رفتن به مطلب

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. ساعت گذشته
  2. ناظم

    مو فروختن

    سلام علیکم واگذاری مو و گرفتن وجهی در مقابل آن به خودی خود اشکالی ندارد البته باید متوجه باشید که مفسده ای نداشته باشد کارشناس #بامشکی #t_70641
  3. ناظم

    تقلید

    سلام علیکم اگر مجتهد دیگری غیر از مرجعی که تقلید می‌کنید أعلم باشد، لازم است از او تقلید کنید و ملاک در تشخیص مجتهد أعلم، شهادت اهل خبره (کسانی که توانایی تشخیص مجتهد أعلم را دارند) می‌باشد؛ بنابراین اگر بعد از تحقیق و بررسی (شهادت دادن اهل خبره به أعلم بودن) به این نتیجه رسیدید که آیت الله سیستانی أعلم است واجب است از ایشان تقلید کنید. باید دقت داشت که در دسترس نبودن رساله مجتهد، ملاک در انتخاب مرجع أعلم نمی‌باشد. موفق باشید کارشناس #سید_محمد_موسوی #t_70642
  4. ناظم

    فراموشی نجاست

    سلام علیکم برای اینکه گرفتار وسواس نشوید همینکه درحمام بدنتان را شستشو میدهید کافی است وبعد حمام تجسس لازم نیست و اعتنا به وسوسه‌هایی که برایتان پیش میاید نکنید کارشناس #بامشکی #t_70643
  5. دیروز
  6. نادر صادقی

    سهام بانکی

    سلام علیکم ایا سهام از بانکهای غیر اسلامی جایز است ؟ فرض این باشد که همه مراجعین به بانک ، کفار باشد و کار حرام غیر از ربا دادن و گرفتن معلوم نباشد
  7. سلام علیکم اگر در رعایت دوفتوی،یک مرجع حکم به جواز و دیگری حکم به حرمت یک معامله بدهد و در صورت احتیاط ممکن است فرد شغلش را از دست بدهد یا ابرویش برود و با مشقت روبرو بشود آیا در این حالت هم باید احتیاط کند.
  8. horia

    مو فروختن

    شما گفتید اگه زن شناخته باشه مو فروختنش خالی از اشکال نیست. خب وقتی کسی به یکی مو هاش رو میفروشه اون شخص خریدار این شخص رو میبینه این اشکال داره
  9. horia

    تقلید

    من اول مقلد آیت الله فیاض بودم و چون به رساله ی درست ایشان دسترسی نداشتم و نمی‌تونستم جواب سوالی را که داشتم پیدا کنم اما به رساله ی آیت الله سیستانی دسترسی درست داشتم و فعلا هم به لطف شما میتونم جواب سوال هایی که دارم را بفهمم و بخاطر همین تصمیم گرفتم از ایشان (آیت الله سیستانی)تقلید کنم و در حال حاضر تکالیفی را طبق فتوای ایشان انجام میدم این کار من درسته و اشکالی نداره؟ به اعمال باقی مانده مثل روزه قضا و امثالش ربطی نداره شما به این سوال من پاسخ دادید که اگر مجتهد اعلم تر و زنده هست باید از ایشان تقلید کنم اما من دسترسی به رساله ای درست ایشان ندارم متأسفانه و من نمی‌دونم که از بین دو آیت الله سیستانی و آیت الله فیاض کدوم اعلام تر هست اما اینو می‌دونم که بیشترین میگن اگه تقلیدم رو در اینصورت از این الله فیاض به آیت الله سیستانی تغییر بدم مشکلی نداره خواهش میکنم واضح تر بگید آیا میتونم به آیت الله سیستانی رجوع کنم؟ الآنم که در شرایطی هستم نمی‌دونم چیکار کنم خواهش میکنم لطف کرده زود تر جواب بدید
  10. هفته گذشته
  11. پرسشگر۲

