کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 3 مهر 1403 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر 1403 بهائی ها چه کسانی هستند و دارای چه اعتقاداتی می باشند؟ پاسخ اجمالی: بهائیت فرقهای است که از بابیه نشأت گرفته و خود بابیه نیز ریشه در جریان شیخیه دارد. این جنبش توسط حسینعلی بهاء از دل بابیه شکل گرفت و با تدوین کتاب "اقدس"، جایگاه خود را تثبیت کرد. بهائیت به مرور زمان از نظر مدیریتی تحت تأثیر نیروهای خارجی قرار گرفت و امروزه بیتالعدل جهانی آن را هدایت میکند. از نظر اعتقادی، بهائیان شناخت بهاءالله را نخستین واجب دینی دانسته و برای وی نوعی ربوبیت و منشأ وحی قائل هستند؛ آنها ادیان گذشته را منسوخ میدانند و نبوت پیامبر اسلام (ص) را خاتمیت تلقی نمیکنند. همچنین، برخی سران بهائیت ادعای علم غیب و الوهیت داشتهاند، که این دیدگاهها با اصول توحید اسلامی در تضاد است؛ بر همین اساس، بهائیت از منظر اسلام یک جریان خارج از دین محسوب میشود. پاسخ تفصیلی: تفکر بهائیت ریشه در بابیه دارد که خود از جریان شیخیه نشأت گرفته است؛ در حقیقت، شکلگیری این گروه از دل آموزههای شیخیه آغاز شد؛ بنیانگذار شیخیه، شیخ احمد احسایی، با ارائه مباحثی نامأنوس و دور از حقایق متقن، زمینهساز پیدایش شیخیه شد؛ وی که علاقهمند به فلسفه یونان بود، تلاش کرد مباحث فلسفی را در قالب مذهبی بیان کند. او معتقد بود امام میتواند در جسم افراد حلول کند؛ لذا بر اساس این دیدگاه، حضرت علی (ع) در یک شب در چهل نقطه حضور داشت؛ همچنین باور داشت که رسول خدا (ص) با جسم به معراج نرفته، بلکه فکر و اندیشه ایشان به معراج رسیده است؛ این دیدگاهها موجب شکلگیری درگیریهای فکری گسترده میان علمای عصر و احسایی شد. پس از درگذشت او، سید کاظم رشتی جانشین وی شد و آموزههایش را ادامه داد؛ اما پس از وفات سید کاظم، به دلیل عدم تعیین جانشین، اختلافاتی میان شاگردان او پدید آمد که باعث شد گروهی به حاجی کریم خان قاجار و گروهی دیگر به حاج میرزا شفیع تبریزی گرایش پیدا کنند. در همین میان، سید علیمحمد باب که از شاگردان سید کاظم رشتی بود، دعوت خود را آغاز کرد؛ او بر اساس مبانی شیخیه و سخنان احمد احسایی، ادعای بابیت را مطرح ساخت؛ همین ادعا موجب شد که وی در شیراز بازداشت شود و در محضر علمای عصر مورد استنطاق و توبیخ قرار گیرد؛ با وجود این، پس از مدتی مجدداً به ادعای خود بازگشت تا در نهایت در زمان امیرکبیر به اعدام محکوم شد. پس از باب، میرزا یحیی نوری (مشهور به ازل) به عنوان جانشین معرفی گردید؛ اما پس از ترور نافرجام ناصرالدینشاه توسط گروهی از بابیه، دربار با شدت بیشتری علیه پیروان باب واکنش نشان داد؛ این فشارها باعث شد میرزا یحیی نوری به بغداد فرار کند و پیروانش نیز راهی آنجا شوند. در این میان، حسینعلی بهاء (برادر میرزا یحیی) که در زندان بود، با وساطت کاردار روسیه آزاد شد و به بغداد رفت؛ اما پس از اقامت در بغداد، اختلافات میان دو برادر شدت یافت؛ ازاینرو، دولت عثمانی میرزا یحیی و یارانش را به قبرس و حسینعلی بهاء و پیروانش را به عکا تبعید کرد. حسینعلی بهاء با کمک فرزندش، میرزا عباس، توانست ازل را از رقابت کنار بزند و با نگارش کتاب "اقدس"، جایگاه خود را تثبیت کند؛ او با این اقدام، بهائیت را به عنوان یک فرقه جدید از دل بابیه خارج کرد و بابیه را به تاریخ سپرد. پس از مرگ او، شوقی افندی (نوه دختری حسینعلی بهاء) جانشینش شد؛ وی با تأسیس نهاد بیتالعدل، ساختاری مدیریتی برای بهائیت فراهم کرد تا از تشتت فکری و انحرافات سازمانی جلوگیری شود؛ با مرگ مشکوک شوقی افندی در سال ۱۳۳۶ قمری، چارلز میسن ریمی جانشین او شد؛ امروزه، این جریان که از ابتدا از شیخیه و بابیه منشأ گرفت، تحت مدیریت و هدایت آمریکاییها قرار دارد. [1] اعتقادات بهائیت بهائیان با استناد به اینکه سید علیمحمد باب بدون آموزش علمی به عالیترین درجات دانشی دست یافته بود،[2] تلاش دارند تا وی را همچون پیامبر اسلام (ص) فاقد معلم و برخوردار از علم لدنی معرفی کنند. همچنین، حسینعلی بهاء در آثار خود تصریح میکند که جانشین خدا در خلقت و تدبیر عالم است؛[3] از این منظر، بهائیان برای بهاءالله نوعی ربوبیت قائل هستند. آنها شناخت بهاءالله را نخستین واجب دینی دانسته، زیرا معتقدند وی منشأ وحی و خالق عالم است، تدبیر هستی در اختیار اوست و اطاعت از وی به معنای هدایت، در حالی که مخالفت با او برابر با گمراهی است.[4] بر همین اساس، بهائیان یا قائل به استقلال بهاءالله در ربوبیت هستند، یا امور الهی را به وی تفویضشده میدانند که در هر دو حالت، این تفکر با توحید در تضاد و مصداق شرک است. از نگاه بهائیان، تمام ادیان نسخ شدهاند و تنها دعوت حق، دعوت بهاءالله است؛ این دیدگاه نشاندهنده عدم پذیرش خاتمیت پیامبر اسلام (ص) و نسخشدن دین اسلام در نظر آنان است. میرزا حسینعلی نوری در کتاب ایقان، ضمن بررسی حدیث «منم آدم اول»، نتیجه میگیرد که رسول خدا (ص) خاتمالانبیاء است، اما خاتمیت لزوماً به معنای پایان نبوت نیست؛[5] این ادعا در تعارض آشکار با ظاهر قرآن کریم،[6] روایات متعدد پیامبر،[7] حدیث منزلت[8] و تعاریف علمای لغت[9] قرار دارد. از دیگر اعتقادات بهائیان، قائلشدن به علم غیب برای بهاءالله است؛[10] آنان باور دارند که وی از اسرار هستی مطلع است و بر تمامی امور تسلط دارد. علاوه بر این، برخی سران بهائیت ادعای الوهیت کردهاند؛ سید علیمحمد باب در نامهای به صبح ازل مینویسد: «از خدای زنده قیوم به خدای زنده قیوم»،[11] که بیانگر ادعای خدایی آنان است. با توجه به آنچه بیان شد، بهائیت یک جریان خارج از دین اسلام به شمار میرود و پیروان آن مسلمان محسوب نمیشوند. [1] تاریخ جامعه بهائیت، افراسیابی، بهرام، ج1، ص 14الی 21 - همچنین برای معرفی این فرقه رجوع شود به: بهائیت در ویکی امام خمینی: معرفی اجمالی [2] مفاوضات، عبدالبهاء، ص46 [3] بهائی گری، احمد کسروی، ص63 [4] کتاب اقدس، بهاء الله، ص8 [5] ایقان، نوری، حسینعلی ، ص132 [6] احزاب/40 « مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» [7] عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور، ج۴، ص۱۲۲ [8] الإرشاد، الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص: 156 - صحیح البخاری، البخاری، ج6، ص 3 [9] معجم مقائیس اللغه، ابنفارس، ج۲، ص۲۴۵ [10] کتاب اقدس، بهاء الله، ص250 [11] نقطة الکاف، میرزا آقا جان کاشانی، ص36 وضعیت: با سپاس توسط: ناظم-ارشد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده