمان یا اطمینان دست پیدا نمود، بر طبق آن عمل کند و چنانچه به نتیجه‌‌ای نرسید و همچنان در شک خود باقی ماند، در این صورت به احکام شکّیّات عمل نماید.
    شکهای باطل کننده
    مسئله ۱۴۲۴ . شکهائی که نماز را باطل می‏کند از این قرار است:
    اول:شک در شماره رکعتهای نماز دو رکعتی واجب؛ مثل نماز صبح و از مسافر، ولی شک در شماره رکعتهای نماز مستحب و نماز احتیاط، نماز را باطل نمی‏کند.
    دوم:شک در شماره رکعتهای نماز سه رکعتی.
    سوم:آنکه در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر.
    چهارم:آنکه در نماز چهار رکعتی قبل از وارد شدن به سجده دوم، شک کند که دو رکعت خوانده یا بیشتر.
    پنجم:شک بین دو و پنج، یا دو و بیشتر از پنج.
    ششم:شک بین سه و شش، یا سه و بیشتر از شش.
    هفتم:شک در رکعتهای نماز، طوری که اصلاً نداند چند رکعت خوانده است. (البته این شک در حقیقت مورد مستقلی نیست بلکه جزء موارد دیگر مثل شک بین یک رکعت و بیشتر می‌باشد).
    هشتم:شک بین چهار و شش، یا چهار و بیشتر از شش، به تفصیلی که خواهد آمد.
    مسئله ۱۴۲۵ . اگر یکی از شک‌‌های باطل کننده برای انسان پیش آید، نمازگزار می‌تواند پس از به دست نیامدن نتیجه و پابر جا شدن شک، نماز را به هم بزند؛ هرچند بنابر احتیاط مستحب، پس از آنکه شک او پا برجا شد، نماز را به هم نزند، بلکه به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد، یا از پیدا شدن یقین یا گمان ناامید شود.
    شکهائی که نباید به آنها اعتنا کرد
    مسئله ۱۴۲۶ . شکهائی که نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است:
    اول:شک در چیزی که محل بجا آوردن آن گذشته است، مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه.
    دوم:شک بعد از سلام نماز.
    سوم:شک بعد از گذشتن وقت نماز.
    چهارم:شک کثیر الشّک، یعنی کسی که زیاد شک می‏کند.
    پنجم:شک امام در شماره رکعتهای نماز در صورتی که مأموم شماره آنها را بداند وهمچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعتهای نماز را بداند.
    ششم:شک در نمازهای مستحبّی و نماز احتیاط.
    ۱. شک در چیزی که محلّ آن گذشته است
    مسئله ۱۴۲۷ . اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده یا نه مثلاً شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه مشغول کاری باشد که بین آن کار و کار قبلی، ترتیب شرعی است (طوری که چنانچه آن کار قبلی را عمداً ترک کرده باشد، شرعاً نباید مشغول این کار شود)، به شک خود اعتنا نکند (این شک، شک بعد از محل است) مثلاً اگر نمازگزار در حال خواندن سوره، شک کند حمد را خوانده یا نه، در این حال به شکش اعتنا نمی‌‌کند و در مورد این حکم فرقی نیست که عملِ بعد، جزء واجب یا مستحب یا مقدّمه باشد.
     امّا اگر نمازگزار وارد عمل بعد نشده (و به اصطلاح در محل است)، باید آنچه را که در انجام آن شک کرده، به جا آورد؛ مثلاً اگر شک کند که حمد را خوانده یا نه در حالی که هنوز مشغول خواندن سوره نشده است، باید حمد را بخواند.
     همچنین اگر وارد عمل بعد شده ولی بین عمل بعد و جزء مشکوک قبلی، ترتیب شرعی نیست، باید آنچه را که در انجام آن شک کرده، به جا آورد مثلاً اگر در سجده مشغول گفتن ذکر شریف صلوات است و شک می‌‌کند که ذکر واجب سجده را گفته یا نه، باید به شکش اعتنا کرده و ذکر واجب سجده را بگوید زیرا در سجده، مستحب است قبل یا بعد از ذکر واجب سجده، صلوات بفرستد و بین ذکر سجده و صلوات ترتیب شرعی نیست.
    آنچه در این مسأله ذکر شد در همه نمازها جاری است و شامل نماز واجب و نماز مستحب، نماز اداء و نماز قضا، نماز یومیه و نماز آیات و مانند آن می‌‌شود.
    مسئله ۱۴۲۸ . کسی که در گفتن تکبیرة الاحرام شک دارد در حالی که مشغول گفتن «أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ» یا خواندن قرائت است، نباید به شک خود اعتنا نماید.
    مسئله ۱۴۲۹ . اگر هنگام قرائت حمد و سوره در بین خواندن آیه‌ای شک کند که آیه قبل را خوانده یا نه، یا وقتی که آخر آیه را می‏خواند شک کند که اول آن را خوانده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۳۰ . اگر نمازگزار در حال رفتن به سمت رکوع شک نماید که حمد و سوره یا سوره تنها را خوانده یا نه، به شکش اعتنا نکند. همچنین است اگر در حال خواندن قنوت در رکعت دوم شک نماید حمد و سوره یا سوره را خوانده یا نه، به شک خود اعتنا ننماید.
    مسئله ۱۴۳۱ . اگر بعد از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن، مانند ذکر وآرام بودن بدن را انجام داده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۳۲ . اگر نمازگزار در حالی که به سمت سجده می‌رود شک کند که رکوع کرده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند. همچنین اگر در حالی که به سمت سجده می‌رود شک کند که بعد از رکوع ایستاده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۳۳ . اگر نمازگزار شک کند یک سجده انجام داده یا دو سجده، در صورتی که در محلّ است و وارد عمل بعد نشده، باید یک سجده دیگر انجام دهد؛ امّا اگر شک، بعد از وارد شدن در عمل بعد باشد و بین عمل بعد و جزء مشکوک قبلی، ترتیب شرعی باشد، مثل اینکه مشغول خواندن تشهّد شده است یا در حال برخاستن برای رکعت بعد است، در این صورت به شک خود اعتنا نکند و نماز را ادامه دهد.
    مسئله ۱۴۳۴ . اگر در حال برخاستن شک کند که سجده یا تشهّد را بجا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۳۵ . اگر نمازگزار در حالی که مشغول گفتن صلوات تشهّد است، در گفتن یا نگفتن شهادتین تشهّد شک کند، به شک خود اعتنا نکند. همچنین اگر در حالی که مشغول گفتن سلام است، در خواندن یا نخواندن تشهّد یا قسمتی از آن شک کند به شک خویش اعتنا ننماید.
    مسئله ۱۴۳۶ . اگر نمازگزار شک کند که سلام نماز را گفته یا نه، چنانچه مشغول تعقیب نماز یا مشغول نماز دیگر شده، یا عملی که با نماز سازگاری ندارد، انجام داده، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر قبل از اینها شک کند، باید سلام را بگوید و اگر بعد از تمام شدن سلام، شک کند که سلام را درست گفته یا نه، به شک خود اعتنا نکند، هرچند مشغول عمل دیگری نشده باشد.
    مسئله ۱۴۳۷ . اگر نمازگزار در بین نماز شک در نیّت نماز کند چنانچه می‌داند فعلاً نیّت نماز دارد و شک او نسبت به اجزاء قبلی است، به شک خود اعتنا نکرده و نمازش را ادامه دهد به عنوان مثال کسی که شک در نیّت نماز صبح کرده در حالی که در رکوع است و می‌داند رکوع را به نیّت نماز صبح انجام داده است، در این حال نمازش را ادامه داده و صحیح است.
    مسئله ۱۴۳۸ . کسی که نشسته یا خوابیده نماز می‏خواند، اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می‏خواند شک کند که سجده یا تشهّد را بجا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از آنکه مشغول حمد یا تسبیحات شود شک کند که سجده، یا تشهّد را بجا آورده یا نه، باید بجا آورد.
    مسئله ۱۴۳۹ . اگر فرد نمازگزار شک کند که یکی از رکنهای نماز را بجا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده، باید آن را بجا آورد، مثلاً اگر پیش از خواندن تشهّد شک کند که دو سجده را بجا آورده یا نه باید بجا آورد و چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را بجا آورده، چون رکن زیاد شده نمازش - بنابر احتیاط لازم - باطل است.
    مسئله ۱۴۴۰ . اگر شک کند عملی را که رکن نیست بجا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده، باید آن رابجا آورد، مثلاً اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه، باید حمد رابخواند و اگر بعد از انجام آن یادش بیاید که آن را بجا آورده بود، چون رکن زیاد نشده، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۴۴۱ . اگر فرد شک کند که رکنی را به جا آورده یا نه، مثلاً مشغول تشهّد است و شک می‌‌کند که دو سجده را به جا آورده یا نه، باید به شک خود اعتناء نکند و چنانچه بعداً یادش بیاید که آن رکن را به جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده باید آن را به جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده، نمازش بنابر احتیاط لازم، باطل است. به عنوان مثال، اگر قبل از رکوعِ رکعت بعد یادش بیاید که دو سجده را به جا نیاورده است، باید دو سجده را به جا آورد و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید، نمازش چنان که ذکر شد، باطل است.
    مسئله ۱۴۴۲ . اگر نمازگزار شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده باشد، به شک خود اعتنا نکند مثلاً موقعی که مشغول خواندن سوره است، شک کند که حمد را خوانده یا نه، به شک خود اعتنا نکند و اگر بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده، باید آن را و آن چه بعد از آن است را به جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده، نمازش صحیح است. بنابراین اگر نمازگزار مثلاً در قنوت نماز واجب، یادش بیاید که حمد را نخوانده، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، نمازش صحیح است.
    ۲. شک بعد از سلام
    مسئله ۱۴۴۳ . اگر نمازگزار بعد از سلامِ نماز شک کند که نماز را به طور صحیح به جا آورده یا نه، خواه شک مربوط به عدد رکعت‌های نماز باشد، یا شرایط نماز مانند قبله و طهارت، یا اجزای نماز مانند رکوع و سجود، به شک خود اعتناء نمی‌کند. بنابراین اگر نمازگزار بعد از سلام نماز، شک کند رکوع کرده یا نه، یا شک کند رو به قبله نماز خوانده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
     همچنین اگر نمازگزار بعد از سلامِ نماز مغرب شک کند سه رکعت نماز خوانده یا چهار رکعت، یا بعد از سلامِ نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، به شک خود اعتنا نکند.
     ولی اگر نمازگزار بداند که نمازش کامل نیست و شک وی از شک‌هایی باشد که اگر در بین نماز پیش می‌آمد آن را باطل می‌کرد، مثلاً بعد از سلام نماز چهار رکعتی، شک کند که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت، نمازش باطل است؛ امّا اگر بعد از سلام شکی برایش پیش آید که اگر در بین نماز بود، از شک‌های صحیح به حساب می‌آمد؛ مثلاً بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت، در این صورت اگر از حالت نمازگزار خارج نشده یا کاری که عمدی یا سهوی آن مبطل نماز است انجام نداده، حکم بین نماز را دارد، بنابر این می‌تواند بنا را بر سه گذاشته و یک رکعت دیگر به جا آورد و سپس نماز احتیاط خوانده و به سبب سلام بیجا بنابر احتیاط واجب سجده سهو به جا آورد.
    ۳. شک بعد از وقت
    مسئله ۱۴۴۴ . اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شک کند که نماز خوانده یا نه، یا گمان کند که نخوانده، خواندن آن لازم نیست؛ ولی اگر پیش از گذشتن وقت شک کند که نماز خوانده یا نه، اگر چه گمان کند که خوانده است، باید آن نماز را بخواند.
    مسئله ۱۴۴۵ . اگر بعد از گذشتن وقت، شک کند که نماز را درست خوانده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۴۶ . اگر فردی که نماز عصرش را نخوانده، در وقت مخصوص به نماز عصر شک نماید که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نماز عصر را بخواند و لازم نیست قضای نماز ظهر را انجام دهد؛ امّا اگر فردی در وقت مخصوص نماز عصر شک نماید که نماز ظهر و عصرش را خوانده است یا نه، باید نماز عصر را بخواند و بنابر احتیاط واجب قضای نماز ظهر را نیز انجام دهد و حکمی که در این مسأله ذکر شد، در مورد نماز مغرب و عشاء نیز جاری می‌شود.
    مسئله ۱۴۴۷ . اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده، ولی نداند به نیّت ظهر خوانده یا به نیّت عصر، باید چهار رکعت نماز قضاء به نیّت نمازی که بر او واجب است (نیت ما فی الذّمّه) بخواند.
    مسئله ۱۴۴۸ . اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا، بداند تنها یک نماز خوانده ولی نداند سه رکعتی خوانده یا چهار رکعتی، باید قضای نماز مغرب و عشاء، هر دو را بخواند.
    ۴. کثیرالشّک(کسی که زیاد شک می‌کند)
    مسئله ۱۴۴۹ . کثیر الشّک کسی است که زیاد شک می‌کند؛ یعنی وقتی که حالِ او را با حالِ کسانی که در وجود یا عدم وجودِ عوامل حواس پرتی همانند او هستند، مقایسه می‌‌کنیم، آن فرد بیشتر از معمول شک می‌کند.
    ملاک در تشخیص کثیر الشّک، عرف می‌‌باشد و کثیر الشّک بودن، اختصاص به کسی که زیاد شک کردن عادت او باشد، ندارد؛ بلکه کافی است که فرد در معرض عادت به زیادی شک باشد و از نمونه‌های کثیر الشّک به عنوان مثال یک مورد ذکر می‌شود:
    اگر شخص در حالات عادی، سه نماز پشت سر هم بر او نمی‌‌گذرد، مگر آنکه حداقلّ در یکی از آنها شک می‌کند و این حالت، دو مرتبه دیگر هم تکرار شود، در شک چهارم و بعد از آن، عرفاً عنوان کثیر الشّک بر این فرد صدق می‌کند و باید طبق احکام کثیر الشّک عمل نماید. به عنوان مثال، اگر فردی در بین سه نماز صبح و ظهر و عصر، تنها در نماز صبح شک کند و در سه نماز بعد از آن یعنی نماز مغرب و عشاء و صبحِ روز آینده، در نماز مغرب شک ‌‌کند و در سه نماز ظهر و عصر و مغربِ روز آینده، در نماز ظهر شک ‌‌کند، پس از آن اگر در نماز عشا یا نماز صبح یا ظهر روز بعد از آن شک کند، کثیر‌الشک محسوب می‌شود؛ بنابر این به شک خویش اعتنا نمی‌‌کند.
    شایان ذکر است چنانچه کسی در یک نماز سه بار شک کند یا در سه نماز پشت سر هم، در هر نماز یک بار شک کند، این مقدار برای کثیر الشّک شدن کافی نیست؛ مگر اینکه این امر به اندازه‌‌ای ادامه پیدا کند و شک تکرار شود که عرف او را کثیرالشّک محسوب نماید.
    توجّه به این نکته نیز شایسته است که کثیر الشّک در مبحث وضو، غسل و تیمّم، همانند کثیر الشّک در مبحث نماز است؛ بنابر این اگر شخص، در حالات عادی، سه وضو بر او نمی‌گذرد، مگر آنکه در یکی از آنها شک می‌کند، مثلاً در مسح سر شک می‌کند که آن را انجام داده یا نه و این حالت، دو مرتبه دیگر هم تکرار شود، در شک چهارم و بعد از آن، عنوان کثیر الشّک بر این فرد صدق می‌کند و به احکام کثیر الشّک در وضو عمل می‌نماید؛ یعنی به شک خود اعتنا نکرده و بنا می‌گذارد که مسح سر را انجام داده است؛ امّا اگر بعداً معلوم شود که مسح سر را انجام نداده، وضویش باطل بوده ونماز واجبی را که با آن خوانده، باید در وقت دوباره خوانده و اگر وقت گذشته قضا نماید.
    مسئله ۱۴۵۰ . کثیر الشّک اگر در به جا آوردن جزئی از اجزای نماز شک کند، باید بنا بگذارد که آن را به جا آورده، مثلاً اگر شک کند که رکوع کرده یا نه، باید بنا بگذارد که رکوع کرده است؛ هر‌چند در محلّ باشد و اگر در به جا آوردن چیزی شک کند که نماز را باطل می‌کند، مثل اینکه شک کند که نماز صبح را دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بنا را بر دو رکعت می‌گذارد و نمازش صحیح است هرچند هنوز سلام نماز را نداده باشد.
    مسئله ۱۴۵۱ . کسی که در یک مورد نماز زیاد شک می‌کند، طوری که زیادی شک، تنها مخصوص آن مورد محسوب شود، فقط در همان مورد، احکام کثیر الشّک برای او جاری می‌شود و در سایر موارد، کثیر الشّک محسوب نمی‌‌شود. بنابر این، چنانچه در موارد دیگر نماز شک کند، باید به دستور آن عمل نماید؛ مثلاً کسی که زیادی شک او در این است که سجده کرده یا نه، اگر در به جا آوردن رکوع شک کند، باید به دستور آن رفتار نماید؛ یعنی اگر در محلّ است مثل اینکه ایستاده و هنوز به سمت سجده نرفته ، باید رکوع را به جا آورد و اگر از محلّ گذشته مثل اینکه به سجده رفته، به شکش اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۵۳ . کسی که همیشه در نماز مخصوصی، مثلاً در نماز ظهر زیاد شک می‌کند، طوری که زیادی شک تنها مخصوص آن نماز محسوب شود، فقط در همان نماز، برای او احکام کثیر‌الشّک جاری می‌شود و در سایر نمازها، کثیر الشک محسوب نمی‌‌شود. بنابر این، اگر در نماز دیگری مثلاً در نماز عصر شک کند، باید به دستور شک رفتار نماید.
    مسئله ۱۴۵۳ . کسی که فقط وقتی که در جای مخصوصی نماز می‌خواند، زیاد شک می‌کند به همان صورت که در مسأله قبل آمد، اگر در غیر آنجا نماز بخواند و شکی برای او پیش آید، باید به دستور شک عمل نماید.
    مسئله ۱۴۵۴ . کسی که معنای کثیر الشّک را می‌داند، اگر شک کند که کثیرالشّک شده یا نه، کثیر الشّک محسوب نمی‌‌شود و باید به دستور شک عمل نماید و فردی که کثیر الشّک است تا وقتی یقین یا اطمینان نکند که به حال معمولی مردم برگشته، باید به شکّ خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۴۵۵ . بر کثیر الشّک واجب نیست برای یادسپاری تعداد رکعات نماز یا کارهای آن، از مهرهای مخصوصی که تعداد رکعات نماز یا تعداد سجده‌‌ها را نشان می‌‌دهد یا از تسبیح یا انگشتر یا وسیله دیگری که نمازگزار با آن می‌‌تواند تعداد رکعات یا کارهای نماز را حفظ نماید، استفاده کند، هرچند این کار مطابق با احتیاط مستحب است.
    مسئله ۱۴۵۶ . کسی که زیاد شک می‌کند، اگر شک کند، رکنی را به جا آورده یا نه و اعتنا نکند و بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، چنانچه مشغول رکن بعد نشده، باید آن رکن و آنچه را بعد از آن است، به جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده، نمازش، بنابر احتیاط واجب، باطل است مثلاً اگر شک کند رکوع کرده یا نه و اعتنا نکند، چنانچه پیش از سجده دوم یادش بیاید که رکوع نکرده است، باید برگردد و رکوع کند و اگر در سجده دوم یادش بیاید، نمازش بنابر احتیاط واجب، باطل است.