    فراموشی نجاست

    سلام وقتتون بخیر من روی بدنم زخم‌های کوچیک زیادی دارم که گاهی با کندن و خاروندنشون باعث خونریزی می‌شم و برای همین نقاط نجس معمولا رو بدنم زیاد دارم. زیاد پیش میاد که بعد از حموم متوجه می‌شم حواسم نبوده اون قسمت نجس بوده چون حواسم به رفع نجاست قسمت دیگه‌ای یا کار دیگه‌ای بوده و با توجه تطهیرش نکردم و حالا نمی‌دونم آب بهش رسیده یا نه و گاهی احتمال زیادی می‌دم که شسته نشده باشه. فقط برای آروم شدن دل خودم می‌گم شاید آب قلیل از روش رد نشده باشه و به باقی بدنم سرایت نکرده باشه. و گاهی قبل این که یادم بیاد و بشورمش اون قسمت بدنم با رطوبت به چیزهای دیگه برخورد داشته. خیلی دارم اذیت می‌شم و مدام ذهنم درگیر این مساله است هر دفعه یادم میاد قسمتی از بدنم نجس بوده و نمی‌دونم شستمش یا نه یا چه جوری شستمش چه کار باید بکنم؟‌
  12. امام سجاد (ع) کیست و دارای چه شخصیتی می‌باشد؟ پاسخ اجمالی: امام سجاد (ع)، چهارمین امام شیعه، با نام علی بن حسین و القابی چون زین‌العابدین، از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام است. ایشان در سال ۳۸ هجری در مدینه متولد شد و مادرشان شهربانو، دختر یزدگرد سوم بود. امام سجاد (ع) با وجود بیماری در کربلا، پس از شهادت پدر، میراث امامت را دریافت کرد و با روش‌هایی چون سخنرانی در مجلس یزید و احیای جامعه شیعه، در برابر ظلم امویان ایستادگی کرد. دوران امامت ایشان با خلفای اموی همراه بود و در فضای سرکوب‌گر آن عصر، با سکوتی حکیمانه و تربیت معنوی، مسیر امامت را حفظ کرد. ایشان در سال ۹۴ هجری قمری، به دستور ولید بن عبدالملک و از طریق مسمومیت به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون شد. پاسخ تفصیلی: امام سجاد (ع)، چهارمین امام شیعه، با نام علی بن حسین شناخته می‌شود و القابی چون زین‌العابدین و سیدالساجدین، بیانگر جایگاه والای عبادی ایشان است. سال تولد امام سجاد (ع)، مورد اختلاف مورخان است؛ با این حال، نظر مشهور که مورد تأیید علمایی چون شیخ مفید [1] و شیخ کلینی[2] است، سال ۳۸ هجری قمری را به‌عنوان سال ولادت ایشان معرفی می‌کند.[3] در مورد روز تولد امام سجاد (ع)، روایت‌های مختلفی وجود دارد؛ برخی نیمه جمادی‌الاولی و برخی پنجم شعبان را ذکر کرده‌اند.[4] با این حال، تولد ایشان در شهر مدینه، مورد اتفاق همه منابع تاریخی است. [5] پدر امام سجاد (ع)، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و مادر ایشان، بنا بر قول مشهور، دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی بود که پس از اسلام آوردن، به عقد امام حسین (ع) درآمد و به مدینه آمد.[6] نام «شهربانو» در منابع تاریخی، از دیگر اسامی این بانوی گرامی شناخته‌شده‌تر است. [7] برای امام سجاد (ع) القاب متعددی در منابع آمده است که هر یک بیانگر مقام والای عبادی، علمی و معنوی ایشان است؛ از جمله مشهورترین آن‌ها «زین‌العابدین» و «سیدالعابدین» است و کنیه‌هایی چون «ابوالحسن»، «ابومحمد»، «ابوالقاسم» و «ابوبکر» نیز برای ایشان نقل شده است. [8] امام سجاد (ع) دارای همسران متعددی بوده‌اند که بیشتر آنان ام ‌ولد می‌باشند. از جمله همسران شناخته‌شده ایشان، حضرت فاطمه بنت الحسن (ع) -معروف به «ام‌عبدالله»- دختر امام حسن مجتبی (ع) است که مادر امام محمد باقر (ع) می‌باشد. [9] در مورد فرزندان امام علی بن حسین (ع)، اختلافاتی در شمار و اسامی آنان وجود دارد،[10] اما فهرست اجمالی در منابع معتبر شامل این افراد است: امام محمد باقر (ع)، عبدالله، حسن، حسین، زید، عمر، حسین اصغر، عبدالرحمن، سلیمان، علی، خدیجه، محمد اصغر، فاطمه، علیّه و ام‌کلثوم. [11] امام سجاد (ع) که خود شاهد فاجعه کربلا بود، با وجود رنج‌های فراوان، در برابر ظلم امویان سکوت نکردند. یکی از جلوه‌های بارز این مقاومت، سخنرانی ایشان در مجلس یزید در شام بود؛ مجلسی که با هدف تحقیر اهل بیت (ع) تشکیل شده بود اما با سخنان افشاگرانه امام، به صحنه‌ای برای بیداری مردم بدل شد. وقتی یزید برای قطع سخنان امام دستور اذان داد، امام سجاد (ع) با اشاره به نام پیامبر (ص) در اذان، یزید را به چالش کشیدند و فرمودند: «اگر محمد (ص) جد توست، دروغ می‌گویی و اگر جد من است، چرا فرزندانش را کشتی؟»[12] این جمله کوتاه، اما عمیق و کوبنده، نه‌تنها پرده از ماهیت حکومت اموی برداشت، بلکه وجدان عمومی را نیز به داوری فراخواند. امام سجاد (ع) با بهره‌گیری از منطق نسب و پیوند نبوی، مشروعیت ادعای یزید را به چالش کشید و مظلومیت اهل بیت (ع) را در برابر دیدگان همگان آشکار ساخت. دوران امامت امام علی بن الحسین (ع) با خلافت شماری از خلفای اموی هم‌زمان بود؛ از جمله یزید بن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبد الملک بن مروان و ولید بن عبد الملک. این دوره از تاریخ اسلام با بی‌ثباتی‌های گسترده سیاسی، تنش‌های اجتماعی و بحران‌های امنیتی همراه بود. فضای سیاسی آن عصر آکنده از اضطراب، سرکوب و فقدان امنیت عمومی بود. حکومت‌های وقت با اعمال خشونت و ایجاد فضای رعب و وحشت، زمینه‌ساز انزوای اجتماعی و فروپاشی انسجام مدنی شدند.[13] این فضا بگونه ای بود که در وصیت امامت به حضرت سجاد (ع) امر به چشم پوشی از خلق و سکوت شده بود[14] لذا مبارزه حضرت با حکومت بگونه ای دیگر بود و آن احیای دوباره جامعه شیعه بعد از شهادت پدرشان می باشد و با تلاش امام سجاد (ع) دوباره جامعه شیعه شکل گرفت و عده ی زیادی به جریان امامت پیوستند.»[15] در تعیین تاریخ شهادت امام زین‌العابدین بین منابع تاریخی و روایی اختلاف نظر چشم‌گیری وجود دارد. با این حال، سال ۹۴ هجری قمری در میان این اقوال، از اعتبار و پذیرش بیشتری برخوردار است و در آثار شماری از محدثان و مورخان برجسته، به عنوان تاریخ محتمل‌تر شهادت آن حضرت معرفی شده است. اهمیت این سال از آن ‌روست که با درگذشت گروهی از فقهای برجسته مدینه هم‌ زمان بوده و به همین مناسبت در منابع تاریخی با عنوان «سنة الفقهاء» شناخته شده است. [16] از جمله شخصیت‌های معتبر علمی که این تاریخ را پذیرفته‌اند، می‌توان به شیخ طوسی در کتاب «المصباح»[17] محقق اربلی در «کشف الغمه»[18] و مرحوم کلینی در کافی اشاره کرد. [19] افزون بر اختلاف در سال شهادت، در تعیین روز دقیق شهادت نیز اقوال متعددی وجود دارد؛ از جمله 12محرم[20] و ۲۵ محرم که باید گفت 25 محرم از شهرت و مقبولیت بیشتری برخوردار است و شماری از بزرگان، از جمله شیخ طوسی[21] و کفعمی،[22] این روز را در آثار خود به عنوان روز وفات امام زین‌العابدین (ع) ثبت کرده‌اند. بر اساس گزارش‌های معتبر تاریخی و روایی، شهادت امام علی بن الحسین به دستور ولید بن عبدالملک و از طریق مسمومیت صورت پذیرفته است.[23] محل دفن آن حضرت در قبرستان بقیع در مدینه منوره قرار دارد؛ جایی که آرامگاه ایشان در جوار مرقد عموی بزرگوارشان، امام حسن مجتبی (ع)، واقع شده است. [24] سن شریف امام سجاد (ع) در هنگام شهادت، بنا بر قول مشهور، ۵۷ سال بوده است. [25] [1] الارشاد، الشیخ المفید، ج۲، ص۱۳۷ [2] الکافی، الشیخ الکلینی، ج2، ص512 [3] کشف الغمه فی معرفه الائمه، المحدث الاربلی، ج2، ص627 / بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص12 / مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، ص792 / تذکره الخواص، سبط بن لاجوزی، ص291 [4] اعلام الوری باعلام الهدی، الشیخ الطبرسی، ج1، ص480 / بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص14 [5] بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص7 / کشف الغمه، ابن ابی الفتح الاربلی، ج2، ص285 / الارشاد، الشیخ المفید، ج۲، ص۱۳۷ / اعلام الوری باعلام الهدی، الشيخ الطبرسي ،ج1، ص480 [6] بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص11 / الخراج و الجرائح، الراوندی، قطب الدین،ج2، ص751 [7] انساب الاشراف، البلاذری، ج3، ص102 / الارشاد، الشیخ المفید، ج۲، ص۱۳5 [8] مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج3، ص310 / بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص4 [9] بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج64، ص155 [10] مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج3، ص311 / کشف الغمه، ابن ابی الفتح الاربلی، ج2، ص317 / تاریخ موالید الائمه، البغدادی، ابن الخشاب، ص24 / بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص155 [11] اعلام الوری باعلام الهدی، الشیخ الطبرسی، ج1، ص494 [12] جهاد الامام السجّاد، الحسيني الجلالي، السيد محمد رضا، ص54 [13] الإمام السجّاد جهاد وأمجاد، حسين الحاج حسن، ص: 9 [14] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص281 [15] معجم رجال الحديث،الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج21، ص38 [16] تذکره الخواص، سبط بن جوزی، ص298 / بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج46، ص151 [17] مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، ص787 [18] کشف الغمه، ابن ابی الفتح الاربلی، ج2، ص294 [19] الکافی، الشیخ الکلینی، ج1، ص468 [20] إعلام الورى بأعلام الهدى ط- الحديثة، الشيخ الطبرسي، ج1، ص481 / الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوي، جمال الدين، ص: 276 [21] مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، ص787 [22] المصباح- جنة الأمان الواقية و جنة الإيمان الباقية، الكفعمي العاملي، الشيخ ابراهيم، ص509 [23] الاتحاف بحب الاشراف، الشبراوی، جمال الدین، ص277 [24] الارشاد، الشیخ المفید، ج2، ص138 [25] الکافی، الشیخ الکلینی، ج1، ص466
  13. ناظم

