رفتن به مطلب

عزاداری اهل بیت امام حسین(ع) اضطرار یا سنت مشروع؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

عزاداری اهل بیت امام حسین(ع) اضطرار یا سنت مشروع؟

پاسخ اجمالی:

عزاداری شدید اهل بیت(ع) در مصیبت امام حسین(ع) مانند گریبان چاک دادن، لطمه زدن، فریاد و ضجه نهتنها واکنشی اضطراری نبوده، بلکه سنتی مشروع، مستحب و مأجور است. روایات معتبر، سیره اهل بیت(ع)، و فتاوای فقهای شیعه همگی بر جواز و فضیلت این اعمال دلالت دارند. جزع در مصیبت سیدالشهدا(ع) از دایره کراهت خارج شده و بهعنوان عبادتی الهی و شعائری ولایی شناخته میشود. این عزاداریها، تجلی معرفت، محبت و تعظیم شعائر الهیاند، نه صرفاً واکنشهای احساسی یا اضطراری.

پاسخ تفصیلی:

عاشورا، نقطه اوج مظلومیت و تجلیگاه بلندترین مراتب عشق و ایثار در تاریخ اسلام است. در این واقعه، نهتنها امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، بلکه اهل بیت ایشان نیز در مصیبت و اسارت، صحنههایی از حزن و اندوه را رقم زدند که تا ابد در دل تاریخ باقی مانده است. یکی از پرسشهای مطرح در این زمینه آن است که آیا عزاداری شدید اهل بیت(ع) مانند گریبان چاک دادن، لطمه زدن، فریاد و ضجه تنها واکنشی اضطراری بوده یا سنتی مشروع و قابل اقتدا برای شیعیان؟

در این نوشتار، با استناد به روایات معتبر، تحلیل لغوی و عرفی، سیره اهل بیت(ع)، و فتاوای فقها، نشان خواهیم داد که عزاداری شدید برای امام حسین(ع) نهتنها جایز، بلکه مستحب و مأجور است، و از شعائر الهی به شمار میرود.

بررسی روایات عام درباره مشروعیت جزع

برای ورود به بحث، نخست باید به دستهای از روایات اشاره کنیم که بهطور کلی بر جواز و استحباب جزع و گریه در مصیبت اهل البیت (ع) دلالت دارند. این روایات، اصل عزاداری را از دایره کراهت خارج کرده و آن را عبادتی مأجور معرفی میکنند.

از جمله، امیرالمؤمنین(ع) در کنار قبر پیامبر(ص) فرمودند: صبر در همه جا زیباست مگر بر مصیبت شما، و جزع در همه جا ناپسند است مگر بر شما.[1]

امام صادق(ع) نیز میفرمایند: هرگونه جزع و گریه مکروه است، مگر در مصیبت امام حسین(ع).[2]

این روایات نشان میدهند که مصائب اهل بیت(ع) از جنس مصائب عادی نیستند؛ بلکه عزاداری بر آنان، خود عبادتی است که انسان را به مقام قرب میرساند.

روایات خاص در تأیید لطمه، گریبان چاک دادن و فریاد

پس از بررسی روایات کلی، اکنون به دستهای از روایات خاص میپردازیم که بهصورت موردی، اعمالی چون لطمه زدن، گریبان چاک دادن، فریاد و ضجه را تأیید میکنند.

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: زنان فاطمی در کربلا گریبان چاک دادند و بر صورت لطمه زدند، و بر مانند حسین(ع) باید چنین کرد.[3]

در زیارت ناحیه مقدسه نیز آمده است: بانوان با صورتهای آشکار، بر گونهها لطمه میزدند و با صدای بلند فریاد میزدند.[4]

حتی حوریان بهشتی و ملائکه نیز در مصیبت امام حسین(ع) ضجه و فریاد میزنند. در زیارت آمده: «اللهم انی استشفع الیک بالملائکه الذین یضجون علیه و یبکون و یصرخون»[5] و در حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده: «فاطمه(س) در قیامت، با دیدن بدن بیسر حسین(ع) چنان فریادی میزند که همه موجودات به گریه میافتند.»[6]

تحلیل لغوی و عرفی جزع از معنا تا مصداق

برای فهم دقیقتر این روایات، لازم است به مفهوم جزع در لغت و عرف بپردازیم. جزع در لغت به معنای بیتابی است، و در عرف، هر عملی که نشانه بیتابی باشد از گریه شدید تا فریاد، لطمه، چاک دادن گریبان، و حتی خون گریه کردن جزع محسوب میشود.

امام باقر(ع) در تعریف جزع میفرمایند: شدیدترین جزع، فریاد بلند، لطمه به صورت و سینه، و کندن مو است.[7]

در قرآن نیز مصادیقی از جزع آمده است، مانند نابینا شدن حضرت یعقوب(ع) در فراق یوسف.[8]

سیره اهل بیت(ع) در عزاداری

اکنون که مشروعیت جزع روشن شد، نوبت به بررسی سیره عملی اهل بیت(ع) در عزاداری میرسد. این سیره، نهتنها تأیید نظری، بلکه الگویی عملی برای شیعیان است.

