-
تعداد ارسال ها
430 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
3
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
وبلاگها
بخش دریافت
Articles
تمامی مطالب نوشته شده توسط thaniashar
-
شماره مسئله ▼ [۷۱۹] [۷۲۰] [۷۲۱] فهرست نماز جمعه و احکام آن واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد احکامی چند درباره نماز جمعه نماز جمعه و احکام آن مسئله ۷۱۹ـ نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است، با این تفاوت که در نماز جمعه دو خطبه قبل از نماز لازم است. و نماز جمعه واجب تخییری است، به این معنی که مکلف در روز جمعه مخیر است که نماز جمعه را بخواند ـ در صورتی که شرایطش موجود باشد ـ یا نماز ظهر بهجا آورد، و اگر نماز جمعه را بهجا آورد، کفایت از ظهر میکند. واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد اوّل: داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب، یعنی ظهر است، و وقتش اوّل عرفی زوال است، پس هرگاه از این وقت نماز جمعه را تأخیر انداخت، وقتش تمام شده و نماز ظهر را باید بهجا آورد. دوّم: شماره افراد، و آن پنج نفر است با امام، و هرگاه پنج نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمیشود. سوّم: بودن امام جامع شرایط امامت، از عدالت و غیر آن از چیزهایی که در امام جماعت معتبر است، همچنان که در بحث نماز جماعت خواهد آمد، و بدون او نماز جمعه واجب نمیشود. صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد اوّل: جماعت بودن، پس خواندن نماز جمعه به صورت فرادی صحیح نیست، و هرگاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوّم نماز جمعه به امام برسد اقتدا میکند و یک رکعت دیگر را فرادی میخواند و نماز جمعهاش صحیح است. و اگر در رکوع رکعت دوّم امام را درک کند ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نمیتواند به این نماز جمعه اکتفا کند و باید نماز ظهر را بهجا آورد. دوّم: خواندن امام دو خطبه پیش از نماز، که در خطبه اوّل حمد و ثنای الهی را گفته و توصیه به تقوا و پرهیزگاری شود و یک سوره کوتاه از قرآن بخواند، و در خطبه دوّم باز هم حمد و ثنای الهی را بهجا آورده و بر پیامبر اکرم و ائمه مسلمین صلوات فرستاده و احتیاط مستحب آن است که برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند. و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بود، و خواندن خطبه پیش از ظهر اشکال دارد. و لازم است کسی که خطبه را میخواند هنگام خطبه ایستاده باشد، پس هرگاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود. و نیز لازم است بین دو خطبه قدری بنشیند، و لازم است نشستن مختصر و خفیف باشد. و لازم است امام جماعت خودش خطبه را بخواند، و حمد الهی و صلوات بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه مسلمین(علیهم السلام)، بنا بر احتیاط واجب، باید به عربی باشد و امّا در سایر موارد، مثل ثناء الهی و توصیه به تقوا، عربی خواندن لازم نیست، بلکه اگر بیشتر حاضرین زبان عربی را ندانند احتیاط لازم آن است که توصیه به تقوا به زبان حاضرین باشد. سوّم: آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، بنابراین اگر نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شود چنانچه با هم شروع شوند هر دو باطل میشوند، و اگر یکی زودتر از دیگری شروع شود هرچند به تکبیرةالاحرام باشد صحیح، و دومی باطل خواهد بود. ولی هرگاه پس از برگزاری نماز جمعه معلوم شود که نماز جمعه دیگری همزمان یا مقدم بر آن در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شده بوده، بهجا آوردن نماز ظهر واجب نخواهد بود. و برپا نمودن نماز جمعه در صورتی مانع از نماز جمعه دیگر در مسافت مزبور میشود که خود صحیح و جامعالشرایط باشد و در غیر این صورت مانع نخواهد بود. مسئله ۷۲۰ ـ هرگاه نماز جمعهای که دارای شرایط است برپا شود اگر برپاکنندهاش امام(علیه السلام) یا نماینده خاص او باشد، حضورش واجب است، و در غیر این صورت واجب نیست. و در صورت اوّل نیز بر چند گروه واجب نیست: اوّل: زنان. دوّم: بردگان. سوّم: مسافران، هرچند مسافری که وظیفهاش تمام باشد، مثل مسافری که قصد اقامت نموده باشد. چهارم: بیماران، نابینایان، و افراد پیر. پنجم: افرادی که فاصله آنان تا محل نماز جمعه بیش از دو فرسخ شرعی باشد. ششم: افرادی که حضور آنان در نماز جمعه به علت باران یا سرمای شدید و مانند آن سخت و دشوار باشد. مسئله ۷۲۱ ـ کسی که حضور نماز جمعه بر او واجب است اگر بهجای آن نماز ظهر بخواند، نمازش صحیح است. احکامی چند درباره نماز جمعه 1 ـ بنا بر آنچه گذشت که نماز جمعه در زمان غیبت واجب تعیینی نیست، جایز است در اوّل وقت مبادرت به نماز ظهر شود. 2 ـ صحبت کردن هنگامی که امام مشغول خطبه خواندن است مکروه است، مگر آنکه مانع از گوش دادن به خطبه باشد که در این صورت ـ بنا بر احتیاط ـ جایز نیست. 3 ـ گوش دادن به دو خطبه ـ بنا بر احتیاط ـ واجب است، ولی کسانی که معنای خطبه را نمیفهمند گوش دادن بر آنها واجب نیست. 4 ـ حضور در وقت خطبه امام، واجب نیست. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۷۱۷] [۷۱۸] [۷۲۲] [۷۲۳] [۷۲۴] [۷۲۵] [۷۲۶] [۷۲۷] [۷۲۸] [۷۲۹] [۷۳۰] [۷۳۱] [۷۳۲] [۷۳۳] [۷۳۴] [۷۳۵] [۷۳۶] [۷۳۷] [۷۳۸] [۷۳۹] [۷۴۰] [۷۴۱] [۷۴۲] [۷۴۳] [۷۴۴] [۷۴۵] [۷۴۶] [۷۴۷] [۷۴۸] [۷۴۹] [۷۵۰] وقت نماز ظهر و عصر مسئله ۷۱۷ ـ وقت نماز ظهر و عصر بعد از زوال (ظهر شرعی)[۱] تا غروب آفتاب است، ولی چنانچه شخص، نماز عصر را عمداً قبل از نماز ظهر بخواند باطل است، مگر اینکه از آخر وقت بیش از آوردن یک نماز فرصت نباشد، که در این فرض اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا است و باید نماز عصر را بخواند، و اگر کسی پیش از این وقت اشتباهاً تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، نمازش صحیح است و باید نماز ظهر را بخواند، و احتیاط مستحب آن است که چهار رکعت دوّم را به قصد «ما فیالذمّه» بهجا آورد. مسئله ۷۱۸ ـ اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه است، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیت کند که آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد میخوانم همه نماز ظهر باشد، و بعد از آنکه نماز را تمام کرد نماز عصر را بخواند. ← احکام نماز جمعه وقت نماز مغرب و عشا و صبح مسئله ۷۲۲ ـ اگر انسان شک در غروب آفتاب داشته باشد و احتمال بدهد پشت کوهها یا ساختمانها یا درختان مخفیشده باشد، باید قبل از اینکه سرخی طرف مشرق ـ که بعد از غروب آفتاب پیدا میشود ـ از بالای سر انسان بگذرد، نماز مغرب را بهجا نیاورد. و اگر شک هم نداشته باشد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید تا وقت مذکور صبر کند. مسئله ۷۲۳ ـ وقت نماز مغرب و عشا برای شخص مختار تا نیمهشب امتداد دارد، و اما برای شخص مضطر ـ که یا از روی فراموشی یا به سبب خواب یا حیض و مانند اینها نماز را پیش از نیمهشب نخوانده ـ وقت نماز مغرب و عشا تا طلوع فجر ادامه دارد. ولی در هر صورت در حال التفات، ترتیب بین آن دو معتبر است، یعنی نماز عشا در صورتی که با التفات، قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است، مگر اینکه از وقت بیش از مقدار اداء نماز عشا نمانده باشد که در این صورت لازم است نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند. مسئله ۷۲۴ ـ اگر کسی اشتباهاً نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحیح است، و باید نماز مغرب را بعد از آن بهجا آورد. مسئله ۷۲۵ـ اگر پیش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته است باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند سپس نماز عشا را بخواند، و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته است میتواند نماز عشا را تمام کرده سپس نماز مغرب را بهجا آورد. مسئله ۷۲۶ ـ آخر وقت نماز عشا برای شخص مختار ـ همچنان که گذشت ـ نصف شب است. و شب از اوّل غروب است تا طلوع فجر. مسئله ۷۲۷ ـ اگر از روی اختیار نماز مغرب یا عشا را تا نصف شب نخواند ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید تا قبل از اذان صبح بدون اینکه نیت اداء و قضاء کند آن نماز را بهجا آورد. احکام وقت نماز مسئله ۷۲۸ ـ نزدیک اذان صبح از طرف مشرق، سفیدهای رو به بالا حرکت میکند که آن را فجر اوّل گویند. موقعی که آن سفیده پهن شد فجر دوّم، و اوّل وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون میآید. مسئله ۷۲۹ ـ موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، بلکه به اذان و به خبر شخصی که مکلف بداند شدیداً مراعات دخول وقت را میکند چنانچه موجب اطمینان شود نیز میتوان اکتفا نمود. مسئله ۷۳۰ ـ اگر به واسطه مانع شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن نتواند در اوّل وقتِ نماز به داخل شدنِ وقت یقین کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است. و همچنین است ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اگر مانع از یقین به داخل شدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد. مسئله ۷۳۱ ـ اگر به یکی از راههای گذشته برای انسان ثابت شود که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده. ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده بود، نماز او صحیح است. مسئله ۷۳۲ ـ اگر انسان ملتفت نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت، مشغول نماز شود چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحیح است. و اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده، یا نفهمد که در وقت خوانده یا پیش از وقت، نمازش باطل است. بلکه اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است، باید دوباره آن نماز را بخواند. مسئله ۷۳۳ ـ اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود، و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است. ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت داخل شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است. مسئله ۷۳۴ ـ اگر وقت نماز بهقدری تنگ است که به واسطه بهجا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده میشود، باید آن مستحب را بهجا نیاورد، مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت مقداری از نماز بعد از وقت خوانده میشود، باید قنوت را نخواند. و اگر خواند در صورتی نمازش صحیح است که حداقل یک رکعت از آن در وقت واقع شده باشد. مسئله ۷۳۵ ـ کسی که بهاندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت اداء بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد. مسئله ۷۳۶ ـ کسی که مسافر نیست، اگر تا غروب آفتاب بهاندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را به ترتیب بخواند، و اگر کمتر وقت دارد باید اوّل نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند. و همچنین اگر تا نصف شب بهاندازه خواندن پنج رکعت وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند، و اگر کمتر وقت دارد باید اوّل عشا را بخواند و بعداً مغرب را بهجا آورد، بدون آنکه نیت اداء و قضا کند. مسئله ۷۳۷ ـ کسی که مسافر است، اگر تا غروب آفتاب بهاندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را به ترتیب بخواند، و اگر کمتر وقت دارد، باید اوّل عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند، و اگر تا نصف شب بهاندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند، و اگر به مقدار سه رکعت نماز وقت دارد باید اوّل نماز عشا را بخواند و بعد مغرب را بهجا آورد، تا یک رکعت از نماز مغرب را در وقت انجام داده باشد، و اگر کمتر از سه رکعت نماز وقت دارد باید اوّل عشا را بخواند و بعداً مغرب را بدون اینکه نیت اداء و قضا کند بهجا آورد، و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود که از وقت به مقدار یک رکعت یا بیشتر به نصف شب مانده است، باید فوراً نماز مغرب را به نیت اداء بهجا آورد. مسئله ۷۳۸ ـ مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند، و راجع به آن خیلی سفارش شده است، و هر چه به اوّل وقت نزدیکتر باشد بهتر است، مگر آنکه تأخیر آن از جهتی بهتر باشد، مثلاً کمی صبر کند که نماز را با جماعت بخواند. به شرط آن که وقت فضیلت نگذرد. مسئله ۷۳۹ ـ هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار است با تیمم نماز بخواند، چنانچه مأیوس از برطرف شدن آن باشد یا احتمال دهد با تأخیر از تیمم هم عاجز شود میتواند در اوّل وقت تیمم کند و نماز بخواند، ولی اگر مأیوس نباشد باید صبر کند تا عذرش برطرف شود یا مأیوس شود، و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند، و لازم نیست بهقدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد، بلکه برای مستحبّات نماز نیز ـ مانند اذان و اقامه و قنوت ـ اگر وقت دارد میتواند تیمم کند و نماز را با آن مستحبّات بهجا آورد. و در عذرهای دیگر غیر از موارد تیمم اگرچه مأیوس نباشد که عذر او برطرف شود جایز است اوّل وقت نماز بخواند، ولی چنانچه در اثناء وقت عذرش برطرف گردد در بعضی موارد لازم است اعاده نماید. مسئله ۷۴۰ ـ کسی که مسائل نماز را نمیداند و نمیتواند بدون یاد گرفتن آن را به طور صحیح انجام دهد، یا شکیات و سهویات را نمیداند و احتمال میدهد که یکی از اینها در نماز پیش آید و به واسطه یاد نگرفتن واجبی را ترک کند، یا حرامی را مرتکب شود، باید برای یاد گرفتن اینها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد، ولی اگر به امید آنکه بر وجه صحیح نماز را انجام دهد در اوّل وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسألهای که حکم آن را نمیداند پیش نیاید، نماز او صحیح است، و اگر مسألهای که حکم آن را نمیداند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال میدهد به امید آن که وظیفه او باشد، عمل نماید و نماز را تمام کند، ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده دوباره بخواند، و اگر صحیح بوده اعاده لازم نیست. مسئله ۷۴۱ ـ اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه میکند، در صورتی که ممکن است، باید اوّل قرض خود را بدهد بعد نماز بخواند، و همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را بهجا آورد پیش آمد کند، مثلاً ببیند مسجد نجس است، باید اوّل مسجد را تطهیر کند بعد نماز بخواند، و چنانچه در هر دو صورت، اوّل نماز بخواند معصیت کرده، ولی نماز او صحیح است. نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود مسئله ۷۴۲ ـ انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند، و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر، و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است. مسئله ۷۴۳ ـ اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمیتواند نیت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند، و همینطور است در نماز مغرب و عشا. مسئله ۷۴۴ ـ اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده است و نیت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده میتواند نیت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند، در صورتی که بعضی از اجزاء نماز را به نیت ظهر نیاورده باشد، یا آنکه اگر آورده است به نیت عصر دوباره بهجا آورد، ولی اگر آن جزء رکعت باشد نماز او در هر صورت باطل است، و همچنین اگر رکوع یا دو سجده از یک رکعت باشد نمازش ـ بنا بر احتیاط لازم ـ باطل است. مسئله ۷۴۵ ـ اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نماز را به نیت عصر تمام کند و بعداً نماز ظهر را بهجا آورد، ولی اگر وقت بهقدری کم است که بعد از تمام شدن نماز عصر، وقت نماز به پایان برسد و برای یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست که نماز ظهر را قضا کند. مسئله ۷۴۶ ـ اگر در نماز عشا شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید به نیت عشا نماز را تمام کند و بعد نماز مغرب را بهجا آورد، ولی اگر وقت بهقدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، وقت تمام میشود و به مقدار یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست که نماز مغرب را قضا کند. مسئله ۷۴۷ ـ اگر در نماز عشا بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید نماز را تمام کند، و بعداً چنانچه وقت برای نماز مغرب باقی باشد، نماز مغرب را نیز بخواند. مسئله ۷۴۸ ـ اگر انسان نمازی را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمیتواند نیت را به آن نماز برگرداند، مثلاً موقعی که نماز عصر را احتیاطاً میخواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمیتواند نیت را به نماز ظهر برگرداند. مسئله ۷۴۹ ـ برگرداندن نیت از نماز قضا به نماز اداء، و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست. مسئله ۷۵۰ ـ اگر وقت نماز اداء وسعت داشته باشد، انسان میتواند در بین نماز ـ چنانچه یادش بیاید که نماز قضا بر ذمّه دارد ـ نیت را به نماز قضا برگرداند، ولی باید برگرداندن نیت به نماز قضا ممکن باشد، مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است در صورتی میتواند نیت را به قضای صبح برگرداند که داخل رکوع رکعت سوّم نشده باشد. [۱] ظهر شرعی عبارت از گذشتن نصف روز است، مثلاً اگر روز دوازده ساعت باشد پس از گذشتن شش ساعت از طلوع آفتاب، ظهر شرعی است. و اگر روز سیزده ساعت باشد، پس از گذشتن شش ساعت و نیم از طلوع آفتاب، ظهر شرعی است. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۷۱۶] [۷۱۷] [۷۱۸] فهرست نمازهای واجب و اوقات آن نمازهای واجب روزانه وقت نماز ظهر و عصر نمازهای واجب و اوقات آن نمازهای واجب در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شش تا است: اوّل: نمازهای روزانه. دوّم: نماز آیات. سوّم: نماز میت. چهارم: نماز طواف واجب خانه کعبه. پنجم: نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر ـ بنا بر احتیاط واجب ـ است. ششم: نمازی که به واسطه اجاره و نذر و قسَم و عهد واجب میشود، و نماز جمعه از نمازهای روزانه است. نمازهای واجب روزانه نمازهای واجب روزانه پنج مورد است: ظهر و عصر، هرکدام چهار رکعت. مغرب، سه رکعت. عشا، چهار رکعت. صبح، دو رکعت. مسئله ۷۱۶ ـ در سفر باید نمازهای چهار رکعتی را با شرایطی که ذکر میشود دو رکعت خواند. وقت نماز ظهر و عصر مسئله ۷۱۷ ـ وقت نماز ظهر و عصر بعد از زوال (ظهر شرعی)[۱] تا غروب آفتاب است، ولی چنانچه شخص، نماز عصر را عمداً قبل از نماز ظهر بخواند باطل است، مگر اینکه از آخر وقت بیش از آوردن یک نماز فرصت نباشد، که در این فرض اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا است و باید نماز عصر را بخواند، و اگر کسی پیش از این وقت اشتباهاً تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، نمازش صحیح است و باید نماز ظهر را بخواند، و احتیاط مستحب آن است که چهار رکعت دوّم را به قصد «ما فیالذمّه» بهجا آورد. مسئله ۷۱۸ ـ اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه است، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیت کند که آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد میخوانم همه نماز ظهر باشد، و بعد از آنکه نماز را تمام کرد نماز عصر را بخواند. [۱] ظهر شرعی عبارت از گذشتن نصف روز است، مثلاً اگر روز دوازده ساعت باشد پس از گذشتن شش ساعت از طلوع آفتاب، ظهر شرعی است. و اگر روز سیزده ساعت باشد، پس از گذشتن شش ساعت و نیم از طلوع آفتاب، ظهر شرعی است. ◀ بازگشت به فهرست
-
احکام نماز نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود، و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود. و همانطور که اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند. و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند، و کسی که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسی است که نماز نمیخواند، از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است. همچنین روایت شده است که روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد و مشغول نماز شد، و رکوع و سجودش را خوب بهجا نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش اینطور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگی نماز نخواند، و در حال نماز به یاد خداوند متعال و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند، و اگر انسان در موقع نماز کاملاً به این مطلب توجه کند، از خود بیخبر میشود، چنانکه روایت شده در حال نماز تیر را از پای مبارک امیر المؤمنین علی(علیه السلام) بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات، ندادن خمس و زکات، و بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی را که ثواب نماز را کم میکند بهجا نیاورد، مثلاً در حال خوابآلودگی، و خودداری از ادرار به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند، و کارهایی را که ثواب نماز را زیاد میکند بهجا آورد، مثلاً انگشتر عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۶۹۱] [۶۹۲] [۶۹۳] [۶۹۴] [۶۹۵] [۶۹۶] [۶۹۷] [۶۹۸] [۶۹۹] [۷۰۰] [۷۰۱] [۷۰۲] [۷۰۳] [۷۰۴] [۷۰۵] [۷۰۶] [۷۰۷] [۷۰۸] [۷۰۹] [۷۱۰] [۷۱۱] [۷۱۲] [۷۱۳] [۷۱۴] [۷۱۵] متن فهرست احکام تیمم در چند مورد بهتر است نمازهایی را که انسان با تیمم خوانده، قضا نماید احکام تیمم مسئله ۶۹۱ ـ اگر مختصری هم از پیشانی یا پشت دستها را مسح نکند، تیمم باطل است، چه عمداً مسح نکند، یا مسأله را نداند، یا فراموش کرده باشد، ولی دقّت زیاد هم لازم نیست و همینقدر که بگویند تمام پیشانی و پشت دستها مسح شده کافی است. مسئله ۶۹۲ ـ اگر یقین نکند که تمام پشت دست را مسح کرده، باید برای اینکه یقین کند، مقداری بالاتر از مچ را هم مسح نماید، ولی مسح بین انگشتان لازم نیست. مسئله ۶۹۳ ـ پیشانی و پشت دستها را ـ بنا بر احتیاط ـ باید از بالا به پایین مسح نماید، و کارهای آن را باید پشت سر هم بهجا آورد، و اگر بین آنها بهقدری فاصله دهد که نگویند تیمم میکند، باطل است. مسئله ۶۹۴ ـ در نیت، لازم نیست معین کند که تیمم او بدل از غسل است یا بدل از وضو، ولی در مواردی که باید دو تیمم انجام دهد لازم است بهطوری هر یک از آنها را معین کند، و چنانچه یک تیمم بر او واجب باشد و قصد نماید که وظیفه فعلی خود را انجام دهد اگرچه در تشخیص اشتباه کند، تیممش صحیح است. مسئله ۶۹۵ ـ در تیمم لازم نیست پیشانی و کف دستها و پشت دستها پاک باشد بنابراین اگر اعضای تیمم متنجّس امّا خشک باشند، تیمم صحیح است هرچند بهتر است اعضای تیمم به طور کلی پاک باشند. مسئله ۶۹۶ ـ انسان باید هنگام مسح کشیدن بر دستها انگشتر را از دست بیرون آورد، و اگر در پیشانی یا پشت دستها یا در کف دستها مانعی باشد، مثلاً چیزی به آنها چسبیده باشد، باید برطرف نماید. مسئله ۶۹۷ ـ اگر پیشانی یا پشت دستها زخم است و پارچه یا چیز دیگری را که بر آن بسته نمیتواند باز کند، باید دست را روی آن بکشد، و نیز اگر کف دست زخم باشد و پارچه یا چیز دیگری را که بر آن بسته نتواند باز کند، باید دست را با همان پارچه به چیزی که تیمم با آن صحیح است بزند و به پیشانی و پشت دستها بکشد. ولی اگر قسمتی از آن باز باشد زدن آن مقدار و مسح با آن کافی است. مسئله ۶۹۸ ـ اگر پیشانی و پشت دستها به مقدار متعارف مو داشته باشد اشکال ندارد، ولی اگر موی سر روی پیشانی آمده باشد باید آن را عقب بزند. مسئله ۶۹۹ ـ اگر احتمال دهد که در پیشانی و کف دستها یا پشت دستها مانعی هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، باید جستجو نماید تا یقین یا اطمینان کند که مانعی نیست. مسئله ۷۰۰ ـ اگر وظیفه او تیمم است و نمیتواند به تنهایی تیمم کند، باید از دیگری کمک بگیرد تا دستهای او را بر چیزی که تیمم با آن صحیح است بزند، و سپس آنها را بر پیشانی و دستهای او بگذارد تا خود او در صورت امکان کف دو دست را بر پیشانی و بر پشت دستها بکشد. و اگر این ممکن نبود باید نائب او را با دست خود او تیمم دهد. و اگر ممکن نباشد باید نائب، دست خود را به چیزی که تیمم با آن صحیح است بزند و به پیشانی و پشت دستهای او بکشد، و در این دو صورت ـ بنا بر احتیاط لازم ـ باید هر دو نیت تیمم را نمایند، ولی در صورت اوّل نیت خود مکلف کافی است. مسئله ۷۰۱ ـ اگر در بین تیمم شک کند که قسمتی از آن را فراموش کرده یا نه، چنانچه از محلّ آن گذشته، به شک خود اعتنا نکند، و اگر نگذشته باید آن قسمت را بهجا آورد. مسئله ۷۰۲ ـ اگر بعد از مسح دست چپ شک کند که درست تیمم کرده یا نه، تیمم او صحیح است، و چنانچه شک او در مسح دست چپ باشد لازم است آن را مسح کند، مگر آنکه عرفاً از تیمم فارغ شده باشد. مثل اینکه در عملی که مشروط به طهارت است داخل شده و یا موالات فوت شده باشد. مسئله ۷۰۳ ـ کسی که وظیفهاش تیمم است، چنانچه از برطرف شدن عذرش در تمام وقت نماز مأیوس باشد، و یا احتمال دهد اگر تیمم را به تأخیر بیندازد نتواند در وقت تیمم کند، میتواند قبل از وقت نماز تیمم کند. و اگر برای کار واجب دیگر یا مستحبّی تیمم کند و تا وقت نماز عذر او باقی باشد میتواند با همان تیمم نماز بخواند. مسئله ۷۰۴ ـ کسی که وظیفهاش تیمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقی میماند یا از برطرف شدن آن مأیوس باشد، در وسعت وقت میتواند با تیمم نماز بخواند، ولی اگر بداند تا آخر وقت عذر او برطرف میشود باید صبر کند و با وضو یا غسل نماز بخواند، بلکه اگر از برطرف شدن آن تا آخر وقت مأیوس نباشد نمیتواند تا وقتی که مأیوس نشده تیمم کند و نماز بخواند، مگر آنکه احتمال دهد که اگر زودتر با تیمم نماز نخواند نتواند تا آخر وقت حتی با تیمم نماز بخواند. ۷۰۵مسئله ـ کسی که نمیتواند وضو بگیرد یا غسل کند، اگر مأیوس از برطرف شدن عذرش باشد، میتواند نمازهای قضای خود را با تیمم بخواند، ولی اگر بعداً عذرش برطرف شد احتیاط واجب آن است که دوباره آنها را با وضو یا غسل بهجا آورد، و اگر مأیوس از برطرف شدن عذرش نباشد ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نمیتواند برای نمازهای قضا تیمم کند. مسئله ۷۰۶ ـ کسی که نمیتواند وضو بگیرد یا غسل کند، جایز است نمازهای مستحبّی را که وقت معین دارد مثل نافلههای شبانهروز با تیمم بخواند، ولی اگر مأیوس نباشد که تا آخر وقت آنها عذر او برطرف میشود احتیاط لازم آن است که آنها را در اوّل وقتشان بهجا نیاورد. و اما نمازهای مستحبی که وقت معین ندارد مطلقاً میتواند با تیمم بخواند. مسئله ۷۰۷ ـ کسی که احتیاطاً غسل جبیرهای کند و تیمم نماید، اگر بعد از غسل و تیمم نماز بخواند و بعد از نماز حدث اصغری از او سر بزند مثلاً ادرار کند، برای نمازهای بعد باید وضو بگیرد، و چنانچه حدث پیش از نماز باشد، برای آن نماز نیز باید وضو بگیرد. مسئله ۷۰۸ ـ اگر به واسطه نداشتن آب یا عذر دیگری تیمم کند، بعد از برطرف شدن عذر، تیمم او باطل میشود. مسئله ۷۰۹ ـ چیزهایی که وضو را باطل میکند، تیمم بدل از وضو را هم باطل میکند، و چیزهایی که غسل را باطل مینماید، تیمم بدل از غسل را هم باطل مینماید. مسئله ۷۱۰ ـ کسی که نمیتواند غسل کند، اگر چند غسل بر او واجب باشد جایز است یک تیمم بدل از آنها بنماید، و احتیاط مستحب آن است که بدل هر یک از آنها یک تیمم نماید. مسئله ۷۱۱ ـ کسی که نمیتواند غسل کند، اگر بخواهد عملی را که برای آن غسل واجب است انجام دهد، باید بدل از غسل تیمم نماید. و کسی که نمیتواند وضو بگیرد و بخواهد عملی را که برای آن وضو واجب است انجام دهد، باید بدل از وضو تیمم نماید. مسئله ۷۱۲ ـ اگر بدل از غسل جنابت تیمم کنند، لازم نیست برای نماز وضو بگیرد. و همچنین اگر بدل از غسلهای دیگر ـ غیر از غسل استحاضه متوسطه ـ باشد اگرچه در این صورت، احتیاط مستحب آن است که وضو هم بگیرد؛ و اگر نتواند وضو بگیرد، تیمم دیگری هم بدل از وضو بنماید. مسئله ۷۱۳ ـ اگر بدل از غسل تیمم کند و بعد کاری که وضو را باطل میکند برای او پیش آید، چنانچه برای نمازهای بعد نتواند غسل کند، باید وضو بگیرد. و احتیاط مستحب آن است که تیمم نیز بکند، و اگر نمیتواند وضو بگیرد باید بدل از آن تیمم کند. مسئله ۷۱۴ ـ کسی که وظیفهاش تیمم است اگر برای کاری تیمم کند، تا تیمم و عذر او باقی است، کارهایی را که باید با وضو یا غسل انجام داد، میتواند بهجا آورد. ولی اگر عذرش تنگی وقت بوده، یا با داشتن آب برای نماز میت یا خوابیدن تیمم کرده، فقط کارهایی را که برای آن تیمم نموده میتواند انجام دهد. در چند مورد بهتر است نمازهایی را که انسان با تیمم خوانده، قضا نماید مسئله ۷۱۵ ـ در چند مورد بهتر است نمازهایی را که انسان با تیمم خوانده، قضا نماید: اوّل: آنکه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده است. دوّم: آنکه میدانسته یا گمان داشته که آب تا آخر وقت پیدا نمیکند و عمداً خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده است. سوّم: آنکه تا آخر وقت عمداً در جستجوی آب نرود و در تنگی وقت با تیمم نماز بخواند و بعد بفهمد که اگر جستجو میکرد آب پیدا میشد. چهارم: آنکه عمداً نماز را تأخیر انداخته و در آخر وقت با تیمم نماز خوانده است. پنجم: آنکه میدانسته یا گمان داشته که آب پیدا نمیشود و آبی را که داشته ریخته و با تیمم نماز خوانده است. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۶۳۷] [۶۳۸] [۶۳۹] [۶۴۰] [۶۴۱] [۶۴۲] [۶۴۳] [۶۴۴] [۶۴۵] [۶۴۶] [۶۴۷] [648] [۶۴۹] [۶۵۰] [۶۵۱] [۶۵۲] [۶۵۳] [۶۵۴] [۶۵۵] [۶۵۶] [۶۵۷] [۶۵۸] [۶۵۹] [۶۶۰] [۶۶۱] [۶۶۲] [۶۶۳] [۶۶۴] [۶۶۵] [۶۶۶] [۶۶۷] [۶۶۸] [۶۶۹] [۶۷۰] [۶۷۱] [۶۷۲] [۶۷۳] [۶۷۴] [۶۷۵] [۶۷۶] [۶۷۷] [۶۷۸] [۶۷۹] [۶۸۰] [۶۸۱] [۶۸۲] [۶۸۳] [۶۸۴] [۶۸۵] [۶۸۶] [۶۸۷] [۶۸۸] [۶۸۹] [۶۹۰] فهرست تیمّم موارد تیمم نداشتن آب عدم دسترسی به آب ترس از استعمال آب حرج و مشقت نیاز به آب برای رفع تشنگی وضو یا غسل مزاحم با تکلیفی دیگر شده باشد تنگی وقت چیزهایی که تیمم با آنها صحیح است دستور تیمم بدل از وضو یا غسل تیمّم در هفت مورد بهجای وضو و غسل باید تیمم کرد: موارد تیمم نداشتن آب اوّل: نداشتن آب مسئله ۶۳۷ ـ اگر انسان در آبادی باشد، باید برای تهیه آب وضو و غسل، بهقدری جستجو کند که از پیدا شدن آن ناامید شود، و همچنین اگر در بیابان اقامت داشته باشد، مانند چادرنشینان. و اگر انسان در بیابان در حال سفر باشد باید در راه و در جاهای نزدیک به محل توقفش از آب جستجو کند، و احتیاط لازم آن است که چنانچه زمین آن پست و بلند یا به جهت دیگری مانند زیادی درختان راه آن دشوار است، در منطقهای گرداگرد خود بهاندازه پرتاب یک تیر که در قدیم باکمان پرتاب میکردند[۱] در جستجوی آب برود، و در زمین هموار در هر طرف بهاندازه پرتاب دو تیر جستجو نماید. مسئله ۶۳۸ ـ اگر بعضی از اطراف هموار و بعض دیگر پست و بلند باشد، در طرفی که هموار است بهاندازه پرتاب دو تیر، و در طرفی که هموار نیست بهاندازه پرتاب یک تیر جستجو کند. مسئله ۶۳۹ ـ در هر طرفی که یقین دارد آب نیست، در آن طرف جستجو لازم نیست. مسئله ۶۴۰ ـ کسی که وقت نماز او تنگ نیست و برای تهیه آب وقت دارد، اگر یقین یا اطمینان دارد در محلّی دورتر از مقداری که باید جستجو کند آب هست، باید برای تهیه آب به آنجا برود، مگر آنقدر دور باشد که عرفاً شخص را فاقد آب بشمارند، و اگر گمان دارد آب در آنجا هست، رفتن به آن محل لازم نیست. مسئله ۶۴۱ ـ لازم نیست خود انسان در جستجوی آب برود، بلکه میتواند به گفته کسی که جستجو کرده و به گفته او اطمینان دارد اکتفا کند. مسئله ۶۴۲ ـ اگر احتمال دهد که داخل بار سفر خود، یا در منزل یا در قافله آب هست، باید بهقدری جستجو نماید که به نبود آب اطمینان کند، یا از پیدا کردن آن ناامید شود، مگر آنکه قبلاً در موردی آب وجود نداشته و احتمال برود که بعداً پیدا شده باشد که در این صورت جستجو لازم نیست. مسئله ۶۴۳ ـ اگر پیش از وقت نماز جستجو نماید و آب پیدا نکند و تا وقت نماز همانجا بماند، چنانچه احتمال دهد که آب پیدا میکند، احتیاط مستحب آن است که دوباره در جستجوی آب برود. مسئله ۶۴۴ ـ اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو کند و آب پیدا نکند و تا وقت نماز دیگر در همانجا بماند، چنانچه احتمال دهد که آب پیدا میشود، احتیاط مستحب آن است که دوباره در جستجوی آب برود. مسئله ۶۴۵ ـ اگر وقت نماز تنگ باشد، یا از دزد و درنده بترسد، یا جستجوی آب بهقدری سخت باشد که معمولاً امثال او تحمل نمیکنند، جستجو لازم نیست. مسئله ۶۴۶ ـ اگر در جستجوی آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، در صورتی که اگر میرفت آب پیدا میکرد معصیت کرده، ولی نمازش با تیمم صحیح است. مسئله ۶۴۷ ـ کسی که یقین دارد آب پیدا نمیکند، چنانچه دنبال آب نرود و با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که اگر جستجو میکرد آب پیدا میشد، ـ بنا بر احتیاط ـ لازم است وضو گرفته و نماز را دوباره بخواند. مسئله ۶۴۸ ـ اگر بعد از جستجو، آب پیدا نکند و مأیوس از پیدا شدن آن شود و با تیمم نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد در جایی که جستجو کرده آب بوده، نماز او صحیح است. مسئله ۶۴۹ـ کسی که یقین دارد وقت نماز تنگ است، اگر بدون جستجو با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز و پیش از گذشتن وقت بفهمد که برای جستجو وقت داشته، احتیاط واجب آن است که دوباره نمازش را بخواند. مسئله ۶۵۰ ـ اگر وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوی خود را باطل کند تهیه آب برای او ممکن نیست یا نمیتواند وضو بگیرد، چنانچه بتواند وضوی خود را نگهدارد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نباید آن را باطل نماید، چه قبل از وقت باشد و چه بعد از دخول وقت، ولی میتواند با همسر خود نزدیکی کند اگرچه بداند که از غسل متمکن نخواهد شد. مسئله ۶۵۱ ـ کسی که فقط به مقدار وضو یا به مقدار غسل آب دارد و میداند که اگر آن را بریزد آب پیدا نمیکند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ریختن آن حرام است، و احتیاط واجب آن است که پیش از وقت نماز هم آن را نریزد. مسئله ۶۵۲ ـ کسی که میداند آب پیدا نمیکند اگر وضوی خود را باطل کند، یا آبی که دارد بریزد، اگرچه خلاف کرده ولی نمازش با تیمم صحیح است، و لکن ـ احتیاط مستحب ـ آن است که قضای آن نماز را نیز بخواند. عدم دسترسی به آب دوّم از موارد تیمم: عدم دسترسی به آب مسئله ۶۵۳ ـ اگر به واسطه پیری یا ناتوانی، یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها، یا نداشتن وسیلهای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم کند. مسئله ۶۵۴ ـ اگر برای کشیدن آب از چاه، دلو و ریسمان و مانند اینها لازم دارد و مجبور است بخرد یا کرایه نماید، اگرچه قیمت آن چند برابر معمول باشد باید تهیه کند. و همچنین است اگر آب را به چندین برابر قیمتش بفروشند، ولی اگر تهیه آنها بهقدری پول میخواهد که نسبت به حال او ضرر دارد و باعث میشود وی در سختی فوق العاده قرار گیرد، واجب نیست آنها را تهیه نماید. مسئله ۶۵۵ ـ اگر ناچار شود که برای تهیه آب قرض کند، باید قرض نماید. ولی کسی که میداند یا گمان دارد که نمیتواند قرض خود را بدهد، واجب نیست قرض کند. مسئله ۶۵۶ ـ اگر کندن چاه مشقّت زیادی ندارد، باید برای تهیه آب چاه بکند. مسئله ۶۵۷ ـ اگر کسی مقداری آب بی منّت به او ببخشد، باید قبول کند. ترس از استعمال آب سوّم از موارد تیمم: ترس از استعمال آب مسئله ۶۵۸ ـ اگر استعمال آب موجب مرگ او باشد، یا از استعمال آن مرض یا عیبی در او پیدا شود، یا مرضش طول بکشد یا شدّت پیدا کند، یا به سختی معالجه شود، باید تیمم نماید. ولی اگر بتواند ضرر آب را بهطوری برطرف کند، مثل اینکه آب را گرم کند، باید این کار را بکند و وضو بگیرد، و در مواردی که غسل لازم است غسل کند. مسئله ۶۵۹ ـ لازم نیست یقین کند که آب برای او ضرر دارد، بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، باید تیمم کند. مسئله ۶۶۰ـ اگر به واسطه یقین یا احتمال ضرر، تیمم کند و پیش از نماز بفهمد که آب برایش ضرر ندارد، تیمم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد باید دوباره نماز را با وضو یا غسل بخواند، مگر در صورتی که وضو یا غسل در حالت یقین یا احتمال ضرر موجب نگرانی روحی باشد، که تحملش مشکل است. مسئله ۶۶۱ ـ کسی که یقین داشته آب برایش ضرر ندارد، چنانچه غسل کند یا وضو بگیرد و بعد بفهمد که آب برای او ضرر داشته، وضو و غسل او باطل است. حرج و مشقت چهارم از موارد تیمم: حرج و مشقت مسئله ۶۶۲ ـ اگر تهیه کردن آب یا استعمال آن برای او حرج و مشقتی داشته باشد که معمولاً تحمل نمیشود، میتواند تیمم کند. ولی اگر تحمل کند و وضو بگیرد و یا غسل کند، وضو و غسل او صحیح است. نیاز به آب برای رفع تشنگی پنجم از موارد تیمم: نیاز به آب برای رفع تشنگی مسئله ۶۶۳ ـ اگر برای رفع تشنگی به آب نیاز باشد باید تیمم نماید، و جواز تیمم به این جهت در دو صورت است: 1 ـ آنکه اگر آب را در وضو یا غسل صرف نماید، بترسد خودش فعلاً یا بعداً به تشنگی که باعث تلف یا بیماریاش میشود، یا تحمّلش مشقّت زیادی دارد مبتلا خواهد شد. 2 ـ آنکه بر غیر خود از کسانی که به او وابستهاند بترسد هرچند از نفوس محترمه نباشد، اگر شئون زندگی او برایش اهمیت داشته باشد چه از جهت علاقه شدید باشد، یا از این جهت که تلف شدن او ضرر مالی برایش دارد، یا رعایت حال او عرفاً لازم باشد مانند دوست و همسایه. در غیر این دو صورت هم تشنگی ممکن است مجوز تیمم باشد، ولی نه از این جهت، بلکه از جهت وجوب حفظ جان، یا از اینکه مرگ یا بیتابی او مطمئناً موجب حرج بر خودش خواهد شد. مسئله ۶۶۴ ـ اگر غیر از آب پاکی که برای وضو یا غسل دارد آب نجسی هم به مقدار آشامیدن خود داشته باشد، باید آب پاک را برای آشامیدن بگذارد و با تیمم نماز بخواند. ولی چنانچه آب را برای کسانی که به او مربوطاند بخواهد، میتواند که با آب پاک وضو بگیرد یا غسل نماید اگرچه آنان مجبور شوند که برای رفع تشنگی خود از آب نجس استفاده کنند، بلکه اگر آنان از نجاست آب خبر نداشته باشند، یا از آشامیدن آب نجس اجتناب نداشته باشند، لازم است که آب پاک را در وضو و غسل استعمال نماید. همچنین اگر آب را برای حیوانش یا بچه نابالغ بخواهد، باید آب نجس را به آنان بدهد و با آب پاک وضو و غسل را انجام دهد. وضو یا غسل مزاحم با تکلیفی دیگر شده باشد ششم از موارد تیمم: این که وضو یا غسل مزاحم با تکلیفی دیگر شده باشد که از آن اهم یا مساو ی با آن است مسئله ۶۶۵ـ کسی که بدن یا لباسش نجس است و کمی آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند، برای آب کشیدن بدن یا لباس او نمیماند، در این صورت باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولی اگر چیزی نداشته باشد که بر آن تیمم کند، باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. مسئله ۶۶۶ ـ اگر غیر از آب یا ظرفی که استعمال آن حرام است آب یا ظرف دیگری ندارد، مثلاً آب یا ظرفش غصبی است و غیر از آن، آب و ظرف دیگری ندارد، باید بهجای وضو و غسل تیمم کند. تنگی وقت هفتم از موارد تیمم: تنگی وقت مسئله ۶۶۷ ـ هرگاه وقت بهقدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده میشود، باید تیمم کند. مسئله ۶۶۸ ـ اگر عمداً نماز را بهقدری تأخیر بیندازد که وقت وضو یا غسل نداشته باشد، معصیت کرده ولی نماز او با تیمم صحیح است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که قضای آن نماز را بخواند. مسئله ۶۶۹ ـ کسی که شک دارد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند وقت برای نماز او میماند یا نه، باید تیمم نماید. مسئله ۶۷۰ ـ کسی که به واسطه تنگی وقت تیمم کرده، و بعد از نماز میتوانسته وضو بگیرد و نگرفته تا آبی که داشته از دستش رفت، در صورتی که وظیفهاش تیمم باشد، باید برای نمازهای بعدی دوباره تیمم نماید، هرچند تیمم خود را باطل نکرده باشد. مسئله ۶۷۱ ـ کسی که آب دارد، اگر به واسطه تنگی وقت با تیمم مشغول نماز شود و در بین نماز آبی که داشته از دستش برود، چنانچه وظیفهاش تیمم باشد لازم نیست برای نمازهای بعدی دوباره تیمم کند، گرچه بهتر است. مسئله ۶۷۲ ـ اگر انسان بهقدری وقت دارد که میتواند وضو بگیرد یا غسل کند و نماز را بدون کارهای مستحبّی آن ـ مثل اقامه و قنوت ـ بخواند، باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون کارهای مستحبّی آن بهجا آورد، بلکه اگر بهاندازه سوره هم وقت ندارد باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون سوره بخواند. چیزهایی که تیمم با آنها صحیح است مسئله ۶۷۳ـ تیمم با خاک و ریگ، و کلوخ و سنگ صحیح است، ولی احتیاط مستحب آن است که اگر خاک ممکن باشد، با چیز دیگر تیمم نکند، و اگر خاک نباشد، با ماسه بسیار نرمی که خاک بر آن صدق میکند تیمم کند، و اگر آن هم ممکن نباشد، با کلوخ، و اگر ممکن نباشد با ریگ، و چنانچه ریگ و کلوخ هم نباشد، با سنگ تیمم نماید. مسئله ۶۷۴ ـ تیمم با سنگ گچ و سنگ آهک صحیح است، و همچنین تیمم با گرد و غباری که روی فرش و لباس و مانند اینها جمع میشود چنانچه بهقدری باشد که در نظر عرف خاک نرم محسوب شود، صحیح است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که در حال اختیار با آن تیمم ننمایند. و همچنین ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ در حال اختیار با گچ و آهک پخته و آجر پخته و با سنگ معدن مثل سنگ عقیق تیمم ننمایند. مسئله ۶۷۵ ـ اگر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ پیدا نشود، باید با گِل تیمم کند، و اگر گِل هم پیدا نشد، باید بر روی فرش یا لباس و مانند اینها که گرد و غبار در لای آنها میباشد، یا آنکه بر روی آنها نشسته ولی به مقداری نیست که از نظر عرف خاک محسوب شود، تیمم کند. و اگر هیچ یک از اینها پیدا نشود، احتیاط مستحب آن است که نماز را بدون تیمم بخواند، ولی واجب است بعداً قضای آن را بهجا آورد. مسئله ۶۷۶ ـ اگر بتواند با تکاندن فرش و مانند آن خاک تهیه کند، تیمم با چیز گردآلود باطل است. و همچنین اگر بتواند گِل را خشک کند و از آن خاک تهیه نماید، تیمم به گِل، باطل میباشد. مسئله ۶۷۷ ـ کسی که آب ندارد اگر برف یا یخ داشته باشد، چنانچه ممکن است باید آن را آب کند و با آن وضو بگیرد یا غسل نماید. و اگر ممکن نیست و چیزی هم که تیمم با آن صحیح است ندارد، لازم است نماز خود را در خارج وقت قضا نماید، و بهتر آن است که با برف یا یخ اعضاء وضو یا غسل را نمناک کند، و در وضو با رطوبت دست، سر و پاها را مسح نماید. و اگر این هم ممکن نیست با یخ یا برف، تیمم نماید، و در وقت نیز نماز را بخواند. و در هر دو صورت قضا لازم است. مسئله ۶۷۸ ـ اگر با خاک و ریگ، چیزی مانند کاه که تیمم به آن باطل است مخلوط شود، نمیتواند به آن تیمم کند. ولی اگر آن چیز بهقدری کم باشد که در خاک یا ریگ از بین رفته حساب شود، تیمم با آن خاک و ریگ صحیح است. مسئله ۶۷۹ ـ اگر چیزی ندارد که بر آن تیمم کند، چنانچه ممکن است باید به خریدن و مانند آن تهیه نماید. مسئله ۶۸۰ ـ تیمم با دیوار گلی صحیح است، و احتیاط مستحب آن است که با بودن زمین یا خاک خشک، با زمین یا خاک نمناک تیمم نکند. مسئله ۶۸۱ ـ چیزی که بر آن تیمم میکند باید شرعاً پاک باشد، ـ و بنا بر احتیاط واجب ـ عرفاً نیز پاکیزه باشد، یعنی آلوده به چیزی که موجب تنفر است نباشد. و اگر چیز پاکی که تیمم به آن صحیح است ندارد، نماز بر او واجب نیست ولی باید قضای آن را بهجا آورد، و بهتر آن است که در وقت نیز نماز بخواند. مگر در موردی که نوبت به فرش گرد آلود و مانند آن رسیده است که اگر نجس باشد احتیاط واجب آن است که به آن تیمم کند و نماز بخواند و بعداً هم قضا کند. مسئله ۶۸۲ ـ اگر یقین داشته باشد که تیمم به چیزی صحیح است و با آن تیمم نماید، بعد بفهمد تیمم با آن باطل بوده، نمازهایی را که با آن تیمم خوانده باید دوباره بخواند. مسئله ۶۸۳ ـ چیزی که بر آن تیمم میکند باید غصبی نباشد، پس اگر با خاک غصبی تیمم کند، تیمم او باطل است. مسئله ۶۸۴ ـ تیمم در فضای غصبی باطل نیست، پس اگر در ملک خود دستها را به زمین بزند و بیاجازه داخل ملک دیگری شود و دستها را به پیشانی بکشد، تیمم او صحیح میباشد، اگرچه گناه کرده است. مسئله ۶۸۵ ـ تیمم با چیز غصبی در حالی که فراموش کرده یا غفلت داشته باشد، صحیح است. ولی اگر چیزی را خودش غصب کند و فراموش کند که غصب کرده، تیمم او با آن چیز بنا بر احتیاط واجب صحیح نیست. مسئله ۶۸۶ ـ کسی که در جای غصبی حبس است، اگر آب و خاک آن هر دو غصبی است، باید با تیمم نماز بخواند ولی لازم است هنگام تیمم، دستها را به زمین نزند بلکه به گذاشتن دستها بر زمین اکتفا کند. مسئله ۶۸۷ ـ چیزی که با آن تیمم میکند ـ بنا بر احتیاط لازم، ـ باید گردی داشته باشد که به دست بماند، و بعد از زدن دست بر آن نباید دست را به شدّت بتکاند که همه گرد آن بریزد. مسئله ۶۸۸ ـ تیمم با زمین گود و خاک جاده، و زمین شورهزار که نمک روی آن را نگرفته مکروه است، و اگر نمک روی آن را گرفته باشد باطل است. دستور تیمم بدل از وضو یا غسل مسئله ۶۸۹ ـ در تیمم بدل از وضو یا غسل، سه چیز واجب است: اوّل: زدن یا گذاشتن کف دو دست بر چیزی که تیمم با آن صحیح است، ـ و بنا بر احتیاط لازم ـ این کار در دو کف باید با هم انجام گیرد. دوّم: کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی از جایی که موی سر میروید تا ابروها و بالای بینی، و همچنین دو طرف پیشانی ـ بنا بر احتیاط واجب، ـ و احتیاط مستحب آن است که دستها روی ابروها هم کشیده شود. سوّم: کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست از مچ دست تا سر انگشتان، و کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ از مچ دست تا سر انگشتان، و احتیاط واجب آن است که ترتیب بین دست راست و دست چپ رعایت شود. و لازم است تیمم با نیت و به قصد قربت انجام دهد همانگونه که در وضو گذشت. مسئله ۶۹۰ ـ احتیاط مستحب آن است که تیمم را چه بدل از وضو باشد چه بدل از غسل، به این ترتیب بهجا آورد: یک مرتبه دستها را به زمین بزند و به پیشانی و پشت دستها بکشد، و یک مرتبه دیگر به زمین بزند و پشت دستها را مسح نماید. [۱] در تعیین مقدار مسافت یک تیر اختلاف است، و بیشترین مقداری که گفته شده است 480 ذراع میباشد، که چیزی حدوداً برابر با (220) متر است. (منهاج الصالحین ج1 مسأله 342). ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [633] [634] [635] [636] غسلهای مستحب مسئله ۶۳۳ ـ در شرع مقدس اسلام غسلهای مستحب زیاد است، و از آن جمله است: 1 ـ غسل جمعه: و وقت آن بعد از اذان صبح است تا غروب آفتاب، و بهتر آن است که نزدیک ظهر بهجا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر آن است که بدون نیت اداء و قضاء تا غروب بهجا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است بعد از آن در شب شنبه یا روز شنبه تا غروب آفتابِ روز شنبه قضای آن را بهجا آورد، و کسی که میداند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد میتواند روز پنجشنبه، یا شب جمعه غسل را رجاءً انجام دهد. و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ الله وَحْدَهُ لا شرِیک لَهُ و اَنّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُه، اللهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنِی مِنَ التَّوّابِینَ وَاجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهّرِینَ». 2 تا 7 ـ غسل شب اوّل و هفدهم، و نوزدهم، و بیست و یکم، و بیست و سوّم، و بیست و چهارم ماه رمضان. 8 و 9 ـ غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب، و بهتر آن است که آن را پیش از نماز عید بهجا آورند. 10 و 11 ـ غسل روز هشتم و نهم ذیحجه، و در روز نهم بهتر آن است که آن را در وقت ظهر بهجا آورد. 12 ـ غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل دادهاند رسانده باشد. 13 ـ غسل احرام. 14 ـ غسل دخول حرم مکه. 15 ـ غسل دخول مکه. 16 ـ غسل زیارت خانه کعبه. 17 ـ غسل دخول کعبه. 18 ـ غسل برای نحر و ذبح. 19 ـ غسل برای حلق. 20 ـ غسل داخل شدن حرم مدینه منوّره. 21 ـ غسل داخل شدن مدینه منوّره. 22 ـ غسل وداع قبر مطهّر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). 23 ـ غسل برای مباهله با خصم. 24 ـ غسل برای نماز استخاره. 25 ـ غسل برای نماز استسقاء. مسئله ۶۳۴ ـ فقهاء در بیان اغسال مستحبّه اغسال زیادی نقل فرمودهاند که از جمله آنها این چند غسل است: 1 ـ غسل تمام شبهای فرد ماه رمضان، و غسل تمام شبهای دهه آخر آن، و غسل دیگری در آخر شب بیست و سوّم آن. 2 ـ غسل روز بیست و چهارم ذیالحجّه. 3 ـ غسل روز عید نوروز، و پانزدهم شعبان، و نهم و هفدهم ربیع الاوّل، و روز بیست و پنجم ذیالقعده. 4 ـ غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است. 5 ـ غسل کسی که در حال مستی خوابیده. 