رفتن به مطلب

چه شباهت ها و تفاوت های میان مسأله "بداء" و "نسخ" وجود دارد؟


کریمی

ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

چه شباهت ها و تفاوت های میان مسأله "بداء" و "نسخ" وجود دارد؟

 

پاسخ اجمالی:

مسأله‌ی «بداء» و «نسخ» هر دو بیانگر آشکار شدن تدریجی اراده الهی برای بندگان هستند، اما در دو قلمرو متفاوت عمل می‌کنند:

وجه شباهت: هر دو نشان‌دهنده تغییر در مقدرات الهی‌اند که از ابتدا در علم خداوند معلوم بوده و هیچ‌گونه جهل یا پشیمانی در آن راه ندارد؛ تنها برای انسان به‌تدریج آشکار می‌شود.

وجه افتراق: «بداء» مربوط به تغییر در امور تکوینی مانند طول عمر یا سرنوشت انسان است، در حالی که «نسخ» به تغییر در احکام تشریعی مانند تغییر قبله یا احکام شرعی اختصاص دارد.

بنابراین، بداء در حوزه‌ی آفرینش و تقدیرات طبیعی رخ می‌دهد و نسخ در حوزه‌ی شریعت و قوانین دینی؛ هر دو جلوه‌ای از علم مطلق و حکمت بی‌پایان خداوند هستند.

پاسخ تفصیلی:

اندیشه اسلامی سرشار از مفاهیمی است که در تلاش برای ارائه تصویری دقیق‌تر از اراده الهی به بندگان، به گونه‌ای علمی و فلسفی به بیان مفاهیم کلیدی می‌پردازد؛ در این میان، دو مفهوم "بداء" و "نسخ" جایگاه ویژه‌ای در مباحث کلامی و فقهی دارند؛ هر یک با ویژگی‌ها و کاربردهای منحصر به‌فرد خود، جلوه‌ای از علم مطلق و قدرت الهی هستند؛ تفسیر این دو مفهوم، نه تنها به درک بهتر از ماهیت قوانین تشریعی و تکوینی کمک می‌کند، بلکه باعث تقویت ایمان و شناخت از حکمت الهی در زندگی فردی و اجتماعی می‌شود.

اینک به شباهت ها و تفاوت های این دو مفهوم می پردازیم:

وجه شباهت

بداء به مفهوم تغییر در تقدیرات تکوینی است که تنها در ظاهر برای ما قابل مشاهده است، نه احکام شرعی؛ خداوند متعال بر اساس شرایط موجود انسان، سرنوشت او را در لوح تقدیرات ثبت می‌کند؛ اما این سرنوشت به صورت ثابت نیست؛ به عنوان مثال، اگر فردی پس از مدتی به انجام اعمال خیر همچون صله رحم یا یاری به نیازمندان مبادرت ورزد، خداوند تقدیر او را تغییر داده و سرنوشت بهتری برای او مقرر می‌نماید؛[1] نکته مهم این است که خداوند از همان ابتدا به تمامی این تغییرات آگاهی کامل دارد؛ بدین ترتیب، این تغییرات نه ناشی از جهل، بلکه تنها برای انسان مجهول و ناشناخته می‌باشد و به هیچ وجه نقصی در علم الهی وجود ندارد و همین امر وجه شبهات میان مفهوم "بداء" و "نسخ" می باشد چراکه هردو تغییر در مقدرات الهی می باشند و این تغییرات با علم خداوند از ابتداء الامر بوده است و جهل و پیشمانی و... در آن برای خداوند متعال وجود ندارد.

وجه افتراق

بر اساس توضیحات ارائه‌شده، می‌توان نتیجه گرفت که نسخ و بداء هر دو به نوعی بیان‌گر آشکار شدن تدریجی اراده الهی برای بندگان هستند، با این تفاوت که هر یک در قلمرو متفاوتی عمل می‌کنند؛ نسخ به تغییرات در احکام تشریعی اشاره دارد، مانند تغییر قبله که در منابع فقهی و تفسیری ذکر شده است؛ در این موارد، ممکن است حکمی ابتدا به‌عنوان دائمی در نظر گرفته شود، اما بعداً توسط پیامبر اکرم (ص) نسخ شده و با حکمی دیگر جایگزین گردد؛ این فرآیند در واقع بیان‌گر نوعی بداء در چارچوب تشریع است، اما به‌طور مرسوم در قلمرو شریعت از واژه نسخ استفاده می‌شود.

از سوی دیگر، بداء به تغییر در امور تکوینی اشاره دارد، مانند تغییر در طول عمر انسان‌ها؛ این تغییرات برخلاف نسخ، در قلمرو قوانین طبیعی و سرنوشت فردی اعمال می‌شوند؛ در هر دو حالت، این تغییرات نشانه‌ای از علم مطلق و قدرت بی‌پایان خداوند هستند که از ابتدا به تمامی آن‌ها آگاهی داشته است.[2]

در میان علمای برجسته شیعه نیز افرادی چون مرحوم کاشف الغطاء[3]، شیخ صدوق[4] و علامه مظفر[5] این دو اصطلاح را به‌عنوان مفاهیمی متناظر و هم‌معنا مطرح کرده‌اند؛ به عنوان نمونه علامه سند در این باره می فرمایند: بداء در اصطلاح دارای چندین معنا است، از جمله ظهور چیزی از جانب خداوند برای شخصی از بندگانش، پس از آن که از آن‌ها مخفی نگه داشته شده بود؛ به این معنا که خداوند شأن یا حکمی را بر اساس مصلحت بنده آشکار می‌سازد؛ همچنین بداء به معنایی مترادف با نسخ نیز استفاده می‌شود، به گونه‌ای که بداء نسخی تکوینی محسوب می‌گردد.[6]

نتیجه گیری

از بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های میان "بداء" و "نسخ"، می‌توان نتیجه گرفت که هر دو به روشنی نشان‌دهنده آشکار شدن تدریجی اراده الهی هستند، اما در زمینه‌ها و قلمروهای متفاوتی عمل می‌کنند؛ بداء نمایانگر تغییر در تقدیرات تکوینی است و نسخ به تغییر در احکام تشریعی اختصاص دارد؛ این تغییرات، چه در قلمرو تکوین و چه در قلمرو تشریع، نه تنها نشانه‌ای از قدرت بی‌کران خداوند هستند، بلکه به نوعی گواه بر حکمت و علم مطلق الهی‌اند؛ تلاش اندیشمندان اسلامی در تبیین این مفاهیم، نشان‌دهنده عمق و زیبایی تفکر دینی و ضرورت مطالعه دقیق آن‌ها برای دستیابی به فهمی جامع‌تر از اراده الهی است.

 

 

[1] بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج4، ص121  

[2] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، ص109  

[3] اصل الشیعه و اصولها، کاشف الغطاء، الشیخ محمد حسین، ص314  

[4] التوحید، الشیخ الصدوق، ص335  

[5] عقائد الامامیه، المظفر، الشیخ محمدرضا، ص50  

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...