رفتن به مطلب

مفهوم و ماهیت بداء چیست؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

مفهوم و ماهیت بداء چیست؟

 

پاسخ اجمالی:

بداء در اصطلاح شیعی، به معنای آشکار شدن امری از سوی خداوند است که پیش‌تر برای بندگان پنهان بوده، نه تغییر در علم الهی. این مفهوم بیانگر تعامل میان اراده انسان و تقدیر الهی است و نشان می‌دهد که برخی مقدرات، بر اساس اعمال و رفتار انسان، قابل تغییرند. بداء هرگز به معنای جهل یا پشیمانی خداوند نیست، بلکه جلوه‌ای از حکمت و قدرت مطلق اوست که در قالب مشیت الهی، برخی امور را مشروط به رفتار بندگان قرار داده است. این آموزه، انسان را به دعا، اصلاح رفتار، و اعتماد بیشتر به خداوند فرا می‌خواند و نقش مهمی در تعمیق ایمان و مسئولیت‌پذیری دارد.

پاسخ تفصیلی:

واژه «بَداء» از ماده «بدو»، در لغت به معناى ظاهر شدنى آشکار است؛[1] به گفته برخى به صحرانشین از آن رو «بدوى» گفته مى‌شود که شخص هنگام سکونت در شهر و قریه، در ساختمانها و محیط اجتماع پنهان است؛ ولى هنگامى که به بیابان مى‌رود در فضایى باز و گسترده که سایه‌اى در آن نیست آشکار مى‌شود.[2] بداء در اصطلاح به معناى تغییر مقدرات از سوى خداوند بر اساس پاره‌اى حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است.[3]

مفهوم «بداء» از جمله موضوعاتی است که عمق قدرت و حکمت الهی را به تصویر می‌کشد و پیوندی ناگسستنی میان اراده انسان و تقدیر الهی برقرار می‌کند؛ این آموزه، هم‌زمان با آشکار کردن دانش ازلی و مطلق خداوند، نقش اعمال و رفتار بندگان در سرنوشتشان را برجسته می‌سازد؛ چگونگی تعامل میان تقدیر الهی و عملکرد انسان، دریچه‌ای است که درک ما از عدالت و حکمت الهی را عمیق‌تر می‌کند و انسان را به تسلیم و اعتماد بیشتر به پروردگار خود فرا می‌خواند.

بداء در میان انسان‌ها به معنای تغییر در تصمیم یا ارائه نظر جدید است؛ انسان که علم و دانش محدودی دارد، گاه تصمیمی می‌گیرد بدون آنکه تمام جوانب را به‌خوبی بسنجد؛ اما در جریان عمل یا پیش از آن، ممکن است متوجه شود که تصمیمش به زیان او خواهد بود و چه‌بسا همه تلاش و سرمایه‌اش را بر باد دهد؛ از این رو، تصمیم خود را با توجه به دانسته‌ها و مصالح تازه‌ای که آشکار شده، تغییر می‌دهد.

آشکار است که ریشه این تغییر در تصمیم‌گیری، محدودیت دانش و آگاهی انسان است؛ اما وقتی به خداوند می‌رسیم که از هرگونه جهل و نادانی مبراست و به تمامی حوادث گذشته و آینده احاطه کامل دارد، مفهوم بداء به معنای انسانی آن درباره خداوند امکان‌پذیر نیست؛ چرا که او نه‌تنها از سود و زیان هر چیز آگاه است، بلکه هیچ امری بر او پوشیده نیست؛ بدین ترتیب، نسبت دادن چنین بدائی به خداوند مساوی با نسبت دادن جهل به اوست؛ و این باور، بر پایه اجماع مسلمین، کفر محسوب می‌شود.

شیخ صدوق در این خصوص می‌گوید: «هر که گمان کند خداوند امروز چیزی را فهمید که دیروز نمی‌دانست، او کافر است و بیزاری جستن از او واجب می‌باشد.»[4] به همین دلیل، در عقیده شیعه، هر ادعایی که مستلزم ناآگاهی خداوند باشد، به‌کلی مردود است و چنین افرادی سزاوار طرد و انکارند.