    حضانت اطفال

    سلام علیکم حق حضانت کودک تا دو سال قمری بین پدر و مادر مشترک است و بعد از دو سال قمری مخصوص پدر می‌باشد. و اگر پدر فوت بکند تا سن بلوغ با مادر است و کسی حق ندارد بچه را از مادر بگیرد. کارشناس #شوندی #t_69096
  14. ناظم

    موهای زائد بدن

    سلام علیکم ۱. خیر واجب نیست، طبق روایات زایل کردن موهای زاید کل بدن با نوره مستحب است؛ و در روایت تاکید شده است که آقایان حداقل در هر ۴۰ روز از نظافت نوره استفاده کنند و خانم‌ها در هر ۲۰ روز. ۲. خیر واجب نیست. ۳. خیر اشکالی ندارد. موفق باشید کارشناس #سید_محمد_موسوی #t_69098
  15. ناظم

    غسل ترتیبی

    سلام علیکم در غسل ترتیبی انسان باید به نیّت غسل، بنابر احتیاط لازم، اوّل تمام سر و گردن و بعد بدن را بشوید و احتیاط مستحب آن است که اوّل طرف راست و بعد، طرف چپ بدن را بشوید. چون ترتیب بین طرف راست و چپ مستحب است پس شستن عورتین و ناف در آخر غسل منعی ندارد و غسل ها صحیح است. کارشناس #موحدی_فر #t_69104
  16. پاسخ اجمالی: امام علی النقی، مشهور به امام هادی (ع)، دهمین امام شیعیان است که در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه متولد شد و بیشتر عمر خود را تحت نظر حکومت عباسی در سامرا گذراند. ایشان در کودکی به امامت رسید و با وجود فشارهای سیاسی شدید، با علم، تقوا و تدبیر، جامعه شیعه را هدایت کرد. امام هادی (ع) با القابی چون «نقی» و «هادی» شناخته می‌شود و مادرشان بانویی بزرگوار به نام سمانه مغربی بود. ایشان در برابر دشمنی خلفای عباسی، با وقار و هیبت الهی خود، تأثیر عمیقی بر اطرافیان گذاشتند. در نهایت، به‌دست معتمد عباسی با زهر به شهادت رسیدند و در سامرا به خاک سپرده شدند. حرم ایشان، امروز زیارتگاه عاشقان اهل‌بیت (ع) است. پاسخ تفصیلی: خداوند در صلب امام جواد (ع) نطفه‌ای پاک و نیکو به ودیعت گذاشت و نام او را پدر بزرگوارش علی نهاد تا سنت اسلامی درباره‌اش اجرا شود؛ در گوش راست او اذان گفته شد و در گوش چپش اقامه، در روز هفتم ختنه شدند و سر مبارکش را تراشیدند و به اندازهٔ موهای سرش نقره صدقه دادند؛ و برای وجود مبارکش عقیقۀ گوسفندی انجام شد.[1] در اکثر منابع تاریخی، اتفاق نظر بر این است که حضرت در سال 212 هجری قمری به دنیا آمده است؛[2] و قول معروف این است که تولد او در نیمهٔ ذی‌الحجه همان سال 212 هجری قمری بوده است؛[3] البته نقل‌های غیرمشهور دیگری نیز وجود دارد که تولد حضرت را در سیزدهم رجب سال 214 هجری قمری گزارش کرده‌اند. [4] در اصطلاح راویان، کنیهٔ دهمین امام شیعیان «ابوالحسن» است؛ امام کاظم و امام رضا (ع)نیز به همین لقب مشهور بوده‌اند. برخی راویان، امام کاظم را «ابوالحسن اول»، امام رضا را «ابوالحسن دوم» و امام هادی را «ابوالحسن سوم» می‌نامند؛[5] بر پایهٔ گفته‌های ابن شهرآشوب، لقب‌های امام هادی (ع) عبارت‌اند از: «نجيب»، «مرتضى»، «تقى»، «هادى»، «عالم»، «فقيه»، «امين»، «مؤمن»، «طيّب»، «متوكّل» و «عسكرى». از میان این القاب، بیشترین شهرت به «هادی» و «نقی» نسبت داده می‌شود. [6] این القاب نشان‌دهندهٔ ویژگی‌ها و فضایل اخلاقی و معنوی امام هادی (ع) است که بیشتر در وجود او تجلی می‌یابد؛ پدر امام هادی، امام محمد بن علی (ع)، مادرش بانویی بزرگی به نام «سَمَانهٔ مغربی» یا «سیده ام‌الفضل» بود. محمد بن فرج نقل می کند: امام جواد (ع) او را مأمور خرید کنیزی با ویژگی‌های خاص کرد که همانی بود که مادر امام هادی (ع)شد؛ این بانو در خانهٔ امامت زیر نظر امام جواد تربیت یافت و به درجات بالای اخلاقی و کمالات نفسانی رسید. [7] امام هادی(ع) از مادرشان بسیار گرامی یاد کردند و فرمودند: مادرم عارف بحقّ من و اهل بهشت است؛ او از دست‌اندازی شیطان و مکر زورگویان در امان است و خداوند او را محافظت می‌کند. [8] در منابع شیعه از چهار فرزند برای امام هادی(ع) نام برده شده است: حسن، محمد، حسین و جعفر، و نیز از یک دختر به نام عایشه یاد شده است؛[9] اما در برخی از منابع، برای امام هادی (ع)دو دختر هم ذکر شده‌اند که نام یکی از آن‌ها عایشه و نام دیگرش دلاله است.