رفتن به مطلب

تقوی

کارشناس عقائد
  • تعداد ارسال ها

    157
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1

تمامی مطالب نوشته شده توسط تقوی

  1. تعریف توحید و شرک در لغت و اصطلاح چیست؟ توحید در لغت از ریشه (وح‌د) به معنای انفراد است و از این رو به چیزی اطلاق می شود که جزء ندارد[1] بر همین اساس نیز توحید را در اصطلاح اینگونه تعریف کرده اند: یکی دانستن خدا؛[2] شهید مطهری نیز بیان می دارد توحید یعنی ایمان به خدا و یگانگی خداوند[3] و حضرت آیت الله سبحانی نیز در تبیین این یگانگی بیان داشته اند که توحید یکی دانستن خداوند است از حیث ذات، فعل و عبادات؛[4] بر این اساس یگانه دانستن خداوند را از جهت مراتب متعدد توحید می گویند.[5] توحید به عنوان اساسی ترین اعتقاد مسلمانان در جای جای قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است، بگونه‌‌ای که خداوند متعال در حدود 130 آیه از قرآن کریم به طور صریح یا ضمنی به مسأله توحید پرداخته است و حتی سوره‌ای از قرآن نیز با همین نام نازل شد. آیه اول سوره مبارکه توحید در تبیین جایگاه خداوند متعال اعلام می‌دارد «بگو خداوند، یکتا و يگانه است»[6]. امام صادق علیه السلام در روایتی سبب نزول این سوره را سوال یهودیان از رسول خدا (ص) عنوان می‌کند که به اجمال خداوند متعال معرفی شده است[7]. در مورد همین آیه شریفه، در روایتی از حضرت علی (علیه السلام) در مورد معنای این یگانگی سوال شد، حضرت فرمودند: وقتی گفته می شود خدا یکی است می شود آن را به چهار نوع تصور کرد اول آنکه خدا عدد است در مقابل دو که این امر در مورد خدا محال است دوم آنکه خدا یکی است از نوع خودش این هم در مورد خدا بی معنا است حال می ماند دو نوع دیگر که عبارت است از یکی بودن او به معنای بی همتا بودن، این امر در مورد خدا صحیح است و تصور دیگر آن است که خدا از درون قابل تقسیم نیست به عبارتی خداوند بسیط است.[8] نقطه مقابل توحید شرک است که به معنای شریک قرار دادن و وجود یک چیز در دو شیء می‌باشد، مانند حیوانیت که در انسان و اسب مشترک است؛[9] بر این اساس شرک به این معنا است که کسی یا چیزی را در خصائص و مقامات الهی با خداوند شریک بدانیم در حالی که هیچ چیز مانند خداوند نیست؛[10] قرآن کریم در رد شرک برهان اقامه می کند که «اگر همراه با پرودگار عالم خدایی دیگر در این عالم بود در این عالم فساد ایجاد می شد.»[11] و بر اساس روایات منظور از شرک، شریک قرار دادن برای خدا است به صورت مطلق[12] که می توان برای آن مراتب متعددی را در نظر گرفت از جمله ربوبیت که قرآن به آن اشاره دارد که اگر در این عالم دو مدبر وجود داشته باشد فساد و تباهی عالم را احاطه خواهد کرد. شرک از گناهان کبیره تلقی شده که به هر صورت از مراتبش اتفاق بیفتد موجب دوزخی شدن معتقد به آن است در حدیثی که از امام جواد علیه السلام به نقل از پدر و جد بزرگوارشان روایت شده، از شرک به «بزرگترین گناهان کبیره»[13] تعبیر شده است. [1] المفردات في غريب القرآن-دار القلم نویسنده : الراغب الأصفهاني جلد : 1 صفحه : 857 https://B2n.ir/e29366 [2] معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 58 https://B2n.ir/b46994 [3] نام کتاب : توحید نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 13 https://B2n.ir/u04694 [4] التوحيد والشرك في القرآن الكريم نویسنده : السبحاني، الشيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 5 https://B2n.ir/k56940 [5] التوحيد عند مذهب أهل البيت نویسنده : الحسّون، علاء جلد : 1 صفحه : 9 https://B2n.ir/p26874 [6] سوره اخلاص، آیه 1 ( قُل هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ)، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی [7] تفسیر روایی اهل بیت، ج 18، ص 450 [8] التّوحيد نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 83 https://B2n.ir/q96148 [9] المفردات في غريب القرآن-دار القلم نویسنده : الراغب الأصفهاني جلد : 1 صفحه : 451 https://B2n.ir/r08145 [10] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 10 صفحه : 184 https://B2n.ir/n49953 [11] سوره انبیاء ایه22 ( لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا) [12] تفسير العيّاشي نویسنده : العياشي، محمد بن مسعود جلد : 1 صفحه : 255 https://B2n.ir/k89533 [13] الکلینی، الکافی، ج 2، ص 285
  2. احمد الحسن کیست؟ و چه اعتقاداتی دارد؟ احمد الحسن یا احمد الحسن البصری با نام کامل احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان متولد سال1992م در بصره است او از عشیره البوسویلم یکی از عشایر طایفه صیامر در بخش مدینه واقع در منطقه شمال استان بصره است. در زندگینامه ای که به دست خود او نگاشته شده است آمده به قصد تحصیل وارد حوزه نجف شدم پس از مدتی سطح آن را بسیار نازل یافتم و مشاهده کردم که قرآن و سنت و اخلاق در این حوزه تدریس نمی شود لذا خانه نشین شده و خود به کسب علم مشغول گشتم؛ رفتن به حوزه نیز به دستور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است که حضرت در خواب مرا امر به این کار کردند. [1] احمد اسماعیل در ابتداء کار، خود را فرستاده امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی نموده و بعدها ادعا کرد که او یمانی و مهدی اول از مهدیان دوازده گانه پس از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ او چنین می گوید که جد سومش سلمان فرزند امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. این در حالی است که به نص روایات، خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک روز و یک ماه و یک سال است، چنانکه در روایات به این امر اشاره شده است.[2] و در حال حاضر هیچ نشانه ای مبنی بر خروج خراسانی و سفیانی نیست تا بتوان خروج یمانی را تصدیق کرد. از سوی دیگر یمانی از یمن قیام خواهد کرد نه از منطقه بصره عراق همچنین بر اساس روایات یمانی مردم را به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعوت می کند نه به خود و اگر بیعتی نیز اخذ شود برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اخذ خواهد شد نه برای خودش در حالی که احمد اسماعیل تنها به خودش دعوت می کند[3] و منکرانش را حتی مراجع تقلید را تکفییر می کند.[4] نکته ای که وجود دارد عدم سیادت احمد اسماعیل است او در نجف قبل از ادعا های باطلش عمامه سفید بر سر می گذاشت و به شیخ احمد معروف بود حیدر مشتت نیز بارها از او با عنوان شیخ یاد کرده است.[5] عدم سیادت او آنقدر واضح و غیر قابل توجیه است که موجب سکوت پیروانش در این مورد گشته است و هم از سوی دیگر اعتراف خانواده اش را به دنبال داشته است.[6] احمد اسماعیل ادعاهای دروغین زیادی مطرح کرده از جمله ادعا های او این موارد است:[7] 1. احمد بصری خود را چهارمین نسل از فرزندان امام زمان می داند. 2. احمد بصری خود را دارای مقام عصمت و وارث علم اهل بیت می داند. 3. احمد بصری تصریح دارد که هم سطح ائمه است. 4. علم اصول، فلسفه، منطق، رجال و سندشناسی را در امر دین بدعت می داند. 5. دادن خمس به غیر خود را حرام می داند. 6. تقلید از مراجع را جایز نمی داند و خود را تنها مرجع علوم و معارف دینی می داند. 7. کسانی که به احمد الحسن ملحق نشده اند خارج از امامت و ولایت امیر المومنین هستند. 8. احمد الحسن بیان داشته است از جمله وظایف او نسخ بعضی از احکام است. 9. احمد بصری ادعا دارد که او کسی است که بجای عیسی به صلیب کشیده شده است. [8] 10.احمد الحسن بیان داشته است که اولین از مهدیین و امام سیزدهم شیعه است.[9] در ادامه باید به این نکته اشاره کرد که در رد این ادعا ها، کتاب های متعددی توسط متفکران و مراکز فکری شیعه نگاشته شده است که از جمله آنها می توان به کتاب "ره افسانه" نوشته محمد شهبازیان، کتاب "رسول ابلیس" نوشته محمد مهدی سلمان پور و کتاب "بررسی و نقد مستندات قرآنی جریان انحرافی احمد اسماعیل" نوشته جواد اسحاقیان درچه، اشاره کرد. [1] رسول ابلیس: سلمان پور، محمد مهدی، ص: 31 [2] كتاب الغيبة للنعماني نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 25 https://B2n.ir/f56902 [3] همان ، ج1، ص256 https://lib.eshia.ir/15220/1/256 [4] در مجموعه ای از پرسش ها از احمد اسماعیل سوال شده که چرا او به جای دعوت به امام زمان به خود دعوت می کند؟ او نیز به سوال کمترین اعتنایی نکرده و آن را بی پاسخ رها کرده است! (احمد اسماعیل، الجواب المنیر، ج3، ص40 – 41، س236). [5] رک: بیانیه حیدر مشتت در تاریخ 6 جمادی الثانی1424 که دوبار از احمد اسماعیل با عنوان شیخ احمد یاد کرده است؛ همچنین سخن او درباره احمد اسماعیل که گفته است:(به شیخ احمد متمسک شوید که او ادعاء می کند فرزند امام است)؛ این سخن اخیر را ناظم العقیلی در کتاب اسامری عصر ظهور ص77 از مشتت نقل کرده است. [6] رک: سایت العربیه نت به تاریخ یکشنبه، 26 محرم الحرام 2008، سخنان ژنرال عبدالجلیل خلف، رئیس پلیس استان بصره در زمان قیام احمد اسماعیل. [7] شهبازیان، محمد، ره افسانه، ص: 26-28 https://B2n.ir/f41046 [8] البصری، احمد الحسن، المتشابهات، متشکل از ج1 تا4، ص299. [9] همان، ص253 برای مطلعه بیشتر رجوع شود به کتاب: شهبازیان، محمد، ره افسانه، ص: 193. https://B2n.ir/f41046
  3. چگونه می توان وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از روایات اهل سنت اثبات کرد؟ روایات متعددی در منابع اهل سنت مبنی بر وجود فردی از اهل بیت به نام مهدی که عالم را به عدالت خواهد رساند، وجود دارد که از باب نمونه به تعدادی اشاره خواهد شد؛ 1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی می فرمایند: «المهدیّ منّا اهل البیت» یعنی مهدی از ما اهل بیت است[1] 2. در روایت دیگر آمده است "اگر از عمر دنیا بیش از یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی می‌کند تا آنکه مردی از اهل بیتم مبعوث شود که اسم او اسم من است. او زمین را از قسط و عدل پر می‌کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است". [2] 3. همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند "دنیا به پایان نمی‌رسد تا آنکه مردی از اهل بیتم بر عرب حکومت کند که اسم او اسم من است." [3] 4. در مورد حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روایات اهل سنت چنین آمده است: (المهدی من ولد فاطمه) [4] یعنی مهدی از فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) می باشد. 5. حاکم نیشابوری روایتی را نقل می کند که؛ "ساعت بر پا نمی‌شود تا آنکه زمین پر از ظلم و جور و تعدّی شود، سپس از اهل بیتم کسی خروج می‌کند که آن را پر از عدل و داد می‌کند همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده است." [5] بر اساس این روایات بیان می گردد که از نگاه اهل سنت، ظهور فردی از اهل بیت و از فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) امری قطعی است و او در حالی ظهور خواهد کرد که دنیا پر از ظلم و ستم شده است و حضرت عالم را همچنانکه از ظلم و ستم اشباع شده است پر از عدل و داد خواهد نمود. [1] سنن ابن ماجه نویسنده : ابن ماجه جلد : 2 صفحه : 1367 https://B2n.ir/k58573 [2] سنن أبي داود نویسنده : السجستاني، أبو داود جلد : 4 صفحه : 106 https://B2n.ir/p09481 [3] سنن الترمذي - ت شاكر نویسنده : الترمذي، محمد بن عيسى جلد : 4 صفحه : 505 https://B2n.ir/t16177 [4] سنن ابن ماجه نویسنده : ابن ماجه جلد : 2 صفحه : 1368 https://B2n.ir/y74022 [5] المستدرك على الصحيحين نویسنده : الحاكم، أبو عبد الله جلد : 4 صفحه : 600 https://B2n.ir/z21595
  4. ترسیم مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روایات شیعه و سنی، دارای چه اشتراکاتی است؟ موضوع مهدویت بعنوان یک اصل ثابت در بین شیعه و اهل سنت می باشد و روایات متعددی برای ترسیم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشـریف) در منابع اسلامی بیان گردیده است که در بین روایات شیعه و اهل سنت اشتراکات فراوانی دیده می شود. به برخی از مهم ترین محورهاي مشترك در ترسیم مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشـریف) اشاره می شود. به جهت اختصار به یک آدرس از منابع اهل سنت و یک آدرس از منابع شیعه اشاره می شود. نام و نسب امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف): در روایات متعددي ازشیعه و اهل سنت آمده است که حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشـریف) از فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) است[1]؛ هم نام و هم کنیه با پیامبر(صـلی االله علیه و آله وسلم)[2]، از فرزندان امام علی(علیه السلام)[3] و از نسل فاطمه (علیها السلام)[4] است. شمائل امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف): پیشانی‌اش گشاده و نورانی است و بینی‌اش باریک و کشیده است.[5] در روایت دیگری آمده است سیمایش همچون ماه تابان است که با مضمون چهره اش نورانی است در منابع اهل سنت آمده است[6] حضرت علی(علیه السلام) در وصف ایشان فرمودند "چهره‌اش زیبا است" که می توان مضمون این روایت را در منابع سنی دید.[7] ظهور: برخی از آموزه های مشترک میان مذهب امامیه و اهل سنت عبارت هستند از حتمی بودن ظهور،[8] ظهور امام در کمتر از چهل سالگی،[9] مکـان ظهور در مکه،[10] که نشان از اشتراک در باور مهدویت دارد. زمینه هاي اجتماعی ظهور: گرفتار بودن در سختی و مشکلات[11] فراگیر شدن ستم،[12] این شرایط اجتماعی قبل از ظهور حضرت می باشد که شیعه و اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند. نشانه هاي ظهور: در مورد نشانه های ظهور باید گفت آنها بر دو قسم است برخی از آنها حتمی است و برخی غیر حتمی و نمی توان گفت قطعاً قبل از ظهور حضرت تحقق می یابد در مورد نشانه های حتمی باید گفت آنها عبارت هستند از: یمانی، سفیانی، نداکننده‌ای که از آسمان ندا در می‌دهد، فرو برده شدن در بیداء، کشته شدن نفس زکیه[13]. حکومت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشـریف): در مورد دوران حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آنچه شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند و هردو آن را نقل کرده اند، گسترش عدل و داد و تحقق عدالت در سرتاسر حکومت ایشان است.