    مسئله ۱۴۵۷ . کسی که زیاد شک می‌کند، اگر شک کند چیزی را که رکن نیست به جا آورده یا نه و اعتنا نکند و بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، چنانچه از محلّ به جا آوردن آن نگذشته، باید آن را و آنچه را بعد از آن است، به جا آورد و اگر از محلّ آن گذشته نمازش صحیح است؛ مثلاً اگر در نماز واجب شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتنا نکند، چنانچه در قنوت یادش بیاید که حمد نخوانده، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، نمازش صحیح است و آن را ادامه می‌‌دهد.
    ۵. شک امام و مأموم
    مسئله ۱۴۵۸ . اگر امام جماعت در شماره رکعت‌‌های نماز شک کند، مثلاً شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، چنانچه مأموم یقین یا گمان داشته باشد که چهار رکعت خوانده و به امام بفهماند که چهار رکعت خوانده است، امام باید نماز را تمام کند و خواندن نماز احتیاط لازم نیست و نیز اگر امام یقین یا گمان داشته باشد که چند رکعت خوانده است و مأموم در شماره رکعت‌‌های نماز شک کند، باید به شک خود اعتنا ننماید
     و همچنین است شک هر یک از آن دو در افعال نماز، مانند شک در عدد سجده. بنابراین مأمومی که می‌داند که در کارهای نماز از امام جماعت تبعیّت می‌کرده و تخلّف ننموده، اگر شک کند یک سجده انجام داده یا دو سجده در حالی که امام جماعت اطمینان یا یقین به دو سجده دارد، نباید به شک خویش اعتناء کند.
    ۶. شک در نماز مستحبّی
    مسئله ۱۴۵۹ . یکی از شک‌هایی که به آن اعتناء نمی‌شود، شک در تعداد رکعات نماز مستحبّی است که تفصیل احکام آن در فصل احکام نماز مستحبّی مسأله (۱۸۶۳) خواهد آمد.
    شک‌های صحیح
    مسئله ۱۴۶۰ . در یازده صورت اگر نمازگزار در شماره رکعت‌‌های نماز چهار رکعتی شک کند، باید فکر نماید، پس چنانچه یقین یا گمان به یک طرف پیدا کرد، بر طبق همان طرف عمل نماید و نماز را تمام کند و گرنه، چنانچه شک پابرجا گردید به دستورهایی که گفته خواهد شد عمل نماید و بعضی از این یازده مورد شک‌های دو پایه‌ای و بعضی از آن‌ها شک‌های سه پایه‌ای هستند:
    مورد اول: شک بین دو و سه
    مسئله ۱۴۶۱ . اگر نمازگزار بعد از وارد شدن به سجده دوم شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که سه رکعت خوانده است و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده به جا آورد و بنابر احتیاط واجب، دو رکعت نشسته کافی نیست.
    و چنانچه این شک، قبل از وارد شدن به سجده دوم پیش آید مثل حال ایستاده یا رکوع یا سجده اول یا بین دو سجده، نماز باطل است.
    مورد دوم: شک بین دو وچهار
    مسئله ۱۴۶۲ . اگر نمازگزار بعد از وارد شدن به سجده دوم، شک بین دو و چهار نماید، باید بنا بگذارد چهار رکعت خوانده و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند و چنانچه این شک، قبل از وارد شدن به سجده دوم پیش آید - مثل حال ایستاده یا در رکوع یا در سجده اول یا بین دو سجده - نماز باطل است.
    مورد سوم: شک بین سه و چهار
    مسئله ۱۴۶۳ . اگر نمازگزار شک بین سه و چهار نماید، در هر جای نماز باشد، باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز مخیّر است یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورد؛ هرچند احتیاط مستحب است دو رکعت نماز احتیاط نشسته را انتخاب نماید.
    مورد چهارم: شک بین سه و پنج در حال ایستاده
    مسئله ۱۴۶۴ . اگر نمازگزار شک بین سه و پنج، در حال ایستاده نماید، باید بنشیند و تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد و در این حال به دستور شکّ دو و چهار عمل نماید؛ یعنی دو رکعت نماز احتیاط ایستاده به جا آورد و چنانچه آن شک در رکوع یا بعد از رکوع یا در حال نشسته پیش آید نماز باطل است.
    مورد پنجم: شک بین چهار و پنج در حال ایستاده
    مسئله ۱۴۶۵ . اگر نمازگزار شک بین چهار و پنج در حال ایستاده نماید، باید بنشیند و تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد و در این حال به دستور شک سه و چهار عمل نماید؛ یعنی مخیّر است یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورد، هرچند احتیاط مستحب است دو رکعت نماز احتیاط نشسته را انتخاب نماید.
    مورد ششم: شک بین چهار و پنج در حال نشسته
    مسئله ۱۴۶۶ . اگر نمازگزار بعد از وارد شدن به سجده دوم شک بین چهار و پنج نماید، باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز سجده سهو به جا آورد و به طور کلّی این حکم در هر موردی که طرف کمتر شک چهار رکعت باشد مثل شک بین چهار و شش نیز جاری است، آن چنان که خواهد آمد.
    شایان ذکر است چنانچه این شک در رکوع یا بعد از رکوع یا در سجده اول یا بین دو سجده، قبل از وارد شدن به سجده دوم پیش آید، نماز باطل است.
    مورد هفتم: شک بین چهار و شش در حال نشسته
    مسئله ۱۴۶۷ . اگر نمازگزار بعد از وارد شدن به سجده دوم شک بین چهار و شش نماید، باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز سجده سهو به جا آورد.
    شایان ذکر است چنانچه این شک در حال ایستاده یا در رکوع، یا بعد از رکوع، یا در سجده اول، یا بین دو سجده، قبل از وارد شدن به سجده دوم پیش آید نماز باطل است.
    مورد هشتم: شک بین پنج و شش در حال ایستاده
    مسئله ۱۴۶۸ . اگر نمازگزار شک بین پنج و شش در حال ایستاده نماید، باید بنشیند و تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد و به دستور شک چهار و پنج نشسته عمل نماید یعنی بعد از نماز سجده سهو به جا آورد.
    مورد نهم: شک بین دو و سه چهار و پنج
    مسئله ۱۴۶۹ . اگر نمازگزار بعد از وارد شدن به سجده دوم، شک بین دو و سه و چهار نماید، باید بنا را بر چهار بگذارد و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و پس از آن، دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورد.
    شایان ذکر است چنانچه این شک در حال ایستاده، رکوع، بعد از رکوع، در سجده اول، بین دو سجده، قبل از وارد شدن به سجده دوم پیش آید، نماز باطل است.
    مورد دهم: شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستاده
    مسئله ۱۴۷۰ . اگر نمازگزار شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستاده نماید، باید بنشیند و تشهّد بخواند و بعد از سلام نماز به دستور شکّ دو و سه و چهار عمل نماید؛ یعنی دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و بعد، دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورد.
    مورد یازدهم: شک بین سه و چهار و پنج در حال نشسته
    مسئله ۱۴۷۱ . اگر نمازگزار پس از وارد شدن به سجده دوم شک بین سه و چهار و پنج نماید، باید به دستور شک سه و چهار و شک چهار و پنج عمل نماید یعنی یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورد سپس سجده سهو به جا آورد و به طور کلّی در هر موردی که نمازگزار پس از وارد شدن به سجده دوم شک کند بین چهار رکعت و کمتر از آن و زیادتر از آن، می‌تواند در وسعت وقت بنا را بر چهار بگذارد و وظیفه هر دو شک را انجام دهد یعنی هم به جهت احتمال آنکه از چهار رکعت کمتر خوانده باشد، نماز احتیاط بخواند و هم به جهت احتمال آنکه بیش از چهار رکعت به جا آورده باشد، بعد از آن، سجده سهو به جا آورد.
    شایان ذکر است چنانچه این شک در حال رکوع یا بعد از رکوع یا در سجده اول یا بین دو سجده، قبل از داخل شدن در سجده دوم پیش آید، نماز باطل است.
    مسئله ۱۴۷۲ . در شک‌‌های صحیحی که نمازگزار موظّف است از حالت ایستاده بنشیند، مثل شک چهار و پنج ایستاده، احتیاط مستحب آن است که نمازگزار برای قیام بی‌جا سجده سهو انجام دهد.
    احکام دیگر شک‌های صحیح
    مسئله ۱۴۷۳ . اگر یکی از شک‌‌های صحیح برای انسان پیش آید، چنانچه وقت نماز تنگ باشد که نتواند نماز را از سر گیرد، نباید نماز را بشکند؛ بلکه لازم است به دستوری که ذکر شد عمل نماید؛ ولی اگر وقت نماز وسعت داشته باشد؛ می‌‌تواند نماز را بشکند و از سر بگیرد یا نماز را نشکسته و مطابق با دستور آن شک رفتار نماید.
    مسئله ۱۴۷۴ . کسی که نشسته نماز می‌خواند، اگر شکی کند که باید برای آن یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نشسته بخواند، باید یک رکعت نشسته به جا آورد و اگر شکی کند که باید برای آن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند، باید دو رکعت نشسته به جا آورد.
    مسئله ۱۴۷۵ . کسی که وظیفه اش خواندن نماز نشسته است، اگر موقع خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد، باید به وظیفه کسی که نماز را ایستاده می‌خواند، عمل کند.
    مسئله ۱۴۷۶ . کسی که ایستاده نماز می‌خواند، اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن ناتوان شود، باید مثل کسی که نماز را نشسته می‌خواند که حکم آن در مسأله (۱۴۷۴) گفته شد، نماز احتیاط را به جا آورد.
    مسئله ۱۴۷۷ . اگر یکی از شک‌‌هایی که نماز احتیاط برای آنها واجب است، در نماز پیش آید، چنانچه انسان نماز را تمام کند و بخواهد اصل نماز را دوباره بخواند، احتیاط مستحب آن است که نماز احتیاط را بخواند و بدون خواندن نماز احتیاط نماز را از سر نگیرد و اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می‌کند و بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را دوباره بخواند، نماز دومش هم بنابر احتیاط واجب، باطل است ولی اگر بعد از انجام کاری که نماز را باطل می‌کند، مشغول خواندن مجدّد نماز شود، نماز دوّمش صحیح است. (البته اگر وقت تنگ باشد، لازم است به دستور نماز احتیاط رفتار کند تا نمازش در وقت قرار بگیرد).
    مسئله ۱۴۷۸ . وقتی یکی از شک‌‌های باطل کننده برای انسان پیش آید و بداند که اگر به حالت بعدی منتقل شود برای او یقین یا گمان پیدا می‌شود، در صورتی که شک باطل کننده او در دو رکعت اول نماز باشد، جایز نیست با حالت شک، نماز را ادامه دهد؛ مثلاً اگر در حال رکوع شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر و بداند که اگر سر از رکوع بردارد به یک طرف، یقین یا گمان پیدا می‌کند، جایز نیست با این حال سر از رکوع بردارد و امّا در بقیه شک‌‌های باطل کننده می‌‌تواند نماز را ادامه دهد تا یقین یا گمان برای او پیدا شود.
    مسئله ۱۴۷۹ . اگر شکّ او از بین برود و شکّ دیگری برایش پیش آید مثلاً اول شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید به دستور شکّ دوم عمل نماید.
    مسئله ۱۴۸۰ . اگر بعد از ایستادن یا در حال بلند شدن شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه و در همان موقع یکی از شک‌‌هایی که اگر بعد از سر گذاشتن بر مهر در سجده دوم اتّفاق بیفتد صحیح می‌باشد، برای او پیش آید، مثلاً شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، در صورتی که به دستور آن شک (دو و سه) عمل کند، نمازش صحیح است؛ ولی چنانچه موقعی که تشهّد می‌خواند علاوه بر شک در تعداد سجده‌ها یکی از آن شک‌‌ها اتّفاق بیفتد، اگر شک او بین دو و سه باشد نماز ش باطل است و اگر بین دو و چهار یا دو و سه و چهار باشد نمازش صحیح است و باید به دستور شک عمل کند.
    مسئله ۱۴۸۱ . اگر قبل از آنکه مشغول خواندن تشهّد شود، یا پیش از شروع در بلند شدن، در رکعت‌‌هایی که تشهّد ندارد، شک کند که یک یا دو سجده را به جا آورده یا نه و در همان موقع یکی از شک‌هایی که بعد از سر گذاشتن بر مهر در سجده دوم صحیح است، برایش پیش آید، نماز وی باطل است.
    مسئله ۱۴۸۲ . اگر موقعی که ایستاده قبل از رکوع بین سه و چهار، یا بین سه و چهار و پنج، شک کند و یادش بیاید که یک یا دو سجده از رکعت پیش را به جا نیاورده، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۴۸۳ . اگر بعد از نماز بفهمد که در حال نماز، شکی برای او پیش آمده ولی نداند از شک‌‌های باطل کننده یا صحیح بوده، باید نماز را بخواند و اگر بداند از شک‌‌های صحیح بوده ولی نداند کدام صورت آن بوده، جایز است نماز را دوباره بخواند؛ هرچند می‌‌تواند به دستور تمامی شک‌‌های صحیح پدید آمده عمل نماید و در این صورت، نیازی به دوباره خواندن نماز نیست. (البته اگر وقت تنگ است، باید کاری که وقت کمتری می‌گیرد را انجام دهد).
    احکام گمان در نماز
    مسئله ۱۴۸۴ . حکم گمان در نمازهای واجب نسبت به رکعت‌های نماز مثل حکم یقین است، بنابراین اگر مثلاً در نماز صبح یا مغرب یا عشاء نداند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت و گمان داشته باشد که دو رکعت خوانده، بنا می‌گذارد که دو رکعت خوانده است و نمازش صحیح است و اگر در نماز چهار رکعتی گمان دارد که چهار رکعت خوانده، نماز احتیاط ندارد.
    مسئله ۱۴۸۵ . اگر نمازگزار در شماره رکعت ها، اول گمانش به یک طرف بیشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوی شود، باید به دستور شک عمل نماید و اگر اول دو طرف در نظر او مساوی باشد و به طرفی که وظیفه اوست بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف دیگر برود، باید همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند.
    مسئله ۱۴۸۶ . کسی که نمی‌داند گمانش به یک طرف در تعداد رکعات نماز بیشتر است، یا هر دو طرف در نظر او مساوی است و به تعبیری مردّد باشد که حالت ایجاد شده برای او، شک است یا گمان، باید به دستور شک عمل کند.
    مسئله ۱۴۸۷ . اگر نمازگزار بعد از نماز بداند که در بین نماز حال تردیدی داشته است که مثلاً دو رکعت خوانده یا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته ولی نداند که گمانش به خواندن سه رکعت بوده، یا هر دو طرف در نظر او مساوی بوده، لازم نیست نماز احتیاط را بخواند.
    مسئله ۱۴۸۸ . گمان در کارهای نماز (افعال نماز) حکم شک را دارد و در این حکم فرقی بین نماز واجب و نماز مستحبّی نیست، پس اگر گمان دارد که دو سجده انجام داده در صورتی که در محلّ است و وارد عمل بعد نشده باید یک سجده دیگر انجام دهد و اگر وارد عمل بعد که بین آنها ترتیب شرعی است شده باشد، مثل اینکه مشغول خواندن تشهّد است یا در حال برخاستن برای رکعت بعد است بنا می‌‌گذارد که دو سجده کرده است و نیز اگر گمان دارد رکوع کرده، در صورتی که در محلّ است و وارد عمل بعد نشده باید رکوع را انجام دهد و اگر وارد عمل بعد که بین آنها ترتیب شرعی است شده باشد، مثل اینکه مشغول گفتن ذکر «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه» است یا به سجده رفته است، به گمانش اعتنا نمی‌‌کند و بنا می‌‌گذارد که رکوع کرده است و اگر گمان دارد حمد را نخوانده، چنانچه در سوره داخل شده باشد اعتنا به گمان ننماید و نمازش صحیح است و اگر در محلّ است و مشغول خواندن سوره نشده باید حمد را بخواند.
    مسئله ۱۴۸۹ . کسی که نمی‌داند گمانش به یک طرف در افعال نماز بیشتر است، یا هر دو طرف در نظر او مساوی است، باید به دستور شک عمل کند.
    مسئله ۱۴۹۰ . حکم شک و سهو و گمان در نمازهای واجب یومیه و نمازهای واجب دیگر فرق ندارد مثلاً اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت، چون شک او در نماز دو رکعتی است، نمازش باطل می‌شود و امّا اگر بین یک رکعت و دو رکعت تردید نماید ولی گمان داشته باشد که دو رکعت خوانده است، بر طبق گمان خود نماز را تمام می‌نماید.
    نماز احتیاط
    کیفیت خواندن نماز احتیاط
    مسئله ۱۴۹۱ . کسی که نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از سلام نماز باید فوراً نیّت نماز احتیاط کند و تکبیرة الاحرام نماز احتیاط را بگوید و حمد را بخواند و به رکوع برود و دو سجده به جا آورد، پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است بعد از دو سجده، تشهّد بخواند و سلام دهد و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده، یک رکعت دیگر مثل رکعت اوّل به جا آورد و بعد از تشهّد سلام دهد.
    مسئله ۱۴۹۲ . نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد و نمازگزار بنابر احتیاط واجب نباید نیّت آن را به زبان آورد و نیز بنابر احتیاط واجب حمد را آهسته بخواند و احتیاط مستحب آن است که «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آن را هم آهسته بگوید.
    مسئله ۱۴۹۳ . نماز احتیاط، متّصل به اصل نماز و قبل از انجام باطل کننده‌های آن خوانده می‌شود و چنانچه فرد بین اصل نماز و نماز احتیاط عمداً یکی از باطل کننده‌های نماز را انجام دهد، بنابر احتیاط واجب نماز احتیاطش صحیح نیست و نمی‌تواند به خواندن آن اکتفاء نماید.
    مسئله ۱۴۹۴ . اگر نمازگزار پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد نمازی که خوانده درست بوده، لازم نیست نماز احتیاط را بخواند و اگر در بین نماز احتیاط بفهمد، لازم نیست آن را تمام نماید.
    مسئله ۱۴۹۵ . اگر نمازگزار پیش از خواندن نماز احتیاط، بفهمد که رکعت‌‌های نمازش کم بوده، چنانچه کاری که نماز را باطل می‌کند انجام نداده، باید آنچه را از نماز نخوانده، بخواند و برای سلام بی‌‌جا، بنابر احتیاط لازم، سجده سهو بنماید و اگر کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داده، مثلاً پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره به جا آورد.
    مسئله ۱۴۹۶ . اگر بعد از نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش به مقدار نماز احتیاط بوده، مثلاً چنانچه نمازگزار در شک بین سه و چهار، بنا را بر چهار گذاشته باشد و یک رکعت نماز احتیاط خوانده باشد و بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۴۹۷ . اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز کمتر از نماز احتیاط بوده مثلاً چنانچه نمازگزار در شک بین دو و چهار، بنا را بر چهار گذاشته باشد و دو رکعت نماز احتیاط خوانده باشد، بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، باید نماز را دوباره بخواند.
