کارشناس عقائد تقوی 0 ارسال شده در 3 مهر 1403 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر 1403 بهائی ها چه کسانی هستند و دارای چه اعتقاداتی می باشند؟ شناخت بهائیت و ریشه یابی فکری آن: باید گفت تفکر بهائیت بر گرفته از بابیه است که ریشه در شیخیه دارد، به عبارتی ریشه شکل گیری این گروه از شیخیه ایجاد شده است، موسس شیخیه، شیخ احمد احسایی با طرح مباحثی غریب و دور از حق و حقیقت موجب شکل گیری شیخیه شد او از آنجا که به فلسفه یونان علاقه داشت مباحث فلسفی یونان را در قالب مذهبی بیان می کرد، او اعتقاد داشت امام می تواند در جسم افراد حلول کند بر همین اساس نیز حضرت علی(علیه السلام) در یک شب در چهل نقطه بود، او بر این باور بود که جسم رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به معراج نرفته است بلکه فکر و اندیشه او به معراج رفته است این تفکرات و اندیشه های دور از حق او موجب شد تا درگیری های سختی بین علماء و او ایجاد شود بعد از مرگ او شاگردش سید کاظم رشتی جانشینش شد و مباحث او را ادامه داد تا آنکه از دنیا رفت؛ بعد از مرگ او از آنجا که کسی را جانشین نکرده بود اختلاف بین شاگردان ایجاد شد و عده ای پیرو حاجی کریم خان پسر ابراهیم خان قاجار شدند و عده ای پیرو حاج میرزا شفیع تبریزی گشتند که به همان شیخیه شناخته می شوند. در این میان سید محمد علی نیز که از شاگردان سید کاظم رشتی است دعوت خود را آغاز می کند او با توجه به اعتقادات شیخیه و سخنانی که از احمد احسائی بیان شده بود، ادعای بابیت را مطرح کرد، بر همین اساس نیز در بین مردم به علی محمد باب مشهور شد، باب به علت این دعوی و ادعا دستگیر می شود و در شیراز در نزد علماء و مردم مورد تحقیر قرار می گیرد اما بعد از مدتی دوباره به ادعای خود روی می آورد، باب در نهایت در زمان امیر کبیر اعدام شد. میرزا یحیی نوری جانشین او گشت در آن سال با ترور نافرجام ناصر الدین شاه به دست بابیه خشم شاه و دربار متوجه پیروان باب شد، این امر باعث گشت تا میرزا یحیی نوری مشهور به ازل به بغداد فرار کند و پیروان او نیز به تبع راهی بغداد شوند، برادر میرزا یحیی ازل حسینعلی بهاء که در زندان بود با درخواست کاردار روس آزاد شد و او نیز به بغداد رفت بعد از استقرار در بغداد میان دو برادر درگیری ایجاد شد و حکومت عثمانی ازل و یارانش را به قبرس و حسینعلی بهاء و یارانش را به عکا فرستاد؛ در این میان حسینعلی بهاء با کمک فرزند خود میرزا عباس رغیب خود ازل را از میدان رغابت بیرون کرد و حسینعلی بهاء با نوشتن کتاب اقدس که در جایگاه قرآن است مقام خود را تثبیت کرد و بهائیت را به عنوان فرقه ای جدید از دل بابیت خارج کرد و بابیت را به تاریخ سپرد. بعد از مرگ او نوه دختری حسینعلی بهاء شوقی افندی جانشین او گشت شوقی افندی قبل از مرگ با تشکیل بیت العدل به عنوان نهاد رهبری برای هدایت بهائیان بعد از خود بهائیت را از هر گونه انحراف و سر درگمی برای رهبری رهانید، با مرگ مشکوک شوقی افندی در سال1336ق چارلز میسن ریمی جانشین او گشت و این انحراف از دین حق که ریشه در انحراف فکری شیخیه و بعد از آن بابیه دارد و روزی به دست علی محمد باب در شیراز آغاز شد امروز به دست آمریکایی ها اداره می شود.[1] اعتقادات بهائیت: بهائیت با بیان اینکه علی محمد باب بدون آنکه از کسی کسب علم کند در عالی ترین مقامات علمی بود و همه بر علم او شاهد بوده اند،[2] در صدد اثبات این است که علی محمد باب نیز چون رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) معلم نداشته و تمام دانش او لدنی و از سوی خداوند است. حسینعلی بهاء در کتاب خود بیان می دارد جانشین خدا در خلقت جهان و گردانیدن آن است.[3] به عبارتی آنها برای بهاء الله یک نوع ربوبیت قائل هستند. از دیدگاه بهائیت اولین واجب، شناخت بهاء الله است زیرا یک نوع الوهیت و ربوبیت برای او قائل شده اند و بهاء الله منشاء وحی است. خلق و تدبیر عالم در دست او است و موافقت با او هدایت و مخالفت با او ضلالت است.[4] بر این اساس بهائیان یا او را در ربوبیت مستقل از خداوند می دانند یا قائل هستند خداوند امور را به بهاء الله تفویض کرده است که در هر دو صورت به خداوند شرک ورزیده اند. از نگاه آنها تمام ادیان نسخ شده است و تنها دعوت حق، دعوت بهاء الله است. از این بیان برداشت می شود که آنها خاتمیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و دین اسلام را نپذیرفته اند و اسلام را نسخ شده می دانند. میرزا حسینعلی نوری در کتاب ایقان می گوید که پیامبر فرموده: «منم آدم اول»؛ و همچنانکه پیامبر ابتدا انبیاء را که آدم باشد، به خود نسبت داده، صحیح است که ختم انبیاء هم به او نسبت داده شود؛ میرزا حسینعلی در نهایت قبول نمیکند که پیامبر اسلام آخرین پیامبر است و معتقد است از خاتمیت، آخریت استنباط نمیشود.[5] ولی این سخنان در تعارض است با: 1. ظاهر قرآن: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله وخاتم النبیین»[6] محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. 2. روایات متعددی که پیامبر را آخرین پیامبر معرفی کرده اند به عنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) فرمود: «انا اول الانبیاء خلقا و آخرهم بعثا»[7] یعنی من از نظر خلقت و آفرینش اولین پیامبر هستم و از نظر بعثت و رسالت آخرین آنها هستم. و یا در حدیث منزلت است که پیامبر بارها به امیرالمؤمنین فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»[8] یعنی نسبت تو به من مانند هارون است به موسی با این فرق که پیامبری بعد از من نیست. این حدیث شریف به روشنی ختم نبوت را بیان نموده است. 3. کتب علم لغت که خَتَم را بهمعنای رسیدن به پایان چیزی دانسته اند.[9] از دیگر اعتقادات بهائیان این است که نزد بهاء الله علم هر چیزی آشکار است[10] یعنی برای بهاء الله قائل به علم غیب هستند و می گویند او بر همه چیز تسلط دارد. همچنین از دیگر اعتقادات بهائیت ادعای الوهیت سران آن است علی محمد باب در نامه ای به صبح ازل می گوید: «از خدای زنده قیوم به خدای زنده قیوم» از این عبارت به دست می آید آنها ادعای الوهیت داشته اند.[11] با توجه به مطالبی که بیان شد باید گفت بهائیت فرقه ای خارج از دین اسلام است و پیروان آن مسلمان دانسته نمی شوند. [1] تاریخ جامعه بهائیت، ج1، ص 14، 21 B2n.ir/e69728 / همچنین برای معرفی این فرقه رجوع شود به: بهائیت در ویکی امام خمینی: معرفی اجمالی https://fa.wiki.khomeini.ir/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA#:~:text=%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA%20%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C%20%D9%88%20%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C,%D9%85%D8%B8%D9%87%D8%B1%20%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%20%D8%A2%D9%86%20%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA. [2] مفاوضات عبدالبهاء، ص46 B2n.ir/s03129 [3] بهائی گری، احمد کسروی، ص63 B2n.ir/r39919 [4] کتاب اقدس ص8 B2n.ir/s61857 [5] . نوری، حسینعلی، ایقان، ۱۳۵۲ق، چاپ مصر، ص۱۲۶ و 127. [6] . احزاب: 40 [7] . احسایی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۲۲. https://lib.eshia.ir/11013/4/122 [8] . شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص: 156 https://lib.eshia.ir/27035/1/156 / بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج6، ص 3 https://shamela.baharsound.ir/42174/6/3 [9] . ابنفارس، معجم مقائیس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۴۵. [10] کتاب اقدس، ص250 B2n.ir/s61857 [11] . میرزا آقا جان کاشانی، نقطة الکاف، ص: 62 به نقل از سیر انتقادی در تاریخ و باورهای بهائیت. https://www.m-mahdi.com/persian/articles-385 وضعیت: با سپاس توسط: ناظم-ارشد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده