رفتن به مطلب

رساله جامع (قدیم)

  • نوشته‌
    78
  • دیدگاه
    0
  • مشاهده
    43,096

درباره این وبلاگ

توضیح المسائل جامع آیت‌الله العظمی سیستانی (دامت‌برکاته)

نوشته‌های این وبلاگ

thaniashar

واجبات نماز » قیام


احکام نماز

۳. قیام

مسئله ۱۱۴۴ . ایستادن و قیام در چهار قسمت نماز در صورت امکان واجب است:

۱. قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام ۲. قیام پیش از رکوع که آن را قیام متّصل به رکوع می‌گویند.

۳. قیام در موقع قرائت (خواندن حمد و سوره و تسبیحات اربعه) ۴. قیام بعد از رکوع.

قیام در مورد اول و دوم علاوه بر اینکه واجب است رکن نماز نیز می‌باشد و امّا قیام در مورد سوم و چهارم هرچند واجب است امّا رکن نماز نمی‌باشد و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.

مسئله ۱۱۴۵ . منظور از قیام متّصل به رکوع آن است که فرد از حالتِ ایستاده به رکوع برود بنابراین اگر نمازگزار رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید بایستد و از حالت ایستاده به رکوع برود و اگر بدون اینکه بایستد، به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متّصل به رکوع را به جا نیاورده، کافی نیست. شایان ذکر است قیام متّصل به رکوع به معنای مَکث و درنگ کردن قبل از رکوع نیست و توضیح بیشتر آن در فصل رکوع خواهد آمد.

مسئله ۱۱۴۶ . موقعی که برای قیام واجب ایستاده (همه چهار نوع قیام که در مسأله ۱۱۴۴ ذکر شد) باید راه نرود و جابجا نشود و نیز صاف بایستد و به طرفی خم نشود و همین‌طور بنابر احتیاط واجب به جایی تکیه نکند. همچنین بنابر احتیاط واجب آرامش خود را حفظ نماید. ولی اگر این موارد از روی ناچاری و اضطرار باشد، اشکال ندارد.

مسئله ۱۱۴۷ . نمازگزار باید بنابر احتیاط واجب در هنگام قیام هر دو پا را روی زمین بگذارد؛ مثلاً در حال خواندن حمد بنابر احتیاط واجب نمی‌‌تواند پای خود را از زمین - هرچند برای لحظه‌‌ای - بردارد ولی در حالی که مشغول قرائت نیست و ساکت می‌باشد از این جهت مانعی ندارد. همچنین لازم نیست سنگینی بدن نمازگزار روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد، اشکال ندارد.

مسئله ۱۱۴۸ . کسی که می‌‌تواند درست بایستد، اگر پاها را خیلی باز بگذارد که ایستادن و قیام بر او صدق نکند، نمازش باطل است بلکه بنابر احتیاط لازم، نباید پاها را زیاد باز بگذارد هرچند ایستادن و قیام صدق کند.

مسئله ۱۱۴۹ . اگر موقعی که برای قیامِ واجب ایستاده - قیام‌های رکنی - از روی فراموشی بدن را تکان دهد یا قدری راه برود یا جا به جا شود به گونه‌ای که صورت نماز به هم نخورد و از قبله منحرف نشود یا به طرفی خم شود، طوری که با صدق قیام و رو به قبله بودن سازگار باشد، یا به جایی تکیه کند، اشکال ندارد.

مسئله ۱۱۵۰ . تا انسان می‌‌تواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند، مثلاً کسی که در موقع ایستادن، بدنش حرکت می‌کند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کمی کج کند یا پاهایش را بیشتر از معمول باز بگذارد، به گونه‌ای که در این موارد ایستادن صدق می‌کند، باید هر طور که می‌‌تواند ایستاده نماز بخواند ولی اگر به هیچ صورت نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند. بنابراین نماز خواندن ایستاده با قیام اضطراری (مثل موارد ذکر شده)، مقدّم بر نماز خواندن نشسته است.

مسئله ۱۱۵۱ . تا انسان می‌‌تواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند باید هر طور که می‌‌تواند، بنشیند و اگر به هیچ صورت نمی‌‌تواند بنشیند، باید به گونه‌ای که در احکام قبله گفته شد به پهلو بخوابد طوری که جلوی بدنش رو به قبله باشد و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد بنابر احتیاط لازم، نباید به پهلوی چپ بخوابد و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.

مسئله ۱۱۵۲ . کسی که می‌‌تواند بایستد، اگر بترسد که به علّت ایستادن - هرچند با تکیه دادن به دیوار یا عصا و مانند آن باشد - مریض شود یا ضرری قابل توجّهی به او برسد، می‌تواند نشسته نماز بخواند و چنانچه از نشستن هم بترسد، می‌‌تواند خوابیده نماز بخواند و حکم برطرف شدن عذرش قبل از سپری شدن وقت در مسأله (۱۱۵۷) خواهد آمد.

مسئله ۱۱۵۳ . اگر نمازگزار در بین نماز از ایستادن ناتوان شود، در صورتی که از برطرف شدن ناتوانی خویش تا آخر وقت نماز ناامید باشد، باید بنشیند و ادامه نماز را نشسته بخواند و اگر نمازگزار از نشستن هم ناتوان شود، باید بخوابد و ادامه نماز را خوابیده با رعایت جهت قبله که در مسأله (۹۲۰ )ومسأله (۱۱۵۱) بیان شد به جا آورد ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید و حکم گفتن ذکرهای مستحبّی در حال حرکت در مسأله (۱۲۰۱) خواهد آمد.

 امّا چنانچه فرد می‌داند یا اطمینان دارد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز باقی نمی‌ماند و قبل از سپری شدن وقت می‌تواند نماز را مثلاً در حال ایستاده بخواند، در این صورت نماز را قطع کرده و بعداً باید نماز را در حال توانایی در داخل وقت ایستاده بخواند. همچنین اگر ناامید نبوده و احتمال معقول بدهد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز برطرف می‌شود، می‌تواند رجاءً آن را به کیفیتی که بیان شد به پایان برساند و چنانچه عذرش تا آخر وقت باقی ماند نمازی که خوانده کافی است و اگر عذرش برطرف شد باید آن را دوباره بخواند.

مسئله ۱۱۵۴ . کسی که طبق وظیفه‌اش نشسته نماز می‌خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده به جا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.

مسئله ۱۱۵۵ . کسی که طبق وظیفه‌اش نشسته نماز می‌خواند اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که می‌‌تواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نخواند امّا اگر بداند مقدار کمی می‌‌تواند بایستد باید آن رابه قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.

مسئله ۱۱۵۶ . کسی که طبق وظیفه‌اش خوابیده نماز می‌خواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند باید مقداری را که می‌‌تواند، نشسته بخواند و نیز اگر می‌‌تواند بایستد باید مقداری را که می‌‌تواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از اذکار واجب را نخواند امّا اگر بداند مقدار کمی می‌‌تواند بایستد باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.

مسئله ۱۱۵۷ . اگر انسان ناامید نباشد که در آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند، چنانچه اول وقت، نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت و توانایی بر ایستادن پیدا کند، باید نماز را دوباره به جا آورد ولی اگر ناامید از آن باشد که بتواند نماز را ایستاده بخواند و در اول وقت، نماز را بخواند و سپس قدرت بر ایستادن پیدا کند، لازم نیست نماز را دوباره بخواند.

مستحبات قیام

مسئله ۱۱۵۸ . فقهاء بزرگوار رضوان الله تعالی علیهم اموری را در حال ایستادن و قیام نماز مستحب شمرده‌‌اند که از جمله اینکه در حال ایستادن بدن را، راست نگه دارد[۱] و شانه‌ها را پایین بیندازد و دستها را روی ران‌ها مقابل زانو بگذارد و با خضوع و خشوع باشد و پاها را جلو و عقب نگذارد و اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهد و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.

[۱] این حکم در موردی ‌است که راست ایستادن لازم در قیام که در مسأله ۱۱۴۶ گذشت رعایت شده باشد مثل فردی ‌که راست ایستاده است و بدنش به سمتی ‌خمیده نیست در این حال مستحب است ستون فقرات و گردنش را نیز صاف و راست نگه دارد.

بازگشت به فهرست

thaniashar

واجبات نماز » تکبیرة الاحرام


احکام نماز

۲. تکبیرة الاحرام

مسئله ۱۱۳۳ . گفتن «اللهُ‏ أَکبَر» در اول هر نماز، واجب و رکن است و باید در آن موالات را رعایت نماید یعنی حروف «اَللهُ‏‏» و حروف «أَکبَر» و دو کلمه «اللهُ‏‏» و «أَکبَر» را پشت سر هم بگوید و نیز باید این دو کلمه به عربی صحیح گفته شود و اگر ترجمه آن را به غیر عربی - مثلاً به فارسی - بگوید، کافی نیست.

مسئله ۱۱۳۴ . احتیاط مستحب آن است که تکبیرة الاحرام نماز را به چیزی که پیش از آن می‌خواند مثلاً به اقامه یا به دعایی که پیش از تکبیر می‌خواند، نچسباند.

مسئله ۱۱۳۵ . اگر نمازگزار بخواهد «اللهُ أَکبَر» را به چیزی که بعد از آن می‌خواند، مثلاً به «بِسْمِ‌اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» یا «اَعُوْذُ بِاللهِ‏ِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ» بچسباند، بهتر آن است که «ر» أکبر را با حرکت ضمّه (ـُ) تلفّظ نماید و بگوید:اَللهُ أَکبَرُ، ولی احتیاط مستحب آن است که در نماز واجب «اللهُ أَکبَر» را به چیزی که بعد از آن می‌خواند نچسباند.

مسئله ۱۱۳۶ . موقع گفتن تکبیرة الاحرام در نمازِ واجب باید بدن استقرار داشته و آرام باشد و اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد، تکبیرة الاحرام را بگوید، نماز باطل است.

مسئله ۱۱۳۷ . نمازگزار باید تکبیر و حمد و سوره و ذکر و دعا را طوری بخواند که خودش حدأقلّ همهمه خود را بشنود بنابراین لب خوانی آنها بدون رعایت این شرط صحیح نیست و اگر به علّت سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمی‌شنود، باید طوری بگوید که چنانچه مانعی نباشد بشنود.

مسئله ۱۱۳۸ . کسی که به علّت پیشامدی لال شده، یا زبان او مرضی پیدا کرده که نمی‌تواند «اَللهُ أَکبَر» را بگوید، باید هر طوری که می‌‌تواند بگوید و اگر اصلاً نمی‌‌تواند بگوید باید تکبیر را در قلب خود بگذراند و برای آن طوری که مناسب گفتن الله اکبر باشد با انگشتش اشاره کند و اگر می‌‌تواند، زبان و لبش را هم حرکت دهد و امّا کسی که لال مادر زاد است باید زبان و لبش را به طوری که شبیه کسی است که تکبیر را می‌گوید، حرکت دهد و در آن حال با انگشتش نیز اشاره نماید و این حکم در مورد قرائت نماز و سایر ذکرهای آن نیز جاری می‌باشد.

مسئله ۱۱۳۹ . اگر شک کند که تکبیرة الاحرام را گفته یا نه، چنانچه مشغول خواندن چیزی از قرائت شده یا مشغول گفتن «أَعُوْذُ باللِه مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ» که گفتن آن قبل از قرائت، مستحب است شده، به شک خود اعتنا نکند و اگر چیزی نخوانده باید تکبیرة الاحرام را بگوید و اگر مأموم در نماز جماعت شرکت کرده و شک کند که تکبیرة الاحرام نماز جماعت را گفته یا نه، در صورتی که خودش را مشغول عملی می‌‌بیند که از وظایف مأموم در نماز جماعت است - هرچند وظیفه مستحبی - به شک خود اعتنا نکند؛ مثل اینکه در نماز صبح و مغرب و عشاء مستحب است مأموم چنانچه صدای حمد و سوره امام را می‌شنود، سکوت کرده و به قرائت امام جماعت گوش فرا دهد؛ اکنون چنانچه فرد،خود را مشغولِ انجام همین وظیفه ببیند، در این صورت به شک خویش اعتنا نمی‌‌کند و بنا می‌‌گذارد که تکبیرة الاحرام را گفته است.

مسئله ۱۱۴۰ . اگر بعد از گفتن تکبیرة الاحرام شک کند که آن را صحیح گفته یا نه، چه مشغول خواندن چیزی شده باشد یا نه، به شک خود اعتنا نکند.

مستحبّات تکبیرة الاحرام

مسئله ۱۱۴۱ . مستحب است موقع گفتن تکبیرة الاحرام و تکبیرهای بین نماز، دست‌‌ها را تا مقابل گوش‌‌ها یا صورت بالا ببرد و بهتر آن است که با گفتن همزه «اللهُ أَکبَر» دست‌‌ها از ران پا جدا شود و با گفتن «ر» «اللهُ أَکبَر» دست‌‌ها به مقابل گوش‌‌ها یا صورت برسد، سپس دست‌‌ها را بدون فاصله بیندازد.

مسئله ۱۱۴۲ . برای افتتاح نماز گفتن یک «اَللهُ أَکبَر» کافی است؛ و گفتن هفت تکبیر مستحب می‌باشد که آنها را تکبیرات افتتاحیه می‌نامند و نمازگزار به مجموع آنها نیّت إحرامِ نماز و ورود به نماز را می‌نماید هرچند احتیاط مستحب آن است که ابتدا رجاءً شش تکبیر بدون نیّت إحرامِ نماز و ورود به نماز بگوید سپس تکبیر هفتم را تکبیرة الاحرام قرار دهد و این حکم اختصاص به نمازهای شبانه روزی ندارد و شامل نمازهای واجب دیگر و نمازهای مستحبّی هم می‌‌شود.

مسئله ۱۱۴۳ . خوب است نمازگزار قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء بگوید:«یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاک الْمُسی‌ءُ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمُحْسنَ اَنْ یتَجٰاوَزَ عَنِ الْمُسی‌ءِ، اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَنَا المُسی‌ءُ، فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجٰاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی» یعنی «ای خدایی که به بندگان احسان می‌کنی، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده و تو امر کرده ‏ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحق محمّد و آل محمّد، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدی‌‌هایی که می‌دانی از من سر زده بگذر».

بازگشت به فهرست

thaniashar

واجبات نماز » نیت


احکام نماز
فهرست

واجبات نماز

مسئله ۱۱۲۳ . واجبات نماز یازده مورد است:

۱. نیّت. ۲. قیام (ایستادن). ۳. تکبیرة الاحرام (گفتن اَللهُ أَکبَر در اول نماز). ۴. قرائت. ۵. ذکر. ۶. رکوع. ۷. سجود. ۸. تشهّد. ۹. سلام. ۱۰. ترتیب. ۱۱. موالات (پی در پی بودن اجزای نماز). واجبات به دو دسته رکن و غیر رکن تقسیم می‌شود.[۱]

مسئله ۱۱۲۴ . بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آنها را به جا نیاورد، عمداً باشد یا سهواً و اشتباهاً، نماز باطل می‌شود و بعضی دیگر رکن نیست یعنی اگر سهواً و اشتباهاً کم گردد، نماز باطل نمی‌شود و ارکان نماز پنج مورد است:

۱. نیّت. ۲. تکبیرة الاحرام. ۳. قیام متّصل به رکوع، یعنی از حالت ایستاده به رکوع رفتن و قیام هنگام گفتن تکبیرة الاحرام. ۴. رکوع. ۵. دو سجده از یک رکعت.

همچنین موالات به معنای اینکه بین کارهای نماز آن قدر فاصله نیاندازد که صورت و عنوان نماز از بین برود، ملحق به ارکان نماز می‌باشد؛ بنابراین اگر سهواً بین افعال نماز به مقداری فاصله بیاندازد که به مجموع آنها عنوان نماز صدق نکند، نماز باطل است.

و نیز رعایت ترتیب بین دو رکن نماز، ملحق به ارکان حساب می‌شود؛ بنابراین اگر مثلاً نمازگزار بعد از نماز متوجّه شود که از روی فراموشی در رکعت اول نماز، دو سجده آن را قبل از رکوعِ همان رکعت انجام داده، نمازش باطل است؛ بلکه اگر هنوز در رکعت اول باشد و متوجّه شود که ابتدا دو سجده را انجام داده و بعد رکوع نموده، بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است و بنابر احتیاط واجب دوباره انجام دادنِ دو سجده بعد از رکوع کافی نیست.

مسئله ۱۱۲۵ . چنانچه نمازگزار رکنی را زیاد نماید، در صورتی که عمدی باشد، نماز باطل می‌شود و در صورتی که از روی اشتباه و سهو باشد، اگر زیادی در رکوع یا در دو سجده از یک رکعت باشد، نماز، بنابر احتیاط لازم، باطل می‌باشد و گرنه، باطل نیست. بنابراین تکبیرة الاحرام از جهت زیادی، رکن نیست و قیام رکنی متصل به رکوع بدون اضافه شدنِ رکوع ممکن نیست. در نیّت هم زیادی معنا ندارد.

۱.نیت

مسئله ۱۱۲۶ . انسان باید نماز را به نیّت قربت یعنی برای کوچکی و اظهار بندگی در پیشگاه خداوند متعال به جا آورد و لازم نیست نیّت را از قلب خود بگذراند یا مثلاً به زبان بگوید: چهار رکعت نماز ظهر می‌خوانم قربةً إلی الله‏.