6 ـ غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آن را دیده باشد، ولی اگر اتفاقاً یا از روی ناچاری نگاهش بیفتد، یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست. 7 ـ غسل برای زیارت معصومین(علیهم السلام) از دور یا نزدیک. شایان ذکر است استحباب این غسلها ثابت نیست و کسی که میخواهد آنها را انجام دهد باید به قصد رجاء بهجا آورد. مسئله ۶۳۵ ـ انسان میتواند با غسلهایی که استحباب شرعی آنها ثابت شده مانند آنچه در مسأله (633) ذکر شد، کاری که مانند نماز، وضو لازم دارد انجام دهد. و اما غسلهایی که رجاءً بهجا آورده میشود مانند آنچه در مسأله (634) گذشت از وضو کفایت نمیکند. مسئله ۶۳۶ ـ اگر چند غسل بر کسی مستحب باشد و به نیت همه یک غسل بهجا آورد کافی است، مگر در غسلهایی که به سبب کاری که مکلف انجام داده بر او مستحب شده، مثل غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده شده رسانده باشد، که در اینگونه غسلها احتیاط واجب آن است که برای چند سبب مختلف به یک غسل اکتفا نکند. ◄ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۶۰۲] [۶۰۳] [۶۰۴] [۶۰۵] [۶۰۶] [۶۰۷] [۶۰۸] [۶۰۹] [۶۱۰] [۶۱۱] [۶۱۲] [۶۱۳] [۶۱۴] [۶۱۵] [۶۱۶] [۶۱۷] [۶۱۸] [۶۱۹] [۶۲۰] [۶۲۱] [۶۲۲] [۶۲۳] [۶۲۴] [۶۲۵] [۶۲۶] [۶۲۷] [۶۲۸] [۶۲۹] [۶۳۰] [۶۳۱] [۶۳۲] فهرست احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر احکام دفن مسئله ۶۰۲ ـ واجب است میت را طوری در زمین دفن کنند که بوی او بیرون نیاید، و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند، و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند. مسئله ۶۰۳ ـ اگر دفن میت در زمین ممکن نباشد، میتوانند بهجای دفن، او را در بنا یا تابوت بگذارند. مسئله ۶۰۴ ـ میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد. مسئله ۶۰۵ ـ اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمیشود و بودن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند، وگرنه باید در کشتی غسلش بدهند و حنوط و کفن کنند پس از خواندن نماز میت او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند، یا اینکه چیز سنگینی به پایش بسته و به دریا بیندازند، و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود. مسئله ۶۰۶ ـ اگر بترسند که دشمن قبر میت را بشکافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را ببرد، چنانچه ممکن باشد باید بهطوری که در مسأله پیش ذکر شد او را به دریا بیندازند. مسئله ۶۰۷ ـ مخارج انداختن در دریا، و مخارج محکم کردن قبر میت را در صورتی که لازم باشد، میتوانند از اصل مال میت بردارند. مسئله ۶۰۸ ـ اگر زن کافره بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد، و همچنین است ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ اگر بچهای که در شکم اوست هنوز روح به بدنش داخل نشده باشد. مسئله ۶۰۹ ـ دفن مسلمان در قبرستان کفّار، و دفن کافر در قبرستان مسلمانان جایز نیست. مسئله ۶۱۰ ـ دفن مسلمان در جایی که بیاحترامی به او باشد، مانند جایی که خاکروبه و کثافت میریزند، جایز نیست. مسئله ۶۱۱ ـ دفن میت در جای غصبی جایز نیست همچنین دفن میت در زمینی که مثل مسجد یا حسینیه یا مدارس دینی برای غیر دفن کردن وقف شدهاند، در صورتی که موجب ضرر به وقف یا مزاحم جهت وقف باشد جایز نیست بلکه اگر موجب ضرر یا مزاحمت نباشد هم، بنا بر احتیاط واجب جایز نمیباشد. مسئله ۶۱۲ ـ نبش قبر مردهای برای آنکه مرده دیگر در آن دفن شود، جایز نیست، مگر آنکه قبر کهنه شده و میت اوّلی به کلّی از بین رفته باشد و این کار، مستلزم گناهی ـ مانند تصرّف در حق دیگری ـ نباشد. مسئله ۶۱۳ ـ چیزی که از میت جدا میشود، اگرچه مو و ناخن و دندانش باشد باید با او دفن شود، و چنانچه آن چیز بعد از دفن شدن میت پیدا شود ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اگرچه مو یا ناخن یا دندانش باشد باید در جایی جدا دفن شود. و دفن ناخن و دندانی که در حال زندگی از انسان جدا میشود، مستحب است. مسئله ۶۱۴ ـ اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند. مسئله ۶۱۵ ـ اگر بچه در شکم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه او را بیرون آورند، و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد، ولی باید بهوسیله شوهرش اگر اهلفن است او را بیرون بیاورند. و اگر ممکن نیست، زنی که اهلفن باشد، او را بیرون آورد. و میتواند زن به کسی مراجعه کند که بهتر بتواند این کار را انجام دهد و به حال او مناسبتر باشد هرچند نامحرم باشد. مسئله ۶۱۶ ـ هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد، اگر امید زنده ماندن طفل هرچند در مدت کوتاهی باشد، باید هر جایی را که برای سلامتی بچه بهتر است بشکافند و بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند. و اما اگر علم یا اطمینان به مرگ طفل با این عمل باشد، جایز نیست. مستحبّات دفن مسئله ۶۱۷ ـ مستحب است قبر را بهاندازه قد انسان متوسط یا ارتفاع شانه وی گود کنند، و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند. و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کمکم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند. و اگر میت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند. و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند، و بعد از آنکه میت را در لَحَد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و بهتر است ابتدا بند کفن از طرف سر میت را باز کنند سپس صورت میت را روی خاک بگذارند، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند، و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت نگردد، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میت بگذارند، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: «اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان» و بهجای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگویند. مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: «اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلِی»، پس از آن بگویند: «هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیهِ، مِنْ شَهادَةِ اَن لا اِله إلاّ الله وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ و اَنّ مُحَمَّداً صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیدُ النَّبِیینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ، و اَنّ عَلِیاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیدُ الوَصِیینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ الله طاعَتَهُ عَلَی العالَمین و اَنّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِی بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِی وَ جَعْفَرَ بنَ محَمَّد وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلی بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علی وَ عَلی بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلی وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِی صَلَواتُ الله عَلَیهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ الله عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ، وَأئِمَّتُک أَئِمَّةُ هُدی بِک اَبرارٌ، یا فلان ابن فلان» و بهجای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: «إذا اَتاک المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَینِ مِنْ عِنْدِ الله تَبارَک وَتَعالی وَسَأَلاک عَنْ رَبّک وَعَنْ نَبِیک وَعَنْ دِینِک وَعَنْ کتابِک وَعَنْ قِبْلَتِک وَعَنْ اَئِمَّتِک فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما: الله رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله و سلم نَبِیی، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کتابِی، وَالکعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِی بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِی المُجْتَبی إمامِی، وَالحُسَینُ بنُ عَلِی الشَّهِیدُ بِکرْبَلا إمامِی، وَعَلِی زَینُ العابِدِین اِمامِی، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی، وَعَلِی الرّضا اِمامِی، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی، وَعَلِی الهادِی اِمامِی، وَالحَسَنُ العَسْکرِی اِمامِی، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی، هؤُلاءِ صَلَواتُ الله عَلَیهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی، بهم اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَـبَرّأ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ. ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان» و بهجای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: «اَنَّ الله تَبارَک وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ، و اَنّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله و سلم نِعْمَ الرَّسُولُ، و اَنّ عَلِی بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ، و اَنّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وسلم حَقٌّ، و اَنّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکرٍ وَنَکیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ، وَالبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصّراطَ حَقٌّ، وَالمِیزانَ حَقٌّ، وَتَطایرَ الکتُبِ حَقٌّ، و اَنّ الجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنّارَ حَقٌّ، و اَنّ الساعَةَ آتِیةٌ لا رَیبَ فِیها، و اَنّ الله یبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ» پس بگوید «اَفَهِمْتَ یا فُلان» و بهجای فلان اسم میت را بگوید، پس از آن بگوید: «ثَبَّتَک الله بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداک الله إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، عَرَّفَ الله بَینَک وَبَینَ اَوْلِیائِک فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ» پس بگوید: «اللهمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ، وَ اَصْعِدْ بِرُوحِهِ اِلَیک، وَلَقِّهِ مِنْک بُرْهاناً، اللهمَّ عَفْوَک عَفْوَک». مسئله ۶۱۸ ـ مستحب است کسی که میت را در قبر میگذارد، با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد، و از طرف پای میت از قبر بیرون بیاید، و غیر از خویشان میت کسانی که حاضرند، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: «إنّا لله وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ». و اگر میت زن است کسی که با او محرم میباشد او را در قبر بگذارد، و اگر محرمی نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. مسئله ۶۱۹ ـ مستحب است قبر را، چهار گوشه بسازند و بهاندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند، و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود، و روی قبر آب بپاشند، و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند، و هفت مرتبه سوره مبارکه «إنّا أنزلناه» را بخوانند، و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: «اللهمَّ جافِ الاَرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ، وَاَصْعِدْ اِلَیک رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْک رِضْواناً، وَاَسْکنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِک ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک». مسئله ۶۲۰ ـ پس از رفتن کسانی که تشییع جنازه کردهاند، مستحب است ولی میت یا کسی که از طرف ولی اجازه دارد، دعاهایی را که دستور داده شده به میت تلقین کند. مسئله ۶۲۱ ـ بعد از دفن، مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتی دهند، ولی اگر مدّتی گذشته است که به واسطه سر سلامتی دادن مصیبت یادشان میآید، ترک آن بهتر است. و نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میت غذا بفرستند، و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است. مسئله ۶۲۲ ـ مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند، و هر وقت میت را یاد میکند «إنّا لله وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ» بگوید، و برای میت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند متعال حاجت بخواهد، و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود. مسئله ۶۲۳ ـ بنا بر احتیاط جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن خود را بخراشد، و موی خود را قطع کند، ولی به سر و صورت زدن جایز است. مسئله ۶۲۴ ـ پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر ـ بنا بر احتیاط ـ جایز نیست، و احتیاط مستحب آن است که در مصیبت آنان هم یقه پاره نکند. مسئله ۶۲۵ ـ اگر زن در عزای میت صورت خود را بخراشد و خونین کند یا موی خود را بکند، ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را طعام دهد و یا بپوشاند. و همچنین است اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند. مسئله ۶۲۶ ـ احتیاط مستحب آن است که در گریه بر میت، صدا را خیلی بلند نکنند. نماز وحشت مسئله ۶۲۷ ـ سزاوار است در شب اوّل قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند، و دستور آن این است که: در رکعت اوّل بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی، و در رکعت دوّم بعد از حمد ده مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخوانند، و بعد از سلام نماز بگویند: «اللهمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ فُلانٍ» و بهجای کلمه فلان اسم میت را بگویند. مسئله ۶۲۸ ـ نماز وحشت را در هر موقع از شب اوّل قبر میشود خواند، ولی بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشا خوانده شود. مسئله ۶۲۹ ـ اگر بخواهند میت را به شهر دوری ببرند، یا به جهت دیگر دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز وحشت را تا شب اوّل قبر او تأخیر بیندازند. نبش قبر مسئله ۶۳۰ ـ نبش قبر مسلمان، یعنی شکافتن قبر او اگرچه طفل یا دیوانه باشد حرام است، ولی اگر بدنش از بین رفته و خاک شده باشد اشکال ندارد. مسئله ۶۳۱ ـ خراب کردن قبر امامزادهها و شهداء و علماء و هر موردی که خراب کردن قبر هتک شمرده شود اگرچه سالها بر آن گذشته و بدنشان از میان رفته باشد، حرام است. مسئله ۶۳۲ ـ شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اوّل: آنکه میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند، و نبش هم موجب حرج نباشد، که در این فرض شکافتن قبر حرام نیست به شرط آنکه نبش قبر و بیرون آوردن میت مفسده مهمتری مانند باقی ماندن جنازه بدون دفن یا قطعه قطعه شدن بدن او نداشته باشد و گرنه نبش قبر جایز نیست، بلکه جواز نبش در موردی که موجب هتک حرمت میت باشد و خودِ میت هم آن زمین را غصب نکرده باشد، محلّ اشکال است و در مثل چنین موردی بنا بر احتیاط واجب بر غاصب لازم است مالک را راضی نماید که میت مذکور در زمین او باقی بماند هرچند به اینکه مال زیادتری را به مالک ببخشد. دوّم: آنکه کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند، و همچنین است اگر چیزی از مال خود میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه او راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند، ولی اگر میت وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند، و وصیّت او نافذ باشد، برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشکافند. و در این مورد نیز استثنایی که در مورد قبل ذکر شد جاری است. سوّم: آنکه شکافتن قبر موجب هتک حرمت نباشد و میت بی غسل یا بی کفن یا بدون حنوط دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر از دستور شرع کفن شده یا حنوط شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشتهاند. چهارم: آنکه برای ثابت شدن حقّی که مهمتر از نبش قبر یا مساوی آن باشد بخواهند بدن میت را ببینند. پنجم: آنکه میت را در جایی که بیاحترامی به اوست مثل قبرستان کفّار، یا جایی که کثافت و خاکروبه میریزند دفن کرده باشند. ششم: برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است، قبر را بشکافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند. هفتم: آنکه بترسند درندهای بدن میت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد. هشتم: آنکه میت وصیت کرده باشد که او را به مشاهد مشرّفه نقل نمایند، چنانچه نقل دادن او محذوری نداشته باشد، ولی عمداً یا از روی جهل یا فراموشی در جایی دیگر دفن شده باشد میتوانند در صورتی که موجب هتک حرمتش نشود، و محذور دیگری نداشته باشد، قبر او را نبش کرده و بدنش را به مشاهد مشرّفه نقل دهند. بلکه در این فرض نبش و نقل واجب است. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۵۸۲] [۵۸۳] [۵۸۴] [۵۸۵] [۵۸۶] [۵۸۷] [۵۸۸] [۵۸۹] [۵۹۰] [۵۹۱] [۵۹۲] [۵۹۳] [۵۹۴] [۵۹۵] [۵۹۶] [۵۹۷] [۵۹۸] [۵۹۹] [۶۰۰] [۶۰۱] فهرست احکام نماز میّت دستور نماز میت مستحبّات نماز میت احکام نماز میّت مسئله ۵۸۲ ـ نماز خواندن بر میت مسلمان، یا بچهای که محکوم به اسلام و شش سال او تمام شده باشد، واجب است. مسئله ۵۸۳ ـ بنا بر احتیاط واجب نماز خواندن بر بچهای که شش سال او تمام نشده ولی نماز را میفهمیده، لازم است، و اگر نمیفهمیده، خواندن نماز بر او رجاءً مانعی ندارد. و اما نماز خواندن بر بچهای که مرده به دنیا آمده مستحب نیست. مسئله ۵۸۴ ـ نماز میت باید بعد از غسل و حنوط و کفن کردن او خوانده شود، و اگر پیش از اینها، یا در بین اینها بخوانند، اگرچه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد کافی نیست. مسئله ۵۸۵ ـ کسی که میخواهد نماز میت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمّم باشد و بدن و لباسش پاک باشد، و اگر لباس او غصبی باشد هم نماز صحیح است، اگرچه بهتر آن است که تمام چیزهایی را که در نمازهای دیگر معتبر است رعایت کند. بله، از هر کاری که صورت نماز میت را به هم میزند باید دوری کند بلکه ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید از صحبت کردن، قهقهه زدن، و پشت کردن به قبله به طور کلی پرهیز کند. مسئله ۵۸۶ ـ کسی که بر میت نماز میخواند، باید رو به قبله باشد، و نیز واجب است میت را مقابل او به پشت بخوابانند، بهطوری که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد. مسئله ۵۸۷ ـ باید جای نمازگزار از جای میت پستتر یا بلندتر نباشد، ولی پستی و بلندی مختصر اشکال ندارد. و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار غصبی نباشد. مسئله ۵۸۸ ـ نمازگزار باید از میت دور نباشد، ولی دوری ماموم در جماعت چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشند اشکال ندارد. مسئله ۵۸۹ ـ نمازگزار باید مقابل میت بایستد ولی در جماعت، نماز کسانی که مقابل میت نیستند اشکال ندارد. مسئله ۵۹۰ ـ بین میت و نمازگزار باید پرده و یا دیوار و یا چیزی مانند اینها نباشد، ولی اگر میت در تابوت و مانند آن باشد اشکال ندارد. مسئله ۵۹۱ ـ در وقت خواندن نماز باید عورت میت پوشیده باشد، و اگر کفن کردن او ممکن نیست باید عورتش را اگرچه با تخته و آجر و مانند اینها باشد بپوشانند. مسئله ۵۹۲ ـ نماز میت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند، و در موقع نیت میت را معین کند، مثلاً نیت کند: نماز میخوانم بر این میت «قربةً إلی الله». و احتیاط واجب آن است که استقراری که در قیام نماز یومیه معتبر است رعایت شود. مسئله ۵۹۳ ـ اگر کسی نباشد که بتواند نماز میت را ایستاده بخواند، میشود نشسته بر او نماز خواند. مسئله ۵۹۴ـ اگر میت وصیّت کرده باشد که شخص معینی بر او نماز بخواند لازم نیست آن شخص از ولی میت اجازه بگیرد، گرچه بهتر است. مسئله ۵۹۵ ـ به نظر بعضی از فقهاء مکروه است بر میت چند مرتبه نماز بخوانند، ولی این مطلب ثابت نیست، و اگر میت اهل علم و تقوا باشد بدون اشکال مکروه نیست. مسئله ۵۹۶ـ اگر میت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن کنند، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده باطل بوده است، جایز نیست برای نماز خواندن بر او قبرش را نبش کنند، ولی مانعی ندارد که تا وقتی جسد او از هم نپاشیده رجاءً با شرطهایی که برای نماز میت ذکر شد بر قبرش نماز بخوانند. دستور نماز میت مسئله ۵۹۷ ـ نماز میت پنج تکبیر دارد، و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اوّل بگوید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ الله و اَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله». و بعد از تکبیر دوّم بگوید: «الّلهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ». و بعد از تکبیر سوّم بگوید: «اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ». و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: «اللهمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیّتِ» و اگر زن است بگوید: «اللهمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیتَةِ». و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ الله وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ وَاَشْهَدُ اَنّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً بَینَ یدَی السّاعَةِ». و بعد از تکبیر دوّم بگوید: «اللهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِک عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ کاَفْضَلِ ما صَلّیتَ وَبارکتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وَآلِ إبْراهِیمَ إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَصَلّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ والمُرْسَلِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبادِ الله الصّالِحِینَ». و بعد از تکبیر سوّم بگوید: «اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ، وَالمُسْلِمِینَ وَالمُسْلِماتِ، الاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ، تابِعْ بَینَنا وَبَینَهمْ بِالخَیراتِ، إنَّک مُجِیبُ الدَّعَواتِ، إنَّک عَلی کلّ شَیءٍ قَدِیرٌ». و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: «اللّٰهمَّ إنّ هذا المسجّیٰ قدّامنا عَبْدُکَ وَابَنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَاَنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اللّٰهمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اللّٰهمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وإن کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْ سیّئاته وَاغْفِرْ لَهُ، اللّٰهمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی اَعْلیٰ عِلّیینَ وَاخْلُفْ عَلیٰ اَهْلِهِ فِی الغابِرِینَ، وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ». بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: «اللّٰهمَّ إنَّ هذِهِ المسجّاة قدّامنا اَمَتُکَ وَابنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَاَنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اللّٰهمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا، اللّٰهمَّ إن کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی إحْسانِها وإن کانَتْ مُسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْ سیاتها وَاغْفِرْ لَها، اللهمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی اَعْلیٰ عِلّیّینَ، وَاخْلُفْ عَلیٰ اَهْلِها فِی الغابِرِینَ، وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ». شایان ذکر است دعایی که بعد از تکبیر چهارم ذکر شد اختصاص به افراد بالغ دارد و در نماز بر اطفال مؤمنین بعد از تکبیر چهارم گفته میشود: «اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ لِأَبوَیهِ وَلَنا سَلَفاً وَفَرَطاً وَأَجْراً». مسئله ۵۹۸ ـ باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخواند که نماز از صورت خود خارج نشود. مسئله ۵۹۹ ـ کسی که نماز میت را به جماعت میخواند، اگرچه مأموم باشد باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. مستحبّات نماز میت مسئله ۶۰۰ ـ چند چیز در نماز میت مستحب است: اوّل: آنکه نمازگزار بر میت با وضو یا غسل یا تیمم باشد، و احتیاط آن است در صورتی تیمم کند که وضو و غسل ممکن نباشد، یا بترسد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند به نماز میت نرسد. دوّم: اگر میت مرد است، امام جماعت یا کسی که فرادی بر او نماز میخواند مقابل وسط قامت او بایستد، و اگر میت زن است مقابل سینهاش بایستد. سوّم: پا برهنه نماز بخواند. چهارم: در هر تکبیر دستها را بلند کند. پنجم: فاصله او با میت بهقدری کم باشد که اگر باد لباسش را حرکت دهد به جنازه برسد. ششم: نماز میت را به جماعت بخواند. هفتم: امام جماعت تکبیر و دعاها را بلند بخواند، و کسانی که با او نماز میخوانند آهسته بخوانند. هشتم: در جماعت اگرچه مأموم یک نفر باشد، عقب امام بایستد. نهم: نمازگزار، به میت و مؤمنین زیاد دعا کند. دهم: پیش از نماز در جماعت سه مرتبه بگوید: «الصلاة». یازدهم: نماز را در جایی بخوانند که مردم برای نماز میت بیشتر به آنجا میروند. دوازدهم: زن حائض اگر نماز میت را به جماعت میخواند، تنها بایستد و در صف نمازگزاران نایستد. مسئله ۶۰۱ ـ خواندن نماز میت در مساجد مکروه است، ولی در مسجد الحرام مکروه نیست. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۵۷۳] [۵۷۴] [۵۷۵] [۵۷۶] [۵۷۷] [۵۷۸] [۵۷۹] [۵۸۰] [۵۸۱] احکام حنوط مسئله ۵۷۳ ـ بعد از غسل واجب است میت را حنوط کنند، یعنی به پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بزنند، بهطوری که مقداری از کافور در آنها باقی بماند هرچند به غیر مالیدن باشد. و مستحب است به سرِ بینی میت هم کافور بزنند و باید کافور، ساییده شده و مباح (غیر غصبی) و تازه باشد و اگر به واسطه کهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد کافی نیست. همچنین کافور باید پاک باشد حتی ـ بنا بر احتیاط واجب ـ اگر باعث نجس شدن بدن میت هم نشود. مسئله ۵۷۴ ـ احتیاط مستحب آن است که اوّل کافور را به پیشانی میت بمالند، ولی در جاهای دیگر ترتیب معتبر نیست. مسئله ۵۷۵ ـ بهتر آن است که حنوط پیش از کفن کردن باشد، اگرچه در بین کفن کردن و بعد از آن هم مانعی ندارد. مسئله ۵۷۶ ـ کسی که برای حج یا عمره احرام بسته است، اگر بمیرد حنوط کردن او جایز نیست مگر در دو صورتی که در مسأله (541) گذشت. مسئله ۵۷۷ ـ معتکف و زنی که شوهر او مرده و هنوز عدّهاش تمام نشده، اگرچه حرام است خود را خوشبو کنند، ولی چنانچه بمیرند حنوط آنها واجب است. مسئله ۵۷۸ ـ احتیاط مستحب آن است که میت را با مشک و عنبر و عود و عطرهای دیگر خوشبو نکنند، و نیز اینها را به کافور مخلوط ننمایند. مسئله ۵۷۹ ـ مستحب است قدری تربت قبر حضرت سید الشهداء(علیه السلام) را با کافور مخلوط کنند، ولی باید از آن کافور به جاهایی که بیاحترامی میشود نرسانند، و نیز باید تربت بهقدری زیاد نباشد که وقتی با کافور مخلوط شد آن را کافور نگویند. مسئله ۵۸۰ ـ اگر کافور پیدا نشود یا فقط بهاندازه غسل باشد، حنوط لازم نیست، و چنانچه از غسل زیاد بیاید ولی به همه هفت عضو نرسد ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ باید اوّل پیشانی، و اگر زیاد آمد به جاهای دیگر بمالند. مسئله ۵۸۱ ـ مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه میت بگذارند. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۵۵۸] [۵۵۹] [۵۶۰] [۵۶۱] [۵۶۲] [۵۶۳] [۵۶۴] [۵۶۵] [۵۶۶] [۵۶۷] [۵۶۸] [۵۶۹] [۵۷۰] [۵۷۱] [۵۷۲] احکام کفن میّت مسئله ۵۵۸ ـ میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ، و پیراهن، و سرتاسری، میگویند کفن نمایند. مسئله ۵۵۹ ـ لنگ باید ـ بنا بر احتیاط واجب ـ از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد. و پیراهن باید ـ بنا بر احتیاط واجب ـ از سرِ شانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که تا روی پا برسد. و سرتاسری باید بهاندازهای باشد که تمام بدن را بپوشاند، و احتیاط واجب آن است که طول آن بهقدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد، و عرض آن بهاندازهای باشد که یک طرف روی طرف دیگر بیاید. مسئله ۵۶۰ ـ مقدار واجب کفن که در مسأله قبل ذکر شد ـ در صورتی که توسط شخص دیگری تبرّع نگردد ـ از اصل مال میت برداشته میشود، بلکه مقدار مستحب کفن ـ در حدود متعارف و معمول ـ با ملاحظه شأن میت را هم میشود از اصل مال او برداشت اگرچه احتیاط مستحب آن است که بیشتر از مقدار واجب کفن را از سهم وارثی که بالغ نشده برندارند. مسئله ۵۶۱ ـ اگر کسی وصیّت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت کرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولی مصرف آن را معین نکرده باشد، یا فقط مصرف مقداری از آن را معین کرده باشد، میتوانند مقدار مستحب کفن را هرچند بیش از مقدار متعارف باشد از ثلث مال او بردارند. مسئله ۵۶۲ ـ اگر میت وصیّت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند و بخواهند از اصل مال بردارند، نباید زیادتر از آنچه در مسأله (۵۶۰) گذشت مثل مستحبات غیر متعارفه که شأن میت اقتضاء آن را ندارد، از اصل مال بردارند. و همچنین اگر بیشتر از قیمت متعارف برای کفن بپردازند نباید زیادی آن را از اصل مال بردارند، و میشود با اجازه ورثه بالغ از سهم آنان برداشت. مسئله ۵۶۳ ـ کفن زن بر شوهر است، اگرچه زن از خود مال داشته باشد. و همچنین اگر زن را به شرحی که در احکام طلاق ذکر میشود، طلاق رجعی بدهند پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد. و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولی شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد. مسئله ۵۶۴ ـ کفن میت بر خویشان او واجب نیست، اگرچه از کسانی باشد که مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب باشد. مسئله ۵۶۵ ـ اگر میت مالی برای تهیه کفن نداشته باشد، جایز نیست برهنه دفن شود، بلکه ـ بنا بر احتیاط ـ بر مسلمانان واجب است او را کفن کنند، و جایز است هزینه آن را از زکات حساب نمایند. مسئله ۵۶۶ ـ احتیاط مستحب آن است که هر یک از سه پارچه کفن بهقدری نازک نباشد که بدن میت از زیر آن پیدا باشد، ولی اگر بهطوری باشند که هر سه با هم مانع از پیدا شدن بدن میت باشند کفایت میکند. مسئله ۵۶۷ ـ کفن کردن با چیز غصبی اگرچه چیز دیگری هم پیدا نشود، جایز نیست. و چنانچه کفن میت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد باید از تنش بیرون آورند اگرچه او را دفن کرده باشند، مگر در بعضی موارد که مقام گنجایش تفصیل آن را ندارد. مسئله ۵۶۸ ـ کفن کردن میت با چیز نجس یا پارچه ابریشمی خالص و همچنین ـ بنا بر احتیاط واجب ـ با پارچهای که با طلا بافته شده، جایز نیست، ولی در حال ناچاری اشکال ندارد. مسئله ۵۶۹ ـ کفن کردن با پوست مردار نجس در حال اختیار، جایز نیست، بلکه کفن کردن با پوست مردار پاک، و همچنین با پارچهای که از پشم یا موی حیوان حرامگوشت تهیه شده ـ بنا بر احتیاط واجب ـ در حال اختیار جایز نیست، ولی اگر کفن از مو و پشم حیوان حلالگوشت باشد اشکال ندارد، اگرچه احتیاط مستحب آن است که با این دو هم کفن ننمایند. مسئله ۵۷۰ ـ اگر کفن میت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود چنانچه کفن ضایع نمیشود، باید مقدار نجس را بشویند یا ببُرند اگرچه بعد از گذاشتن در قبر باشد، و اگر شستن یا بریدن آن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایند. مسئله ۵۷۱ ـ کسی که برای حج یا عمره احرام بسته، اگر بمیرد باید مثل دیگران کفن شود، و پوشاندن سر و صورتش اشکال ندارد. مسئله ۵۷۲ ـ مستحب است انسان در حال سلامتی، کفن و سدر و کافور خود را تهیه کند. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۵۲۹ ] [۵۳۰] [۵۳۱] [۵۳۲] [۵۳۳] [۵۳۴] [۵۳۵] [۵۳۶] [۵۳۷] [۵۳۸] [۵۳۹] [۵۴۰] [۵۴۱] [۵۴۲] [۵۴۳] [۵۴۴] [۵۴۵] [۵۴۶] [۵۴۷] [۵۴۸] [۵۴۹] [۵۵۰] [۵۵۱] [۵۵۲] [۵۵۳] [۵۵۴] [۵۵۵] [۵۵۶] [۵۵۷] فهرست احکام بعد از مرگ وجوب غسل و کفن و نماز و دفن میت کیفیت غسل میت احکام بعد از مرگ مسئله ۵۲۹ ـ بعد از مرگ مستحب است چشمها و لبها و چانه میت را ببندند، دست و پای او را دراز کنند، و پارچهای روی او بیندازند و اگر شب فوت شده است، در جایی که فوت شده چراغ روشن کنند و برای تشییع جنازه او، مؤمنین را خبر کنند و در دفن او عجله نمایند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند باید صبر کنند تا معلوم شود. و نیز اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید بهقدری دفن را عقب بیندازند که پهلوی او را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند. وجوب غسل و کفن و نماز و دفن میت مسئله ۵۳۰ ـ غسل و حنوط و کفن، و نماز و دفن مسلمان اگرچه دوازده امامی نباشد، بر ولی او واجب است، ولی باید این کارها را یا خود انجام دهد یا دیگری را مأمور انجام آنها نماید، و چنانچه شخصی این کارها را با اجازه ولی انجام دهد از ولی ساقط میشود، بلکه اگر دفن و مانند آن را بدون اجازه ولی انجام دهد از ولی ساقط میشود و لازم نیست دوباره انجام شود، و اگر میت ولی نداشته باشد، یا آنکه ولی از انجام کارهای او امتناع کند، بر بقیه مکلّفین واجب کفایی است که کارهای او را انجام دهند، یعنی اگر بعضی انجام دهند از دیگران ساقط میشود، و چنانچه هیچ کس انجام ندهد همه معصیت کردهاند، و در صورت امتناع ولی، اذن او معتبر نیست. مسئله ۵۳۱ـ اگر کسی مشغول کارهای میت شود، بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند، ولی اگر او عمل را نیمهکاره بگذارد باید دیگران تمام کنند. مسئله ۵۳۲ ـ اگر انسان اطمینان پیدا کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید. مسئله ۵۳۳ ـ اگر کسی بداند غسل یا کفن یا نماز یا دفن میت را باطل انجام دادهاند، باید دوباره انجام دهد، ولی اگر گمان دارد که باطل بوده یا شک دارد که درست بوده یا نه، لازم نیست اقدام نماید. مسئله ۵۳۴ ـ ولی زن شوهر اوست، و در غیر این مورد وارث ولی میت است به ترتیبی که در طبقات ارث خواهد آمد، و در هر طبقه مردان بر زنان مقدّماند، و در مقدّم بودن پدر میت بر پسرش، و جدّ او بر برادرش، و برادر پدر و مادریاش بر برادر فقط پدری یا فقط مادریاش، و برادر پدری او بر برادر مادریاش، و عموی او بر داییاش، اشکال است. پس در چنین موارد باید مقتضای احتیاط رعایت شود. و اگر ولی متعدد بود اذن یکی از آنها کافی است. مسئله ۵۳۵ ـ بچه نابالغ و دیوانه ولایت انجام کارهای میت را ندارند، و همچنین غایبی که نمیتواند ـ شخصاً یا با مأمور کردن کسی دیگر ـ متکفل انجام آن کارها شود ولایت ندارد. مسئله ۵۳۶ ـ اگر کسی بگوید من ولی میت هستم، یا ولی میت به من اجازه داده که غسل و کفن و دفن میت را انجام دهم، یا بگوید راجع به امور تجهیز میت من وصی او میباشم، چنانچه به حرف او اطمینان دارند، یا میت در تصرّف اوست، یا اینکه دو نفر عادل به گفته او شهادت دهند، باید حرف او را قبول کرد. مسئله ۵۳۷ ـ اگر فرد، به شخص دیگری غیر از ولیّ، وصیت کند که خود شخصاً او را غسل دهد یا او را کفن کند یا بر او نماز بخواند، لازم نیست وصیت را قبول کند ولی اگر قبول کرد باید به آن عمل نماید و نیاز به اجازه ولیّ ندارد. و اگر وصیت کند که ولایت این امور با او باشد و او عهده دار و سرپرست امر تجهیز میت باشد طوری که آن شخص بتواند تجهیز میت را خودش انجام داده یا کسی را برای این کار منصوب نماید، احتیاط واجب آن است که آن شخص، وصیت را تا وقتی که سختی فوق العاده نداشته باشد قبول کند مگر اینکه آن شخص در حال زنده بودنِ وصیت کننده، وصیت را رد کرده باشد و خبرِ رد هم به وصیت کننده رسیده باشد و فرد بتواند به دیگری وصیت کند که در این صورت، قبول بر او واجب نیست. کیفیت غسل میت مسئله ۵۳۸ ـ واجب است میت را سه غسل به این ترتیب بدهند: اوّل: با آبی که با سدر مخلوط باشد. دوّم: با آبی که با کافور مخلوط باشد. سوّم: با آب خالص. مسئله ۵۳۹ ـ سدر و کافور باید بهاندازهای زیاد نباشد که آب را مضاف کند، و بهاندازهای هم کم نباشد که نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است. مسئله ۵۴۰ ـ اگر سدر و کافور بهاندازهای که لازم است پیدا نشود ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ مقداری که به آن دسترسی دارند در آب بریزند. مسئله ۵۴۱ ـ اگر کسی در حال احرام بمیرد، نباید او را با آب کافور غسل دهند و به جای آن باید با آب خالص غسل بدهند، مگر اینکه در احرام حج تمتع بوده و طواف و نمازش و سعی را تمام نموده باشد، یا آنکه در احرام حج قران یا إفراد بوده و حلق را انجام داده باشد، که در این دو صورت با آب کافور باید غسل دهند. مسئله ۵۴۲ ـ اگر سدر و کافور یا یکی از اینها پیدا نشود، یا استعمال آن جایز نباشد مثل آنکه غصبی باشد، باید ـ بنا بر احتیاط ـ او را یک تیمم بدهند، و بهجای هرکدام که ممکن نیست میت را با آب خالص غسل بدهند. مسئله ۵۴۳ ـ کسی که میت را غسل میدهد، باید عاقل و مسلمان ـ و بنا بر احتیاط واجب ـ شیعه دوازده امامی باشد، و نیز باید مسائل غسل را بداند. و اگر بچه ممیز بتواند غسل را به طور صحیح انجام دهد کفایت میکند. و چنانچه میتِ مسلمان غیر اثناعشری را، هم مذهب خودش اگرچه بر طبق مذهبش غسل بدهد، تکلیف از مؤمن اثناعشری ساقط است، مگر آنکه ولی آن میت باشد که در این صورت تکلیف از او ساقط نمیشود. مسئله ۵۴۴ ـ کسی که میت را غسل میدهد باید قصد قربت داشته باشد، و کافی است به قصد امتثال امر خداوند متعال باشد. مسئله ۵۴۵ ـ غسل بچه مسلمان ـ اگرچه از زنا باشد ـ واجب است. و غسل و کفن و دفن کافر و اولاد او واجب نیست. و اگر بچه کافر ممیز باشد و اظهار اسلام کند مسلمان است. و کسی که از بچگی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر یا مادر او مسلمان باشند، باید او را غسل داد. مسئله ۵۴۶ ـ بچه سقط شده را اگر چهار ماه یا بیشتر دارد، باید غسل بدهند، بلکه اگرچهار ماه هم ندارد ولی ساختمان بدنش تمام شده، باید ـ بنا بر احتیاط واجب ـ او را غسل دهند. و در غیر این دو صورت باید بنا بر احتیاط در پارچهای بپیچند و بدون غسل دفن کنند. مسئله ۵۴۷ ـ مرد نمیتواند زن نامحرم را غسل بدهد، و همچنین زن نمیتواند مرد نامحرم را غسل بدهد، و زن و شوهر میتوانند یکدیگر را غسل بدهند. مسئله ۵۴۸ ـ مرد میتواند دختربچهای را که ممیز نیست، غسل دهد، و زن هم میتواند پسربچهای را که ممیز نیست، غسل دهد. مسئله ۵۴۹ ـ محارم میتوانند یکدیگر را غسل دهند، چه محارم نسبی مانند مادر و خواهر، و چه آنها که به واسطه شیر خوردن یا ازدواج محرم شدهاند، و لازم نیست غسل دادن ـ در غیر عورت ـ از زیر لباس باشد، گرچه بهتر است. ولی بنا بر احتیاط واجب در صورتی مرد زنی را که محرم او است غسل دهد، که زنی که بتواند غسل دهد پیدا نشود، و همچنین بهعکس. مسئله ۵۵۰ ـ اگر میت و کسی که او را غسل میدهد، هر دو مرد یا هر دو زن باشند، جایز است که غیر از عورت، جاهای دیگر میت برهنه باشد، ولی بهتر آن است که از زیر لباس غسل داده شود. مسئله ۵۵۱ ـ نگاه کردن به عورت میت برای غیر زن و شوهر حرام است. و کسی که او را غسل میدهد اگر نگاه کند معصیت کرده، ولی غسل باطل نمیشود. مسئله ۵۵۲ ـ اگر در جایی از بدن میت عین نجس باشد، باید پیش از آنکه آنجا را غسل بدهند، آن را برطرف کنند، و بهتر آن است که نجاسات را از تمام بدن میت پیش از شروع غسل برطرف کنند. مسئله ۵۵۳ ـ غسل میت مثل غسل جنابت است، و احتیاط واجب آن است که تا غسل ترتیبی ممکن است، میت را غسل ارتماسی ندهند، و در غسل ترتیبی هم لازم است طرف راست را پیش از طرف چپ بشویند. مسئله ۵۵۴ ـ کسی را که در حال حیض یا در حال جنابت مرده، لازم نیست غسل حیض یا غسل جنابت بدهند، بلکه همان غسل میت برای او کافی است. مسئله ۵۵۵ ـ مزد گرفتن برای غسل دادن میت ـ بنا بر احتیاط واجب، ـ حرام است. و اگر کسی برای گرفتن مزد، میت را غسل دهد بهطوری که منافات با قصد قربت داشته باشد، آن غسل باطل است، ولی مزد گرفتن برای کارهای مقدماتی غسل حرام نیست. مسئله ۵۵۶ ـ در غسل میت غسل جبیرهای مشروع نیست، و اگر آب پیدا نشود یا استعمال آن مانعی داشته باشد باید عوض غسل، میت را یک تیمم بدهند، و احتیاط مستحب آن است که سه تیمم بدهند. مسئله ۵۵۷ ـ کسی که میت را تیمم میدهد، باید دست خود را بر زمین بزند و به صورت و پشت دستهای میت بکشد، و اگر ممکن باشد احتیاط مستحب آن است که با دست میت هم او را تیمم بدهد. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۵۲۱] [۵۲۲] [۵۲۳] [۵۲۴] [۵۲۵] [۵۲۶] [۵۲۷] [۵۲۸] احکام محتضر مسئله ۵۲۱ ـ مؤمنی را که محتضر است یعنی در حال جان دادن میباشد، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، ـ بنا بر احتیاط ـ در صورت امکان باید به پشت بخوابانند، بهطوری که کف پاهایش به طرف قبله باشد. مسئله ۵۲۲ـ بهتر آن است تا وقتی که غسل میت تمام نشده نیز او را ـ به نحوی که در مسأله قبل ذکر شد ـ رو به قبله بخوابانند، ولی بعد از آنکه غسلش تمام شد بهتر آن است که او را مثل حالتی که بر او نماز میخوانند بخوابانند. مسئله ۵۲۳ ـ بنا بر احتیاط رو به قبله کردن محتضر بر هر مسلمان واجب است، و چنانچه بدانند خود محتضر راضی است ـ و قاصر هم نباشد ـ لازم نیست برای این کار از ولی او اجازه بگیرند، و در غیر این صورت اجازه گرفتن از ولی او بنا بر احتیاط واجب، لازم است. مسئله ۵۲۴ ـ مستحب است شهادتین و اقرار به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و دوازده امام(علیهم السلام) و سایر عقاید حَقّه را به کسی که در حال جان دادن است، طوری تلقین کنند که بفهمد، و نیز مستحب است چیزهایی را که ذکر شد، تا وقت مرگ تکرار کنند. مسئله ۵۲۵ ـ مستحب است این دعا را طوری به محتضر تلقین کنند که بفهمد «اللهمّ اغْفِرْ لِی الکثِیرَ مِنْ مَعاصِیک، وَاقْبَلْ مِنِّی الیسِیرَ مِنْ طاعَتِک، یا مَنْ یقْبَلُ الیسِیرَ وَیعْفُو عَنِ الکثیرِ، اِقْبَلْ مِنِّی الیسِیرَ وَاعْفُ عَنِّی الکثِیرَ، إنَّک اَنْتَ العَفُوُّ الغَفُورُ، اللهمَّ ارْحَمْنِی فَاِنَّک رَحِیمٌ». مسئله ۵۲۶ ـ مستحب است کسی را که سخت جان میدهد، اگر ناراحت نمیشود، به جایی که نماز میخوانده ببرند. مسئله ۵۲۷ ـ مستحب است برای راحت شدن محتضر، در بالین او سوره مبارکه یـس، و صافّات، و احزاب، و آیة الکرسی، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند. مسئله ۵۲۸ ـ تنها گذاشتن محتضر، و گذاشتن چیز سنگین روی شکم او، و بودن جنب و حائض نزد او، و همچنین صحبت کردن زیاد و گریه کردن، و تنها گذاشتن زنها نزد او، مکروه است. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۵۱۰] [۵۱۱] [۵۱۲] [۵۱۳] [۵۱۴] [۵۱۵] [۵۱۶] [۵۱۷] [۵۱۸] [۵۱۹] [۵۲۰] غسل مسّ میّت مسئله ۵۱۰ ـ اگر کسی بدن انسان مردهای را که سرد شده و غسلش ندادهاند مسّ کند، یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند، باید غسل مسّ میت نماید، چه در خواب مسّ کند چه در بیداری، با اختیار مسّ کند یا بیاختیار، حتّی اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان میت برسد باید غسل کند، ولی اگر حیوان مردهای را مسّ کند غسل بر او واجب نیست. مسئله ۵۱۱ ـ برای مسّ مردهای که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نیست، اگرچه جایی را که سرد شده مسّ نماید. مسئله ۵۱۲ ـ اگر موی خود را به بدن میت برساند، یا بدن خود را به موی میت، یا موی خود را به موی میت برساند، غسل واجب نیست. مسئله ۵۱۳ ـ اگر بچهای مرده به دنیا بیاید ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید مادرش غسل کند و اگر مادر مرده باشد بچه باید پس از بلوغ ـ بنا بر احتیاط واجب ـ غسل کند. مسئله ۵۱۴ ـ اگر انسان، میتی را که سه غسل او کاملاً تمام شده مسّ نماید، غسل بر او واجب نمیشود، ولی اگر پیش از آنکه غسل سوّم تمام شود جایی از بدن او را مسّ کند ـ اگرچه غسل سوّم آنجا تمام شده باشد ـ باید غسل مسّ میت نماید. مسئله ۵۱۵ ـ اگر دیوانه یا بچه نابالغی میت را مسّ کند، بعد از آنکه آن دیوانه عاقل یا بچه بالغ شد باید غسل مسّ میت نماید. و اگر ممیز بود غسل او صحیح است. مسئله ۵۱۶ ـ اگر از بدن زنده یا مردهای که غسلش ندادهاند، قسمتی جدا شود، پیش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مسّ نماید، لازم نیست غسل مسّ میت کند، هرچند که آن قسمت دارای استخوان باشد. ولی اگر میتی قطعه قطعه شده باشد و کسی همه یا معظم آنها را مسّ کند غسل واجب است. مسئله ۵۱۷ ـ برای مسّ استخوانی که آن را غسل ندادهاند چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده، غسل واجب نیست. و همچنین است برای مسّ دندانی که از مرده یا زنده جدا شده باشد. مسئله ۵۱۸ ـ غسل مسّ میت مانند غسل جنابت است، و کفایت از وضو هم میکند. مسئله ۵۱۹ ـ اگر چند میت را مسّ کند یا یک میت را چند بار مسّ نماید، یک غسل کافی است. مسئله ۵۲۰ ـ برای کسی که بعد از مسّ میت غسل نکرده است، توقف در مسجد و نزدیکی با زن و خواندن آیههایی که سجده واجب دارد، مانعی ندارد، ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۴۹۷] [۴۹۸] [۴۹۹] [۵۰۰] [۵۰۱] [۵۰۲] [۵۰۳] [۵۰۴] [۵۰۵] [۵۰۶] [۵۰۷] [۵۰۸] [۵۰۹] نفاس مسئله ۴۹۷ ـ از وقتی که اولین جزء بچه از شکم مادر بیرون میآید، خونی که زن در فاصله ده روز میبیند خون نفاس است، بهشرط آنها خون زایمان بر آن صدق کند. و زن را در حال نفاس «نفساء» میگویند. مسئله ۴۹۸ ـ خونی که زن پیش از بیرون آمدن اولین جزء بچه میبیند نفاس نیست. مسئله ۴۹۹ـ لازم نیست که خلقت بچه تمام باشد، بلکه اگر ناتمام نیز باشد در صورتی که از حالت علقه که خون بسته است، و مضغه که قطعه گوشت است گذشته باشد و بیفتد، خونی که تا ده روز ببیند خون نفاس است. مسئله ۵۰۰ ـ ممکن است خون نفاس یک آن بیشتر نیاید، ولی بیشتر از ده روز نفاس به حساب نمیآید. مسئله ۵۰۱ ـ هرگاه شک کند که چیزی سقط شده یا نه، یا چیزی که سقط شده بچه است یا نه، لازم نیست وارسی کند، و خونی که از او خارج میشود شرعاً خون نفاس نیست. مسئله ۵۰۲ ـ آنچه بر حائض واجب است بر نفساء هم واجب میباشد. و بنا بر احتیاط واجب توقف در مسجد و دخول آن بدون عبور، و عبور از مسجدین (مسجد الحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله)و خواندن آیات سجده واجب، و تماس با خط قرآن و نام خداوند متعال، بر نفساء حرام است. مسئله ۵۰۳ ـ طلاق دادن زنی که در حال نفاس است، باطل میباشد و نزدیکی کردن با زن در حال نفاس حرام است ولی کفّاره ندارد. مسئله ۵۰۴ ـ زنی که عادت عددیه ندارد اگر خون او از ده روز تجاوز نکند همه آن نفاس است، پس اگر قبل از ده روز پاک شد باید غسل کند و عبادتهای خود را بهجا آورد. و اگر بعد یکبار یا بیشتر خون ببیند، چنانچه روزهایی را که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده، روی هم ده روز یا کمتر از ده روز باشد، تمام خونهایی که دیده نفاس است، و در روزهایی که پاک بوده باید احتیاطاً عبادتهای واجب را انجام دهد و کارهایی را که بر نفساء حرام است ترک نماید. بنابراین باید چنانچه روزه گرفته باشد قضا نماید، و اگر خونی که آخر دیده از ده روز تجاوز کرد باید مقداری از آن را که در ده روز دیده نفاس، و آنچه بعد از آن است استحاضه قرار دهد. مسئله ۵۰۵ ـ زنی که عادت عددیه دارد اگر بیش از یک بار خون ببیند و مجموع خونها از عدد روزهای عادت او بیشتر شود و از ده روز هم تجاوز کند به عدد ایام عادت خود، خون را نفاس قرار دهد و ـ بنا بر احتیاط واجب ـ در روزهای بعد از عدد عادت تا روز دهم، محرمات نفساء را ترک و واجبات مستحاضه را انجام دهد. مسئله ۵۰۶ ـ اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست، یا باید احتیاطاً غسل کند و عبادتها را انجام دهد یا باید استبراء کند، و جایز نیست عبادتها را بدون استبراء ترک کند. و کیفیت استبراء در مسأله (۴۹۵) گذشت. مسئله ۵۰۷ ـ اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حیض عادت عددیه دارد، بهاندازه روزهای عادت او نفاس، و بقیه استحاضه است. و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس، و بقیه استحاضه میباشد. و اگر عادت خود را فراموش کرده باید عادت را بالاترین عددی فرض کند که احتمال میدهد، و احتیاط مستحب آن است که کسی که عادت دارد از روز بعد از عادت، و کسی که عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هیجدهام زایمان، کارهای استحاضه را بهجا آورد، و کارهایی را که بر نفساء حرام است ترک کند. مسئله ۵۰۸ ـ زنی که در حیض عادت عددیه دارد، اگر بعد از زاییدن تا یک ماه یا بیشتر از یک ماه پیدرپی خون ببیند، بهاندازه روزهای عادت او نفاس است، و خونی که بعد از نفاس تا ده روز میبیند اگرچه عادت وقتیه هم داشته باشد و خون در روزهای عادت ماهانهاش باشد، استحاضه است، مثلاً زنی که عادت حیض او از بیستم هر ماه تا بیست و هفتم آن ماه است اگر روز دهم ماه زایید و تا یک ماه یا بیشتر پیدرپی خون دید، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتّی خونی که در روزهای عادت خود که از بیستم تا بیست و هفتم است میبیند، استحاضه میباشد، و بعد از گذشتن ده روز اگر عادت وقتیه داشته باشد و خونی را که میبیند در روزهای عادتش نباشد باید منتظر روزهای عادتش شود هرچند که انتظارش یک ماه یا بیشتر طول بکشد، هرچند که خون در این مدت دارای نشانههای حیض باشد. و اگر صاحب عادت وقتیه نباشد باید حیض خود را چنانچه ممکن است با نشانههای آن تعیین کند ـ روش آن در مسأله (۴۷۹) گذشت ـ و اگر ممکن نیست مثل اینکه همه خونی را که ده روز بعد از نفاس میبیند یکسان باشد و یک ماه یا چند ماه به همین صفت ادامه پیدا کند، باید در هر ماه حیض بعضی از خویشان خود را برای خویش حیض قرار دهد، به تفصیلی که در مسأله (۴۷۹) گذشت. و اگر ممکن نیست عددی را که مناسب با خود میداند اختیار نماید، و توضیح آن در مسأله (۴۸۱) گذشت. مسئله ۵۰۹ ـ زنی که در حیض عادت عددیه ندارد، اگر بعد از زایمان تا یک ماه یا بیشتر از یک ماه خون ببیند، ده روز اوّل آن نفاس، و ده روز دوّم آن استحاضه است. و اما خونی که بعد از آن میبیند ممکن است حیض باشد و ممکن است استحاضه باشد، و برای تعیین حیض باید به دستوری که در مسأله پیش ذکر شد عمل نماید. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۴۴۸] [۴۴۹] [۴۵۰] [۴۵۱] [۴۵۲] [۴۵۳] [۴۵۴] [۴۵۵] [۴۵۶] [۴۵۷] [۴۵۸] [۴۵۹] [۴۶۰] [۴۶۱] [۴۶۲] [۴۶۳] [۴۶۴] [۴۶۵] [۴۶۶] [۴۶۷] [۴۶۸] [۴۶۹] [۴۷۰] [۴۷۱] [۴۷۲] [۴۷۳] [۴۷۴] [۴۷۵] [۴۷۶] [۴۷۷] [۴۷۸] [۴۷۹] [۴۸۰] [۴۸۱] [۴۸۲] [۴۸۳] [۴۸۴] [۴۸۵] [۴۸۶] [۴۸۷] [۴۸۸] [۴۸۹] [۴۹۰] [۴۹۱] [۴۹۲] [۴۹۳] [۴۹۴] [۴۹۵] [۴۹۶] فهرست محرمات حایض چند چیز بر حائض حرام است قسام زنهای حائض صاحب عادت وقتیه و عددیه صاحب عادت وقتیه صاحب عادت عددیه مضطربه مبتدئه ناسیه مسائل متفرقه حیض محرمات حایض چند چیز بر حائض حرام است مسئله ۴۴۸ ـ چند چیز بر حائض حرام است: اوّل: عبادتهایی که مانند نماز باید با وضو یا غسل یا تیمم بهجا آورده شود که اگر زن حائض اینگونه اعمال را به قصد عمل صحیح انجام دهد، جایز نیست. ولی بهجا آوردن عبادتهایی که وضو و غسل و تیمم برای آنها لازم نیست ـ مانند نماز میت ـ مانعی ندارد. دوّم: تمام چیزهایی که بر جنب حرام است و در احکام جنابت ذکر شد. سوّم: نزدیکی کردن در فرج، که هم برای مرد حرام است و هم برای زن، اگرچه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، بلکه احتیاط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنهگاه را هم داخل نکند، و این حکم شامل وطی در دبر نمیشود، ولی بنا بر احتیاط وطی زن در دبر اگر راضی نباشد چه حائض باشد چه نباشد، جایز نیست. مسئله ۴۴۹ ـ نزدیکی کردن در روزهایی هم که حیض زن قطعی نیست ولی شرعاً باید برای خود حیض قرار دهد، حرام است، پس زنی که بیشتر از ده روز خون میبیند و باید به دستوری که بعداً ذکر خواهد شد روزهای عادت خویشان خود را حیض قرار دهد، شوهرش نمیتواند در آن روزها با او نزدیکی نماید. مسئله ۴۵۰ ـ اگر مرد با زن خود در حال حیض نزدیکی کند لازم است استغفار کند، و کفاره واجب نیست گرچه بهتر است، و کفاره آن در اوّل حیض یک مثقال طلای سکهدار، و در وسط آن نصف مثقال، و در آخر آن یک چهارم مثقال است. و مثقال شرعی (۱۸) نخود است. مسئله ۴۵۱ ـ غیر از نزدیکی کردن با زن حائض، سایر استمتاعات مانند بوسیدن و ملاعبه نمودن مانعی ندارد. مسئله ۴۵۲ ـ طلاق دادن زن در حال حیض بهطوری که در احکام طلاق ذکر میشود باطل است. مسئله ۴۵۳ ـ اگر زن بگوید حائضم یا از حیض پاک شدهام، چنانچه محل اتهام نباشد باید حرف او را قبول کرد، ولی اگر محل اتهام باشد قبول حرف او محل اشکال است. مسئله ۴۵۴ ـ اگر زن در بین نماز حائض شود، نمازش باطل است. حتی اگر حیض بعد از سجده آخر و قبل از آخرین حرف سلام باشد، بنا بر احتیاط واجب. مسئله ۴۵۵ ـ اگر زن در بین نماز شک کند که حائض شده یا نه، نمازش صحیح است، ولی اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز حائض شده، نمازی که خوانده باطل است. همچنان که در مسأله قبل گذشت. مسئله ۴۵۶ ـ بعد از آنکه زن از خون حیض پاک شد، واجب است برای نماز و عبادتهای دیگری که باید با وضو یا غسل یا تیمم بهجا آورده شود، غسل کند. و دستور آن مثل غسل جنابت است. و از وضو کفایت میکند. و بهتر آن است که پیش از غسل، وضو هم بگیرد. مسئله ۴۵۷ ـ بعد از آنکه زن از خون حیض پاک شد، اگرچه غسل نکرده باشد، طلاق او صحیح است، و شوهرش هم میتواند با او نزدیکی کند، ولی احتیاط لازم آن است که نزدیکی پس از شستن فرج باشد، و احتیاط مستحب آن است که پیش از غسل، از نزدیکی با او خودداری نماید. اما کارهای دیگری که در وقت حیض از جهت اشتراط طهارت بر او حرام بوده ـ مانند مسّ خط قرآن ـ تا غسل نکند بر او حلال نمیشود. و همچنین است ـ بنا بر احتیاط واجب ـ کارهایی که ثابت نشده که حرمت آنها از جهت اشتراط به طهارت باشد مثل توقف در مسجد. مسئله ۴۵۸ ـ اگر آب برای وضو و غسل کافی نباشد، و بهاندازهای باشد که بتواند غسل کند، باید غسل کند، و بهتر آن است که بدل از وضو تیمم نماید. و اگر فقط برای وضو کافی باشد و بهاندازه غسل نباشد، بهتر آن است که وضو بگیرد و باید عوض غسل تیمّم نماید. و اگر برای هیچیک از آنها آب ندارد باید بدل از غسل تیمم کند، و بهتر آن است که بدل از وضو نیز تیمم نماید. مسئله ۴۵۹ ـ نمازهایی که زن در حال حیض نخوانده قضا ندارد، ولی روزههای ماه رمضان را که در حال حیض نگرفته باید قضا نماید، و همچنین ـ بنا بر احتیاط لازم ـ روزههایی که به نذر در وقت معین واجب شده و در حال حیض نگرفته باید قضا نماید. مسئله ۴۶۰ ـ هرگاه وقت نماز داخل شود، و بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد حائض میشود، باید فوراً نماز بخواند، و همچنین است ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اگر احتمال دهد که چنانچه نماز را تأخیر بیندازد حائض میشود. مسئله ۴۶۱ ـ اگر زن نماز را تأخیر بیندازد، و از اوّل وقت بهاندازه خواندن یک نماز با تمام مقدمات، از قبیل تحصیل لباس پاک و وضو بگذرد و سپس حائض شود، قضای آن نماز بر او واجب است، بلکه اگر وقت داخل شده در حالی که زن میتوانسته یک نماز با وضو یا غسل بلکه با تیمم بخواند، و نخوانده باشد، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید آن نماز را قضا کند هرچند وقت برای تحصیل سایر شرایط وافی نبوده است، ولی در تند خواندن و کند خواندن و چیزهای دیگر باید ملاحظه حال خود را بکند، مثلاً زنی که مسافر نیست اگر در اوّل ظهر نماز نخواند، قضای آن در صورتی واجب میشود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز با انجام وضو یا تیمم از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود، و برای کسی که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت با تحصیل طهارت کافی است. مسئله ۴۶۲ ـ اگر زن در آخر وقت نماز، از خون پاک شود و بهاندازه غسل و خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر از یک رکعت وقت داشته باشد، باید نماز را بخواند، و اگر نخواند باید قضای آن را بهجا آورد. مسئله ۴۶۳ ـ اگر زن حائض بعد از پاکی بهاندازه غسل وقت ندارد، ولی میتواند با تیمم نماز را در وقت بخواند، احتیاط واجب آن است که آن نماز را با تیمم بخواند، و در صورتی که نخواند قضا نماید، و اگر گذشته از تنگی وقت از جهت دیگر تکلیفش تیمم است ـ مثل آنکه آب برایش ضرر دارد ـ باید تیمم کند و آن نماز را بخواند، و در صورتی که نخواند لازم است قضا نماید. مسئله ۴۶۴ ـ اگر زن بعد از پاک شدن از حیض، شک کند که برای نماز وقت دارد یا نه، باید نمازش را بخواند. مسئله ۴۶۵ ـ اگر به خیال اینکه بهاندازه تحصیل طهارت از حدث و خواندن یک رکعت وقت ندارد، نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، باید قضای آن نماز را بهجا آورد. مسئله ۴۶۶ ـ مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاک نماید، و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگیرد، و اگر نمیتواند وضو بگیرد تیمم نماید، و در جای نماز رو به قبله بنشیند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود و بهتر آن است که در این حال تسبیحات اربعه را انتخاب کند. مسئله ۴۶۷ ـ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جایی از بدن را به حاشیه قرآن و مابین خطهای قرآن، و نیز خضاب کردن به حنا (حنا بستن) و مانند آن، برای حائض به گفته جمعی از فقها مکروه است. اقسام زنهای حائض مسئله ۴۶۸ ـ زنهای حائض بر شش قسم هستند: اوّل: صاحب عادت وقتیه و عددیه: و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند، و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشت سر هم از اوّل ماه تا هفتم خون ببیند. دوّم: صاحب عادت وقتیه: و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببیند، ولی ماه اوّل روز هفتم و ماه دوّم روز هشتم از خون پاک شود. سوّم: صاحب عادت عددیه: و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آنکه ماه اوّل از پنجم تا دهم، و ماه دوّم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. چهارم: مضطربه: و آن زنی است که چند ماه خون دیده ولی عادت معینی پیدا نکرده، یا عادتش به هم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است. پنجم: مبتدئه: و آن زنی است که دفعه اوّل خون دیدنِ اوست. ششم: ناسیه: و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. و هرکدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده ذکر میشود. 1 ـ صاحب عادت وقتیه و عددیه مسئله ۴۶۹ ـ زنهایی که عادت وقتیه و عددیه دارند دو دستهاند: اوّل: زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و در وقت معین هم پاک شود، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببیند و روز هفتم پاک شود که عادت حیض این زن از اوّل ماه تا هفتم است. دوّم: زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند، و بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دید یک روز یا بیشتر پاک شود و دوباره خون ببیند و تمام روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود، و در هر دو ماه همه روزهایی که خون دیده و روزهایی که در وسط پاک بوده روی هم یک اندازه باشد، که عادت او بهاندازه روزهایی است که خون دیده است نه به ضمیمه روزهایی که در وسط پاک بوده است، پس لازم است که روزهایی که خون دیده و روزهایی که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به یک اندازه باشند، مثلاً اگر در ماه اوّل و همچنین در ماه دوّم از روز اوّل ماه تا سوّم خون ببیند، و سه روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببیند، عادت این زن شش روز متفرق میشود و در سه روز پاکی که در وسط است ـ بنا بر احتیاط واجب ـ محرمات حائض را ترک و اعمال مستحاضه را انجام دهد، و چنانچه مقدار روزهایی که در ماه دوّم خون دیده بیشتر یا کمتر باشد، این زن صاحب عادت وقتیه است نه عددیه. مسئله ۴۷۰ ـ زنی که عادت وقتیه دارد ـ چه عادت عددیه نیز داشته باشد یا نه ـ اگر در وقت عادت یک یا دو روز یا بیش از آن جلوتر خون ببیند بهطوری که بگویند عادتش جلو افتاده، اگرچه آن خون نشانههای حیض را نداشته باشد باید به احکامی که برای زن حائض ذکر شد عمل کند، و چنانچه بعد بفهمد حیض نبوده مثل اینکه پیش از سه روز پاک شود، باید عبادتهایی را که بهجا نیاورده قضا نماید. مسئله ۴۷۱ ـ زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد اگر همه روزهای عادت و چند روز پیش از عادت و بعد از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه حیض است، و اگر از ده روز بیشتر شود، فقط خونی را که در روزهای عادت خود دیده حیض است، و خونی که پیش از آن و بعد از آن دیده استحاضه میباشد، و باید عبادتهایی را که در روزهای پیش از عادت و بعد از عادت بهجا نیاورده قضا نماید. و اگر همه روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه حیض است. و اگر از ده روز بیشتر شود، فقط روزهای عادت او حیض است ـ هرچند با نشانههای حیض نباشد و روزهای قبل نشانههای حیض را داشته باشد ـ و خونی که جلوتر از آن دیده استحاضه میباشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده باید قضا نماید. و اگر همه روزهای عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه حیض است، و اگر بیشتر شود فقط روزهای عادت، حیض و باقی استحاضه است. مسئله ۴۷۲ ـ زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر مقداری از روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه حیض است. و اگر از ده روز بیشتر شود، روزهایی که در عادت خون دیده با چند روز پیش از آن که روی هم به مقدار عادت او شود، حیض، و روزهای اوّل را استحاضه قرار میدهد. و اگر مقداری از روزهای عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببیند، و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه حیض است، و اگر بیشتر شود باید روزهایی که در عادت خون دیده با چند روز بعد از آن که روی هم به مقدار عادت او شود، حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهد. مسئله ۴۷۳ ـ زنی که عادت دارد، اگر بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دید پاک شود، و دوباره خون ببیند و فاصله بین دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر باشند، مثل آنکه پنج روز خون ببیند و پنج روز پاک شود، و دوباره پنج روز خون ببیند، چند صورت دارد: 1 ـ آنکه تمام خونی که دفعه اوّل دیده یا مقداری از آن در روزهای عادت باشد، و خون دوّم که بعد از پاک شدن میبیند در روزهای عادت نباشد، در این صورت باید همه خون اوّل را حیض، و خون دوّم را استحاضه قرار دهد. مگر اینکه خون دوّم نشانههای حیض را داشته باشد که در این صورت قسمتی از آن که با احتساب خون اوّل و پاکی بعد از آن مجموعاً از ده روز تجاوز نمیکند حیض است، و مابقی استحاضه است. مثلاً اگر سه روز خون ببیند و سه روز پاک شود، و سپس پنج روز خون ببیند و نشانههای حیض را داشته باشد سه روز اوّل و چهار روز از خون دوّم حیض است و در پاکی وسط باید ـ بنا بر احتیاط واجب ـ واجبات غیر حائض را انجام، و محرمات حائض را ترک کند. 2 ـ آنکه خون اوّل در روزهای عادت نباشد، و تمام خون دوّم یا مقداری از آن در روزهای عادت باشد، که باید همه خون دوّم را حیض، و خون اوّل را استحاضه قرار دهد. 3 ـ آنکه مقداری از خون اوّل و دوّم در روزهای عادت باشد، و خون اوّلی که در روزهای عادت بوده از سه روز کمتر نباشد، و با پاکی وسط و مقداری از خون دوّم که آن هم در روزهای عادت بوده از ده روز بیشتر نباشد، در این صورت هر دو خون حیض است و احتیاط واجب آن است که در پاکی وسط، کارهایی که بر غیر حائض واجب است انجام دهد و محرمات بر حائض را ترک کند، و مقداری از خون دوّم که بعد از روزهای عادت بوده استحاضه است. و اما مقداری از خون اوّل که قبل از روزهای عادت بوده چنانچه عرفاً بگویند که عادتش جلو افتاده محکوم به حیض است، مگر آنکه حیض قرار دادن آن باعث آن شود که بعضی از خون دوّم که نیز در روزهای عادت بوده یا تمام آن از ده روز حیض خارج شود، که در این صورت محکوم به استحاضه است، مثلاً اگر عادت زن از سوّم ماه تا دهم بوده، در صورتی که یک ماه از اوّل تا ششم خون ببیند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببیند، خونهایی که از اوّل تا دهم دیده حیض است، و خونهایی که از یازدهم تا پانزدهم دیده استحاضه میباشد. 4 ـ آنکه مقداری از خون اوّل و دوّم در روزهای عادت باشد، ولی آن مقدار از خون اوّل که در روزهای عادت بوده از سه روز کمتر باشد، در این صورت باید سه روز آخر خون اوّل را حیض قرار دهد، و همچنین از خون دوّم را که مجموعاً با سه روز اوّل و پاکی وسط ده روز باشند، و مازاد بر آن استحاضه است. و اگر پاکی او هفت روز باشد خون دوّم همه استحاضه است، و در بعضی موارد باید تمام خون اوّل را حیض قرار دهد، و این به دو شرط است. اوّل: آنکه به مقداری بر عادت مقدم باشد که بگویند عادتش جلو افتاده. دوّم: آنکه اگر آن را حیض قرار بدهد لازم نیاید که مقداری از خون دوّم که در عادت واقع شده از ده روز حیض خارج شود، مثلاً اگر عادت زن از سوّم ماه تا دهم بوده، و اکنون از اوّل ماه تا آخر روز چهارم خون دیده و دو روز پاک بوده و بعد دوباره تا پانزدهم خون دیده، تمام خون اوّل حیض است، و همچنین خون دوّم تا آخر روز دهم. مسئله ۴۷۴ ـ زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر در وقت عادت خون نبیند و در غیر آن وقت به شماره روزهای حیضش خون ببیند، باید همان را حیض قرار دهد، چه پیش از وقت عادت دیده باشد چه بعد از آن. مسئله ۴۷۵ ـ زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر در وقت عادت خود سه روز یا بیشتر خون ببیند، و شماره روزهای آن کمتر یا بیشتر از روزهای عادت او باشد، و پس از پاک شدن دوباره به شماره روزهای عادت خویش خون ببیند، در اینجا چند صورت دارد: 1 ـ آنکه مجموع آن دو خون با پاکی میان آنها از ده روز بیشتر نشود، در این صورت مجموع دو خون یک حیض حساب میشود. 2 ـ آنکه پاکی میان آن دو خون ده روز یا بیشتر باشد، در این صورت هرکدام از آنها حیض مستقل قرار داده میشوند. 3 ـ آنکه پاکی میان آن دو خون کمتر از ده روز، و مجموع دو خون با پاکی در میان بیشتر از ده روز باشد، در این صورت باید خون اوّل را حیض، و خون دوّم را استحاضه قرار دهد. مسئله ۴۷۶ ـ زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، خونی که در روزهای عادت دیده اگرچه نشانههای حیض را نداشته باشد حیض است. و خونی که بعد از روزهای عادت دیده اگرچه نشانههای حیض را داشته باشد استحاضه است. مثلاً زنی که عادت حیض او از اوّل ماه تا هفتم است اگر از اوّل ماه تا دوازدهم خون ببیند، هفت روز اوّل آن حیض و پنج روز بعد استحاضه میباشد. 2 ـ صاحب عادت وقتیه مسئله ۴۷۷ ـ زنهایی که عادت وقتیه دارند و او ل عادت آنها معین باشد دو دستهاند: اوّل: زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و بعد از چند روز پاک شود، ولی شماره روزهای آن در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم روز اوّل ماه خون ببیند ولی ماه اوّل روز هفتم، و ماه دوّم روز هشتم از خون پاک شود، که این زن باید روز اوّل ماه را عادت حیض خود قرار دهد. دوّم: زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین سه روز یا بیشتر خون حیض ببیند و بعد پاک شود، و دو مرتبه خون ببیند و تمام روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود، ولی ماه دوّم کمتر یا بیشتر از ماه اوّل باشد، مثلاً در ماه اوّل هشت روز، و در ماه دوّم نُه روز باشد. ولی در هر دو ماه از اوّل ماه خون دیده باشد، که این زن هم باید روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حیض خود قرار دهد. مسئله ۴۷۸ ـ زنی که عادت وقتیه دارد، اگر در وقت عادت خود یا دو سه روز پیش از عادت خون ببیند، باید به احکامی که برای زنهای حائض ذکر شد عمل نماید، و تفصیل این مطلب در مسأله (۴۷۰) گذشت. و اما در غیر این دو صورت ـ مثل اینکه آنقدر زودتر از عادتش خون ببیند که نگویند عادتش جلو افتاده، بلکه بگویند در غیر وقت خود خون دیده. و یا آنکه بعد از گذشت ایام عادتش خون ببیند ـ چنانچه آن خون دارای نشانههای حیض باشد به احکامی که برای زنهای حائض ذکر شد عمل نماید، و همچنین اگر دارای نشانههای حیض نباشد ولی بداند که آن خون سه روز ادامه پیدا میکند، و اگر نداند که سه روز ادامه پیدا میکند یا نه، احتیاط واجب آن است که هم کارهایی که بر مستحاضه واجب است انجام دهد، و هم کارهایی که بر حائض حرام است ترک نماید. مسئله ۴۷۹ ـ زنی که عادت وقتیه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببیند و مقدار آن خون بیش از ده روز باشد، پس اگر بعضی از روزها خون او نشانههای حیض را داشته باشد و بعضی نداشته باشد، و روزهایی که به نشانه حیض است از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد، آن را حیض و مابقی را استحاضه قرار میدهد. و اگر چنین خونی با همین شرط دو بار تکرار شود، مثلاً چهار روز خون با نشانه حیض و چهار روز با نشانه استحاضه دوباره چهار روز با نشانه حیض باشد، فقط خون اوّل را حیض قرار دهد و مابقی استحاضه است. و اگر خون با نشانه حیض از سه روز کمتر باشد آن را حیض قرار دهد و عدد آن را با یکی از دو راه آینده (رجوع به اقارب یا انتخاب عدد) تعیین نماید، و اگر بیش از ده روز است قسمتی از آن را با یکی از همین دو راه حیض قرار دهد، و اگر نتواند مقدار حیض را به واسطه نشانههای آن تشخیص دهد یعنی خون او همه دارای یک نوع نشانه باشد، یا خونی که به نشانه حیض است از ده روز بیشتر، یا از سه روز کمتر باشد باید به مقدار ایام عادت بعضی از خویشان خود را حیض قرار دهد، چه پدری باشد و چه مادری، زنده باشد یا مرده، ولی به دو شرط: اوّل: آنکه نداند مقدار عادت او مخالف با مقدار حیض خودش میباشد، مثل آنکه خودش در زمان جوانی و قوّت مزاج باشد، و آن زن نزدیک به سنّ یأس باشد که مقدار عادت معمولاً کم میشود، و همچنین در عکس این صورت، و مثل زنی که دارای عادت ناقصه است که معنی و حکمش در مسأله (۴۸۸) خواهد آمد. دوّم: آنکه نداند مقدار عادت آن زن با مقدار عادت دیگر خویشانش که دارای شرط اوّل هستند تفاوت دارد، ولی اگر مقدار تفاوت بسیار کم باشد که حساب نشود ضرر ندارد، و همچنین است حکم زنی که عادت وقتیه دارد و در وقت به کلّی خون نبیند و لکن در غیر آن وقت خونی ببیند که بیشتر از ده روز باشد و نتواند مقدار حیض را به واسطه نشانههای آن تشخیص دهد. مسئله ۴۸۰ ـ صاحب عادت وقتیه نمیتواند حیض را در غیر وقت عادت خود قرار دهد، پس اگر ابتدای زمان عادت او معلوم باشد مثل اینکه هر ماه از روز اوّل خون میدیده و گاهی روز پنجم و گاهی روز ششم پاک میشده، چنانچه یک ماه دوازده روز خون ببیند و نتواند با نشانههای حیض شماره آن را معین نماید باید اوّل ماه را حیض قرار دهد، و در شماره به آنچه در مسأله پیش ذکر شد رجوع نماید، و اگر وسط یا آخر عادت او معلوم باشد، چنانچه خون او از ده روز تجاوز بکند باید آن شماره را طوری قرار دهد که آخر یا وسط آن موافق با وقت عادتش باشد. مسئله ۴۸۱ ـ زنی که عادت وقتیه دارد و بیشتر از ده روز خون ببیند و نتواند آن را به آنچه در مسأله (۴۷۹) ذکر شد معین نماید، مخیر است کـه از سه روز تا ده روز هر شمارهای را که مناسب مقدار حیضش میبیند حیض قرار دهد، و بهتر آن است که هفت روز قرار دهد در صورتی که آن را مناسب خود ببیند، البته باید شمارهای را که حیض قرار میدهد موافق با وقت عادتش باشد، آنطوری که در مسأله پیش ذکر شد. 3 ـ صاحب عادت عددیه اوّل: زنی که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم یک اندازه باشد ولی وقت خون دیدن او یکی نباشد، که در این صورت هرچند روزی که خون دیده عادت او میشود. مثلاً اگر ماه اوّل از روز اوّل تا پنجم، و ماه دوّم از یازدهم تا پانزدهم خون ببیند، عادت او پنج روز میشود. دوّم: زنی که دو ماه پشت سر هم سه روز یا بیشتر خون ببیند، و یک روز یا بیشتر پاک شود و دو مرتبه خون ببیند، و وقت دیدن خون در ماه اوّل با ماه دوّم فرق داشته باشد، که اگر تمام روزهایی که خون دیده و روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود، و شماره روزهایی که خون دیده به یک اندازه باشد، تمام روزهایی که خون دیده عادت حیض او میشود، و باید در روزهای وسط که پاک بوده احتیاطاً کارهایی که بر زن غیر حائض واجب است انجام دهد، و کارهایی که بر حائض حرام است ترک نماید، مثلاً اگر ماه اوّل از روز اوّل تا سوّم خون ببیند و دو روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببیند و ماه دوّم از یازدهم تا سیزدهم خون ببیند و دو روز پاک شود، و دوباره سه روز خون ببیند عادت او شش روز میشود. و اما اگر در یک ماه مثلاً هشت روز خون ببیند، و در ماه دوّم چهار روز خون دیده و پاک شود و دوباره خون ببیند و مجموع ایام خون با پاکی وسط هشت روز باشد، در این صورت این زن صاحب عادت عددیه نیست، بلکه مضطربه حساب میشود، که حکمش خواهد آمد. مسئله ۴۸۲ ـ زنی که عادت عددیه دارد، اگر کمتر یا بیشتر از شماره عادت خود خون ببیند و از ده روز بیشتر نشود، تمام آن را حیض قرار دهد. و اگر از ده روز تجاوز کند، چنانچه همه خونهایی که دیده یکجور باشد باید از موقع دیدن خون به شماره روزهای عادتش حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهد. و اگر همه خونهایی که دیده یکجور نباشد بلکه چند روز از آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه داشته باشد، اگر روزهایی که خون نشانه حیض را دارد با شماره روزهای عادت او یک اندازه باشد باید آن روزها را حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر روزهای که خون نشانه حیض دارد از روزهای عادت او بیشتر باشد، فقط بهاندازه روزهای عادت حیض، و بقیه استحاضه است. و اگر روزهایی که خون نشانه حیض را دارد از روزهای عادت او کمتر است باید آن روزها را با چند روز دیگر که روی هم بهاندازه عادتش میشود حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهد. 4 ـ مضطربه مسئله ۴۸۳ ـ مضطربه یعنی زنی که دو ماه پشت سر هم خون دیده است ولی با اختلاف ـ هم از جهت وقت و هم از جهت عدد ـ اگر بیش از ده روز خون ببیند و همه خونهایی که دیده یکجور باشد، به این معنی که همه آنها یا دارای نشانههای حیض یا دارای نشانههای استحاضه باشد، حکم او ـ بنا بر احتیاط ـ حکم صاحب عادت وقتیه است که در غیر وقت عادت خود خون ببیند و به نشانه نتواند حیض را از استحاضه تمییز بدهد، که باید عادت بعضی از خویشان خود را حیض قرار دهد، و در صورتی که ممکن نباشد عددی بین سه و ده روز را برای خود حیض قرار دهد، به بیان و شرحی که در مسأله (۴۷۹) و (۴۸۱) گذشت. مسئله ۴۸۴ ـ مضطربه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه دارد، باید به دستوری که در ابتدای مسأله (۴۷۹) ذکر شد عمل نماید. 5 ـ مبتدئه مسئله ۴۸۵ ـ مبتدئه یعنی زنی که دفعه اوّل خون دیدن اوست، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند و همه خونهایی که دیده یکجور باشد، باید مقدار عادت یکی از خویشان خود را حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهد، به دو شرطی که در مسأله (۴۷۹) گذشت، و اگر این ممکن نشد باید یک عددی بین سه روز و ده روز را حیض خود قرار دهد، به دستوری که در مسأله (۴۸۱) بیان شد. مسئله ۴۸۶ ـ مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد، همه آن حیض است. ولی اگر پیش از گذشتن ده روز از خونی که نشانه حیض دارد دوباره خونی ببیند که آن هم نشانه خون حیض داشته باشد، مثل آنکه پنج روز خون سیاه و نُه روز خون زرد، و دوباره پنج روز خون سیاه ببیند، باید خون اوّل را حیض، و دو خون دیگر را استحاضه قرار دهد چنانکه در مضطربه گذشت. مسئله ۴۸۷ ـ مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، ولی خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید به دستوری که در ابتدای مسأله (۴۷۹) ذکر شد عمل نماید. 6 ـ ناسیه مسئله ۴۸۸ ـ ناسیه یعنی زنی که مقدار یا زمان عادت خود را یا هر دو را فراموش کرده است، این زن اگر خونی ببیند که کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد همه آن حیض است، ولی اگر بیشتر از ده روز باشد موارد آن بر چند قسم است: 1 ـ آن که عادت وقتیه یا عددیه یا هر دو داشته است، ولی آن را به کلی فراموش کرده است که حتی به نحو اجمال هم زمان یا عدد آن را به یاد نمیآورد، که این زن حکم مبتدئه را دارد که گذشت. 2 ـ آن که عادت وقتیه دارد چه عددیه باشد چه نباشد، ولی از وقت عادت خود به نحو اجمال چیزی به یاد دارد، مثلاً میداند که فلان روز جزء عادت او بوده یا عادت او در نیمه اوّل ماه بوده است، چنین زنی نیز حکم مبتدئه را دارد، ولی نباید حیض را در زمانی قرار دهد که یقیناً خلاف عادت او است، مثلاً اگر بداند روز هفدهم ماه جزء عادت او بوده یا عادت او در نیمه دوّم بوده است و اکنون از اوّل تا بیستم ماه خون دیده است، نمیتواند عادت خود را در دهه اوّل قرار دهد حتی اگر به نشانههای حیض باشد و دهه دوّم به نشانههای استحاضه. 3 ـ آن که صاحب عادت عددیه بوده و مقدار عادت خود را فراموش کرده باشد، این زن نیز حکم مبتدئه را دارد، ولی نباید مقداری را که حیض قرار میدهد کمتر از مقداری باشد که میداند شماره حیض او کمتر از آن نیست. و همچنین نمیشود بیشتر از مقداری قرار دهد که میداند شماره عادتش بیش از آن نیست. و شبیه این امر را باید در عادت عددیه ناقصه هم مراعات کرد، یعنی زنی که شماره عادتش مردد است بین دو عدد، زیادتر از سه روز و کمتر از ده روز، مثل آنها در هر ماه یا شش روز خون میبیند یا هفت روز، نمیتواند به واسطه نشانههای حیض یا ملاحظه عادت بعضی از خویشانش و یا به اختیار عدد ـ در صورتی که بیش از ده روز خون ببیند ـ کمتر از شش روز یا بیشتر هفت رو ز را حیض قرار دهد. مسائل متفرقه حیض مسئله ۴۸۹ ـ مبتدئه و مضطربه و ناسیه، و زنی که عادت عددیه دارد، اگر خونی ببینند که نشانههای حیض را داشته باشد، یا یقین کنند که سه روز طول میکشد باید عبادت را ترک کنند، و چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده باید عبادتهایی را که بهجا نیاوردهاند قضا نمایند. مسئله ۴۹۰ ـ زنی که در حیض عادت دارد، چه در وقت حیض عادت داشته باشد چه در عدد حیض، یا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم برخلاف عادت خود خونی ببیند که وقت آن یا شماره روزهای آن، یا هم وقت و هم شماره روزهای آن یکی باشد، عادتش برمیگردد به آنچه در این دو ماه دیده است، مثلاً اگر از روز اوّل ماه تا هفتم خون میدیده و پاک میشده، چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببیند و پاک شود، از دهم تا هفدهم عادت او میشود. مسئله ۴۹۱ ـ مقصود از یک ماه، در غیر مورد تعیین عادت وقتیه گذشتن سی روز از ابتدای خون دیدن است نه از روز اوّل ماه تا آخر ماه. و اما در مورد تعیین عادت وقتیه منظور ماه قمری است نه شمسی. مسئله ۴۹۲ ـ زنی که معمولاً ماهی یک مرتبه خون میبیند، اگر در یک ماه دو مرتبه خون ببیند چنانچه روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز کمتر نباشد، باید هر دو را حیض قرار دهد. هرچند یکی از آن دو خون نشانههای حیض را نداشته باشد. مسئله ۴۹۳ ـ زنی که از راه اختلاف صفات خون باید حیض را تشخیص دهد اگر سه روز یا بیشتر خون ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد، و دوباره سه روز خونی به نشانههای حیض ببیند، باید خون اوّل و خون آخر را که نشانههای حیض داشته حیض قرار دهد. و اما اگر یکی از دو خون در ایام عادت باشد و معلوم نباشد که ده روز وسط همه آن استحاضه است یا قسمتی حیض است، در این صورت خونی که در ایام عادت است حیض، و مابقی استحاضه است. مسئله ۴۹۴ ـ اگر زن پیش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نیست، باید برای عبادتهای خود غسل کند اگرچه گمان داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون میبیند، و اگر یقین داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون میبیند باید همچنان که گذشت احتیاطاً غسل کند و عبادتهای خود را بهجا آورد و آنچه بر حائض حرام است ترک نماید. مسئله ۴۹۵ ـ اگر زن پیش از ده روز پاک شود و احتمال بدهد که در باطن خون هست، یا باید عبادتها را احتیاطاً انجام دهد یا استبراء کند، و جایز نیست بدون استبراء عبادتها را ترک کند، و استبراء این است که قدری پنبه داخل فرج نماید و مقداری صبر نماید ـ و اگر عادت او چنین است که خون او در مدت کوتاهی اثناء حیض قطع میشود همچنان که در بعضی زنان ذکر شده است باید بیش از آن مقدار صبر کند ـ و بعد بیرون آورد، پس اگر پاک بود غسل کند و عبادتهای خود را بهجا آورد، و اگر پاک نبود ـ اگرچه به آب زرد رنگی آلوده باشد ـ چنانچه در حیض عادت ندارد یا عادت او ده روز است یا هنوز روزهای عادتش تمام نشده باشد باید صبر کند که اگر پیش از ده روز پاک شد غسل کند، و اگر سرِ ده روز پاک شد یا خون او از ده روز گذشت، سرِ ده روز غسل نماید، و اگر عادتش کمتر از ده روز است در صورتی که بداند پیش از تمام شدن ده روز یا سرِ ده روز پاک میشود، نباید غسل کند. مسئله ۴۹۶ ـ اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند بعد بفهمد حیض نبوده است، باید نماز و روزهای که در آن روزها بهجا نیاورده قضا نماید، و اگر چند روز را به گمان اینکه حیض نیست عبادت کند بعد بفهمد حیض بوده، چنانچه آن روزها را روزه نیز گرفته باشد باید قضا نماید. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۴۳۲] [۴۳۳] [۴۳۴] [۴۳۵] [۴۳۶] [۴۳۷] [۴۳۸] [۴۳۹] [۴۴۰] [۴۴۱] [۴۴۲] [۴۴۳] [۴۴۴] [۴۴۵] [۴۴۶] [۴۴۷] حیض حیض، خونی است که غالباً در هر ماه چند روزی از رحم زنها خارج میشود، و زن را در موقع دیدن خون حیض «حائض» میگویند. مسئله ۴۳۲ ـ خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم، و رنگ آن سیاه یا سرخ است، و با فشار و کمی سوزش بیرون میآید. مسئله ۴۳۳ ـ خونی را که زنها پس از تمام شدن شصت سال میبینند حکم حیض را ندارد، ولی در فاصله پنجاه تا شصت سالگی زن حیض میبیند گرچه احتیاط مستحب این است زنهایی که قرشیه (سیده) نیستند در این فاصله در مواردی که قبلاً حیض به حساب میآمد، محرمات حائض را ترک کند و وظایف مستحاضه را انجام دهند. مسئله ۴۳۴ ـ خونی که دختر پیش از تمام شدن نُه سال میبیند، حیض نیست. مسئله ۴۳۵ ـ زن حامله، و زنی که بچه شیر میدهد، ممکن است حیض ببینند، و حکم زن حامله و غیر حامله یکسان است، بله زن حاملهای که عادت وقتیه دارد، در صورتی که بعد از گذشتن بیست روز از اوّل عادتش اگر خونی ببیند که صفات حیض را دارد لازم است ـ بنا بر احتیاط ـ بین تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع نماید. مسئله ۴۳۶ ـ دختری که نمیداند نُه سالش تمام شده یا نه، اگر خونی ببیند که دارای نشانههای حیض نباشد، حیض نیست، و اگر نشانههای حیض را داشته باشد حکم به حیض بودن آن محل اشکال است، مگر آنکه اطمینان حاصل شود به اینکه حیض است، و در این صورت معلوم میشود که نُه سال او تمام شده است. مسئله ۴۳۷ ـ زنی که شک دارد شصت ساله شده یا نه، اگر خونی ببیند و نداند حیض است یا نه، باید بنا بگذارد که شصت ساله نشده است. مسئله ۴۳۸ ـ مدّت حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نمیشود، و اگر مختصری هم از سه روز کمتر باشد، حیض نیست. مسئله ۴۳۹ ـ باید سه روز اوّل حیض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببیند و یک روز پاک شود و دوباره یک روز خون ببیند، حیض نیست. مسئله ۴۴۰ ـ ابتدای حیض لازم است خون بیرون بیاید، ولی لازم نیست در تمام سه روز خون بیرون بیاید، بلکه اگر در باطن فرج خون باشد کافی است، و چنانچه در بین سه روز مختصری پاک شود به نحوی که در بین زنها تماماً یا بعضاً متعارف است، باز هم حیض است. مسئله ۴۴۱ ـ لازم نیست شب اوّل و شب چهارم را خون ببیند، ولی باید در شب دوّم و سوّم خون قطع نشود، پس اگر از اوّل صبح روز اوّل تا غروب روز سوّم پشت سر هم خون بیاید و هیچ قطع نشود، حیض است، و همچنین است اگر در وسطهای روز اوّل شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع گردد. مسئله ۴۴۲ ـ اگر سه روز پشت سر هم خون ببیند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببیند و روزهایی که خون دیده و روزهایی که در وسط پاک بوده روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه روزهایی که خون دیده، حیض است. و احتیاط لازم آن است که در روزهایی که در وسط پاک بوده کارهایی که بر غیر حائض واجب است انجام دهد، و آنچه بر حائض حرام است ترک کند. مسئله ۴۴۳ ـ اگر خونی ببیند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد، و نداند خون دمل و زخم است یا خون حیض، نباید آن را خون حیض قرار دهد. مسئله ۴۴۴ ـ اگر خونی ببیند که نداند خون زخم است یا حیض، باید عبادتهای خود را بهجا آورد، مگر اینکه حالت سابقهاش حیض باشد. مسئله ۴۴۵ ـ اگر خونی ببیند و شک کند که خون حیض است یا استحاضه، چنانچه شرایط حیض را داشته باشد، باید حیض قرار دهد. مسئله ۴۴۶ ـ اگر خونی ببیند که نداند خون حیض است یا بکارت، باید خود را وارسی کند، یعنی مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند بعد بیرون آورد، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است، و اگر به همه آن رسیده، حیض میباشد. مسئله ۴۴۷ ـ اگر کمتر از سه روز خون ببیند و پاک شود و بعد سه روز خون ببیند، خون دوّم حیض است، و خون اوّل اگرچه در روزهای عادتش باشد حیض نیست. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۳۹۲] [۳۹۳] [۳۹۴] [۳۹۵] [۳۹۶] [۳۹۷] [۳۹۸] [۳۹۹] [۴۰۰] [۴۰۱] [۴۰۲] [۴۰۳] [۴۰۴] [۴۰۵] [۴۰۶] [۴۰۷] [۴۰۸] [۴۰۹] [۴۱۰] [۴۱۱] [۴۱۲] [۴۱۳] [۴۱۴] [۴۱۵] [۴۱۶] [۴۱۷] [۴۱۸] [۴۱۹] [۴۲۰] [۴۲۱] [۴۲۲] [۴۲۳] [۴۲۴] [۴۲۵] [۴۲۶] [۴۲۷] [۴۲۸] [۴۲۹] [۴۳۰] [۴۳۱] احکام استحاضه مسئله ۳۹۲ ـ در استحاضه قلیله باید زن برای هر نماز یک وضو بگیرد، و ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ پنبه را آب کشیده و یا عوض کند، و باید ظاهر فرج را اگر خون به آن رسیده آب بکشد. مسئله ۳۹۳ ـ در استحاضه متوسطه باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ زن برای نمازهای خود، روزانه یک غسل نماید، و نیز باید کارهای استحاضه قلیله را که در مسأله پیش ذکر شد انجام دهد. بنابراین اگر استحاضه متوسطه قبل از نماز صبح یا در میان نماز صبح حاصل شود ـ بنا بر احتیاط لازم ـ باید برای نماز صبح غسل کند، و اگر عمداً یا از روی فراموشی برای نماز صبح غسل نکند، باید برای نماز ظهر و عصر غسل کند، و اگر برای نماز ظهر و عصر غسل نکند، باید پیش از نماز مغرب و عشا غسل نماید، چه آنکه خون بیاید یا قطع شده باشد. مسئله ۳۹۴ ـ در استحاضه کثیره باید ـ بنا بر احتیاط واجب ـ زن برای هر نماز پنبه و دستمال را عوض کند یا آب بکشد، و لازم است یک غسل برای نماز صبح، و یکی برای نماز ظهر و عصر، و یکی برای نماز مغرب و عشا بهجا آورد، و بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا فاصله نیندازد، و اگر فاصله بیندازد باید برای نماز عصر و عشا دوباره غسل کند، اینها همه در صورتی است که خون پیدرپی از پنبه به دستمال برسد، اما چنانچه رسیدن خون از پنبه به دستمال با قدری فاصله باشد که زن بتواند در آن فاصله یک نماز یا بیشتر بخواند احتیاط لازم آن است که هرگاه خون از پنبه به دستمال برسد پنبه و دستمال را عوض کرده و یا آب بکشد و غسل نماید. بنابراین اگر زن غسل کرد و نماز ظهر را مثلاً خواند ولی قبل از نماز عصر یا در میان آن خون دوباره از پنبه به دستمال رسید، بنا بر احتیاط لازم باید برای نماز عصر نیز غسل نماید، ولی چنانچه فاصله به مقداری باشد که زن بتواند در آن میان دو نماز یا بیشتر بخواند، مثل اینکه بتواند نماز مغرب و عشا را نیز قبل از آنکه خون دوباره به دستمال برسد، بخواند، برای آن نمازها لازم نیست غسل دیگری بکند، و در هر صورت در استحاضه کثیره غسل از وضو کفایت میکند. مسئله ۳۹۵ ـ اگر خون استحاضه پیش از وقت نماز هم بیاید، چنانچه زن برای آن خون، وضو یا غسل بهجا نیاورده باشد، باید در موقع نماز وضو یا غسل بهجا آورد اگرچه در آن موقع مستحاضه نباشد. مسئله ۳۹۶ ـ مستحاضه متوسطه که باید وضو بگیرد و هم ـ بنا بر احتیاط لازم ـ غسل کند، باید غسل را اوّل بهجا آورد بعد وضو بگیرد، ولی در مستحاضه کثیره اگر بخواهد وضو بگیرد باید قبل از غسل وضو بگیرد. مسئله ۳۹۷ ـ اگر استحاضه قلیله زن بعد از نماز صبح متوسطه شود، باید برای نماز ظهر و عصر غسل کند، و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود، باید برای نماز مغرب و عشا غسل نماید. مسئله ۳۹۸ ـ اگر استحاضه قلیله یا متوسطه زن بعد از نماز صبح کثیره شود و به این حال باقی بماند، باید احکامی را که در مسأله (394) ذکر شد نسبت به نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا رعایت نماید. مسئله ۳۹۹ ـ در مستحاضه کثیره در صورتی که لازم است میان غسل و نماز فاصلهای واقع نشود ـ چنانکه در مسأله (394) گذشت ـ اگر انجام غسل پیش از داخل شدن وقت نماز باعث وقوع فاصله گردد، آن غسل برای نماز فایده ندارد، و باید مستحاضه برای نماز دوباره غسل نماید. و این حکم در مستحاضه متوسطه نیز جاری است. مسئله ۴۰۰ ـ در مستحاضه قلیله و متوسطه، زن برای هر نمازی ـ غیر از نماز یومیه که حکم آن گذشت ـ چه واجب باشد چه مستحب، باید وضو بگیرد، ولی اگر بخواهد نماز یومیهای را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند، یا بخواهد نمازی را که تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند، باید تمام کارهایی را که برای استحاضه ذکر شد انجام دهد. اما برای خواندن نماز احتیاط، و سجده فراموش شده، و تشهد فراموش شده ـ اگر آنها را بعد از نماز فوراً بهجا آورد ـ و همچنین برای سجده سهو در هر حال، لازم نیست کارهای استحاضه را انجام دهد. مسئله ۴۰۱ ـ زن مستحاضه بعد از آنکه خونش قطع شد، فقط برای نماز اوّلی که میخواند، باید کارهای استحاضه را انجام دهد و برای نمازهای بعدی لازم نیست. مسئله ۴۰۲ ـ اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است، موقعی که میخواهد نماز بخواند، باید ـ بنا بر احتیاط ـ خود را وارسی کند، مثلاً مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند و بیرون آورد و بعد از آنکه فهمید استحاضه او کدام یک از آن سه قسم است، کارهایی را که برای آن قسم دستور داده شده انجام دهد، ولی اگر بداند تا وقتی که میخواهد نماز بخواند استحاضه او تغییر نمیکند، پیش از داخل شدن وقت هم میتواند خود را وارسی کند. مسئله ۴۰۳ ـ زن مستحاضه اگر بتواند خود را وارسی کند ولی بدون وارسی مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته و به وظیفه خود عمل کرده مثلاً استحاضهاش قلیله بوده و به وظیفه استحاضه قلیله عمل نموده، نماز او صحیح است، و اگر قصد قربت نداشته یا عمل او مطابق وظیفهاش نبوده، مثل آنکه استحاضه او کثیره بوده و به وظیفه قلیله رفتار کرده، نماز او باطل است. مسئله ۴۰۴ ـ زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسی نماید، باید به آنچه مسلّماً وظیفه اوست عمل کند، مثلاً اگر نمیداند استحاضه او قلیله است یا متوسطه باید کارهای استحاضه قلیله را انجام دهد، و اگر نمیداند متوسطه است یا کثیره باید کارهای استحاضه متوسطه را انجام دهد، ولی اگر بداند سابقاً کدام یک از آن سه قسم بوده، باید به وظیفه همان قسم رفتار نماید. مسئله ۴۰۵ ـ اگر خون استحاضه در اوّل ظهورش در باطن باشد و بیرون نیاید، وضو یا غسل را که زن داشته باطل نمیکند، و اگر بیرون بیاید هرچند کم باشد وضو و غسل را باطل میکند. مسئله ۴۰۶ ـ زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسی کند و خون نبیند اگرچه بداند دوباره خون میآید، با وضویی که دارد میتواند نماز بخواند. مسئله ۴۰۷ ـ زن مستحاضه اگر بداند از وقتی که مشغول وضو یا غسل شده خونی از او بیرون نیامده و در داخل فرج هم نیست، میتواند خواندن نماز را تا وقتی که میداند پاک میماند تأخیر بیندازد. مسئله ۴۰۸ ـ اگر مستحاضه بداند که پیش از گذشتن وقت نماز به کلّی پاک میشود یا بهاندازه خواندن نماز خون بند میآید، باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ صبر کند و نماز را در وقتی که پاک است بخواند. مسئله ۴۰۹ ـ اگر بعد از وضو و غسل خون در ظاهر قطع شود، و مستحاضه بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد، به مقداری که وضو و غسل و نماز را بهجا آورد به کلّی پاک میشود، باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نماز را تأخیر بیندازد، و موقعی که به کلّی پاک شد دوباره وضو و غسل را بهجا آورد و نماز را بخواند. و اگر موقعی که خون در ظاهر قطع شود وقت نماز تنگ باشد، لازم نیست وضو و غسل را دوباره بهجا آورد، بلکه با وضو و غسلی که دارد میتواند نماز بخواند. مسئله ۴۱۰ ـ مستحاضه کثیره وقتی که به کلّی از خون پاک شد اگر بداند از وقتی که برای نماز پیش مشغول غسل شده دیگر خون نیامده، لازم نیست دوباره غسل نماید، و در غیر این صورت باید غسل نماید ـ هرچند کلیت این حکم بنا بر احتیاط است ـ و اما در مستحاضه متوسطه لازم نیست برای آنکه از خون به کلّی پاک شده غسل نماید. مسئله ۴۱۱ ـ مستحاضه قلیله بعد از وضو، و مستحاضه متوسّطه بعد از غسل و وضو، و مستحاضه کثیره بعد از غسل، باید فوراً مشغول نماز شوند، مگر در دو موردی که در مسأله (394) و (407) به آنها اشاره شد، ولی گفتن اذان و اقامه قبل از نماز اشکال ندارد، و در نماز هم میتواند کارهای مستحب مثل قنوت و غیر آن را بهجا آورد. مسئله ۴۱۲ ـ زن مستحاضه اگر وظیفهاش این باشد که میان وضو یا غسل و نماز فاصله نیندازد ولی مطابق وظیفهاش رفتار نکند، باید دوباره وضو گرفته یا غسل کند و بلافاصله مشغول نماز شود. مسئله ۴۱۳ ـ اگر خون استحاضه زن جریان دارد و قطع نمیشود، چنانچه برای او ضرر ندارد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید قبل از غسل از بیرون آمدن خون جلوگیری نماید، و چنانچه کوتاهی کند و خون بیرون آید، اگر نماز خوانده باید دوباره نماز بخواند، بلکه احتیاط مستحب آن است که دوباره غسل کند. مسئله ۴۱۴ ـ اگر در موقع غسل خون قطع نشود غسل صحیح است، ولی اگر در بین غسل استحاضه متوسطه کثیره شود، لازم است که غسل را از سر بگیرد. مسئله ۴۱۵ ـ احتیاط مستحب آن است که زن مستحاضه در تمام روزی که روزه است، به مقداری که میتواند از بیرون آمدن خون جلوگیری کند. مسئله ۴۱۶ ـ بنا بر مشهور روزه زن مستحاضه کثیره، در صورتی صحیح است که غسل نماز مغرب و عشای شبی که میخواهد فردای آن را روزه بگیرد بهجا آورد، و نیز در روز غسلهایی را که برای نمازهای روز واجب است انجام دهد، ولی بعید نیست که در صحت روزهاش غسل شرط نباشد، همچنان که ـ بنا بر اقوی ـ در مستحاضه متوسطه شرط نیست. مسئله ۴۱۷ ـ اگر بعد از نماز عصر، مستحاضه شود و تا غروب غسل نکند، روزهاش بدون اشکال صحیح است. مسئله ۴۱۸ـ اگر استحاضه قلیله زن پیش از نماز متوسطه یا کثیره شود، باید کارهای متوسطه یا کثیره را که ذکر شد انجام دهد، و اگر استحاضه متوسطه کثیره شود باید کارهای استحاضه کثیره را انجام دهد، و چنانچه برای استحاضه متوسطه غسلی کرده باشد فایده ندارد، و باید دوباره برای کثیره غسل کند. مسئله ۴۱۹ ـ اگر در بین نماز، استحاضه متوسطه زن کثیره شود، باید نماز را بشکند و برای استحاضه کثیره غسل کند، و کارهای دیگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند، ـ و بنا بر احتیاط استحبابی ـ قبل از غسل وضو بگیرد، و اگر برای غسل وقت ندارد لازم است عوض غسل تیمم کند، و اگر برای تیمم نیز وقت ندارد ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ نماز را نشکند و به همان حال تمام کند، ولی لازم است در خارج وقت قضا نماید، و همچنین اگر در بین نماز، استحاضه قلیله او کثیره شود باید نماز را بشکند، و برای استحاضه کثیره کارهای آن را انجام دهد، و این حکم در تغییر استحاضه از قلیله به متوسطه نیز ـ بنا بر احتیاط واجب ـ جریان دارد. مسئله ۴۲۰ ـ اگر در بین نماز خون بند بیاید، و مستحاضه نداند که در باطن هم قطع شده است یا نه، یا نداند پاکی بهاندازه تحصیل طهارت و نماز یا بخشی از نماز مهلت میدهد یا نه، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید بر حسب وظیفهاش وضو گرفته یا غسل نموده و نماز را دوباره بهجا آورد. مسئله ۴۲۱ ـ اگر استحاضه کثیره زن متوسطه شود، باید برای نماز اوّل عمل کثیره، و برای نمازهای بعدی عمل متوسطه را بهجا آورد، مثلاً اگر پیش از نماز ظهر استحاضه کثیره متوسطه شود، باید برای نماز ظهر غسل کند و برای نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگیرد. ولی اگر برای نماز ظهر غسل نکند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشد باید برای نماز عصر غسل نماید، و اگر برای نماز عصر هم غسل نکند باید برای نماز مغرب غسل کند، و اگر برای آن هم غسل نکند و فقط به مقدار نماز عشا وقت داشته باشد باید برای نماز عشا غسل نماید. مسئله ۴۲۲ ـ اگر پیش از هر نماز خون مستحاضه کثیره قطع شود و دوباره بیاید، برای هر نماز باید یک غسل بهجا آورد. مسئله ۴۲۳ ـ اگر استحاضه کثیره قلیله شود، باید برای نماز اوّل عمل کثیره و برای نمازهای بعدی عمل قلیله را انجام دهد. و نیز اگر استحاضه متوسطه قلیله شود، باید برای نماز اوّل عمل متوسطه را انجام دهد اگر قبلاً انجام نداده باشد. مسئله ۴۲۴ ـ اگر مستحاضه یکی از کارهایی را که بر او واجب میباشد ترک کند، نمازش باطل است. مسئله ۴۲۵ ـ مستحاضه قلیله یا متوسطه اگر بخواهد غیر از نماز کاری انجام دهد که شرط آن وضو داشتن است، مثلاً بخواهد جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند، چنانچه بعد از تمام شدن نماز باشد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید وضو بگیرد، و وضویی که برای نماز گرفته کافی نیست. مسئله ۴۲۶ ـ مستحاضهای که غسلهای واجب خود را بهجا آورده، رفتن او در مسجد و توقّف در آن، و خواندن آیهای که سجده واجب دارد، و نزدیکی شوهر با او حلال است، اگرچه کارهای دیگری را که برای نماز انجام میداد مثل عوض کردن پنبه و دستمال، انجام نداده باشد. بلکه این کارها بدون غسل نیز جایز است. مسئله ۴۲۷ ـ اگر زن در استحاضه کثیره یا متوسطه بخواهد پیش از وقت نماز آیهای را که سجده واجب دارد بخواند، یا مسجد برود ـ بنا بر احتیاط مستحب ـ غسل نماید، و همچنین است اگر شوهرش بخواهد با او نزدیکی کند. مسئله ۴۲۸ ـ نماز آیات بر مستحاضه واجب است، و باید برای نماز آیات همه کارهایی را که برای نماز یومیه ذکر شد انجام دهد. مسئله ۴۲۹ ـ هرگاه در وقت نماز یومیه نماز آیات بر مستحاضه واجب شود، اگرچه بخواهد هر دو را پشت سرهم بهجا آورد ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نمیتواند هر دو را با یک غسل و وضو بخواند. مسئله ۴۳۰ ـ اگر زن مستحاضه بخواهد نماز قضا بخواند، باید برای هر نماز کارهایی را که برای نماز ادا بر او واجب است بهجا آورد، و بنا بر احتیاط نمیتواند برای نماز قضا به کارهایی که برای نماز ادا انجام داده اکتفا کند. مسئله ۴۳۱ ـ اگر زن بداند خونی که از او خارج میشود خون زخم نیست، و مردد بین خون استحاضه و حیض و یا نفاس باشد، چنانچه شرعاً حکم حیض و نفاس را نداشته باشد باید به دستور استحاضه عمل کند، بلکه اگر شک داشته باشد که خون استحاضه است یا خونهای دیگر، چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید کارهای استحاضه را انجام دهد. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۳۹۰] [۳۹۱] استحاضه یکی از خونهایی که از زن خارج میشود خون استحاضه است، و زن را در موقع دیدن خون استحاضه «مستحاضه» میگویند. مسئله ۳۹۰ ـ خون استحاضه در بیشتر اوقات زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بیرون میآید و غلیظ هم نیست، ولی ممکن است گاهی سیاه یا سرخ و گرم و غلیظ باشد و با فشار و سوزش بیرون آید. مسئله ۳۹۱ ـ استحاضه سه قسم است: قلیله و متوسطه و کثیره. استحاضه قلیله: آن است که خون فقط روی پنبهای را که زن با خود برمیدارد آلوده کند و در آن فرو نرود. استحاضه متوسطه: آن است که خون در پنبه فرو رود، اگرچه در یک گوشه آن باشد، ولی از پنبه به دستمالی که معمولاً زنها برای جلوگیری از خون میبندند، نرسد. استحاضه کثیره: آن است که خون پنبه را فرا گرفته و به دستمال برسد. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۳۷۱] [۳۷۲] [۳۷۳] [۳۷۴] [۳۷۵] [۳۷۶] [۳۷۷] [۳۷۸] [۳۷۹] [۳۸۰] [۳۸۱] [۳۸۲] [۳۸۳] [۳۸۴] [۳۸۵] [۳۸۶] [۳۸۷] [۳۸۸] [۳۸۹] احکام غسل کردن مسئله ۳۷۱ ـ در غسل ارتماسی یا ترتیبی پاک بودن تمام بدن پیش از غسل لازم نیست، بلکه اگر به فرو رفتن در آب یا ریختن آب به قصد غسل، بدن پاک شود، غسل محقق میشود بهشرط آنکه آبی که با آن غسل میکند از پاک بودن خارج نشود، مثلاً با آب کر غسل کند. مسئله ۳۷۲ ـ کسی که از حرام جنب شده، چنانچه با آب گرم غسل کند اگرچه عرق میکند، غسل او صحیح است. مسئله ۳۷۳ ـ اگر در غسل جایی از ظاهر بدن نشسته بماند، غسل باطل است، ولی شستن داخل گوش و بینی و هر چه از باطن شمرده میشود، واجب نیست. مسئله ۳۷۴ ـ جایی را که شک دارد از ظاهر بدن است یا از باطن آن، باید آن را بشوید. مسئله ۳۷۵ ـ اگر سوراخ جای گوشواره و مانند آن بهقدری گشاد باشد که داخل آن از ظاهر شمرده شود، باید آن را شست وگرنه شستن آن لازم نیست. مسئله ۳۷۶ ـ چیزی را که مانع رسیدن آب به بدن است باید برطرف کند، و اگر پیش از آنکه مطمئن شود برطرف شده غسل نماید، غسل او باطل است. مسئله ۳۷۷ ـ اگر موقع غسل احتمال عقلایی بدهد چیزی که مانع از رسیدن آب باشد در بدن او هست، باید وارسی کند تا مطمئن شود که مانعی نیست. مسئله ۳۷۸ ـ در غسل باید موهای کوتاهی را که جزء بدن حساب میشود بشوید، و شستن موهای بلند واجب نیست، بلکه اگر آب را طوری به پوست برساند که آنها تر نشود، غسل صحیح است، ولی اگر رساندن آب به پوست بدون شستن آنها ممکن نباشد باید آنها را بشوید که آب به بدن برسد. مسئله ۳۷۹ ـ تمام شرطهایی که برای صحیح بودن وضو ذکر شد، مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن، در صحیح بودن غسل هم شرط است، ولی در غسل لازم نیست بدن را از بالا به پایین بشوید، و نیز در غسل ترتیبی لازم نیست بعد از شستن سر و گردن فوراً بدن را بشوید، پس اگر بعد از شستن سر و گردن صبر کند و بعد از مدتی بدن را بشوید اشکال ندارد، بلکه لازم نیست تمام سر و گردن یا بدن را یک مرتبه بشوید، پس جایز است مثلاً سر را شسته و بعد از مدتی گردن را بشوید. ولی کسی که نمیتواند از بیرون آمدن ادرار یا مدفوع خودداری کند، اگر بهاندازهای که غسل کند و نماز بخواند، ادرار یا مدفوع از او بیرون نمیآید، باید فوراً غسل کند و بعد از غسل هم فوراً نماز بخواند. مسئله ۳۸۰ ـ کسی که پول حمامی را بدون اینکه بداند حمامی راضی است بخواهد نسیه بگذارد، اگرچه بعد حمامی را راضی کند، غسل او باطل است. مسئله ۳۸۱ ـ اگر حمامی راضی باشد که پول حمام نسیه بماند، ولی کسی که غسل میکند قصدش این باشد که طلب او را ندهد یا از مال حرام بدهد، غسل او باطل است. مسئله ۳۸۲ ـ اگر پولی را که خمس آن را نداده به حمامی بدهد، اگرچه مرتکب حرام شده ولی ظاهر این است که غسل او صحیح باشد و ذمّهاش به مستحقّین خمس مشغول میشود. مسئله ۳۸۳ـ اگر شک کند که غسل کرده یا نه، باید غسل کند، و امّا اگر بعد از تمام شدن غسل و وقتی که عرفاً غسل به پایان رسیده، شک کند که قسمتی از سر و گردن یا بدن را شسته یا نه، درصورتی که عادت داشته کارهای غسل را پی در پی و با رعایت موالات انجام دهد و میداند بخش عمدهای از اعضای غسل را شسته، به شکّش اعتنا نکند. مسئله ۳۸۴ ـ اگر در بین غسل، حدث اصغر از او سر زند، مثلاً ادرار کند، لازم نیست غسل را رها کرده و غسل دیگری بنماید، بلکه میتواند غسل خود را تمام نماید و ـ بنا بر احتیاط لازم ـ باید وضو هم بگیرد، ولی اگر از غسل ترتیبی به ارتماسی و یا از ارتماسی به ترتیبی عدول نماید، لازم نیست وضو هم بگیرد. مسئله ۳۸۵ ـ اگر از جهت تنگی وقت وظیفه مکلّف تیمم بوده ولی به خیال اینکه بهاندازه غسل و نماز وقت دارد، غسل کند، در صورتی که در انجام غسل قصد قربت کرده باشد، غسل او صحیح است هرچند برای انجام نماز غسل نموده باشد. مسئله ۳۸۶ ـ کسی که جنب شده اگر بعد از نماز شک کند که غسل کرده یا نه، نمازهایی را که خوانده صحیح است، ولی برای نمازهای بعد باید غسل کند. و در صورتی که بعد از نماز، حدث اصغر از او صادر شده باشد لازم است وضو هم بگیرد، و اگر وقت باقی است ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نمازی را که خوانده اعاده نماید. مسئله ۳۸۷ ـ کسی که چند غسل بر او واجب است میتواند به نیت همه آنها یک غسل بهجا آورد، همچنین اگر یک غسل از آنها را قصد کند، از بقیه کفایت میکند. مسئله ۳۸۸ ـ اگر بر جایی از بدن، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، چنانچه بخواهد غسل را ترتیبی بهجا آورد، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد. و همچنین اگر بخواهد وضو بگیرد در مورد آیه قرآن بلکه در مورد اسم خداوند نیز بنا بر احتیاط واجب. مسئله ۳۸۹ ـ کسی که غسل جنابت کرده نباید برای نماز وضو بگیرد، بلکه با غسلهای واجب دیگر ـ غیر غسل از استحاضه متوسطه ـ و با غسلهای مستحب که در مسأله (۶۳۳) میآید نیز میتواند بدون وضو نماز بخواند، اگرچه احتیاط مستحب آن است که وضو هم بگیرد. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۳۴۴] [۳۴۵] [۳۴۶] [۳۴۷] [۳۴۸] [۳۴۹] [۳۵۰] [۳۵۱] [۳۵۲] [۳۵۳] [۳۵۴] [۳۵۵] [۳۵۶] [۳۵۷] [۳۵۸] [۳۵۹] [۳۶۰] [۳۶۱] [۳۶۲] [۳۶۳] [۳۶۴] [۳۶۵] [۳۶۶] [۳۶۷] [۳۶۸] [۳۶۹] [۳۷۰] فهرست احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است چیزهایی که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام جنابت مسئله ۳۴۴ ـ به دو چیز انسان جنب میشود: اوّل: نزدیکی. دوّم: بیرون آمدن منی، در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، با اختیار باشد یا بیاختیار. مسئله ۳۴۵ ـ اگر رطوبتی از مرد خارج شود و نداند منی است یا ادرار یا غیر اینها، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن بدن سست شده، آن رطوبت حکم منی را دارد، و اگر هیچیک از این سه نشانه یا بعضی از اینها را نداشته باشد، حکم منی را ندارد. ولی در مریض لازم نیست آن رطوبت با جستن بیرون آمده باشد، و در موقع بیرون آمدن بدن سست شود، بلکه اگر با شهوت بیرون آید در حکم منی است. و رطوبتی که زنان در موقع ملاعبه یا تصوّرات شهوتانگیز در خود موضع احساس میکنند و آن رطوبت بهاندازهای زیاد نیست که جاهای دیگر را آلوده کند، پاک است و غسل ندارد و وضو را نیز باطل نمیکند و امّا اگر زیاد باشد به حدّی که صدق (انزال) کند و لباس را آلوده نماید در صورتی که همراه با رسیدن زن به اوج لذّت جنسی و ارضای کامل (ارگاسم) باشد، نجس و موجب جنابت است، بلکه اگر همراه با آن هم نباشد ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نجس و موجب جنابت میباشد، و در مواردی که زن شک داشته باشد رطوبت به این حد از زیادی رسیده یا نه و یا شک در اصل خروج رطوبت داشته باشد، غسل واجب نیست و وضو و غسل هم باطل نمیشود. مسئله ۳۴۶ ـ اگر از مردی که مریض نیست آبی بیرون آید که یکی از سه نشانهای که در مسأله پیش گفته شد داشته باشد و نداند نشانههای دیگر را داشته یا نه، جنب محسوب نمیشود و غسل بر او لازم نیست. مسئله ۳۴۷ ـ مستحب است انسان بعد از بیرون آمدن منی ادرار کند، و اگر ادرار نکند و بعد از غسل رطوبتی از او بیرون آید که نداند منی است یا رطوبت دیگر، حکم منی را دارد. مسئله ۳۴۸ ـ اگر انسان با زنی نزدیکی کند و بهاندازه ختنهگاه یا بیشتر داخل شود، در قبل باشد یا در دبر، بالغ باشند یا نابالغ، اگرچه منی بیرون نیاید هر دو جنب میشوند. مسئله ۳۴۹ ـ اگر شک کند که به مقدار ختنهگاه داخل شده یا نه، غسل بر او واجب نیست. مسئله ۳۵۰ ـ اگر ـ نعوذ بالله ـ با حیوانی نزدیکی نماید و منی از او بیرون آید، غسل تنها کافی است، و اگر منی بیرون نیاید، چنانچه پیش از نزدیکی وضو داشته باز هم غسل تنها کافی است، و اگر وضو نداشته احتیاط واجب آن است که غسل کند و وضو هم بگیرد. و همچنین است حکم در نزدیکی نمودن با مرد یا پسر. مسئله ۳۵۱ ـ اگر منی از جای خود حرکت کند و بیرون نیاید، یا انسان شک کند که منی از او بیرون آمده یا نه، غسل بر او واجب نیست. مسئله ۳۵۲ ـ کسی که نمیتواند غسل کند ولی تیمم برایش ممکن است، بعد از داخل شدن وقت نماز هم میتواند با همسر خود نزدیکی کند. مسئله ۳۵۳ ـ اگر در لباس خود منی ببیند و بداند که از خود اوست و برای آن غسل نکرده باید غسل کند، و نمازهایی را که یقین دارد بعد از بیرون آمدن منی خوانده قضا کند، ولی نمازهایی را که احتمال میدهد پیش از بیرون آمدن آن منی خوانده، لازم نیست قضا نماید. چیزهایی که بر جنب حرام است مسئله ۳۵۴ ـ پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن یا به اسم خداوند متعال با تفصیلی که در بخش وضو گذشت. دوّم: وارد شدن به مسجد الحرام، و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوّم: توقـف در مساجـد دیگر، و همچنین ـ بنا بر احتیاط واجب ـ در حرم امامان(علیهم السلام)، ولی اگر از مسجد عبور کند مثل اینکه از یک درِ مسجد داخل و از درِ دیگر خارج شود، مانعی ندارد. چهارم: داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی، و همچنین گذاشتن چیزی در آن هرچند خودش وارد مسجد نشود، بنا بر احتیاط لازم. پنجم: خواندن هریک از آیات سجده واجب در قرآن، و سجدههای واجب در سوره «سجده» آیه پانزدهم ، و سوره «فصلت» آیه سی و هفتم ، و سوره «النجم» آیه شصت و دوم ، و سوره «علق» آیه نوزدهم میباشد. چیزهایی که بر جنب مکروه است مسئله ۳۵۵ ـ نُه چیز بر جنب مکروه است: اوّل و دوّم: خوردن و آشامیدن، ولی اگر صورت و دستها را بشوید و مضمضه بکند مکروه نیست، و اگر تنها دستها را بشوید کراهت کمتر میشود. سوّم: خواندن بیش از هفت آیه از قرآن که سجده واجب ندارد بنا بر مشهور کراهت دارد. چهارم: رساندن جایی از بدن به جلد و حاشیه و بین خطهای قرآن. پنجم: همراه داشتن قرآن. ششم: خوابیدن، ولی اگر وضو بگیرد یا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل تیمم کند مکروه نیست. هفتم: خضاب کردن به حنا و مانند آن. هشتم: مالیدن روغن به بدن. نهم: نزدیکی کردن بعد از آنکه محتلم شده، یعنی در خواب منی از او بیرون آمده است. غسل جنابت مسئله ۳۵۶ ـ غسل جنابت برای خواندن نماز واجب و مانند آن واجب میباشد، ولی برای نماز میت، و سجده سهو، و سجده شکر، و سجدههای واجب قرآن، غسل جنابت لازم نیست. مسئله ۳۵۷ ـ لازم نیست در وقت غسل، نیت کند که غسل واجب میکند، بلکه اگر فقط به قصد قربت، یعنی برای تذلل در پیشگاه خداوند عالم غسل کند کافی است. مسئله ۳۵۸ ـ اگر یقین کند وقت نماز شده و نیت غسل واجب کند بعد معلوم شود که پیش از وقت غسل کرده، غسل او صحیح است. مسئله ۳۵۹ ـ غسل جنابت را به دو قسم میشود انجام داد: ترتیبی و ارتماسی. غسل ترتیبی مسئله ۳۶۰ ـ در غسل ترتیبی باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اول تمام سر و گردن و سپس تمام بدن را به نیت غسل بشوید. و بهتر آن است که شستن طرف راست بدن را بر طرف چپ مقدم نماید. و چنانچه عمداً و یا از بابت کوتاهی در فراگیری احکام غسل شستن تمام سر و گردن را بر شستن بدن مقدم ننماید بنا بر احتیاط لازم غسلش باطل است. و نیز در انجام غسل ـ بنا بر احتیاط لازم ـ کافی نیست در حالی که سر و یا گردن و یا بدن در زیر آب است با حرکت دادن آن نیت غسل نماید بلکه باید عضوی را که میخواهد غسل بدهد چنانچه در زیر آب است آن را بیرون آورده و سپس به نیت غسل بشوید. مسئله ۳۶۱ ـ در صورتی که بدن را قبل از سر بشوید، لازم نیست غسل را اعاده کند بلکه چنانچه بدن را دوباره بشوید، غسل او صحیح خواهد شد. مسئله ۳۶۲ ـ اگر یقین نکند که هر دو قسمت یعنی سر و گردن و بدن را کاملاً غسل داده، باید برای آنکه یقین کند، هر قسمتی را که میشوید مقداری از قسمت دیگر را هم با آن قسمت بشوید. مسئله ۳۶۳ ـ اگر بعد از غسل بفهمد جایی از بدن را نشسته، و نداند کجای بدن است، دوباره شستن سر لازم نیست، و فقط هر جایی را از بدن که احتمال میدهد نشسته باید بشوید. مسئله ۳۶۴ ـ اگر بعد از غسل بفهمد مقداری از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار کافی است. و اگر از طرف راست باشد احتیاط مستحب آن است که بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشوید. و اگر از سر و گردن باشد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره بدن را بشوید. مسئله ۳۶۵ ـ اگر پیش از تمام شدن غسل، در شستن مقداری از طرف چپ یا طرف راست شک کند، لازم است که آن مقدار را بشوید، و اگر در شستن مقداری از سر و گردن شک کند ـ بنا بر احتیاط لازم ـ باید بعد از شستن آن، دوباره بدن را بشوید. غسل ارتماسی غسل ارتماسی به دو نحو انجام میگیرد: «دفعی» و «تدریجی». مسئله ۳۶۶ ـ در غسل ارتماسی دفعی باید در یک آن، آب تمام بدن را فرا بگیرد، ولی معتبر نیست که قبل از شروع در غسل، تمام بدن بیرون آب باشد، بلکه اگر مقداری از آن بیرون باشد و به نیت غسل در آب فرو رود کفایت میکند. مسئله ۳۶۷ ـ در غسل ارتماسی تدریجی باید بدن را به نیت غسل تدریجاً با حفظ وحدت عرفی در آب فرو برد، و در این قسم لازم است که هر عضو قبل از غسل دادن آن بیرون آب باشد. مسئله ۳۶۸ ـ اگر بعد از غسل ارتماسی بفهمد که به مقداری از بدن آب نرسیده، چه جای آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند. مسئله ۳۶۹ ـ اگر برای غسل ترتیبی وقت ندارد و برای ارتماسی وقت دارد، باید غسل ارتماسی کند. مسئله ۳۷۰ ـ کسی که برای حج یا عمره احرام بسته نباید غسل ارتماسی کند، ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کند غسلش صحیح است. ◀ بازگشت به فهرست
-
غسلهای واجب غسلهای واجب هفت است: اوّل: غسل جنابت. دوّم: غسل حیض. سوّم: غسل نفاس. چهارم: غسل استحاضه. پنجم: غسل مسّ میت. ششم: غسل میت. هفتم: غسلی که به واسطه نذر و قسَم و مانند اینها واجب میشود. و اگر کسوف کلّی، یا خسوف کلّی شود، و مکلّف عمداً نماز آیات را نخواند تا قضا شود ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید برای قضای آن غسل کند. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۳۲۳] [۳۲۴] [۳۲۵] [۳۲۶] [۳۲۷] [۳۲۸] [۳۲۹] [۳۳۰] [۳۳۱] [۳۳۲] [۳۳۳] [۳۳۴] [۳۳۵] [۳۳۶] [۳۳۷] [۳۳۸] [۳۳۹] [۳۴۰] [۳۴۱] [۳۴۲] [۳۴۳] احکام وضوی جبیره چیزی که با آن زخم و شکستگی را میبندند، و دوایی که روی زخم و مانند آن میگذارند «جبیره» نامیده میشود. مسئله ۳۲۳ ـ اگر در یکی از جاهای وضو زخم یا دمل یا شکستگی باشد، چنانچه روی آن باز است و آب ضرر ندارد، باید به طور معمول وضو گرفت. مسئله ۳۲۴ ـ اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت و دستها است و روی آن باز است و آب ریختن روی آن ضرر دارد، باید اطراف زخم یا دمل را ـ بهطوری که در وضو ذکر شد ـ از بالا به پایین بشوید، و بهتر آن است که چنانچه کشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد دست تر بر آن بکشد، و بعد پارچه پاکی روی آن بگذارد و دست تر را روی پارچه نیز بکشد. و اما در شکستگی لازم است تیمم بنماید. مسئله ۳۲۵ ـ اگر زخم یا دمل یا شکستگی در جلوی سر یا روی پاها است و روی آن باز است، چنانچه نتواند آن را مسح کند به این معنی که زخم مثلاً تمام محل مسح را گرفته باشد، یا آنکه از مسح جاهای سالم نیز متمکن نباشد، در این صورت لازم است تیمّم نماید، و بنا بر احتیاط مستحب وضو نیز گرفته و پارچه پاکی روی آن بگذارد، و روی پارچه را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند. مسئله ۳۲۶ ـ اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد، چنانچه باز کردن آن بدون مشقت ممکن است و آب هم برای آن ضرر ندارد، باید باز کند و وضو بگیرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، یا جلوی سر و روی پاها باشد. مسئله ۳۲۷ ـ اگر زخم یا دمل یا شکستگی که بسته است در صورت یا دستها باشد، چنانچه باز کردن و ریختن آب روی آن ضرر دارد، باید مقداری را که ممکن است از اطراف شسته ـ و بنا بر احتیاط واجب ـ روی جبیره را مسح نماید. مسئله ۳۲۸ ـ اگر نمیشود روی زخم را باز کرد ولی زخم و چیزی که روی آن گذاشته شده پاک است، و رساندن آب به زخم ممکن است و ضرر هم ندارد، باید آب را به روی زخم از بالا به پایین برساند، و اگر زخم یا چیزی که روی آن گذاشته شده نجس است، چنانچه آب کشیدن آن و رساندن آب به روی زخم ممکن باشد باید آن را آب بکشد، و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتی که آب برای زخم ضرر ندارد ولی آب کشیدن آن ممکن نیست، یا باز کردن زخم موجب مشقت یا ضرر است باید تیمم نماید. مسئله ۳۲۹ ـ اگر جبیره تمام بعضی از اعضای وضو را فرا گرفته باشد، وضوی جبیرهای کافی است، ولی اگر تمام اعضای وضو را یا بیشتر آن گرفته باشد بنا بر احتیاط باید تیمم نماید و وضوی جبیره نیز بگیرد. مسئله ۳۳۰ ـ لازم نیست جبیره از جنس چیزهایی باشد که نماز در آن جایز است، بلکه اگر از ابریشم یا از اجزاء پاک حیوان حرام گوشت باشد، مسح بر آن جایز است. مسئله ۳۳۱ ـ کسی که در کف دست و انگشتها جبیره دارد، و در موقع وضو دست تر روی آن کشیده است، سر و پا را با همان رطوبت مسح کند. مسئله ۳۳۲ ـ اگر جبیره تمام پهنای روی پا را گرفته ولی مقداری از طرف انگشتان و مقداری از طرف بالای پا باز است، باید جاهایی که باز است روی پا را، و جایی که جبیره است روی جبیره را مسح کند. مسئله ۳۳۳ ـ اگر در صورت یا دستها چند جبیره باشد، باید بین آنها را بشوید، و اگر جبیرهها در سر یا روی پاها باشد، باید بین آنها را مسح کند، و در جاهایی که جبیره است باید به دستور جبیره عمل نماید. مسئله ۳۳۴ ـ اگر جبیره بیشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن بدون مشقت ممکن نیست باید تیمم نماید، مگر اینکه جبیره در مواضع تیمم باشد که در این صورت لازم است ـ بنا بر احتیاط واجب ـ بین وضو و تیمم جمع نماید. و در هر دو صورت اگر برداشتن جبیره بدون مشقت ممکن است باید جبیره را بردارد، پس اگر زخم در صورت و دستها است اطراف آن را بشوید، و اگر در سر یا روی پاها است اطراف آن را مسح کند، و برای جای زخم به دستور جبیره عمل نماید. مسئله ۳۳۵ ـ اگر در جای وضو زخم و جراحت و شکستگی نیست، ولی به جهت دیگری آب برای آن ضرر دارد، باید تیمم کند. مسئله ۳۳۶ ـ اگر جایی از اعضای وضو را فصد کرده و آب برای آن ضرر ندارد ولی به دلیل بند نیامدن خون و امثال آن نمیتواند آن را آب بکشد لازم است تیمم نماید، و اگر آب برای آن ضرر دارد باید به دستور جبیره عمل کند. مسئله ۳۳۷ ـ اگر در جای وضو یا غسل چیزی چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست، یا بهقدری مشقت دارد که نمیشود تحمّل کرد، وظیفهاش تیمم است مگر آنکه آن چیز در مواضع تیمم باشد که در این صورت لازم است بین وضو و تیمم جمع کند، و اگر آن چیزی که چسبیده دوا باشد حکم جبیره را دارد. مسئله ۳۳۸ ـ در غیر غسل میت از سایر اغسال، غسل جبیرهای مثل وضوی جبیرهای است، ولی باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ آن را ترتیبی بهجا آورند، و اگر در بدن زخم یا دمل باشد مکلف مخیر است غسل کند یا تیمم نماید، و در صورتی که غسل را اختیار کند و روی زخم باز باشد احتیاط مستحب آن است که پارچه پاکی روی زخم یا دمل باز گذاشته و روی پارچه را مسح نماید. و اما اگر در بدن شکستگی باشد باید غسل نماید، و احتیاطاً روی جبیره را هم مسح کند، و در صورتی که مسح روی جبیره ممکن نباشد یا اینکه محل شکسته باز باشد لازم است تیمم کند، پس اگر محل شکستگی باز باشد باید تیمم کند و اگر بسته باشد باید غسل نماید و روی جبیره را مسح کند و اگر مسح روی جبیره ممکن نباشد، پس در صورتی که جبیره خارج از اعضای تیمم است باید تیمم کند و اگر جبیره در اعضای تیمم است، بنا بر احتیاط واجب هم غسل (بدون مسح قسمت آسیب دیده) و هم تیمم نماید. مسئله ۳۳۹ ـ کسی که وظیفه او تیمم است اگر در بعضی از جاهای تیمم او زخم یا دمل یا شکستگی باشد، باید به دستور وضوی جبیرهای، تیمم جبیرهای نماید. مسئله ۳۴۰ ـ کسی که باید با وضو یا غسل جبیرهای نماز بخواند، چنانچه بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف نمیشود، میتواند در اوّل وقت نماز بخواند، ولی اگر امید دارد که تا آخر وقت عذر او برطرف شود، بهتر آن است که صبر کند، و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو یا غسل جبیرهای بهجا آورد. و در صورتی که اوّل وقت نماز را خواند و تا آخر وقت عذرش برطرف شد، احتیاط مستحب آن است که وضو گرفته یا غسل کرده و نماز را اعاده نماید. مسئله ۳۴۱ ـ اگر پانسمان بر ظاهر چشم باشد و بیماری درون چشم است وظیفه تیمم است. مسئله ۳۴۲ ـ کسی که نمیداند وظیفهاش تیمم است یا وضوی جبیرهای باید هر دو را بهجا آورد. مسئله ۳۴۳ ـ نمازهایی را که انسان با وضوی جبیرهای خوانده صحیح است، و میتواند با آن وضو نمازهای بعدی را نیز بهجا آورد، ولی اگر وظیفهاش جمع بین وضوی جبیرهای و تیمم بودهاست بعد از برطرف شدن عذر برای نمازهای بعدی باید وضو بگیرد. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۲۹۸] [۲۹۹] [۳۰۰] [۳۰۱] [۳۰۲] [۳۰۳] [۳۰۴] [۳۰۵] [۳۰۶] [۳۰۷] [۳۰۸] [۳۰۹] [۳۱۰] [۳۱۱] [۳۱۲] [۳۱۳] [۳۱۴] [۳۱۵] [۳۱۶] [۳۱۷] [۳۱۸] [۳۱۹] [۳۲۰] [۳۲۱] [۳۲۲] فهرست احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل میکند احکام وضو مسئله ۲۹۸ ـ کسی که در کارهای وضو و شرایط آن مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک میکند، باید به شک خود اعتنا نکند. مسئله ۲۹۹ ـ اگر شک کند که وضوی او باطل شده یا نه، بنا میگذارد که وضوی او باقی است، ولی اگر بعد از ادرار استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون آید که نداند ادرار است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است. مسئله ۳۰۰ ـ کسی که شک دارد وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد. مسئله ۳۰۱ ـ کسی که میداند وضو گرفته و حدثی هم از او سر زده ـ مثلاً ادرار کرده ـ اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنانچه پیش از نماز است باید وضو بگیرد و اگر در بین نماز است باید نماز را بشکند و وضو بگیرد، و اگر بعد از نماز است نمازی که خوانده صحیح است، و برای نمازهای بعد باید وضو بگیرد. مسئله ۳۰۲ ـ اگر بعد از وضو یا در بین آن یقین کند که بعضی جاها را نشسته یا مسح نکرده است، چنانچه رطوبت جاهایی که پیش از آن است به جهت طول مدّت خشک شده، باید دوباره وضو بگیرد، و اگر خشک نشده یا به جهت گرمی هوا و مانند آن خشک شده، باید جایی را که فراموش کرده و آنچه بعد از آن است بشوید یا مسح کند. و اگر در بین وضو در شستن یا مسح کردن جایی شک کند، باید به همین دستور عمل نماید. مسئله ۳۰۳ ـ اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نمازش صحیح است، ولی باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد. مسئله ۳۰۴ ـ اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید وضو بگیرد و نماز را دوباره بخواند. مسئله ۳۰۵ ـ اگر بعد از نماز بفهمد که وضوی او باطل شده ولی شک کند که قبل از نماز باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است. مسئله ۳۰۶ ـ اگر انسان مرضی دارد که ادرار او قطره قطره میریزد یا نمیتواند از بیرون آمدن مدفوع خودداری کند، چنانچه یقین دارد که از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا میکند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا میکند بخواند، و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد، فقط کارهای واجب نماز را بهجا آورد و کارهای مستحب مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نماید. مسئله ۳۰۷ ـ اگر به مقدار وضو و قسمتی از نماز مهلت پیدا میکند و در بین نماز یک دفعه یا چند دفعه ادرار یا مدفوع از او خارج میشود، احتیاط لازم آن است که در مهلتی که دارد وضو گرفته و نماز بخواند، ولی در میان نماز یا بعد از نماز لازم نیست به سبب ادرار یا مدفوع خارج شده، وضو را تجدید کند بلکه حتّی یک وضو برای چندین نمازش کافی است، مگر اینکه چیز دیگری که وضو را باطل میکند، مانند خواب از او سر بزند و یا ادرار و مدفوع به طور طبیعی از او خارج شود، و بهتر است برای نماز بعدی وضو بگیرد. مسئله ۳۰۸ ـ کسی که ادرار یا مدفوع طوری پیدرپی از او خارج میشود که به مقدار وضو و قسمتی از نماز مهلت پیدا نمیکند، یک وضو برای چندین نمازش کافی است، مگر اینکه چیز دیگری که وضو را باطل میکند، مانند خواب از او سر بزند، و یا ادرار و مدفوع به طور طبیعی از او خارج شود، و بهتر آن است که برای هر نماز یک وضو بگیرد، ولی برای سجده و تشهّد قضا شده و نماز احتیاط وضوی دیگری لازم نیست. مسئله ۳۰۹ ـ کسی که ادرار یا مدفوع پیدرپی از او خارج میشود، لازم نیست بعد از وضو فوراً نماز بخواند، اگرچه بهتر این است که به نماز مبادرت نماید. مسئله ۳۱۰ ـ کسی که ادرار یا مدفوع پیدرپی از او خارج میشود، بعد از وضو گرفتن جایز است که نوشته قرآن را مس نماید اگرچه در غیر حال نماز باشد. مسئله ۳۱۱ ـ کسی که ادرار او قطره قطره میریزد، باید برای نماز بهوسیله کیسهای که در آن پنبه یا چیز دیگری است که از رسیدن ادرار به جاهای دیگر جلوگیری میکند خود را حفظ نماید، و احتیاط واجب آن است که پیش از هر نماز مخرج ادرار را که نجس شده آب بکشد. و نیز کسی که نمیتواند از بیرون آمدن مدفوع خودداری کند، چنانچه ممکن باشد باید به مقدار نماز از رسیدن مدفوع به جاهای دیگر جلوگیری نماید. و احتیاط واجب آن است که اگر مشقّت ندارد، برای هر نماز مخرج مدفوع را آب بکشد. مسئله ۳۱۲ ـ کسی که نمیتواند از بیرون آمدن ادرار یا مدفوع خودداری کند، در صورتی که ممکن باشد به مقدار نماز از خارج شدن ادرار یا مدفوع جلوگیری نماید، بهتر آن است که جلوگیری نماید، اگرچه خرج داشته باشد. بلکه اگر مرض او به آسانی معالجه شود، بهتر آن است که خود را معالجه نماید. مسئله ۳۱۳ ـ کسی که نمیتواند از بیرون آمدن ادرار یا مدفوع خودداری کند، بعد از آنکه مرض او خوب شد، لازم نیست نمازهایی را که در وقت مرض مطابق وظیفهاش خوانده قضا نماید. ولی اگر در بین وقت نماز مرض او خوب شود، باید بنا بر احتیاط لازم نمازی را که در آن وقت خوانده دوباره بخواند. مسئله ۳۱۴ ـ اگر کسی مرضی دارد که نمیتواند از خارج شدن باد جلوگیری کند، باید به وظیفه کسانی که نمیتوانند از بیرون آمدن ادرار یا مدفوع خودداری کنند عمل نماید. چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت مسئله ۳۱۵ ـ برای شش چیز وضو گرفتن واجب است: اوّل: برای نمازهای واجب غیر از نماز میت. و در نمازهای مستحب وضو شرط صحت است. دوّم: برای سجده و تشهّد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده، مثلاً ادرار کرده باشد، ولی برای سجده سهو واجب نیست وضو بگیرد. سوّم: برای طواف واجب خانه کعبه که جزء حج یا عمره باشد. چهارم: اگر نذر یا عهد کرده، یا قسَم خورده باشد که وضو بگیرد. پنجم: اگر نذر کرده باشد که قرآن را مثلاً ببوسد. ششم: برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده، یا برای بیرون آوردن آن از دستشویی و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند. ولی چنانچه معطّل شدن به مقدار وضو بیاحترامی به قرآن باشد، باید بدون اینکه وضو بگیرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بکشد. مسئله ۳۱۶ ـ مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مس آن اشکال ندارد. مسئله ۳۱۷ ـ جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس نمودن آنان بی احترامی به قرآن باشد باید از آن جلوگیری کنند. مسئله ۳۱۸ ـ کسی که وضو ندارد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانی نوشته شده باشد، مس نماید. و بهتراست که اسم مبارک پیامبر و امامان و حضرت زهرا(علیهم السلام) را هم مس ننماید. مسئله ۳۱۹ ـ وضو هر وقت بگیرد چه قبل از وقت نماز نزدیک به آن، یا با فاصله، و چه بعد از دخول وقت اگر به قصد قربت باشد صحیح است، و نیت وجوب و استحباب لازم نیست بلکه اگر اشتباهاً نیت وجوب کند و بعد معلوم شود واجب نبوده وضو صحیح است. مسئله ۳۲۰ ـ کسی که یقین دارد وقت داخل شده، اگر نیت وضوی واجب کند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوی او صحیح است. مسئله ۳۲۱ ـ مستحب است کسی که وضو دارد برای هر نماز دوباره وضو بگیرد، و بعضی از فقهاء فرمودهاند: مستحب است انسان برای نماز میت، و زیارات اهل قبور، و رفتن به مسجد و حرم امامان(علیهم السلام)، و برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن، و مس حاشیه قرآن، و برای خوابیدن وضو بگیرد. ولی مستحب بودن وضو در این موارد ثابت نیست. بلی اگر به احتمال مستحب بودنش وضو بگیرد وضویش صحیح است، و هر کاری که باید با وضو انجام داد میتواند بهجا آورد، مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند. چیزهایی که وضو را باطل میکند مسئله ۳۲۲ ـ هفت چیز وضو را باطل میکند: اوّل: ادرار، و در حکم ادرار است ظاهراً رطوبت مشتبهی که از انسان بعد از ادرار و قبل از استبراء خارج میشود. دوّم: مدفوع. سوّم: باد معده و روده که از مخرج مدفوع خارج شود. چهارم: خوابی که به واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود، ولی اگر چشم نبیند و گوش بشنود وضو باطل نمیشود. پنجم: چیزهایی که عقل را از بین میبرد، مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی. ششم: استحاضه زنان که بعداً ذکر خواهد شد. هفتم: جنابت، بلکه بنا بر احتیاط مستحب هر کاری که برای آن باید غسل کرد. ◀ بازگشت به فهرست