    مسئله ۱۴۹۸ . اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر از نماز احتیاط بوده مثلاً چنانچه نمازگزار در شک بین سه و چهار، بنا را بر چهار گذاشته باشد و یک رکعت نماز احتیاط خوانده باشد، بعد بفهمد نماز را دو رکعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتیاط، کاری که نماز را باطل می‌کند، انجام داده، مانند اینکه پشت به قبله کرده باشد، باید نماز را دوباره بخواند و اگر کاری که نماز را باطل می‌کند انجام نداده، احتیاط لازم آن است که در این صورت نیز نمازش را دوباره بخواند و اکتفاء به ضمیمه کردن یک رکعت متّصل به نماز نکند.
    مسئله ۱۴۹۹ . اگر بین دو و سه و چهار شک کند و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده، لازم نیست دو رکعت نماز احتیاط نشسته را نیز بخواند.
    مسئله ۱۵۰۰ . اگر بین سه و چهار شک کند و موقعی که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده را می‌خواند یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، باید نماز احتیاط را رها کند و چنانچه قبل از داخل شدن در حدّ رکوعِ نماز احتیاط یادش آمده باشد، یک رکعت به طور متّصل بخواند و نمازش صحیح است و برای سلام زیادی، بنابر احتیاط لازم، سجده سهو بنماید و امّا اگر پس از داخل شدن در حدّ رکوعِ نماز احتیاط یادش آمده باشد، باید نماز را دوباره بخواند و بنابر احتیاط واجب نمی‌‌تواند اکتفاء به ضمیمه کردن رکعت باقیمانده نماید.
    مسئله ۱۵۰۱ . اگر بین دو و سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می‌خواند، یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، نظیر آنچه در مسأله گذشته ذکر شد در اینجا نیز جاری است
    مسئله ۱۵۰۲ . اگر در بین نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده، حکم آن نظیر آنچه در مسأله (۱۵۰۰) ذکر شد می‌‌باشد.
    مسئله ۱۵۰۳ . نماز احتیاط مانند اجزای نماز اصلی است، پس اگر نمازگزار در آن به جای یک رکعت، دو رکعت بخواند، نماز احتیاط باطل می‌شود و باید دوباره اصل نماز را بخواند و اگر نمازگزار عمداً رکنی را در آن کم یا زیاد نماید، نمازش باطل می‌شود؛ همچنین است حکم اگر سهواً رکنی را کم نماید و محلّ تدارک آن بگذرد و اگر نمازگزار در نماز احتیاط رکنی را سهواً اضافه کند، بنابر احتیاط لازم، نمازش باطل می‌شود.
    احکام شک و سهو در نماز احتیاط
    مسئله ۱۵۰۴ . اگر شک کند نماز احتیاطی را که بر او واجب بوده به جا آورده یا نه، چنانچه وقت نماز گذشته، به شک خود اعتنا نکند و اگر وقت دارد، در صورتی که بین شک و نماز زیاد طول نکشیده و در کار دیگری وارد نشده است و کاری هم مثل رو گرداندن از قبله که نماز را باطل می‌کند انجام نداده، باید نماز احتیاط را بخواند و اگر کاری که نماز را باطل می‌کند به جا آورده یا در کار دیگری وارد شده یا بین نماز و شک او زیاد طول کشیده، بنابر احتیاط لازم، باید نماز را دوباره بخواند.
    مسئله ۱۵۰۵ . اگر در شماره رکعت‌‌های نماز احتیاط شک کند، چنانچه طرف بیشتر شک نماز را باطل می‌کند، باید بنا را بر کمتر بگذارد و اگر طرف بیشتر شک، نماز را باطل نمی‌کند، باید بنا را بر بیشتر بگذارد مثلاً موقعی که مشغول خواندن دو رکعت نماز احتیاط است، اگر شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، چون طرف بیشتر شک، نماز را باطل می‌کند، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده و اگر شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت، چون طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی‌‌کند، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است. همچنین هنگامی که مشغول خواندن نماز احتیاط یک رکعتی است، اگر شک نماید یک رکعت خوانده یا دو رکعت، بنا می‌گذارد که یک رکعت خوانده است.
    مسئله ۱۵۰۶ . موقعی که مشغول نماز احتیاط است، اگر در یکی از کارهای آن شک کند، چنانچه محلّ آن نگذشته، باید آن را به جا آورد و اگر محلّش گذشته، باید به شک خود اعتنا نکند؛ مثلاً اگر شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه به رکوع نرفته، باید آن را بخواند و اگر به رکوع رفته، باید به شک خود اعتنا نکند. بنابراین احکام شک در افعال نماز احتیاط همانند احکام شک در افعال اصل نماز است.
    مسئله ۱۵۰۷ . اگر بعد از سلام نماز احتیاط، شک کند که یکی از اجزاء یا شرایط آن را به جا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
    مسئله ۱۵۰۸ . اگر‌ در‌نماز احتیاط چیزی که رکن نیست، سهواً کم یا زیاد شود، سجده سهو ندارد.
    مسئله ۱۵۰۹ . اگر در نماز احتیاط، تشهّد یا یک سجده را فراموش کند و در جای خود تدارکش ممکن نباشد، احتیاط واجب آن است که بعد از سلام نماز، سجده را قضاء نماید ولی قضای تشهد لازم نیست و لازم نیست برای تشهّد فراموش شده سجده سهو انجام دهد هرچند انجام آن مطابق با احتیاط مستحب است.
    مسئله ۱۵۱۰ . اگر نماز احتیاط و سجده سهو بر نمازگزار واجب شود، باید اول نماز احتیاط به جا آورده شود و همچنین است، بنابر احتیاط واجب، اگر نماز احتیاط و قضای سجده بر فرد واجب شود.
    [۱] . البتّه در بسیاری ازمباحث گذشته، حکم شک و گمان یکی بوده و تفاوتی بین آنها نمی‌باشد وموارد کمی که حکم آن‌ها باهم فرق دارد، حکم هر دو بیان شده است.
    ◀ بازگشت به فهرست
  19. thaniashar
    شماره مسئله ▼ [۱۳۹۹] [۱۴۰۰] [۱۴۰۱] [۱۴۰۲] [۱۴۰۳] [۱۴۰۴] [۱۴۰۵] [۱۴۰۶] [۱۴۰۷] [۱۴۰۸] [۱۴۰۹] [۱۴۱۰] [۱۴۱۱] [۱۴۱۲] [۱۴۱۳] [۱۴۱۴] [۱۴۱۵] [۱۴۱۶] [۱۴۱۷] [۱۴۱۸] [۱۴۱۹] [۱۴۲۰] [۱۴۲۱] [۱۴۲۲] فهرست مواردی که می‌توان نماز واجب را شکست کم و زیاد کردن اجزاء نماز یا عدم رعایت شرایط نماز شکستن نماز و کم و زیاد کردن اجزاء آن
    مواردی که می‌توان نماز واجب را شکست
    مسئله ۱۳۹۹ . شکستن نماز واجب با اختیار، بنابر احتیاط واجب، جایز نیست؛ ولی در بعضی از موارد، شکستن نماز واجب، جایز (بلکه در بعضی موارد واجب) است، از آن جمله موارد زیر می‌باشد:
    ۱. پیشگیری از ضرر مالی یا بدنی
    مسئله ۱۴۰۰ . شکستن نماز واجب برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی اشکال ندارد.
    مسئله ۱۴۰۱ . اگر حفظ جان خودِ انسان یا کسی که حفظ جان او واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می‌باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، باید نماز را بشکند.
    ۲. هر هدف دینی یا دنیوی که دارای اهمیت است
    مسئله ۱۴۰۲ . شکستن نماز واجب برای هر غرض دینی یا دنیوی که برای نمازگزار مهم است، در وسعت وقت اشکال ندارد، هرچند اگر نماز را نشکند ضرری به او وارد نشود.[۱]
    ۳. پرداخت طلب طلبکار
    مسئله ۱۴۰۳ . اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را که زمان ادایش فرا رسیده از او مطالبه کند، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد، باید در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز، پرداخت طلب او ممکن نیست، باید نماز را بشکند و طلب او را بدهد و بعد نماز را بخواند.
    ۴. تطهیر (پاک کردن) مسجد در وسعت وقت
    مسئله ۱۴۰۴ . اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، باید نماز را تمام کند سپس مسجد را تطهیر نماید و اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد، نماز را به هم نمی‌زند، باید در بین نماز تطهیر کند و بعد بقیه نماز را بخواند و اگر تطهیر مسجد، نماز را به هم می‌زند، در صورتی که بعد از نماز، تطهیر مسجد ممکن باشد و تأخیر تطهیر تا بعد از نماز، هتک حرمت مسجد به حساب نیاید، شکستن نماز برای تطهیر واجب نیست هرچند جایز می‌باشد؛ امّا اگر بعد از نماز، تطهیر مسجد ممکن نباشد یا باقی ماندن نجاست در مسجد و تأخیر تطهیر، عرفاً هتک و توهین به مسجد محسوب شود، باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیر نماید و بعد نماز را بخواند.
    ۵. گفتن اذان و اقامه یا اقامه تنها
    مسئله ۱۴۰۵ . اگر قبل از قرائت یا پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، یادش بیاید که اذان و اقامه یا تنها اقامه را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشکند، بلکه اگر پیش از تمام شدن نماز یادش بیاید که آنها را فراموش کرده، مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشکند. البتّه این حکم بنابر احتیاط واجب، در نماز جماعت و نیز جایی که آن‌ها را عمداً ترک کرده و همین‌طور جایی که فراموش کرده ولی بین نماز یادش آمده و آن را نخوانده و پس از گذشتن مدّت قابل توجهّی تصمیم به خواندن آن می‌گیرد، جاری نمی‌باشد.
    ۶. پدید آمدن شک‌‌‌های صحیح در وسعت وقت نماز
    مسئله ۱۴۰۶ . نمازگزاری که در وسعت وقت نماز یکی از شک‌های صحیح در نماز چهار رکعتی برایش پیش آمده و شک وی، ثابت و پابرجا شده است - مثل اینکه در نماز ظهر شک نموده که رکعت سوّم است یا چهارم - می‌تواند نماز را بشکند و دوباره بجا آورد، هم‌چنان که می‌تواند مطابق دستور العمل مربوط به شک‌های صحیح رفتار نماید که توضیح آن در فصل شک‌های صحیح نماز خواهد آمد.
    مسئله ۱۴۰۷ . کسی که باید نماز را بشکند، اگر نماز را تمام کند، هرچند معصیت کرده ولی نمازش صحیح است و احتیاط مستحب است که آن را دوباره بخواند.
    کم و زیاد کردن اجزاء نماز یا عدم رعایت شرایط نماز
    مسئله ۱۴۰۸ . هرگاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند، هرچند یک حرف آن باشد، نماز باطل است؛ البتّه تکرار ذکر‌های نماز با توضیحی که در مسأله (۱۲۰۸) ذکر شد، اشکال ندارد.
    مسئله ۱۴۰۹ . اگر به علّت ندانستن مسأله، چیزی از واجبات رکنی نماز را کم کند، نماز باطل است و حکم زیاد کردن واجبات رکنی در مسأله (۱۱۲۵) گذشت و امّا کم کردن واجب غیر رکنی از جاهل قاصر مانند کسی که به گفته شخصی موثّقی یا رساله معتبری اعتماد کرده و بعداً خطای او یا رساله معلوم شده، نماز را باطل نمی‌کند؛ همچنین اگر به علّت ندانستن مسأله - هرچند از روی تقصیر - حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را آهسته بخواند یا حمد و سوره نماز ظهر و عصر را بلند بخواند یا تسبیحات اربعه را در رکعت سوم و چهارم بلند بخواند یا در مسافرت نماز ظهر و عصر و عشا را چهار رکعتی بخواند، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۴۱۰ . اگر در نماز واجب بعد از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده را از رکعت پیش فراموش کرده، نمازش، بنابر احتیاط واجب، باطل است. ولی اگر یادش بیاید یک سجده از رکعت قبل را فراموش کرده نمازش صحیح می‌باشد و بنابر احتیاط، واجب است قضای سجده را بعد از نماز بجا آورد.[۲]
    و اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید، باید برگردد و سجده یا سجده‌ها را به جا آورد و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات اربعه را بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز، بنابر احتیاط مستحب، برای ایستادن بی‌‌جا سجده سهو بنماید.
    مسئله ۱۴۱۱ . اگر قبل از گفتن «السَّلامُ عَلَینا» و «السَّلامُ عَلَیکمْ» یادش بیاید که دو یا یک سجده رکعت آخر را به جا نیاورده، باید سجده یا سجده‌ها را به جا آورد و دوباره تشهّد بخواند و نماز را سلام بدهد.
    مسئله ۱۴۱۲ . هر گاه بعد از سلام نماز عملی انجام دهد که اگر در نماز چه عمداً و چه سهواً اتّفاق بیفتد، نماز را باطل می‌کند - مثلاً پشت به قبله نماید یا وضویش باطل شود یا صورت نماز از بین برود - و بعد از آن عمل یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را به جا نیاورده، نمازش باطل است و اگر یادش بیاید یک سجده را انجام نداده نمازش صحیح می‌باشد و بنابراحتیاط، واجب است قضای‌ سجده را بجا آورد.[۳]
    واگر قبل از انجام کاری که چه عمدی انجام شود و چه سهوی، نماز را باطل می‌کند، یادش بیاید دو یا یک سجده از رکعت آخر را به جا نیاورده، باید دو یا یک سجده‌ای را که فراموش کرده به جا آورد و دوباره تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد و بنابر احتیاط واجب، برای سلامی که بی‌جا گفته است، سجده سهو انجام دهد.
    و اگر بعد از ارتکاب عملی که انجام عمدی آن مبطل است، امّا انجام سهوی آن مبطل نیست - مثل سخن گفتن به مقدار کم - یادش بیاید یک یا دو سجده از رکعت آخر را فراموش کرده است، مانند صورت قبل باید یک یا دو سجده ‏ای را که فراموش کرده به جا آورد و دوباره تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد و بنابر احتیاط واجب، برای سلامی که بی‌جا گفته است، سجده سهو انجام دهد و همچنین، برای سخن گفتن سهوی نیز بنابر احتیاط واجب، سجده سهو به‌جا آورد.
    مسئله ۱۴۱۳ . هر گاه بعد از سلام نماز یادش بیاید که تشهّد رکعت آخر را به جا نیاورده، نمازش صحیح است و لازم نیست برگردد و تشهّد را به جا آورد و احتیاط مستحب است قضای تشهّد فراموش شده را انجام دهد؛ ولی واجب است برای تشهّد فراموش شده، سجده سهو انجام دهد و در این مسأله فرقی نیست که نمازگزار بعد از سلام نماز، عملی که به جا آوردن آن چه عمدی و چه سهوی، مبطل نماز است،انجام داده باشد یا انجام نداده باشد.[۴]
    مسئله ۱۴۱۴ . اگر قبل از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز نخوانده، باید مقداری را که فراموش کرده به جا آورد.
    مسئله ۱۴۱۵ . اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز چه عمدی و چه سهوی اتّفاق بیفتد، نماز را باطل می‌کند - مثلاً پشت به قبله کرده یا وضویش باطل شده یا صورت نماز به هم خورده - نمازش باطل است و اگر کاری که انجام عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می‌کند انجام نداده، باید فوراً مقداری را که فراموش کرده به جا آورد و برای سلام زیادی، بنابر احتیاط لازم، سجده سهو انجام دهد.
    مسئله ۱۴۱۶ . اگر نمازگزار در بین نماز یا بعد از آن بفهمد، وضو یا غسل یا تیمّمش باطل بوده یا بدون وضو یا غسل یا تیمّم مشغول نماز شده، باید نماز را دوباره با وضو یا غسل یا تیمّم طبق وظیفه شرعی‌اش بخواند و اگر وقت گذشته، قضاء نماید.
    مسئله ۱۴۱۷ . اگر نمازگزار بعد از نماز بفهمد تمام نماز را قبل از وقت خوانده باید آن را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضاء نماید و در این حکم فرقی نیست که بر اساس یقین یا اطمینان یا حجّت شرعی معتبر دیگر مثل شهادت بیّنه به فرا رسیدن وقت، نماز را خوانده باشد یا این امر از روی غفلت یا فراموشی یا سهل انگاری یا ندانستن مسأله باشد.
    مسئله ۱۴۱۸ . اگر به یکی از راه‌‌های شرعی بیان شده در مسأله (۸۹۴) برای انسان ثابت شود که وقتِ نماز شده و مشغول نماز شود:
    الف. اگر در بین نماز بفهمد اشتباه کرده و هنوز هم وقت نماز نشده - هرچند لحظاتی بعد وقت، نماز فرا می‌رسد - نماز او باطل است.
    ب. اگر در بین نماز شک کند که وقت نماز شده یا لحظاتی بعد وقت نماز خواهد شد، نماز او باطل است.
    ج. چنانچه در بین نماز متوجّه شود، بعد از شروع او به نماز وقت نماز فرا رسیده به گونه‌ای که موقع فهمیدن، وقت نماز شده است، نماز او صحیح می‌باشد.
    د. چنانچه در بین نماز یقین یا اطمینان داشته باشد که وقت نماز شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.
    ه‍ . چنانچه بعد از نماز بفهمد که در بینِ نماز، وقت فرا رسیده است، نماز او صحیح می‌باشد.
    و. چنانچه بعد از تمام شدن نماز شک نماید که نماز را در وقت خوانده یا قبل از وقت، در حالی که هنگام شک، وقت نماز فرا رسیده باشد، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۴۱۹ . اگر انسان متوجّه نباشد که باید با طریق شرعی معتبر مثل یقین یا اطمینان به فرا رسیدن وقت، مشغول نماز شود و در حال غفلت نماز بخواند:
    الف. چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحیح است.
    ب. چنانچه بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت فرا رسیده، نمازش باطل است و باید دوباره آن نماز را بخواند.
    ج. چنانچه بعد از تمام شدن نماز شک نماید که نماز را در وقت خوانده یا قبل از وقت، یا شک نماید که تمام نماز را در وقت خوانده یا قسمتی از آن را در وقت خوانده است، نمازش صحیح می‌باشد.
    د. چنانچه در بین نماز بفهمد که هنوز وقت فرا نرسیده، هرچند لحظاتی بعد وقت نماز خواهد شد، نماز او باطل است.
    ه‍ . چنانچه در بین نماز شک کند که وقت فرا رسیده یا لحظاتی بعد وقت نماز خواهد شد، نماز او باطل است.
    و. چنانچه در بین نماز متوجّه شود وقت بعد از شروع او به نماز فرا رسیده است امّا قسمتی از نماز هر - چند اندک - را قبل از وقت خوانده نماز او باطل است.
    مسئله ۱۴۲۰ . اگر فرد شک دارد که وقت نماز فرا رسیده یا نه، امّا به امید فرا رسیدن وقت، رجاءً نماز را بخواند و بعد از نماز تحقیق نماید:
    الف. چنانچه بفهمد تمام نماز را در وقت شرعی آن خوانده، نمازش صحیح است.
    ب. چنانچه بفهمد تمام نماز یا قسمتی از آن را قبل از وقت خوانده، نمازش باطل است.
    ج. چنانچه روشن نشود نماز را در وقت خوانده یا قبل از آن، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۴۲۱ . اگر نمازگزار بفهمد نمازش را پشت به قبله خوانده یا با انحراف «۹۰» درجه از قبله یا انحراف بیشتربه جا آورده است، چنانچه وقت نگذشته - هرچند به اندازه یک رکعت وقت باقی باشد - باید آن را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته باشد، چنانچه مردّد بوده و در یافتن قبله سهل انگاری کرده یا اینکه حکم را نمی‌دانسته و در این ندانستن معذور نبوده، بلکه جاهل مقصّر به حساب می‌آید، قضای نماز بر او واجب است وگرنه قضاء لازم نیست.
