رفتن به مطلب

thaniashar

Administrators
  • تعداد ارسال ها

    430
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    3

تمامی مطالب نوشته شده توسط thaniashar

  1. thaniashar

    احکام ظرف‌ها

    شماره مسئله ▼ [۲۲۶] [۲۲۷] [۲۲۸] [۲۲۹] [۲۳۰] [۲۳۱] [۲۳۲] [۲۳۳] [۲۳۴] مسئله ۲۲۶ ـ ظرفی که از پوست سگ یا خوک یا مردار ساخته شده، آشامیدن و خوردن چیزی از آن ظرف در صورتی که رطوبتی موجب نجاستش شده باشد حرام است، و نباید آن ظرف را در وضو و غسل و کارهایی که باید با چیز پاک انجام داد، استعمال کنند. و احتیاط مستحب آن است که چرم سگ و خوک و مردار را ـ اگرچه ظرف هم نباشد ـ استعمال نکنند. مسئله ۲۲۷ ـ خوردن و آشامیدن از ظروف طلا و نقره، بلکه ـ بنا بر احتیاط واجب ـ مطلق استعمال آنها حرام است، ولی زینت نمودن اتاق و مانند آن و نگاه داشتن آنها مانعی ندارد، اگرچه احوط ترک است. و همچنین است ساختن ظروف طلا و نقره و خرید و فروش آنها برای زینت نمودن یا نگاه داشتن. مسئله ۲۲۸ ـ گیره استکان که از طلا یا نقره می‏سازند، اگر ظرف به آن گفته شود، حکم استکان طلا و نقره را دارد، و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعی ندارد. مسئله ۲۲۹ ـ استعمال ظرفی که روی آن را آب طلا یا آب نقره داده‌اند اشکال ندارد. مسئله ۲۳۰ ـ اگر فلزی را با طلا یا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به‌قدری باشد که ظرف طلا یا نقره به آن ظرف نگویند، استعمال آن مانعی ندارد. مسئله ۲۳۱ ـ اگر انسان غذایی را که در ظرف طلا یا نقره است در ظرف دیگری بریزد، چنانچه ظرف دوّم ـ به حسب متعارف ـ واسطه خوردن از ظرف اوّل نباشد، اشکال ندارد. مسئله ۲۳۲ ـ استعمال بادگیر قلیان، غلاف شمشیر، کارد و قاب قرآن اگر از طلا یا از نقره باشد، اشکال ندارد، ولی احتیاط مستحب آن است که عطردان و سرمه‌دان طلا و نقره را استعمال نکنند. مسئله ۲۳۳ ـ خوردن و آشامیدن از ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری به مقدار دفع ضرورت اشکال ندارد، ولی زیاده بر این مقدار جایز نیست. مسئله ۲۳۴ ـ استعمال ظرفی که معلوم نیست از طلا یا نقره است یا از چیز دیگر اشکال ندارد. ◀ بازگشت به فهرست
  2. thaniashar

