رفتن به مطلب

امام هادی (ع) کیست و در معرفی او چه باید گفت؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

پاسخ اجمالی:

امام علی النقی، مشهور به امام هادی (ع)، دهمین امام شیعیان است که در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه متولد شد و بیشتر عمر خود را تحت نظر حکومت عباسی در سامرا گذراند. ایشان در کودکی به امامت رسید و با وجود فشارهای سیاسی شدید، با علم، تقوا و تدبیر، جامعه شیعه را هدایت کرد. امام هادی (ع) با القابی چون «نقی» و «هادی» شناخته میشود و مادرشان بانویی بزرگوار به نام سمانه مغربی بود. ایشان در برابر دشمنی خلفای عباسی، با وقار و هیبت الهی خود، تأثیر عمیقی بر اطرافیان گذاشتند. در نهایت، بهدست معتمد عباسی با زهر به شهادت رسیدند و در سامرا به خاک سپرده شدند. حرم ایشان، امروز زیارتگاه عاشقان اهلبیت (ع) است.

پاسخ تفصیلی:

خداوند در صلب امام جواد (ع) نطفهای پاک و نیکو به ودیعت گذاشت و نام او را پدر بزرگوارش علی نهاد تا سنت اسلامی دربارهاش اجرا شود؛ در گوش راست او اذان گفته شد و در گوش چپش اقامه، در روز هفتم ختنه شدند و سر مبارکش را تراشیدند و به اندازهٔ موهای سرش نقره صدقه دادند؛ و برای وجود مبارکش عقیقۀ گوسفندی انجام شد.[1]

در اکثر منابع تاریخی، اتفاق نظر بر این است که حضرت در سال 212 هجری قمری به دنیا آمده است؛[2] و قول معروف این است که تولد او در نیمهٔ ذیالحجه همان سال 212 هجری قمری بوده است؛[3] البته نقلهای غیرمشهور دیگری نیز وجود دارد که تولد حضرت را در سیزدهم رجب سال 214 هجری قمری گزارش کردهاند. [4]

در اصطلاح راویان، کنیهٔ دهمین امام شیعیان «ابوالحسن» است؛ امام کاظم و امام رضا (ع)نیز به همین لقب مشهور بودهاند. برخی راویان، امام کاظم را «ابوالحسن اول»، امام رضا را «ابوالحسن دوم» و امام هادی را «ابوالحسن سوم» مینامند؛[5] بر پایهٔ گفتههای ابن شهرآشوب، لقبهای امام هادی (ع) عبارتاند از: «نجيب»، «مرتضى»، «تقى»، «هادى»، «عالم»، «فقيه»، «امين»، «مؤمن»، «طيّب»، «متوكّل» و «عسكرى». از میان این القاب، بیشترین شهرت به «هادی» و «نقی» نسبت داده میشود. [6]

این القاب نشاندهندهٔ ویژگیها و فضایل اخلاقی و معنوی امام هادی (ع) است که بیشتر در وجود او تجلی مییابد؛ پدر امام هادی، امام محمد بن علی (ع)، مادرش بانویی بزرگی به نام «سَمَانهٔ مغربی» یا «سیده امالفضل» بود. محمد بن فرج نقل می کند: امام جواد (ع) او را مأمور خرید کنیزی با ویژگیهای خاص کرد که همانی بود که مادر امام هادی (ع)شد؛ این بانو در خانهٔ امامت زیر نظر امام جواد تربیت یافت و به درجات بالای اخلاقی و کمالات نفسانی رسید. [7] امام هادی(ع) از مادرشان بسیار گرامی یاد کردند و فرمودند: مادرم عارف بحقّ من و اهل بهشت است؛ او از دستاندازی شیطان و مکر زورگویان در امان است و خداوند او را محافظت میکند. [8]

در منابع شیعه از چهار فرزند برای امام هادی(ع) نام برده شده است: حسن، محمد، حسین و جعفر، و نیز از یک دختر به نام عایشه یاد شده است؛[9] اما در برخی از منابع، برای امام هادی (ع)دو دختر هم ذکر شدهاند که نام یکی از آنها عایشه و نام دیگرش دلاله است.[10]

آغاز امامت امام با دوره خلافت معتصم عباسی بود؛ حضرت هفت سال از امامت خود را در دوران حکومت او سپری کردند، همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت معتز همزمان بوده است. [11]

نبوغ و عظمت امام:

در مورد امامت امام علی بن محمد، امام دهم، بیان شده است که ایشان در هفت سالگی [12] یا در شش سال و پنجماه از عمر شریفشان به مقام امامت نائل آمدند؛[13] به طور کلی باید گفت که ایشان دومین امامی بودند که در کودکی به مقام امامت از سوی خداوند رحمان برگزیده شدند.

رسیدن امام هادی (ع) به مقام امامت در سنین کودکی موجب شد تا معتصم، خلیفه عباسی، گمان کند میتواند با آموزش و تربیت امام در همان دوران، اندیشههای او را مطابق با عقاید حکومت عباسی شکل دهد و امام را فردی معتقد به دستگاه خلافت بار آورد؛ از همین رو، نقل شده است که معتصم از عمر بن فرج خواست تا به مدینه رفته و معلمی برای امام هادی، که در آن زمان حدود شش سال و چند ماه سن داشت، انتخاب کند؛ او تأکید کرد که این معلم باید از دشمنان اهل بیت و مخالفان آنان باشد تا امام را با کینه نسبت به خاندان نبوت تربیت کرده و اعتقادات نواصب را به او بیاموزد.