    مسئله ۱۴۲۲ . اگر نمازگزار بفهمد نمازش را رو به قبله نخوانده ولی انحراف از قبله به سمت راست یا چپ قبله (۹۰ درجه) نرسد، پس چنانچه در انحراف از قبله عذر نداشته، مثل اینکه در جستجوی سمت قبله سهل انگاری کرده یا این که حکم شرعی را نمی‌دانسته و در ندانستنش عذر نداشته و جاهل مقصّر محسوب شود، بنابر احتیاط واجب، باید نماز را دوباره بخواند، چه در وقت باشد چه خارج وقت و اگر معذور بوده، لازم نیست نماز را در وقت دوباره بخواند یا بعد از وقت قضاء نماید.
    [۱] . مثلاً فرد در بین نماز در وسعت وقت متوجّه قرار مهمّی ‌می‌‌شود که با دیگری داشته و تمام کردن نماز باعث می‌‌شود به آن نرسد.
    [۲] . و بنابر احتیاط مستحب برای فراموش کردن سجده، سجده سهو انجام دهد توضیح بیشتر، در بخش سجده فراموش شده و سجده سهو ذکر می‌شود.
    [۳] . بنابر احتیاط مستحب، سجده سهو نیز بجا آورد.
    [۴] . سایر احکام قضای ‌سجده و تشهّد فراموش شده در فصل مربوط به آن ذکر می‌‌شود.
     
    ◀ بازگشت به فهرست
  20. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۳۴۲] [۱۳۴۳] [۱۳۴۴] [۱۳۴۵] [۱۳۴۶] [۱۳۴۷] [۱۳۴۸] [۱۳۴۹] [۱۳۵۰] [۱۳۵۱] [۱۳۵۲] [۱۳۵۳] [۱۳۵۴] [۱۳۵۵] [۱۳۵۶] [۱۳۵۷] [۱۳۵۸] [۱۳۵۹] [۱۳۶۰] [۱۳۶۱] [۱۳۶۲] [۱۳۶۳] [۱۳۶۴] [۱۳۶۵] [۱۳۶۶] [۱۳۶۷] [۱۳۶۸] [۱۳۶۹] [۱۳۷۰] [۱۳۷۱] [۱۳۷۲] [۱۳۷۳] [۱۳۷۴] [۱۳۷۵] [۱۳۷۶] [۱۳۷۷] [۱۳۷۸] [۱۳۷۹] [۱۳۸۰] [۱۳۸۱] [۱۳۸۲] [۱۳۸۳] [۱۳۸۴] [۱۳۸۵] [۱۳۸۶] [۱۳۸۷] [۱۳۸۸] [۱۳۸۹] [۱۳۹۰] [۱۳۹۱] [۱۳۹۲] [۱۳۹۳] [۱۳۹۴] [۱۳۹۵] [۱۳۹۶] [۱۳۹۷] [۱۳۹۸] فهرست مبطلات نماز از بین رفتن یکی از شرط‌های نماز باطل شدن وضو یا غسل گذاردن عمدی دست‌ها روی هم به قصد خضوع و ادب گفتن عمدی آمین بعد از حمد برگشتن و انحراف بدون عذر از قبله تکلّم و سخن گفتن عمدی احکام سلام کردن و جواب سلام دادن خندیدن عمدی (قهقهه) گریه عمدی برای کار دنیا انجام فعل کثیر و کاری که صورت نماز را به هم بزند خوردن و آشامیدن پدید آمدن شک‌های باطل در رکعت‌‌‌های نماز زیاد یا کم کردن عمدی یا سهوی رکن نماز مبطلات نماز
    مسئله ۱۳۴۲ . دوازده چیز نماز را باطل می‌کند و آنها را «مبطلات» می‌گویند:
    مبطل اول:از بین رفتن یکی از شرط‌های نماز
    مسئله ۱۳۴۳ . اگر در بین نماز یکی‌ شرط‌‌های آن از بین برود[۱] ، نماز باطل می‌شود و مسائل آن به طور مفصّل در قسمت مقدّمات نماز ذکر شد و در اینجا برای نمونه به ذکر چند مثال اکتفاء می‌شود:
     مثال ۱. اگر در بین نماز (در وسعت وقت) لباس نمازگزار نجس شود و امکان تطهیر یا بیرون آوردن لباس - بدون به هم خوردن موالات یا به هم خوردن صورت نماز- وجود نداشته باشد، نماز باطل می‌شود.
    مثال۲. اگر در بین نماز (در وسعت وقت) بفهمد مکانش غصبی است و امکان خارج شدن از آنجا در بین نماز - بدون به هم خوردن موالات با به هم خوردن صورت نماز- وجود نداشته باشد،نماز بنابر احتیاط لازم، باطل می‌شود.
    در این موارد از آنجا که نمی‌تواند بقیّه واجبات و اجزاء نماز را با شرایط لازم نماز، که در قسمت مقدّمات نماز ذکر شد، به جا آورد،نماز باطل است.
    مبطل دوم: باطل شدن وضو یا غسل
    مسئله ۱۳۴۴ . اگر در بین نماز عمداً یا سهواً، یا از روی ناچاری، عملی که وضو یا غسل را باطل می‌کند پیش آید، مثلاً ادرار از او بیرون آید یا باد از او خارج شود یا بخوابد، نمازش باطل می‌شود؛ هرچند بتواند در بین نماز بدون از بین رفتن موالات یا به هم خوردن صورت نماز، مثلاً وضو بگیرد و همه واجبات نماز را با طهارت به جا آورد.
    البتّه این حکم در یک صورت بنابر احتیاط واجب است و آن صورتی است که باطل شدن وضو یا غسل، پس از تمام شدن سجده آخر نماز از روی سهو یا ناچاری باشد. و کسی که نمی‌‌تواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کند، اگر در بین نماز ادرار یا مدفوع از او خارج شود، چنانچه به دستوری که در احکام وضو گفته شد رفتار نماید، نمازش باطل نمی‌شود و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتی که به دستور استحاضه رفتار کرده باشد، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۳۴۵ . کسی که بی‌‌اختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن، لازم نیست نمازش را دوباره بخواند، به شرط آنکه بداند آنچه از نماز به جا آورده به اندازه‏ای که عرفاً آن را نماز بگویند بوده است؛ مثل اینکه شخص به یاد می‌آورد که نیت، تکبیرة الاحرام، قیام، رکوع و یک سجده را در نماز در حال بیداری انجام داده است.
    مسئله ۱۳۴۶ . اگر بداند به اختیار خودش خوابیده و شک کند که بعد از نماز بوده یا در بین نماز یادش رفته که مشغول نماز است و خوابیده، نمازش با شرطی که در مسأله پیش ذکر شد، صحیح است.
    مسئله ۱۳۴۷ . اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است یا در سجده شکر، چه بداند با اختیار خوابیده یا بی اختیار خوابش برده است، نمازش صحیح به حساب می‌آید و لازم نیست آن را دوباره بخواند.
    مبطل سوم:گذاردن عمدی دست‌ها روی هم به قصد خضوع و ادب
    مسئله ۱۳۴۸ . اگر نمازگزار دست‌‌ها را به قصد خضوع و ادب در بین نماز روی هم بگذارد، چه این کار را به قصد آن که جزء نماز باشد انجام دهد و چه بدون این قصد، بنابر احتیاط واجب نمازش باطل می‌شود و اگر کسی این کار را به قصد آنکه چنین عملی را جزء دین است(تشریع)، انجام دهد، مرتکب حرام شده است، بلکه انجام این عمل بدون چنین قصدی هم بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
    مسئله ۱۳۴۹ . هرگاه از روی فراموشی یا ناچاری یا تقیه یا برای کار دیگری غیر از رعایت خضوع و ادب، مثل خاراندن دست و مانند آن، دست‌‌ها را روی هم بگذارد، اشکال ندارد.
    مبطل چهارم: گفتن عمدی آمین بعد از حمد
    مسئله ۱۳۵۰ . اگر مأموم در نماز جماعت عمداً در غیر حال تقیه، بعد از خواندن حمد، «آمین» بگوید نمازش باطل می‌شود و باطل شدن نماز، با گفتن «آمین» در مورد غیر مأموم، بنابر احتیاط واجب است؛ هرچند در حرام بودنش چنانچه به قصد وارد کردن این عمل در دین انجام شود، شکی نیست و اگر آمین را سهواً یا از روی تقیّه بگوید، نمازش اشکال ندارد.
    مبطل پنجم: برگشتن و انحراف بدون عذر از قبله
    مسئله ۱۳۵۱ . اگر نمازگزار بدون عذر بدنش را از قبله برگرداند، طوری که وظیفه‌اش را در رو به قبله ایستادن رعایت نکند - مثل اینکه طوری بایستد که عرفاً نگویند رو به قبله است- نمازش باطل می‌شود و فرق ندارد این انحراف عمدی از قبله در حال خواندن قرائت یا ذکر باشد یا نباشد همچنین فرق ندارد مقدار انحراف به حد (۹۰) درجه برسد یا نرسد؛ بنابر این اگر مثلاً پس از خواندن حمد و قبل از خواندن سوره، به صورتی که ذکر شد، از قبله منحرف شود، امّا فوراً برگردد و رو به قبله ایستاده و بخواهد سوره و بقیّه نماز را رو به قبله ادامه دهد، بازهم نماز باطل است.
    مسئله ۱۳۵۲ . اگر بدن نمازگزار از قبله برگردد، ولی این انحراف از قبله با عذر باشد، مثل آنکه، به علّت فراموشی، یا به سبب چیزی که او را بی اختیار از قبله منحرف کند، مانند باد شدید، از قبله برگردد،دو صورت دارد:
    الف. چنانچه انحراف نمازگزار از قبله به طرف راست یا چپ نرسد، نماز او صحیح می‌باشد؛ ولی لازم است در صورتی که عذرش در بین نماز برطرف شده، فوراً به طرف قبله برگردد.
    ب. اگر انحراف نمازگزار از قبله به طرف راست یا چپ برسد یا نمازگزار پشت به قبله شود، چنانچه عذر وی در وقت نماز برطرف شود به گونه‌ای که بتواند نمازش - هرچند یک رکعت از آن - را در وقت دوباره بخواند، باید این کار را انجام دهد؛ مثل وقتی که در تشخیص قبله اشتباه کرده و با انحراف (۹۰)، یا بیش از (۹۰) درجه نماز خوانده و دقایقی قبل از پایان وقت که می‌تواند حداقل یک رکعت را در وقت بخواند متوجّه اشتباه خودش شده است.
     و اگر به این مقدار وقت ندارد یا بعد از وقت عذرش برطرف گردد، نمازی که با آن حال خوانده صحیح است.
    مسئله ۱۳۵۳ . اگر نمازگزار فقط صورت خود را از قبله برگرداند ولی بدنش به طرف قبله باشد، چنانچه به حدّی گردن را به سمت چپ یا راست کج کند که بتواند مقداری از پشت سرش را ببیند، حکم او همان حکم برگشتن بدن از قبله است که قبلاً ذکر شد و اگر انحراف او به این حدّ نباشد ولی عرفاً زیاد باشد، بنابر احتیاط واجب، باید نمازش را دوباره بخواند و امّا اگر مقدار کمی گردنش را کج کند، نمازش باطل نمی‌شود، هرچند این کار مکروه است.
    مبطل ششم:تکلّم و سخن گفتن عمدی
    مسئله ۱۳۵۴ . اگر نمازگزار عمداً در نماز سخنی گفته و حرفی بزند، آن حرف دو صورت دارد:
    صورت اوّل: دو حرف یا بیشتر داشته باشد: در این صورت - هرچند بنابر احتیاط واجب حرفی که می‌زند معنا نداشته باشد - نمازباطل می‌شود.
    صورت دوّم:یک حرفی باشد: در این صورت بازهم در دو مورد نماز باطل است:
    الف. آن حرف در لغت یا امثال آن معنا داشته باشد؛ مثل «قِ» که در زبان عربی به معنای «نگهداری کن» است.
    ب. آن حرف بی معنا باشد، امّا برای معنایی به کار رود مثلاً کسی در بین نماز خواندنِ نمازگزار از وی حرف دوم الفبا را سؤال کند و او در جواب تنها بگوید: «ب».
    ولی اگر یک حرفی گه گفته هیچ معنایی را نرساند، نماز باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۳۵۵ . اگر سهواً کلمه‏ای بگوید که یک حرف یا بیشتر دارد، هرچند آن کلمه معنا داشته باشد، نمازش باطل نمی‌شود ولی بنابر احتیاط، لازم است بعد از نماز سجده سهو به جا آورد که توضیح آن خواهد آمد.
    مسئله ۱۳۵۶ . سرفه کردن و آروغ زدن در نماز اشکال ندارد و احتیاط لازم آن است که در نماز به اختیار خود، «آه» نکشد و ناله نکند و امّا گفتن کلمه «آخ» و «آه» و مانند اینها، اگر عمدی باشد، نماز را باطل می‌کند.
    مسئله ۱۳۵۷ . اگر کلمه‏ای مثل «اَللهُ‏ اَکبَر» یا «سُبْحانَ الله» را به قصد ذکر و به نیّت قربت بگوید و در موقع گفتن آن، صدا را بلند کند، به قصد اینکه چیزی را به دیگری بفهماند، اشکال ندارد[۲] و همچنین اگر کلمه‏ای را به قصد ذکر و به نیّت قربت به طور معمول بگوید هرچند بداند که این کار سبب می‌شود که کسی متوجّه مطلبی شود، مانعی ندارد.
    مسئله ۱۳۵۸ . اگر کلمه‏ای مثل «اللهُ‏ اَکبَر» یا «سُبْحانَ الله» را بدین جهت که چیزی به کسی بفهماند به قصد ذکر بگوید و انگیزه‏اش در گفتن اصلِ ذکر، متوجّه کردن دیگری باشد، باز هم نمازش صحیح است، شایان ذکر است این مطلب در مورد ذکر مطلق می‌باشد ولی در اذکار واجب یا مستحب نماز، اگر انگیزه‌اش اعلام به دیگران باشد لازم است در این اعلام، قصد قربت داشته باشد و بدون قصد قربت ذکر واجب یا مستحب محقّق نمی‌شود.
    مسئله ۱۳۵۹ . اگر نمازگزار در گفتن عبارت «اللهُ‏ اکبر»، «یا‌الله» و مانند آن برای فهماندن مطلبی به دیگران، اصلاً قصد ذکر نکند به گونه‌‌ای که لفظ را در معنای دیگری غیر معنای اصلیش استعمال کند یا قصد هر دو امر را بکند طوری که کلمه را در هر دو معنا به کار برده باشد، نمازش باطل می‌شود؛ مگر اینکه جاهل قاصر و در غیر تکبیرةالاحرام باشد.[۳]
    مسئله ۱۳۶۰ . خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار آیه‏ای که سجده واجب دارد، اشکال ندارد و حکم خواندن آن چهار آیه، در نماز، در مسائل (۱۲۹۶ و ۱۲۹۷) ذکر شد.
    مسئله ۱۳۶۱ . دعا کردن در نماز اشکال ندارد[۴] ولی احتیاط مستحب است که به غیر عربی دعا نکند.
    مسئله ۱۳۶۲ . اگر قسمتی از حمد و سوره و ذکرهای نماز را عمداً یا احتیاطاً چند مرتبه بگوید، اشکال ندارد.
    احکام سلام کردن و جواب سلام دادن
    مسئله ۱۳۶۳ . در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند، باید جواب وی را بدهد؛ ولی جواب باید مثل سلام باشد، یعنی نباید کلمه‌‌ای را بر اصل سلام اضافه نماید؛ مثلاً اگر فردی به نمازگزار بگوید:«سَلامٌ عَلَیکُمْ» در مقابل، نمازگزار نباید عمداً در جواب بگوید: «سَلامٌ عَلَیکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه» و اگر فرد سلام کننده کلمه «سلام» را قبل از «عَلَیکُمْ» بگوید، بنابر احتیاط لازم، نباید نمازگزار در جواب، کلمه «عَلَیکُمْ» یا «عَلَیک» را قبل از کلمه «سلام» بگوید، همچنین احتیاط مستحب آن است که جواب کاملاً همان طوری باشد که او سلام کرده است، مثلاً اگر فرد گفته «سَلامٌ عَلَیکُمْ»، نمازگزار در جواب بگوید: «سَلامٌ عَلَیکُمْ‌‌» و اگر فرد گفته «السَّلامُ عَلَیک»، نمازگزار بگوید: «السَّلامُ عَلَیک» ولی در جواب «عَلَیکمُ السَّلام» می‌‌تواند «عَلَیکمُ السَّلام» یا «السَّلامُ عَلَیکم» یا «سَلامٌ عَلَیکم» بگوید.
    مسئله ۱۳۶۴ . اگر فردی به قصد سلام کردن، کلمه «سَلام» را به تنهایی و بدون ذکر «عَلَیک» بگوید، جواب سلام او واجب است و نمازگزار در نماز به عنوان پاسخ سلام، می‌‌تواند کلمه «سَلام» را به تنهایی بکار برده و «عَلَیک» را در تقدیر در نظر گیرد یا اینکه «سَلامٌ عَلَیک» بگوید و کلمه «عَلَیک» را اظهار نماید.
    مسئله ۱۳۶۵ . انسان باید جواب سلام را چه در نماز و چه در غیر نماز، فوراً بگوید و اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول بدهد که اگر جواب بگوید، عرفاً جواب آن سلام به حساب نیاید، چنانچه در نماز باشد، نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
    مسئله ۱۳۶۶ . فرد باید جواب سلام را چه در نماز و چه در غیر نماز، طوری بگوید که سلام کننده بشنود، ولی اگر سلام کننده ناشنوا باشد یا سلام کننده سلام داده و سریع رد شود، چنانچه ممکن باشد که جواب سلام را با اشاره یا مانند آن به او بفهماند، جواب دادن لازم است و اگر فهماندن جوابِ سلام به سلام کننده ممکن نباشد، جواب دادن در نماز جایز نیست و در غیر نماز نیز لازم نمی‌باشد.
    مسئله ۱۳۶۷ . اگر مُجری رادیو یا تلویزیون به مخاطبین خود سلام کند و مخاطبین به طور غیر حضوری از طریق رادیو یا تلویزیون، سلام وی را بشنوند، جواب سلام بر آنان واجب نیست؛ بلکه در نماز جایز نمی‌‌باشد، امّا اگر فرد از طریق تماس تلفنی و مانند آن به دیگری سلام کند، به گونه‌‌ای که دو طرف صدای یکدیگر را به هنگام گفتگو، به طور مستقیم دریافت می‌‌کنند، جواب سلام لازم است.
    مسئله ۱۳۶۸ . اگر زن یا مرد نامحرم یا بچّه ممیّز یعنی بچّه‏ای که خوب و بد را می‌فهمد، به نمازگزار سلام کند، نمازگزار باید جواب او را بدهد و اگر زن به لفظ «سَلامٌ عَلَیک» یا «سَلامٌ عَلَیک» به مرد نمازگزار سلام کند، نمازگزار مرد می‌‌تواند در جواب بگوید «سَلامٌ عَلَیک» یا «سَلامٌ عَلَیک» یعنی کاف را کسره ( ـِ ) بدهد.