-
شماره مسئله ▼ [۲۳۵] [۲۳۶] [۲۳۷] [۲۳۸] [۲۳۹] [۲۴۰] [۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷] [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰] [۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] [۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰] [۲۶۱] [۲۶۲] [۲۶۳] [۲۶۴] [۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷] [۲۶۸] [۲۶۹] [۲۷۰] [۲۷۱] [۲۷۲] [۲۷۳] [۲۷۴] [۲۷۵] [۲۷۶] [۲۷۷] [۲۷۸] [۲۷۹] [۲۸۰] [۲۸۱] [۲۸۲] [۲۸۳] [۲۸۴] [۲۸۵] [۲۸۶] [۲۸۷] [۲۸۸] [۲۸۹] [۲۹۰] [۲۹۱] [۲۹۲] [۲۹۳] [۲۹۴] [۲۹۵] [۲۹۶] [۲۹۷] فهرست واجبات وضو وضوی ارتماسی دعاهای هنکام وضو شرایط وضو پاکبودن آب مطلقبودن آب مباحبودن آب پاک بودن اعضاء وضو وقت کافی برای وضوء ونماز قصدقربت ترتیب موالات مباشرت ضررنداشتن آب عدم مانع واجبات وضو مسئله ۲۳۵ ـ در وضو واجب است صورت و دستها را بشویند، و جلوی سر و روی پاها را مسح کنند مسئله ۲۳۶ ـ درازای صورت را باید از بالای پیشانی جایی که موی سر بیرون میآید تا آخر چانه شست، و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شست قرار میگیرد باید شسته شود، و اگر مختصری از این مقدار را نشویند وضو باطل است، و اگر انسان یقین نکند که این مقدار کاملاً شسته شده باید برای اینکه یقین کند، کمی اطراف آن را هم بشوید. مسئله ۲۳۷ ـ اگر صورت کسی در ناحیه چانه، بلندتر از مردم معمولی باشد، لازم است تمام صورت خود را بشوید و چنانچه در پیشانی او مو روییده یا جلوی سرش مو ندارد باید در نظر بگیرد مردم معمولی از هر جا صورت خود را میشویند، او هم از همان جا به اندازه معمول، پیشانی را بشوید. امّا شخصی که به دلیل بزرگی صورت یا کوچکی آن در جهت عرض یا به سبب بلندی انگشتان یا کوتاهی آنها، خلقت متناسب و معمولی ندارد باید انگشتانی را که متناسب با چهره او است در نظر گرفته و مقدار بین انگشت وسط و شَستِ چنین دستی را بشوید. مسئله ۲۳۸ ـ اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشههای چشم و لب او هست که نمیگذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، باید پیش از وضو وارسی کند که اگر هست برطرف نماید. مسئله ۲۳۹ ـ اگر پوست صورت از لای مو پیدا باشد باید آب را به پوست برساند، و اگر پیدا نباشد شستن مو کافی است و رساندن آب به زیر آن لازم نیست. مسئله ۲۴۰ ـ اگر شک کند پوست صورت از لای مو پیدا است یا نه، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید مو را بشوید، و آب را به پوست هم برساند. مسئله ۲۴۱ ـ شستن توی بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمیشود واجب نیست، ولی انسان اگر یقین نکند که از جاهایی که باید شسته شود چیزی باقی نمانده، واجب است برای آنکه یقین کند، مقداری از آنها را هم بشوید، و کسی که این امر را نمیدانسته اگر نداند در وضویی که گرفته مقدار لازم را شسته یا نه، نمازهایی را که با آن وضو خوانده صحیح است و لازم نیست برای نماز بعدی دوباره وضو بگیرد. مسئله ۲۴۲ ـ باید دستها و همچنین صورت را ـ بنا بر احتیاط لازم ـ از بالا به پایین شست، و اگر از پایین به بالا بشوید وضو باطل است. مسئله ۲۴۳ ـ اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه تری دست بهقدری باشد که به واسطه کشیدن دست آب آنها را فرا گیرد کافی است، و لازم نیست که بر آنها جاری شود. مسئله ۲۴۴ ـ بعد از شستن صورت باید دست راست، و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید. مسئله ۲۴۵ ـ اگر انسان یقین نکند که آرنج را کاملاً شسته، باید برای آنکه یقین کند، مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید. مسئله ۲۴۶ ـ کسی که پیش از شستن صورت دستهای خود را تا مچ شسته، در موقع وضو باید تا سر انگشتان بشوید، و اگر فقط تا مچ بشوید وضوی او باطل است. مسئله ۲۴۷ ـ در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اوّل واجب، و مرتبه دوّم مستحب، و مرتبه سوّم و بیشتر از آن حرام میباشد، و شستن مرتبه اوّل وقتی تمام میشود که به قصد وضو آن مقدار آب به صورت یا دست بریزد که آب تمام آن را فرا بگیرد و دیگر جایی برای احتیاط باقی نماند، پس اگر به قصد شستن مرتبه اوّل مثلاً ده مرتبه آب به صورت بریزد تا اینکه آب همه آن را فرا بگیرد اشکال ندارد، و تا وقتی که قصد وضو و شستن صورت مثلاً نکند شستن اوّل محقق نمیشود، پس میتواند چند مرتبه همه صورت را بشوید و در آخرین مرتبه که آب میریزد قصد شستن وضویی نماید، ولی اعتبار قصد در شستن دوّم خالی از اشکال نیست، و احتیاط لازم آن است که بیش از یک مرتبه بعد از مرتبه اوّل صورت و یا دستها را نشوید اگرچه به قصد وضو هم نباشد. مسئله ۲۴۸ ـ بعد از شستن هر دو دست باید جلوی سر را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند، و احتیاط مستحب آن است که با کف دست راست مسح نماید. و مسح را از بالا به پایین انجام دهد. مسئله ۲۴۹ ـ یک قسمت از چهار قسمت سر، که مقابل پیشانی است جای مسح میباشد، و هر جای این قسمت را به هر اندازه مسح کند کافی است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که از درازا بهاندازه درازای یک انگشت، و از پهنا بهاندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید. مسئله ۲۵۰ ـ لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشد بلکه بر موی جلوی سر هم صحیح است، ولی کسی که موی جلوی سر او بهاندازهای بلند است که اگر مثلاً شانه کند به صورتش میریزد، یا به جاهای دیگر سر میرسد، باید بیخ موها را مسح کند، و اگر موهایی را که به صورت میریزد یا به جای دیگر سر میرسد جلوی سر جمع کند و بر آنها مسح نماید، یا بر موی جاهای دیگر سر که جلوی آن آمده مسح کند، چنین مسحی باطل است. مسئله ۲۵۱ ـ بعد از مسح سر باید با تری آب وضو که در دست مانده، روی پاها را از سر یکی از انگشتها تا مفصل مسح نماید و بنا بر احتیاط واجب مسح تا برآمدگی روی پا کافی نیست. و احتیاط مستحب آن است که پای راست را با دست راست، و پای چپ را با دست چپ مسح نماید. مسئله ۲۵۲ ـ پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است، ولی بهتر آن است که به اندازه پهنای سه انگشت بسته باشد بلکه بهتر است تمام روی پا را با تمام کف دست مسح نماید. مسئله ۲۵۳ ـ لازم نیست در مسح پا دست را بر سر انگشتها بگذارد و بعد به پشت پا بکشد، بلکه میتواند تمام دست را روی پا بگذارد و کمی بکشد. مسئله ۲۵۴ ـ در مسح سر و روی پا باید دست را روی آنها بکشد، و اگر دست را نگهدارد و سر یا پا را به آن بکشد باطل است، ولی اگر موقعی که دست را میکشد سر یا پا مختصری حرکت کند اشکال ندارد. مسئله ۲۵۵ ـ جای مسح باید خشک باشد، و اگر بهقدری تر باشد که رطوبت دست به آن اثر نکند مسح باطل است، ولی اگر نمناک باشد یا آنکه تری آن بهقدری کم باشد که در رطوبت دست مستهلک باشد اشکال ندارد. مسئله ۲۵۶ ـ اگر برای مسح، رطوبتی در دست نمانده باشد به گونهای که از آرنج تا سر انگشتانِ هر دو دست خشک شده باشد نمیتواند دست را با آب خارج تر کند، بلکه باید از ریش خود رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید، و گرفتن رطوبت از غیر ریش و مسح نمودن با آن محلّ اشکال است. مسئله ۲۵۷ ـ اگر رطوبت دست فقط بهاندازه مسح سر باشد احتیاط واجب آن است که سر را با همان رطوبت مسح کند، و برای مسح پاها از ریش خود رطوبت بگیرد. مسئله ۲۵۸ ـ مسح کردن از روی جوراب و کفش باطل است، ولی اگر به واسطه سرمای شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند اینها نتواند کفش یا جوراب را بیرون آورد، احتیاط واجب آن است که مسح بر جوراب و کفش نموده و تیمم نیز نماید، و اگر تقیه در بین باشد مسح بر جوراب و کفش کفایت میکند. مسئله ۲۵۹ ـ اگر روی پا نجس باشد و نتواند برای مسح، آن را آب بکشد، باید تیمّم نماید. وضوی ارتماسی مسئله ۲۶۰ ـ وضوی ارتماسی آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، و ظاهر آن است که مسح با تری دستی که ارتماسی شسته شده اشکال ندارد هرچند خلاف احتیاط است. مسئله ۲۶۱ ـ در وضوی ارتماسی هم باید صورت و دستها از بالا به پایین شسته شود، پس اگر وقتی که صورت و دستها را در آب فرو میبرد قصد وضو کند، باید صورت را از طرف پیشانی، و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد. مسئله ۲۶۲ ـ اگر وضوی بعضی از اعضاء را ارتماسی و بعضی را غیر ارتماسی انجام دهد، اشکال ندارد. دعایی که موقع وضو گرفتن مستحب است مسئله ۲۶۳ ـ کسی که وضو میگیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب میافتد بگوید: «بسْمِ الله وَبِالله وَالحَمْدُ لله الَّذِی جَعَلَ الماءَ طَهُوراً وَلَمْ یجْعَلْهُ نَجِساً». و موقعی که پیش از وضو دست خود را میشوید بگوید: «بِسْمِ الله وَبِالله، اللهمَّ اجعَلْنِی مِنَ التَوّابِینَ، وَاجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهّرِینَ». و در وقت مضمضه کردن بگوید: «اللهمَّ لَقّنِی حُجَّتِی یوْمَ اَلْقاک، وَاَطْلِقْ لِسانِی بِذِکرِک». و در وقت استنشاق، یعنی آب در بینی کردن بگوید: «اللهمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَیَّ رِیحَ الجَنَّةِ، وَاجَعَلْنِی مِمَّنْ یشُمُّ رِیحَها وَرَوْحَها وَطِیبَها». و موقع شستن صورت رو بگوید: «اللهمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الوُجُوُه، وَلا تُسَوّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ الوُجُوهُ». و موقع شستن دست راست بگوید: «اللهمَّ اَعْطِنِی کتابِی بیَمِینِی، وَالخُلْدَ فِی الجِنانِ بِیسارِی، وَحاسِبْنِی حِساباً یسِیراً». و موقع شستن دست چپ بگوید: «اللهمَّ لا تُعْطِنِی کتابِی بِشِمالِی، وَلا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی، وَلا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً إلی عُنُقِی، وَاَعُوذُ بِک مِنْ مُقطّعاتِ النّیرانِ». و موقعی که سر را مسح میکند بگوید: «اللهمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِک وَبَرَکاتِک وَعَفْوِک». و در وقت مسح پا بگوید: «اللهمَّ ثَبّتْنِی عَلَی الصّراطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاَقْدامُ، وَاجْعَلْ سَعْیی فی ما یرْضِیک عَنّی، یا ذَا الجَلالِ وَالاِکرامِ». شرایط صحّت وضو شرایط صحیح بودن وضو چند چیز است: پاکبودن آب وضو شرط اوّل: آنکه آب وضو پاک باشد، و بنا بر احتیاط واجب نباید آلوده باشد به آنچه انسان از آن متنفر است، مانند ادرار حیوانات حلال گوشت، و مردار پاک، و چرک زخم هرچند شرعاً پاک باشد. مطلقبودن آب وضو شرط دوّم: آنکه مطلق باشد. مسئله ۲۶۴ ـ وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگرچه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد. و اگر با آن وضو نمازی هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخواند. مسئله ۲۶۵ ـ اگر غیر از آب گل آلود مضاف، آب دیگری برای وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است باید تیمم کند، و اگر وقت دارد باید صبر کند تا آب صاف شود، یا به وسیلهای آن را صاف نماید و وضو بگیرد. و آب گل آلود در صورتی مضاف میشود که دیگر به آن آب گفته نشود مباحبودن آب شرط سوّم: آنکه آب وضو مباح باشد. مسئله ۲۶۶ ـ وضو با آب غصبی و با آبی که معلوم نیست صاحب آن راضی است یا نه، حرام و باطل است. و نیز اگر آب وضو از صورت و دستها در جای غصبی بریزد، یا آنکه فضایی که در آن وضو میگیرد غصبی باشد، چنانچه در غیر آنجا نتواند وضو بگیرد، تکلیف او تیمّم است. و اگر در غیر آنجا بتواند وضو بگیرد لازم است که در غیر آنجا وضو بگیرد، ولی چنانچه در هر دو صورت معصیت کرده و همانجا وضو بگیرد، وضویش صحیح است. مسئله ۲۶۷ ـ وضو گرفتن از وضوخانه یا حوض مدرسهای که انسان نمیداند آن حوض را برای همه مردم وقف کردهاند یا برای محصّلین همان مدرسه، در صورتی که معمولاً مردم از آن حوض وضو میگیرند و کسی منع نمیکند اشکال ندارد. مسئله ۲۶۸ ـ کسی که نمیخواهد در مسجدی نماز بخواند، اگر نداند وضوخانه یا حوض آن مسجد را برای همه مردم وقف کردهاند یا برای کسانی که در آنجا نماز میخوانند، نمیتواند در آنجا وضو بگیرد، ولی اگر معمولاً کسانی هم که نمیخواهند در آنجا نماز بخوانند از آن وضوخانه یا حوض وضو میگیرند و کسی منع نمیکند، میتواند از آن وضو بگیرد. مسئله ۲۶۹ ـ وضو گرفتن از آب مسافرخانهها، هتلها، پاساژها، و رستورانهای بین راهی و مانند اینها، در صورتی صحیح است که معمولاً کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند از آنها وضو میگیرند و کسی منع نمیکند. مسئله ۲۷۰ ـ وضو گرفتن از نهرهایی که بنای عقلاء بر جواز تصرف در آنهاست بدون اجازه مالک ـ چه بزرگ باشد چه کوچک ـ اگرچه انسان نداند که صاحب آنها راضی است، اشکال ندارد. بلکه اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند، یا اینکه انسان بداند که مالک راضی نیست، یا اینکه مالک صغیر یا مجنون باشد، باز هم تصرف جایز است. مسئله ۲۷۱ ـ اگر فراموش کند آب غصبی است و با آن وضو بگیرد، صحیح است. ولی کسی که خودش آب را غصب کرده، اگر غصبی بودن آن را فراموش کند و وضو بگیرد، وضوی او محلّ اشکال است. مسئله ۲۷۲ ـ اگر آب وضو ملک اوست ولی در ظرف غصبی است، و غیر از آن آب دیگری ندارد، در صورتی که بتواند به وجه مشروعی آن آب را در ظرف دیگر خالی نماید لازم است خالی کرده و بعداً وضو بگیرد، و چنانچه میسور نباشد باید تیمّم کند، و اگر آب دیگری دارد لازم است با آن وضو بگیرد، و در هر دو صورت اگر مخالفت کرده و با آب ظرف غصبی وضو بگیرد، وضویش صحیح است. مسئله ۲۷۳ ـ حوضی که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است، در صورتی که برداشتن آب در عرف، تصرّف در آن آجر یا سنگ نباشد، اشکالی ندارد، و در صورتی که تصرّف باشد برداشتن آب حرام، ولی وضو صحیح است. مسئله ۲۷۴ ـ اگر در صحن یکی از امامان یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده، حوض یا نهری بسازند، چنانچه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کردهاند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد. پاک بودن اعضاء وضو شرط چهارم: آنکه اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد، هرچند در حال وضو آن را قبل از شستن یا مسح کردن تطهیر کند، و اگر وضو گرفتن با آب کر و مانند آن باشد تطهیر قبل از شستن لازم نیست. مسئله ۲۷۵ ـ اگر پیش از تمام شدن وضو، جایی را که شسته یا مسح کرده نجس شود، وضو صحیح است. مسئله ۲۷۶ ـ اگر غیر از اعضای وضو جایی از بدن نجس باشد، وضو صحیح است. ولی اگر مخرج را از ادرار یا مدفوع تطهیر نکرده باشد، احتیاط مستحب آن است که اوّل آن را تطهیر کند و بعد وضو بگیرد. مسئله ۲۷۷ ـ اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد، و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آنجا را آب کشیده یا نه، وضو صحیح است، ولی جایی را که نجس بوده باید آب بکشد. مسئله ۲۷۸ ـ اگر در صورت یا دستها بریدگی یا زخمی است که خـون آن بند نمیآید و آب برای آن ضرر ندارد، باید بعد از شستن اجزاء صحیحه آن عضو با رعایت ترتیب، موضع زخم یا بریدگی را در آب کر یا جاری فرو برد، و قدری فشار دهد که خون بند بیاید، و انگشت خود را روی زخم یا بریدگی در زیر آب از بالا به پایین بکشد تا آب بر آن جاری شود و سپس مواضع پایین تر از آن را بشوید وضو صحیح است. وقت کافی برای وضوء ونماز شرط پنجم: آنکه وقت برای وضو و نماز کافی باشد. مسئله ۲۷۹ ـ هرگاه وقت بهقدری تنگ است که اگر وضو بگیرد تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده میشود، باید تیمّم کند، ولی اگر برای وضو و تیمّم یک اندازه وقت لازم است باید وضو بگیرد. مسئله ۲۸۰ ـ کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمّم کند، اگر به قصد قربت یا برای کار مستحبی ـ مثل خواندن قرآن ـ وضو بگیرد، صحیح است، و همچنین اگر برای خواندن آن نماز وضو بگیرد، مگر آنکه قصد قربت برای او حاصل نشود. قصدقربت شرط ششم: آنکه به قصد قربت وضو بگیرد، و کافی است به قصد امتثـال امر خداوند متعال باشد، و اگر برای خنک شدن، یا به قصد دیگری وضو بگیرد، باطل است. مسئله ۲۸۱ ـ لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، بلکه اگر تمام افعال وضو به داعی امر خداوند متعال بهجا آورده شود کفایت میکند. ترتیب شرط هفتم: آنکه وضو را به ترتیبی که ذکر شد بهجا آورد، یعنی اوّل صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید، و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و احتیاط مستحب آن است که هر دو پا را با هم مسح نکند، بلکه به احتیاط واجب باید پای چپ را بعد از پای راست مسح کند. موالات شرط هشتم: آنکه کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. مسئله ۲۸۲ ـ اگر بین کارهای وضو بهقدری فاصله شود که در نظر عرف پشت سرهم نباشند وضو باطل است، ولی در صورت پیش آمد عذری برای شخص ـ مانند فراموشی یا تمام شدن آب ـ این امر معتبر نیست، بلکه اگر وقتی میخواهد جایی را بشوید یا مسح کند، چنانچه رطوبت تمام جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شده باشد، وضو باطل است. و اگر فقط رطوبت جایی که جلوتر از محلّی است که میخواهد بشوید یا مسح کند، خشک شده باشد، مثلاً موقعی که میخواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست خشک شده باشد و صورت تر باشد، وضویش صحیح است. مسئله ۲۸۳ ـ اگر کارهای وضو را پشت سر هم بهجا آورد ولی به واسطه گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها، رطوبت جاهای پیشین خشک شود، وضوی او صحیح است. مسئله ۲۸۴ ـ راه رفتن در بین وضو اشکال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند وضوی او صحیح است. مباشرت شرط نهم: آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است. مسئله ۲۸۵ ـ کسی که نمیتواند خود وضو بگیرد، باید از دیگری کمک بگیرد، هرچند شستن و مسح کشیدن با مشارکت هر دو باشد. ـ و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتی که بتواند و مضر به حالش نباش باید بدهد ـ ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید، و اگر مشارکت خود شخص ممکن نباشد، باید از شخص دیگر بخواهد که او را وضو بدهد، و در این صورت احتیاط واجب آن است که هر دو نیت وضو نمایند، و اگر ممکن باشد باید نایبش دست او را بگیرد و بهجای مسح او بکشد، و اگر این هم ممکن نباشد باید نایب از دست او رطوبت بگیرد و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کند. مسئله ۲۸۶ ـ هرکدام از کارهای وضو را که میتواند به تنهایی انجام دهد، نباید در آن از دیگری کمک بگیرد. ضررنداشتن آب شرط دهم: آنکه استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. مسئله ۲۸۷ ـ کسی که میترسد که اگر وضو بگیرد مریض شود، یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، وظیفه ندارد که وضو بگیرد. و اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و وضو بگیرد، اگر واقعاً ضرر داشته وضوی او باطل است. مسئله ۲۸۸ ـ اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار وضو بگیرد. عدم مانع شرط یازدهم: آنکه در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. مسئله ۲۸۹ ـ اگر میداند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری میکند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند. مسئله ۲۹۰ ـ اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد، ولی اگر ناخن را بگیرند چنانچه آن چرک مانع از رسیدن آب به پوست باشد، باید برای وضو آن چرک را برطرف کنند. و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است برطرف نمایند. مسئله ۲۹۱ ـ اگر در صورت و دستها و جلوی سر و روی پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر برآمدگی پیدا شود، شستن و مسح روی آن کافی است، و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوست یک قسمت آن کنده شود لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند، ولی چنانچه پوستی که کنده شده گاهی به بدن میچسبد و گاهی بلند میشود، باید آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند. مسئله ۲۹۲ ـ اگر انسان شک کند که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد ـ مثل آنکه بعد از گچ کاری یا رنگ کاری شک کند گچ یا رنگ به دست او چسبیده یا نه ـ باید وارسی کند، یا بهقدری دست بمالد که معمولاً موجب اطمینان میشود که برطرف شده، یا آب به زیر آن رسیده است. مسئله ۲۹۳ ـ اگر جایی را که باید شست یا مسح کرد چرک باشد، ولی چرک آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد، و همچنین است اگر بعد از گچ کاری و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست نمینماید بر دست بماند، ولی اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن میرسد یا نه، باید آنها را برطرف کند. مسئله ۲۹۴ ـ اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانعی از رسیدن آب هست، و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه، وضوی او صحیح است. مسئله ۲۹۵ ـ اگر در بعضی از اعضای وضو مانعی باشد که گاهی آب به خودی خود زیر آن میرسد و گاهی نمیرسد، و مکلف بعد از وضو شک کند که آب زیر آن رسیده یا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده، احتیاط مستحب آن است که دوباره وضو بگیرد. مسئله ۲۹۶ ـ اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند، و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است. ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط مستحب آن است که دوباره وضو بگیرد. مسئله ۲۹۷ ـ اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضو بوده یا نه، وضو صحیح است. ◀ بازگشت به فهرست