[14] [1] من لا يحضره الفقيه نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 177 B2n.ir/d62815 / جامع الأحاديث نویسنده : السيوطي، جلال الدين جلد : 18 صفحه : 162 https://B2n.ir/m56681 [2] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 51 صفحه : 67 B2n.ir/q89926 / فرائد السمطین نویسنده : الحمویي الجویني، ابراهیم جلد : 2 صفحه : 326 https://B2n.ir/g02923 [3] الغیبه – شیخ طوسی – ص185 – ح144 B2n.ir/k48276 / العرف الوردی فی اخبار المهدی (چاپ شده در الرسائل العشر) سیوطی – 105 B2n.ir/p32763 [4] / كشف الغمة في معرفة الأئمة ط- القديمة نویسنده : الإربلي، علي بن عيسى جلد : 2 صفحه : 438 B2n.ir/r81171 / المستدرك على الصحيحين نویسنده : الحاكم، أبو عبد الله جلد : 4 صفحه : 601 B2n.ir/x27987 / العرف الوردي في أخبار المهدي نویسنده : السيوطي، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 42 B2n.ir/d45070 [5] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 51 صفحه : 90 B2n.ir/n90977 / سنن أبي داود نویسنده : السجستاني، أبو داود جلد : 4 صفحه : 107 https://B2n.ir/u53461 [6] منتخب الاثر فی الامام الثاني عشر علیه‌السلام نویسنده : الصافي، الشيخ لطف الله جلد : 2 صفحه : 137 https://lib.eshia.ir/10377/2/137 / فرائد السمطین نویسنده : الحمویي الجویني، ابراهیم جلد : 2 صفحه : 314 https://B2n.ir/z55325 [7] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 51 صفحه : 36 B2n.ir/f48631 / فرائد السمطین نویسنده : الحمویي الجویني، ابراهیم جلد : 2 صفحه : 314 https://B2n.ir/z55325 [8] كشف الغمة في معرفة الأئمة نویسنده : المحدث الإربلي جلد : 2 صفحه : 1108 B2n.ir/d35890 / التنوير شرح الجامع الصغير نویسنده : الصنعاني، أبو إبراهيم جلد : 9 صفحه : 177 B2n.ir/k47953 [9]كمال الدين و تمام النعمة نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 316 B2n.ir/w63918 / فرائد السمطین نویسنده : الحمویي الجویني، ابراهیم جلد : 2 صفحه : 124 B2n.ir/q18928 [10]الغيبة نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 477 B2n.ir/t54827 / كمال الدين و تمام النعمة نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 285 B2n.ir/h88245 / كنز العمال نویسنده : المتقي الهندي جلد : 14 صفحه : 265 B2n.ir/m99711 [11] : كتاب الغيبة للنعماني نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 285 B2n.ir/k84623 / سنن ابن ماجه نویسنده : ابن ماجه جلد : 2 صفحه : 1340 https://B2n.ir/g71265 [12] الغيبة نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 46 B2n.ir/z05505 / المستدرك على الصحيحين نویسنده : الحاكم، أبو عبد الله جلد : 4 صفحه : 600 https://B2n.ir/m25889 [13] نام کتاب : الغيبة نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 437 B2n.ir/t51254 / مصنف ابن أبي شيبة نویسنده : ابن أبي شيبة، أبو بكر جلد : 7 صفحه : 514 https://B2n.ir/b35710 [14] كتاب الغيبة للنعماني نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 237 B2n.ir/y42998 / البدايه والنهايه - ط احياء التراث نویسنده : ابن كثير جلد : 6 صفحه : 278 https://B2n.ir/u2320
  5. چه دلیلی بر متولدشدن امام زمان(عجل االله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد؟ دلائل متعددی در موضوع تولد امام زمان (عجل االله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد: 1. تصـریح امام عسـکري(علیه السلام) به ولادت حضرت مهدي(عجل االله تعالی فرجه الشریف).[1] 2. شـهادت دادن قابله ها: حکیمه خاتون به عنوان خواهر امام هادی(علیه السلام) و عمه امام حسن عسکری(علیه السلام) در امر ولادت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حضرت نرگس خاتون را یاری کردند و از افرادی بودند که شاهد این ولادت بابرکت بوده اند[2] و بارها به ولادت ایشان تصریح کرده است.[3] البته عده ای از زنان در این کار به ایشان یاری رسانده اند که عبارت اند از ماریه و نسیم خادمه امام عسکری (علیه السلام) [4] و نیز کنیز سابق ابوعلی خیزرانی.[5] 3. شهادت اصحاب ائمه(علیهم السلام): شـهادت اصحاب و یاران امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام) بر وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود دلیل دیگری بر تولد حضرت می باشد چه دیدار آنها در زمان حیات امام حسن عسکری(علیه السلام) و چه دیدار آنها بعد از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام).[6] 4. گواهی وکلاي امـام مهـدي(عجل االله تعالی فرجه الشـریف) و مطلعان از معجزات ایشان: تحقق معجزاتی برای برخی از افراد بعد از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) به دست امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ملاقات حضرت با این افراد خود دلیل دیگری بر تولد و وجود حضرت است.[7] 5. شـهادت خدمه، کنیزان و غلامان به رؤیت امام مهدي(عجل االله تعالی فرجه الشـریف): افراد متعددی از خدمه و حتی سایر افرادی که به خانه امام حسن عسکری(علیه السلام) رفت و آمد داشتند شهادت داده اند که فرزند امام را دیده اند.[8] 6. شـیوه برخورد حکومت وقت: برخورد حکومت عباسی خود دلیلی بر تولد و وجود امام است زیرا بعد از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) معتمد دستور داد تا خانه ایشان را مورد تفتیش قرار دهند تا بتوانند حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دستگیر کنند. این خود نشان دهنده آن است که برخی از اخبار و سخنان در میان مردم و شیعیان نشان از وجود حضرت بوده است و حکومت را سخت برآشفته بود. در نتیجه سبب تفتیش خانه امام حسن عسکری(علیه السلام) توسط ماموران حکومتی شد.[9] دلایل دیگر: از مواردی دیگری که می توان بر ولادت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به آن استناد کرد اعتراف ابن خلکان (م 681 هجری)؛[10] ذهبی (م 748 هجری)؛[11] و .... از علمای اهل سنت بر وجود فرزند پسر برای امام حسن عسکری(علیه السلام) است. نسب شناسانی مانند؛ العمری (م حدود 460 هجری) [12] و ابن عنبه (م 828هجری) [13] نیز به ولادت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در کتب خود اعتراف کرده اند. [1] الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 328 B2n.ir/e73987 [2] الغیبة / شیخ طوسی / ص 234 / ح 204. B2n.ir/a79713 [3] الکافی / ج 1 / باب 77 / ص 331 / ح 3 B2n.ir/z14208 و اکمال الدین / ج 2 / باب 42 / ص 424 / ح1 و ح2. https://lib.eshia.ir/27045/2/424 [4] اکمال الدین / ج 2 / باب 42 / ص 430 / ح 5؛ B2n.ir/w35513 الغیبة / شیخ طوسی / ص 244 / ح 211. B2n.ir/u02173 [5] اکمال الدین / باب 42 / ج2، ص 431 / ح 7. B2n.ir/y28272 [6] الکافی / ج 1 / باب 76 / ص 329 / ح 4 B2n.ir/h49372 - همان: ج 1 / باب 77 / ص 329 / ح 1؛ B2n.ir/h49372 - همان: باب 77 / ص ‍ 331 / ح 4. https://lib.eshia.ir/11005/1/331 - شیخ صدوق اکمال الدین / ج 2 / باب 63 / ص 441. B2n.ir/z76576 – همان: ج 2 / باب 43 / ص 435 B2n.ir/k88888 – همان: ج 2 / باب 45 / ص 502 / ح 31. B2n.ir/b69964 [7] اکمال الدین / ج 2 / باب 43 / ص 442 / ح 16. B2n.ir/y40808 [8] الکافی / ج 1 / باب 77 / ص 332 / ح 13 B2n.ir/b97921 - همان: ج 1 / باب 77 / ص 331 / ح 6؛ اB2n.ir/z14208 - اکمال الدین / ج 2 / باب 43 / ص 441 / ح 12؛ B2n.ir/z76576 - همان: ج 2 / باب 43 / ص 475 / بعد از حدیث 25. B2n.ir/h51165 – همان: ج 2 / باب 42 / ص 431 / ح 8. B2n.ir/y28272 - الارشاد / ج 2 / ص 354 B2n.ir/r44026 – همان: ج 2 / ص ‍ 352؛ B2n.ir/p39459 - الغیبة / ص 246. B2n.ir/e36951 – همان: ص 268 / ح 231 B2n.ir/e14351 [9] الارشاد / ج 2 / ص 336. B2n.ir/t27558 [10] وفیات الاعیان / ابن خلکان / ج 4 / ص 176. B2n.ir/e43505 [11] سیر اءعلام النبلاء / ذهبی / ج 13 / ص 119 / شرح حال شماره 60. B2n.ir/u46330 [12] المجدی فی أنساب الطالبیین / علي بن محمد العلوي العمري (مشهور به ابن الصوفي) / ص 130. B2n.ir/f78358 [13] عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب/ جمال الدین احمد بن عنبه / ص 199. B2n.ir/q92811
  6. ویژگی های اخلاقی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه می باشد؟ امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جامع تمام فضائل و کمالات هستند زیرا که تنها وجود مقدس ایشان است که در جایگاه معصوم هیچگونه عیب و نقصی ندارند لذا در احادیث، برخی از ویژگی های اخلاقی ایشان آورده شده است که از باب نمونه به برخی از آنها اشاره می شود: دانش گسترده: امام علی(علیه السـلام) درباره او فرمود:(هو اکثرکم علمًا؛ او دانشـمند ترین شـماست).[1] امام باقر(علیه السلام) فرمودند: علم به کتاب و سنت در قلب مهدی ما می روید همانگونه که محصول کاشته شده به بهترین شکل آن روییده می شود.[2] زهد و بی اعتنایی به دنیا: در روایات در مورد ساده زیستی و زهد حضرت امده است:(لباس او خشن و غذایش خشک است).[3] عدالت گستری: در روایات متعددي وارد شده است که:(یملأ الأرض قسطًا وعدًلا؛ امام مهدي(عجل االله تعالی فرجه الشریف) جهان را از عدالت پر می سازد». رسول خدا فرمود مهدی این امت نهمین امام از سلب حسین است و شبیه ترین مردم به من است.[4] بخشـش: پیـامبر(صـلی االله علیه و آله وسـلم)فرمودند مهدی بدون حساب کتاب و شمارش مال را عطا می‌کند و به افراد می‌دهد [5] عمـل به قرآن و سـنت پیامبر(صـلی االله علیه و آله وسـلم): پیامبر(صـلی االله علیه و آله وسـلم)فرمود:(او به سـنت من عمل می کند).[6] در آخر تـذکر این نکته لازم است که امامـان همه از یک نورنـد و صـفات اخلاقی مشترکی دارنـد؛ اما گاه به مناسب شـرایط زمانی، مکانی، و... برخی ازصـفات امامان جلوة بیشتري پیدا می کند. صـفت هاي شـمرده در بالا براي امام مهدي(عجل االله تعالی فرجه الشـریف) به سـبب تشـکیل حکومت جهانی، جلوة ملموس تري پیدا می کند. اوست که دانش و عدالت را برجهان می گسترانـد. عقلها راکامل و مردم را از دنیا زدگی جـدا و به کمالات حقیقی پیوند میدهد. درحکومت مهدوي است که جامعه رنگ خدایی می گیرد و به قرآن و سـنت پیامبر(صلی االله علیه و آله وسلم)و امامان(علیهم السلام) به طورکامل عمل می شود. [1] نام کتاب : منتخب الاثر فی الامام الثاني عشر علیه‌السلام نویسنده : الصافي، الشيخ لطف الله جلد : 2 صفحه : 335 B2n.ir/w45138 / كتاب الغيبة للنعماني نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 214 B2n.ir/z89247 [2] همان، ص334 B2n.ir/k23336 / كمال الدين و تمام النعمة نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 653 B2n.ir/b34944 [3] همان، ص329 B2n.ir/t64436 كتاب الغيبة للنعماني نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 233 B2n.ir/j39196 [4] همان، ج1، ص141 B2n.ir/e56343 كمال الدين و تمام النعمة نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 258 B2n.ir/f01683 [5] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 51 صفحه : 105 B2n.ir/z93998 [6] منتخب الاثر فی الامام الثاني عشر علیه‌السلام نویسنده : الصافي، الشيخ لطف الله جلد : 2 صفحه : 132 B2n.ir/f20834
  7. شواهد قرآنی بر اثبات وجود امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چیست؟ آیات متعددی در قرآن وجود دارد که ائمه(علیهم السلام) در هنگام تبیین و تاویل این آیات، آنها را منطبق بر وجود مقدس امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دانسته اند که از باب نمونه به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد: 1. (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ)[1] ترجمه: و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. امام باقر(علیه السلام) در مورد (عبادی الصالحون) فرموده اند: قائم و اصحاب وي می باشند.[2] 2. (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)[3] ترجمه: خدا به کسانی از شما بندگان که (به خدا و حجّت عصر علیه السّلام) ایمان آرند و نیکوکار گردند وعده فرمود که (در ظهور امام زمان) در زمین خلافتشان دهد چنانکه امم صالح پیمبران سلف را جانشین پیشینیان آنها نمود، و دین پسندیده آنان را (که اسلام واقعی است بر همه ادیان) تمکین و تسلط عطا کند و به همه آنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی، بی هیچ شائبه، شرک و ریا پرستش کنند، و بعد از آن هر که کافر شود پس آنان به حقیقت همان فاسقان تبهکارند. امام صادق(علیه السلام) فرموده است که این آیه دربارة حضرت قائم و اصحاب وي به شمار میرود.[4] 3. (وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)[5] ترجمه: و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث گردانیم. امام على عليه السلام ـ درباره آيه: «خواستيم بر كسانى كه ناتوان نگه داشته شده بودند ···» ـ فرمود : آنان مستضعفان خاندان محمّدند . خداوند ، پس از سختى و مشقّتِ آنان ، مهديشان را مى فرستد و آنان را عزيز مى گرداند و دشمنشان را ذليل مى سازد.[6] 4. (یوم یاتی بعض آیات ربک لاینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل)[7] ترجمه: روزی که بیاید یکی از آیات پروردگارت ایمان کسانی که قبلا ایمان نیاورده‌اند سودی نبخشد، روایت شده است که حضرت صادق(علیه السلام) در مورد این آیه فرموده بودند:«آیات» ائمه هستند و «بعض آیات» قائم آل محمد (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است.[8] 5. (و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر)[9] ترجمه: و در بزرگترین روز حج، خدا و رسولش به مردم اعلام می‌دارند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند. از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) روایت شده است که منظور از حج بزرگ ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد.[10] 6. (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ)[11] ترجمه: موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى كفر درآورده، بوادى نورانى ایمان رهبرى كند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذكر گرداند كه در آن آیاتى است براى هر صبركننده شكرگزارى. در ذیل این آیه حضرت باقر(علیه السلام) فرمودند «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز مرگ و روز قیامت.[12] 7. (بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ)[13] ترجمه: آنچه خدا بر شما باقی گذارد برای شما بهتر است اگر واقعا به خدا ایمان دارید. و من نگهبان شما (از عذاب خدا) نیستم. عمر بن زاهر گويد: مردى از امام صادق (علیه السلام) پرسيد كه به امام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گويند درود بر تو اى امير المؤمنين؟ فرمود: نه، اين نام را خدا مخصوص امير المؤمنين (علیه السلام) نموده، پيش از او كسى بدان ناميده نشده و پس از او هم جز كافر خود را بدان ننامد، گفتم: قربانت، چگونه به او درود گويند؟ فرمود: مى‌گويند: "السلام عليك يا بقيةَ الله" سپس اين آيه را خواند...[14] بر این اساس منظور از "بقیة الله" در آیه شریفه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. [1] أنبیاء، 105 B2n.ir/q15775 [2] منتخب الاثر فی الامام الثاني عشر علیه‌السلام: الصافي، الشيخ لطف الله جلد: 2 صفحه: 32 B2n.ir/q63871 [3] نور، 55 B2n.ir/b31631 [4] منتخب الاثر فی الامام الثاني عشر علیه‌السلام: الصافي، الشيخ لطف الله جلد : 2 صفحه : 45 B2n.ir/e64572 [5] قصص، 5 B2n.ir/h42974 [6] الغيبة: الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 184 https://lib.eshia.ir/15084/1/184 [7] انعام - 158 [8] كمال الدين و تمام النعمة: الشيخ الصدوق جلد: 2 صفحه : 336 https://B2n.ir/j48013 [9] توبه - 3 [10] تفسير العيّاشي: العياشي، محمد بن مسعود جلد: 2 صفحه : 76 https://B2n.ir/x45574 [11] ابراهیم - 5 [12] مسند الإمام الصادق أبي عبد الله جعفر بن محمد(ع): العطاردي، الشيخ عزيز الله جلد : 7 صفحه : 143 https://lib.eshia.ir/86867/7/144 [13] هود - 86 [14] الكافي- ط الاسلامية: الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 411 https://B2n.ir/p32644
  8. اتفاقات و علایمی که هنگام ظهور منجی رخ خواهد داد در ادیان مختلف چیست؟ ادیان مختلف دیدگاه‌های متفاوتی درباره اتفاقاتی که قبل از آمدن منجی رخ خواهد داد، دارند. در اینجا به برخی از این دیدگاه‌ها اشاره می‌شود: آیین هندو: اندیشه موعود در آئین هندو با شخصیت کالکی شکل می‌گیرد که در آخرالزمان ظهور می‌کند، در زمانی که سراسر جهان را ظلم و تاریکی فرا می‌گیرد، ناشایستگان بر جان و مال مردم مسلط می‌شوند. ويشنو بصورت كالكى درزمان آينده ظاهر خواهد گرديد ومانند مسيح براى نجات عالم ميايد وشمشيرى از شعله آتش دردست دارد وبرپشت اسبی سفید سوار است ومیاید تا حق را برقرار و باطل را محوسازد وآن وقت مرحله چهارم دورزمان است و از آن پس دنيا به آخر خواهد رسید.[1] قبل از ظهور او زندگانی اجتماعی و معنوی به نازل ترین حد نزول می‌کند و موجبات زوال نهایی را فراهم می‌سازد. فروامانروایان رعایای خود را می‌کشند و مردمان همسایگان خود را آزار می‌دهند و هیچ چیز معنوی را ارزشی نیست. حتی برهمنان را یاری خاموش کردن مردمان نیست و آنان نیز به راه خود می‌روند. مردمان جویای زر و زورند و حقیقت و عشق از زمین ناپدید و دروغ معیار همه چیز خواهد بود. شعائر مقدس آئینی ناپدید می‌شود، شست وشو تنها بخاطر پاکیزگی انجام می‌گیرد، رضایت متقابل جای مراسم ازدواج را می‌گیرد، گزافه گویی و لاف زدن جای آموختن را فرا می‌گیرد، دزدان و غارت گران قوانین فرمانروایی را وضع می‌کنند و خود فروانروا می‌شوند در این موقع است که او خواهد آمد.[2] و یا در کتاب‌ «بهگود گیتا» از کتب‌ مقدسه‌ هندو‌ آمده ‌است : "آنجا که نیکو کاری از رونق برافتد و تبه کاری بالا گیرد من در قالب تن مجسم شوم و در میان مردم آیم تا اساس خیر نگهبانی کنم و شر براندازم من در هر دور پیدا آیم تا آیین راستی برقرار سازم".[3] آیین زرتشتی: در آئین زرتشت به ظهور مصلح و منجی آخر الزمان تأکید شده است. در کیش زرتشتی یک قدرت کیهانی یا روح خیر به نام اهورا مزدا و یک قدرت کیهانی متضاد یا روح بزرگ شر به نام اهریمن خود نمایی می کند. در طول تاریخ، این دو نیرو با هم تا آخر الزمان در ستیز هستند و در آن زمان خوبی بر شر غلبه می کند و حوزه صلح و پاکی و اعتلای اهورا مزدا فرا می رسد و با ظهور سوشیانس، آخر الزمان آغاز می شود.[4] زرتشت در گاتها (سرودهای) خود از منجی جهان، سوشیانت به ما می گوید که قرار است بیاید و ظلم مردم تشنه به خون و شریر را متوقف کند و جهان را تجدید کند و به مرگ پایان دهد. رجوع شودبه؛ یسنا48:11-12، یسنا 43:3، سوشیانت پیروز و یارانش جهان را شگفت انگیز می کنند. سه منجی از باکره هایی که به طور معجزه آسایی به نطفه زرتشت آغشته شده اند در دریاچه کانسائویا متولد خواهند شد: اوشهدار، اوشهدارماه و سوشیانت.[5] زمان ظهور سوشیانت؛ از متون مقدّس آیین زرتشتی چنین بر می‌آید که موعودها آن‌گاه ظهور خواهند کرد و به داد مردم و یاری آن‌ها خواهند شتافت که جهان گرفتار ستم و کین اهریمن شود و بدان بر نیکان چیره شوند؛ دین و دادگستری دستخوش ناپاکان شود؛ دین سستی پذیرد و از آن، جز نامی و پیکری بی‌جان باقی نمانده باشد. چنان که جوانمردی و منش‌نیک هم از جهان روی برتافته باشد. در این آیین، روز و ماه ظهور موعودها نیز معیّن شده است. در یک رساله پهلوی به نام ماه فروردین روز خرداد یا ماتیکان فرورتین روچ خوردات، بیست و پنج واقعه شمارش شده که روز ششم این ماه روی داده یا در آینده روی خواهد داد. یکی از این وقایع، ظهور موعودها و یاوران آن‌ها است. با این حال، در اوستا هیچ زمان دقیقی برای ظهور آنان مشخّص نشده است.[6] آیین یهودیت: زمان ظهور ماشيح كه توسط خداوند تعيين شده است، رازي بسيار پوشيده و پنهان مي‌‌باشد. با اين وجود، نشانه‌‌هاي بسياري در مورد شرايط آمدن او بيان شده‌‌اند. بخشي از اين شرايط اضطراب‌‌آميز و نگران كننده هستند.[7] در هر صورت به بعضی از این نشانه ها اشاره شده و اینکه تلمود ویژگیهای دوره عیقووت ماشیح (دوره غیبت ماشیح) را این چنین پیشگویی میکند: کـاهش در جمعیـت عالمان دینی، ازدیاد مصائب و احکام سخت، قحطیها و جنگهـای شـدید، منفـور شـدن افـراد خـداترس، تبــدیل شــدن مرا کــز علمـی بــه مکــانهــای عـیش و نــوش، از دســت رفــتن حقیقــت، بی احترامـی جوانـان بـه پیـران، رودروریـی دختـر بـا مـادر و عـروس بـا مـادر شـوهر و پـررو و گسـتاخ شدن شدید مردم دوره. (رساله سنهدرین، برگ 97الف و رساله سوطا، برگ 49 ب)[8] آیین مسیحیت: در کتاب مقدس برای ظهور منجی که همان آمدن مسیح است نشانه‌هایی ذکر شده است که عبارتند از: «قوم‌ها و ممالک جهان با یکدیگر به ستیز برخواهند خاست و در جاهای مختلف، قحطی و زمین لرزه روی خواهد داد.»[9] «بعد از آن مصیبت‌ها، خورشید تیره و تار شده و ماه دیگر نور نخواهد داشت.ستارگان فرو خواهند ریخت ونیروهایی که زمین را نگهداشته اند، به لرزه درخواهند آمد.»[10] «آنگاه در آسمان اتفاقات عجیبی خواهد افتاد و در خورشید و ماه و ستارگان، علائم هولناکی دیده خواهد شد. بر روی زمین، قومها از غرش دریاها و خروش امواج آن، آشفته و پریشان خواهند شد. بسیاری از تصور سرنوشت هولناکی که در انتظار دنیاست، ضعف خواهند کرد؛ زیرا نیروهایی که زمین را نگاه داشته‌اند، به لرزه در خواهند آمد. آنگاه تمام مردم روی زمین پسر انسان را خواهند دید که در ابری، با قدرت و شکوه عظیم می‌آید. پس وقتی این رویدادها آغاز می‌شوند، بایستید و به بالا نگاه کنید، زیرا نجات شما نزدیک است!» [11] بر اساس کتاب مقدس، ظهور دجال (ضد مسیح) نیز از وقایعی است که قبل از ظهور عیسی به وقوع می‌انجامد.[12] آیین اسلام: از مجموع روایاتی كه در كتابهای حدیث، تفسیر و تاریخ دربارۀ عصر ظهور مهدی موعود نقل شده، دو مطلب به دست می‌آید: نخست اینكه در این عصر، پیش از ظهور مهدی موعود، فساد اخلاقی و بیداد و ستم همۀ جوامع بشری را فرا می‌گیرد و به صورت عام‌ترین پدیده در روابط انسانها درمی‌آید. دیگر اینكه پس از ظهور مهدی، تحول عظیمی در جوامع واقع می‌شود، فساد و ستم از میان می‌رود و توحید و عدل و رشد كامل عقلی و عملی در سراسر زندگی انسانها گسترش می‌یابد. معروف‌ترین حدیث كه با عبارات گوناگون نقل شده، علامت اصلی دوران حكومت مهدی در آخرالزمان را ایجاد عدالت در سراسر جهان می داند. عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخُدْرِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اِخْتِلاَفٍ مِنَ اَلنَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ اَلسَّمَاءِ وَ سَاكِنُ اَلْأَرْضِ. شما را به ظهور مهدی (عج) بشارت می دهم. زمانی ظهور خواهد کرد که مردم دچار اختلاف می باشند و زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمان ها و زمین از او راضی می شوند.[13] در پاره‌ای از روایات اسلامی برای آخرالزمان علائم دیگری نیز یاد شده است، مانند ظهور دجال، ظهور دابَّةُ الاَرض و نزول عیسى در میان مردم و.... [14] در نتیجه می‌توان بیان نمود که در آیین‌های جهان، اتفاقات مشابهی برای آخر الزمان و زمان ظهور منجی بیان گردیده است.[15] [1] . تاریخ جامع ادیان: جان بی ناس، مترجم: علی اصغر حکمت، چاپ سوم، ص: 194. [2] . "منجی موعود در ادیان بزرگ قبل از اسلام: مهین عرب" [3] . گیتا. (بهگود گیتا). یا سرود خدایان (1374)، ترجمه محمد علی موحد، تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ سوم: گفتار چهارم، ص:93. [4] . تاریخ جامع ادیان: جان بی ناس، مترجم: علی اصغر حکمت، چاپ سوم، ص:319. [5] . کتاب اوستا. رجوع شود به سایت: https://www.avesta.org/zcomet.html [6] . نجات بخشی در آیین زرتشت: محمد سپهری، مقاله [7] . ( تلمودگماراي سوطا 49 ب) به نقل از سایت رسمی انجمن کلیمیان تهران [8] . "منجی جهان و عصر ظهور از دیدگاه آیین یهود": امید محبتی مقدم، فصلنامه علمی _ ترویجی پژوهشهای مهدوی، سال پنجم، شمــــــاره،20 بهـــــــار 1396، ص:100. [9] . انجیل متّی، ۲۴: ۷. [10] . انجیل متی،۲۴ :۲۹ [11] . انجیل لوقا، 21: 25-28 [12] . کتاب مقدس، رساله اول یوحنا، ۲: ۱۸ [13] . الغيبة : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 178 [14] . همان؛ صفحه : 436 [15] . برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: آخرالزمان: فتح الله مجتبایی - محمد مجتهد شبستری - احمد تفضلی، مقاله / دانشنامه کلام اسلامی (آخرالزمان): جمعی از محققین جلد : 1 صفحه : 2.
  9. آیا در بین فرقه هاي شیعی منکر مهدویت هم وجود دارد؟ در ابتدا بایدگفته شود که شـیعه، به پیروان امام علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر(صلی االله علیه و آله وسلم) گفته می شود و شیعه در معناي عام آن، شامل فرقه های متعددی می باشد که معتقد به افضلیت حضرت علی(علیه السلام) نسبت به دیگر صحابه و سزاواري ایشان به خلافت بلافصل بعد از پیامبر اکرم(صلی االله علیه و آله وسلم) هستند.[1] شایان ذکر است که نام برخی از فرقه هاي مهم شیعی عبارت اند از: کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، واقفیه، و اثنی عشریه یاشیعۀ امامیه. باید دانسته شود که نفوذ اندیشـۀ مهـدویت در فرق شـیعی، بسـیار پررنـگ است اگرچه که در مصداق "مهدی موعود" اختلافاتی میان فرق تشیع وجود دارد؛ به عنوان نمونه فرقـۀ کیسانیه، که بنابر قول مشـهور پیروان "مختار ثقفی" بوده اند،[2] از نخستین فرق اسـلامی بودند که مهـدویت را به ویژه بـا لفظ «مهـدي» مطرح نمودنـد و اهمیت بسـیاري براي آن قائل شدند.[3] در فرق دیگر تشیع نیز مانند زیدیه، اسـماعیلیه و امامیه اندیشۀ مهدویت، اصـلی محوري و بسـیار تأثیرگذار بوده است.[4] در آخر باید چنین گفت که مهدویت در بین فرقه های شیعه هیچ منکري نداشته و علی رغم اختلاف درمصداق "مهدی موعود"، در اصل مسأله "مهدویت" همگی معتقد به این آموزه هستند. [1] أوائل المقالات في المذاهب و المختارات :الشيخ المفيد، ج: 1، ص: 35. B2n.ir/p49519 [2] إختيار معرفة الرجال المعروف بـرجال الكشي :الشيخ الطوسي، ج:1،ص: 128. B2n.ir/n36956 [3] الفصول المختارة :الشيخ المفيد، ج:1، ص: 296. B2n.ir/y77870 [4] گونه شناسـی اندیشـۀ منجی موعود در تشـیع، محمـدجـاودان، از مجموعه:گونه شناسـی انـدیشه منجی موعود در ادیان، ص.415 به نقل از کتاب مهدویت پرسش ها و پاسخ ها، نگاشته شده توسط مؤسسه آینده روشن، صفحه98 B2n.ir/r89615