    مسئله ۱۳۶۹ . اگر نمازگزار جواب سلام را عمداً ندهد، هرچند معصیت کرده ولی نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۳۷۰ . اگر کسی به نمازگزار غلط سلام کند، واجب است جواب او را بدهد و بنابر احتیاط واجب، باید جواب سلام را به طور صحیح بگوید.
    مسئله ۱۳۷۱ . واجب است نمازگزار جواب سلام را به قصد تحیّت بگوید و مانعی ندارد که قصد دعا هم بکند یعنی از خداوند متعال برای کسی که سلام کرده، سلامتی بخواهد.
    مسئله ۱۳۷۲ . جواب سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می‌کند و جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان در صورتی که کافر ذمّی نباشند، واجب نیست و اگر ذمّی باشند، بنابر احتیاط واجب، به کلمه «عَلَیْک» اکتفاء شود.
    مسئله ۱۳۷۳ . اگر کسی به عدّه‏ای سلام کند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است؛ ولی اگر یکی از آنان جواب دهد، کافی است هرچند جواب دهنده که مخاطب فرد سلام کننده بوده، بچّه نابالغ ممیّز باشد. به عنوان مثال، سخنرانی که از قبل از شروع سخنرانی، در اولین لحظه ملاقات، به جمع حاضر در آن مکان سلام می‌‌کند یا فردی که وارد مسجد یا مکانی دیگر می‌‌شود و به جمع حاضر در آن مکان سلام می‌‌کند یا مُجری رادیو و تلویزیون که در اوّلین لحظه ملاقات، به مخاطبین حاضر در همان مکان، سلام می‌‌نماید و موارد دیگرِ مانند آن، جواب سلام او بر همه مخاطبین حاضر که به آنها سلام شده است، واجب می‌باشد؛ ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است و در این حکم فرقی بین گفتن سَلامٌ عَلَیکُمْ یا سَلامٌ عَلَیکُمْ جَمیعاً نیست.
    مسئله ۱۳۷۴ . اگر کسی به عدّه‏ای سلام کند و شخصی که سلام کننده قصد سلام دادن به او را نداشته باشد جواب بدهد، باز هم جوابِ سلام او بر آن عدّه واجب است.
    مسئله ۱۳۷۵ . اگر فرد به عدّه‏ای سلام کند و کسی که بین آنها مشغول نماز است، بداند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را نداشته و به دیگران که مشغول نماز نیستند سلام کرده است، در این صورت فرد نمازگزار نباید جواب بدهد؛ هرچند افراد دیگر که به آنان سلام شده جواب سلام را عمداً یا سهواً نگویند.
    مسئله ۱۳۷۶ . اگر فرد به عدّه‏ای سلام کند و کسی که بین آنها مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته یا نه، نباید در بین نماز جواب بدهد و همچنین است، بنابر احتیاط واجب، اگر بداند قصد او را هم داشته ولی دیگری زودتر جواب سلام را بدهد، امّا اگر بداند قصد او را هم داشته و دیگری جواب ندهد، یا شک کند که دیگران جوابش را داده‏اند یا نه، باید جواب او را بگوید.
    مسئله ۱۳۷۷ . اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند، بنابر احتیاط واجب، باید هر یک جواب سلام دیگری را بدهد.
    مسئله ۱۳۷۸ . سلام کردن مستحب است و در روایت است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر، سلام کند.
    مسئله ۱۳۷۹ . در غیر نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید مثلاً اگر کسی گفت: «سَلامٌ عَلَیْکمْ» در جواب بگوید: «سَلامٌ عَلَیْکمْ وَرَحْمَةُ اللّه‏».
    مبطل هفتم: خندیدن عمدی (قهقهه)
    مسئله ۱۳۸۰ .  قهقهه زدن عمدی، نماز را باطل می‌کند؛ هرچند بدون اختیار بوده ولی مقدّماتش اختیاری باشد؛ بلکه چنانچه مقدّماتش هم اختیاری نباشد، در صورتی که وقت برای دوباره خواندن نماز باقی باشد، بنابر احتیاط لازم، باید آن را دوباره بخواند و چنانچه وقت برای آن نباشد، نماز صحیح است و منظور از قهقهه، خنده بلند و با صدا که شامل کشیدن صدا و دور دادن آن در گلو است می‌باشد، امّا خنده صدا داری که عرفاً قهقهه محسوب نشود، مبطل نماز نیست؛ هرچند احتیاط مستحب پرهیز از آن است. همچنین تبسّم و لبخند نماز را باطل نمی‌کند؛ هرچند عمدی باشد.
    مسئله ۱۳۸۱ . اگرنمازگزار عمداً بی‌صدا بخندد یا سهواً با صدا بخندد، به گونه‌ای که صورت نماز به هم نخورد، نمازش اشکال ندارد.
    مسئله ۱۳۸۲ . اگر برای جلوگیری از صدای خنده، حالش تغییر کند، مثلاً رنگش سرخ شود، در باطل شدن نمازش اشکال است و احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند.
    مسئله ۱۳۸۳ . اگر نمازگزار به علّت ندانستن مسأله در نماز با صدای بلند بخندد (قهقهه بزند)، چنانچه جاهل قاصر باشد نه جاهل مقصّر (یعنی در ندانستن و جهل خود معذور باشد) و صورت نماز نیز به هم نخورده باشد نمازش صحیح است.
    مبطل هشتم: گریه عمدی برای کار دنیا
    مسئله ۱۳۸۴ . اگر نمازگزار عمداً و با اختیار با صدا یا بی‌صدا برای امور دنیا یا به سبب یاد آوردن میّتی گریه کند بنابراحتیاط واجب نمازش باطل می‌شود.
    مسئله ۱۳۸۵ . اگر نمازگزار بدون اختیار گریه کند به گونه‌ای که گریه بر او غالب و چیره شود و نتواند گریه خویش را کنترل نماید، چنانچه مقدّماتش اختیاری باشد، حکم گریه کردن عمدی و با اختیار را دارد یعنی بنابر احتیاط واجب نمازش باطل می‌شود؛ بلکه چنانچه مقدّماتش هم اختیاری نباشد، در صورتی که وقت برای دوباره خواندن نماز باقی باشد و فرد بتواند بدون گریه نماز را بخواند، بنابر احتیاط لازم، باید آن را دوباره بخواند و امّا چنانچه وقت نباشد نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۳۸۶ . اگر گریه بر نمازگزار غالب و چیره شود به گونه‌ای که گریه او قابل پیشگیری و کنترل نباشد و در تمام وقت نماز جز در حال گریه نتواند نماز بخواند، هرچند در نماز، تنها به انجام واجبات نماز اکتفاء نماید، در این صورت باید نمازش را با همان حال بخواند و صحیح است.
    مسئله ۱۳۸۷ . اگر نمازگزار از ترس خداوند متعال یا از روی شوق به او یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد؛ بلکه از بهترین اعمال عبادی محسوب می‌شود.
    مسئله ۱۳۸۸ . اگر نمازگزار در مقام دعا برای خواستن حاجت دنیوی، از روی تذلّل و فروتنی در پیشگاه خداوند متعال گریه کند و حاجتش را از او بخواهد، اشکال ندارد و نمازش صحیح است.[۵]
    مسئله ۱۳۸۹ . گریه در نماز برای مصایب وارده بر حضرت سیّد الشّهداء أبا عبد اللّه الحسین(علیه‌السلام) یا سایر ائمّه هدیٰ(علیهم‌السلام) با قصد قربت و نزدیک شدن به درگاه الهی، اشکال ندارد.
    مبطل نهم: انجام فعل کثیر و کاری که صورت نماز را به هم بزند
    مسئله ۱۳۹۰ .  کاری که صورت نماز را به هم بزند، مثل به هوا پریدن و مانند آن، نماز را باطل می‌کند و فرق ندارد عمدی باشد یا از روی فراموشی، یا اینکه بی اختیار پیش آید.
    مسئله ۱۳۹۱ . اشاره کردن با دست، زدنِ دست بر روی پا یا دست دیگر برای فهماندن چیزی به دیگری، برداشتن چیزی از روی زمین مثل قرآن یا کتاب دعا، بغل کردن نوزاد، کشتن حشره موذی، راه رفتن به مقدار کم برای برداشتن مهر نماز از روی طاقچه و مانند آن با شرایط ذیل اشکال ندارد:
    ۱. صورت نماز به هم نخورد. ‌۲. نمازگزار از قبله منحرف نشود. ۳. در حال حرکت قرائت و ذکرهای نماز را نگوید. ۴. موالات در نماز و سایر شرایط صحیح بودن نماز را رعایت نماید.
    مسئله ۱۳۹۲ . اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که عرفاً نگویند نماز می‌خواند، نمازش باطل می‌شود.
    مسئله ۱۳۹۳ . اگر در بین نماز کاری انجام دهد یا مدّتی ساکت شود و شک کند که صورت نماز به هم خورده یا نه، باید نماز را دوباره بخواند، ولی بهتر این است که آن را تمام کرده و سپس دوباره به جا آورد.
    مبطل دهم: خوردن و آشامیدن
    مسئله ۱۳۹۴ . اگر فرد در نماز طوری بخورد یا بیاشامد که صورت نماز از بین برود به طوری که نگویند نماز می‌خواند - عمداً باشد یا از روی فراموشی - نمازش باطل می‌شود؛ امّا اگر طوری باشد که صورت نماز از بین نرود، چنانچه عمدی باشد، بنابر احتیاط واجب، نماز باطل می‌شود و آن را دوباره بخواند ولی اگر از روی فراموشی و سهو باشد، نمازش اشکال ندارد.
    مسئله ۱۳۹۵ . اگر در بین نماز، غذایی را که در دهان یا بین دندان‌‌ها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمی‌شود و نیز اگر کمی قند یا شکر و مانند اینها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود، اشکال ندارد.
    مبطل یازدهم:پدید آمدن شک‌های باطل در رکعت‌‌‌های نماز
    مسئله ۱۳۹۶ . اگر برای نمازگزار، یکی از شک‌های باطل کننده پیش آید، مثل اینکه در رکعت‌‌های نماز دو رکعتی واجب یا سه رکعتی، یا در دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی قبل از سر گذاشتن بر مهر در سجده دوم، شک نماید و شک وی باقی مانده و ثابت گردد، نمازش باطل می‌باشد.
    مبطل دوازدهم:زیاد یا کم کردن عمدی یا سهوی رکن نماز
    مسئله ۱۳۹۷ . اگر رکن نماز را عمداً یا سهواً کم کند یا چیزی را که رکن نیست عمداً کم کند یا چیزی از اجزای نماز را عمداً اضافه کند، نماز باطل می‌شود و همچنین اگر رکنی را مثل رکوع یا دو سجده از یک رکعت، سهواً اضافه کند، نمازش، بنابر احتیاط واجب، باطل می‌شود و امّا اضافه کردن تکبیرة الاحرام به طور سهوی، مبطل نماز نیست.
    یک قاعده کلّی
    مسئله ۱۳۹۸ . اگر بعد از نماز شک کند که در بین نماز کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داده یا نه، نمازش صحیح است.
    [۱] . از بین رفتن شرط «طهارت حدثی(با وضو و غسل بودن)» و شرط «قبله»، خصوصیّتی دارد که در مبطلات جداگانه‌ای ذکر می‌شود.
    [۲] . در این مورد، نمازگزار در اصل گفتن ذکر، قصد قربت دارد ولی ‌در بلند کردن صدا، قصد قربت ندارد و انگیزه‌اش فهماندن مطلبی ‌به دیگری ‌است.
    [۳] . به عنوان مثال، نمازگزار در حال نماز متوجّه می‌‌شود که خطری ‌متوجّه بچّه است. وی ‌بدون قصد ذکر، عبارت «الله اکبر» را در معنای «بچه رابگیرید» استفاده می‌‌نماید یا آنکه با گفتن «الله اکبر» آن را برای ‌دو معنا «خدا بزرگتر است و بچه را بگیرید» به کار می‌برد که در این صورت، نماز باطل می‌‌شود؛ مگر آنکه جاهل قاصر باشد.
    [۴] . البتّه دعا کردن نباید طوری ‌باشد که موالات معتبر در قرائت یا اذکار واجب نماز را که در مسأله ۱۳۲۳ ذکر شد، به هم بزند.
    [۵] . به طور مثال اگر نمازگزار در قنوت نماز برای ‌امر دنیوی ‌مانند شفای ‌مریض یا رفع فقر دعاء نماید و در آن حال برای ‌نشان دادن درماندگیش واظهار فروتنی ‌در پیشگاه خداوند متعال، گریه نماید، اشکال ندارد و نماز باطل نمی‌‌شود.
    ◀ بازگشت به فهرست
  21. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۳۲۶] [۱۳۲۷] [۱۳۲۸] [۱۳۲۹] [۱۳۳۰] [۱۳۳۱] [۱۳۳۲] [۱۳۳۳] [۱۳۳۴] [۱۳۳۵] [۱۳۳۶] [۱۳۳۷] [۱۳۳۸] [۱۳۳۹] [۱۳۴۰] [۱۳۴۱] فهرست قنوت نماز ترجمه نماز تعقیبات نماز سجده شکر احکام صلوات مکروهات نماز قنوت نماز
    مسئله ۱۳۲۶ . در تمام نمازهای واجب و مستحب، قبل از رکوع رکعت دوم، مستحب است قنوت خوانده شود و در نمازهای صبح ومغرب و عشاء و نماز جمعه، این مستحب تأکید بیشتری دارد؛ ولی در نماز شَفْع احتیاط واجب آن است که قنوت را رجاءً انجام دهد و در نماز وتْر با آنکه یک رکعت می‌باشد، خواندن قنوت قبل از رکوع مستحب است. نماز جمعه، دو قنوت مستحب دارد که یکی در رکعت اول قبل از رکوع و دیگری در رکعت دوم بعد از رکوع می‌باشد و نماز آیات پنج قنوت و نماز عید فطر و قربان در دو رکعت چند قنوت دارد که توضیح آن در فصل مربوط به هریک، ذکر می‌شود.
    مسئله ۱۳۲۷ . مستحب است قبل از قنوت تکبیر بگوید و در قنوت، دست‌‌ها را مقابل صورت و کف آنها را رو به آسمان و پهلوی هم نگه دارد و به جز انگشت شست، انگشت‌‌های دیگر را به هم بچسباند و به کف دست‌‌ها نگاه کند؛ بلکه بنابر احتیاط واجب، بدون دست بلند کردن، جز در مورد ضرورت، قنوت صحیح نیست.
    مسئله ۱۳۲۸ . دعا کردن در قنوت نماز، به غیر زبان عربی، اشکال ندارد و نماز را باطل نمی‌‌کند؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند ولی وظیفه قنوت با دعا به غیر زبان عربی، بنابر احتیاط واجب، انجام نمی‌‌شود.[۱]
    مسئله ۱۳۲۹ . در قنوت، هر دعا یا مناجات یا ذکری را بگوید هرچند یک «سُبْحانَ اللهِ» باشد کافی است و بهتر است این دعاء را که دعای فرج نامیده می‌شود بخواند: «لا اِلهَ إلَّا اللهُ الْحَلیمُ الْکریمُ، لا ‌اِلهَ إلَّا اللهُ الْعَلیُّ الْعَظیٖمُ، سُبْحانَ اللّهِ‏ِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاَرَضینَ السَّبْعِ وَمٰا فیهِنَّ وَمٰا بَینَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمینَ» و بهتر است بعد از آن بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا وَعافِنا وَاعْفُ عَنّا إِنَّک عَلیٰ کلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ».
    مسئله ۱۳۳۰ . مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند؛ ولی برای کسی که نماز را به جماعت می‌خواند، اگر امام جماعت صدای او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نیست.
    مسئله ۱۳۳۱ . اگر عمداً قنوت نخواند قضاء ندارد و اگر آن را فراموش کند و پیش از آنکه به حدّ رکوع برسد یادش بیاید، مستحب است بایستد و آن را بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، مستحب است بعد از رکوع آن را قضاء ‌کند و امّا اگر در سجده یا بعد از آن یادش بیاید، مستحب است بعد از سلامِ نماز، قنوت را قضاء نماید؛ هرچند مدّت طولانی گذشته باشد و در این حال بهتر است قضای آن را نشسته و رو به قبله انجام دهد و اگر در حال رفتن به سمت سجده یادش بیاید بنابر احتیاط واجب نباید برگردد؛ بلکه بعد از نماز رجاءً قضای آن را انجام دهد.
    ترجمه نماز
    ۱. ترجمه سوره حمد
     «بِسْمِ اللهِ‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحیٖمِ»: «بِسْمِ اللهِ‏ِ» یعنی «ابتدا می‌کنم به نام خدا، ذاتی که جامع جمیع کمالات است و از هر گونه نقص، منزّه می‌‌باشد و عقل‌ها در آن متحیرند».
     «الرَّحْمنِ الرَّحیٖمِ» یعنی «رحمتش واسع و بی‌نهایت است و در دنیا شامل مؤمن و کافر می‌شود و در آخرت مختصّ به مؤمنین است».
     «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» یعنی «ثنا و حمد مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است».
     «اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ» معنای آن گذشت.
     «مٰالِک یوْمِ الدّیٖنِ» یعنی «ذات توانایی که صاحب اختیار روز جزاست».
     «إیٖاک نَعْبُدُ وَإیٖاک نَسْتَعیٖنُ» یعنی «فقط تو را عبادت می‌کنیم و فقط از تو کمک می‌خواهیم».
     «اِهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیٖمَ» یعنی «ما را به راه راست هدایت کن (که آن دین اسلام است)».
     «صِراطَ الَّذیٖنَ اَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ» یعنی «به راه کسانی که به آنان نعمت داده‏ای (که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران(علیهم‌السلام) و شهداء و صدّیقین و بندگان صالح و شایسته خداوند متعال هستند)».
     «غَیرِ الْمَغْضُوْبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضّالّیٖنَ» یعنی «نه به راه کسانی که بر ایشان غضب کرده‏ای و نه راه آن کسانی که گمراهند».
    ۲. ترجمه سوره توحید (قل هو الله‏ احد)
     «بِسْمِ اللهِ‏ِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ» معنای آن گذشت.
     «قُلْ هُوَ اللهُ‏ُ اَحَدٌ» یعنی «بگو (ای محمّد(صلی الله علیه و آله) که خداوند، خدایی است یگانه».
     «اللهُ‏‏ الصَّمَدُ» یعنی «خدایی که از تمام موجودات بی نیاز و همه به او نیازمند هستند».
     «لَمْ یلِدْ وَلَمْ یوْلَدْ» یعنی «فرزند ندارد و فرزند کسی نیست».
     «وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً اَحَدٌ» یعنی «هرگز مشابه و معادلی ندارد و کسی همتای او نیست».
    ۳. ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است
     «سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِهِ» یعنی «پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزّه است و من مشغول ستایش او هستم».
     «سُبْحانَ رَبِّیَ الْأَعْلیٰ وَبِحَمْدِهِ» یعنی «پروردگار من که از هر کسی بالاتر است، از هر عیب و نقصی پاک و منزّه می‌‌باشد و من مشغول ستایش او هستم».
     «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» یعنی «خدا بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می‌کند».
     «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَاَتُوْبُ اِلَیهِ» یعنی «طلب آمرزش می‌کنم از خداوندی که پرورش دهنده من است و من به سوی او توبه و بازگشت می‌نمایم».
     «بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ اَقُوْمُ وَاَقْعُدُ» یعنی «به یاری خدای متعال و قوّه او برمی‌خیزم و می‌نشینم».