مرحوم مازندرانی در شرح خود بر کتاب کافی، تفسیری عمیق و جذاب از مفهوم بداء ارائه می‌دهد؛ وی توضیح می‌دهد که خداوند سبحان از ازل آگاه به این بوده است که هر پدیده‌ای را در زمان خاصی به دلایل معین و حکیمانه محو خواهد کرد یا در صورت بازگشت مصلحت آن، بار دیگر در زمان مناسب آن را ایجاد خواهد نمود.[5]

ایشان تأکید می‌کنند که علم الهی ازلی و مطلق است و هر تغییری که در جهان رخ می‌دهد، از روی حکمت و بر اساس مصالح مشخص است؛ بر این اساس، هرکس معتقد باشد که خداوند امروز چیزی را فهمیده است که پیش‌تر نمی‌دانسته، به خداوند کفر ورزیده و این اعتقاد از سوی مسلمانان به‌کلی مردود است.

مازندرانی به تأثیر عظیم این دیدگاه بر باورهای دینی اشاره دارد و می‌گوید که این تفسیر از بداء از سوی اهل‌بیت (ع) تأیید شده و دارای شواهد و تأکیدهای بسیاری از قرآن و روایات است؛ چنین اعتقادی می‌تواند تأثیر عمیقی بر ایمان و تسلیم بندگان در برابر حکمت الهی داشته باشد.

شیخ طوسی نیز درباره مفهوم «بداء» توضیحی دقیق و جامع ارائه کرده است؛ وی روایات مرتبط با بداء را این‌گونه تفسیر می‌کند که تغییر مصالح باعث می‌شود زمان آشکار شدن امری به تعویق بیفتد، اما این تغییر هرگز به معنای آشکار شدن چیزی جدید برای خداوند نیست؛ شیخ طوسی تأکید می‌کند که چنین تفسیری در مورد خداوند کاملاً غیرممکن است؛ زیرا خداوند بزرگ‌تر و فراتر از آن است که چیزی بر او پوشیده باشد.

او همچنین به موضوع اعتماد به اخبار الهی پرداخته و توضیح می‌دهد که اخبار به دو دسته تقسیم می‌شوند:

اخبار غیرقابل تغییر: این دسته از اخبار شامل مواردی است که تغییر در مفاد آن‌ها ممکن نیست، مانند صفات خداوند، وقایع گذشته، یا وعده پاداش به مؤمنان؛ این اخبار یقینی و قطعی هستند و هیچ تغییری در آن‌ها رخ نمی‌دهد.

اخبار قابل تغییر: این دسته شامل اخباری است که به‌واسطه تغییر مصالح و شرایط، تغییر می‌کنند؛ مانند پیش‌بینی‌ها درباره آینده؛ اگر شرایط تغییر کند، امکان تغییر در مفاد این اخبار وجود دارد؛ اما اگر خبری به‌گونه‌ای ارائه شده باشد که دلالت بر عدم تغییر مفاد آن داشته باشد، این خبر نیز یقینی خواهد بود.[6]

شیخ طوسی این دسته‌بندی را به‌عنوان مبنای اعتماد به اخبار الهی معرفی می‌کند و تأکید دارد که اخبار غیرقابل تغییر، قطعیت دارند و هیچ شک و تردیدی در آن‌ها جای ندارد.

مرحوم شیخ صدوق با دقت و ظرافت به رد برداشت‌های اشتباه درباره «بداء» پرداخته است؛ او توضیح می‌دهد که بداء، برخلاف تصور گمراهان، به معنای پشیمانی خداوند نیست؛ زیرا چنین برداشتی متضمن نقص در علم و قدرت الهی است که کاملاً مردود می‌باشد؛ مرحوم شیخ صدوق به‌روشنی بیان می‌کند که بداء به‌معنای آشکار شدن امر است، نه تغییر یا پشیمانی.

وی بداء را پاسخی قاطع به عقیده یهود می‌داند که معتقد بودند خداوند همه امور را از پیش تعیین کرده و دیگر هیچ تغییری رخ نمی‌دهد؛ اما شیخ صدوق این دیدگاه را رد کرده و می‌گوید که خداوند هر روز دارای شأنی است: زنده می‌کند، می‌میراند، روزی می‌دهد و آنچه بخواهد انجام می‌دهد.[7]

ایشان مثال‌هایی برای مفهوم بداء می‌آورند و توضیح می‌دهند که خداوند در مواجهه با اعمال بنده، چون صله رحم، عمر او را افزایش می‌دهد؛ در مقابل، اگر قطع رحم کند یا مرتکب گناهی چون زنا شود، از عمر و روزی او کاسته می‌شود؛ همچنین، دوری از زنا و انتخاب راه عفت، موجب افزایش روزی و طول عمر خواهد بود؛ این توضیحات نشان‌دهنده هماهنگی کامل مفهوم بداء با حکمت و قدرت خداوند است.