    مطهرات

    شماره مسئله ▼ [۱۴۲] [۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶] [۱۴۷] [۱۴۸] [۱۴۹] [۱۵۰] [۱۵۱] [۱۵۲] [۱۵۳] [۱۵۴] [۱۵۵] [۱۵۶] [۱۵۷] [۱۵۸] [۱۵۹] [۱۶۰] [۱۶۱] [۱۶۲] [۱۶۳] [۱۶۴] [۱۶۵] [۱۶۶] [۱۶۷] [۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] [۱۷۲] [۱۷۳] [۱۷۴] [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] [۱۸۰] [۱۸۱] [۱۸۲] [۱۸۳] [۱۸۴] [۱۸۵] [۱۸۶] [۱۸۷] [۱۸۸] [۱۸۹] [۱۹۰] [۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲] [۲۰۳] [۲۰۴] [۲۰۵] [۲۰۶] [۲۰۷] [۲۰۸] [۲۰۹] [۲۱۰] [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵] [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸] [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱] [۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵] فهرست مطهرات اب زمین آفتاب استحاله انقلاب انتقال اسلام تبعیت برطرف شدن عین نجاست استبراء حیوان نجاست‌خوار غایب شدن مسلمان رفتن خون متعارف مسئله ۱۴۲ ـ دوازده چیز نجاست را پاک می‏کند، و آنها را مطهّرات گویند: اوّل: آب، دوّم: زمین، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: انقلاب، ششم: انتقال، هفتم: اسلام، هشتم: تبعیت، نهم: برطرف شدن عین نجاست، دهم: استبراء حیوان نجاست‌خوار، یازدهم: غایب شدن مسلمان، دوازدهم: خارج شدن خون از ذبیحه. و احکام اینها به طور تفصیل در مسائل آینده ذکر خواهد شد. مطهرات آب مسئله ۱۴۳ ـ آب با چهار شرط چیز نجس را پاک می‏کند: اوّل: آنکه مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بید، چیز نجس را پاک نمی‌کند. دوّم: آنکه پاک باشد. سوّم: آنکه وقتی چیز نجس را می‏شویند تا قبل از کامل شدن تطهیر، آب، مضاف نشود، و در شستنی که بعد از آن شستن دیگر لازم نیست باید بو یا رنگ یا مزه نجاست هم نگیرد، و در غیر آن شستن تغییر ضرر ندارد، مثلاً اگر چیزی را با آب کر یا قلیل بشویند و دو دفعه شستن در آن لازم باشد، در دفعه اوّل هرچند آب با رنگ یا بو یا مزه نجاست تغییر کند، اگر در دفعه دوّم با آبی تطهیر کند که تغییر نکند پاک می‌شود. چهارم: آنکه بعد از آب کشیدن چیز نجس، اجزاء کوچک عین نجاست در آن نباشد. و پاک شدن چیز نجس با آب قلیل ـ یعنی آب کمتر از کر ـ شرط‌های دیگری هم دارد که بعداً ذکر خواهد شد. مسئله ۱۴۴ ـ داخل ظرف نجس را با آب قلیل باید سه مرتبه شست، و همچنین با آب کر و جاری و باران بنا بر احتیاط واجب. و ظرفی را که سگ لیسیده یا از آن آب یا شیء روان دیگر خورده، باید اوّل با خاک پاک خاک مالی کرد، سپس خاک آن را برطرف نموده و بعد دو مرتبه با آب قلیل یا کر یا جاری شست، و اگر آب دهان سگ در ظرفی بریزد یا عرق یا ادرار یا سایر فضولات سگ به داخل آن برخورد کند یا جای دیگری از بدن سگ مثل دست یا پای سگ با تری سرایت کننده به داخل ظرف برسد، بنا بر احتیاط لازم باید آن را خاک مالی کرد، و بعد سه مرتبه با آب شست، امّا غیر ظرف مانند دست انسان که سگ لیسیده حکم ظرف را ندارد و خاک مال کردن آن لازم نیست و کافی است یک بار شسته شود. مسئله ۱۴۵ ـ اگر دهانه ظرفی که سگ دهن زده تنگ باشد باید خاک را در آن بریزند و با شدّت حرکت دهند تا خاک به همه آن ظرف برسد، و بعد به ترتیبی که ذکر شد بشویند. مسئله ۱۴۶ ـ ظرفی که خوک، داخل آن را بلیسد یا از آن آب یا مایعی بخورد، یا اینکه در آن موش صحرایی مرده باشد، با آب قلیل یا کر یا جاری باید هفت مرتبه شست، و لازم نیست آن را خاک مالی کنند. مسئله ۱۴۷ ـ ظرفی که به شراب نجس شده، باید سه بار شسته شود هرچند با آب کر یا جاری و یا مانند آن باشد، و احتیاط مستحب آن است که هفت بار بشویند. مسئله ۱۴۸ ـ کوزه‌ای که از گِل نجس ساخته شده و یا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر یا جاری بگذارند، به هر جای آن که آب برسد پاک می‌شود. و اگر بخواهند باطن آن هم پاک شود، باید به‌قدری در آب کر یا جاری بماند که آب به تمام آن فرو رود، و اگر ظرف رطوبتی داشته باشد که از رسیدن آب به باطن آن مانع باشد باید خشکش نمایند، و بعداً در آب کر یا جاری بگذارند. مسئله ۱۴۹ ـ ظرف نجس را با آب قلیل به دو گونه می‌توان آب کشید: یکی آنکه سه مرتبه پر کنند و خالی کنند. دیگر آنکه سه دفعه قدری آب در آن بریزند، و در هر دفعه آب را طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس آن برسد و بیرون بریزند. مسئله ۱۵۰ ـ اگر ظرف بزرگی مثل پاتیل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر کنند و خالی کنند پاک می‌شود. و همچنین است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بریزند به‌طوری که تمام اطراف آن را بگیرد، و در هر دفعه آبی که ته آن جمع می‌شود بیرون آورند. و احتیاط مستحب آن است که در مرتبه دوّم و سوّم ظرفی را که با آن آب‌ها را بیرون می‏آورند آب بکشند. مسئله ۱۵۱ ـ اگر جسم نجسی مانند اجسام فلزی یا پلاستیکی را ذوب کنند و در اثر ذوب کردن باطن آن هم نجس شود چنانچه پس از منجمد شدن، آن را آب بکشند، ظاهرش پاک می‌‌شود. مسئله ۱۵۲ ـ تنور، حوض آب و مانند آن، حکم ظرف را ندارند. بنابراین با یک مرتبه شستن پاک می‌‌شوند و اگر تنور یا حوض آب سوراخ و مجرایی ندارد که آب از آنجا خارج شود و آب در کف آن جمع می‌‌شود در صورتی که بخواهند آن را با آب قلیل تطهیر کنند برای پاک شدن آنجا باید آب جمع شده را با پارچه یا ابر یا ظرف و مانند آن بیرون آورند. مسئله ۱۵۳ ـ اگر چیز نجس را یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند که آب به تمام جاهای نجس آن برسد، پاک می‌شود. و در فرش و لباس و مانند اینها فشار یا مانند آن از مالیدن یا لگد کردن لازم نیست. و در صورتی که بدن یا لباس متنجّس به ادرار باشد، بنا بر احتیاط واجب در کر و مانند آن نیز دو مرتبه شستن لازم است، ولی در آب جاری با یک‌بار شستن پاک می‌شود. مسئله ۱۵۴ ـ اگر بخواهند چیزی را که به ادرار نجس شده با آب قلیل آب بکشند، چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود، در صورتی که ادرار در آن چیز نمانده پاک می‌شود، مگر در لباس و بدن که باید دو مرتبه روی آنها آب بریزند تا پاک شوند، و در هر حال در شستن لباس و فرش و مانند اینها با آب قلیل باید فشار دهند تا غساله آن بیرون آید. (و غساله آبی است که معمولاً در وقت شستن و بعد از آن چیزی که شسته می‌شود، خود به خود یا به‌وسیله فشار می‏ریزد). مسئله ۱۵۵ ـ اگر چیزی به ادرار پسر یا دختر شیرخواری که غذا خور نشده، نجس شود، چنانچه یک مرتبه آب ـ هرچند کم باشد ـ روی آن بریزند که به تمام جاهای نجس آن برسد پاک می‌شود، ولی احتیاط مستحب آن است که یک مرتبه دیگر هم آب روی آن بریزند. و در لباس و فرش و مانند اینها فشار لازم نیست. مسئله ۱۵۶ ـ اگر چیزی به غیر ادرار نجس شود، چنانچه با برطرف کردن نجاست یک مرتبه آب قلیل روی آن بریزند و از آن جدا شود، پاک می‌گردد، ولی لباس و مانند آن را باید فشار دهند تا غساله آن بیرون آید. مسئله ‍‍۱۵۷ ـ اگر حصیر نجس را که با نخ بافته شده در آب کر یا جاری فرو برند بعد از برطرف شدن عین نجاست پاک می‌شود، ولی اگر بخواهند آن را با آب قلیل آب بکشند باید به هر طور که ممکن است ـ اگرچه با لگد کردن باشد ـ فشار دهند تا غساله آن جدا شود. مسئله ۱۵۸ ـ اگر ظاهر گندم و برنج و مانند اینها نجس شود، با فرو بردن در کر و جاری پاک می‌گردد، و با آب قلیل نیز می‌شود تطهیر کرد. و اگر باطن آنها نجس شود چنانچه آب کر یا جاری به باطن آنها برسد پاک می‏شوند. مسئله ۱۵۹ ـ اگر ظاهر صابون نجس شود، می‌شود آن را تطهیر کرد، ولی اگر باطن آن نجس شود قابل تطهیر نیست. و اگر انسان شک کند که آب نجس به باطن صابون رسیده یا نه، باطن آن پاک است. مسئله ۱۶۰ ـ اگر ظاهر برنج و گوشت یا چیزی مانند اینها نجس شده باشد، چنانچه آن را در کاسه پاک و مانند آن بگذارند و یک مرتبه آب روی آن بریزند و خالی کنند پاک می‌شود، و اگر در ظرف نجس بگذارند باید سه مرتبه این کار را انجام دهند، و در این صورت ظرف هم پاک می‌شود. و اگر بخواهند لباس و مانند آن را که فشار لازم دارد در ظرفی بگذارند و آب بکشند، باید در هر مرتبه‌ای که آب روی آن می‏ریزند آن را فشار دهند و ظرف را کج کنند تا غساله‌ای که در آن جمع شده بیرون بریزد. مسئله ۱۶۱ ـ لباس نجسی را که به نیل و مانند آن رنگ شده اگر در آب کر یا جاری فرو برند و آب پیش از آنکه به واسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، لباس پاک می‌شود. و اگر با آب قلیل بشویند، چنانچه موقع فشار دادن، آب مضاف از آن بیرون نیاید پاک می‌شود. مسئله ۱۶۲ ـ اگر لباسی را در کر یا جاری آب بکشند، و بعد ـ مثلاً ـ لجن آب در آن ببینند، چنانچه احتمال ندهند که جلوگیری از رسیدن آب کرده آن لباس پاک است. مسئله ۱۶۳ ـ اگر بعد از آب کشیدن لباس و مانند آن خورده گِل یا صابون در آن دیده شود، چنانچه احتمال ندهند که جلوگیری از رسیدن آب کرده آن لباس پاک، ولی اگر آب نجس به باطن گِل یا صابون رسیده باشد، ظاهر گِل و صابون پاک و باطن آنها نجس است. مسئله ۱۶۴ ـ هر چیز نجس، تا عین نجاست را از آن برطرف نکنند پاک نمی‏شود، ولی اگر بو یا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشکال ندارد، به عنوان مثال اگر لباسی را که متنجّس به خون است، آب بکشند و عین خون از لباس برطرف شود ولی رنگ خون در آن بماند، لباس پاک می‌باشد و چنانچه بتوانند رنگ را با مواد شوینده بر طرف کنند، این کار لازم نیست. مسئله ۱۶۵ ـ اگر نجاست بدن را در آب کر یا جاری برطرف کنند، بدن پاک می‌شود، مگر آنکه بدن به ادرار نجس شده باشد که در این صورت بنا بر احتیاط واجب با آب کر به یک مرتبه پاک نمی‏شود، ولی بیرون آمدن و دو مرتبه در آب رفتن لازم نیست، بلکه اگر در زیر آب به آن محل دست بکشند که آب از بدن جدا شود و دو مرتبه آب به بدن برسد کفایت می‏کند. مسئله ۱۶۶ ـ غذای نجس که لای دندان‌ها مانده، اگر آب در دهان بگردانند (هرچند آب قلیل باشد) و به تمام غذای نجس برسد پاک می‌شود. مسئله ۱۶۷ ـ اگر موی سر و صورت را با آب قلیل آب بکشند چنانچه مو انبوه نباشد برای جدا شدن غساله لازم نیست فشار دهند؛ زیرا به مقدار متعارف خود به خود جدا می‌شود. مسئله ۱۶۸ ـ اگر جایی از بدن یا لباس را با آب قلیل آب بکشند، اطراف آنجا که متصل به آن است و معمولاً موقع آب کشیدن آب به آنها سرایت می‏کند، با پاک شدن جای نجس پاک می‌شود، به این معنی که آب کشیدن اطراف مستقلاً لازم نیست بلکه اطراف و محل نجس با آب کشیدن با هم پاک می‏شوند، و همچنین است اگر چیز پاکی را پهلوی چیز نجس بگذارند و روی هر دو آب بریزند. پس اگر برای آب کشیدن یک انگشت نجس روی همه انگشت‌ها آب بریزند و آب نجس و همچنین آب پاک به همه آنها برسد، با پاک شدن انگشت نجس، تمام انگشت‌ها پاک می‌شود. مسئله ۱۶۹ ـ گوشت و دنبه‌ای که نجس شده، مثل چیزهای دیگر آب کشیده می‌شود. و همچنین است اگر بدن یا لباس یا ظرف، چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند. مسئله ۱۷۰ ـ اگر ظرف یا بدن نجس باشد، و بعد به‌طوری چربی شود که از رسیدن آب به آنها جلوگیری کند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بکشند، باید چربی را برطرف کنند تا آب به آنها برسد. مسئله ۱۷۱ ـ آب شیری که متصل به کر است حکم کر را دارد. مسئله ۱۷۲ ـ اگر فرد شیئی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن بر طرف کرده یا نه، باید دوباره آن را آب بکشد تا یقین یا اطمینان پیدا کند که عین نجاست بر طرف شده است؛ مگر آنکه آن شخص، مبتلا به وسواس باشد که در این صورت به شک خویش اعتنا نکند. ـمسئله ۱۷۳ زمینی که آب در آن فرو می‏رود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد، اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک می‌شود. مسئله ۱۷۴ ـ زمین سنگ‌فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمی‏رود، اگر نجس شود با آب قلیل پاک می‌گردد، ولی باید به‌قدری آب روی آن بریزند که جاری شود، و اگر آبی که روی آن ریخته‌اند از سوراخی بیرون نرود و در جایی جمع شود، برای پاک شدن آنجا باید آب جمع شده را با پارچه‌ای یا ظرفی بیرون آورند. مسئله ۱۷۵ ـ اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب قلیل هم پاک می‌شود. مسئله ۱۷۶ ـ اگر شکر نجس آب شده را قند بسازند و در آب کر یا جاری بگذارند پاک نمی‏شود. زمین مسئله ۱۷۷ ـ زمین با چهار شرط کف پا و ته کفش را پاک می‏کند: اوّل: آنکه زمین پاک باشد. دوّم: آنکه زمین خشک باشد ولی وجود تری و رطوبتی که سرایت کننده نیست، در زمین اشکال ندارد. سوّم: آنکه بنا بر احتیاط لازم نجاست از ناحیه زمینِ نجس به ته کفش یا کف پا سرایت کرده باشد. چهارم: آنکه اگر عین نجس مثل خون و ادرار، یا متنجّس مثل گِلی که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد، به واسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود، و چنانچه قبلاً عین نجاست برطرف شده باشد با راه رفتن یا مالیدن پا به زمین بنا بر احتیاط لازم پاک نمی‏شود. و نیز زمین باید خاک یا سنگ یا آجر فرش و مانند اینها باشد، و با راه رفتن روی فرش، حصیر و سبزه، کف پا و ته کفش نجس پاک نمی‏شود. مسئله ۱۷۸ ـ بنا بر احتیاط واجب کف پا و ته کفش نجس، با راه رفتن روی آسفالت و روی زمینی که با چوب فرش شده و همین طور با مالیدن و کشیدن به دیوار پاک نمی‌شود. مسئله ۱۷۹ ـ برای پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است مقدار پانزده ذراع[۱] دست یا بیشتر راه بروند، اگرچه به کمتر از پانزده ذراع یا مالیدن پا به زمین، نجاست برطرف شود. مسئله ۱۸۰ ـ لازم نیست کف پا و ته کفش تر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد به راه رفتن پاک می‌شود. مسئله ۱۸۱ ـ بعد از آنکه کف پا یا ته کفش نجس به راه رفتن پاک شد مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به گل‌آلوده می‌شود پاک می‌گردد. مسئله ۱۸۲ ـ کسی که با دست و زانو راه می‌رود، اگر کف دست یا زانوی او نجس شود، بنا بر احتیاط واجب با راه رفتن پاک نمی‌شود و همچنین است ته عصا و ته پای مصنوعی و نعل چهار پایان و چرخ موتور، ماشین و مانند اینها. مسئله ۱۸۳ ـ اگر بعد از راه رفتن، بو یا رنگ یا ذرّه‌های کوچکی از نجاست که دیده نمی‏شوند، در کف پا یا ته کفش بمانند اشکال ندارد، اگرچه احتیاط مستحب آن است که به‌قدری راه بروند که آنها هم برطرف شوند. مسئله ۱۸۴ ـ داخل کفش با راه رفتن پاک نمی‌شود و کف جوراب نیز بنا بر احتیاط واجب با راه رفتن پاک نمی‌شود، مگر اینکه کف آن از چرم یا مانند آن باشد و راه رفتن با آن روی زمین نیز متعارف باشد. آفتاب مسئله ۱۸۵ ـ آفتاب زمین و ساختمان و دیوار را با پنج شرط پاک می‏کند: اوّل: آنکه آن چیز به‌طوری تر باشد که اگر چیز دیگر به آن برسد تر شود، پس اگر خشک باشد باید به‌وسیله‌ای آن را تر کنند تا آفتاب خشک کند. دوّم: آنکه عین نجاست در آن چیز باقی نمانده باشد. سوّم: آنکه چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و چیز نجس را خشک کند، آن چیز پاک نمی‏شود، ولی اگر ابر به‌قدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، اشکال ندارد. چهارم: آنکه آفتاب به تنهایی چیز نجس را خشک کند، پس اگر مثلاً چیز نجس به واسطه باد و آفتاب خشک شود، پاک نمی‏گردد، ولی اگر طوری باشد که خشک شدن، عرفاً به آفتاب مستند باشد اشکال ندارد. پنجم: آنکه آفتاب مقداری از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته، یک مرتبه خشک کند، پس اگر یک مرتبه بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند و دفعه دیگر زیر آن را خشک نماید، فقط روی آن پاک می‌شود و زیر آن نجس می‏ماند. مسئله ۱۸۶ ـ آفتاب، حصیر نجس را پاک می‏کند، ولی اگر با نخ بافته شده باشد نخ‌ها را پاک نمی‌کند، و همچنین درخت، گیاه، و در و پنجره به واسطه آفتاب، بنا بر احتیاط واجب پاک نمی‌شود. مسئله ۱۸۷ ـ اگر آفتاب به زمین نجس بتابد و بعد از آن انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تر بوده یا نه، یا تری آن با آفتاب خشک شده یا نه، آن زمین، نجس است و همچنین است اگر شک کند که عین نجاست از آن بر طرف شده یا نه و اگر شک کند که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه، بنا بر احتیاط واجب پاک محسوب نمی‌شود. مسئله ۱۸۸ ـ اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد و به وسیله آن، طرفی که آفتاب به آن نتابیده نیز خشک شود هر دو طرف پاک شوند، ولی اگر یک روز ظاهر دیوار یا زمین را خشک کند، و روز دیگر باطن آن را، فقط ظاهر آن پاک می‌شود. استحاله مسئله ۱۸۹ ـ اگر جنس چیز نجس به‌طوری عوض شود که به صورت چیز پاکی درآید پاک می‌شود، مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد، یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود، ولی اگر جنس آن عوض نشود مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند پاک نمی‏شود. مسئله ۱۹۰ ـ کوزه گِلی و مانند آن که از گِل نجس ساخته شده، نجس است، و اما زغالی که از چوب نجس درست شده چنانچه هیچ‌یک از خواص حقیقت سابقه در آن نباشد، پاک است، و اگر گِل نجس با آتش مبدل به سفال یا آجر شود ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نجس است. مسئله ۱۹۱ ـ چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است. انقلاب مسئله ۱۹۲ ـ اگر شراب خود به خود یا با ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن، سرکه شود، پاک می‌گردد و آن را انقلاب گویند. مسئله ۱۹۳ ـ شرابی که از انگور نجس و مانند آن درست کنند، یا نجاست دیگری به آن برسد، به سرکه شدن پاک نمی‏شود. مسئله ۱۹۴ ـ سرکه‌ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند، نجس است. مسئله ۱۹۵ ـ اگر پوشال ریز انگور یا خرما داخل دانه‌‌های انگور و خرما باشد و بخواهند سرکه درست کنند، اشکال ندارد، بلکه ریختن خیار، هویج و بادنجان و مانند اینها در آن هرچند قبل از سرکه شدن باشد نیز اشکال ندارد، مگر اینکه پیش از سرکه شدن، مسکر و مست کننده شده باشد. مسئله ۱۹۶ ـ آب انگوری که به آتش یا خود به خود جوش بیاید، خوردن آن، حرام می‌شود و اگر آن قدر بجوشد که دو سوم آن کم شود و یک سوم باقی بماند، حلال می‌شود و اگر ثابت شود که مست کننده است (چنانچه بعضی گفته‏اند در صورتی که آب انگور خود به خود جوش بیاید مسکر و مست کننده می‌شود) تنها با سرکه شدن حلال می‌شود. و در مسأله (۱۱۰) گذشت که آب انگور با به جوش آمدن نجس نمی‏شود مگر آنکه شراب شود. مسئله ۱۹۷ ـ اگر دو سوم آب انگور بدون جوش آمدن کم شود، چنانچه باقیمانده آن جوش بیاید در صورتی که عرفاً به آن آب انگور بگویند ـ نه شیره ـ بنا بر احتیاط لازم، حرام است. مسئله ۱۹۸ ـ آب انگوری که معلوم نیست جوش آمده یا نه، حلال است، ولی اگر جوش بیاید تا انسان یقین نکند که دو قسمت آن کم شده، حلال نمی‏شود. مسئله ۱۹۹ ـ اگر مثلاً در یک خوشه غوره مقداری انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته می‌شود آب انگور نگویند و بجوشد، خوردن آن حلال است. مسئله ۲۰۰ ـ اگر یک دانه انگور در چیزی که با آتش می‏جوشد بیفتد و بجوشد و طوری در آن مخلوط نشود که از بین رفته حساب گردد، فقط خوردن آن دانه، بنا بر احتیاط لازم، حرام است. مسئله ۲۰۱ ـ اگر بخواهند در چند دیگ شیره بپزند، جایز است کفگیری را که در دیگ جوش آمده زده‌اند، در دیگی که جوش نیامده بزنند. مسئله ۲۰۲ ـ آب غوره حکم آب انگور را ندارد بنابراین اگر به جوش آید پاک و حلال است و چیزی هم که معلوم نیست غوره است یا انگور چنانچه جوش بیاید حلال است. انتقال مسئله ۲۰۳ ـ چنانچه حیوانی که عرفاً خون ندارد، خون بدن انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد را بمکد به طوری که خونِ مکیده شده، در معرض آن باشد که جذب بدن آن حیوان گردد، مانند پشه‌‌ای که از بدن انسان یا حیوانی خون می‌مکد، آن خون مکیده شده، پاک می‌شود و این را انتقال می‌گویند و امّا خونی که زالو از انسان برای معالجه می‌مکد چون معلوم نیست جزء بدن او می‌شود یا نه، نجس است. مسئله ۲۰۴ ـ اگر کسی پشه‌ای را که به بدنش نشسته بکشد و خونی را که پشه مکیده از او بیرون بیاید، آن خون پاک است؛ زیرا در معرض آن بوده که غذای پشه شود اگرچه فاصله میان مکیدن خون و کشتن پشه بسیار کم باشد، ولی احتیاط مستحب آن است که از آن خون در این صورت اجتناب شود. اسلام مسئله ۲۰۵ ـ اگر کافر شهادتین بگوید یعنی به یگانگی خداوند متعال و نبوت خاتم الأنبیاء(صلی الله علیه وآله) شهادت بدهد، به هر زبانی که باشد، مسلمان می‌شود و چنانچه قبلاً ـ به احتیاط واجب ـ حکم نجس را داشته، بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است ولی اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید بر طرف کند و جای آن را آب بکشد، بلکه اگر قبل از مسلمان شدن عین نجاست بر طرف شده باشد، احتیاط واجب آن است که جای آن را آب بکشد. مسئله ۲۰۶ ـ اگر موقعی که کافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد چه آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او باشد چه نباشد، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید از آن اجتناب کند. مسئله ۲۰۷ ـ اگر کافر شهادتین بگوید و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است و همچنین اگر شهادتین را بگوید و انسان بداند قلباً مسلمان نشده است ولی چیزی که با اظهار شهادتین ناسازگار باشد از او سر نزند، پاک به حساب می‌آید. تبعیت مسئله ۲۰۸ ـ تبعیت آن است که چیز نجسی به واسطه پاکی چیز دیگر پاک شود. مسئله ۲۰۹ ـ اگر شراب، سرکه شود، ظرف آن هم تا جایی که شراب موقع جوش آمدن به آنجا رسیده، پاک می‌شود و پارچه و چیزی هم که معمولاً روی آن می‌گذارند اگر با آن نجس شده، پاک می‌گردد ولی اگر به علّت جوشش، پشت ظرف به آن شراب آلوده شود، بنا بر احتیاط واجب، با تبعیت پاک نمی‌‌شود. مسئله ۲۱۰ ـ بچه کافر در دو مورد با تبعیت پاک می‌شود: 1 ـ کافری که مسلمان شود، طفل او در پاکی تابع اوست، و همچنین اگر جدّ طفل یا مادر یا جدّه او مسلمان شوند. ولی حکم به طهارت در این مورد مشروط به آن است که بچه همراه آن تازه مسلمان و تحت سرپرستی او باشد، و همچنین کافری نزدیکتر از او همراه آن بچه نباشد. 2 ـ طفل کافری که به دست مسلمانی اسیر گردد، و پدر یا یکی از اجداد همراه او نباشد. در این مورد پاک شدن طفل با تبعیّت مشروط به این است که طفل در صورت ممیز بودن، اظهار کفر ننماید. مسئله ۲۱۱ ـ تخته یا سنگی که روی آن، میّت را غسل می‌دهند و پارچه‏ای که با آن عورت میّت را می‌پوشانند و دست کسی که او را غسل می‌دهد، تمامی این موارد ـ به مقداری که معمولاً موقع غسل، با میّت و آب‌هایی که بر او ریخته، در تماس است ـ بعد از تمام شدن غسل، پاک می‌شود. ولی لباس و بدن غسّال و سایر وسایل غُسل دادن بنا بر احتیاط واجب به تبعیت پاک نمی‌شود و نیاز به شستن جداگانه دارد. مسئله ۲۱۲ ـ کسی که چیزی را آب می‏کشد، بعد از پاک شدن آن چیز، دست او هم که با آن چیز شسته شده پاک می‌شود. همچنین در تطهیر لباس با ماشین‌‌های لباس شویی، بعد از پاک شدن لباسها محفظه گردان ماشین و قسمت داخلی درب ماشین هم (که عرفاً وسیله شستشو به حساب می‌آیند) با تبعیت پاک می‌‌شوند و نیاز به آب کشیدن ندارند. مسئله ۲۱۳ ـ اگر لباس و مانند آن را با آب قلیل آب بکشند و به‌اندازه معمول فشار دهند تا آبی که با آن شسته شده جدا شود، آبی که در آن می‏ماند پاک است. مسئله ۲۱۴ ـ ظرف نجس را که با آب قلیل آب می‏کشند، بعد از جدا شدن آبی که برای پاک شدن با آن شسته شده، آب کمی که در آن می‏ماند پاک است. برطرف شدن عین نجاست مسئله ۲۱۵ ـ اگر بدن حیوان به عین نجس مثل خون، یا متنجّس مثل آب نجس آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند، بدن آن حیوان پاک می‌شود، و همچنین باطن بدن انسان که مثل توی دهان و بینی و گوش باشد با ملاقات نجاست خارجی نجس می‌شود، و با از میان رفتن آن پاک می‌گردد. و اما نجاست داخلی مانند خونی که از لای دندان بیرون می‏آید موجب نجس شدن باطن بدن نمی‏شود، و همچنین ملاقات چیز خارجی در باطن بدن با نجاست داخلی، آن چیز را نجس نمی‌کند، بنابراین اگر دندان عاریه در دهان با خونی که از لای دیگر دندان‌ها بیرون آمده ملاقات کند، آب کشیدن آن لازم نیست، ولی اگر با غذای نجس ملاقات کند آب کشیدن آن لازم است. مسئله ۲۱۶ ـ اگر غذا لای دندان مانده باشد و داخل دهان خون بیاید، غذا به ملاقات با خون نجس نمی‏شود. مسئله ۲۱۷ ـ مقداری از لب‌ها و پلک چشم که موقع بستن، روی هم می‏آید حکم باطن را دارد، پس چنانچه با نجاست خارجی ملاقات کند آب کشیدن آن لازم نیست، ولی جایی را که انسان نمی‏داند از ظاهر بدن است یا باطن آن، اگر با نجاست خارجی ملاقات کند لازم است آن را آب بکشد. مسئله ۲۱۸ ـ اگر گرد و خاک نجس به لباس و فرش خشک و مانند اینها بنشیند، چنانچه طوری آنها را تکان دهند که مقدار متیقن از گرد و خاک نجس که در آن بوده بریزد آن لباس و فرش پاک است و شستن لازم نیست. استبراءحیوان نجاست خوار مسئله ۲۱۹ ـ ادرار و مدفوع حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده، نجس است. و اگر بخواهند پاک شود، باید آن را استبراء کنند یعنی تا مدّتی نگذارند نجاست بخورد، و غذای پاک به آن بدهند که بعد از آن مدّت دیگر نجاست‌خوار به آن نگویند، و احتیاط مستحب آن است که شتر نجاست‌خوار را چهل روز، و گاو را بیست روز، و گوسفند را ده روز، و مرغابی را هفت روز یا پنج روز، و مرغ خانگی را سه روز، از خوردن نجاست جلوگیری کنند، هرچند پیش از گذشت این مدت به آنها نجاست‌خوار گفته نشود. غایب شدن مسلمان مسئله ۲۲۰ ـ اگر بدن یا لباس یا شیء دیگری مانند ظرف و فرش در اختیار مسلمان بالغ ـ یا نابالغ ممیّزی که طهارت و نجاست را تشخیص می‌‌دهد ـ باشد و نجس شود و آن مسلمان غایب گردد، چنانچه انسان احتمال عقلائی دهد که او آن چیز را آب کشیده است پاک می‏باشد، و این حکم در مورد بچه نابالغی که ممیّز نیست هم جاری می‌‌شود زیرا رسیدگی به امور این طفل مربوط به متولّی امر اوست. و در حکم غایب شدن تاریکی و کوری است بنابراین اگر بدن یا لباس مسلمان، نجس شود و فرد تطهیر آن را به جهت کوری یا تاریکی نبیند، چنانچه احتمال عقلایی دهد که او آن چیز را آب کشیده است حکم به پاکی آن شیء می‌‌شود. مسئله ۲۲۱ـ اگر انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که چیزی که نجس بوده پاک شده است، یا دو نفر عادل بر پاک شدن آن شهادت دهند، و مورد شهادت آنان سبب پاک شدن باشد، آن چیز پاک است، مثلاً شهادت دهند به اینکه لباس آلوده به ادرار دو مرتبه شسته شده، و همچنین است اگر کسی که چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده، و مورد اتهام هم نباشد، یا مسلمانی چیز نجسی را به منظور پاک شدن آب کشیده باشد، اگرچه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه. مسئله ۲۲۲ ـ کسی که وکیل شده است لباس، را آب بکشد، اگر بگوید آب کشیدم و انسان به گفته او اطمینان پیدا کند، آن لباس پاک است. مسئله ۲۲۳ ـ انسان وسواسی که در آب کشیدن شیء نجس، مانند افراد معمولی یقین پیدا نمی‌کند، اگر همان طوری که افراد معمولی شیء نجس را آب می‌کشند رفتار نماید، کافی است و احتیاط بیش از حد متعارف در مسأله نجس و پاکی از نظر شرع کار پسندیده‌‌ای نیست و فرد ـ چه وسواسی و چه غیر وسواسی ـ لازم نیست بررسی کند و ببیند بدن یا لباسش یا شیء دیگر نجس شده یانه و نیز لازم نیست دقّت نماید و ببیند آیا فلان شیء نجس با شیء دیگر برخورد کرده یا نه و یا اگر برخورد کرده تری سرایت کننده داشته یا نه و در همه این موارد حکم به پاکی اشیاء مذکور می‌‌شود. رفتن خون متعارف مسئله ۲۲۴ ـ خونی که در داخل بدن ذبیحه بعد از کشتن آن به طریق شرعی باقی می‏ماند، چنانچه خون به مقدار متعارف خارج شده باشد پاک است، چنانکه در مسأله (۹۴) گذشت. مسئله ۲۲۵ ـ حکم سابق ـ بنا بر احتیاط واجب ـ مختص به حیوان حلال‌گوشت است، و در حیوان حرام‌گوشت جاری نیست. [۱] پانزده ذراع حدوداً برابر با هفت متر است. ◀ بازگشت به فهرست
  3. thaniashar