    ۴. ترجمه قنوت
     «لا اِلهَ‌ إلَّا اللهُ ‌الْحَلیٖمُ ‌الْکریٖمُ» یعنی «نیست‌ خدایی ‌سزاوار پرستش مگر خداوند یکتای بی‌همتایی که صاحب حلم و کرم است».
     «لا إِلهَ إلَّا اللهُ ‌‏الْعَلیُّ‌ الْعَظیٖمُ» یعنی «نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خداوند یکتای بی‌همتایی که بلند مرتبه و بزرگ است».
     «سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ و رَبِّ الْأَرَضیٖنَ السَّبْعِ» یعنی «پاک ومنزّه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است».
     «وَمٰا فیٖهِنَّ وَمٰا بَینَهُنَّ و رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیٖمِ» یعنی «پروردگار هر چیزی است که در آسمان‌ها و زمین‌‌ها و ما بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است».
     «وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعٰالَمینَ» یعنی «حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام جهانیان است».
    ۵. ترجمه تسبیحات اربعه
     «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا اِلهَ إلَّا اللهُ‏ُ وَاللهُ اَکبَرُ» یعنی «خداوند متعال، پاک و منزّه است و حمد و ثناء، مخصوص اوست و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خداوند متعال و او بزرگتر است از اینکه او را وصف کنند».
    ۶. ترجمه تشهّد و سلام نماز
     «اَلْحَمْدُ لِلّهِ، اَشْهَدُ اَنْ‌لا اِلهَ إلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریٖک لَهُ» یعنی «حمد و ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت می‌دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد».
     «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» یعنی «شهادت می‌دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) ‏ بنده خدا و فرستاده اوست».
     «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» یعنی «خدایا رحمت بفرست بر محمّد و آل محمّد».
     «وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ و ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» یعنی «قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند و رفیع گردان».
     «السَّلامُ عَلَیک اَیُّهَا النَّبیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ» یعنی «درود و سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد».
     «السَّلامُ عَلَینا وَعَلیٰعِبادِ اللهِ‏ِ الصّٰالِحیٖنَ» یعنی «درود و سلام از خداوند متعال بر ما نمازگزاران و تمام بندگان شایسته او».
     «السَّلامُ عَلَیکمْ وَرَحْمةُ اللهِ‏ِ وَبَرکاتُهُ» یعنی «درود و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد» و احتیاط مستحب است در این دو سلام به طور اجمالی قصد سلام بر کسانی را داشته باشد که مقصود شرع مقدس اسلام از این دو سلام، آن‌ها بوده‌اند. هرچنداز بعضی از روایات استفاده می‌شود آن‌ها دو ملک راست و چپ و مؤمنین می‌باشند.
    تعقیبات نماز
    مسئله ۱۳۳۲ . مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب، یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود و این مستحب، بعد از نمازهای واجب مخصوصاً صبح، تأکید بیشتری دارد.
    مسئله ۱۳۳۳ . تعقیب نماز لازم است متّصل به آخر نماز باشد و فرد مشغول کاری که صورت تعقیب را به هم زده و با صدق «تعقیب» سازگار نیست، نشده باشد و از آن جا که حالات افراد و زمان و مکان - از نظر مسافر یا غیر مسافر بودن، اضطرار یا اختیار داشتن، مریض یا سالم بودن - مختلف است، برخی از کارها در بعضی از حالات با صدق تعقیب سازگار است؛ ولی همان کار در بعضی از حالات دیگر سازگار نیست، حالتی که مسلّماً در آن حال، صورت تعقیب به هم نخورده و خواندن ذکر و دعا و قرآن در آن، تعقیب شمرده می‌شود (در موارد معمولی و غیر سفر و حالت اضطراری دیگر) حالت نشسته می‌باشد، که فرد به دعا و مانند آن مشغول باشد و ظاهر آن است که تنها نشستن بعد از نماز بدون این که مشغول دعا و ذکر و مانند آن شود تعقیب نیست.
    مسئله ۱۳۳۴ . بهتر است نمازگزار در همان جایی که نماز خوانده، رو به قبله و پیش از آنکه وضو و غسل و تیمّم او باطل شود، تعقیبات را بخواند.
    مسئله ۱۳۳۵ . لازم نیست تعقیبات به عربی خوانده شود؛ ولی بهتر است مواردی که در کتاب‌‌های معتبر دعا[۲] نقل شده است خوانده شود. از جمله تعقیبات نقل شده، گفتن سه مرتبه «اللهُ أَکبَر» بعد از سلام نماز است به این گونه که مثل سایر تکبیرات نماز، در حال گفتن هر تکبیر، دست‌ها را بلند کند و تا مقابل صورت بالا بیاورد، آنگاه آن را پایین بیاندازد و از تعقیباتی که سفارش زیادی به آن شده است، تسبیح حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) است که باید به این ترتیب گفته شود: (۳۴) مرتبه «اللهُ أَکبَرُ»، بعد از آن (۳۳) مرتبه «الْحَمْدُ لِلّهِ»، بعد از آن (۳۳) مرتبه «سُبْحانَ اللهِ‏» و می‌توان «سُبْحانَ اللهِ‏» را پیش از «الْحَمْدُ لِلهِ» گفت، ولی بهتر است بعد از «الْحَمْدُ لِلهِ ‏» گفته شود.
    سجده شکر
    مسئله ۱۳۳۶ . مستحب است نمازگزار بعد از نماز، چه نماز واجب و چه نماز مستحب، سجده شکر نماید و همین قدر که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارد، کافی است ولی بهتر است صد مرتبه یا سه مرتبه یا یک مرتبه «شُکراً لِلّهِ یا «شُکراً» یا «عَفْواً» بگوید و نیز مستحب است هر وقت نعمتی به انسان می‌رسد یا بلایی از او دور می‌شود، سجده شکر به جا آورد.
    مسئله ۱۳۳۷ . احتیاط واجب آن است که در سجده شکر، پیشانی را بر مهر یا شیء دیگری که سجده بر آن صحیح است، گذاشته و بنابر احتیاط مستحب، جاهای دیگر بدن را به دستوری که در سجده نماز گفته شد، بر زمین بگذارد.
    شایان ذکر است اگر سبب و علّتی برای انجام سجده شکر پیش آمد و فرد نمی‌توانست بر زمین سجده نماید، برای سجده، با سرش اشاره ‌‌کند و گونه‌‌اش را بر ظاهر یا باطن کف دستش[۳] ]قرار ‌‌دهد و شکر خداوند متعال را انجام ‌‌دهد.
    احکام صلوات
    مسئله ۱۳۳۸ . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابو القاسم را بگوید یا بشنود، هرچند در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد. همچنین است حکم، اگر کلماتی مانند رسول اللّه، پیامبر اکرم، پیغمبر خدا و مانند آن، که مراد از آن، حضرتش باشد یا ضمیری که به حضرتش برگشت می‌کند، را بگوید یا بشنود.
    مسئله ۱۳۳۹ . موقع نوشتن اسم یا لقب یا کنیه مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) مستحب است فرد، صلوات را هم به طور کامل بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت(صلی الله علیه و آله) را یاد می‌کند، صلوات بفرستد.
    مکروهات نماز
    مسئله ۱۳۴۰ . موارد ذیل در نماز مکروه شمرده شده است:
    ۱. نمازگزار در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ برگرداند به طوری که نگویند روی خود را از قبله برگردانده است.
    ۲. نمازگزار در یک رکعت از نماز واجب بعد از حمد، دو سوره بخواند مگر مورد استثنایی که در مسأله‌ (۱۱۶۰) گذشت.
    ۳. در نماز چشم‌‌ها را بر هم بگذارد یا به طرف راست و چپ بگرداند.
    ۴. با ریش و دست خود بازی کند.
    ۵. ناخن خویش را بجود.
    ۶. موی محاسن خویش را به دندان گرفته و بجود.
    ۷. انگشت‌‌ها را داخل هم نماید یا انگشت‌ها را بشکند.
    ۸. آب دهان را بیرون بیندازد.
    ۹. آب بینی را بگیرد (دماغ پاک کردن).
    ۱۰. خمیازه بکشد البتّه در صورتی که موجب تولید حرف نگردد.
    ۱۱. مرد دو قدم پا را در حال قیام متّصل و چسبیده به یکدیگر بگذارد.
    ۱۲. به نقش انگشتر یا به قرآن یا کتابی که در مقابل اوست یا هر شیء دیگری که او را به خود مشغول نماید نگاه کند.
    ۱۳. موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف کسی ساکت شود.
    ۱۴. حدیث نفس کند و در ذهن خویش امور دنیوی را ترتیب دهد.
    ۱۵. و نیز هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد، مکروه می‌باشد.
    مسئله ۱۳۴۱ . موقعی که انسان خوابش می‌آید و نیز موقعی که نیاز به دفع ادرار و مدفوع دارد، مکروه است نماز بخواند و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در سایر کتب به طور مفصّل ذکر شده است.
    [۱] . بنابراین اگر در قنوت، تنها به دعای فارسی اکتفا کند، بنابر احتیاط واجب مثل این است که قنوت را به جا نیاورده است. [۲] . در این زمینه می‌‌توان به کتاب مفاتیح الجنان محدّث قمی ‌رضوان الله تعالی ‌علیه مراجعه نمود.
    [۳] . کف دست شامل انگشتان دست هم می‌‌شود
     
    ◀ بازگشت به فهرست
  22. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۲۱۱] [۱۲۱۲] [۱۲۱۳] [۱۲۱۴] [۱۲۱۵] [۱۲۱۶] [۱۲۱۷] [۱۲۱۸] [۱۲۱۹] [۱۲۲۰] [۱۲۲۱] [۱۲۲۲] [۱۲۲۳] [۱۲۲۴] [۱۲۲۵] [۱۲۲۶] [۱۲۲۷] [۱۲۲۸] [۱۲۲۹] [۱۲۳۰] [۱۲۳۱] [۱۲۳۲] [۱۲۳۳] فهرست واجبات رکوع و احکام آن خم شدن قیام قبل از رکوع ذکر رکوع استقرار و آرامش بدن قیام بعد از رکوع احکام دیگر رکوع مستحبّات رکوع ۶. رکوع
    مسئله ۱۲۱۱ . نمازگزار در هر رکعت بعد از قرائت باید رکوع کند؛ یعنی طوری که در مسائل بعد ذکر می‌شود، خم شود.
    واجبات رکوع و احکام آن
    ۱. خم شدن
    مسئله ۱۲۱۲ . خم شدن باید به اندازه‌ای باشد که بتواند سر همه انگشتها از جمله انگشت شست را به زانو بگذارد. خم شدن به این مقدار برای زنان، بنابر احتیاط واجب است.
    مسئله ۱۲۱۳ . خم شدن باید به قصد رکوع و خضوع در برابر پروردگار متعال باشد؛ پس اگر به قصد کاری دیگر مثلاً برای کشتن جانوری یا برداشتن چیزی از روی زمین خم شود، نمی‌‌تواند آن را رکوع به حساب آورد؛ بلکه باید بایستد و دوباره برای رکوع خم شود و با این عمل، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمی‌شود.
    مسئله ۱۲۱۴ . هر گاه فرد رکوع را به طور غیر معمول به جا آورد؛ مثلاً به چپ یا راست خم شود یا زانوها را به جلو بیاورد، هرچند دست‌‌های او به زانو برسد، صحیح نیست.
    مسئله ۱۲۱۵ . اگر به اندازه رکوع خم شود، ولی سر انگشتان را به زانو نگذارد، اشکال ندارد.
    مسئله ۱۲۱۶ . کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد؛ مثلاً دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو می‌رسد، یا زانوی او پایین‌تر از مردم دیگر است که باید زیاد خم شود تا دستش به زانو برسد، باید به اندازه معمول خم شود.
    مسئله ۱۲۱۷ . کسی که نشسته رکوع می‌کند، باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و احتیاط مستحب است به قدری خم شود که صورت مقابل جای سجده برسد.
    مسئله ۱۲۱۸ . اگر بعد از آنکه به حدّ رکوع رسیده، عمداً سر از رکوع بردارد و دو مرتبه به اندازه رکوع خم شود، نمازش باطل است.
    ۲.قیام قبل از رکوع (متّصل به رکوع)
    مسئله ۱۲۱۹ . قیام متّصل به رکوع که از ارکان نماز می‌باشد آن است که فرد از حالتِ ایستاده به رکوع برود؛ بنابراین اگر مثلاً فرد بعد از خواندن حمد و سوره به دلیلی مثل برداشتن چیزی از روی زمین لحظه‌ای بنشیند، لازم است دوباره بایستد و از حالت ایستاده رکوع برود و چنانچه از همان حال نشسته بدون اینکه بایستد به رکوع برود، نمازش باطل است. بنابر این قیام متّصل به رکوع به معنای مکث و درنگ قبل از رکوع نیست.
    ۳. ذکر رکوع
    مسئله ۱۲۲۰ . نمازگزار واجب است در رکوع، ذکر بگوید و بهتر آن است که در حال اختیار، در رکوع، سه مرتبه «سُبْحانَ اللهِ‏ِ» یا یک مرتبه «سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِهِ[۱] » بگوید، هرچند گفتن هر ذکری که در آن تعظیم و تمجید خداوند متعال باشد، کافی است؛ ولی بنابر احتیاط واجب، باید به همین مقدار باشد، مثلاً سه مرتبه «الْحَمْدُلِلّهِ» یا سه مرتبه «اللهُ أَکبَرُ» بگوید و امّا گفتن سایر ذکرها از قبیل استغفار، صلوات، دعاء و طلب حاجت برای خویش یا مؤمنین از خداوند متعال به عنوان ذکر واجب رکوع، کافی نیست و کسی که نمی‌‌تواند «سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ» را خوب ادا کند باید ذکری دیگر مانند سه بار «سُبْحانَ اللهِ» را بگوید و در تنگی وقت یا حال ناچاری و اضطرار، گفتن یک «سبحان الله» کافی است.
    مسئله ۱۲۲۱ . در ذکر واجب رکوع شرط است: الف. موالات را رعایت نموده و آن را به دنبال هم بگوید. ب. آن را به عربی صحیح بگوید یعنی مخارج حروف و حرکات را در هنگام تلفّظ رعایت کند.
    ۴. استقرار و آرامش بدن
    مسئله ۱۲۲۲ . در حال رکوع باید بدن نمازگزار، مستقرّ و آرام باشد و نباید بدن خود را به اختیار، طوری حرکت دهد که از حال آرام بودن و استقرار خارج شود؛ حتّی بنابر احتیاط واجب، زمانی که مشغول به ذکر واجب نیست و اگر عمداً این استقرار را رعایت نکند، نماز، بنابر احتیاط واجب، باطل است؛ حتّی اگر ذکر را در حال استقرار دوباره بگوید.
    مسئله ۱۲۲۳ . اگر در حال رکوع بی‌اختیار حرکت کند که بدن از حال آرام بودن خارج شود، احتیاط واجب است که در این حال سکوت نموده و ذکر رکوع را نگوید و اگر سهواً یا بدون اختیار در این حال ذکر رکوع را بگوید، ذکر صحیح است؛ هرچند بهتر این است که بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگوید؛ ولی اگر کمی حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج نشود یا انگشتان را در حال ذکر حرکت دهد، ضرری ندارد.
    مسئله ۱۲۲۴ . مکث به مقدار گفتن ذکر واجب در رکوع و استقرار و آرامش بدن در حال گفتن ذکرِ واجب، لازم است؛ بنابراین اگر پیش از آنکه به مقدار رکوع خم شود و به حدّ رکوع برسد یا بعد از رسیدن به حدّ رکوع و قبل از آنکه بدن آرام گیرد، عمداً ذکر واجب رکوع را بگوید، نمازش باطل است؛ مگر اینکه دوباره ذکر را در حال استقرار در رکوع بگوید و اگر سهواً و از روی فراموشی ذکر را در حال عدم استقرار، بعد از رسیدن به حدّ رکوع گفته باشد، لازم نیست آن را دوباره بگوید؛ هر‌چند احتیاط مستحب است آن را در حال استقرار دوباره بگوید.
    مسئله ۱۲۲۵ . اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بر دارد، نمازش باطل است؛ حتّی در صورتی که از حدّ رکوع خارج نشده باشد و ذکر رکوع را دوباره بگوید، باز هم به دلیل ترک عمدی استقرار لازم در رکوع بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است و اگر سهواً قبل از تمام شدن ذکر واجب سر بر دارد نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۲۲۶ . اگر به سبب بیماری و مانند آن، نتواند در رکوع آرام بگیرد، نمازش صحیح است؛ ولی باید پیش از آنکه از حدّ رکوع خارج شود، ذکر واجب را بگوید و چنانچه نتواند به مقدار ذکرواجب - هرچند یک «سُبْحانَ اللهِ» و هرچند بدون آرامش - در حدّ رکوع بماند، واجب نیست ذکر را بگوید ولی احتیاط مستحب آن است که ذکر را بگوید، هرچند بقیه آن را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگوید (یعنی خصوص ذکر واجب نماز رانیت نکند بلکه به این قصد که این ذکر به طور کلّی مطلوب ودارای ثواب است بگوید) و یا اینکه قبل از رسیدن به حدّ رکوع به قصد قربت مطلقه شروع کند.
    ۵. قیام بعد از رکوع
    مسئله ۱۲۲۷ . بعد از تمام شدن ذکر رکوع، واجب است راست بایستد و بنابر احتیاط واجب، بعد از آنکه بدن آرام گرفت، به سجده برود و اگر عمداً پیش از ایستادن به سجده رود، نمازش باطل است و همچنین، چنانچه بعد از تمام شدن ذکر رکوع بایستد ولی عمداً پیش از آرام گرفتن بدن به سجده برود، بنابر احتیاط واجب، نمازش باطل است.
    احکام دیگر رکوع
    مسئله ۱۲۲۸ . هر گاه نتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و از حال ایستاده رکوع کند و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند، باید به اندازه‏ای که عرفاً به آن رکوع گفته می‌شود، خم شود و اگر به این مقدار نیز نتواند خم شود، باید برای رکوع در حال ایستاده با سر اشاره نماید و اگر به طور کلّی از ایستادن در نماز عاجز باشد، باید رکوع را نشسته انجام دهد.
    مسئله ۱۲۲۹ . کسی که نمی‌‌تواند ایستاده رکوع کند ولی برای رکوع می‌‌تواند در حالی‌‌که نشسته‌ است‌ خم‌ شود، باید ایستاده نماز بخواند و برای ‌رکوع با سر اشاره ‌نماید و احتیاط مستحب آن است که نماز دیگری هم بخواند و موقع رکوع آن بنشیند و برای رکوع خم شود.
    مسئله ۱۲۳۰ . کسی که برای رکوع باید با سر اشاره کند، اگر نتواند با سر اشاره کند، باید به نیّت رکوع چشم‌‌ها را بر هم بگذارد و ذکر آن را بگوید و به نیّت برخاستن از رکوع، چشم‌‌ها را باز‌کند و اگر از این هم ناتوان است، باید در قلب خود نیّت رکوع کند و بنابر احتیاط واجب، با دست خود یا مانند آن برای رکوع اشاره کند و ذکر آن را بگوید و در این صورت آخر، اگر نمازگزار می‌تواند در حال نشسته رکوع را با اشاره با سر انجام دهد، باید بنابر احتیاط واجب، نماز را هم ایستاده (که رکوع آن با نیّت در قلب و همراه با اشاره دست و امثال آن باشد) بخواند و هم نشسته (که رکوع آن با اشاره به سر انجام ‌شود) بجا آورد.