[10] آغاز امامت امام با دوره خلافت معتصم عباسی بود؛ حضرت هفت سال از امامت خود را در دوران حکومت او سپری کردند، همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت معتز هم‌زمان بوده است. [11] نبوغ و عظمت امام: در مورد امامت امام علی بن محمد، امام دهم، بیان شده است که ایشان در هفت سالگی [12] یا در شش سال و پنج‌ماه از عمر شریفشان به مقام امامت نائل آمدند؛[13] به طور کلی باید گفت که ایشان دومین امامی بودند که در کودکی به مقام امامت از سوی خداوند رحمان برگزیده شدند. رسیدن امام هادی (ع) به مقام امامت در سنین کودکی موجب شد تا معتصم، خلیفه عباسی، گمان کند می‌تواند با آموزش و تربیت امام در همان دوران، اندیشه‌های او را مطابق با عقاید حکومت عباسی شکل دهد و امام را فردی معتقد به دستگاه خلافت بار آورد؛ از همین رو، نقل شده است که معتصم از عمر بن فرج خواست تا به مدینه رفته و معلمی برای امام هادی، که در آن زمان حدود شش سال و چند ماه سن داشت، انتخاب کند؛ او تأکید کرد که این معلم باید از دشمنان اهل بیت و مخالفان آنان باشد تا امام را با کینه نسبت به خاندان نبوت تربیت کرده و اعتقادات نواصب را به او بیاموزد. عمر بن فرج در اجرای فرمان معتصم به مدینه رفت و موضوع را با والی شهر در میان گذاشت؛ والی چند نفر را که از دشمنان اهل بیت شناخته می‌شدند معرفی کرد و در نهایت، فردی به نام جنیدی برای این مأموریت انتخاب شد؛ قرار شد جنیدی علاوه بر آموزش امام، مانع دیدار شیعیان با ایشان نیز شود. جنیدی کار خود را آغاز کرد، اما پس از مدتی از آنچه در امام مشاهده کرد، به شدت شگفت‌زده شد؛ به‌گونه‌ای که وقتی محمد بن جعفر از او پرسید حال این کودک چگونه است (منظورش امام هادی بود)، جنیدی پاسخ داد: «دیگر این سخن را تکرار نکن! به خدا سوگند، او بهترین انسان روی زمین و فاضل‌ترین خلق خداست.» جنیدی سپس با حیرت گفت: «سبحان‌الله! این کودک این دانش عمیق را از کجا آموخته است؟» او چنان تحت تأثیر انوار الهی امام قرار گرفت که پس از مدتی، خود از شیعیان و موالیان حضرت شد.[14] در گزارشی در مورد هیبت و وقار حضرت آمده است، متوکل خلیفه عباسی با دریافت گزارش‌های نگران‌کننده‌ای درباره امام هادی(ع)، تصمیم به قتل ایشان گرفت و با خشم فریاد زد: «سوگند به خدا، این مردی که ادعاهای دروغین دارد و باعث تضعیف حکومت ما شده است، به زودی کشته خواهد شد!» سپس چهار جلاد بی‌خرد را مأمور این کار کرد و به هر کدام شمشیری داد و دستور داد: «به محض ورود ابوالحسن(ع)، از چهار طرف به او حمله کرده و او را بکشید!» او حتی سوگند یاد کرد که پس از قتل، بدن امام(ع) را نیز خواهد سوزاند؛ اما وقتی امام هادی(ع) وارد شد، مردم با شوق به استقبالش شتافتند و یکدیگر را از حضور ایشان باخبر کردند؛ هنگامی که متوکل چشمش به امام افتاد، تحت تأثیر هیبت و عظمت الهی ایشان قرار گرفت و ترس بر وجودش چیره شد؛ آن‌قدر که از تخت به زمین افتاد و با احترام به پیشواز امام(ع) رفت؛ با گرمی از ایشان استقبال کرد و گفت: «سرور من! چرا در این وقت شب زحمت تشریف‌آوردن کشیده‌اید؟» امام(ع) فرمودند: «فرستاده شما آمد و گفت متوکل مرا خواسته است.» متوکل با شرمندگی گفت: «آن پسر دروغ گفته! شما هر زمان که بخواهید می‌توانید بازگردید.» سپس به وزیر و همراهانش دستور داد امام(ع) را با احترام بدرقه کنند.[15] بزرگی و عظمت امام همواره مورد حسادت حسودان قرار داشت و خلفای ستمگر به‌دلیل این شکوه و جلال، کینه و دشمنی با ایشان داشتند. معتمد عباسی، از این‌که می‌دید مردم از آثار، دانش، زهد و تقوای امام سخن می‌گویند و ایشان را برتر از سایر دانشمندان اسلامی می‌دانند، خشمگین شد؛ آتش خشم و حسادت او شعله‌ور شد و تمایلات پلید درونی‌اش او را به ارتکاب بدترین جنایت در اسلام واداشت؛ او نقشه‌ای کشید تا زهر کشنده‌ای به امام بخوراند و سپس نقشه‌اش را اجرا کرد؛ هنگامی که امام زهر را نوشید، در حالی‌که بدنش مسموم شده و از درد شدیدی رنج می‌برد، به بستر افتاد؛ زهر، اثر نهایی خود را بر پیکر مطهر امام نهاد و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست؛ در آن هنگام، امام حسن عسکری (ع)، فرزند گرامی‌اش، با قلبی آکنده از اندوه و حسرت، به مراسم خاک‌سپاری پدر بزرگوارش پرداخت؛ پیکر مطهر را با دستان خود غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد، در حالی‌که رشته‌های قلب شریفش از غم و اندوه گسسته بود. [16] امام هادی (ع) در نهایت در منزل خود در سامرا دفن شدند[17] و امروز حرم ایشان و امام حسن عسکری (ع)، پناهی برای درماندگان و عاشقان در سامرا است. [1] تاريخ زندگانى امام هادى(ع)، رفیعی، علی، ص11 [2] تحلیلی از زندگانی امام هادی، قرشی، باقر شریف، ص22 [3] الكافي، الشيخ الكليني، ج1،ص497 [4] تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، الشيخ حسين ديار البكري، ج2، ص287 [5] تحلیلی از زندگانی امام هادی، قرشی، باقر شریف، ص24 [6] مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب، ج4، ص401 [7] ناسخ التواریخ زندگانی حضرت امام علی النقی علیه السلام، قلیخان