مسئله ۱۱۲۷ . اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیّت کند که چهار رکعت نماز می ‌خوانم و معیّن نکند ظهر است یا عصر، نماز او باطل می‌باشد ولی کافی است نماز ظهر را به عنوان نماز اول و نماز عصر را به عنوان نماز دوم تعیین کند و نیز کسی که مثلاً قضای نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضاء یا نماز ظهر ادایی را بخواند، باید نمازی را که می‌‌خواهد بخواند، در نیّت معیّن کند.

مسئله ۱۱۲۸ . انسان باید از اول تا آخر نماز به نیّت خود باقی باشد، پس اگر در بین نماز، طوری غافل شود که اگر از او بپرسند چه می‌‌کنی، نداند چه بگوید، نمازش باطل است.

مسئله ۱۱۲۹ . انسان باید فقط برای کوچکی در پیشگاه خداوند متعال نماز بخواند، پس چنانچه نمازگزار ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم، نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا هم خدا و هم مردم را در نظر بگیرد.

مسئله ۱۱۳۰ . اگر قسمتی از نماز را هرچند اندک، برای غیر خدا به جا آورد، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد، یا مستحب باشد مثل قنوت، اگر آن قصد غیر خدایی به تمام نماز سرایت کند، نمازش باطل است مثلاً اگر فردی قنوت نمازش را از روی ریا ‌‌بخواند و قصدش آن باشد که با خواندن قنوت ریایی، نماز خود را به مردم نشان دهد نمازش باطل است؛ چراکه قصد ریا به اصل نماز سرایت کرده است. همچنین چنانچه قسمتی که ریا کرده واجب بوده و طوری باشد که اگر بخواهد آن را دوباره انجام دهد نماز باطل می‌شود، مثل آنکه فرد رکوع نمازش را از روی ریا بجا آورد - هرچند قصد ریا فقط در رکوع باشد و به همه نماز سرایت نکند - نمازش باطل است. زیرا اگر بخواهد آن را دوباره به قصد قربت بجا آورد رکن زیاد می‌شود.

مسئله ۱۱۳۱ . اگر نمازگزار در ویژگی هایی غیر از اصل نماز که آن را همراه با نماز انجام می‌دهد ریا نماید، در صورتی نمازش باطل می‌شود که ریا در آن ویژگی به اصل نماز سرایت نماید به عنوان مثال اگر نمازگزار در جای مخصوصی مثل مسجد یا در وقت مخصوصی مثل اول وقت یا به طرز مخصوصی مثلاً با جماعت یا صف اول جماعت نماز بخواند و قصدش از این امر نشان دادن نمازش به مردم باشد، نمازش باطل است. امّا اگر ریا تنها در ویژگی باشد و به اصل نماز سرایت ننماید، نمازش صحیح است.

مسئله ۱۱۳۲ . اگر فرد در هنگام انجام کارهای نماز علاوه بر قصد انجام امر خداوند به نماز، انگیزه دیگری نیز - که آن انگیزه ریا یا نیّت حرام دیگری نیست - داشته باشد مثل آن که انگیزه اش از خواندن نماز علاوه بر انجام فرمان خداوند، آموزش نماز به فرزندش هم باشد، اگر در این انگیزه ضمیمه (مثل آموزش) قصد قربت داشته باشد نمازش در هرصورت[۲] صحیح است و اگر در انگیزه ضمیمه قصد قربت نداشته باشد، نمازش باطل می‌باشد. (در بعضی از صورت‌ها بنابر احتیاط واجب و در بعضی، بنا بر فتوی باطل است).

[۱] . شایان ذکر است واجباتی ‌مانند استقرار در حال ذکرهای ‌واجب یا نشستن بین دو سجده و. . . به عنوان واجباتی ‌در ضمن واجباتِ شمرده شده در متن لحاظ شده‌اند و در این تقسیم ‌در کنار بقیه ذکر نشده‌اند و توضیح هر یک در فصل مربوط به خود ذکر می‌‌شود.

[۲] . فرق ندارد که انگیزه ضمیمه‌‌ای ‌مستقل باشد یا غیر آن.