حضرت آیت‌الله خوئی در بیانی عمیق و زیبا، درباره تأثیر باور به «بداء» در اعتقادات می‌نویسد:

اعتقاد به بداء، اعتراف آشکار به این حقیقت است که جهان، در ایجاد و بقای خود، تحت قدرت و سلطه خداوند قرار دارد و اراده الهی ازلی و ابدی بر تمامی اشیاء جاری است؛ این باور تفاوت میان علم بی‌نهایت الهی و دانش محدود مخلوقات را آشکار می‌سازد؛ علم مخلوقات، حتی اگر پیامبر یا جانشین او باشند، هرگز به وسعت علم خداوند احاطه نخواهد داشت؛ گرچه برخی از آنان، با دانش عطا شده از سوی خداوند، به تمامی جهان ممکنات آگاهی دارند، اما از علم مخزون الهی که تنها برای ذات مقدسش محفوظ است، بی‌بهره‌اند؛ آنان از مشیت الهی بر وجود یا عدم چیزی آگاهی ندارند، مگر آنکه خداوند به طور قطعی ایشان را بر آن آگاه سازد.

باور به بداء، سبب وابستگی بنده به سوی خداوند می‌شود؛ او را بر آن می‌دارد تا در دعا و توسل، اجابت خواسته‌هایش، برآورده شدن حاجات، توفیق در اطاعت و دوری از معصیت را از پروردگارش طلب کند؛ اما انکار بداء و پذیرش این اعتقاد که قلم تقدیر بدون هیچ استثنایی آنچه مقرر کرده، رخ خواهد داد، بنده را از اجابت دعا ناامید می‌سازد؛ چرا که اگر چیزی طبق تقدیر مقرر شده باشد، به طور قطع رخ خواهد داد و دیگر نیازی به دعا نیست؛ اگر هم خلاف آن تقدیر شده باشد، هرگز واقع نخواهد شد و دعا و زاری بی‌ثمر خواهد بود؛ چنین ناامیدی، بنده را از دعا و تضرع به سوی خداوند باز می‌دارد، چرا که دیگر فایده‌ای برای آن نمی‌بیند.

این موضوع در خصوص عبادات و صدقات نیز صادق است؛ اعمالی که طبق فرمایش معصومین (ع)، سبب افزایش عمر، روزی، و دیگر نعمت‌ها می‌شود؛ این راز، دلیل اهتمام ویژه اهل‌بیت (ع) به مفهوم بداء است؛ مفهومی که در روایات آنان به کرات مورد تأکید قرار گرفته است.[8]

نتیجه گیری:

با توجه به مطالب بیان شده دانسته می شود که مفهوم «بداء» جلوه‌ای روشن از حکمت، علم مطلق، و قدرت بی‌پایان الهی است که عمق آن در رفتارهای روزمره انسانی و ارتباط مستقیم با اعمال بندگان نمایان می‌شود؛ این آموزه، انسان را به پذیرش مسئولیت بیشتر در قبال رفتارهای خود وامی‌دارد و او را متوجه تأثیر مستقیم اعمال در مقدراتش می‌کند؛ با این نگاه، بداء نه تنها تناقضی با علم ازلی خداوند ندارد، بلکه جایگاه عمیقی از اعتماد و ارتباط میان رفتار بندگان و اراده خالق ایجاد می‌کند.

این اعتقاد، بندگان را از ناامیدی بازمی‌دارد و آنان را به دعا، توکل، و تلاش مستمر در جهت رضایت الهی تشویق می‌نماید؛ بداء، بیش از آنکه تغییری در علم الهی باشد، پنجره‌ای به روی قدرت مطلق و رحمت بی‌کران خداوند است، که راهی برای نزدیک شدن به او و درک بهتر عدالت و حکمتش فراهم می‌آورد؛ این آموزه، انسان را در مسیری هدایت می‌کند که پذیرش اراده الهی، همراه با عمل شایسته، کلید سعادت ابدی است.

 

 

[1]  المفردات في غريب القرآن، الراغب الأصفهاني،  ص113

[2] معجم مقائيس اللغة، ابن فارس،  ج1، ص212

[3] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج11، ص381

[4] کمال الدین و تمام النعمه، الشیخ الصدوق، ج1، ص69  

[5] شرح اصول الکافی، المازندرانی، الملا صالح، ج4، ص246  

[6] الغیبه؛ الشیخ الطوسی، ص431  

[7] التوحید، الشیخ الصدوق، ص335  

[8] البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی، السید ابوالقاسم، ص391  

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...