سپهر، عباس، ج1، ص9 [8] وفيات الأئمة، من علماء البحرين والقطيف، ص351 [9] الإرشاد، الشيخ المفيد، ج2، ص311 - 312 [10] دلائل الإمامة - ط مؤسسة البعثة، الطبري‌ الصغير، محمد بن جرير، ص412 [11] إعلام الورى بأعلام الهدى، الشيخ الطبرسي، ج2، ص109 [12] الإمام علي الهادي، الكوراني العاملي، علي ص4 [13] كشف الغمة، الإربلي، علي بن عيسى، ج2، ص375 [14] مآثر الكبراء في تأريخ سامرّاء، المحلاتي، الشيخ ذبيح الله، ج3، ص125-126 [15] تاريخ زندگانى امام هادى(ع)، رفیعی، علی، ص186 [16] تحلیلی از زندگانی امام هادی، قریشی، باقر شریف، ص407 - 408 [17] مسند الإمام الهادي أبي الحسن علي بن محمد(ع)، العطاردي، الشيخ عزيز الله ، ص56
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  17. برای مشاهده پاسخ به لینک زیر مراجعه شود:
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  18. آیا حضرت علی(ع) دخترش ام کلثوم را به عقد عمر درآورده است؟ پاسخ اجمالی: ازدواج ام‌کلثوم، دختر امام علی (ع)، با عمر بن خطاب از مسائل تاریخی مورد اختلاف میان شیعه و اهل سنت است. در این‌باره هشت دیدگاه مطرح شده که برخی اصل ازدواج را انکار کرده‌اند، برخی آن را ناشی از اکراه دانسته‌اند، و گروهی ام‌کلثوم را دخترخوانده یا کنیه‌ای برای دیگر دختران بنی‌هاشم معرفی کرده‌اند. همچنین روایت‌هایی از نافرجامی و بی ثمره‌ بودن این ازدواج وجود دارد. بررسی این اقوال نشان می‌دهد گزارش‌ها با تناقضات و ضعف سندی همراه است؛ بنابراین این ازدواج از نظر تاریخی و علمی قطعی و قابل اعتماد نیست. پاسخ تفصیلی: مسئله ازدواج ام‌الکلثوم، دختر امام علی (ع)، با عمر بن الخطاب، دومین خلیفه، از مباحث تاریخی پیچیده و محل اختلاف میان محققان است. در منابع شیعه و اهل سنت اقوال گوناگونی در این‌باره نقل شده است؛ مجموعاً هشت دیدگاه مطرح است:[1] قول نخست، عدم وقوع ازدواج میان عمر و ام‌کلثوم است؛ این دیدگاه را مرحوم شیخ مفید[2]، سید میر ناصر حسین لکنهوی هندی[3] و شماری دیگر از علمای امامیه.[4] قول دوم، وقوع ازدواج به‌صورت اکراه و اجبار است؛ قائلان به این نظر با استناد به روایات موجود آن را برگزیده‌اند. از جمله سید مرتضی[5]، کلینی (با توجه به روایتی که نقل کرده)[6]، ابوالقاسم کوفی[7]، قاضی نعمان[8]، شیخ طوسی[9]، شیخ طبرسی[10]، علامه مجلسی[11] بر این قول تأکید کرده‌اند. قول سوم، ازدواج عمر با دخترخوانده‌ی حضرت علی (ع) است؛ این دختر می‌تواند فرزند اسماء بنت عُمیس همسر امام علی(ع)؛ یا دختر ابوبکر و خواهر محمد بن ابوبکر باشد. بر این اساس، ام‌کلثوم دخترخوانده‌ی امام علی(ع) بوده و نه دختر حقیقی ایشان. این دیدگاه در کلام شیخ نقدی در الأنوار العلویة مطرح شده[12] و مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نیز در تعلیقات خود بر إحقاق الحق آن را پذیرفته است.[13] قول چهارم، ازدواج عمر با زنی از جن است که به ام‌کلثوم شباهت داشته است. این قول بسیار ضعیف شمرده می‌شود، هرچند مرحوم قطب راوندی آن را روایت کرده است.[14] قول پنجم، به انکار وجود دختری مستقل به نام ام‌کلثوم برای امام علی (ع) اشاره دارد. بر اساس این دیدگاه، ام‌کلثوم در حقیقت کنیه‌ای برای زینب صغری،[15] زینب کبری،[16] رقیه[17] یا نفیسه[18] بوده است؛ زیرا در منابع تاریخی ولادت و وفات او به ‌روشنی ذکر نشده و اصل وجودش در ابهام قرار دارد. برخی علمای امامیه و اهل سنت نیز همین برداشت را تأیید کرده‌اند. ازدمیری مهریه زینب دختر علی را در ازدواج با عمر نقل کرده است.[19] حال اگر ام‌کلثوم همان زینب یا رقیه باشد، همسران آنان مشخص‌اند: زینب دختر حضرت زهرا(س) با عون بن جعفر،[20] زینب کبری با عبدالله بن جعفر،[21] رقیه با مسلم بن عقیل[22] و نفیسه با عبدالله بن عقیل ازدواج کرده‌اند.[23] بنابراین، نامی از عمر به‌عنوان شوهر دختران امیرالمؤمنین (ع) در منابع معتبر دیده نمی‌شود. قول ششم، بر این باور است که دختری که عمر با او ازدواج کرد، کنیز‌زاده‌ی حضرت علی (ع) بوده است. برخی از محققان به این دیدگاه گرایش یافته‌اند و آن را می توان از باب نمونه در کتاب موالید الأئمة یافت.[24] قول هفتم، به نافرجامی ازدواج عمر با ام‌کلثوم اشاره دارد؛ بدین معنا که هرچند عقد ازدواج صورت گرفت، اما پیش از هم‌بستری عمر از دنیا رفت. نوبختی آن را نقل کرده[25] و شیخ جعفر نقدی در الأنوار العلویة می‌نویسد که عمر تنها از دور به او می‌نگریست و توان نزدیک شدن نداشت، از این رو به صرف عنوان شوهر بودن بسنده کرد.[26] بر همین اساس، برخی بر این باورند که عمر با ام‌کلثوم هم‌بستر نشده است.[27] دیدگاه هشتم، که در میان اهل سنت شهرت یافته، بر این باور است که ازدواج عمر با ام‌کلثوم ثمربخش بوده و فرزندانی چون رقیه و زید از این پیوند پدید آمده‌اند.[28] با این حال، این گزارش از پشتوانه‌ی علمی کافی برخوردار نیست و با اشکالات جدی مواجه است. نخست آنکه اسناد مربوط به این ازدواج از نظر رجالی قابل خدشه‌اند؛ برخی راویان نزد علمای اهل سنت تضعیف شده‌اند و برخی دیگر به دلیل دشمنی آشکار با اهل بیت، از نگاه شیعه فاقد اعتبارند. نکته‌ی مهم‌تر آن است که این روایت در هیچ‌یک از منابع معتبر حدیثی اهل سنت ـ از جمله کتب سته ـ ثبت نشده و حتی در کتابی همچون مسند احمد نیز اثری از آن دیده نمی‌شود. بر این اساس، این دیدگاه از منظر تاریخی و علمی فاقد استحکام لازم بوده و نمی‌توان آن را به‌عنوان گزارشی معتبر و قابل اعتماد پذیرفت.[29] این دیدگاه با تناقضات جدی روبه‌روست؛ برخی روایات ام‌کلثوم را در خردسالی هنگام خواستگاری عمر معرفی می‌کنند، در حالی که گزارش‌های دیگر حضور او در واقعه‌ی سقیفه را نشان می‌دهد[30] بنابراین او در زمان خواستگاری عمر فردی بالغی بوده است. افزون بر این، یادآوری خردسالی ام‌کلثوم از سوی امام علی (ع) می‌تواند نشانه‌ی آن باشد که مقصود در این نقل‌ها دختر حضرت زهرا (س) نبوده است. همچنین، برخی منابع ازدواج عمر با ام‌کلثوم دختر ابوبکر را ذکر کرده‌اند که خود بر پیچیدگی و ابهام موضوع می‌افزاید.[31] گفته شده است انگیزه‌ی عمر از ازدواج با ام‌کلثوم، حدیثی منسوب به پیامبر بوده که «هر نسبی در قیامت قطع می‌شود جز نسب من» و او به سبب این روایت خواسته است با پیامبر قرابت یابد. [32] با این حال، خود عمر تصریح کرده بود که نسب برایش اهمیتی ندارد و تنها باقی‌مانده‌ی اخلاق جاهلی در او بی‌تفاوتی نسبت به اصل نسب است.[33] افزون بر این، قرابت عمر با پیامبر پیش‌تر برقرار بود، زیرا رسول خدا داماد او به شمار می‌آمد. [34] درباره‌ی وفات ام‌کلثوم گزارش‌های تاریخی متناقضی وجود دارد. برخی روایات می‌گویند او و فرزندش زید در یک روز درگذشتند[35] و ابن عمر[36] یا سعید بن عاص[37] والی معاویه در مدینه[38] ،بر پیکر آنان نماز خوانده است، گاه با ذکر حضور حسن و حسین (ع) [39] و گاه بدون اشاره به ایشان.[40] بر اساس این روایت، وفات ام‌کلثوم در دوران حکومت معاویه رخ داده است. در مقابل، برخی منابع حضور او را در واقعه‌ی عاشورا را ذکر کرده‌اند[41] که این امر تناقضی آشکار در تعیین زمان وفات او به شمار می‌آید. برخی منابع اهل سنت ازدواج‌های متعدد ام‌کلثوم با عمر، عون، محمد و عبدالله را نقل کرده‌اند؛[42] اما این گزارش‌ها با تناقضات جدی روبه‌روست. درباره‌ی عون و محمد، برخی روایات کشته شدن آنان را در زمان عمر ذکر کرده‌اند، در حالی که منابع دیگر شهادتشان را در جنگ صفین یا کربلا دانسته‌اند.[43] افزون بر این، ازدواج ام‌کلثوم با عبدالله نیز از نظر تاریخی و شرعی ناممکن است؛ زیرا بر اساس تاریخ شهادت امیرالمؤمنین، لازم می‌آید که دو خواهر هم‌زمان همسر عبدالله بوده باشند، و چنین امری در شرع محال است؛[44] بنابراین، گزارش‌های اهل سنت درباره‌ی ام‌کلثوم فاقد انسجام تاریخی بوده و سرشار از تناقضات و اشکالات اساسی است، از این رو نمی‌توان آنها را به‌عنوان منابع معتبر علمی پذیرفت. با کنار گذاشتن ابهامات و بررسی گزارش‌های مربوط به ازدواج ام‌کلثوم، روشن می‌شود که بسیاری از این نقل‌ها حاوی عباراتی هستند که نسبت به حضرت علی (ع) و نیز شخصیت عمر که نزد اهل سنت محترم است، جنبه‌ی اهانت‌آمیز دارند؛ نمونه‌هایی از این روایات در منابعی چون ابن سعد،[45] دولابی[46] و ابن اثیر[47] نقل شده است؛ برخی روایات مدعی‌اند که امام علی (ع) معاذالله دختر خود را نزد عمر فرستاده و او وی را بوسیده [48]یا در آغوش گرفته است؛[49] در حالی که لمس نامحرم نزد شیعه و اهل سنت به‌طور قطعی حرام است. سبط بن جوزی، از علمای اهل سنت، روایات منسوب به ازدواج عمر با ام‌کلثوم را به‌شدت نکوهش کرده و آن را عملی زشت و غیرقابل پذیرش دانسته است. او تصریح می‌کند که حتی نسبت دادن چنین رفتاری به عمر نارواست.[50] افزون بر این، عقل و وجدان نمی‌پذیرد که حضرت علی (ع) از روی رغبت دختر خود را به پیرمردی بسپارد که دچار کچلی[51]و انحراف چشم بوده است،[52] در حالی که پسران جوان جعفر در خانه او حضور داشتند و پیامبر اکرم (ص) نیز توصیه کرده بودند که دختران علی (ع) برای پسران جعفر هستند و اساساً دختران بنی‌هاشم شایسته‌ی ازدواج با پسران بنی‌هاشم‌اند.[53] همچنین با توجه به خلق‌وخوی عمر و گزارش‌های تاریخی،[54] بسیاری از جمله خواهر عایشه از ازدواج با وی امتناع کرده‌اند[55]. بنابراین، نسبت دادن چنین ازدواجی به حضرت علی (ع) به‌عنوان اقدامی از روی رغبت، نه با عقل و انصاف سازگار است و نه از منظر علمی و تاریخی قابل پذیرش. [1] معمای یک ازدواج: واکاوی گزارش ازدواج عمر، شهرستانی، سیدعلی، ص27 [2] المسائل السروية ، الشيخ المفيد، ص86 [3] افحام الأعداء والخصوم ، الموسوي الهندي، السيد ناصر حسين، ص46 [4] أدب الطّف أو شعراء الحسين(ع)، شبّر، جواد، ج1، ص76 [5] الشافي في الإمامة، السيد الشريف المرتضي، ج3، ص272 / تنزيه الأنبياء، السيد الشريف المرتضي، ص191 / رسائل الشريف المرتضى، السيد الشريف المرتضي، ج3، ص149 [6] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني ، ج5، ص346 [7] الإستغاثة في بدع الثلاثة ، الكوفي، أبو القاسم علي بن أحمد، ج1، ص81 [8] شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص507 [9] تمهیدالاصول فی علم الکلام ،طوسی، محمدبن حسن، ص386 [10] إعلام الورى بأعلام الهدى، الشيخ الطبرسي، ج1،ص398 [11] مرآة العقول، العلامة المجلسي ، ج20، ص42 [12] الانوار العلويه، النقدي، جعفر، 436 [13] إحقاق الحق و إزهاق الباطل ، التستري، القاضي نور الله، ج2، ص490 [14] الخرائج و الجرائح ، الراوندي، قطب الدين، ج2، ص825 [15] الإرشاد ، الشيخ المفيد، ج1، ص354 [16] اين نظر از شعرِ شيخ ابراهيم بن يحيى عاملى و سيد عبدالرزاق مقرّم و ديگران فهميده مى‌شود (به نقل از معمای یک ازدواج، شهرستانی علی، ص: 33). [17] المجدي في أنساب الطالبين، العلوي، علي بن محمد، ص17 [18] همان، ص18 [19] نظام الحكومة النبوية المسمى التراتيب الإدارية، محمد عبد الحي الكتاني، ج2، ص268 [20] تنقیح المقال فی علم الرجال، مامقانی، عبدالله، ج2، ص355 [21] الطبقات الكبرى - ط العلميه، ابن سعد كاتب الواقدي، ج8، ص340 [22] انساب الاشراف للبلاذري ، البلاذري، ج2، ص70 [23] المجدي في أنساب الطالبيين، علي بن أبي الغنائم العمري، ص200 [24] تاريخ مواليد الأئمة، البغدادي، ابن الخشاب ، ص15 [25] مناقب آل أبي طالب - ط المكتبة الحيدرية ، ابن شهرآشوب، ج3، ص89 [26] الانوار العلويه ، النقدي، جعفر، ص435 [27] المجدي في أنساب الطالبين ، العلوي، علي بن محمد، ج1، ص17 [28] الطبقات الكبرى - ط دار صادر، ابن سعد، ج8، ص463 [29] ازدواج ام کلثوم با عمر، حسینی میلانی، علی، ص57-58 [30] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، الهيتمي، ابن حجر، ج1، ص93 / بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج53، ص19 [31] تهذيب الأسماء واللغات ،النووي، أبو زكريا، ج 2 ،ص 369 [32] شرح الزرقاني على المواهب اللدنية بالمنح المحمدية ، الزرقاني، محمد بن عبد الباقي، ج7، ص269 [33] مصنف ابن أبي شيبة ، ابن أبي شيبة، أبو بكر،ج4،ص26 [34] الطبقات الكبرى - ط دار صادر، ابن سعد، ج8، ص81 [35] السنن الكبرى ، البيهقي، أبو بكر، ج4، ص52 [36] الطبقات الكبرى - ط دار صادر، ابن سعد، ج8، ص464 [37] سنن الدارقطني ، الدارقطني ، ج2، ص448 / المعرفة والتاريخ ، الفسوي، يعقوب بن سفيان ، ج1،ص214 [38] تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر، ج21، ص107 [39] التاريخ الأوسط ، البخاري ، ج1، ص102 [40] سنن الدارقطني ، الدارقطني ، ج2، ص448 [41] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء ، العلامة المجلسي ، ج45،ص60 / نور العين في مشهد الحسين ، الإسفرايني، أبو اسحاق ، ص52 [42] الطبقات الكبرى - ط العلميه ، ابن سعد كاتب الواقدي ، ج8، ص338 [43] أنساب الأشراف ، البلاذري ، ج2، ص44 [44] سير أعلام النبلاء - ط الرسالة ، الذهبي، شمس الدين ، ج3، ص 502 [45] الطبقات الكبرى - ط دار صادر ، ابن سعد ج8 ، ص463 [46] الذرية الطاهرة ،الدولابي ، ص114 [47] أسد الغابة ط العلمية ، ابن الأثير، أبو الحسن ، ج7، ص377 [48] تاريخ بغداد وذيوله - ط العلمية ، الخطيب البغدادي ، ج 6 ، ص 180 [49] سيرة ابن اسحاق = السير والمغازي ، ابن إسحاق، محمد ، ص248 [50] تذكرة الخواص ، سبط بن الجوزي ، ص288 [51] تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس ، الشيخ حسين ديار البكري ، ج2، ص240 [52] المحبر، البغدادي، محمد بن حبيب ، ص303 [53] من لا يحضره الفقيه ، الشيخ الصدوق ، ج3، ص393 [54] مصنف ابن أبي شيبة ، ابن أبي شيبة، أبو بكر ، ج5، ص223 / المستدرك على الصحيحين ، الحاكم، أبو عبد الله ، ج4، ص194 [55] تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري ، الطبري، أبو جعفر ، ج4، ص199
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  19. ناظم

    فروختن مو

    سلام علیکم واگذاری مو و گرفتن مبلغی، به خودی خود اشکالی ندارد و حرام نیست. و نیازی به اجازه شوهر ندارد. واگر زن شناخته شده است واگذاری مویش خالی از اشکال نیست. کارشناس #شوندی #t_69099
  20. ناظم

    تقلید

    سلام علیکم اگر مرجع شما اعلم از دیگران است نمی توانید آنرا تغییر دهید و اگر دیگری اعلم است لازم است که از او تقلید کنید و ملاک در هر دو شهادت اهل خبره در مسأله اعلمیت است. کارشناس #جلیلی_فخار #t_69100
  21. ناظم

    خمس امانت

    سلام علیکم چون آن پول نزد شما امانت است سر سال خمسی آن پول برای شما خمس ندارد کارشناس #بامشکی #t_69101
  22. ناظم

    نکاح دائم و مهریه

    سلام علیکم در فرض سوال شده ، عقد دوم و شروط آن صحیح نمی باشد و ملاک در مهریه و شروط عقد ، همان عقد اول می باشد. کارشناس #جلیلی_فخار #t_69103
  23. ناظم

    چله

    سلام علیکم باید توجه داشت خیلی از چله های مرسوم بین مردم دلیل و مستند شرعی ندارد و لذا فاصله افتادن هم مشکلی در انجام دادنش ایجاد نمی کند و نسبت به ختوماتی هم که در روایات وارد شده است، اگر پیوستگیِ روزها قید شده باشد (مثل ختم استغفار دوماهه)، باید هر روز پشت سر هم انجام شود. اما اگر تأکیدی بر پیوستگی نباشد، فاصله‌شدن اشکالی ندارد کارشناس #جلیلی_فخار #t_69097
  24. ناظم

    نماز

    سلام علیکم بعد از رکوع واجب است راست بایستد و بعد که بدن آرام گرفت به سجده برود. کارشناس #شوندی #t_69105
  25. جدیدا
  26. العلم نور

    حضانت اطفال

    اگر پدر از دنیا برود، حق حضانت اطفال تا زمان بلوغ به عهده کیست؟ لطفا کاملا توضیح دهید.
  27. مبینا

    چله

    سلام من یک چله آیت و الکرسی داشتم و نیت کردم پنجاه روز هم دعای کمیل بخونم دیروز مهمونی بودم و یادم افتاد بخونم نتونستم و بعد یادم رفت که بخونم الان میخوام بدونم باید از اول شروع کنم به خوندن
  28. horia

    موهای زائد بدن

    آیا زدن موهای زائد بدن واجب هست؟ یا مستحب و شخص مختار هست که بزند یا نه؟ یا برای تکالیف همچون نماز و ... یا بدون انجام تکالیف واجب هست؟ و اگر بر کسی غسل واجب شود قبل از غسل موهای زائد را بزند و بعد غسل کند اشکالی دارد؟
  29. horia

    فروختن مو

    سلام فروختن مو حرام هست؟ و آیا بستگی به اینکه مو از دختر یا زن یا مرد هست داره؟ یعنی بعضی‌ها میگن فروش موی زن بی اجازه ی شوهرش گناهه و حرام اما از دختر مجرد و مرد اشکالی نداره میشه بگید چطوریه کلاً حرامه یا حلال؟
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...