عمر بن فرج در اجرای فرمان معتصم به مدینه رفت و موضوع را با والی شهر در میان گذاشت؛ والی چند نفر را که از دشمنان اهل بیت شناخته میشدند معرفی کرد و در نهایت، فردی به نام جنیدی برای این مأموریت انتخاب شد؛ قرار شد جنیدی علاوه بر آموزش امام، مانع دیدار شیعیان با ایشان نیز شود.

جنیدی کار خود را آغاز کرد، اما پس از مدتی از آنچه در امام مشاهده کرد، به شدت شگفتزده شد؛ بهگونهای که وقتی محمد بن جعفر از او پرسید حال این کودک چگونه است (منظورش امام هادی بود)، جنیدی پاسخ داد: «دیگر این سخن را تکرار نکن! به خدا سوگند، او بهترین انسان روی زمین و فاضلترین خلق خداست.»

جنیدی سپس با حیرت گفت: «سبحانالله! این کودک این دانش عمیق را از کجا آموخته است؟» او چنان تحت تأثیر انوار الهی امام قرار گرفت که پس از مدتی، خود از شیعیان و موالیان حضرت شد.[14]

در گزارشی در مورد هیبت و وقار حضرت آمده است، متوکل خلیفه عباسی با دریافت گزارشهای نگرانکنندهای درباره امام هادی(ع)، تصمیم به قتل ایشان گرفت و با خشم فریاد زد: «سوگند به خدا، این مردی که ادعاهای دروغین دارد و باعث تضعیف حکومت ما شده است، به زودی کشته خواهد شد!» سپس چهار جلاد بیخرد را مأمور این کار کرد و به هر کدام شمشیری داد و دستور داد: «به محض ورود ابوالحسن(ع)، از چهار طرف به او حمله کرده و او را بکشید!» او حتی سوگند یاد کرد که پس از قتل، بدن امام(ع) را نیز خواهد سوزاند؛ اما وقتی امام هادی(ع) وارد شد، مردم با شوق به استقبالش شتافتند و یکدیگر را از حضور ایشان باخبر کردند؛ هنگامی که متوکل چشمش به امام افتاد، تحت تأثیر هیبت و عظمت الهی ایشان قرار گرفت و ترس بر وجودش چیره شد؛ آنقدر که از تخت به زمین افتاد و با احترام به پیشواز امام(ع) رفت؛ با گرمی از ایشان استقبال کرد و گفت: «سرور من! چرا در این وقت شب زحمت تشریفآوردن کشیدهاید؟» امام(ع) فرمودند: «فرستاده شما آمد و گفت متوکل مرا خواسته است.» متوکل با شرمندگی گفت: «آن پسر دروغ گفته! شما هر زمان که بخواهید میتوانید بازگردید.» سپس به وزیر و همراهانش دستور داد امام(ع) را با احترام بدرقه کنند.[15]

بزرگی و عظمت امام همواره مورد حسادت حسودان قرار داشت و خلفای ستمگر بهدلیل این شکوه و جلال، کینه و دشمنی با ایشان داشتند. معتمد عباسی، از اینکه میدید مردم از آثار، دانش، زهد و تقوای امام سخن میگویند و ایشان را برتر از سایر دانشمندان اسلامی میدانند، خشمگین شد؛ آتش خشم و حسادت او شعلهور شد و تمایلات پلید درونیاش او را به ارتکاب بدترین جنایت در اسلام واداشت؛ او نقشهای کشید تا زهر کشندهای به امام بخوراند و سپس نقشهاش را اجرا کرد؛ هنگامی که امام زهر را نوشید، در حالیکه بدنش مسموم شده و از درد شدیدی رنج میبرد، به بستر افتاد؛ زهر، اثر نهایی خود را بر پیکر مطهر امام نهاد و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست؛ در آن هنگام، امام حسن عسکری (ع)، فرزند گرامیاش، با قلبی آکنده از اندوه و حسرت، به مراسم خاکسپاری پدر بزرگوارش پرداخت؛ پیکر مطهر را با دستان خود غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد، در حالیکه رشتههای قلب شریفش از غم و اندوه گسسته بود. [16]

امام هادی (ع) در نهایت در منزل خود در سامرا دفن شدند[17] و امروز حرم ایشان و امام حسن عسکری (ع)، پناهی برای درماندگان و عاشقان در سامرا است.

 

[2] تحلیلی از زندگانی امام هادی، قرشی، باقر شریف، ص22

[3] الكافي، الشيخ الكليني، ج1،ص497

[4]  تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، الشيخ حسين ديار البكري، ج2، ص287

[5] تحلیلی از زندگانی امام هادی، قرشی، باقر شریف، ص24

[6] مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب، ج4، ص401 

[8] وفيات الأئمة، من علماء البحرين والقطيف، ص351

[9]  الإرشاد، الشيخ المفيد، ج2، ص311 - 312

[10] دلائل الإمامة - ط مؤسسة البعثة، الطبري الصغير، محمد بن جرير، ص412

[11] إعلام الورى بأعلام الهدى، الشيخ الطبرسي، ج2، ص109

[12] الإمام علي الهادي، الكوراني العاملي، علي ص4

[13] كشف الغمة، الإربلي، علي بن عيسى، ج2، ص375 

[14] مآثر الكبراء في تأريخ سامرّاء، المحلاتي، الشيخ ذبيح الله،  ج3، ص125-126 

[16] تحلیلی از زندگانی امام هادی، قریشی، باقر شریف، ص407 - 408

[17] مسند الإمام الهادي أبي الحسن علي بن محمد(ع)، العطاردي، الشيخ عزيز الله ، ص56 

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...