    مسئله ۱۲۳۱ . اگر رکوع را فراموش‌کند و پیش از آنکه به سجده برسد یادش بیاید، باید بایستد و بعد به رکوع برود و چنانچه بدون ایستادن در همان حالت خمیدگی به رکوع برود، کافی نیست.
    مسئله ۱۲۳۲ . اگر بعد از آنکه پیشانی به زمین رسید، یادش بیاید که رکوع نکرده لازم است برگردد و رکوع را بعد از ایستادن به جا آورد و در صورتی که در سجده دوم (پس از آنکه سر بر مهر گذاشت) یادش بیاید، نمازش، بنابر احتیاط لازم، باطل است.
    مستحبّات رکوع
    مسئله ۱۲۳۳ . فقهاء رضوان الله تعالی علیهم مستحبّات زیادی را برای رکوع بیان کرده‌‌اند از جمله اینکه:
    ۱. قبل از رفتن به رکوع در حالی که راست ایستاده، تکبیر بگوید.
    ۲. در رکوع، مرد زانوها را به عقب بدهد به گونه‌‌ای که پاها صاف شود و پشتش را صاف نگهدارد و کف دست خود را روی زانوها بگذارد، انگشتان دست را باز کند به نحوی که کاسه زانو را در برگیرد و مستحب است در رکوع، زن‌‌ دست‌ها را بالای زانو بگذارد و زانوها را به عقب ندهد و پشتِ خود را خیلی خم نکند و کمانی نسازد که نشیمن‌گاهش ظاهر شود.
    ۳. گردن را بکشد و مساوی پشت نگه دارد.
    ۴. بین دو قدم را نگاه کند.
    ۵. ذکر رکوع را تکرار کند و آن را به عدد فرد ختم نماید.
    ۶. قبل از ذکر یا بعد از آن، صلوات بفرستد.
    ۷. بعد از آنکه از رکوع برخاست و راست ایستاد، در حال آرامی بدن بگوید:«سَمِعَ اللهُ‏ُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
    [۱] . گفتن «سبحان ربّی ‌العظیم» کافی ‌است و احتیاط مستحب است که «و بحمده» را نیز بگوید.
    ◀ بازگشت به فهرست
  23. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۱۲۳] [۱۱۲۴] [۱۱۲۵] [۱۱۲۶] [۱۱۲۷] [۱۱۲۸] [۱۱۲۹] [۱۱۳۰] [۱۱۳۱] [۱۱۳۲] فهرست نیت واجبات نماز
    مسئله ۱۱۲۳ . واجبات نماز یازده مورد است:
    ۱. نیّت. ۲. قیام (ایستادن). ۳. تکبیرة الاحرام (گفتن اَللهُ أَکبَر در اول نماز). ۴. قرائت. ۵. ذکر. ۶. رکوع. ۷. سجود. ۸. تشهّد. ۹. سلام. ۱۰. ترتیب. ۱۱. موالات (پی در پی بودن اجزای نماز). واجبات به دو دسته رکن و غیر رکن تقسیم می‌شود.[۱]
    مسئله ۱۱۲۴ . بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آنها را به جا نیاورد، عمداً باشد یا سهواً و اشتباهاً، نماز باطل می‌شود و بعضی دیگر رکن نیست یعنی اگر سهواً و اشتباهاً کم گردد، نماز باطل نمی‌شود و ارکان نماز پنج مورد است:
    ۱. نیّت. ۲. تکبیرة الاحرام. ۳. قیام متّصل به رکوع، یعنی از حالت ایستاده به رکوع رفتن و قیام هنگام گفتن تکبیرة الاحرام. ۴. رکوع. ۵. دو سجده از یک رکعت.
    همچنین موالات به معنای اینکه بین کارهای نماز آن قدر فاصله نیاندازد که صورت و عنوان نماز از بین برود، ملحق به ارکان نماز می‌باشد؛ بنابراین اگر سهواً بین افعال نماز به مقداری فاصله بیاندازد که به مجموع آنها عنوان نماز صدق نکند، نماز باطل است.
    و نیز رعایت ترتیب بین دو رکن نماز، ملحق به ارکان حساب می‌شود؛ بنابراین اگر مثلاً نمازگزار بعد از نماز متوجّه شود که از روی فراموشی در رکعت اول نماز، دو سجده آن را قبل از رکوعِ همان رکعت انجام داده، نمازش باطل است؛ بلکه اگر هنوز در رکعت اول باشد و متوجّه شود که ابتدا دو سجده را انجام داده و بعد رکوع نموده، بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است و بنابر احتیاط واجب دوباره انجام دادنِ دو سجده بعد از رکوع کافی نیست.
    مسئله ۱۱۲۵ . چنانچه نمازگزار رکنی را زیاد نماید، در صورتی که عمدی باشد، نماز باطل می‌شود و در صورتی که از روی اشتباه و سهو باشد، اگر زیادی در رکوع یا در دو سجده از یک رکعت باشد، نماز، بنابر احتیاط لازم، باطل می‌باشد و گرنه، باطل نیست. بنابراین تکبیرة الاحرام از جهت زیادی، رکن نیست و قیام رکنی متصل به رکوع بدون اضافه شدنِ رکوع ممکن نیست. در نیّت هم زیادی معنا ندارد.
    ۱.نیت
    مسئله ۱۱۲۶ . انسان باید نماز را به نیّت قربت یعنی برای کوچکی و اظهار بندگی در پیشگاه خداوند متعال به جا آورد و لازم نیست نیّت را از قلب خود بگذراند یا مثلاً به زبان بگوید: چهار رکعت نماز ظهر می‌خوانم قربةً إلی الله‏.
    مسئله ۱۱۲۷ . اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیّت کند که چهار رکعت نماز می ‌خوانم و معیّن نکند ظهر است یا عصر، نماز او باطل می‌باشد ولی کافی است نماز ظهر را به عنوان نماز اول و نماز عصر را به عنوان نماز دوم تعیین کند و نیز کسی که مثلاً قضای نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضاء یا نماز ظهر ادایی را بخواند، باید نمازی را که می‌‌خواهد بخواند، در نیّت معیّن کند.
    مسئله ۱۱۲۸ . انسان باید از اول تا آخر نماز به نیّت خود باقی باشد، پس اگر در بین نماز، طوری غافل شود که اگر از او بپرسند چه می‌‌کنی، نداند چه بگوید، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۱۲۹ . انسان باید فقط برای کوچکی در پیشگاه خداوند متعال نماز بخواند، پس چنانچه نمازگزار ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم، نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا هم خدا و هم مردم را در نظر بگیرد.
    مسئله ۱۱۳۰ . اگر قسمتی از نماز را هرچند اندک، برای غیر خدا به جا آورد، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد، یا مستحب باشد مثل قنوت، اگر آن قصد غیر خدایی به تمام نماز سرایت کند، نمازش باطل است مثلاً اگر فردی قنوت نمازش را از روی ریا ‌‌بخواند و قصدش آن باشد که با خواندن قنوت ریایی، نماز خود را به مردم نشان دهد نمازش باطل است؛ چراکه قصد ریا به اصل نماز سرایت کرده است. همچنین چنانچه قسمتی که ریا کرده واجب بوده و طوری باشد که اگر بخواهد آن را دوباره انجام دهد نماز باطل می‌شود، مثل آنکه فرد رکوع نمازش را از روی ریا بجا آورد - هرچند قصد ریا فقط در رکوع باشد و به همه نماز سرایت نکند - نمازش باطل است. زیرا اگر بخواهد آن را دوباره به قصد قربت بجا آورد رکن زیاد می‌شود.
    مسئله ۱۱۳۱ . اگر نمازگزار در ویژگی هایی غیر از اصل نماز که آن را همراه با نماز انجام می‌دهد ریا نماید، در صورتی نمازش باطل می‌شود که ریا در آن ویژگی به اصل نماز سرایت نماید به عنوان مثال اگر نمازگزار در جای مخصوصی مثل مسجد یا در وقت مخصوصی مثل اول وقت یا به طرز مخصوصی مثلاً با جماعت یا صف اول جماعت نماز بخواند و قصدش از این امر نشان دادن نمازش به مردم باشد، نمازش باطل است. امّا اگر ریا تنها در ویژگی باشد و به اصل نماز سرایت ننماید، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۱۳۲ . اگر فرد در هنگام انجام کارهای نماز علاوه بر قصد انجام امر خداوند به نماز، انگیزه دیگری نیز - که آن انگیزه ریا یا نیّت حرام دیگری نیست - داشته باشد مثل آن که انگیزه اش از خواندن نماز علاوه بر انجام فرمان خداوند، آموزش نماز به فرزندش هم باشد، اگر در این انگیزه ضمیمه (مثل آموزش) قصد قربت داشته باشد نمازش در هرصورت[۲] صحیح است و اگر در انگیزه ضمیمه قصد قربت نداشته باشد، نمازش باطل می‌باشد. (در بعضی از صورت‌ها بنابر احتیاط واجب و در بعضی، بنا بر فتوی باطل است).
    [۱] . شایان ذکر است واجباتی ‌مانند استقرار در حال ذکرهای ‌واجب یا نشستن بین دو سجده و. . . به عنوان واجباتی ‌در ضمن واجباتِ شمرده شده در متن لحاظ شده‌اند و در این تقسیم ‌در کنار بقیه ذکر نشده‌اند و توضیح هر یک در فصل مربوط به خود ذکر می‌‌شود.
    [۲] . فرق ندارد که انگیزه ضمیمه‌‌ای ‌مستقل باشد یا غیر آن.
    ◀ بازگشت به فهرست
  24. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۲۰۰] [۱۲۰۱] [۱۲۰۲] [۱۲۰۳] [۱۲۰۴] [۱۲۰۵] [۱۲۰۶] [۱۲۰۷] [۱۲۰۸] [۱۲۰۹] [۱۲۱۰] ۵. ذکر
    یکی از واجبات نماز ذکر[۱] است. در بین ذکرهای نماز، ذکر تکبیرة الاحرام رکن می‌باشد و سایر ذکرها مثل قرائت، تشهد، سلام، ذکر رکوع، ذکر سجده و... غیر رکن می‌باشند.
    بعضی از ذکرهای نماز مسائل ویژه‌ای دارند که هرکدام در فصل مربوط به خود بیان شده است. امّا ذکرها احکام مشترکی هم دارند که در این فصل به بیان آنها پرداخته می‌شود.
    مسئله ۱۲۰۰ . موقعی که انسان در نماز مشغول گفتن تکبیرة الاحرام و قرائت (حمد و سوره) و تسبیحات اربعه یا ذکر واجب رکوع یا سجود یا سایر ذکرهای واجب نماز است، باید بدنش استقرار داشته و آرام باشد و در موقعی که می‌خواهد کمی جلو یا عقب برود، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید چیزی نگوید.
    مسئله ۱۲۰۱ . ذکرهای مستحبی نماز را اگر به قصد آنچه در نماز وارد شده بگوید، بنابر احتیاط لازم، باید بدن آرام باشد و اگر در حال حرکت بدن، ذکر مستحبّی بگوید مثلاً موقع رفتن به رکوع یا رفتن به سجده تکبیر بگوید، چنانچه آن را به قصد ذکری که در نماز دستور داده‏اند بگوید، آن ذکر صحیح نیست ولی اصل نمازش صحیح می‌باشد و آرام نبودن بدن موجب باطل شدن نماز نمی‌شود، البتّه «بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ اَقُوْمُ وَاَقْعُدُ» را باید در حال بر خاستن بگوید.
    مسئله ۱۲۰۲ . حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد و سوره یا تسبیحات اربعه یا تشهّد و سلام اشکال ندارد، هرچند احتیاط مستحب است که آنها را هم حرکت ندهد.
    مسئله ۱۲۰۳ . انسان باید نماز را به عربی صحیح بخواند و این حکم اختصاص به حمد و سوره ندارد و شامل تمام ذکرهای واجبِ نماز مثل تسبیحات اربعه، ذکر رکوع، ذکر سجده، تشهّد و سلام نیز می‌شود.
    مسئله ۱۲۰۴ . نمازگزار باید در مورد حروفی که تلفّظ فارسی آنها با عربی تفاوت دارد و تلفّظ اشتباه آنها موجب تغییر معنا می‌شود، دقّت نماید که آنها را به عربی صحیح ادا نماید؛ این حروف نُه حرف می‌‌باشند که عبارتند از (ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ح، ذ، ث). امّا حروفی که تلفّظ آنها مشترک بین زبان عربی و فارسی است که عبارتند از (أ، إ، ب، ت، ج، خ، د، ر، ز، س، ش، ف، ق، ک، ل، م، ن، و، ه، ی) چنانچه نمازگزار این حروف را به همان زبان فارسی تلفّظ نماید، کافی است هرچند تلفّظ فصیح عربی آنها مناسب‌تر است.
    شایان ذکر است در رعایت مخارج حروف نماز، لازم نیست دقیقاً به طوری که در کتاب‌های تجوید بیان شده اداء شود؛ بلکه کافی است طوری گفته شود که صدایی که از تلفّظ آن حرف شنیده می‌شود، مانند همان صدایی باشد که از عرب زبانان موقع تلفّظ آن حرف شنیده می‌شود.
    مسئله ۱۲۰۵ . در خواندن حمد و سوره و سایر ذکرها، لازم است که در عرف، سخن گفتن به آنها صدق کند و سخن گفتن عبارت است از صدایی که از مخارج و حلق دهان تلفّظ گردد و گوینده چنانچه محیط ساکت باشد، صدای خود را بشنود و شنیدن همهمه صدا نیز کافی است و لازم نیست به گونه‌ای بخواند که تک تک کلماتی را که تلفّظ می‌کند، تشخیص دهد؛ امّا تنها تصوّر کلمات در ذهن بدون آنکه زبان و لب‌ها حرکت کند کافی نیست؛ همچنین حرکت دادن زبان و لب‌ها (لب خوانی) بدون آنکه صدا از مخارج معمول آن خارج شود کافی نمی‌باشد.
    شایان ذکر است این حکم، در غیر نماز، هنگام خواندن قرآن و دعاها نیز جاری است.
    مسئله ۱۲۰۶ . علمای تجوید گفته‏اند اگر در کلمه‏ای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه، ضمّه (ـُ) داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه باشد، مثل کلمه «سُوْء»، باید فرد آن واو را مدّ بدهد؛ یعنی آن را بکشد و همچنین اگر در کلمه‏ای «الف» باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه، فتحه (ـَ) داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه، همزه باشد مثل «جآء» یا «مَلآئِکَة» باید فرد الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمه‏ای «ی» باشد و حرف قبل از «ی» در آن کلمه کسره (ـِ) داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جیٖء»، باید فرد «ی» را با مدّ بخواند و اگر بعد از این حروف «واو و الف و ی» به جای همزه، حرفی باشد که ساکن یا تشدید دار است، باز هم باید فرد این سه حرف را با مدّ بخواند. ولی ظاهراً صحیح بودن قرائت در این چنین مواردی نیاز به مدّ ندارد و کشیدن و مدّ دادن لازم نیست؛ پس چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکند، باز هم نماز صحیح است؛ ولی در مثل «وَلَا الضّآلّینَ» که برای درست ادا شدنِ تشدید و الف، نیاز به مقداری مدّ می‌باشد، باید فرد به همان مقدار که الف و تشدیدِ لام، تلفظ شود، آن را مدّ بدهد، ولی اگر آن را «وَلَا الضَّلِّینَ» (بدون الف) یا «وَلَا الضّٰالینَ» (بدون تشدید لام) بخواند، صحیح نیست.
    مسئله ۱۲۰۷ . احتیاط مستحب آن است که نمازگزار هنگام خواندن هر یک از ذکرهای نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنای وقف به حرکت آن است که فرد، فتحه، کسره و ضمّه (ـَ ـِ ـُ) آخر کلمه‏ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله بدهد؛ مثلاً بگوید: «الرَّحْمنِ الرَّحیٖمِ» و میم «الرَّحیٖمِ» را کسره (ـِ) بدهد و بعد، قدری فاصله بیاندازد و بگوید: «مٰالِک یوْمِ الدّیٖنِ» و معنای وصل به سکون، آن است که فرد فتحه، کسره و ضمّه (ـَ ـِ ـُ) کلمه‏ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید: «الرَّحْمنِ الرَّحیٖمْ» و میم «الرَّحیٖم» را کسره (ـِ) ندهد و فوراً «مٰالِک یوْمِ الدّیٖن» را بگوید. یا در ذکر شریف صلواتِ تشهّد بگوید: (اللهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدْ) و «دال» مُحَمَّد را ساکن تلفّظ نماید و فوراً بقیه ذکر شریف صلوات یعنی (وَ آلِ مُحَمَّد) را بگوید.
    مسئله ۱۲۰۸ . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه‏ای، شک کند که آن آیه یا کلمه‏ را درست گفته یا نه، مثلاً شک کند که «قُلْ هُوَ اللهُ‏ اَحَد» را درست گفته یا نه، می‌‌تواند به شک خود اعتنا نکند؛ ولی اگر آن آیه یا کلمه را احتیاطاً دوباره به طور صحیح بگوید، اشکال ندارد[۲] و اگر چند مرتبه هم شک کند، می‌‌تواند چند بار بگوید؛ امّا اگر به حدّ وسواس برسد، در وسعت وقت نماز، بهتر است تکرار نکند و در وقت کم که تکرار، موجب شود قسمتی از نماز بعد از وقت خوانده شود، جایز نیست.
    مسئله ۱۲۰۹ . اگر انسان کلمه‏ای را (از هریک از ذکرهای واجب نماز)که یاد گرفته صحیح بداند و در نماز همان طور بخواند و بعد بفهمد آن را غلط خوانده، در صورتی که در یادگیری تلفّظِ صحیح آن، کوتاهی نکرده باشد، لازم نیست دوباره نماز را بخواند؛ امّا اگر در یادگیری آن کوتاهی کرده و جاهل مقصّر بوده، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضاء نماید.
    مسئله ۱۲۱۰ . مزد گرفتن برای یاد دادن قرائت و سایر واجبات نماز، بنابر احتیاط واجب، حرام است ولی مزد گرفتن برای یاد دادن مستحبّات آن جایز می‌باشد.
     
    [۱] . شایان ذکر است از آنجا که بعضی ‌از احکام این فصل بین اذکار نماز و قرائت نماز مشترک می‌باشد، از بیان مستقلّ آن در فصل قراتت صرف نظر شده و در این مبحث مطرح شده است.
    [۲] . شایان ذکر است، تکرار سلام‌های نماز احکام خاصی دارد که در مسأله ۱۳۱۲ ذکر می‌شود.