    احکام نجاسات

    شماره مسئله ▼ [۱۲۹] [۱۳۰] [۱۳۱] [۱۳۲] [۱۳۳] [۱۳۴] [۱۳۵] [۱۳۶] [۱۳۷] [۱۳۸] [۱۳۹] [۱۴۰] [۱۴۱] مسئله ۱۲۹ ـ نجس کردن خط و ورق قرآن در صورتی که مستلزم هتک باشد حرام است، و اگر نجس شود باید فوراً آن را آب بکشند. بلکه ـ بنا بر احتیاط واجب ـ در غیر فرض هتک نیز نجس کردن آن حرام، و آب کشیدن واجب است. مسئله ۱۳۰ ـ اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بی‌احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند. مسئله ۱۳۱ ـ گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس خشک باشد، در صورتی که بی‌احترامی به قرآن باشد حرام است. مسئله ۱۳۲ ـ نوشتن قرآن با مرکب نجس ـ هرچند یک حرف آن باشد ـ حکم نجس کردن آن را دارد، و اگر نوشته شود باید آن را به وسیله آب یا غیر آن محو کنند به گونه‌ای که عین مرکّبِ نجس از بین برود. مسئله ۱۳۳ ـ فروش قرآن به کافر، بنا بر احتیاط واجب، صحیح نیست و دادن قرآن به کافر چنانچه هتک و توهین به قرآن شمرده شود یا در معرض هتک باشد، حرام است امّا اگر دادن قرآن به کافر مثلاً برای ارشاد و هدایت او باشد و هتک و توهینی هم به آن صورت نمی‌گیرد، اشکال ندارد. مسئله ۱۳۴ ـ اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خداوند متعال یا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) یا یکی از معصومین(علیهم السلام) یا القاب و کنیه‌‌های آن بزرگواران بر آن نوشته شده، در دستشویی (جای وجود نجاست) بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن ـ هرچند خرج داشته باشد ـ واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن دستشویی نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است ولی گفتن به دیگران واجب نیست و همچنین اگر تربت امام حسین(علیه السلام) و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکرده‌اند که به کلّی از بین رفته به آن دستشویی نروند. مسئله ۱۳۵ ـ خوردن و آشامیدن چیز متنجس حرام است، و همچنین است خوراندن آن به دیگری، ولی خوراندن آن به طفل یا دیوانه، جایز است. و اگر خود طفل یا دیوانه غذای نجس را بخورد، یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد، لازم نیست از او جلوگیری کنند. مسئله ۱۳۶ ـ فروختن و عاریه دادن چیز نجسی که قابل پاک شدن است اشکال ندارد، ولی لازم است که نجس بودن آن را به طرف بگوید، با دو شرط: اوّل: آنکه طرف در معرض آن باشد که در مخالفت موارد خاصی از تکالیف شرعی واقع شود، مثل اینکه شیء نجس را در خوردن یا آشامیدن استعمال نماید، یا موجب بطلان وضو و غسلی شود که با آن نماز واجبش را می‌خواند و اگر این چنین نباشد لازم نیست بگوید، مثلاً نجس بودن لباسی را که طرف با آن نماز می‏خواند لازم نیست به او بگوید زیرا پاک بودن لباس شرط واقعی نیست. دوّم: آنکه احتمال بدهد که طرف به گفته او ترتیب اثر دهد، و اما اگر بداند که ترتیب اثر نمی‏دهد گفتن لازم نیست. مسئله ۱۳۷ ـ اگر انسان ببیند کسی چیز نجسی را می‏خورد، یا با لباس نجس نماز می‏خواند، لازم نیست به او بگوید. مسئله ۱۳۸ ـ اگر جایی از خانه یا فرش کسی نجس باشد، و ببیند بدن یا لباس یا شیء دیگر کسانی که وارد خانه او می‏شوند با تری سرایت کننده به جای نجس رسیده است، چنانچه او موجب این امر شده باشد باید با دو شرطی که در مسأله (۱۳۶) گذشت به آنان بگوید. مسئله ۱۳۹ ـ اگر صاحب‌خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است باید ـ با شرط دومی که در مسأله (۱۳۶) گذشت ـ به میهمان‌ها بگوید، و اما اگر یکی از میهمان‌ها بفهمد لازم نیست به دیگران خبر دهد، ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که به واسطه نجس بودن آنان، خود از جهت ابتلای به نجاست، مبتلا به مخالفت حکم الزامی می‌شود باید به آنان بگوید. مسئله ۱۴۰ ـ اگر چیزی را که عاریه کرده نجس شود، باید صاحبش را از نجس شدن آن با دو شرطی که در مسأله (۱۳۶) گذشت آگاه کند. مسئله ۱۴۱ ـ اگر بچه بگوید چیزی نجس است، یا چیزی را آب کشیده، حرفش قبول نمی‌شود ولی بچه‌ای که ممیز است و پاکی و نجسی را به خوبی درک می‏کند اگر بگوید چیزی را آب کشیدم، در صورتی که آن چیز در اختیار او باشد یا گفته‌اش مورد اطمینان باشد قبول می‌شود، و همچنین است اگر از نجس بودن چیزی اطّلاع دهد. ◀ بازگشت به فهرست
  4. thaniashar

    نجاسات

    شماره مسئله ▼ [۸۰] [۸۱] [۸۲] [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶] [۸۷] [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] [۹۳] [۹۴] [۹۵] [۹۶] [۹۷] [۹۸] [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰] [۱۲۱] [۱۲۲] [۱۲۳] [۱۲۴] [۱۲۵] [۱۲۶] [۱۲۷] [۱۲۸] فهرست انواع نجاسات ادرار و مدفوع منی مردار خون سگ و خوک کافر شراب عرق حیوان نجاست‌خوار راه ثابت شدن نجاست شئ پاک چگونه نجس می‏شود مسئله ۸۰ ـ نجاسات ده چیز است: اوّل و دوم: ادرار و مدفوع. سوّم: منی. چهارم: مردار. پنجم: خون. ششم و هفتم: سگ و خوک. هشتم: کافر. نهم: شراب. دهم: عرق حیوان نجاست‌خوار. انواع نجاسات ادرار و مدفوع مسئله ۸۱ ـ ادرار و مدفوع انسان و هر حیوان حرام‌گوشتی که خون جهنده دارد یعنی اگر رگ آن را ببرند، خون از آن جستن می‏کند، نجس است. و مدفوع حیوان حرام‌گوشتی که خون آن جستن نمی‌کند مثل ماهی حرام‌گوشت، و همچنین فضله حیوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارند پاک است، ولی از ادرار حیوان حرام‌گوشت که خون جهنده ندارد باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اجتناب کرد. مسئله ۸۲ ـ ادرار و فضله پرندگان حرام‌گوشت پاک، و بهتر اجتناب از آنهاست. مسئله ۸۳ ـ ادرار و مدفوع حیوان نجاست‌خوار نجس است، و همچنین است ادرار و مدفوع بچه بزی که شیر خوک خورده ـ به تفصیلی که در احکام خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها خواهد آمد ـ یا حیوانی که انسان با آن نزدیکی نموده است. منی مسئله ۸۴ ـ منی مَرد، و هر حیوان مذکر حرام‌گوشتی که خون جهنده دارد نجس است، و رطوبتی که از زن با شهوت خارج می‌شود و موجب جنابت او است ـ به تفصیلی که در مسأله (۳۴۵) ذکر خواهد شد ـ در حکم منی است و بنا بر احتیاط واجب باید از منی حیوان مذکر حلال‌گوشتی که خون جهنده دارد اجتناب شود. مردار مسئله ۸۵ ـ مردار انسان و حیوانی که خون جهنده دارد نجس است، چه خودش مرده باشد، یا به غیر دستوری که در شرع معیّن شده آن را کشته باشند. و ماهی چون خون جهنده ندارد، اگرچه در آب بمیرد پاک است. مسئله ۸۶ ـ چیزهایی از مردار مثل پشم و مو، و کرک و استخوان و دندان، که روح ندارند، پاک است. مسئله ۸۷ ـ اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند، نجس است. مسئله ۸۸ ـ اگر پوست‌های مختصر لب و جاهای دیگر بدن را بکنند چنانچه روح نداشته باشد و به آسانی کنده شود، پاک است. مسئله ۸۹ ـ تخم مرغی که از شکم مرغ مرده بیرون می‏آید پاک است هرچند پوست روی آن سفت نشده باشد، ولی ظاهر آن را باید آب کشید. مسئله ۹۰ ـ اگر برّه و بزغاله پیش از آنکه علفخوار شوند بمیرند، پنیرمایه‌ای که در شیردان آنها می‏باشد پاک است، ولی چنانچه ثابت نشود که مایع است باید ظاهر آن را ـ که با بدن میته ملاقات کرده است ـ بشویند. مسئله ۹۱ ـ داروها، عطر، روغن، واکس و صابون که از کشورهای غیر اسلامی می‏آوردند، اگر انسان یقین به نجاست آنها نداشته پاک است. مسئله ۹۲ ـ گوشت، پیه و چرمی که احتمال آن برود از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده پاک است، ولی اگر از دست کافر گرفته شود یا اینکه دست مسلمانی باشد که از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده یا نه، خوردن آن گوشت و پیه حرام است، ولی نماز در آن چرم جایز است، و آنچه از بازار مسلمان‌ها، یا از مسلمانی گرفته شود و معلوم نباشد که از کافر گرفته شده، یا اینکه احتمال آن برود که تحقیق کرده اگرچه از کافر گرفته باشد خوردن آن گوشت و پیه نیز جایز است، مشروط بر اینکه آن مسلمان در آن تصرفی بکند که مختص گوشت حلال است، مانند اینکه برای خوردن بفروشد. خون مسئله ۹۳ ـ خونی که از انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد ـ یعنی حیوانی که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن می‏کند ـ بیرون بیاید نجس است، پس خون حیوانی که مانند ماهی و پشه خون جهنده ندارد پاک می‏باشد. مسئله ۹۴ ـ اگر حیوان حلال‌گوشت را به دستوری که در شرع معین شده بکشند و خون آن به مقدار لازم بیرون آید، خونی که در بدنش می‏ماند پاک است. ولی اگر به علت نفس کشیدن یا به واسطه اینکه سر حیوان در جای بلند بوده خون به بدن حیوان برگردد، آن خون نجس است. مسئله ۹۵ ـ احتیاط مستحب آن است که از زرده تخم مرغی که ذرّه‌ای خون در آن می‏باشد اجتناب شود. مسئله ۹۶ ـ خونی که گاهی موقع دوشیدن شیر دیده می‌شود نجس است، و شیر را نجس می‏کند. مسئله ۹۷ ـ اگر خونی که از لای دندان‌ها می‏آید به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بین برود، اجتناب از آب دهان لازم نیست. مسئله ۹۸ ـ خونی که به واسطه کوبیده شدن، زیر ناخن یا زیر پوست می‏‌میرد، اگر طوری شود که دیگر به آن خون نگویند پاک، و اگر به آن خون بگویند و ظاهر گردد نجس است. پس چنانچه ناخن یا پوست سوراخ شود به‌طوری که خون جزء ظاهر بدن حساب شود، اگر بیرون آوردن خون و تطهیر محل جهت وضو یا غسل مشقت زیاد دارد باید تیمّم نماید. مسئله ۹۹ ـ اگر انسان نداند که خون زیر پوست مرده یا گوشت به واسطه کوبیده شدن به آن حالت در آمده، پاک است. مسئله ۱۰۰ ـ اگر موقع جوشیدن غذا ذرّه‌‌ای خون در آن بیفتد تمام غذا و ظرف آن نجس می‌‌شود و بنا بر احتیاط لازم، جوشیدن و حرارت و آتش پاک کننده نیست. مسئله ۱۰۱ ـ زردابه‌ای که در حال بهبودی زخم در اطراف آن پیدا می‌شود، اگر معلوم نباشد که با خون مخلوط است، پاک می‏باشد. سگ و خوک مسئله ۱۰۲ ـ سگ و خوکی که در خشکی زندگی می‌‌کنند نجس‏اند، حتی مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبت‌های آنها. کافر مسئله ۱۰۳ ـ کسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غُلات (آنهایی که یکی از ائمه اطهار(علیهم السلام) را خدا خوانده، یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب ـ یعنی آنهایی که به ائمه اطهار(علیهم السلام) اظهار دشمنی می‏نمایند ـ بنا بر احتیاط واجب نجس‌اند، و همچنین است کسی که نبوّت یا یکی از ضروریات دین، مانند نماز و روزه را منکر شود، اگر به نحوی باشد که مستلزم تکذیب پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بشود هرچند فی‌الجمله. و اما اهل کتاب ـ یعنی یهود و نصاری و مجوس ـ محکوم به طهارت‏اند. مسئله ۱۰۴ ـ تمام بدن کافر غیر اهل کتاب، حتی مو و ناخن و رطوبت‌های او ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نجس است. و در مورد مرتد (یعنی کسی که از اسلام خارج شده) حکم دینی که به آن منتقل شده جاری است، پس اگر فردِ مرتد، کافر کتابی گردد، پاک است و چنانچه کافرِ غیرکتابی شود ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نجس است. مسئله ۱۰۵ ـ اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه بچه نابالغ کافر غیر کتابی باشند، آن بچه هم بنا بر احتیاط واجب نجس است، مگر در صورتی که ممیّز باشد و اظهار اسلام کند، که در این صورت پاک است. و اگر از پدر و مادر خود روگرداند و به مسلمان‌ها تمایل داشته باشد، و یا در حال تحقیق و بررسی باشد، حکم به نجاستش مشکل است. و اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه، یکی از اینها مسلمان باشد ـ به تفصیلی که در مسأله (۲۱۰) خواهد آمد ـ بچه پاک است. مسئله ۱۰۶ ـ کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، و نشانه‌ای هم بر اسلامش نباشد، پاک می‏باشد، ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد، مثلاً نمی‌تواند زن مسلمان بگیرد، و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود. مسئله ۱۰۷ ـ شخصی که به یکی از دوازده امام(علیهم السلام) از روی دشمنی دشنام دهد، بنا بر احتیاط واجب نجس است. شراب مسئله ۱۰۸ ـ شراب نجس است، و غیر آن از چیزهایی که انسان را مست می‏کند نجس نیست. مسئله ۱۰۹ ـ الکل، چه صنعتی و چه طبّی، تمام اقسامش، پاک است مگر آن که معلوم و محرز باشد آن الکل از تبخیر و تقطیر شراب انگور، حاصل شده است که در این صورت، نجس می‌باشد. مسئله ۱۱۰ ـ اگر آب انگور به خودی خود یا به واسطه پختن جوش بیاید پاک، ولی خوردن آن حرام است، و همچنین انگور جوشیده ـ بنا بر احتیاط واجب ـ حرام است ولی نجس نیست. مسئله ۱۱۱ ـ خرما و مویز و کشمش و آب آنها هرچند جوش بیایند، پاک و خوردن آنها حلال است ولی اگر آب خرما، مویز و کشمش، به جوش آید و معلوم شود که مست کننده است، خوردن آنها حرام است امّا نجس نمی‌باشد. مسئله ۱۱۲ ـ فُقّاع که از جو گرفته می‌‌شود و موجب درجه خفیفی از مستی است حرام و بنا بر احتیاط واجب، نجس نیز می‌باشد و امّا آب جو که برای خواصّ طبّی از جو می‌‌گیرند و به آن ماءالشعیر می‌‌گویند و موجب هیچ‌‌گونه مستی نیست، پاک و حلال می‌‌باشد. عرق حیوان نجاست خوار مسئله ۱۱۳ ـ عرق شتری که به خوردن نجاست انسان عادت کرده باشد نجس است، و همچنین است ـ بنا بر احتیاط واجب ـ عرق حیوانات دیگری که این چنین باشند. مسئله ۱۱۴ ـ عرق جنب از حرام پاک است، و نماز با آن صحیح است. راه ثابت شدن نجاست مسئله ۱۱۵ ـ نجاست هر چیزی از سه راه ثابت می‌شود: اوّل: آنکه خود انسان یقین کند یا از راه عقلایی اطمینان پیدا کند که آن چیز نجس است، و اگر گمان داشته باشد چیزی نجس است، لازم نیست از آن اجتناب نماید و محکوم به طهارت است. بنابراین غذا خوردن در مکان‌های عمومی، رستوران‌ها و میهمان‌خانه‌هایی که مردمان لاابالی و کسانی که پاکی و نجسی را مراعات نمی‌کنند در آنجا غذا می‌خورند، اگر انسان اطمینان نداشته باشد غذایی را که برای او آورده‌اند نجس است، اشکال ندارد. دوّم: آنکه کسی که چیزی در اختیار اوست بگوید آن چیز نجس است ـ مثلاً همسر یا خدمتکار انسان نسبت به ظرف یا چیز دیگری که در اختیار اوست بگوید ـ نجس می‌باشد. سوّم: آنکه دو مرد عادل بگویند چیزی نجس است، به شرط آنکه از سبب نجاست خبر دهند، مثلاً بگویند آن چیز با خون یا ادرار ملاقات کرده است. و اگر یک مرد عادل یا شخصی که مورد وثوق است خبر دهد و اطمینان از گفته او پیدا نشود احتیاط واجب آن است که از آن چیز اجتناب شود. مسئله ۱۱۶ ـ اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاک بودن چیزی را نداند، مثلاً نداند فضله موش پاک است یا نه، باید مسأله را بپرسد. ولی اگر با اینکه مسأله را می‏داند، در چیزی شک کند که پاک است یا نه، مثلاً شک کند آن چیز خون است یا نه، یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، پاک می‏باشد، و وارسی کردن یا پرسیدن لازم نیست. مسئله ۱۱۷ ـ چیز نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه، نجس است. و چیز پاک را اگر شک کند نجس شده یا نه، پاک است. و اگر هم بتواند نجس بودن یا پاک بودن آن را بفهمد، لازم نیست وارسی کند. مسئله ۱۱۸ ـ اگر بداند یکی از دو ظرف یا دو لباسی که از هر دوی آنها استفاده می‏کند نجس شده و نداند کدام است، باید از هر دو اجتناب کند. ولی اگر مثلاً نمی‏داند لباس خودش نجس شده یا لباسی که از تصرّف او خارج بوده و مال دیگری می‏باشد، لازم نیست از لباس خودش اجتناب نماید. شئ پاک چگونه نجس می شود مسئله ۱۱۹ ـ اگر چیز پاک به چیز نجس برسد، و هر دو یا یکی از آنها به‌طوری تر باشد که تری یکی به دیگری برسد، چیز پاک نیز نجس می‌شود، ولی اگر واسطه‌ها در نجاست زیاد شود، نجاست سرایت نمی‌کند. مثلاً: اگر دست راست به ادرار متنجّس شود آنگاه آن دست پس از خشک شدن با تری جدیدی با دست چپ برخورد کند، این برخورد موجب نجاست دست چپ خواهد بود و اگر دست چپ بعد از خشک شدن با شیء دیگری مانند لباس با تری جدیدی، برخورد کند لباس نیز نجس می‌شود ولی اگر آن لباس با چیز دیگری با تری جدید برخورد کند، حکم به نجاست آن چیز نمی‌شود. بنابراین واسطه‌‌ سوم نجس است ولی نجس نمی‌کند. و اگر تری به‌قدری کم باشد که به دیگری نرسد، چیزی که پاک بوده نجس نمی‏شود اگرچه به عین نجس برسد. مسئله ۱۲۰ ـ اگر چیز پاکی به چیز نجس برخورد کند، و انسان شک کند که هر دو یا یکی از آنها تر بوده یا نه، و یا اگر تر بوده، تری آن به قدری بوده که به دیگری سرایت کند یا نه، آن چیزِ پاک، نجس به حساب نمی‌آید. مسئله ۱۲۱ ـ دو چیزی که انسان نمی‏داند کدام پاک و کدام نجس است، اگر چیز پاکی با رطوبت بعداً به یکی از آنها برسد اجتناب از آن لازم نیست، مگر در بعضی از موارد مثل آنکه حالت سابقه در هر دو نجاست باشد، و یا آنکه با طرف دیگر هم، چیز پاک دیگری با رطوبت ملاقات کند. مسئله ۱۲۲ ـ زمین و پارچه و مانند اینها، اگر تری سرایت کننده داشته باشد، هر قسمتی که نجاست به آن برسد، نجس می‌‌شود و جاهای دیگر آن پاک است هرچند جای پاک به جای نجس متّصل باشد و این حکم در مورد خیار و خربزه و مانند اینها نیز جاری می‌باشد. مسئله ۱۲۳ ـ هرگاه شیره و روغن و مانند اینها طوری باشد که اگر مقداری از آن را بردارند جای آن خالی نمی‏ماند، همین که یک قسمتی از آن نجس شد، تمام آن نجس می‌شود. ولی اگر طوری باشد که جای آن در موقع برداشتن خالی بماند، اگرچه بعد پر شود، فقط جایی که نجاست به آن رسیده نجس می‏باشد، پس اگر فضله موش در آن بیفتد جایی که فضله افتاده نجس و بقیه پاک است. مسئله ۱۲۴ ـ اگر مگس یا حیوانی مانند آن روی چیز نجسی که تر است بنشیند، و بعد روی چیز پاکی که آن هم تر است بنشیند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حیوان بوده، چیز پاک نجس می‌شود، و اگر نداند پاک است. مسئله ۱۲۵ ـ اگر جایی از بدن که عرق دارد نجس شود، و عرق از آنجا به جای دیگر برود، هر جا که عرق به آن برسد نجس می‌شود، و اگر عرق به جای دیگر نرود جاهای دیگر بدن پاک است. مسئله ۱۲۶ ـ اخلاط غلیظی که از بینی یا گلو می‏آید، اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجس و بقیه آن پاک است. پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری که انسان یقین دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده نجس است، و محلّی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه پاک می‏باشد. مسئله ۱۲۷ ـ اگر آفتابه‌ای را که ته آن سوراخ است روی زمین نجس بگذارند، چنانچه از جریان بیفتد و آب زیر آن جمع گردد که با آب آفتابه یکی حساب شود، آب آفتابه نجس می‌شود، ولی اگر آب آفتابه با فشار جریان داشته باشد نجس نمی‏شود. مسئله ۱۲۸ ـ اگر چیزی داخل بدن شود و به نجاست برسد، در صورتی که بعد از بیرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد پاک است. پس اگر اسباب اماله یا آب آن در مخرج مدفوع وارد شود، یا سوزن و چاقو و مانند اینها در بدن فرو رود و بعد از بیرون آمدن به نجاست آلوده نباشد، نجس نیست. و همچنین است آب دهان و بینی اگر در داخل به خون برسد و بعد از بیرون آمدن به خون آلوده نباشد. ◀ بازگشت به فهرست
  5. thaniashar

    احکام تخلی

    شماره مسئله ▼ [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲] [۶۳] [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱] [۷۲] [۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶] [۷۷] [۷۸] [۷۹] فهرست در چهار جا تخلّی حرام است در سه صورت مخرج مدفوع فقط با آب پاک می‌شود استبراء مستحبات و مکروهات تخلّی مسئله ۵۳ ـ واجب است انسان وقت تخلّی و مواقع دیگر، عورت خود را از کسانی که مکلّف‌اند، اگرچه مثل خواهر و مادر با او محرم باشند، و همچنین از دیوانه و بچه اگر ممیز باشند یعنی خوب و بد را می‌فهمند، بپوشاند، ولی زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشانند. مسئله ۵۴ ـ لازم نیست با چیز مخصوصی عورت خود را بپوشاند، و اگر مثلاً با دست هم آن را بپوشاند کافی است. مسئله ۵۵ ـ موقع تخلّی باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ جلوی بدن یعنی شکم و سینه رو به قبله و پشت به قبله نباشد. مسئله ۵۶ ـ اگر موقع تخلّی جلوی بدن کسی رو به قبله یا پشت به قبله باشد، و عورت خود را از قبله بگرداند، کفایت نمی‌کند، و احتیاط واجب آن است که هنگام تخلّی عورت را نیز رو به قبله یا پشت به قبله ننماید. مسئله ۵۷ ـ احتیاط مستحب آن است که جلوی بدن در موقع استبراء ـ که احکام آن بعداً ذکر می‌شود ـ و موقع تطهیر مخرج ادرار و مدفوع، رو به قبله و پشت به قبله نباشد. مسئله ۵۸ ـ اگر برای آنکه نامحرم او را نبیند مجبور شود رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند، بنا بر احتیاط لازم باید پشت به قبله بنشیند. مسئله ۵۹ ـ احتیاط مستحب آن است که بچه را در وقت تخلّی رو به قبله یا پشت به قبله ننشانند. در چهار جا تخلّی حرام است مسئله ۶۰ ـ در چهار جا تخلّی حرام است: 1 ـ در کوچه‌های بن‌بست، در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند، و همچنین در کوچه‌ها و راه‌های عمومی در صورتی که موجب ضرر به عابرین باشد. 2 ـ در ملک کسی که اجازه تخلّی نداده است. 3 ـ در جایی که برای عدّه مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسه‌ها. 4 ـ روی قبر مؤمنین در صورتی که بی‌احترامی به آنان باشد بلکه حتّی اگر بی‌احترامی هم نباشد، مگر اینکه زمین از مباحات اصلی باشد. و همچنین هر جایی که تخلّی موجب هتک حرمت یکی از مقدسات دین یا مذهب شود. در سه صورت مخرج مدفوع فقط با آب پاک می‌شود مسئله ۶۱ ـ در سه صورت مخرج مدفوع فقط با آب پاک می‌شود: اوّل: آنکه با مدفوع نجاست دیگری مثل خون بیرون آمده باشد. دوّم: آنکه نجاستی از خارج به مخرج مدفوع رسیده باشد، بجز رسیدن ادرار به مخرج مدفوع در زنان. سوّم: آنکه اطراف مخرج بیشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد. و در غیر این سه صورت می‌توان مخرج را با آب شست، و یا به دستوری که بعداً ذکر می‌شود با پارچه و سنگ و مانند اینها پاک کرد، اگرچه شستن با آب بهتر است. مسئله ۶۲ ـ مخرج ادرار با غیر آب پاک نمی‏شود، و یک‌بار شستن کافی است، گرچه احتیاط مستحب این است که دو بار شسته شود، و افضل آن است که سه بار شسته شود. مسئله ۶۳ ـ اگر مخرج مدفوع را با آب بشویند، باید چیزی از مدفوع بر آن نماند، ولی باقی ماندن رنگ و بوی آن مانعی ندارد. و اگر در دفعه اوّل طوری شسته شود که ذرّه‌ای از مدفوع بر آن نماند، دوباره شستن لازم نیست. مسئله ۶۴ ـ با سنگ و کلوخ و پارچه و مانند اینها اگر خشک و پاک باشند می‌شود مخرج مدفوع را تطهیر کرد، و چنانچه رطوبت کمی داشته باشد که موضع را تر نکند اشکال ندارد. مسئله ۶۵ ـ مخرج مدفوع را اگر یک مرتبه با سنگ یا کلوخ یا پارچه کاملاً پاکیزه نماید کفایت می‏کند، ولی بهتر آن است که سه مرتبه انجام دهد. بلکه با سه قطعه هم باشد، و اگر با سه مرتبه پاکیزه نشود باید به‌قدری اضافه نماید تا مخرج کاملاً پاکیزه شود، ولی باقی ماندن اثری که معمولاً بدون شستن از بین نمی‏رود اشکال ندارد. مسئله ۶۶ ـ پاک کردن مخرج مدفوع با چیزهایی که احترام آنها لازم است مانند کاغذی که اسم خداوند متعال و پیامبران بر آن نوشته شده حرام است. و پاک کردن مخرج با استخوان و سرگین اشکال ندارد. مسئله ۶۷ ـ اگر شک کند که مخرج را تطهیر کرده یا نه، لازم است تطهیر نماید، اگرچه عادتاً همیشه بعد از ادرار یا مدفوع فوراً تطهیر می‏کرده. مسئله ۶۸ ـ اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز، مخرج را تطهیر کرده یا نه، نمازی که خوانده صحیح است، ولی برای نمازهای بعدی باید تطهیر کند. استبراء مسئله ۶۹ ـ استبراء عمل مستحبّی است که مردها بعد از بیرون آمدن ادرار انجام می‏دهند، برای آنکه اطمینان کنند ادرار در مجری نمانده است. و آن به گونه‌هایی انجام می‌شود، یکی از آنها این است که بعد از قطع شدن ادرار، اگر مخرج مدفوع نجس شده، اوّل آن را تطهیر کنند، بعد سه دفعه با انگشت میانه دست چپ از مخرج مدفوع تا بیخ آلت بکشند، و بعد انگشت شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه‌گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند. مسئله ۷۰ـ آبی که گاهی با تحریک شهوت از مرد خارج می‌شود و به آن «مذی» می‏گویند پاک است، و نیز آبی که گاهی بعد از منی بیرون می‏آید و به آن «وذی» گفته می‌شود، و آبی که گاهی بعد از ادرار بیرون می‏آید و به آن «ودی» می‏گویند اگر ادرار به آن نرسیده باشد پاک است. و چنانچه مرد بعد از ادرار استبراء کند و بعد آبی از او خارج شود و شک کند که ادرار است یا یکی از این سه آب، پاک است. مسئله ۷۱ ـ اگر مرد شک کند که استبراء کرده یا نه، و رطوبتی از او بیرون آید که نداند پاک است یا نه، نجس می‏باشد، و چنانچه وضو گرفته باشد باطل می‌شود. ولی اگر شک کند استبرایی که کرده درست بوده یا نه و رطوبتی از او بیرون آید که نداند پاک است یا نه، پاک می‏باشد و وضو را هم باطل نمی‌کند. مسئله ۷۲ ـ کسی که استبراء نکرده اگر به واسطه آنکه مدتی از ادرار کردن او گذشته اطمینان کند ادرار در مجری نمانده است، و رطوبتی ببیند و شک کند پاک است یا نه، آن رطوبت پاک می‏باشد و وضو را هم باطل نمی‌کند. مسئله ۷۳ ـ اگر مرد بعد از ادرار استبراء کند و وضو بگیرد، چنانچه بعد از وضو رطوبتی ببیند که بداند یا ادرار است یا منی، واجب است احتیاطاً غسل کند و وضو هم بگیرد. ولی اگر وضو نگرفته باشد، فقط گرفتن وضو کافی است. مسئله ۷۴ ـ برای زن استبراء از ادرار نیست، و اگر رطوبتی ببیند و شک کند که ادرار است یا نه پاک می‏باشد، و وضو و غسل او را هم باطل نمی‌کند. مستحبات و مکروهات تخلّی مسئله ۷۵ ـ مستحب است در موقع تخلّی جایی بنشیند که کسی او را نبیند، و موقع وارد شدن به مکان تخلّی، اوّل پای چپ، و موقع بیرون آمدن، اوّل پای راست را بگذارد، و همچنین مستحب است در حال تخلّی سر را بپوشاند و سنگینی بدن را بر پای چپ بیندازد. مسئله ۷۶ ـ نشستن روبروی خورشید و ماه در موقع تخلّی مکروه است، ولی اگر عورت خود را به وسیله‌ای بپوشاند مکروه نیست. و نیز در موقع تخلّی، نشستن روبروی باد، و در جاده و خیابان و کوچه، و در خانه و زیر درختی که میوه می‏دهد، و خوردن چیزی، و توقف زیاد، و تطهیر کردن با دست راست، مکروه می‏باشد. و همچنین است صحبت کردن در حال تخلّی، ولی اگر ناچار باشد یا ذکر خداوند متعال بگوید اشکال ندارد. مسئله ۷۷ ـ ادرار کردن به صورت ایستاده و نیز ادرار کردن در زمین‌‌های سفت که از آن ادرار ترشّح می‌شود کراهت دارد همچنین ادرار کردن در لانه جانوران و در آب، خصوصاً آب راکد، مکروه است. مسئله ۷۸ ـ خودداری کردن از ادرار و مدفوع مکروه است. و اگر برای بدن ضرر کلی داشته باشد حرام است. مسئله ۷۹ ـ مستحب است انسان پیش از نماز و پیش از خواب، و پیش از نزدیکی و بعد از بیرون آمدن منی، ادرار کند. ◀ بازگشت به فهرست
  6. thaniashar

    احکام آب‌ها

    شماره مسئله ▼ [۴۴] [۴۵] [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] مسئله ۴۴ ـ آب مضاف که معنی آن در مسأله (۱۳) ذکر شد، چیز نجس را پاک نمی‌کند، و وضو و غسل هم با آن باطل است. مسئله ۴۵ ـ آب مضاف اگرچه به مقدار کر باشد، اگر ذرّه‌ای نجاست به آن برسد نجس می‌شود، ولی چنانچه از بالا روی چیز نجس بریزد، مقداری که به چیز نجس رسیده نجس است و مقداری که نرسیده است پاک می‏باشد. مثلاً اگر گلاب را از گلابدان روی دست نجس بریزند، آنچه به دست رسیده نجس، و آنچه به دست نرسیده پاک است. مسئله ۴۶ ـ اگر آب مضاف نجس طوری با آب کر یا جاری مخلوط شود که دیگر عرفاً آب مضاف به آن نگویند، پاک می‌شود. مسئله ۴۷ ـ آبی که مطلق بوده و معلوم نیست که به حد مضاف شدن رسیده یا نه، مثل آب مطلق است، یعنی چیز نجس را پاک می‏کند، و وضو و غسل هم با آن صحیح است. و آبی که مضاف بوده و معلوم نیست مطلق شده یا نه، مثل آب مضاف است، یعنی چیز نجس را پاک نمی‌کند، و وضو و غسل هم با آن باطل است. مسئله ۴۸ ـ آبی که معلوم نیست مطلق است یا مضاف، و معلوم نیست که قبلاً مطلق بوده یا مضاف، چیز نجس را پاک نمی‌کند، و وضو و غسل هم با آن باطل است. و چنانچه نجاستی به آن برسد و آب کمتر از کر باشد نجس می‌شود، و اگر به‌اندازه کُر یا بیشتر باشد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نیز نجس می‌شود. مسئله ۴۹ ـ آبی که عین نجاست مثل خون و ادرار به آن برسد و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر دهد، اگرچه کر یا جاری باشد نجس می‌شود، بلکه اگر بو یا رنگ یا مزه آب به واسطه نجاستی که بیرون آن است عوض شود، مثلاً مرداری که پهلوی آب است بوی آن را تغییر دهد ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نجس می‌شود. مسئله ۵۰ ـ آبی که عین نجاست مثل خون و ادرار در آن ریخته و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر داده، چنانچه به کر یا جاری متصل شود، یا باران بر آن ببارد، یا باد باران را در آن بریزد، یا آب باران از ناودان هنگام باریدن در آن جاری شود، در تمام این صور چنانچه تغییر آن از بین برود پاک می‌شود. ولی باید آب باران یا کر یا جاری با آن مخلوط گردد. مسئله ۵۱ ـ اگر چیز نجسی را در کر یا جاری تطهیر نمایند در شستنی که با آن پاک می‌گردد، آبی که بعد از بیرون آوردن از آن می‏ریزد پاک است. مسئله ۵۲ ـ آبی که پاک بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه، پاک است، و آبی که نجس بوده و معلوم نیست پاک شده یا نه، نجس است. ◀ بازگشت به فهرست
  7. thaniashar

    احکام طهارت

    شماره مسئله ▼ [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] [۴۳] فهرست انواع آب مطلق آب کُر آب قلیل آب جاری آب باران آب چاه آب مطلق و مضاف مسئله ۱۳ ـ آب یا مطلق است یا مضاف: آب مضاف آبی است که آن را از چیزی بگیرند، مثل آب هندوانه و گلاب، یا با چیزی مخلوط باشد، مثل آبی که به‌قدری با گِل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به آن آب نگویند، و غیر اینها آب مطلق است، و آن بر پنج قسم است: اوّل: آب کُر. دوّم: آب قلیل. سوّم: آب جاری. چهارم: آب باران. پنجم: آب چاه. انواع آب مطلق آب کُر مسئله ۱۴ ـ آب کر مقدار آبی است که حجم ظرف آن سی و شش وجب[۱] مکعب باشد، و آن تقریباً معادل (۳۸۴) لیتر است. مسئله ۱۵ ـ اگر عین نجس مانند ادرار و خون یا چیزی که نجس شده است مانند لباس، به آب کر برسد، چنانچه آن آب، بو یا رنگ یا مزه نجاست را بگیرد، نجس می‌شود، و اگر تغییر نکند نجس نمی‏شود. مسئله ۱۶ ـ اگر بو یا رنگ یا مزه آب کر به واسطه غیر نجاست تغییر کند نجس نمی‏شود. مسئله ۱۷ ـ اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد، و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می‌شود، و اگر به‌اندازه کُر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است. مسئله ‍۱۸ ـ آب فوّاره اگر متصل به کر باشد، آب نجس را پاک می‏کند، ولی اگر قطره قطره روی آب نجس بریزد آن را پاک نمی‌کند، مگر آنکه چیزی روی فوّاره بگیرند تا آب آن قبل از قطره قطره شدن با آب نجس متصل شود. و لازم است که آب فوّاره با آب نجس مخلوط گردد. مسئله ۱۹ ـ اگر چیز نجس را زیر شیری که متّصل به کر است بشویند، آبی که از آن چیز می‏ریزد اگر متصل به کر باشد، و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد، و عین نجاست هم در آن نباشد، پاک است. مسئله ۲۰ ـ اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس می‌شود، و هر مقدار از یخ هم آب شود نجس است. مسئله ۲۱ ـ آبی که به‌اندازه کُر بوده، اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه، مثل آب کر است، یعنی نجاست را پاک می‏کند، و اگر نجاستی هم به آن برسد نجس نمی‏شود. و آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه، حکم آب کمتر از کر را دارد. مسئله ۲۲ ـ کر بودن آب، به دو راه ثابت می‌شود: اوّل: آنکه خود انسان یقین یا اطمینان کند. دوّم: آنکه دو مرد عادل خبر دهند. ولی اگر یک فرد عادل یا مورد اعتماد یا کسی که آب کر در اختیار او است خبر دهد، چنانچه خبر وی باعث اطمینان نشود، بنا بر احتیاط واجب کر بودن آب را ثابت نمی‌کند. آب قلیل مسئله ۲۳ ـ آب قلیل، آبی است که از زمین نجوشد و از کر کمتر باشد. مسئله ۲۴ ـ اگر آب قلیل روی چیز نجس بریزد، یا چیز نجس به آن برسد نجس می‌شود. ولی اگر از بالا روی چیز نجس بریزد، مقداری که به آن چیز می‏رسد نجس است، و مقداری که به آن چیز نرسیده پاک است. مسئله ۲۵ ـ آب قلیلی که هنگام شستن شیء نجس یا بعد از آن، خود به خود یا با فشار دادن و مانند آن، از آن شیء جدا می‌‌گردد، غساله نامیده می‌شود و نجس می‌باشد. البتّه در صورتی که قبل از ریختن آب، در شیء متنجّس عین نجاست وجود نداشته باشد، نجاست غساله بنا بر احتیاط واجب است و در هر صورت فرقی ندارد که آن شیء از اشیایی باشد که با یک بار شستن پاک می‌شود یا آن که برای پاک شدن باید بیش از یک بار شسته شود و در مواردی که نیاز به بیش از یک بار شستن است فرقی ندارد که غساله دفعه آخر شستن باشد یا قبل از آن. مسئله ۲۶ ـ آب قلیلی که با آن مخرج ادرار و مدفوع را می‏‌شویند با پنج شرط چیزی را که با آن ملاقات کند نجس نمی‌کند: اوّل: آنکه بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد. دوّم: نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد. سوّم: نجاست دیگری مثل خون با ادرار یا مدفوع بیرون نیامده باشد. چهارم: ذرّه‌های مدفوع در آب پیدا نباشد. پنجم: بیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد. آب جاری آب جاری به آبی گفته می‌شود که: ۱. منبع طبیعی داشته باشد مثل آب چشمه، رودخانه، قنات یا آبی که از برف‌های متراکم در کوه‌ها سرچشمه می‌گیرد. ۲. جاری باشد هرچند به وسیله‌ای آن را جاری سازند. ۳. فی الجمله استمرار داشته باشد، و لازم نیست به منبع طبیعی متصل باشد، پس اگر به طور طبیعی از آن جدا شود مانند ریزش آب از بالا به صورت قطره قطره با فرض جریان در زمین جاری به حساب می‏آید، ولی اگر چیزی مانع اتصال آن به منبع شود مثلاً از ریزش یا جوشش آب جلوگیری کند، یا ارتباط آن را با منبع قطع کند، آب باقی مانده حکم جاری را ندارد هرچند جریان داشته باشد. مسئله ۲۷ ـ آب جاری اگرچه کمتر از کر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتی که بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نکرده پاک است. مسئله ۲۸ ـ اگر نجاستی به آب جاری برسد، مقداری از آن که بو یا رنگ یا مزه‌اش به واسطه نجاست تغییر کرده نجس است. و طرفی که متصل به چشمه است اگرچه کمتر از کر باشد پاک است. و آب‌های طرف دیگر نهر اگر به‌اندازه کُر باشد یا به واسطه آبی که تغییر نکرده به آب طرف چشمه متصل باشد، پاک وگرنه نجس است. مسئله ۲۹ ـ آب چشمه‌ای که جاری نیست ولی طوری است که اگر از آن بردارند باز می‏جوشد، حکم آب جاری را ندارد، یعنی اگر نجاست به آن برسد و کمتر از کر باشد نجس می‌شود. مسئله ۳۰ ـ آبی که کنار نهر ایستاده و متصل به آب جاری است، حکم آب جاری را ندارد. مسئله ۳۱ـ چشمه‌ای که مثلاً در زمستان می‏جوشد و در تابستان از جوشش می‏افتد، فقط وقتی که می‏جوشد حکم آب جاری را دارد. مسئله ۳۲ ـ آب حوضچه حمام اگر کمتر از کر باشد، چنانچه به خزینه‌ای که آبش به ضمیمه آب حوض به‌اندازه کُر است متصل باشد و به ملاقات نجس، بو یا رنگ یا مزه آن تغییر نکند، نجس نمی‏شود. مسئله ۳۳ ـ آب لوله‌های حمام و ساختمان‌ها که از شیرها و دوش‌ها می‏ریزد اگر به ضمیمه منبعی که متصل به آن است به قدر کر باشد حکم کر را دارد. مسئله ۳۴ ـ آبی که روی زمین جریان دارد ولی از زمین نمی‏جوشد، چنانچه کمتر از کر باشد و نجاست به آن برسد نجس می‌شود، اما اگر از بالا جاری باشد و نجاست به پایین آن برسد، طرف بالای آن نجس نمی‏شود. آب باران مسئله ۳۵ ـ چیزی که نجس است و عین نجاست در آن نیست، به هر جای آن یک مرتبه باران برسد پاک می‌شود مگر بدن و لباس که به ادرار نجس شده باشد که در این دو بنا بر احتیاط واجب دو مرتبه شستن لازم است، و همچنین داخل ظرف نجس بنا بر احتیاط واجب، باید سه بار شسته شود، و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست، البته باریدن دو سه قطره فایده ندارد بلکه باید طوری باشد که عرفاً بگویند باران می‌‏آید. مسئله ۳۶ ـ اگر باران بر عین نجس ببارد و به جای دیگر ترشح کند، چنانچه عین نجاست همراه آن نباشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است، پس اگر باران بر خون ببارد و ترشح کند، چنانچه ذرّه‌ای خون در آن باشد، یا آنکه بو یا رنگ یا مزه خون گرفته باشد نجس می‏‌باشد. مسئله ۳۷ ـ اگر بر سقف ساختمان یا روی بام آن عین نجاست باشد، تا وقتی باران به بام می‏بارد، آبی که به چیز نجس رسیده و از سقف یا ناودان می‏ریزد، پاک است، ولی بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبی که می‏ریزد، به چیز نجس رسیده است، نجس می‏‌باشد. مسئله ۳۸ ـ زمین نجسی که باران بر آن ببارد پاک می‌شود، و اگر باران بر زمین جاری شود و در حال باریدن به جای نجسی که زیر سقف است برسد آن را نیز پاک می‏کند. مسئله ۳۹ ـ خاک نجسی که آب باران همه اجزای آن را فرا بگیرد پاک می‌شود به شرط آنکه معلوم نباشد آب به واسطه رسیدن به خاک، مُضاف شده است. مسئله ۴۰ ـ هرگاه آب باران در جایی جمع شود، اگرچه کمتر از کر باشد در موقعی که باران می‏آید چنانچه چیز نجس را در آن بشویند و آب بو یا رنگ یا مزه نجاست نگیرد، آن چیز نجس پاک می‌شود. مسئله ۴۱ ـ اگر بر فرش پاکی که روی زمین نجس است باران ببارد و در حال باریدن از فرش به زمین برسد، فرش نجس نمی‏شود و زمین هم پاک می‌گردد. آب چاه مسئله ۴۲ ـ آب چاهی که از زمین می‏‌جوشد، اگرچه کمتر از کر باشد چنانچه نجاست به آن برسد، تا وقتی که بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نکرده پاک است. مسئله ۴۳ ـ اگر نجاستی در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد، چنانچه تغییر آب چاه از بین برود، پاک می‌شود. ولی پاک شدنش ـ بنا بر احتیاط واجب ـ مشروط بر این است که با آبی که از چاه می‏جوشد مخلوط گردد. [۱] هر وجب متعارف تقریباً 22 سانتیمتر می‌باشد. ◀ بازگشت به فهرست
  8. thaniashar

    احکام تقلید

    شماره مسئله ▼ [۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] فهرست تقلید در اعتقادات تقلید در احکام راه شناخت اعلم راه به‌دست‌آوردن فتوی تقلید در اعتقادات مسئله ۱ ـ شخص مسلمان باید عقیده‌اش به اصول دین از روی بصیرت باشد، و نمی‌تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی گفته کسی را که علم به آنها دارد به‌صرف اینکه او گفته است قبول کند. ولی چنانچه شخص به عقاید حقّه اسلام یقین داشته باشد، و آنها را اظهار نماید ـ هرچند از روی بصیرت نباشد ـ آن شخص مسلمان و مؤمن است، و همه احکام اسلام و ایمان بر او جاری می‌شود. و اما در احکام دین ـ در غیر ضروریات و قطعیات ـ باید شخص یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است. مثلاً: اگر گروهی از مجتهدین عملی را حرام می‏دانند، و گروه دیگر می‏گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملی را بعضی واجب، و بعضی مستحب می‌دانند، آن را به‌جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند، و نمی‌توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند. تقلید در احکام مسئله ۲ ـ تقلید در احکام: عمل کردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال‌زاده، زنده و عادل باشد. و عادل کسی است که کارهایی را که بر او واجب است به‌جا آورد، و کارهایی را که بر او حرام است ترک کند. و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد، که اگر از اهل محل یا همسایگان، یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند. و در صورتی که فرد به طور اجمالی بداند در مسائلی که برایش پیش می‌آید مجتهدین با هم اختلاف فتوی دارند هرچند مورد اختلاف نظر را نداند لازم است از مجتهدی تقلید کند که أعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خداوند متعال از تمام مجتهدین زمان خود تواناتر باشد. راه شناخت اعلم مسئله ۳ ـ مجتهد و أعلم را از سه راه می‌توان شناخت: اوّل: آنکه خود مکلف یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد، و بتواند مجتهد و أعلم را بشناسد. دوّم: آنکه دو نفر عالم و عادل که می‌توانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به‌شرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. بلکه اجتهاد یا أعلمیت کسی به گفته یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت می‌شود. سوّم: آنکه مکلف از راه‌های عقلایی به اجتهاد یا أعلمیت فردی اطمینان پیدا کند، مثل آنکه عدّه‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می‌شود، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند. راه به‌دست‌آوردن فتوی مسئله ۴ ـ به دست آوردن فتوی، یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. سوّم: شنیدن از کسی که انسان به گفته او اطمینان دارد. چهارم: دیدن در رساله مجتهد در صورتی که انسان به‌درستی آن رساله اطمینان داشته باشد. مسئله ۵ ـ تا انسان یقین نکند که فتوای مجتهد عوض شده است، می‌تواند به آنچه در رساله او نوشته شده عمل نماید، و اگر احتمال دهد که فتوای او عوض شده جستجو لازم نیست. مسئله ۶ ـ اگر مجتهد أعلم در مسأله‌ای فتوی دهد، مقلّد نمی‌تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند. ولی اگر فتوی ندهد، و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود ـ مثلاً بفرماید احتیاط آن است که در رکعت اوّل و دوّم نماز بعد از سوره حمد یک سوره تمام بخواند ـ مقلّد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجب یا لازم نامیده می‌شود عمل کند، و یا به فتوای مجتهد دیگری ـ با رعایت الأعلم فالأعلم ـ عمل نماید، پس اگر او فقط سوره حمد را کافی بداند، می‌تواند سوره را ترک کند. و همچنین است اگر مجتهد أعلم بفرماید مسأله محل تأمل، یا محل اشکال است. مسئله ۷ ـ اگر مجتهد أعلم بعد از آنکه در مسأله‌ای داده، یا پیش از آن احتیاط کند ـ مثلاً بفرماید ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می‌شود اگرچه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند ـ مقلّد او می‌تواند عمل به احتیاط را ترک نماید، و این را احتیاط مستحب می‏نامند. مسئله ۸ ـ اگر مجتهدی که مکلف از او تقلید می‏کند از دنیا برود، حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است، بنابراین اگر او أعلم از مجتهد زنده باشد و مکلف به طور اجمالی بداند در مسائلی که برایش پیش می‌آید، آن دو مجتهد با هم اختلاف فتوی دارند هرچند مورد اختلاف نظر را نداند باید بر تقلید او باقی بماند. و چنانچه مجتهد زنده أعلم از او باشد باید به مجتهد زنده رجوع کند. و اگر أعلمیتی در میان آنها معلوم نشود یا مساوی باشند، پس اگر اورعیت یکی از آنها ثابت شود به این معنا که در اموری که در فتوی دادن و استنباط نقش دارند، بیشتر احتیاط کند و اهل تحقیق و بررسی باشد باید از او تقلید کند و اگر ثابت نشود مخیر است عمل خود را با فتوای هرکدام تطبیق نماید، مگر در موارد علم اجمالی، یا قیام حجت اجمالی بر تکلیف ـ مانند موارد اختلاف در نماز شکسته و تمام ـ که بنا بر احتیاط واجب باید رعایت هر دو فتوا را بنماید. و مراد از تقلید، صرف التزام به متابعت از فتوای مجتهد معین است، نه عمل کردن به دستور او. مسئله ۹ ـ بر مکلّف لازم است مسائلی را که احتمال می‏دهد به واسطه یاد نگرفتن آنها در معصیت ـ یعنی ترک واجب یا فعل حرام ـ واقع می‌شود یاد بگیرد. مسئله ۱۰ ـ اگر برای مکلف مسأله‌ای پیش آید که حکم آن را نمی‏داند، لازم است احتیاط کند، یا اینکه با شرایطی که ذکر شد تقلید نماید. ولی چنانچه دسترسی به فتوای أعلم در آن مسأله نداشته باشد، جایز است از غیر أعلم تقلید نماید، با رعایت الأعلم فالأعلم. مسئله ۱۱ ـ اگر کسی فتوای مجتهدی را به شخص دیگری بگوید، چنانچه فتوای آن مجتهد عوض شود، لازم نیست به او خبر دهد که فتوای آن مجتهد عوض شده است. ولی اگر بعد از گفتن فتوی بفهمد اشتباه کرده، و گفته او موجب آن می‌شود که آن شخص برخلاف وظیفه شرعی‌اش عمل کند، باید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اشتباه را در صورت امکان برطرف کند. مسئله ۱۲ ـ اگر مکلّف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، اگر اعمال او مطابق با واقع، یا فتوای مجتهدی باشد که اکنون می‌تواند مرجع او باشد صحیح است، و در غیر این صورت اگر جاهل قاصر بوده، و نقص عمل از جهت ارکان و مانند آن نبوده است، عمل صحیح است. و همچنین است اگر جاهل مقصّر بوده است، و نقص عمل از جهتی بوده است که در صورت جهل صحیح است مانند جهر به جای اخفات یا به‌عکس. و همچنین اگر کیفیت اعمال گذشته را نداند که محکوم به صحت است، بجز در بعضی موارد که در «منهاج الصالحین» ذکر شده است. ** شایان ذکر است بسیاری از مستحباتی که در این رساله ذکر شده مستحب بودن آنها بر پایه قاعده‌ای به نام «تسامح در ادلّه سُنَن» می‌باشد و چون این قاعده نزد ما ثابت نشده است بنابراین در صورتی که مکلّف بخواهد آنها را انجام دهد، لازم است رجاءً و به امید آنکه شرعاً مطلوب باشد به‌جا آورد و حکم در بسیاری از مکروهات نیز چنین است به این معنا که آنها را رجاءً و به امید آنکه ترکشان شرعاً مطلوب باشد ترک نماید. ◀ بازگشت به فهرست
  9. thaniashar

    گفتگویی درباره تیمم

    توجه: احکامی که در این جزوه درون علامت [ ] قرار داده شده، از موارد احتیاط واجب است؛ که مکلف در آن‌ها می‌تواند به مجتهد دیگری، با رعایت ترتیب اعلمیت، رجوع نماید. گفتگویی درباره تیمم امروز قرار است با مادرم درباره تیمم گفتگو کنم، احساس می‌کنم کلمه تیمم برایم آشناست و آن را قبلاً هنگام تلاوت قرآن کریم دیده‌ام، ولی به یاد نمی آورم این کلمه در کدام آیه و کدام سوره بود، لذا گفتگوی امروز را با این سؤال شروع کردم: فاطمه: مادر.. یادم نمی‌آید کلمه تیمم را در کجای قرآن دیده‌ام؟! مادر: این کلمه در سوره نساء آمده است، خداوند متعال می‌فرماید: (وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضَیٰ أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا غَفُورًا) (سوره نساء آیه ۴۳) «و اگر بیمارید یا در سفرید یا یکی از شما از قضای حاجت آمده است یا با زنان همبستر شده‌اید و برای وضو یا غسل آبی نیافتید، به سراغ زمینی که از حالت طبیعی خود خارج نشده است بروید و بخشی از صورت و دست‌هایتان را با آن مسح کنید، که خدا از شما درمی‌گذرد و شما را می‌آمرزد». این آیه به ما می‌آموزد که چه زمانی و با چه چیزی و چگونه تیمم کنیم. فاطمه: مادر.. چه زمانی باید تیمم کنم؟ مادر: در موارد زیر باید تیمم بدل از غسل یا بدل از وضو انجام دهی: ۱. اگر آب کافی برای انجام دادن غسل یا وضو نداشته باشی. ۲. اگر آب کافی وجود داشته باشد ولی دسترسی به آن برایت فراهم نباشد، مانند اینکه به خاطر بیماری نتوانی خود را به آب برسانی یا اینکه استفاده از آب متوقف بر کار حرامی باشد مانند اینکه آب مباح در ظرف غصبی باشد، یا اینکه بترسی به خاطر رسیدن به آب جان یا ناموس یا اموالت در خطر قرار گیرد. ۳. اگر ترس این را داشته باشی که به خاطر کمبود آب و استفاده کردن از آن در وضو یا غسل ممکن است خود یا شخص دیگری که به تو وابسته است (و در شأن تو باشد که از او محافظت کنی) در تشنگی قرار گیرد، بلکه اگر ترس از تشنگی حیوانی را داشتی که زنده بودن آن برایت مهم است، در این صورت هم وظیفه‌ات تیمم است. ۴. اگر وقت تنگ باشد به حدی که زمان کافی برای غسل و خواندن نماز کامل یا وضو و خواندن نماز کامل در داخل وقت را نداشته باشی. ۵. اگر به دست آوردن آب برای غسل یا وضو و یا اینکه استفاده از آب در آن دو مستلزم حرج و مشقت شدیدی باشد که تحمل کردن آن سخت است، مانند اینکه به دست آوردن آب متوقف بر درخواستی باشد که موجب ذلت و خواری است، و یا اینکه صفات آب طوری تغییر کرده باشد که از آن متنفر شوی و استفاده آن موجب شود در حرج و سختی بسیار شدیدی قرار گیری. ۶. اگر وظیفه‌ات این باشد که آب وضو یا غسل را در جای دیگری استفاده کنی، مانند اینکه مسجد نجس شده باشد و وظیفه داشته باشی آب را برای برطرف کردن نجاست از مسجد مصرف کنی. ۷. اگر از استعمال آب در غسل یا وضو ترس ضرر داشته باشی به اینکه استعمال آن موجب بیماری شود، یا بیماری طول بکشد، یا شدت پیدا کند، یا به سختی درمان شود، و در تمام این حالات وظیفه تو وضوی جبیره ای نباشد. فاطمه: الآن فهمیدم که چه وقت باید تیمم کنم، ولی بر روی چه چیزی باید تیمم کرد؟ مادر: بر روی خاک یا ریگ یا کلوخ یا سنگ یا هر چیز مشابهی که زمین بر آن صدق کند تیمم کن، البته به‌شرط اینکه پاک و [تمیز] باشد و غصبی نباشد. فاطمه: چگونه تیمم کنم؟ مادر: الآن روبروی تو تیمم می‌کنم تا یاد بگیری... مادر این را گفت و شروع به تیمم کرد، ابتدا انگشتری که در دستش بود را خارج کرد، سپس کف دو دست خود را [با هم] یک‌بار بر زمین زد، سپس دو دست را کنار هم گذاشت و کف آن‌ها را بر بالای پیشانی قرار داد و از جایی که موی سر می‌روید تا بالای بینی و [بالای ابروها] کشید، سپس با کف دست چپِ خود، تمام پشت دست راست را از مچ دست تا سر انگشتان مسح کرد و در پایان با کف دست راستِ خود، تمام پشت دست چپ را از مچ دست تا سر انگشتان مسح کرد. فاطمه: به همین آسانی و سرعت تیمم تمام شد؟! مادر: آری، فقط تیمم نیست که آسان است، بلکه خداوند متعال می‌فرماید: (یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ) (سوره بقره آیه ۱۸۵) «خداوند برای شما آسانی می‏خواهد و برای شما سختی و مشقت را نمی‏خواهد» فاطمه: آیا تیمم کردن شرط هایی دارد؟ مادر: آری شرط های تیمم عبارت‌اند از: ۱. توانایی وضو گرفتن یا غسل کردن را نداشته باشی (همان‌طور که گذشت). ۲. تیمم را با قصد تقرب به خداوند متعال انجام دهی. ۳. چیزی که با آن تیمم می‌کنی باید پاک و [تمیز] باشد و غصبی نباشد، و با شیء دیگری که تیمم بر آن صحیح نیست مخلوط نباشد مانند اینکه خاک با خاکستر مخلوط شود، البته اگر مقدار خاکستر در خاک مستهلک[۱] باشد تیمم صحیح است. ۴. [روی چیزی که تیمم می‌کنی باید گرد و غباری باشد که به دست بماند، بنابراین تیمم بر سنگی که روی آن غباری نیست صحیح نیست]. ۵. مسح پیشانی [باید از بالا به پایین باشد]. ۶. تیمم صحیح نیست مگر آنکه از برطرف شدن عذر تا آخر وقت ناامید شوی، و این در صورتی است که تیمم را برای نماز یا هر واجب دیگری که وقت محدودی دارد انجام دهی. ۷. باید تیمم را حتی‌الامکان خودت به‌تنهایی انجام دهی و از دیگری کمک نگیری. ۸. کارهای تیمم را باید پشت سر هم انجام دهی، پس اگر بین آن‌ها به‌قدری فاصله دهی که عرفا نگویند تیمم می‌کنی، تیمم باطل می‌شود. ۹. بین اعضای تیمم مانعی نباشد، مثلاً اگر بر روی کف دست یا روی پیشانی مانعی باشد تیمم صحیح نیست. ۱۰. مسح پیشانی باید قبل از مسح دست راست، و مسح دست راست نیز قبل از مسح دست چپ باشد. فاطمه: اگر به خاطر بیماری از استعمال آب در وضو یا غسل معذور باشم و با تیمم نماز بخوانم سپس پزشک استعمال آب را برایم تجویز کند در حالی‌که هنوز وقت برای نماز موجود باشد، وظیفه من چیست؟ مادر: نمازت صحیح است و اعاده آن لازم نیست، البته این حکم در صورتی است که تیمم مشروع باشد مانند اینکه هنگام تیمم از برطرف شدن عذر تا آخر وقت ناامید باشی. فاطمه: اگر پزشک برای چند روز مرا از استعمال آب بازدارد و با تیمم نماز بخوانم، و بعد از بهبودی اجازه دهد از آب استفاده کنم، آیا لازم است نمازهایی که با تیمم خوانده شده را اعاده کنم؟ مادر: خیر، آن‌ها را تکرار مکن. فاطمه: اگر بعد از دخول وقت نماز به خاطر عذری با تیمم نماز بخوانم، سپس وقت نماز دیگری برسد در حالی‌که هنوز عذرم برطرف نشده باشد، آیا لازم است برای نماز بعدی تیمم کنم؟ مادر: خیر، لازم نیست تیمم را تکرار کنی، چون تا زمانی که عذر باقی است و احتمال برطرف شدن آن را ندهی کماکان تیمم اول پابرجاست. فاطمه: اگر تیمم بدل از غسل جنابت انجام دهم، آیا لازم است برای نماز وضو بگیرم؟ مادر: خیر، آن تیمم هم از وضو و هم از غسل کفایت می‌کند. فاطمه: اگر تیمم بدل از غسل جنابت انجام دهم سپس ـ مثلاً ـ به دستشویی بروم یا بخوابم، آیا لازم است یک‌بار دیگر برای وضو یا برای غسل تیمم کنم؟ مادر: اگر توانایی وضو داشتی وضو بگیر، وگرنه تیمم بدل از وضو انجام بده. فاطمه: اگر هنگام مسح دست چپ، در مسح پیشانی یا در مسح دست راست شک کنم، وظیفه من چیست؟ مادر: به این شک خود توجهی مکن. فاطمه: اگر این شک بعد از تمام شدن تیمم پیش آید چطور؟ مادر: بازهم به این شک خود هیچ توجهی مکن. [۱] نسبت آن به‌قدری کم باشد که عرفاً از بین رفته به‌حساب آید. ◀ بازگشت به فهرست
  10. thaniashar

    گفتگویی درباره غسل

    توجه: احکامی که در این جزوه درون علامت [ ] قرار داده شده، از موارد احتیاط واجب است؛ که مکلف در آن‌ها می‌تواند به مجتهد دیگری، با رعایت ترتیب اعلمیت، رجوع نماید. گفتگویی درباره غسل امروز مادرم روش غسل کردن را به من یاد خواهد داد. مادر: دو نوع غسل داریم: غسل ارتماسی و غسل ترتیبی. فاطمه: غسل ارتماسی چیست؟ مادر: این‌که یک دفعه تمام بدنت را به نیت غسل در آب فرو ببری، البته روشی دیگر برای غسل ارتماسی وجود دارد که در رساله ذکر شده است. فاطمه: غسل ترتیبی چیست؟ مادر: این‌که به نیت غسل ابتدا تمام سر و گردن سپس بقیه بدن را بشویی و بهتر است که بعد از شستن سر و گردن اول طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشویی، البته رساندن آب به ‌ظاهر گوش‌ها کافی است و لازم نیست آب وارد آن شود. [و اگر غسل خود را با دوش انجام دهی بعد از شستن سر و گردن از زیر دوش خارج شو ـ هرچند یک لحظه ـ و بعد از آن می‌توانی شستن بقیه بدن را ادامه دهی]. فاطمه: آیا غسل هم شرط هایی دارد؟ مادر: آری، رعایت کردن شرایط وضو در غسل هم لازم است، مانند نیت و طهارت آب و مباح بودن آب و مطلق بودن آب و طهارت اعضای بدن و ترتیب در شستشوی اعضا و شستن اعضا توسط خود شخص در صورت امکان و این‌که هیچ مانعی از استفاده کردن آب وجود نداشته باشد مانند بیماری. ولی در دو مورد وضو و غسل با یکدیگر تفاوت دارند، از تو می‌خواهم به آن‌ها دقت کنی. فاطمه: آن دو مورد چه هستند؟ مادر: اول: هنگام غسل لازم نیست که شستن اعضا از بالا به پایین باشد. دوم: در غسل لازم نیست موالات (پشت سر هم بودن) رعایت شود، برخلاف آنچه در وضو شرط شده است، پس می‌توانی سر و گردنت را بشویی و بعد از گذشت مدتی بقیه بدنت را بشویی هرچند سر و گردنت خشک شده باشند. البته به این نکته توجه داشته باش که در وضو به هنگام شستن صورت کافی است ظاهر ابروها را بشویی و شستن پوست زیر آن لازم نیست، یا اینکه هنگام مسح سر کافی است قسمت ظاهری مو مسح شود، در حالی که در غسل باید آب را به پوست زیر ابرو و مو برسانی، و مردان هم باید آب را به پوست زیر ریش و سبیل خود برسانند. مطلب بعد اینکه... فاطمه: مطلب بعد چیست؟ مادر: این‌که غسل جنابت از وضو کفایت می‌کند.. فاطمه: یعنی اگر برای نماز غسل انجام دهم دیگر لازم نیست وضو بگیرم! مادر: آری، با همان غسل نماز بخوان بدون این‌که وضو بگیری. فاطمه: اگر زن بخواهد غسل جنابت و غسل حیض و غسل جمعه انجام دهد حکمش چیست؟ مادر: می‌تواند یک غسل به نیت غسل جنابت یا غسل حیض انجام دهد و همان غسل از سایر غسل‌ها کفایت می‌کند. البته غسل جمعه را باید نیت کند هرچند به صورت اجمالی، وگرنه [غسل‌ جنابت و غسلهای دیگر از غسل جمعه کفایت نمی‌کنند]. و در اینجا چند نکته را برایت بازگو می‌کنم که در انجام دادن غسل مفید هستند: ۱. اگر نجاستی بر روی بدنت بود قبل از انجام دادن غسل مطمئن شو که هیچ اثری از آن باقی نمانده باشد. ۲. برای غسل باید هر چیزی که مانع از رسیدن آب به بدن باشد را برطرف کنی مانند: چسب یا لاک ناخن و اگر برطرف کردن آن بسیار سخت یا غیرممکن بود وظیفه تو از غسل به تیمم منتقل می‌شود، ولی اگر آن مانع بر روی اعضای تیمم باشد در این صورت [باید هم غسل و هم تیمم انجام بدهی]. ۳. اگر هنگام شستن بدن شک کنی که تمام سر و گردن را شسته‌ای یا نه، در این صورت [لازم است] بازگردی و مقدار مشکوک را بشویی و غسل را ادامه دهی. فاطمه: غسل جنابت و حیض و نفاس و استحاضه و غسل میت و مس میت، این‌ها همه غسل‌های واجب هستند، آیا غسل‌های دیگری هم داریم؟ مادر: آری، ولی آن‌ها غسل‌های مستحب هستند از قبیل: الف: غسل جمعه، و این غسل یکی از مستحباتی است که بر آن تأکید شده است و وقت آن از طلوع فجر (اذان صبح) تا غروب آفتاب روز جمعه می‌باشد، و بهتر است نزدیک ظهر به‌جا آورده شود. ب: غسل احرام. ج: غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن از طلوع فجر تا غروب آفتاب است و بهتر است قبل از نماز عید به‌جا آورده شود. د: غسل روز هشتم و نهم ذی‌حجه، و بهتر است غسل روز نهم هنگام اذان ظهر باشد. هـ: غسل شب اول و شب هفدهم و شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم و شب بیست و چهارم از ماه مبارک رمضان. و: غسل استخاره. ز: غسل برای استسقاء. ح: غسل وارد شدن به مکه. ط: غسل زیارت خانه کعبه. ی: غسل وارد شدن به مسجد پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله). و تمامی این غسل‌ها از وضو کفایت می‌کنند. البته غسل‌های مستحب دیگری هم داریم که به خاطر کمبود وقت آن‌ها را ذکر نمی‌کنم بعضی از آن‌ها که استحبابشان ثابت شده از وضو کفایت می‌کنند و بعضی دیگر که با دلیل شرعی معتبر استحبابشان ثابت نشده از وضو کفایت نمی‌کنند، ولی می‌توان آن‌ها را با نیت رجاء مطلوبیت به‌جا آورد. ◀ بازگشت به فهرست
  11. thaniashar

    گفتگویی درباره نفاس

    توجه: احکامی که در این جزوه درون علامت [ ] قرار داده شده، از موارد احتیاط واجب است؛ که مکلف در آن‌ها می‌تواند به مجتهد دیگری، با رعایت ترتیب اعلمیت، رجوع نماید. گفتگویی درباره نفاس روز بعد مادر گفت: امروز درباره نفاس با تو صحبت خواهم کرد. فاطمه: نفاس چیست؟ مادر: خونی است که هنگام زایمان یا بعد از آن به خاطر زایمان از زن خارج می‌شود، و در این حالت به آن زن نُفَساء گفته می‌شود. فاطمه: نفاس چند روز ادامه می‌یابد؟ مادر: بیشترین مدت نفاس ده روز است. فاطمه: کمترین مدت آن چقدر است؟ مادر: حداقلی ندارد و ممکن است یک دقیقه یا کمتر از آن باشد. فاطمه: آیا نفاس زنان با یکدیگر متفاوت است؟ مادر: زنان نُفَساء سه دسته هستند و هر کدام حکم مخصوص خود را دارد. دسته اول: زنی که خونریزی او از ده روز بیشتر نشود. فاطمه: حکم این زن چیست؟ مادر: تمام مدت زمان خونریزی را نفاس قرار دهد. و دسته دوم: زنی که خونریزی او از ده روز بیشتر شود و عادت عددیه معینی در حیض داشته باشد مانند اینکه عادت او در حیض پنج روز در هر ماه باشد. فاطمه: حکم این زن چیست؟ مادر: نفاس را به مقدار روزهای عادت خود قرار دهد که در مثال ما پنج روز است. فاطمه: خونی که بعد از روز پنجم می‌بیند چه حکمی دارد؟ مادر: آن را استحاضه قرار دهد. فاطمه: اگر زن نفساء خونریزی اش بیش از ۱۰ روز بعد از مدت نفاس ادامه داشته باشد (مثلا ۴۰ روز) آیا همچنان حکم استحاضه را دارد؟ مادر: خیر و حکم آن تفصیل دارد که باید به رساله عملیه مراجعه شود. و دسته سوم: زنی که خونریزی او از ده روز بیشتر شود ولی عادت عددیه معینی در حیض نداشته باشد. فاطمه: حکم او چیست؟ مادر: نفاس خود را ده روز قرار دهد. فاطمه: اگر زن نُفَساء عادت معینی در حیض داشته باشد و روزهای خونریزی او از روزهای عادت بیشتر شود و نداند این خون قبل از روز دهم قطع خواهد شد یا بعد از آن نیز ادامه پیدا خواهد کرد، وظیفه‌اش چیست؟ مادر: می‌تواند تا روز دهم عبادات خود را ترک نماید، پس اگر خونریزی او قبل از پایان روز دهم قطع شود تمام مدت را نفاس قرار دهد و اگر تا بعد از روز دهم ادامه داشت غسل کند و به وظایف زن مستحاضه عمل نماید. فاطمه: پس حکم عباداتی که در این فاصله (از پایان عادت تا پایان روز دهم) ترک کرده بود چیست؟ مادر: آن را استحاضه قرار دهد و عبادات ترک شده در این مدت را قضا کند. فاطمه: اگر خونریزی در روز اول قطع شد و بعد از چند روز دوباره شروع شود و در روز دهم یا قبل از آن دوباره قطع شود حکمش چیست؟ مادر: هر دو خون را نفاس قرار دهد. فاطمه: پس حکم روزهای پاکی بین این دو خونریزی چیست؟ مادر: در این روزها [باید بین وظایف زن پاکیزه و محرمات زن نُفَساء جمع کند]، (مثلاً: در این فاصله از یکسو نماز و روزه واجب خود را به‌جا آورد و از سوی دیگر خط قرآن را لمس ننموده یا در مسجد توقف نکند). فاطمه: اگر خونریزی شروع شده و قطع شود و دوباره شروع شده و بازهم قطع شود و این روال ادامه داشته باشد ولی مجموع خونریزی‌ها از ده روز بیشتر نشود حکمش چیست؟ مادر: تمام اوقاتی که خونریزی داشت را نفاس قرار دهد و در پاکی‌هایی که میان دو خون هستند [باید بین وظایف زن پاکیزه و محرمات زن نُفَساء جمع کند]. فاطمه: اگر زن، نفاس را به پایان رساند و دوباره خون دید چه کند؟ مادر: هر خونی که زن پس از پایان نفاس و به مدت ده روز می‌بیند استحاضه است خواه صفات حیض را داشته یا نه، و خواه خونریزی در ایام عادت او باشد یا نه. فاطمه: احکام زن نُفَساء چیست؟ مادر: تمام احکامی که برای زن حائض بیان شد برای زن نُفَساء هم می‌باشد خواه نسبت به واجبات باشد یا محرمات [حتی خواندن آیات داری سجده واجب و عبور از مسجدالحرام و مسجدالنبی(صلی الله علیه واله وسلم) و توقف در سایر مساجد و قرار دادن چیزی در آنها]. ◀ بازگشت به فهرست
  12. thaniashar

    گفتگویی درباره استحاضه

    توجه: احکامی که در این جزوه درون علامت [ ] قرار داده شده، از موارد احتیاط واجب است؛ که مکلف در آن‌ها می‌تواند به مجتهد دیگری، با رعایت ترتیب اعلمیت، رجوع نماید. گفتگویی درباره استحاضه روز بعد، مادرم مانند همیشه در جایگاه خود نشست و گفتگو را درباره استحاضه شروع کرد. به‌محض اینکه کلمه استحاضه بر زبان مادرم نقش بست ناگهان به ذهنم خطور کرد که حروف اصلی این کلمه مانند حروف کلمه حیض ولی در قالب جدید می‌باشد، لذا تصور من از استحاضه ـ همانند حیض ـ خونی بود که از زنان در شرایط خاص خارج می‌شود ولی مقدار آن از خون حیض کمتر است. فاطمه: آیا استحاضه فقط به زنان اختصاص دارد؟ مادر: آری. فاطمه: آیا این هم، خونی است که خارج می‌شود؟ مادر: آری.. ولی.. فاطمه: ولی چه؟! مادر: ولی به شرطی که خون حیض یا نفاس یا زخم یا جراحت یا خون بکارت نباشد. فاطمه: معنی آنچه گفتید این است که هر خونی که از زن بیرون می‌آید و خون حیض و نفاس و زخم و جراحت و خون بکارت نباشد، استحاضه است؟ مادر: آری. فاطمه: این‌ها خون‌های متعددی هستند! مادر: سبب بعضی از آن‌ها قابلیت باروری و جوان بودن زن است، مگر نمی‌بینی هنگامی‌که زن کهن‌سال می‌شود و خون حیض او قطع می‌شود، دیگر باردار نمی‌شود؟! فاطمه: خون زخم و جراحت و همچنین خون نفاس معمولاً شناخته شده است، ولی چگونه زن می‌تواند بفهمد که این خون، خون استحاضه است و خون حیض نیست؟ مادر: آیا صفات خون حیض را به یاد می‌آوری؟ فاطمه: آری، خون حیض معمولاً خونی سرخ یا سیاه است که با سوزش و حرارت بیرون می‌آید. مادر: معمولاً صفات خون استحاضه با صفات خون حیض تفاوت دارد، خون استحاضه معمولاً زرد رنگ و رقیق است و بدون فشار و سوزش بیرون می‌آید. فاطمه: زن در روز اول ازدواج چگونه می‌تواند خون بکارت را از خون استحاضه تشخیص دهد؟ مادر: خون بکارت اطراف پنبه را فرا می‌گیرد و مانند هلالی خونین اطراف آن را آلوده می‌کند ولی خون استحاضه گاهی ظاهر پنبه را کاملاً فرا می‌گیرد و گاهی به داخل آن نفوذ می‌کند و گاهی از آن هم عبور کرده و به دستمال (نوار بهداشتی) می‌رسد. فاطمه: پس خون استحاضه ممکن است کل پنبه را فرا گیرد؟ مادر: آری، و ممکن است آن را فرا نگیرد، به طور کلی استحاضه بر سه قسم است: استحاضه قلیله: خونی است که روی پنبه را آلوده می‌کند ولی به خاطر کم بودنش به داخل آن نفوذ نمی‌کند. استحاضه متوسطه: خونی است که در پنبه فرو می‌رود ولی از پنبه به دستمال (نوار بهداشتی) نمی‌رسد. استحاضه کثیره: خونی است که پنبه را فرا گرفته و از آن عبور می‌کند و به دستمالی که معمولاً زن‌ها برای جلوگیری از خون می‌بندند (نوار بهداشتی) رسیده و آن را آلوده می‌کند. فاطمه: حکم هرکدام از آن سه مورد چیست؟ مادر: در استحاضه قلیله واجب است برای هر نماز وضو بگیرد، خواه آن نماز واجب باشد یا مستحب و غسل لازم نیست. و در استحاضه متوسطه زن باید برای هر نماز وضو بگیرد [و هر روز صبح قبل از نمازهای روزانه یک غسل انجام دهد]. فاطمه: در این باره یک مثال بیاورید؟ مادر: مثلاً اگر زن قبل از نماز صبح فهمید که استحاضه است و پس از وارسی خود پی برد که استحاضه اش متوسطه است، [باید غسل کند] سپس برای نماز صبح وضو بگیرد، و این غسل او ـ به همراه وضویی که برای هر نمازمی گیرد ـ برای سایر نمازهای همان روز کافی است، پس اگر روز دوم فرا رسید [دوباره غسل کند] سپس وضو بگیرد، و حکم همین است تا زمانی که صفات استحاضه کم یا زیاد نشده باشد. فاطمه: حکم استحاضه کثیره چیست؟ مادر: در استحاضه کثیره زن باید در روز سه غسل انجام دهد، یک غسل برای نماز صبح، و یک غسل برای نمازهای ظهر و عصر در صورتی که آن‌ها را پشت سرهم بخواند، و یک غسل برای نمازهای مغرب و عشا در صورتی که آن‌ها را نیز پشت سر هم بخواند. فاطمه: اگر بین دو نماز فاصله انداخت حکمش چیست؟ مادر: آنگاه برای هر نماز غسل کند. فاطمه: آیا این حکم در تمام حالات استحاضه کثیره جریان دارد؟ مادر: خیر، این حکم در صورتی است که خون پی در پی و بدون قطع شدن بر پنبه ظاهر شود، ولی چنانچه ظاهر شدن خون روی پنبه با فاصله باشد به طوری که زن بتواند در آن فاصله علاوه بر غسل یک یا چند نماز بخواند، در این صورت هرگاه خون از پنبه به دستمال برسد [باید غسل را تکرار کند]، مثلاً: اگر غسل کرد و نماز ظهر را خواند و قبل از خواندن نماز عصر یا هنگام خواندن آن، خون از پنبه به دستمال رسید [واجب است برای نماز عصر دوباره غسل کند]، ولی اگر فاصله قطع شدن خون به مقداری باشد که زن بتواند دو یا چند نماز بخواند در این صورت نمازهای او صحیح بوده و نیازی به تکرار غسل نیست. فاطمه: آیا استحاضه از نوعی به نوعی دیگر تغییر می‌کند؟ مادر: آری، گاهی اوقات ممکن است استحاضه قلیله به کثیره یا متوسطه تغییر کند یا برعکس. فاطمه: زن چگونه می‌تواند عوض شدن نوع استحاضه خود را بفهمد؟ مادر: [باید قبل از نماز خود را وارسی کرده] و طبق آن عمل کند، پس اگر معلوم شد استحاضه قلیله است باید به احکامی که وظیفه مستحاضه قلیله است عمل نماید، و اگر معلوم شد استحاضه متوسطه است باید به احکام استحاضه متوسطه عمل کند و.... فاطمه: اگر دختر باکره باشد و نتواند خود را وارسی کند، چگونه می‌تواند عوض شدن نوع استحاضه را بفهمد؟ مادر: تا زمانی که یقین به تغییر نوع استحاضه نداشته باشد بنا را بر حالت سابق بگذارد، مثلاً: اگر استحاضه او قلیله بود و شک کند به متوسطه عوض شده یا نه، در این صورت خود را استحاضه قلیله بداند مگر آنکه یقین کند که متوسطه شده است. فاطمه: حالا اگر این دختر شک کند که استحاضه‌اش قطع شده یا نه، وظیفه‌اش چیست؟ مادر: باز هم تا زمانی که یقین به قطع شدن استحاضه نداشته باشد بنا را بر حالت سابق بگذارد. فاطمه: اگر پنبه آغشته به خون شود یا دستمال (نوار بهداشتی) آلوده شود وظیفه زن چیست؟ مادر: اگر استحاضه او قلیله یا متوسطه باشد بهتر است پنبه و دستمال (نوار بهداشتی) را قبل از هر نماز عوض یا تطهیر کند، و اگر استحاضه کثیره باشد در صورت توانایی [باید آن‌ها را تعویض یا تطهیر نماید] و چنانچه برای او ضرر نداشته باشد باید از زمان پایان غسل تا پایان نماز از بیرون آمدن خون جلوگیری کند. فاطمه: اگر زن مستحاضه به وظیفه خود عمل کند آیا لازم است بلافاصله نماز بخواند؟ مادر: [آری]. فاطمه: احکام استحاضه چیست؟ مادر: احکام آن عبارت‌اند از: اول: اگر استحاضه قلیله یا متوسطه باشد و خون او قطع شود برای خواندن نماز کافی است وضو بگیرد، و اگر کثیره باشد در صورت قطع شدن خون برای خواندن نماز باید غسل کند. دوم: زنی که یکی از استحاضه‌های سه‌گانه باشد، جایز نیست بدون طهارت خط قرآن را لمس کند، ولی اگر طبق وظیفه خود طهارت کند لمس کردن خط قرآن تا زمان به پایان رسیدن نماز جایز است. سوم: طلاق دادن زنی که در استحاضه است صحیح می‌باشد. چهارم: احکامی که بر زن حائض مترتب می‌شد بر زن مستحاضه مترتب نمی‌شود و این احکام عبارت‌اند از: حرمت آمیزش از قُبُل، حرمت وارد شدن به مسجد و ماندن و قرار دادن چیزی در آن و همچنین حرمت خواندن آیه‌هایی که سجده واجب دارند. پنجم: روزه از زنی که استحاضه قلیله یا متوسطه است صحیح می‌باشد هرچند به وظیفه خود برای نماز ـ که عبارت از وضو یا غسل است ـ عمل نکند. و در رابطه با استحاضه کثیره به نظر برخی از فقها صحیح بودن روزه او متوقف بر انجام غسل‌های واجب استحاضه کثیره است، یعنی برای صحت روزه باید غسل‌های استحاضه شب قبل و همچنین غسل‌های همان روز را انجام دهد، ولی نظر صحیح آن است که روزه آن زن صحیح است هرچند غسل‌های واجب خود را ترک کند. ششم: زنی که استحاضه کثیره است واجب نیست بعد از غسل وضو بگیرد، ولی زنی که استحاضه متوسطه است باید بعد از [غسل] وضو هم بگیرد. ◀ بازگشت به فهرست
  13. thaniashar