  10. اعتقاد به منجی در اسلام و مسیحیت چه وجوه اشتراك وچه اختلافاتی دارد؟ اعتقاد به ظهور منجى يا مصلح جهانى، يكى از مهم‌ترين نقاط اشتراك میان اسلام و مسیحیت است. آمدن شخصی که دارای کمالات و فضائل بشری است در زمانی که جهان پر از ظلم شده است برای نجات بشریت و هدایت آنها به سمت عدالت و آبادانی یک اعتقاد مشترک بین اسلام[1] و مسیحیت[2] می باشد. خصوصیاتی که مسیحیان براي دوران ظهور مسیح و سلطنت هزارسالۀ او بیان میکنند، مانندآبادانی شهرها و برکت و فراوانی ارزاق و امنیت و ایمان و دربنـد بودن شـیطان وظالمـان،[3] همگی خصوصـیاتی هسـتندکه در روایات اسـلامی براي دورة ظهور منجی بیان شـده است. همچنین در منـابع مسـیحی از دورانی به نـام «دورة مصـیبت عظیم» یـاد میشود که شـباهت زیـادي به دوران آخرالزمـانی که اسلام ترسیم می کند دارد.[4] از طرفی بین اسلام و مسیحیت دربارۀ وجه آخرالزمانی حضرت عیسی(ع) و نوع عملکرد و وظایف ایشان در زمان بازگشت‌شان به دنیا اختلاف و تفاوت است: مسیحیت معتقد است که حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیده شده و به قتل رسیده است[5] و در مقطعی از آینده زنده شده و به دنیا بازمی‌گردد.[6] در حالی که خداوند در قرآن کشته شدن او را رد می‌کند و می‌فرماید: «گفتند؛ ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانى که درباره او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شده‏‌اند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آنکه از گمان پیروى مى‏‌کنند و یقیناً او را نکشتند.»[7] سپس در آیۀ بعد تأکید دارد عیسی (ع) به‌سوی خداوند رفعت کرده است.[8] همچنین بر اساس آیاتی از قرآن و تفاسیر ذیل آن، حضرت مسیح (ع) که اکنون به‌سوی خداوند رفعت یافته است، در آخرالزمان به دنیا بازمی‌گردد. طبری در تفسیر خود به نام «جامع البیان عن تأویل القرآن» که از جمله قدیمی‌ترین کتب تفسیری مسلمانان در قرن سوم هجری است، ذیل آیۀ 46 آل‌عمران نقل می‌کند: وهب گفت از ابن زید شنیدم که درباره آیه «وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِینَ» گفت: عیسی(ع) در مهد با آنان سخن گفت و به زودی با آنان هنگام قتل دجال سخن می‌گوید در آن زمان که به سن کهولت می‌رسد.» [9] در روایات شیعه نیز برای حضرت عیسی(ع) نقش مهمی در زمینه‌سازی حکومت منجی بیان شده است.[10] تفاوت آشکار دیگر؛ به باور مسیحیت، عیسی علیه‌السلام مدیریت و فرماندهی عالم را بر عهده می‌گیرد و همگان را نجات می‌دهد و عامل برپایی حکومت آرمانی است. در سِفر مزامير - منسوب به حضرت داوود - چنین آمده است: او حكم‌رانى خواهد كرد از دريا تا دريا و از نهر تا اقصاى جهان. به حضور وى صحرانشينان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاك را خواهند ليسيد ... جميع سلاطين او را تعظيم خواهند كرد و جميع امت‌ها او را بندگى خواهند نمود.[11] اما بر اساس متون اسلامی، عیسی در مسیر یاری مهدی (عج) علیه تمام سپاه کفر و مستبدان عالم قیام می‌کند تا زمینه‌ساز حکومت مهدی موعود (عج) باشد؛ در روایتی امام محمد باقر(ع) فرمودند: «پیرو هیچ آئینی از یهود و نصرانی در روی زمین نمی‌ماند جز اینکه پیش از وفاتش به او ایمان می‌آورد و او در پشت سر مهدی نماز می‌خواند.»[12] و یا امام صادق(ع) در روایتی ضمن اشاره به احتجاج پیامبر (ص) با عالمی یهودی می‌فرماید که حضرت خطاب به آن یهودی فرمود ‏؛ «ای یهودی؛ از نسل من مهدی است؛ هنگامی که خروج کند، عیسی بن مریم (ع) برای یاری او نازل می‌شود و پشت سرش نماز می‌خواند.»[13] همچنین بر اساس دیگر روایات، حضرت عیسی (ع) به عنوان وزیر امام عصر (عج) نقش ایفا می‌کنند؛ پیامبر(ص) در روایتی دیگر فرمود عیسی (ع) مسئولیت اموال قائم (عج) را بر عهده دارد، اصحاب کهف پشت سر او نماز می‌خوانند و او وزیر مورد اعتماد قائم است.[14] [1] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 52 صفحه : 2 B2n.ir/f55207 [2] . کتاب مقدس، عهد جدید، مکاشفات یوحنا، 22: 12 https://www.enjeel.org/read [3] . کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل مرقس، 13: 7-30 https://www.enjeel.org/read [4] . آخر زمان و ادیان ابراهیمی، محمد حسین محمدی، بخش پنجم مقایسه آخر الزمان در ادیان ابراهیمی، ص:259. https://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%8A%D9%85%DB%8C&option=com_dbook&task=readonline&book_id=12593&page=259&chkhashk=15A92A42F5&Itemid=218&lang=fa&tmpl=component [5] . کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل متی، 27: 35 / https://www.enjeel.org/read کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل یوحنا، 19: 23 https://www.enjeel.org/read [6] . کتاب مقدس، عهد جدید، سفر اعمال رسولان، 1: 11. https://www.enjeel.org/read / کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل مرقس، 13: 26. https://www.enjeel.org/read [7] . «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی‏ شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً» نساء: 157 [8] . «بَلْ رَفَعَهُ‏ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً» نساء: 158 [9] . «حدثنی یونس قال، أخبرنا ابن وهب قال، سمعته - یعنی ابن زید - یقول فی قوله: ویکلم الناس فی المهد وکهلا "، قال: قد کلمهم عیسى فی المهد، وسیکلمهم إذا قتل الدجال، وهو یومئذ کهلٌ» تفسير الطبري جامع البيان: الطبري، ابن جرير جلد : 6 صفحه : 420 https://lib.eshia.ir/41737/6/420 [10] . عن الصادق (ع): و من ذريتي المهدي إذا خرج نزل عيسى بن مريم لنصرته فقدمه و صلّى خلفه.‌ ( إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات: الشيخ حرّ العاملي ج: 5 ص: 11) https://lib.eshia.ir/71405/5/113 [11] . مزامیر، 72. به نقل از «منجی موعود در ادیان ابراهیمی» دانشنامه امام مهدی(ع) جلد 1 صفحه 94 تا صفحه 116. https://hadith.net/post/42101/%D9%85%D9%86%D8%AC%D9%89-%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%8A%D9%85%D9%89/#_ftn14 [12] . إِنَّ عِیسَى یَنْزِلُ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِلَى الدُّنْیَا- فَلَا یَبْقَى أَهْلُ مِلَّةِ یَهُودِیٍ‏ وَ لَا نَصْرَانِیٍّ إِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یُصَلِّی خَلْفَ‏ الْمَهْدِی‏. (تفسیر القمی: القمي، علي بن ابراهيم ج: 1 ص: 158) https://lib.eshia.ir/12015/1/158 [13] . یَا یَهُودِیُّ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی الْمَهْدِیُّ إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ یُصَلِّی خَلْفَه (الإحتجاج: الطبرسي، أبو منصور جلد : 1 صفحه : 48) https://lib.eshia.ir/10412/1/48 [14] . یقبض أموال القائم علیه السلام و یمشی خلفه اهل الکهف و هو الوزیر الایمن للقائم (عج) (حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع): البحراني، السيد هاشم جلد : 5 صفحه : 307) https://lib.eshia.ir/16028/5/307
  11. دیدگاه ادیان آسمانی در مورد مهدویت چیست؟ اعتقاد به منجی یکی از اصلی ترین اعتقادات ادیان آسمانی است و تمام افرادی که پیرو این ادیان هستند به آن اعتقاد دارند. در کتاب مقدس زبور[1]، تورات[2]، انجیل[3] و حتی کتاب های هندوها، زرتشتیان و برهماییان[4] نیز به ظهور منجی بزرگ جهان اشاره شده است. زردشتیان او را به نام "سوشـیانس" یا "سوشـیانت" می شناسند.[5] مسیحیان او را به نام "مسیح موعود" و یهودیان او را به نام "ماشیح" می شناسند. اگر بخواهیم اعتقاد به منجی را در میان ادیان ابراهیمی شرح دهیم باید چنین گفت: مسیحیت و اسلام بر این باور هستند که روزی منجی ظهور خواهد کرد و آینده ای درخشان برای بشر رقم خواهد زد. بر اساس باور دینی کهنی، یهودیان معتقدند پادشاهی از نسل داوود به نـام "ماشـیح" حکومت ابدی خداوند را بر زمین مستقر خواهد کرد. یهودیان بر خلاف برخی از ادیان که دوران طلایی خود را در گذشته پی گرفته اند به آینده خود دل بسته اند و معتقد شده اند در آینده بر تمام عالم حاکم خواهند شد و دورانی طلایی در انتظار آنها می باشد. در "تلمود" بارها به منجی با نام "ماشیح" و ماموریت او اشاره شده است و نقشه خداوند برای نجات بشر با "ماشیح" صورت خواهد گرفت.[6] [1]زبور، مزمور96، ص 98. https://archive.org/details/1725_20200906/page/n97/mode/2up [2] کتاب مقدس، عهد عتیق،ترجمه فاضل خان همدانی، انتشارات اساطیر، ص1645 [3] کتاب مقدس، عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، انتشارات اساطیر، ص61 [4] حكومت جهانى مهدى(عج) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 54 B2n.ir/j19962 [5] اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان ترجمه ی جلیل دوستخواه، ج۱ ص192 B2n.ir/d63638 [6]گنجینه اي از تلمود، آبراهام کوهن، ترجمه: گرگانی، ص351 (به نقل از کتاب مهدویت پرسش ها و پاسخ ها تألیف شده توسط مؤسسه آینده روشن، ص 40.) B2n.ir/u97931
  12. دیدگاه علما در مورد تولد حضرت مهدی (عج) بعنوان فرزند امام حسن عسکری(علیه السلام) چیست؟ با توجه به ادله نقلی متعدد و متواتر [1]و دیدار بعض از خواص شیعه[2] با حضرت مهدی (عج) لذا می توان گفت تولد حضرت مهدی (عج) مورد اجماع و از ضروریات مذهب شیعه به شمار می‌آید، چنانکه کلینی با صراحت می‌نویسد: «ولد (ع) للنصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین» مهدی (عج) در نیمه شعبان سال ۲۵۵متولد شده است.[3] و یا شیخ مفید بیان می کند «وكانَ الإمامُ بعد أبي محمد (ع) ابْنَه المسمّى باسمِ رسولِ اللهِ (ص) ، المكنَى بكُنْيته ، ولم يُخَلِّفْ أبوه ولَداً غَيْرَه ظاهراً ولا باطناً ، وخلفَه غائباً مُسْتَترا ً على ما قَدَّمنا ذِكْرَه. وكانَ مولده ليلةَ النصفِ من شعبان، سنةَ خمسٍ وخمسين ومائتين.» [4] امام بعد از امام حسن عسکری (ع) پسرش که همنام و هم کنیه با رسول الله (ص) است می باشد. امام حسن عسکری (ع) فرزندی غیر از او نداشت و جانشینی او همراه با غیبت بود و تولدش در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری اتفاق افتاد. سایر بزرگان شیعه مانند: شیخ صدوق[5]، سید مرتضی[6]، شیخ طوسی،[7] علامه مجلسی[8] و علامه طباطبائی[9] نیز بر این عقیده تاکید کرده اند. اما عقیده به مسئله تولد حضرت مهدی (عج) در میان اهل سنت از مسائل اختلافی است. گروهی از اهل تسنن، منکر ولادت آن حضرت هستند مانند عبدالمحسن العباد استاد دانشگاه مدینه که می‌گوید: به عقیده اهل سنت، مهدی (عج) در میان ائمه مسلمانان، امامی بیش نیست که عدالت را گسترش دهد و شریعت اسلام را اجرا کند، او در آخرالزمان متولد می شود و رهبری مسلمانان را بر عهده می گیرد.[10] و یا ناصر القفاری یکی از منکران تولد حضرت مهدی (عج) است او بر این باور هست چنین باوری در مورد مهدی (عج) برگرفته از مجوس می باشد .[11] ولی اکثریت علما اهل سنت بطور صریح به تولد ایشان، اعتراف کرده‌اند. معتقدان به ولادت آن حضرت در انتساب آن بزرگوار به امام عسکری (علیه‌السّلام) نیز با شیعه هم عقیده‌اند اما گروهی مهدی موعود (عج) بودن ایشان را نیز پذیرفته اند مانند: ابن جوزی: شمس الدین، ابو المظفر سبط ابن جوزی حنفی (متوفای ۶۵۴هجری) راجع به حضرت مهدی (عج) چنین گفته است: او محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب است و نام او اباعبدالله و ابوالقاسم است و او وصی، حجت، حاکم وقت، قائم مورد انتظار، و او آخرین ائمه است، عبدالعزیز بن محمود بن بزاز به ما خبر داد از ابن عمر که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در آخرالزمان مردی از عترت من ظهور می کند که نامش مانند کنیه من است و زمین را پر از عدل و داد می کند در زمانی که پر از ظلم است. [12] ابن صباغ: نورالدین علی بن محمد بن صباغ مالکی (متوفای ۸۵۵) درباره حضرت عسکری (علیه‌السّلام) می‌گوید: جانشین ابومحمد الحسن پسرش حجه القائم المنتظر شد و به دلیل ترس از سلطان و فشار محیط در آن زمان ولادت او را پنهان کرد. [13] گنجی شافعی (م قرن هفتم ه-ق)،ادله گوناگونی برای امکان زنده بودن امام مهدی (عح) بیان می‌کند.[14] و عبدالوهاب شعرانى حنفى،[15]محمد بن طلحه شافعی،[16]شیخ سلیمان حنفی،[17] نورالدين عبدالرحمن جامى حنفى،[18] قاضى بهلول بهجت افندى،[19] صدر الدين حموينى،[20] شيخ فريد الدين عطار نيشابورى، جلال الدين رومى[21] و احمد بن يوسف ابوالعباس قرمانى حنفى[22] نیز چنین دیدگاهی دارند. افراد متعدد دیگری نیز قائل به ولادت فرزندی به نام مهدی (عج) برای امام حسن عسکری(علیه السلام) شده اند ولی در مهدی موعود (عج) بودن آن دچار تردید شده و مهدی (عج) بودن ایشان را یک باور شیعی دانسته اند که به نام برخی از آن ها اشاره می شود: ابن خلکان قائل به ولادت فرزندی برای امام حسن عسگری ( علیه السلام) شده است،[23] شمس الدین ذهبی،[24] ابن حجر هیثمی [25]و عزّالدین ابن اثیر[26]نیز کلامات مشابهی را بیان کرده اند. با توجه به مطالب بیان شده دانسته می شود که شمار قابل توجه ای از علمای اهل سنت قائل به ولادت فرزند پسر برای امام حسن عسگری (علیه السلام) هستند و حتی شماری از آنها بر این باور هستند که فرزند ایشان همان مهدی (عج) موعود می باشد. [1] . الكافي: الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 328. https://lib.eshia.ir/11005/1/328 / الإرشاد: الشيخ المفيد جلد: 2 صفحه: 348. https://lib.eshia.ir/27035/2/348 / الغيبة: الشيخ الطوسي جلد: 1 صفحه: 232. https://lib.eshia.ir/15084/1/232 [2] . كمال الدين و تمام النعمة: الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 434 . https://lib.eshia.ir/27045/2/434 [3] الكافي: الشيخ الكليني ج۱، ص۵۱۴. B2n.ir/k78962 [4] الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد: مفید، محمدبن نعمان، ج۲، ص۳۳۹. B2n.ir/p75581 [5] كمال الدين و تمام النعمة: الشيخ الصدوق، ج2، ص۴۳۰. B2n.ir/g86548 [6] تنزیه الانبیاء: علم الهدی، سیدمرتضی، ص۱۸۰. B2n.ir/q67068 [7] الغيبة: الشيخ الطوسي، ج 1، ص: ۲۳۹. B2n.ir/z79729 [8] . بحار الأنوار: العلامة المجلسي جلد : 51 صفحه : 2. https://lib.eshia.ir/11008/51/2 [9] شیعه در اسلام: طباطبایی، محمد حسین، ص۲۳۰. B2n.ir/q26528 [10] . الرد على من كذب بالأحاديث الصحيحة الواردة في المهدي: العباد، عبد المحسن جلد : 45 صفحه : 301 " فالمهدي عند أهل السنة لا يعدو كونه إماما من أئمة المسلمين الذين ينشرون العدل ويطبقون شريعة الإسلام يولد في آخر الزمان ويتولى أمرة المسلمين" https://lib.efatwa.ir/41336/45/301 [11] أصول مذهب الشيعة الإمامية الإثني عشرية: القفاري، ناصر جلد : 2 صفحه : 907 B2n.ir/t34997 [12] . تذكرة الخواص من الأمة بذكر خصائص الأئمة: سبط ابن الجوزي جلد : 2 صفحه : 506 "هو محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و کنیته ابو عبدالله وابوالقاسم وهو الخلف الحجة صاحب الزمان، القائم المنتظر وهو آخر الائمة انبانا عبدالعزیز بن محمود بن البزاز عن ابن عمر قال: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملا الارض عدلا کما ملئت جورا فذلک هو المهدی" B2n.ir/n46853 [13] الفصول المهمة في معرفة الائمة: المالكي المكي، علي بن محمد بن أحمد جلد : 2 صفحه : 1091 "و خلف ابو محمد الحسن من الولد ابنه الحجة القائم المنتظر لدولة الحق و کان قد اخفی مولده و ستر امره لصعوبة الوقت وخوف السلطان و تطلبه للشیعة والقبض علیهم"B2n.ir/d22761 [14] . البيان في أخبار صاحب الزمان: الگنجي الشافعي، محمد بن يوسف جلد : 1 صفحه : 521 https://lib.eshia.ir/86468/1/521 [15] . اليواقيت والجواهر في بيان عقائد الأكابر،عبد الوهاب بن أحمد بن علي الحَنَفي الشَّعْراني، ج 2، ص 127. [16] . مطالب السؤول في مناقب آل الرسول: النصيبي الشافعي، محمد بن طلحة ج: 1 ص: 312 B2n.ir/j65478 [17] ینابیع المودة لذوی القربی: القندوزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم، ج۳، ص۳۲۳. B2n.ir/e81195 [18] . شواهد النبوه: نورالدين عبدالرحمن جامى حنفى، ص 404. [19] . المحاكمة فى تاريخ آل محمد(ص): قاضى بهلول بهجت افندى، ص 246. [20] . فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم(ع)، ابراهيم بن سعد الدين شافعى‏، مؤسسة المحمود، بيروت‏، چاپ: اوّل، ‏1400 ق‏، ج‏ 2، ص 134، (الباب الحادي و الثلاثون‏ في عصمة الأئمة من آل محمد(ص)). [21] . ينابيع المودة لذو القربى‏، سليمان بن ابراهيم قندوزى‏‏، ج‏ 3، ص 349-352، (الباب السابع و الثمانون في إيراد بعض أشعار أهل الله الكاملين في مدائح الأئمة الاثني عشر الهادين(رضي الله عنهم)). https://lib.eshia.ir/15278/3/349 [22] . اخبار الدول و آثار الأول فی التاریخ: احمد بن يوسف ابوالعباس قرمانى حنفى، ج 1، ص 353. [23] وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان: ابن خلکان، ابو العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر، ج۴، ص۱۷۶. B2n.ir/b81383 [24] تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام: ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، ج۱۹، ص۷۹. B2n.ir/n41350 [25] الصواعق المحرقة علی اهل الرفض والضلال والزندقة: ابن حجر الهیتمی، ابی العباس احمد بن محمد بن محمد بن علی، ج۲، ص۶۰۱. B2n.ir/a70573 [26] . الكامل في التاريخ: ابن الأثير، عزالدین جلد : 6 صفحه : 320. https://lib.eshia.ir/40048/6/320
  13. بهائی ها چه کسانی هستند و دارای چه اعتقاداتی می باشند؟ شناخت بهائیت و ریشه یابی فکری آن: باید گفت تفکر بهائیت بر گرفته از بابیه است که ریشه در شیخیه دارد، به عبارتی ریشه شکل گیری این گروه از شیخیه ایجاد شده است، موسس شیخیه، شیخ احمد احسایی با طرح مباحثی غریب و دور از حق و حقیقت موجب شکل گیری شیخیه شد او از آنجا که به فلسفه یونان علاقه داشت مباحث فلسفی یونان را در قالب مذهبی بیان می کرد، او اعتقاد داشت امام می تواند در جسم افراد حلول کند بر همین اساس نیز حضرت علی(علیه السلام) در یک شب در چهل نقطه بود، او بر این باور بود که جسم رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به معراج نرفته است بلکه فکر و اندیشه او به معراج رفته است این تفکرات و اندیشه های دور از حق او موجب شد تا درگیری های سختی بین علماء و او ایجاد شود بعد از مرگ او شاگردش سید کاظم رشتی جانشینش شد و مباحث او را ادامه داد تا آنکه از دنیا رفت؛ بعد از مرگ او از آنجا که کسی را جانشین نکرده بود اختلاف بین شاگردان ایجاد شد و عده ای پیرو حاجی کریم خان پسر ابراهیم خان قاجار شدند و عده ای پیرو حاج میرزا شفیع تبریزی گشتند که به همان شیخیه شناخته می شوند. در این میان سید محمد علی نیز که از شاگردان سید کاظم رشتی است دعوت خود را آغاز می کند او با توجه به اعتقادات شیخیه و سخنانی که از احمد احسائی بیان شده بود، ادعای بابیت را مطرح کرد، بر همین اساس نیز در بین مردم به علی محمد باب مشهور شد، باب به علت این دعوی و ادعا دستگیر می شود و در شیراز در نزد علماء و مردم مورد تحقیر قرار می گیرد اما بعد از مدتی دوباره به ادعای خود روی می آورد، باب در نهایت در زمان امیر کبیر اعدام شد. میرزا یحیی نوری جانشین او گشت در آن سال با ترور نافرجام ناصر الدین شاه به دست بابیه خشم شاه و دربار متوجه پیروان باب شد، این امر باعث گشت تا میرزا یحیی نوری مشهور به ازل به بغداد فرار کند و پیروان او نیز به تبع راهی بغداد شوند، برادر میرزا یحیی ازل حسینعلی بهاء که در زندان بود با درخواست کاردار روس آزاد شد و او نیز به بغداد رفت بعد از استقرار در بغداد میان دو برادر درگیری ایجاد شد و حکومت عثمانی ازل و یارانش را به قبرس و حسینعلی بهاء و یارانش را به عکا فرستاد؛ در این میان حسینعلی بهاء با کمک فرزند خود میرزا عباس رغیب خود ازل را از میدان رغابت بیرون کرد و حسینعلی بهاء با نوشتن کتاب اقدس که در جایگاه قرآن است مقام خود را تثبیت کرد و بهائیت را به عنوان فرقه ای جدید از دل بابیت خارج کرد و بابیت را به تاریخ سپرد. بعد از مرگ او نوه دختری حسینعلی بهاء شوقی افندی جانشین او گشت شوقی افندی قبل از مرگ با تشکیل بیت العدل به عنوان نهاد رهبری برای هدایت بهائیان بعد از خود بهائیت را از هر گونه انحراف و سر درگمی برای رهبری رهانید، با مرگ مشکوک شوقی افندی در سال1336ق چارلز میسن ریمی جانشین او گشت و این انحراف از دین حق که ریشه در انحراف فکری شیخیه و بعد از آن بابیه دارد و روزی به دست علی محمد باب در شیراز آغاز شد امروز به دست آمریکایی ها اداره می شود.[1] اعتقادات بهائیت: بهائیت با بیان اینکه علی محمد باب بدون آنکه از کسی کسب علم کند در عالی ترین مقامات علمی بود و همه بر علم او شاهد بوده اند،[2] در صدد اثبات این است که علی محمد باب نیز چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) معلم نداشته و تمام دانش او لدنی و از سوی خداوند است. حسینعلی بهاء در کتاب خود بیان می دارد جانشین خدا در خلقت جهان و گردانیدن آن است.[3] به عبارتی آنها برای بهاء الله یک نوع ربوبیت قائل هستند. از دیدگاه بهائیت اولین واجب، شناخت بهاء الله است زیرا یک نوع الوهیت و ربوبیت برای او قائل شده اند و بهاء الله منشاء وحی است. خلق و تدبیر عالم در دست او است و موافقت با او هدایت و مخالفت با او ضلالت است.[4] بر این اساس بهائیان یا او را در ربوبیت مستقل از خداوند می دانند یا قائل هستند خداوند امور را به بهاء الله تفویض کرده است که در هر دو صورت به خداوند شرک ورزیده اند. از نگاه آنها تمام ادیان نسخ شده است و تنها دعوت حق، دعوت بهاء الله است. از این بیان برداشت می شود که آنها خاتمیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و دین اسلام را نپذیرفته اند و اسلام را نسخ شده می دانند. میرزا حسینعلی نوری در کتاب ایقان می گوید که پیامبر فرموده: «منم آدم اول»؛ و همچنانکه پیامبر ابتدا انبیاء را که آدم باشد، به خود نسبت داده، صحیح است که ختم انبیاء هم به او نسبت داده شود؛ میرزا حسینعلی در نهایت قبول نمی‌کند که پیامبر اسلام آخرین پیامبر است و معتقد است از خاتمیت، آخریت استنباط نمی‌شود.[5] ولی این سخنان در تعارض است با: 1. ظاهر قرآن: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله وخاتم النبیین»[6] محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. 2. روایات متعددی که پیامبر را آخرین پیامبر معرفی کرده اند به عنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) فرمود: «انا اول الانبیاء خلقا و آخرهم بعثا»[7] یعنی من از نظر خلقت و آفرینش اولین پیامبر هستم و از نظر بعثت و رسالت آخرین آنها هستم. و یا در حدیث منزلت است که پیامبر بارها به امیرالمؤمنین فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»[8] یعنی نسبت تو به من مانند هارون است به موسی با این فرق که پیامبری بعد از من نیست. این حدیث شریف به روشنی ختم نبوت را بیان نموده است. 3. کتب علم لغت که خَتَم را به‌معنای رسیدن به پایان چیزی دانسته اند.[9] از دیگر اعتقادات بهائیان این است که نزد بهاء الله علم هر چیزی آشکار است[10] یعنی برای بهاء الله قائل به علم غیب هستند و می گویند او بر همه چیز تسلط دارد. همچنین از دیگر اعتقادات بهائیت ادعای الوهیت سران آن است علی محمد باب در نامه ای به صبح ازل می گوید: «از خدای زنده قیوم به خدای زنده قیوم» از این عبارت به دست می آید آنها ادعای الوهیت داشته اند.[11] با توجه به مطالبی که بیان شد باید گفت بهائیت فرقه ای خارج از دین اسلام است و پیروان آن مسلمان دانسته نمی شوند. [1] تاریخ جامعه بهائیت، ج1، ص 14، 21 B2n.ir/e69728 / همچنین برای معرفی این فرقه رجوع شود به: بهائیت در ویکی امام خمینی: معرفی اجمالی https://fa.wiki.khomeini.ir/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA#:~:text=%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA%20%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C%20%D9%88%20%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C,%D9%85%D8%B8%D9%87%D8%B1%20%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%20%D8%A2%D9%86%20%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA. [2] مفاوضات عبدالبهاء، ص46 B2n.ir/s03129 [3] بهائی گری، احمد کسروی، ص63 B2n.ir/r39919 [4] کتاب اقدس ص8 B2n.ir/s61857 [5] . نوری، حسینعلی، ایقان، ۱۳۵۲ق، چاپ مصر، ص۱۲۶ و 127. [6] . احزاب: 40 [7] . احسایی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۲۲. https://lib.eshia.ir/11013/4/122 [8] . شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق‏، ج۱، ص: 156 https://lib.eshia.ir/27035/1/156 / بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج6، ص 3 https://shamela.baharsound.ir/42174/6/3 [9] . ابن‌فارس، معجم مقائیس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۴۵. [10] کتاب اقدس، ص250 B2n.ir/s61857 [11] . میرزا آقا جان کاشانی، نقطة الکاف، ص: 62 به نقل از سیر انتقادی در تاریخ و باورهای بهائیت. https://www.m-mahdi.com/persian/articles-385
  14. زیدیه چه کسانی هستند و دارای چه اعتقادات انحصاری هستند؟ معرفی زیدیه: زیدیه افرادی هستند که قائل به امامت حضرت علی و امام حسن و امام حسین و حضرت سجاد(علیهم السلام) می باشند[1] و بر این باورندکه کسی امام است که قیام کند و امر به معروف و نهی از منکر انجام دهد[2] و این امام باید از فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) باشد[3] این اعتقاد در زمان قیام زید بود و عده ای معتقد شدند به امامت زید فرزند حضرت سجاد(علیه السلام) و هرکس از اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) که بعد از او دست به قیام مسلحانه زند.[4] مناطقی که زیدیه در طول تاریخ در آن حضور داشته است: از مناطقی که می توان به حضور گسترده زیدیه در آن اشاره کرد طبرستان( شمال ایران است)[5] و یمن به عنوان یکی از مهم ترین مراکز حضور زیدیان است.[6] مهم ترین قیام هایی که در طول تاریخ به دست زیدیان انجام شد: این قیام ها عبارت است از قیام یحی بن زید،[7] محمد بن عبدالله بن حسن،[8] ابراهیم بن عبدالله بن الحسن،[9] عیسی بن زید بن علی بن الحسین،[10] یحیی بن عبدالله بن الحسن،[11] ادریس بن عبدالله بن الحسن،[12] محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن الحسن،[13] یحیی بن حسین بن قاسم رسی که در یمن موفق به تشکیل حکومت شد[14] و با تاسیس حکومت زیدیه به دست او در یمن برای مدت طولانی حکومت زیدی ها پا برجا بود هر چند که از فراز و نشیب های متعددی برخوردار بود و در نهایت در زمان بدر فرزند احمد بن یحیی، با کودتای عبدالله سلال و با پشتیبانی دولت جمال عبدالناصر، رئیس دولت مصر، دولت زیدیه در سال ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲م سقوط کرد.[15] آثار نفوذ تفکر زیدی در تاریخ معاصر یمن: از آثار نفوذ این تفکر در تاریخ معاصر باید به جنگ بین حوثی ها به عنوان یک جریان زیدی انقلابی با حکومت وقت یمن اشاره کرد.[16] اعتقادات اصلی زیدیه: از اعتقادات خاص زیدی ها می توان به این اشاره کرد که امام باید هاشمی، علوی، فاطمی باشد و به غیر از فرزندان حضرت علی و فاطمه(علیهما السلام) کسی حق امامت ندارد از دیگر اعتقادات انها می توان به وجوب امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد.[17] حکومت های مشهور زیدیه در طول تاریخ: 1. حکومت زیدیه طبرستان: ابو محمد الحسن، الناصر الکبیر الاطروش امام زیدیه است و زیدیه ناصریه به او منسوب می باشند. وی چهارده سال در سرزمین دیلم مردم را به اسلام دعوت می کرد و در سال 301 وارد طبرستان شد، و سه سال بر آن حکومت کرد.[18] 2. حکومت زیدیه یمن: حکومت زیدیه یمن پس از نفوذ تفکر زیدی به دست یحیی بن حسین بن قاسم رسی از نوادگان امام حسن(علیه السلام) پایگذاری شد.[19] علل پیدایش زیدیه: باید گفت زید بن علی برادر امام باقر(علیه السلام) در کوفه دست به قیام زد و برای او یاران و اتباعی وجود داشت انها بر علیه حکومت ظالم اموی دست به قیام زدند و می توان گفت مهم ترین دلیل در شکل گیری تفکر زیدیه ظلم امویان بود.[20] فرق زیدیه: در مورد اینکه زیدیه دارای چه گروه ها و فرقه هایی است اختلاف شده است اما مشهور این فرقه ها جارودیه، سلیمانیه و بتریه است، جارودیه پیروان ابی جارود زیاد بن المنذر العبدی هستند او از اصحاب حضرت باقر(علیه السلام) بود که از مذهب حق خارج شد و اعتقاد داشت بعد از حضرت علی(علیه السلام) که نص در مورد شخص ایشان بود، دیگر نص بر محور شخص نبوده است بلکه وصف امام را تعیین می کرده و هرکس این وصف را داشته است امام واجب الطاعه بوده است، فرقه دیگر بتریه بوده است که به پیروان ابواسماعیل کثیر بن اسماعیل بن نافع النواء گفته می شود و اعتقاد انها این است که تقدم مفضول بر فاضل با رضایت فاضل اشکالی ندارد و ابوبکر و عمر خطایی نداشته اند زیرا حضرت علی(علیه السلام) با انها بر سرخلافت به نزاع نپرداخت، گروه دیگر سلیمانیه است که به پیروان سلیمان بن جریر گفته می شود.[21] اشتراکات امامیه با زیدیه: امامیه و زیدیه در صفات خداوند، توحید، عدل، نص در امامت حضرت علی(علیه السلام) و افضلیت ایشان بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) با یک دیگر هم عقیده هستند و در مواردی چون تقیه، عصمت، علم امام، و امامت بعد از حضرت سجاد(علیه السلام) با یک دیگر اختلاف نظر دارند.[22] [1] . تاريخ زيديه در قرن دوم و سوم هجري، ج1، ص 26 B2n.ir/s71547 [2] . قاموس الرجال نویسنده : التستري، الشيخ محمد تقي جلد : 4 صفحه : 565 B2n.ir/m81248 [3] . الزيدية، بين الإمامية وأهل السنة، دراسة تأريخية تحليلية في نشأتها وظهورها وعقائدها وفرقها نویسنده : الشيخ سامي الغريري جلد : 1 صفحه : 381 B2n.ir/u66064 [4] . الزيدية، بين الإمامية وأهل السنة، دراسة تأريخية تحليلية في نشأتها وظهورها وعقائدها وفرقها نویسنده : الشيخ سامي الغريري جلد : 1 صفحه : 387 B2n.ir/s48933 [5] . تاریخ فرق اسلامی: حسین صابری، ج2، ص78 B2n.ir/f51330 [6] . التعرف على زيدية اليمن: يحيى طالب مشاري الشريف جلد : 1 صفحه : 12 B2n.ir/b76965 [7] . الزيدية، بين الإمامية وأهل السنة، دراسة تأريخية تحليلية في نشأتها وظهورها وعقائدها وفرقها نویسنده : الشيخ سامي الغريري جلد : 1 صفحه : 523 B2n.ir/x41685 [8] . همان، صفحه : 528 B2n.ir/x13544 [9] . همان، صفحه : 536 B2n.ir/r57935 [10] . همان، صفحه 540 B2n.ir/t80207 [11] . همان، صفحه 545 B2n.ir/q91566 [12] . همان، صفحه : 547 B2n.ir/t21964 [13] . همان، صفحه : 548 B2n.ir/y29670 [14] . تشیع در تاریخ، سید احمد رضا خضری، ج1، ص268 B2n.ir/t55460 [15] . همان، ص273 B2n.ir/t55460 [16] . جنبش انصار الله یمن، ص 154 B2n.ir/w01577 [17] . التعرف على زيدية اليمن: يحيى طالب مشاري الشريف جلد : 1 صفحه 19-20 B2n.ir/a19349 [18] . عمدة الطّالب في أنساب آل أبي طالب نویسنده : ابن عنبة جلد : 1 صفحه : 308 B2n.ir/b68737 [19] . تار یخ زیدیه در قرن اول، دوم وسوم هجری، ص231 B2n.ir/s82791 [20] . الحیاة السیاسیة و الفکریة للزیدیه: احمد شوقی ابراهیم العمرجی، ص32: B2n.ir/e51074 [21] . همان، ص 82 تا 92 B2n.ir/e51074 [22] . همان، ص228تا230 B2n.ir/e51074
  15. دیدگاه شیعه در مورد تحریف قرآن چیست؟ یکی از اتهاماتی که برعلیه شیعیان مطرح است، قائل بودن شیعه به تحریف قرآن می باشد؛ به عنوان نمونه آلوسی یکی از علماء برجسته اهل سنت در مورد عقیده شیعه در مورد تحریف قرآن می گوید: شیعه بر این اعتقاد است که عثمان، عمر، و ابوبکر بسیاری از سوره ها و آیات قرآن را حذف کرده اند.[1] فخر رازی نیز که از بزرگان اهل سنت می باشد در این زمینه هم نظر با آلوسی شده است.[2] اما این سخنان جز افتراء و تهمتی بیش نیست چراکه در طول تاریخ علماء شیعه به طور صریح موضع شیعیان را در برابر مسأله تحریف قرآن کریم بیان نموده اند، که به بعضی از آنها می پردازیم: شیخ صدوق: «اعتقاد ما این است که قرآنی که از طرف خداوند بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نازل شده، همین کتابی است که بین دو جلد است و در دسترس همه مردم است و بیش از این نیست... و هر کس به ما نسبت دهد که قرآن بیش از این است درغگو است.»[3] شیخ مفید: شیخ مفید ضمن بیان روایتی در این زمینه قائل به این هست که اهل بیت(علیهم السلام) دستور داده اند به قرائت آنچه که مابین این دو جلد می باشد بدون زیادی و یا نقصان.[4] سید مرتضی: یقین ما به درست بودن نقل قرآن و دست نخورده ماندن آن همانند علم ما به وجود شهرها و اتفاقات بزرگ جهانی و کتابهای مشهور و اشعار عرب است، زیرا در این مورد (قرآن) توجه و عنایتی بیش از اندازه بوده و انگیزه‌ها بر نقل و نگهبانی از قرآن فراوان بود و توجه به نگهداری آن از آسیب‌ها به حدی بوده که به هیچ یک از امور مذکور به این مقدار توجه نشده؛ چون قرآن معجزه نبوت و سند علوم شرع و احکام دینی اسلام است و دانشمندان مسلمین در نگهداری و دفاع از آن نهایت کوشش را نموده‌اند، به اندازه‌ای که همه موارد اختلاف مربوط به حرکات و سکنات یا قرائت و حروف و آیاتش را دقیقا شناسائی نمودند. با این توجه ویژه و علاقه و ضبط شدید چگونه می‌شود که دگرگونی یا کمبودی در آن پیدا شده باشد.[5] شیخ طوسی: سخن در زیاده و نقصان در قرآن، در خور این کتاب نیست. چرا که زیاد شدن در قرآن، بطلانش اجماعى است. کاسته شدن از قرآن نیز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و این به مذهب صحیح ما شایسته تر است. سید مرتضى هم همین را تأیید کرده و ظاهر روایات هم همین است، وى سپس روایت هاى مخالف را «خبر واحد» شمرده است.[6] امام خمینی: مرحوم امام در مورد تحریف قرآن می گوید، هرکس ذره‌ای عقل داشته باشد نباید به این حرف ها اعتماد کند و اخبار وارده یا ضعیف‌اند که قابل استدلال نیستند و یا جعلی و ساختگی‌اند یا روایاتی که غریب و تعجب انسان را برمی‌انگیزاند و یا در این ‌میان روایات صحیحی است که از جهت سند مشکلی ندارند اما از جهت دلالت ناظر به بحث تحریف نیستند، بلکه در مورد تاویل و تفسیر قرآن وارد شده‌اند.[7] فضل بن شاذان نیشابورى: او می گوید: عمر بن خطاب گفت: مى ترسم گفته شود عمر در قرآن افزوده و این آیه را در آن گنجانده است، ما در زمان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) آیه را چنین مى خواندیم: پیرزن و پیرمرد زناکار را به خاطر شهوت رانى که کرده اند سنگسار کنید، این کیفرى از سوى خداى مقتدر حکیم است.[8] حال اگر شیعه عقیده به تحریف داشت، او بر اهل سنت نمى تاخت که به تحریف معتقدند، چون هر دو در این عقیده مشترک بودند. مرحوم طبرسی: ایشان در مورد تحریف قرآن می گویند افزایش چیزى بر قرآن، به اجماع علما باطل است و اما کاسته شدن از آن، بعضى از اصحاب ما و گروهى از حشویّه از اهل سنت گفته اند که در قرآن تغییر یا نقصانى پیش آمده است، لیکن عقیده صحیح در مذهب ما بر خلاف آن است.[9] علامه حلّى: ایشان در پاسخ به سوال در مورد تحریف قرآن فرمودند: حق آن است که تغییر و تأخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه بر خدا از این عقیده و امثال آن، که موجب راهیابى شک به معجزه جاویدان پیامبر خداست، معجزه اى که به صورت تواتر نقل شده است.[10] قاضى نور الله شوشترى: ایشان در مورد تحریف قرآن می گویند وقوع تحریف در قرآن که به شیعه نسبت داده شده است، چیزى نیست که عقیده عموم شیعه امامیه باشد، گروهى اندک از آنان چنین سخنى گفته اند که در میان شیعه هم جایگاه معتبرى ندارند.[11] با توجه به مطالب گفته شده روشن می شود؛ قائل بودن شیعه به تحریف قرآن سخنی خلاف واقع بوده و علماء شیعه در طول تاریخ با این اتهام مقابله کرده و تصریح به عدم تحریف قرآن نموده اند. مرحوم آقا بزرگ تهرانی در کتاب خود نام بسیاری از علمایی که در رد تحریف قرآن کتاب نگاشته اند آورده است، از جمله آنها می توان به ابوالقاسم احمد بن علی الکوفی اشاره کرد که کتاب التبدیل و التحریف را نگاشته است.[12] راحت حسين بن ظاهر حسين الكوپال پوري و علي نقي بن السيد أبي الحسن النقوي اللكهنوي هر دو کتابی دارند با نام تحریف قرآن و در آن به این موضوع پرداخته اند.[13] [1] . نام کتاب : تفسير روح المعاني - ط دار العلمية نویسنده : الألوسي، شهاب الدين جلد : 1 صفحه 24 B2n.ir/j61603 [2] . نام کتاب : التفسير الكبير (مفاتيح الغيب) نویسنده : الرازي، فخر الدين جلد : 19 صفحه : 124 B2n.ir/b18534 [3] . نام کتاب : الإعتقادات نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 84 B2n.ir/b22045 [4] . نام کتاب : المسائل السروية نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 81 B2n.ir/g05182 [5] . نام کتاب : مجمع البيان في تفسير القرآن - ط مؤسسة الأعلمي للمطبوعات نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 43 B2n.ir/y51715 [6] . نام کتاب : تفسير التبيان نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه 3 https://lib.eshia.ir/86469/1/3 [7] . تهذيب الأُصول - ط نشر آثار الإمام الخميني نویسنده : السبحاني، الشيخ جعفر؛ تقرير بحث السيد روح الله الخميني جلد : 2 صفحه : 417 B2n.ir/h25538 [8] . الإيضاح نویسنده : الفضل بن شاذان جلد : 1 صفحه : 217 B2n.ir/e51853 [9] . مجمع البيان في تفسير القرآن - ط مؤسسة الأعلمي للمطبوعات نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 43 B2n.ir/a05393 [10] . أجوبة المسائل المُهَنّٰائية نویسنده : العلامة الحلي جلد : 1 صفحه : 121 B2n.ir/f08308 [11] . مصائب النواصب نویسنده : القاضي الشهيد نور الله التستري جلد : 1 صفحه : 123 B2n.ir/p89572 [12] . الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة ط دار الأضواء نویسنده : الطهراني، آقا بزرك جلد : 3 صفحه : 311 B2n.ir/y76955 [13] . الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة ط دار الأضواء نویسنده : الطهراني، آقا بزرك جلد : 3 صفحه : 394 B2n.ir/y84681
  16. اصطلاح امامیه به چه کسانی اطلاق می شود؟ کلمه «امامیّه» برگرفته از کلمه «امام» که در لغت به معنی پیشوا و کسی است که از گفتار او پیروی می‌شود و جمع آن «ائمه» است[1] پس مقصود از امامیه «گروهی است که پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از امام منصوب از جانب او پیروی می‌کنند».[2] بنابراین هر گروهی که پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به امام منصوب معتقد است، می‌توان آن را امامی نامید. در این صورت واژه امامیه با شیعه مترادف خواهد بود و شامل تمام فرق شیعه می شود، زیرا شیعه کسی است که از امام منصوب به نام علی (علیه‌السلام) پیروی می‌کنند و او را بر دیگر صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مقدم می‌دارند،[3] ولی به مرور زمان، امامیه به شیعیان دوازده امامی و به کسانی اطلاق می شود که اعتقاد دارند بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) امیر المومنین(علیه السلام) امامت را برعهده گرفته اند و بعد از ایشان امامت به فرزندشان امام حسن(علیه السلام) منتقل شده است و بعد از امام حسن(علیه السلام) امامت به امام حسین(علیه السلام) سپرده شده است و بعد از امام حسین(علیه السلام) امامت به حضرت سجاد(علیه السلام) رسیده است و به همین ترتیب تا حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امامت به یکی پس از دیگری سپرده شده است.[4] فخر رازی در این مورد می گوید امامیه گروهی از شیعه است که می‌گویند: امام پس از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)، على بن ابى طالب(علیه السلام)، سپس پسرش حسن(علیه السلام)، سپس برادرش حسین(علیه السلام)، پس از آن فرزندش علی بن الحسین(علیه السلام)، و سپس فرزند او محمد باقر(علیه السلام) و سپس فرزند او جعفر صادق(علیه السلام)، و سپس فرزند او موسی کاظم(علیه السلام) و سپس فرزند او علی بن موسی الرضا(علیه السلام) و سپس فرزندش محمد تقی(علیه السلام) و سپس فرزند او علی نقی(علیه السلام) و سپس فرزند او حسن زکی(علیه السلام)، و سپس فرزند او محمد(علیه السلام) و او همان امام قائم است که جهان در انتظار اوست.[5] شیعه اثناعشری یا امامیه به احادیث متعددی برای اعتقاد به امامت این دوازده امام استناد می کند[6] مانند حدیث لوح که در منابع متعدد شیعه[7] نقل شده است. [1] . لسان العرب: ابن منظور، ج،۱۲ ص۲۵. https://shamela.baharsound.ir/40707/12/25 / مجمع البحرین: طریحی، فخرالدین، ج۱، ص۱۰۵. https://lib.eshia.ir/20008/1/105 [2] . اوائل المقالات: مفید، محمد بن نعمان، ج۱، ص۳۸. https://lib.eshia.ir/15133/1/38 [3] . مقالات الاسلامیین: اشعری، علی بن اسماعیل، ج۱، ص۵. https://lib.efatwa.ir/46170/1/5 [4] . أوائل المقالات في المذاهب والمختارات: شيخ مفيد، جلد : 1 صفحه : 38 B2n.ir/h49152 [5] . المحصل: رازي، فخر الدين، جلد : 1 صفحه : 575 B2n.ir/b42837 [6] . برای مطالعه بیشتر رجوع شود به سوال «امامان بعد از پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله وسلم) چند نفر هستند و چه کسانی می باشند؟» [7] . الكافي: شيخ كليني جلد : 1 صفحه : 527 B2n.ir/m87232 / الغیبه: نعمانی، محمد بن ابراهیم، ص: ۶۲. https://lib.eshia.ir/15220/1/62 / کمال الدین: شیخ صدوق، ج۱ ص۳۰۸. https://lib.eshia.ir/27045/1/308
  17. شیعه در اصول و فروع چه تفاوت هایی با اهل سنت دارد؟ دو مذهب شیعه و اهل سنت، با وجود همانندي بسيار در اصول و مباني دين، تفاوت های مبنایی در اصول و فروع با یکدیگر دارند که به بعضی از اين تفاوت‌ ها اشاره خواهد شد. امامت: بحث درباره خلافت و امامت از مهم‌ترين و قدیمی‌ترين بحث‌هايي است كه در جهان اسلام پس از رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله)، ميان مسلمانان درگرفت. شیعه در حقیقت مساله امامت را در امتداد مساله نبوت می داند و معتقد است که امامت، مرجعیت دنیوی و اخروی را شامل می شود به همین علت است که شیعیان شخص امام را معصوم می دانند و استمرار نبوت را در مساله امامت می دانند فلذا امامت در نزد شیعه از اصول مذهب قرار داده شده است اما اهل سنت نگاهشان به امامت، حاکمیت سیاسی در امور دنیوی است فلذا شخص امام منصوب از طرف خدا نمی باشد و مقام عصمت را نیز برای او قائل نمی باشند و حتی مردم می توانند چنین شخصی را انتخاب نمایند. به همین جهت مساله امامت نزد اهل سنت از فروع دین می باشد یعنی یکی از واجبات دین مانند امر به معروف و نهی از منکر.[1] صفت عدل الهي شیعیان عدل خداوند را نیز بعنوان یکی از اصول مذهب می دانند. لازم به ذکر است که صفت عدل نسبت به ساير صفات الهي، امتيازي ندارد؛ و از مسلمات قرآن و ضروريات دين است. متكلمان شيعه از آن رو اين صفت را از اصول اعتقادي خود قرار داده‌اند كه اكثر اهل تسنن (اشاعره)، حُسن و قبح عقلي را انكار مي‌كنند؛ و انكار حُسن و قبح عقلي، مستلزم انكار عدل خداي متعال است.[2] عدالت صحابه: اهل سنت قائل به عدالت جمیع صحابه هستند همانطور که ابن حجر در این مورد اینگونه اذعان می دارد: این نکته که اصحاب رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) دارای عدالت بوده اند، ثبوت و دلالتش قطعی است و اصلا قابل تصور نیست کسی که علم و معرفت داشته باشد به صحابه طعن وارد نماید.[3] در مقابل شیعیان معتقدند در موضوع عدالت، بین اصحاب پیامبر (ص) و غیر اصحاب فرقی نمی باشد و صرف صحابه بودن سبب اثبات عدالت شخص نمی شود. صحابه ای که مطابق موازین شرعی زندگی کرده اند، عادل هستند و آن دسته از افراد که چنین نبوده اند، با اینکه عنوان صحابه بر آنها اطلاق می شود اما دارای عدالت نمی باشند.[4] از طرفی عملکرد برخی از صحابه، نظریه عدالت همه آنان را نقض می‌کند. به‌گفته سید محسن امین، افرادی از صحابه مانند عبیدالله بن جَحش، عبیدالله بن خطل، ربیعه بن امیه و اشعث بن قیس، مرتد شده‌اند[5] همچنین برپایه روایتی که در صحیح بخاری آمده، پیامبر از ارتداد شماری از اصحاب خود خبر داده است.[6] همچنین ماجرای نزول آیه افک[7] و توبیخ خداوند بعض اصحاب را دلیل دیگری بر نقد این نظریه می باشد.[8] منابع استنباط احکام: اهل سنت برای استنباط احکام در کنار استفاده از کتاب و سنت، به اجتهادات صحابه نیز رجوع کرده و آن را نیز به عنوان یک منبع مستقل در کنار کتاب و سنت برای استنباط احکام الهی قرار داده اند[9] اما در دیدگاه شیعه اجتهادات صحابه(عمل به رای و قیاس) هیچ جایگاهی ندارد[10] و منابع شیعه برای استنباط احکام الهی؛ قرآن، سنت، اجماع و عقل می باشند. [11] البته اختلافات جزئی دیگری نیز میان شیعه و اهل سنت وجود دارد مانند نحوه نماز خواندن یا وضو گرفتن و... که باز گشت آنها به اختلاف در مبانی می باشد که بیان گردید. [1] . نام کتاب : مفاهيم القرآن (العدل والإمامة)ِ : السبحاني، الشيخ جعفر جلد : 10 صفحه : 80 B2n.ir/y33767 [2] . مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج3، ص70. مجموعه آثار ط-صدرا - مطهری، مرتضی - کتابخانه مدرسه فقاهت (eshia.ir) [3] . الإصابة في تمييز الصحابة : العسقلاني، ابن حجر جلد : 1 صفحه : 19 B2n.ir/m29008 [4] . الرعايه في علم الدرايه : الشهيد الثاني جلد : 1 صفحه : 343 B2n.ir/j95871 / أعيان الشيعة: الأمين، السيد محسن جلد : 1 صفحه : 108 https://lib.eshia.ir/71735/1/108 [5] . أعيان الشيعة: الأمين، السيد محسن جلد : 1 صفحه : 109 https://lib.eshia.ir/71735/1/109 [6] . صحيح البخاري : البخاري، ج: 8 ص: 121 https://shamela.baharsound.ir/42174/8/121 [7] . إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ - لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ - لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ(نور – 11 الی 13) [8] . التفسير الأصفى: الفيض الكاشاني جلد : 2 صفحه : 838 B2n.ir/z85613 [9] . اخبار ابي حنيفه واصحابه: الصيمري، أبو عبد الله جلد : 1 صفحه : 24 B2n.ir/z35358 [10] . العدة في أصول الفقه: الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 8 B2n.ir/t48660 [11] . الموجز في أُصول الفقه: السبحاني، الشيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 11 https://lib.eshia.ir/13078/1/11
  18. تفکر شیعی در جوامع و حکومت های مختلف چه تاثیری داشته است؟ در طول تاریخ تفکر شیعی تاثیر بسیار عمیقی بر جوامع و حکومت های مختلف داشته است و حتی بعضی از این حکومت ها تحت تاثیر این تفکر تشکیل شده اند همانند: فاطمیون در مصر، ادریسیان در مغرب اسلامی، عادل شاهیان، نوابان اوده در شبهه قاره هند، آل بویه و صفویه در ایران. در برخی از مواقع این تاثیر پذیری به اندازه ای بوده است که موجب رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع می شده است؛ موسس حکومت ادریسیان، ادریس بن عبدالله محض از سادات علوی است او در نبرد فخ شرکت داشت و از آن نبرد جان سالم به در برد و به مغرب (مراکش و بخشی از الجزایر کنونی) گریخت.[1] درآنجا خود را به قبیله بربر ها معرفی کرد آنها با او بیعت کردند و قبایل اطراف نیز او را پذیرفتند و او بیعت عباسیان را از آنها برداشت و اولین حکومت علوی را در مغرب تشکیل داد.[2] در مذهب ادریسیان اختلاف نظر وجود دارد برخی آنها را شیعه دانسته[3] و برخی آنها را زیدی و معتزلی دانسته اند.[4] اما آنچه مشخص است تفکر شیعی در آن ها از نفوذ بالایی برخوردار بوده است. (حکومت ادریسیان بر مراکش و بخش‌هایی از الجزایر کنونی سیطره داشت و قریب به دو قرن به حیات خود ادامه داد و سرانجام، در سال ۳۷۵ق با قتل حاکم ادریسی توسط اُمویان اندلس از بین رفت.) از دیگر حکومت هایی که تفکر شیعی بر آنها تاثیر بسزایی داشته است فاطمیان مصر است. ابوعبدالله شیعی از داعیان اسماعیلی برای دعوت به مذهب اسماعیلی از یمن به مغرب آمد. او در نزد قبیله کتامه که از مکه با آنان آشنا بود و برای آنها به نقل فضائل و مناقب اهل بیت پرداخته بود به تبلیغ پرداخت،[5] وبا آنها بر اغلبیان شورید و غلبه پیدا کرد. ابوعبدالله شیعی همچنین با شکست بنی مدرار و رستمیان از حکومت های خوارج و غلبه بر شهر سجلماسه حکومت تازه‌ای بنا کرد و با آزادی عبیدالله مهدی از زندان او را به خلافت برگزید[6] و حکومت فاطمیان کار خود را آغاز کرد. در زمان حکومت آنها شعایر شیعی آشکار شد و در روز عاشورا بازار ها بسته و مردم به عزاداری می پرداختند. در این روز همچنین مردم به مزار امامزادگان مانند ام کلثوم (ام کلثوم دختر امام علی) و سیده نفیسه (از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) ) رفته و عزاداری می‌کردند[7] لذا فاطمیان و حکومت آنها به ترویج شعار شیعی پرداختند و حب و محبت اهل بیت (علیهم السلام) را در سرزمین تحت حاکمیت خود ترویج دادند. یکی دیگر از حکومت های شیعی که قدرت را به دست گرفتند آل بویه بوده اند، احمد بن ابوشجاع بویه در 11جمادی الاول 334 هجری قمری وارد بغداد شد و قدرت را به دست گفت و از سوی مستکفی بالله لقب "معز الدوله" را دریافت کرد او به صورت کامل بر خلیفه تسلط پیدا کرد او بعد از دوازده روز او را کور کرد و از قدرت برکنار کرد و فضل بن مقتدر را با نام "المطیع لله" به خلافت رساند[8] در دوران حکومت آنها شیعیان از آزادی بالایی برخوردار بودند[9] و علمای شیعه از جلالت خاصی برخوردار بودند.[10] از حکومت های دیگری که تفکر شیعه در آن نفوذ داشته است حکومت عادلشاهیان می باشد که به دست یوسف عادلشاه پایه گذاری شد، او با رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع کار خود را آغاز کرد و در حکومت او شیعه از آزادی خاصی برخوردار بود و در دوران حکومت خود در ترویج شیعه کوشید باید گفت شیعه در سیستم حکومتی آنها از نفوذ بالایی برخوردار بود[11] که موجب تقویت و نفوذ تفکر شیعی در جامعه هندوستان گردید. حکومت "اوده" دیگر حکومتی بود که علم تشیع را بلند کرد و در دوران حکومت آنها مجلس عزای سیدالشهدا(علیه السلام) بر پا بود و علم و دانش در آن منطقه در اوج خود بود.[12] حکومت عادلشاهیان هم زمان بوده است با حکومت قدرتمند صفویان که حکومتی شیعی بود و با مسلط شدن بر ایران مذهب رسمی کشور را تشیع اعلام کردند و شاه اسماعیل به نام دوازده امام (ع) خطبه خواند.[13] در نتیجه می توان گفت نفوذ تفکر شیعی در حکومت ها و جوامع مختلف آثار قابل توجهی داشته که امروزه قابل مشاهد است از جمله وجود جوامع شیعی در مناطقی مانند شبهه قاره هند و همچنین محبت و علاقه به اهل بیت(علیهم السلام) در مناطقی که شیعه حضور گسترده ای ندارد. [1] . الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 6 صفحه : 93 B2n.ir/k55010 [2] . ديوان المبتدأ والخبر في أيام العرب والعجم والبربر ومن عاصرهم من ذوي، ابن خلدون،، ج4، ص11 B2n.ir/q01857 [3] . دولة التشیع فی بلاد المغرب، نجیب زبیب، ص100 B2n.ir/a78595 [4] . مذهب ادریسیان(مقاله): هادی عالم زاده- علی آبانگاه، ص98 B2n.ir/j39494 [5] . الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 8 صفحه : 31 B2n.ir/w69756 [6] . همان: صفحه : 49-48 B2n.ir/z75093 [7] . المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والاثار نویسنده : المقريزي، تقي الدين جلد : 2 صفحه : 329 B2n.ir/f82643 [8] . الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 8 صفحه : 451-450 B2n.ir/n71188 [9] . الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 8 صفحه : 542 B2n.ir/h92994 / وفيات الأعيان نویسنده: ابن خلكان جلد: 1 صفحه: 407 B2n.ir/d14605 [10] . الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 9 صفحه : 189 B2n.ir/z88950 [11] . تشیع در شبه قاره هند: ضابط، حمیدرضا، ص: 93-96 B2n.ir/f52326 [12] . تالیفات شیعه در شبهه قاره هند: صادقی، محسن، ص 33 B2n.ir/y39033 [13] . نشوء وسقوط، الدولة الصفوية نویسنده : الشيخ رسول جعفريان جلد : 1 صفحه : 35 B2n.ir/g71924
  19. از دیدگاه شیعه اصول دین و مذهب چیست؟ در روایات، موارد متعددی بعنوان اصول و اساس دین معرفی شده که مخالفت با آنان سبب شرک و کفر بیان گردیده است از باب نمونه در روایتی امام صادق (علیه السلام) ارکان اسلام را توحید، نبوت، اقرار به آنچه از جانب خدا آمده است، پرداخت زکات، ولایت آل محمد(علیهم السلام) بیان نموده است[1] و یا در روایت دیگر امام باقر(علیه السلام) پایه های اسلام را پنچ چیز معرفی می کند نماز، زکات، روزه، حج، ولایت.[2] اما علماء شیعه اصول دین (یعنی اصولی که پذیرش آنها شرط مسلمانی و رد کردن هر کدام آنها خروج از اسلام است) را سه چیز می دانند. مرحوم خوئي در بیان اصول دین بیان می کند: «در تحقق اسلام يك مسلمان اعتراف به وجود خداوند و وحدانيت خداوند و اعتراف به نبوت و رسالت پيامبر و اعتراف به معاد لازم است» [3] ايشان در توضیح موارد متعددی که در روایات بعنوان اصول و اساس دین معرفی شده و رد کردن آنها سبب کفر می شود، بيان كرده­اند كه براي كفر مراتب متعددي مي­باشد: 1. كفري كه در مقابل اسلام است و سبب از بین رفتن احترام او در مال و آبرو ، عدم جواز نكاح، ارث و .... مي­گردد. 2. كفري كه در مقابل ايمان مي­باشد و سبب احكام بالا نمي­شود و با او معامله شخص مسلمان مي­شود مگر اينكه خداوند در آخرت با او همانند كافر برخورد خواهد كرد كه ما تعبير مي­كنيم به مسلمان در دنيا و كافر در آخرت. 3. كفري كه مقابل مطيع مي­باشد زيرا در روايات متعددي بر شخص عاصي كافر اطلاق شده است. [4] لذا باید گفت از دیدگاه شیعه اصول دین توحید، نبوت و معاد هستند که عدم اعتقاد به آنها موجب کفر می شود[5] و اصول مذهب توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هستند که عدم اعتقاد به آنها موجب خروج از مذهب شیعه می گردد.[6] [1] . الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 2 صفحه : 20 B2n.ir/b27038 [2] . الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 2 صفحه : 18 B2n.ir/g04945 [3]خوئي سید ابوالقاسم موسوی، التنقیح في شرح العروة الوثقي‏، الطهارة2، ص: 58-59 https://lib.eshia.ir/10134/2/58 [4]خوئي سید ابوالقاسم موسوی، التنقیح في شرح العروة الوثقي‏، الطهارة2، ص: 63 https://lib.eshia.ir/10134/2/63 [5] . كتاب الطهارة - ط.ق نویسنده : الشيخ مرتضى الأنصاري جلد : 2 صفحه : 355 B2n.ir/f09254 / أصل الشيعة وأصولها نویسنده : كاشف الغطاء، الشيخ محمد حسين جلد : 1 صفحه : 210 B2n.ir/x97622 [6] . البراهين القاطعة نویسنده : الأسترآبادي، محمد جعفر جلد : 1 صفحه : 71 B2n.ir/u52513 / الأنوار الإلهية في المسائل العقائدية نویسنده : التبريزي، الميرزا جواد جلد : 1 صفحه : 79 B2n.ir/h04403
  20. اصطلاح رافضی به چه کسانی اطلاق می شود و چرا برای شیعیان استعمال می شود؟ ابتدا باید گفت که کلمه رافضی به معنای ترک و امتناع است.[1] پس می تواند به گروهی اطلاق شود که جماعتی یا دینی را ترک گفته اند، مانند حضرت ادریس و یاران او که از جماعت کافر و دین آنها دوری جستند و آنها را ترک کردند.[2] ابوالحسن اشعری معتقد است رافضی و امامی القاب متفاوتی برای گروهی هستند که در کنار سایر گروه ها، شیعه را تشکیل می دهند. می گوید: به این افراد رافضی می گویند، زیرا از امامت ابوبکر و عمر سرباز زدند.[3] جعفر سبحانی معتقد است رافضی یک اصطلاح سیاسی است و برای مخالفان حکومت وقت به کار می رود. از آنجا که شیعیان پس از رحلت پیامبر(ص) از سه خلیفه اول پیروی نکردند، به این نام خوانده شدند.[4] اما مخالفان حق این اصطلاح را برای شیعه بکار برده اند. به این معنا که شیعیان دین اسلام را ترک کرده اند و از جماعت مسلمین جدا شده اند و عمل آنها را در حد کفر می دانستند.[5] برخی از اهل سنت رافضی را اینگونه تعریف کرده اند: فردی که علی(علیه السلام) را بر شیخین مقدم بدارد.[6] بنابراین در طول تاریخ، دشمنان اهل بیت(ع) از این اصطلاح برای تضعیف اهل بیت(ع) و یارانشان استفاده کرده اند. در مقابل، اهل بیت(علیهم السلام) معنای رافضه را همان معنای رافضی بودن حضرت ادریس و اصحاب او دانسته و به آن افتخار جستند.[7] [1] . كتاب العين: الخليل بن أحمد الفراهيدي جلد : 7 صفحه : 29 B2n.ir/y81386 / لسان العرب : ابن منظور جلد : 7 صفحه : 156 B2n.ir/g79745 [2] . بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء: العلامة المجلسي جلد : 11 صفحه : 271 B2n.ir/x09758 [3] . مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين: ابو الحسن الاشعری ج: 1 ص: 16 https://lib.eshia.ir/71432/1/16 [4] . بحوث في الملل والنّحل: السبحاني، الشيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 123 https://lib.eshia.ir/27143/1/123 [5] . الصراط المستقيم : العاملي، علي بن يونس جلد : 3 صفحه : 76 B2n.ir/n99864 / سير أعلام النبلاء - ط الرسالة نویسنده : الذهبي، شمس الدين جلد : 14 صفحه : 178 B2n.ir/b04730 / البداية والنهاية - ط هجر نویسنده : ابن كثير جلد : 18 صفحه : 468 B2n.ir/b07837 [6] . فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : 1 صفحه : 459 B2n.ir/b25553 [7] . الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 8 صفحه : 34 B2n.ir/m02168 / تفسير الإمام العسكري نویسنده : المنسوب الى الإمام العسكري جلد : 1 صفحه : 310 -311 B2n.ir/h86313