ابو هارون مکفوف میگوید: «وقتی شعر خواندم، حضرت صادق(ع) گریستند و سپس صدای فریاد و ناله از زنان خانه بلند شد.»[9]

در موارد متعدد، امامان به شاعرها دستور میدادند شعر بخوانند تا اهل خانه گریه و فریاد کنند. در موردی، ام فروه دختر امام صادق(ع) چنان فریاد زد که صدای آن در شهر پیچید.[10]

امام حسن عسکری(ع) در تشییع پدرشان امام هادی(ع)، گریبان چاک زدند و در پاسخ به اعتراض فرمودند: «یا احمق، قد شق موسی علی هارون» ای احمق، حضرت موسی نیز برای هارون چنین کرد.[11]

فتاوای معتبر درباره عزاداری شدید

فقهای بزرگ شیعه، با استناد به همین روایات، عزاداری شدید را نهتنها جایز، بلکه مستحب دانستهاند:

صاحب جواهر(ره): جزع در مصیبت امام حسین(ع) از حرمت استثناء شده است.[12]

آیتالله نائینی(ره): لطمه زدن تا حد سرخی یا خونآمدن اشکال ندارد.[13]

آیتالله تبریزی(ره): لطمزنی، هرچند از روی اندوه شدید برای حسین (علیهالسلام) باشد، از شعائر مستحب است؛ زیرا تحت عنوان «جزع» قرار میگیرد که روایات معتبر بر رجحان آن دلالت دارند، حتی اگر گاهی منجر به خونآلودگی یا سیاهشدن سینه شود. همچنین هیچ دلیلی بر حرمت هرگونه آسیب رساندن به بدن وجود ندارد، مگر آنکه به حد «جنایت بر نفس» برسد، به گونهای که ظلم به نفس محسوب شود. علاوه بر این، اینکه روش عزاداری به زعم آنان «متمدنانه» باشد یا نه، ملاک حرمت یا اباحت نیست و در مقام استدلال ارزشی ندارد.[14]

این فتاوا، نهتنها مشروعیت عزاداری را تثبیت میکنند، بلکه نشان میدهند که این اعمال، بخشی از هویت شیعی و شعائر الهی هستند.

نتیجهگیری

عزاداری شدید برای امام حسین(ع)  از گریه و جزع تا لطمه، فریاد، گریبان چاک دادن و ضجه—نهتنها جایز، بلکه مستحب و مأجور است. این اعمال، نه از روی اضطرار، بلکه از روی معرفت، محبت و مواسات با اهل بیت(ع) انجام میشود. سیره اهل بیت(ع)، تأیید ائمه(ع)، و فتاوای فقها، همگی بر مشروعیت و فضیلت این نوع عزاداری دلالت دارند.

در حقیقت، عزاداری بر سیدالشهدا(ع) نهتنها واکنشی عاطفی، بلکه تجلی معرفت، ولایتمداری و تعظیم شعائر الهی است. هر قطره اشک، هر فریاد، و هر لطمه، پژواکی از عشق به حقیقت و نفرت از ظلم است. و چه زیبا گفت آن شاعر: از سرزنش مدعیانم چه ملال است دیوانگی کوی حسین، عین کمال است.

 

 

[1] «ان الصبر لجمیل الا عنک، و ان الجزع لقبیح الا علیک» - نهج البلاغه، حکمت292، ص362.

[2] «کل الجزع والبكاء مكروه ما خلا الجزع والبكاء لقتل الحسين عليه السلام» - وسائل الشیعه، الشیخ حر العاملی، ج10، ص395.

[3] «قد شققن الجیوب، و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی، و علی مثله یُشَق الجیب و یُلطَم الخد» - تهذیب الاحکام، الشیخ الطوسی، ج8، ص325.

[4] «علی الخدود لاطمات، للوجوه سافرات، و بالعویل داعیات» - بحار الانوار، العلامه المجلسی، ج101، ص322.

[5] کامل الزیارات، ابن قولویه القمی، ص241.

[6] بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج7، ص127.

[7] «أشد الجزع، الصراخ بالویل و العویل، و لطم الوجه و الصدور، و جز الشعر» - الکافی، الشیخ الکلینی، ج3، 222.

[8] یوسف/84 «وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ».

[9] کامل الزیارات، ابن قولویه القمی، ص111.

[10] الکافی، الشیخ الکلینی، ج8، ص216.

[11] وسائل الشیعه، الشیخ حر العاملی، ج2، ص917.

[12] جواهر الکلام، النجفی الجواهری، الشیخ محمد حسن،َ ج4، ص371.

[14] الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة، التبریزی، المیرزا جواد، ص.195

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...