    گفتگویی درباره حیض

    توجه: احکامی که در این جزوه درون علامت [ ] قرار داده شده، از موارد احتیاط واجب است؛ که مکلف در آن‌ها می‌تواند به مجتهد دیگری، با رعایت ترتیب اعلمیت، رجوع نماید. گفتگویی درباره حیض امروز نه سال قمری را به پایان رساندم و به سن بلوغ و تکلیف رسیدم، مادرم در جایگاه همیشگی خود نشست و با لبخندی به من نگاه کرد، نگاه او موجب شد حدس بزنم موضوع جدیدی ذهن او را مشغول کرده است، او گفت: امروز می‌خواهم درباره حیض با تو صحبت کنم. قبل از آن روز نمی‌دانستم حیض چیست، هرچند به‌یاد آوردم که این کلمه را قبلاً شنیده بودم.. ولی آنچه حس کنجکاوی مرا برای شناخت این کلمه برانگیخت این بود که.. می‌شنیدم خانم‌ها این کلمه را آهسته و با خجالت بر زبان می‌آورند گویا معنای خجالت‌آوری در آن نهفته است.. به محض اینکه فهمیدم گفتگو درباره حیض است شرم و حیا در من شروع شد، و من برای کنترل خجالت از خود پرسیدم: چرا باید خجالت بکشم؟ این سؤال بارها ذهن مرا درگیر کرده و بر من چیره گشت. اگر حیض واقعاً امر خجالت‌آوری باشد پس چرا مادر می‌خواهد امروز با من درباره آن صحبت کند؟ و به‌یاد آوردم.. گفتگوهای ما معمولاً درباره احکام شرعی است، پس حیض هم مثل سایر موضوعات احکام شرعی می‌تواند موضوع گفتگوی ما باشد، چرا ما از موضوعی که قرآن کریم و پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) آن را بیان کرده‌اند خجالت بکشیم، و چرا از موضوعی شرم داشته باشیم که باید به احکام آن آشنایی کامل داشته باشیم تا بتوانیم آن را عمل کنیم یا به دیگران بیاموزیم؟ غرق در این افکار بودم که ناگهان متوجه صدای مادر شدم که می‌گفت: فاطمه، آنچه سبب حیض می‌شود خارج شدن خون حیض است، و آن خونی است که زنان به آن عادت دارند و به خوبی می‌شناسند و معمولاً به طور منظم هر ماه یک بار خارج می‌شود و نشانه‌های آن رنگ قرمز یا مایل به سیاه و همچنین گرم بودن و خروج همراه با فشار و سوزش می‌باشد. فاطمه: آیا سن معینی برای زنانی که حیض می‌بینند وجود دارد؟ مادر: بله، زنی که حیض می‌بیند باید نه سال قمری را به پایان رسانده باشد[۱] ، و به سن شصت سال قمری[۲] که همان سن یائسگی است نرسیده باشد. فاطمه: پس این خون بین ۹ و ۶۰ سالگی است؟ مادر: آری، هر خونی که دختر قبل از پایان نه سال قمری می‌بیند (هرچند یک لحظه قبل از آن) خون حیض نیست، و همچنین هر خونی که زن بعد از پایان شصت سالگی می‌بیند احکام حیض را ندارد. فاطمه: بیرون آمدن خون حیض چند روز ادامه دارد؟ مادر: کمترین مدت زمان حیض سه روز و بیشترین آن ده روز است. فاطمه: اگر کمتر از سه روز ادامه داشت و قطع شد چطور؟ مادر: این خون، خون حیض نیست. فاطمه: اگر بیشتر از ده روز ادامه داشت چطور؟ مادر: خونی که بعد از ده روز خونریزی خارج شود، خون حیض نیست، چون حیض بیش از ده روز نمی‌باشد. فاطمه: اگر زن روزهای حیض را به پایان رساند و پاک شد، سپس خون جدیدی (مثلاً بعد از نه روز پاکی) ببیند حکمش چیست؟ مادر: خونی که خارج شده خون حیض نیست، چون همیشه مدت زمان پاکی بین یک حیض با حیض دیگر نباید کمتر از ده روز باشد. فاطمه: چه زمانی زن خود را حائض بداند؟ مادر: هنگامی‌که خون در زمان عادت وقتیه یا قبل از آن به مدت کم مانند یک یا دو روز بیرون آید. فاطمه: زن چگونه صاحب عادت وقتیه می‌شود؟ مادر: اگر زن در دو یا چند ماه قمری پشت سر هم در یک زمان معین خون ببیند دارای عادت وقتیه خواهد بود[۳] . فاطمه: اگر زن عادت وقتیه نداشته باشد مانند دختری که برای اولین بار خون می‌بیند یا زن مضطربه‌ای که عادت معینی ندارد، چه هنگامی خود را حائض بداند؟ مادر: اگر یکی از دو امر زیر محقق شود زن خود را حائض بداند: ۱. اگر خون صفات حیض را داشته باشد که همان سرخ یا سیاه بودن رنگ خون و گرمی و خروج با فشار و سوزش آن است. ۲. اگر خون بیرون آمد و زن مطمئن شود که این خون سه روز یا بیشتر ادامه پیدا می‌کند. فاطمه: اگر به خاطر یکی از موارد گذشته، زن خود را حائض دانست و نمازش را نخواند ولی قبل از گذشت سه روز خون به طور کامل قطع شد، و دانست که آن خون حیض نبوده است، وظیفه او چیست؟ مادر: نمازهایی که در آن مدت از او فوت شده را قضا کند. فاطمه: اگر خون از تعداد روزهای عادت زن تجاوز کرد ولی در روز دهم یا قبل از آن قطع شود چطور؟ مادر: در تمام مدت بیرون آمدن خون، خود را حائض بداند هرچند خون در بعضی اوقات صفات حیض را نداشته باشد. فاطمه: اگر خون از ده روز گذشت و زن عادت وقتیه و عددیه معینی داشت چه کند؟ مادر: فقط در مدت زمان عادت ماهیانه خود حائض می‌باشد، نه قبل از آن مدت و نه بعد از آن. فاطمه: زنی که عادت معینِ وقتی و عددی داشت اگر خون در زمان عادتش بیرون نیامد ولی پس از گذشت وقت عادت، خون بیرون آید و بیشتر از ده روز ادامه داشت و این خون گاهی اوقات صفات حیض را داشته و گاهی اوقات هم صفات آن را نداشته باشد، کدام یک از آن دو بخش حیض است[۴] ؟ مادر: خون اول ـ دارای صفات ـ حیض است ولی نسبت به تعداد روزهای حیض خود باید عدد عادت همیشگی خود را مدنظر قرار دهد، پس اگر خونی که صفات حیض داشت کمتر از روزهای عادت باشد به مقدار روزهای عادت، حیض است و علاوه بر آن، مقداری از خون دوم که دارای صفات حیض نیست را حیض قرار دهد تا در مجموع به تعداد روزهای عادت همیشگی خود برسد و اگر آن خونی که صفات حیض را داشت بیشتر از مقدار عادت همیشگی او باشد، فقط به اندازه روزهای عادت همیشگی، خود را حائض قرار دهد و مابقی آن حکم حیض را ندارد. فاطمه: اگر خون بیشتر از ده روز ادامه داشت و زن هیچ عادتی نداشته باشد نه عددی و نه وقتی مانند مبتدئه (زنی که برای اولین بار خون می‌بیند) یا مضطربه (زنی که چند ماه خون دیده ولی عادت معیّنی پیدا نکرده یا عادتش به هم خورده و عادت تازه‌ای پیدا نکرده است)، پس این زن چگونه خون حیض را از غیر آن تشخیص دهد؟ مادر: خون حیض را با عوض شدن صفات آن می‌شناسد، پس اگر مدتی از خون، دارای صفات حیض باشد ـ و این خون بین سه تا ده روز ادامه داشته باشد ـ آن را حیض قرار دهد، و خونی که صفات حیض نداشته باشد را استحاضه قرار دهد.[۵] فاطمه: اگر زن شک کند خون حیض قطع شده یا نه، یعنی شک کند آیا پاک شده یا هنوز حائض است باید چه کند؟ مادر: باید خود را وارسی کند. فاطمه: چگونه خود را وارسی کند؟ مادر: باید کمی پنبه را داخل فرج خود قرار دهد و مقداری صبر کند سپس آن را بیرون آورد، پس اگر پنبه سفید بود و آلودگی نداشت این زن پاک شده است و باید غسل را بجا آورده و عبادات خود مانند نماز و روزه را انجام دهد، و اگر پنبه آلوده یا آغشته به خون بود معلوم می‌شود هنوز حیض زن به پایان نرسیده است. فاطمه: اگر دختر باکره باشد و نتواند خود را وارسی کند، چگونه بفهمد حیض قطع شده است؟ مادر: تا زمانی که یقین به پاکی کامل نداشته باشد حکم حائض را دارد. فاطمه: اگر زن فهمید که حائض شده چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را باید ترک کند؟ مادر: احکام زن در زمان حیض عبارت‌اند از: ۱. نماز از زن حائض صحیح نیست، خواه نماز واجب باشد یا مستحب، و نمازهایی که به خاطر حیض از او فوت شده قضا ندارد. ۲. روزه از زن حائض صحیح نیست، ولی قضای روزه‌های ماه رمضان که در زمان حیض گرفته نشده واجب است و همچنین اگر نذر کند روز معینی را روزه بگیرد ولی به خاطر حیض نتواند به نذر خود عمل نماید [باید آن روز را قضا کند]. ۳. آمیزش از قُبُل با زن حائض، حرام است، ولی بعد از قطع شدن خون این کار جایز است [البته پس از شستن فرج] هرچند هنوز غسل نکرده باشد. ۴. طلاق دادن زن در حال حیض باطل است، البته در بعضی موارد استثنا شده که در رساله ذکر شده است. ۵. رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا [اسم یا صفات مخصوص خداوند متعال] در حال حیض حرام است. ۶. وارد شدن به مسجدالحرام یا مسجدالنبی(ص)، و همچنین توقف یا قرار دادن چیزی در مساجد دیگر برای زن حائض حرام است. ۷. خواندن هر یک از آیات سجده واجب برای زن حائض حرام است[۶] . ۸. طواف از زن حائض صحیح نیست، خواه واجب باشد یا مستحب. ۹. اگر حیض به پایان برسد زن باید برای نماز غسل کند. [۱] تقریبا معادل هشت سال و هشت ماه و بیست روز شمسی. [۲] تقریبا معادل پنجاه و هشت سال و هشتاد روز شمسی. [۳] مانند این که خونریزی او در دو ماه قمری متوالی در روز هفتم شروع شود. [۴] مثلاً: عادت ماهیانه زنی از روز اول تا روز هفتم است و در یکی از ماه‌ها خونریزی او از روز هشتم با صفات حیض شروع شود ولی بعد از چند روز خون دارای صفات استحاضه شود و تا روز بیستم ادامه پیدا کند. [۵] صفات استحاضه در بخش گفتگوهایی درباره استحاضه خواهد آمد. [۶] سجده های واجب در سوره سجده آیه پانزدهم، و سوره فصلت آیه سی و هفتم، و سوره النجم آیه شصت و دوم، و سوره علق آیه نوزدهم می باشد. ◀ بازگشت به فهرست
  14. thaniashar

    پیشگفتار

    توجه: احکامی که در این جزوه درون علامت [ ] قرار داده شده، از موارد احتیاط واجب است؛ که مکلف در آن‌ها می‌تواند به مجتهد دیگری، با رعایت ترتیب اعلمیت، رجوع نماید. پیشگفتار بسم الله الرحمن الرحیم (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ) (سوره نحل آیه ۹۷) «هر مرد و زنی که کاری نیکو انجام دهد، درحالی‌که ایمان آورده باشد زندگی خوش و پاکیزه‌ای به او خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد». دین اسلام بهترین الگو را برای کرامت زن به نمایش گذاشت و هویت، وظایف، مسؤولیت‌ها و توانائی‌های او را زینت بخشید، و هیچ‌گاه درصدد کاستن از مقام و جایگاه او نبوده است. با مراجعه‌ای مختصر به آموزه‌های دینی درمی‌یابیم که دین اسلام زن را از بدو تولد تا رسیدن به والاترین مراتب کمال مورد تجلیل قرار داده، و حد و مرزی برای کمال او قائل نشده است. دین، احکام را متناسب با عفت زن تشریع کرد، و خویشتن‌داری را در وجودش شکوفا نمود، و همواره تأکید کرد که او در پیشگاه و رعایت الهی است، و احساس بیم و امید و تلاش را در او قرار داد، و او را پیش از جنس مخالف ـ مرد ـ مشرف به تکالیف شرعی و ارتباط مستقیم با خداوند تبارک وتعالی گردانید، و لباس پاکدامنی را که در فطرت اوست تشریع کرد، و او را از دسترس هوس رانان و طمع ورزان پوشانید، و برای محافظت از زیبائی‌های او دژ مستحکمی فراهم ساخت، و آزادی در گزینش را به او واگذار کرد، تا جائی که مفهوم برابری زن و مرد در آموزه‌های دینی بر همگان آشکار شد. فرق است بین دیدگاه دین که می‌گوید: زن همچو ریحانه‌ای است که نگهداری می‌شود و رایحه خوش ذاتی او همه‌جا را عطرآگین می‌کند، و بین دیدگاه جاهلیت قدیم که می‌گوید زن پائین تر از جایگاه انسان است و یا دیدگاه جاهلیت مُدِرن که ویژگی‌های فیزیولوژیکی و روانشناسی زن را منکر می‌شود. قرآن کریم اندیشه جاهلیت قدیم را این‌گونه توصیف کرده است: (وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ * یَتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ) (سوره نحل آیه ۵۸ و ۵۹) «و چون به یکی از آنها مژده دختر دهند، سیه‌روی شود و خشمگین گردد، از شرم این مژده از مردم پنهان می‌شود، آیا با خواری او را نگه دارد یا در خاک نهانش کند؟» بنابراین یکی از دو جاهلیت زن را محدود کرده و نقش او را اهمال می‌کند و آنچه را می‌پندارد که با حکمت آفریدگار منافات دارد، و جاهلیت دیگر او را نیروی کار و کالایی برای خرید و فروش می‌داند و از او به عنوان سوژه تبلیغاتی در بازار استفاده می‌کند تا غریزه حیوانی مرد را تأمین کند. جاهلیت مُدِرن نقش مهم زن را در خانواده الغا کرده و با این کار خود موجب فروپاشی کانون خانواده شده است. گزافه‌گویی نیست اگر بگوییم وجود زن در برخی از جایگاه‌ها محوری است، و جز او کسی نمی‌تواند نقش او را ایفا کند. خداوند سبحان می‌فرماید: (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً) (سوره روم آیه ۲۱) «و از نشانه‌های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید، تا به ایشان آرامش یابید، و میان شما دوستی و مهربانی نهاد». زن و مرد در انسانیت با یکدیگر برابرند، و از این‌رو است که قرآن کریم، آن دو را با یک بیان مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: (فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی) (سوره آل عمران آیه ۱۹۵) «پروردگارشان دعایشان را مورد اجابت قرار داد که من کار هیچ صاحب عملی از شما، چه زن و چه مرد را تباه نمی‌کنم» زن همانند معلمی نمونه است که فرزندان را در دامان خود می‌پروراند و دژی مستحکم است که از فروپاشی جامعه جلوگیری می‌کند، و اوست مادر پیامبران و اولیاء الهی. ای بانوی مسلمان! تمدن دینی را با سایر تمدن‌ها مقایسه کن، و بنگر که کدام یک خوشبختی را برای زن به ارمغان آورده، و در کدام شرایط زن توانست به آرامش و استقرار دست پیدا کند، و در قانون‌گذاری اسلام نسبت به حقوق مادر و همسر و جایگاه اجتماعی او تأمل کن. هنگامی‌که زن در دامان تفکرات دیگر قرار گرفت بنگر که چگونه جایگاه خود را از دست داد و خود را به پایین‌ترین قیمت‌ها فروخت، البته این جایگاه دنیوی اوست چه رسد به جایگاه او در آخرت. بنگر که دنیا به کدامین سو در حرکت است! آمار طلاق، خودکشی، بالا رفتن سن ازدواج، فروپاشی خانواده، محرومیت فرزندان از مهر و محبت، در معرض خطر قرار دادن زن، عرضه او در بازار، و تأمین نکردن احساسات و عواطف او را مورد ارزیابی قرار بده. بنابراین روشن می‌شود که طبق دیدگاه دینی زن و مرد از لحاظ انسانیت و تکامل در یک رتبه هستند، و زن باید راه هدایت را بپیماید و به‌سوی خداوند متعال عروج کند تا سعادت اخروی را به دست آورد. پس لازم است نسبت به احکام خود آشنایی کامل داشته باشد و همواره سعی کند احکام شرعی را بیاموزد و به آن‌ها پایبند باشد، برای رسیدن به این امر مهم جزوه پیش رو را آماده کردیم که شامل گفتگوهایی مرتبط با احکام شرعی زنان می‌باشد، به امید آنکه زن بتواند به جایگاهی بلند در دنیا و آخرت دست یابد. احمد اشکوری ◀ بازگشت به فهرست
×
×
  • اضافه کردن...