  21. عبدالله بن سبا کیست و در تاریخ شکل گیری شیعه چه نقشی را می توان برای او قائل شد؟ در مورد عبدالله بن سبا باید گفت عده ای نقش پر رنگی به او در تاریخ بخشیده اند و او را میان دار تمام جنگ های زمان حضرت علی(علیه السلام) دانسته اند و شیعه را منتسب به او می دانند. طبری در این مورد می گوید در زمان عثمان شخصی یهودی به نام عبد الله بن سبأ از « صنعاء » اسلام را اختیار نمود. او افکاری متفاوت نسبت به سایر مسلمانان داشت از جمله؛ اینکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مانند حضرت عیسی رجعت خواهد کرد، هر پیامبری وصی داشته است و حضرت علی(علیه السلام) وصی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) است و عثمان غاصب حق خلافت می باشد. عبدالله بن سبا برای ترویج افکار خود به بلاد اسلامی سفر می کرد و در این بین توانست حمایت افرادی مانند ابوذر، عماربن یاسر، محمد بن ابی حذیفه، عبدالرحمن عدیس، محمد بن ابی بکر، صعصعه بن صوحان عبدی، مالک اشتر را به خود جلب کند. نتیجه همین تحریک ها سبب شد که عده ای از مسلمانان بر علیه خلیفه وقت شوریدند و او را به قتل رساندند و همین گروه نیز در جنگ جمل و صفین نیز دخالت اساسی داشته اند.[1] در پاسخ به این دیدگاه باید گفت دکتر طه حسین مصری می گوید به گمان من کسانی که تا این حد موضوع عبد الله بن سبا را بزرگ جلوه داده اند بر خود و تاریخ اسراف شدیدی نموده اند زیرا نخستین اشکالی که با ان مواجه می شویم ان است که در مصادر مهم تاریخی ذکری از عبد الله بن سبا نمی بینیم نه در طبقات ابن سعد و نه در انساب الاشراف بلاذری و در دیگر مصادر تاریخی یادی از او نشده و فقط طبری از سیف بن عمر این قضیه را نقل کرده است. سایر مورخانی که این قضیه را بیان کرده اند، این داستان را از طبری نقل کرده اند.[2] دکتر طه حسین در جایی دیگر می گوید به گمان قوی دشمنان شیعه در ایام بنی امیه و بنی عباس در قصه عبد الله بن سبا مبالغه کرده اند.[3] محمد عماره قصه عبدالله بن سبا را مورد تردید قرار می دهد.[4] از افراد دیگری که در وجود عبد الله بن سبا و قصه آن تردید دارند می توان به سیدمرتضی عسکری اشاره کرد.[5] علمایی نیز که وجود او را ثابت می دانند به علت وجود روایات ذم از سوی اهل بیت(علیهم السلام)[6] او را غالی و کافر می دانند ولی نقشی که برای عبدالله بن سبا ترسیم شده است را نمی پذیرند؛ شیخ طوسی او را غالی و کافر می داند[7] همچنانکه علامه حلی نیز عبدالله بن سبا را غالی و ملعون می داند[8] بر این اساس به طور قطع چه وجود او ثابت شود و چه نشود آنچه در مورد او وارد شده است نقش گسترده او در دوران عثمان می باشد، که افسانه ای بیش نیست. [1] . تاريخ الطبري نویسنده : الطبري، ابن جرير جلد : 3 صفحه : 378 B2n.ir/p46338 / الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 3 صفحه : 154 B2n.ir/f08878 [2] . الفتنة الکبری، دکتر طه حسین، ج1، ص132 B2n.ir/t22793 [3] . الفتنة الکبری، دکتر طه حسین، ج1، ص134 B2n.ir/t22793 [4] . عماره، محمد، الخلافة و نشاة الاحزاب الاسلامیه، ص154- 155 B2n.ir/s50735 [5] . عبدالله بن سبأ وأساطير أخرى : السيد مرتضى العسكري جلد : 2 صفحه 381تا385 https://ar.pdf.lib.eshia.ir/94510/2/381 [6] . وسائل الشيعة ط-آل البیت : الشيخ حرّ العاملي جلد : 28 صفحه : 336 B2n.ir/g66115 [7] رجال الطوسي - ط جماعة المدرسين نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 75 B2n.ir/t73527 [8] . خلاصة الاقوال نویسنده : العلامة الحلي جلد : 1 صفحه : 372 B2n.ir/r57266
  22. چرا شیعه با وجود آنکه حق است در اقلیت می باشد؟ هرگز زیاد بودن پیروان یک دین و مذهب نمی تواند میزانی برای اثبات حقانیت آن دین باشد. خداوند در بسيارى از موارد به تعريف و تمجيد اقليت‏ها و نكوهش اكثريت پرداخته است. براى مثال در قرآن بیان شده: «جز اندكي به همراه او ايمان نياوردند»[1] و در جایی دیگر می فرماید: «اندكي از بندگان من سپاسگزارند»[2] و همچنین می فرماید: «اگر از اكثـريت مردم روي زمين پيروي كنـي، تو را از راه خدا گمراه مي‌كنند»[3] و باز در جایی دیگر می فرماید: «هر چند بكوشي، اكثريت مردم ايمان نمي‌آورند»،[4] بر این اساس نمی توان گفت اکثریت بودن موجب مشروعیت و یا حقانیت می شود. بر همین اساس است كه امير مؤمنان، در جريان جنگ جمل در پاسخ فردى كه پرسيد «چطور ممكن است اين افراد مهم و سرشناس بر باطل باشند؟» فرمود: «حق و باطل را با شخصیت افراد نمي‌توان شناخت. حق را بشناس، سپس اهل آن را خواهى شناخت. باطل را بشناس، آنگاه اهل آن را خواهى شناخت»[5] بر طبق این معیار زیادتر بودن پیروان یک گروه نمی تواند نشانه مشروعیت و یا حقانیت آنها باشد. اما در پاسخ به این سوال که چرا شیعه در اقلیت می باشد؟ اصولًا باید توجه کرد که شیعه در طول تاریخ به عنوان گروه مخالف نظام حاکم شناخته می‌شد و نظام‌های سیاسی برای سرکوب کردن و بلکه ریشه‌کن کردن آنها همت گماشته اند و سرکوب شیعه به دست بنی امیه[6] و بنی عباس[7] و اتفاقاتی همچون نسل کشی های متعدد که از سوی حکومت ها یی همچون غزنویان،[8] ایوبیان[9] وعثمانی انجام شد،[10] نمونه ای از این جنایات می باشد. با توجه به این کشتارها و جنایات بر علیه شیعه، باقی ماندن شیعه در جهان، آن هم با یک فرهنگ قوی و جامع و داشتن علما و دانشمندان مبرز در تمام رشته‌های علمی و اسلامی، یکی از معجزات الهی است تا این نور حق روشن بماند و چراغی برای هدایت افراد جویای حق باشد. [1] . سوره هود ایه 40(وَما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قليل) [2] . سوره سبا ایه13( وَقَليلٌ مِنْ عِبادي الشَّكُور) [3] . سوره انعام ایه116(إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الأَرْض يُضِلّوك عَنْ سَبيلِ اللّه) [4] . سوره یوسف ایه103( وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤمِنين) [5] . انساب الاشراف للبلاذری: البلاذري، جلد: 2، صفحه: 274. «إنّ الحقّ والباطل لا يعرفان بأقدار الرّجال. اعرف الحق تعرف أهله، اعرف الباطل تعرف أهله». انساب الاشراف للبلاذري - البلاذري - کتابخانه مدرسه فقاهت (eshia.ir) [6] . شرح نهج البلاغة : ابن ابي الحديد، جلد : 11 صفحه : 44 B2n.ir/y52112 [7] . سيرة الأئمة الاثني عشر(ع) نویسنده : هاشم معروف الحسني جلد : 2 صفحه : 324 B2n.ir/u36305 / نام کتاب : الكامل في التاريخ نویسنده : ابن الأثير، أبو الحسن جلد : 5 صفحه : 129 B2n.ir/h71819 [8] . البداية والنهاية - ط هجر نویسنده : ابن كثير جلد : 15 صفحه : 736 B2n.ir/s83328 [9] . الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 11 صفحه : 398 B2n.ir/p47500 [10] . برای مطالعه در مورد ظلمی که به شیعه در طول تاریخ شده رجوع شود به: أعيان الشيعة : الأمين، السيد محسن، جلد : 1 صفحه : 21 – 25 https://lib.eshia.ir/71735/1/21
  23. وضعیت شیعیان در زمان غیبت صغری امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه بوده است؟ غیبت صغری، نخستین مرحله از زندگی مخفیانه امام دوازدهم است که در سال ۳۲۹ق به پایان رسیده است. این دوره بنابر اختلاف درباره زمان آغاز آن ۶۹ یا ۷۴ سال طول کشیده است. گروهی از عالمان شیعه آغاز آن را سال تولد امام مهدی (عج) یعنی ۲۵۵ق دانسته‌اند لذا مدّت غیبت صغری را ۷۴ سال بیان کرده (همچون شیخ مفید در کتاب الارشاد[1] و طبرسی در کتاب اعلام الوری[2]) اما گروهی دیگر آغاز غیبت صغری را بعد از شهادت امام حسن عسکری و سال آغاز امامت امام مهدی(عج) یعنی ۲۶۰ق می‌دانند لذا مدت آنرا ۶۹ سال بیان نموده اند.[3] بعد از شهادت امام حسن عسکری جامعه شیعه دچار آشفتگی شدیدی شد[4] به گونه ای که دانشمندی چون ابو زید احمد بن سهل بلخی از خراسان برای پیدا کردن امام زمان خود راهی عراق شد تا امام را پیدا کند[5] این آشفتگی حتی در بین افراد خانواده خود امام عسکری نیز مشهود است بگونه ای که بر اساس برخی از گزارش ها مادر امام عسکری و حکیمه، عمه ایشان از امامت فرزند امام عسکری حمایت می کردند و خواهر امام عسکری از امامت جعفر (برادر امام عسکری) حمایت می کرد.[6] در این زمان حساس اصحاب خاص امام به ریاست عثمان بن سعید عمری در تلاش بودند تا با بیان امامت پسر امام حسن عسکری این سردرگمی و آشفتگی را برطرف کنند و جامعه شیعه را از وجود امام آگاه کنند.[7] و از طرفی همین گروه باید تمام تلاش خود را می کردند تا به حاکمیت و خلیفه بقبولانند که امام حسن عسکری فرزندی نداشته است.[8] زیرا با پخش شدن این حقیقت که این امام پایان دهند ظلم حکام خواهد بود، حکومت به شدت به دنبال یافتن حضرت مهدی بود[9] و حتی بعد از شهادت امام عسکری خانه امام تحت نظر بود و برخی را دستگیر کردند.[10] علیرقم این وضعیت با تلاش نایب اول و توقیعات صادره از سوی حضرت حجت[11] و ملاقات برخی با امام و خبر از وجود ایشان[12] جامعه شیعه از این بحران عبور کرد بگونه ای که بر اساس گزارش مرحوم شیخ مفید در سال373 مذهب غالب شیعیان امامیه بوده است.[13] این تلاش ها موجب شد با دستورات و راهنمایی امام و رهبری نواب اربعه در این عصر شیعه به قدرت و نفوذ بالایی برسد.[14] بگونه ای که در اواخر غیبت صغری شیعیان در بسیاری از مناسک حکومتی نفوذ می کنند.[15] [1] . الارشاد؛ شیخ مفید، ج: 2، ص: 340. https://lib.eshia.ir/27035/2/340 [2] . إعلام الورى بأعلام الهدى؛ الشيخ الطبرسي، ج: 2، ص: 259. https://lib.eshia.ir/16001/2/259 [3] . تاريخ الغيبة؛ الصدر، السيد محمد، ج: 1، ص: 345. https://lib.eshia.ir/86661/1/345 [4] . كمال الدين و تمام النعمة؛ الشيخ الصدوق، ج: 2، ص: 426. B2n.ir/m72633 [5] . معجم الادباء ارشاد الاريب الي معرفه الاديب: الحموي، ياقوت، ج:1، ص: 277. B2n.ir/r03176 [6] . مکتب در فرایند تکامل؛ سید حسین مدرسی، ص: 161. B2n.ir/f06903 [7] . كمال الدين و تمام النعمة نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 435 B2n.ir/q84633 [8] . الغيبة: الشيخ الطوسي ج: 1 ص: 360 B2n.ir/e91818 [9] . الإرشاد : الشيخ المفيد جلد : 2 صفحه : 336 B2n.ir/t27558 [10] . كمال الدين و تمام النعمة: الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 476 B2n.ir/n14511 [11] . الغيبة: الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 285 B2n.ir/t39033 [12] . كمال الدين و تمام النعمة: الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 443 B2n.ir/a02418 [13] . الفصول المختارة: الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 321 B2n.ir/d72113 [14] . الغيبة: الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 109 B2n.ir/w29229 [15] . مکتب در فرایند تکامل؛ سید حسین مدرسی، ص328 B2n.ir/b07082
  24. وضعیت شیعه در زمان خلافت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به چه صورت بوده است؟ بر اساس گزارشات تاریخی شیعیان با به قدرت رسیدن امام علی (ع) فرصت را مناسب دیده و به بیان حقایق پرداخته و وصایت و جانشینی امام علی (ع) را که مقام الهی بود یادآور گشتند. مالک اشتر یکی از کسانی بود که در روز بیعت با امام علی (ع) به مردم یادآور شد که ایشان از سوی رسول خدا (ص) به عنوان وصی و جانشین منتصب شده است[1] و خزیمة بن ثابت خطاب به مردم می گفت ما کسی را برگزیدیم که رسول خدا (ص) برای ما برگزیده بود.[2] همچنین شیعیان در جنگ ها یار و یاور امیر المومنین (ع) بودند و در این جنگ ها به بیان حقایق می پرداختند و سپاه حضرت را به پیروی از ایشان دعوت می کردند[3] عمار یاسر یکی از افرادی بود که به عنوان شیعه امام علی (ع) در جنگ ها یار و یاور ایشان بود هنگامی که این خبر پخش شد که عمار بر جنگ با سپاه معاویه مصمم است تردید ها در لشگر معاویه زیاد شد عمرو عاص درخواست ملاقات با عمار را کرد عمار با گروهی در میانه لشگر با او ملاقات کرد و فرمود آیا نمی دانی که رسول خدا (ص) فرمود (من کنت مولاه فعلی مولاه) و علی (ع) بعد از خدا و رسول ولی ماست. عمار در جنگ، هم به تبیین جایگاه واقعی امام علی (ع) می پرداخت و هم باطل بودن جریان مقابل را تبیین می کرد. [4] بر این اساس در زمان امام علی (ع) شیعیان هسته اصلی سپاه امام و بیانگر مقام و جایگاه امام در نزد مردم بودند و تکیه گاهی محسوب میشدند که حضرت به کمک آنها امور را اداره و خطرات را رفع می کرد. [1] . تاريخ اليعقوبي نویسنده : احمد بن ابی یعقوب جلد : 2 صفحه : 179 B2n.ir/h7365 [2] . المعيار و الموازنة في فضائل الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع) نویسنده : الإسكافي، أبو جعفر جلد : 1 صفحه : 51 B2n.ir/r73377 [3] . شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد :3 صفحه :171 https://lib.eshia.ir/15335/3/171 [4] . شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد : 8 صفحه : 21 B2n.ir/t30755
  25. وضعیت شیعه در زمان خلافت خلفاء ثلاثه به چه صورت بوده است؟ بر اساس منابع موجود، شیعه در دوران خلفاء بیشتر به روشنگری و بیان جایگاه امیرالمومنین مشغول بوده است، هنگامی که عده ای از شیعیان وفادار حضرت علی به همراه عده ای از مخالفان ابوبکر قصد داشتند در مقابل ابوبکر بایستند و او را از منبر رسول خدا به زیر بکشند حضرت علی با این کار مخالفت کرد و فرمود به جای این عمل که نتیجه ای ندارد در مسجد رسول خدا به بیان حقایق بپردازید تا مردم از حقیقت آگاه شوند و حجت بر همگان تمام شود،[1] لذا شیعه در این دوران به بیان حقایق و تذکر مقام و جایگاه امیرالمومنین مشغول بوده است و جریان خلافت نیز با جریان شیعه مماشات داشته است. بخصوص در زمان عمر، اما از بکار گیری آنها در سیستم حکومتی تا جایی که امکان داشت اجتناب می شود. بگونه ای که وقتی عمار به حکومت کوفه منصوب شد بعد از مدتی عزل گردید.[2] اما در زمان عثمان این مماشات تبدیل به درگیری می شود برای نمونه تبعید ابوذر یکی از نشانه های این درگیری است.[3] بر این اساس باید گفت که شیعیان در این دوران با روشنگری و بیان جایگاه امیرالمومنین در نزد پیامبر و سفارش های پیامبر نسبت به ایشان، مردم را تشویق به عمل به دستورات پیامبر و حمایت از علی می نمودند و حکومت نیز با شیعیان مماشات می کرد مگر در موارد اندکی که سبب درگیری بین حکومت و شعیان شده است. [1] . الخصال نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 461 B2n.ir/j38167 [2] . الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعة نویسنده : الشيرازي، السيد علي خان جلد : 1 صفحه : 261 B2n.ir/b89023 [3] . شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد : 8 صفحه : 252 B2n.ir/f67985
×
×
  • اضافه کردن...