    ◀ بازگشت به فهرست
  25. thaniashar

    احکام نماز
    شماره مسئله ▼ [۱۱۵۹] [۱۱۶۰] [۱۱۶۱] [۱۱۶۲] [۱۱۶۳] [۱۱۶۴] [۱۱۶۵] [۱۱۶۶] [۱۱۶۷] [۱۱۶۸] [۱۱۶۹] [۱۱۷۰] [۱۱۷۱] [۱۱۷۲] [۱۱۷۳] [۱۱۷۴] [۱۱۷۵] [۱۱۷۶] [۱۱۷۷] [۱۱۷۸] [۱۱۷۹] [۱۱۸۰] [۱۱۸۱] [۱۱۸۲] [۱۱۸۳] [۱۱۸۴] [۱۱۸۵] [۱۱۸۶] [۱۱۸۷] [۱۱۸۸] [۱۱۸۹] [۱۱۹۰] [۱۱۹۱] [۱۱۹۲] [۱۱۹۳] [۱۱۹۴] [۱۱۹۵] [۱۱۹۶] [۱۱۹۷] [۱۱۹۸] [۱۱۹۹] فهرست احکام قرائت رکعت اوّل و دوّم احکام قرائت رکعت سوم و چهارم مستحبات و مکروهات قرائت نماز ۴. قرائت
    مسئله ۱۱۵۹ . یکی از واجبات نماز قرائت است که احکام آن به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: الف. احکام قرائت رکعت اول و دوم نماز که در آن حمد و سوره خوانده می‌شود. ب. احکام قرائت رکعت سوم و چهارم نماز که در آن تسبیحات اربعه یا حمد خوانده می‌شود و توضیح احکام مربوط به آنها در مسائل آینده ذکر می‌شود.
    احکام قرائت رکعت اوّل و دوّم
    مسئله ۱۱۶۰ . در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول، حمد و بعد از آن، سوره دیگری غیر از حمد بخواند و بنابر احتیاط واجب، سوره‌ای که می‌خواند سوره کامل باشد و سوره «الضُّحیٰ» و «اَلَمْ نَشْرَحْ» و همچنین سوره «فیٖل» و «قُرَیش» در نماز، بنابر احتیاط واجب، یک سوره حساب می‌شود و با هم خوانده می‌‌شوند و حکم خواندن سوره‌های سجده دار در فصل سجده‌های واجب قرآن خواهد آمد.
    مسئله ۱۱۶۱ . اگر وقت نماز تنگ باشد یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند مثلاً بترسد که اگر سوره را بخواند، دزد یا درنده یا چیز دیگری به او صدمه بزند یا آنکه کاری داشته باشد که عرفاً ضروری حساب می‌شود، می‌‌تواند سوره را نخواند بلکه در صورت تنگی وقت و در بعضی از موارد ترس، نباید سوره را بخواند.
    مسئله ۱۱۶۲ . اگر سوره را به قصد این که خواندن آن بخشی از نماز است عمداً قبل از حمد بخواند، نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را قبل از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از ابتدا بخواند.
    مسئله ۱۱۶۳ . اگر در نماز واجب حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است و آن را ادامه دهد و احتیاط مستحب است بعد از نماز سجده سهو انجام دهد.
    مسئله ۱۱۶۴ . اگر پیش از آنکه برای رکوع خم شود، بفهمد که حمد و سوره را نخوانده باید هر دوی آنها را بخواند و اگر بفهمد تنها سوره را نخوانده، باید فقط سوره را بخواند ولی اگر بفهمد سوره را خوانده امّا حمد را نخوانده، باید اول حمد و بعد از آن، دوباره سوره را بخواند و نیز اگر خم شود و پیش از آنکه به حدّ‌ رکوع برسد بفهمد حمد و سوره، یا سوره تنها، یا حمد تنها را نخوانده، باید بایستد و به همین دستوری که بیان شد، عمل نماید.
    مسئله ۱۱۶۵ . در نماز جمعه و نماز صبح و ظهر و عصر روز جمعه، مستحب است فرد در رکعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون را بخواند و اگر فرد مشغول یکی از این دو سوره در نماز جمعه یا نمازهای روز جمعه شود، بنابر احتیاط واجب، نمی‌‌تواند آن را رها کند و سوره دیگری را بخواند هرچند به نصف سوره نرسیده باشد.
    مسئله ۱۱۶۶ . اگر فرد بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللهُ‏ أَحَد» یا سوره «قُلْ یا أَیها الْکافِرُوْنَ» شود، نمی‌‌تواند آن را رها کند و سوره دیگری را بخواند ولی در نماز جمعه و نمازهای روز جمعه، اگر فرد قصد خواندن سوره جمعه و منافقون را داشته باشد ولی از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقون، یکی از دو سوره «قُلْ هُوَ اللهُ‏ أَحَد» یا «قُلْ یا أَیها الْکافِرُوْنَ» یا سوره دیگری را بخواند، می‌‌تواند آن را قبل از رسیدن به نصف رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند و احتیاط واجب آن است که بعد از رسیدن به نصف، خواندن آن را رها ننماید.
    مسئله ۱۱۶۷ . اگر فرد در نماز جمعه یا نمازهای روز جمعه عمداً سوره «قُلْ هُوَ اللهُ‏ أَحَد» یا سوره «قُلْ یا أَیها الْکافِرُوْنَ» را بخواند، هرچند به نصف نرسیده باشد، بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
    مسئله ۱۱۶۸ . اگر در نماز، غیر سوره «قُلْ هُوَ اللهُ‏ أَحَد» و «قُلْ یا أَیها الْکافِرُوْنَ» سوره دیگری بخواند، تا زمانی ‌‌که به نصف سوره نرسیده می‌‌تواند آن را رها کند و سوره دیگری بخواند (مگر در موارد مسأله ۱۱۶۵) و پس از رسیدن به نصف، بنابر احتیاط واجب، به طور کلّی رها کردن آن و خواندن سوره دیگر جایز نیست.
    مسئله ۱۱۶۹ . اگر انسان مقداری از سوره را فراموش کند یا از روی ناچاری مثلاً به علّت تنگی وقت یا جهت دیگر، تمام نمودن آن ممکن نباشد، می‌‌تواند آن سوره را رها کرده و سوره دیگری را بخواند هرچند به نصف هم رسیده باشد یا سوره‏ای که می‌خوانده «قُلْ هُوَ اللهُ‏ أَحَد» یا «قُلْ یا‌أَیها الْکافِرُوْنَ» باشد و در صورت فراموشی، می‌‌تواند به همان مقدار که خوانده است اکتفاء نماید.
    مسئله ۱۱۷۰ . تعیین سوره هنگام خواندن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیٖم» لازم نیست و نمازگزار می‌تواند ابتدا «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیٖم» را بدون معیّن کردن سوره خاصّ بگوید سپس سوره‌ای را که می‌خواهد بخواند معیّن کند. امّا اگر نمازگزار ابتدا «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیٖم» را به نیّت سوره خاصّ بگوید، چنانچه بخواهد سوره‌ای غیر از آن را بخواند احتیاط واجب آن است که آن را دوباره بگوید.
    مسئله ۱۱۷۱ . بر مرد، بنابر احتیاط، واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند.[۱]
    مسئله ۱۱۷۲ . بر مرد و زن، بنابر احتیاط، واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند به جز موارد استثنایی که در مسأله (۱۱۷۵) ذکر می‌شود.
    مسئله ۱۱۷۳ . مرد، بنابر احتیاط واجب، باید در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد که تمام کلمات حمد و سوره حتّی حرف آخر آنها را بلند بخواند.
    مسئله ۱۱۷۴ . زن می‌‌تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود و موردی باشد که رساندن صدا به نامحرم، حرام است[۲] ، باید آهسته بخواند و اگر عمداً بلند بخواند، بنابر احتیاط واجب، نمازش باطل است.
    مسئله ۱۱۷۵ . مستحب است «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» حمد و سوره نماز ظهر و عصر بلند خوانده شود و نیز مستحب است حمد و سوره نماز ظهر روز جمعه بلند خوانده شود و امّا حمد و سوره نماز جمعه بنابر احتیاط واجب باید بلند خوانده شود.
    مسئله ۱۱۷۶ . ملاک در بلند و آهسته خواندن، ظاهر شدن یا ظاهر نشدن جوهره صدا نیست، بلکه ملاک، بلند یا آهسته بودن از نظر عرف است بنابراین اگر در هنگام خواندن حمد و سوره نماز صبح یا مغرب یا عشا توسّط مردان، جوهره صدا اظهار نشود ولی عرف آن را صدای بلند حساب کند، کافی است.
    مسئله ۱۱۷۷ . اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته بخواند عمداً بلند بخواند بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، نماز صحیح است و در این مورد فرقی بین جاهل قاصر و مقصّر نیست و نیز فرقی ندارد که نمازگزار اصل لزوم بلند یا آهسته خواندن را نمی‌دانسته - مثل آنکه نمی‌دانسته سوره نماز صبح را باید بلند بخواند - یا اینکه نسبت به بعضی از مسائل بلند یا آهسته خواندن، اطّلاع نداشته مثل اینکه نمی‌‌دانسته ملاک در بلند یا آهسته بودن، نظر عرف است و اگر در بین خواندن حمد وسوره بفهمد اشتباه کرده، لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند هرچند احتیاط مستحب است دوباره بخواند.
    مسئله ۱۱۷۸ . اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از معمول صدایش را بلند کند، مثل آنکه آنها را با فریاد بخواند، نمازش باطل می‌‌شود.
    مسئله ۱۱۷۹ . انسان باید قرائت نماز را صحیح بخواند و کسی که به هیچ صورت نمی‌‌تواند همه سوره حمد را صحیح بخواند، باید به همان صورت که می‌‌تواند، بخواند به شرط آنکه مقداری را که صحیح می‌خواند قابل توجّه باشد ولی اگر آن مقدار ناچیز باشد، بنابر احتیاط واجب، باید مقداری از بقیه قرآن را که می‌‌تواند صحیح بخواند به آن ضمیمه کند و اگر نمی‌تواند باید تسبیح (سُبْحانَ الله) را به آن ضمیمه کند و امّا کسی که نمی‌‌تواند به کلّی سوره بعد از حمد را صحیح بخواند، لازم نیست چیزی به جای آن بخواند و در هر صورت، احتیاط مستحب آن است که نماز را به جماعت به جا آورد.
    مسئله ۱۱۸۰ . اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را عمداً یا به جهت آنکه جاهل مقصّر است، نگوید یا به جای حرفی، حرف دیگری را بگوید مثلاً به جای «ض»، «ذ» یا «ز» بگوید یا فتحه یا کسره یا ضمّه (ـَ ـِ ـُ) حروف را رعایت نکند به گونه‏ای که غلط شمرده شود یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.
    مسئله ۱۱۸۱ . کسی که حمد را به خوبی نمی‌داند باید سعی کند وظیفه خود را به یکی از صورت‌هایی که در مسأله بعد ذکر می‌شود، انجام دهد، چه با یاد گرفتن یا تلقین باشد و چه با اقتدا در جماعت، یا با تکرار نماز در موارد شک باشد و اگر وقت تنگ شده است، چنانچه نماز را به طوری که در مسأله (۱۱۷۹) گفته شد بخواند، نمازش صحیح است ولی در صورتی که در یاد گرفتن کوتاهی کرده اگر ممکن باشد، برای فرار از عقوبت، باید نمازش را به جماعت بخواند.
    مسئله ۱۱۸۲ . اگر فرد فتحه یا کسره یا ضمّه (ـَ ـِ ـُ) کلمه‏ای را نداند یا اینکه نداند مثلاً کلمه‏ای با «س» است یا با «ص»، باید وظیفه خود را به گونه‌ای که شرعی باشد، انجام دهد مثل آنکه:
    الف. طرز تلفّظ صحیح کلمه را یاد بگیرد.
    ب. یا نمازش را به جماعت بخواند.
    ج. یا آن را دو جور یا بیشتر بخواند و قصد کند آنچه در واقع صحیح است جزء نماز باشد. البته این قسمت در صورتی صحیح است که شکلِ غیر صحیح کلمه، عرفاً ذکر غلط یا قرآن غلط شمرده شود، مثل آنکه در «اهدنا الصراط المستقیم»، المستقیم را یک بار با (س) و یک بار با (ص) بخواند که یقین کند صحیح آن را خوانده است و در این صورت نماز او صحیح است.
    د. یا آن را تنها به یک صورت بخواند و چنانچه بعد از نماز معلوم شود که همان صورت صحیح بوده نمازش صحیح است و اگر غلط باشد باید آن را در صورتی که در آموختن و فراگیری قرائت کوتاهی کرده است دوباره بخواند امّا چنانچه این امر به علّت فراموشی آنچه یاد داشته، باشد دوباره خواندن نماز واجب نیست.
    احکام قرائت رکعت سوم و چهارم
    مسئله ۱۱۸۳ . نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز می‌‌تواند فقط یک حمد بخواند یا یک مرتبه تسبیحات اربعه بگوید یعنی یک مرتبه بگوید:«سُبْحانَ اللهِ‏ِ وَالْحَمْدُ لِلهِ وَلا إِلهَ إلَّا اللهُ وَاللهُ أَکبَرُ» و بهتر آن است که سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید و می‌‌تواند در یک رکعت، حمد و در رکعت دیگر، تسبیحات اربعه بگوید و بهتر است در هر دو رکعت تسبیحات اربعه بخواند ولی مستحب بودن دو بار گفتن تسبیحات اربعه ثابت نیست و اگر بخواهد آن را دو بار بگوید، چنانچه در دفعه دوم به عنوان مطلق ذکر بگوید، مانعی ندارد.
    مسئله ۱۱۸۴ . در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید و اگر به مقدار آن هم وقت ندارد، کافی است یک مرتبه «سُبْحانَ اللهِ‏» بگوید.
    مسئله ۱۱۸۵ . بر مرد و زن، بنابر احتیاط، واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد یا تسبیحات اربعه را آهسته بخوانند - چه در نماز ظهر و عصر و چه مغرب و عشاء - و چنانچه آن را از روی عمد یا فراموشی یا ندانستن مسأله بلند بخواند حکم آن همانند حکم حمد و سوره است که قبلاً ذکر شد.
    مسئله ۱۱۸۶ . اگر در رکعت سوم و چهارم، حمد بخواند، واجب نیست «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ‏» آن را هم آهسته بگوید مگر آنکه مأموم در نماز جماعت باشد که در این صورت، باید حمد را آهسته بخواند و احتیاط واجب آن است که «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ‏» را هم آهسته بگوید.
    مسئله ۱۱۸۷ . کسی که نمی‌‌تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند، باید در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد بخواند.
    مسئله ۱۱۸۸ . اگر نمازگزار در دو رکعت اول نماز به خیال اینکه دو رکعت آخر نماز است، تسبیحات اربعه بگوید، چنانچه قبل از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر بعد از رسیدن به حدّ رکوع یا بعد از رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۱۸۹ . اگر نمازگزار در دو رکعت آخر نماز به خیال اینکه در دو رکعت اول است حمد بخواند، یا در دو رکعت اول نماز با اینکه گمان می‌کرده در دو رکعت آخر است حمد بخواند، چه قبل از رکوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۱۹۰ . اگر نمازگزار در رکعت سوم یا چهارم می‌خواست حمد بخواند، تسبیحات به زبانش آمد یا می‌خواست تسبیحات بخواند، حمد به زبانش آمد، چنانچه به کلّی خالی از قصد نماز بوده - حتّی در ضمیر ناخود آگاه - باید آن را رها کند و دوباره حمد، یا تسبیحات را بخواند ولی اگر خالی از قصد نبوده مثل آنکه عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده، می‌‌تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.
    مسئله ۱۱۹۱ . کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم، تسبیحات اربعه بخواند، اگر از عادت خود غفلت نماید و به قصد اداء وظیفه مشغول خواندن حمد شود، کافی است و لازم نیست دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند.
    مسئله ۱۱۹۲ . در رکعت سوم و چهارم، مستحب است فرد به تسبیحات اربعه، استغفار را اضافه نماید مثلاً بعد از تسبیحات اربعه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّیٖ وَاَتُوْبُ اِلَیهِ» یا بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لیٖ» و اگر نمازگزار در رکعت سوم یا چهارم شک کند که حمد یا تسبیحات اربعه را گفته یا نه یا آن که در مقدار آنچه خوانده شک دارد مثلاً نمی‌داند تسبیحات اربعه را دو بار گفته یا سه بار، چنانچه مشغول گفتن استغفار نشده، باید حمد یا تسبیحات اربعه را بخواند و نسبت به شک در تعداد تسبیحات بنا را بر عدد کمتر گذارده و تسبیحات را کامل نماید یعنی در مثال بالا بنا را بر دو گذاشته و یک تسبیحات دیگر بگوید و اگر در حال گفتن استغفار یا بعد از گفتن استغفار و قبل از خم شدن برای رکوع یکی از شکهای ذکر شده پیش آید، همین حکم بنابر احتیاط واجب، جاری است.
    مسئله ۱۱۹۳ . اگر در رکوع رکعت سوم یا چهارم، یا در حال رفتن به رکوع شک کند که حمد یا تسبیحات را گفته یا نه یا آنکه شک درتعداد گفتن تسبیحات کند، به شک خود اعتنا نکند هرچند به حد رکوع نرسیده باشد.
    مسئله ۱۱۹۴ . اگر نمازگزار هنگام خواندن حمد و سوره، یا خواندن تسبیحات اربعه، بی‌‌اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود و سهواً یا بی‌اختیار قسمتی از قرائت نماز را در همان حال بخواند، احتیاط مستحب آن است که بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.
    مستحبات و مکروهات قرائت نماز
    مسئله ۱۱۹۵ . مستحب است در تمام نمازها در رکعت اول، سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ» و در رکعت دوم، سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد» خوانده شود.
    مسئله ۱۱۹۶ . مکروه است انسان در هیچ یک از نمازهای یک شبانه روز، سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد» را نخواند.
    مسئله ۱۱۹۷ . خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد» به یک نفَس، مکروه است.
    مسئله ۱۱۹۸ . سوره‏ای (به جز سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد») را که نمازگزار در رکعت اول خوانده، مکروه است در رکعت دوم بخواند امّا اگر این‌ گونه عمل نماید، نماز وی صحیح است و چنانچه نمازگزار سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد» را در هر دو رکعت بخواند، مکروه نمی‌باشد.
    مسئله ۱۱۹۹ . فقهاء بزرگوار رضوان الله تعالی علیهم اموری را در قرائت نماز مستحب شمرده‌‌اند که از جمله آنها موارد زیر است:
    ۱. نمازگزار در رکعت اول، پیش از خواندن حمد بگوید: «اَعُوْذُ بِاللهِ‏ِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ» و بهتر آن است که آن را آهسته بگوید.
    ۲. در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ‏» را بلند بگوید.
    ۳. حمد و سوره را شمرده بخواند.
    ۴. در آخر هر آیه وقف کند یعنی آن را به آیه بعد نچسباند.
    ۵. در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجّه داشته باشد.
    ۶. اگر نماز را به جماعت می‌خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادا می‌خواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد، بگوید «الحَمْدُ لِلّهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمینَ».
    ۷. بعد از خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد»، یک یا دو یا سه مرتبه «کذٰلِک اللهُ رَبّیٖ» یا «کذٰلِک اللهُ رَبُّنا» بگوید.
    ۸. بعد از خواندن سوره، کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.
    ۹. کسی که حمد و سوره و سایر اذکار نماز را می‌خواند در مکانی نماز بخواند که صدای خویش را بشنود و از نماز خواندن در اماکن پر سر و صدا یا محلّ وزش باد پرهیز نماید.
     
    [۱] . شایان ذکر است اگر در نماز جماعت وظیفه مأموم خواندن حمد و سوره باشد باید آن را آهسته بخواند هرچند نماز مغرب و عشاء و نمازگزار مرد باشد.
    [۲] . مثل اینکه زن قرائت نمازش را با صدای ‌لطیف و ظریف به گونه‌ای ‌که معمولاً برای ‌شنونده مهیج است، بخواند.
    ◀ بازگشت به فهرست
×
×
  • اضافه کردن...