بازگشت به فهرست

thaniashar

اذان و اقامه


احکام نماز

اذان و اقامه

مسئله ۱۰۹۰ . برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روزی (نمازهای یومیه) اذان و سپس اقامه بگویند و گفتن اذان و اقامه برای نماز ادایی خصوصاً نماز صبح و مغرب بیشتر تأکید شده است همچنین گفتن اذان و اقامه برای مردان تأکید بیشتری شده؛ بلکه احتیاط مستحب است مردان اقامه را ترک نکنند.

مسئله ۱۰۹۱ . گفتن اذان و اقامه برای نمازهای واجبِ غیر یومیه مثل نماز آیات و نیز برای نمازهای مستحب، شرعی نیست؛ ولی قبل از نماز عید فطر و قربان در صورتی که به جماعت خوانده شود، گفتن سه مرتبه «الصلوة» مستحب است.

مسئله ۱۰۹۲ . گفتن اذان برای اینکه به دیگران اعلام شود که وقت نماز داخل شده، جایز است و آن را اذان اعلام می‌‌نامند. اذان اعلام لازم است در اوّل وقت گفته شود و مؤذّن آن مرد باشد ولی قصد قربت در آن لازم نیست.

کیفیت گفتن اذان و اقامه

مسئله ۱۰۹۳ . اذان هیجده جمله است: «اللهُ‏ أَکبَرُ» چهار مرتبه، «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا اللهُ»، «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِ‏َ»، «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، «حَیَّ عَلی الفَلٰاحِ»، «حَیَّ عَلیٰ خَیرِ الْعَمَلِ»، «اللهُ‏ُ أَکبَرُ»، «لا إِلٰهَ إلَّا اللهُ ‏ُ» هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است، یعنی دو مرتبه «اَللهُ أَکبَرُ» از اول اذان و یک مرتبه «لا إِلٰهَ إلَّا اللهُ» از آخر آن کم می‌شود و بعد از گفتن «حَیَّ عَلیٰ خَیرِ الْعَمَلِ» باید دو مرتبه «قَدْ قٰامَتِ الصَّلاَةُ» اضافه نمود.

مسئله ۱۰۹۴ . عبارت‌های «أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللهِ» یا «أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمیرُ الْمُؤْمِنیٖنَ» یا «أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمیرُ الْمُؤْمِنیٖنَ وَوَلیُّ اللهِ» یا «أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمیرَ الْمُؤْمِنیٖنَ وَلیُّ اللهِ» جزء اذان و اقامه نیست هرچند شهادت و گواهی به ولایت و إمارت (امیر المؤمنین بودن) حضرت علی بن ابی طالب(علیهما السلام) به خودی خود مستحب است و کامل کننده شهادت به رسالت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌باشد بنابر این خوب است بدون قصد جزئیت، بعد از «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِ‏َ» به نیّت قربت گفته شود.

مسئله ۱۰۹۵ . برای فرد مسافر و کسی که عجله دارد جایز است هر کدام از جمله‌های اذان و اقامه را یک مرتبه بگوید.

ترجمه اذان و اقامه

 «اَللهُ‏ أَکبَرُ»: یعنی خدای متعال بزرگ‌‌تر از آن است که او را وصف کنند.

 «أَشْهَدُ أَنْ لٰا إِلهَ إلّا اللهُ» ‏ُ: یعنی شهادت می‌دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.

 «أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِ‏ِ»: یعنی شهادت می‌دهم که حضرت محمّد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) پیغمبر و فرستاده خداست.

 «أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمیرُ الْمُؤْمِنیٖنَ وَوَلیٖ اللهِ»: یعنی شهادت می‌دهم که حضرت علی(علیه‌السلام) امیر مؤمنان و ولی خدا بر همه خلق است.

 «حَی عَلیٰ الصَّلاةِ»: یعنی بشتاب برای نماز.

 «حَیّ عَلیٰ الْفَلاحِ»: یعنی بشتاب برای رستگاری.

 «حَیَّ عَلیٰ خَیرِ الْعَمَلِ»: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.

 «قَدْ قٰامَتِ الصَّلاةُ»: یعنی به تحقیق نماز برپا شد.

 «لٰا إِلهَ إلّا اللهُ»: یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.

شرایط مربوط به اذان و اقامه

مسئله ۱۰۹۶ . ویژگی‌های اذان اعلام در مسأله (۱۰۹۲) ذکر شد؛ امّا اذان واقامه نماز هم دارای شرایطی می‌باشد که در مسائل بعد به بیان آن پرداخته می‌شود.

شرط اوّل و دوّم و سوّم: کسی که اذان و اقامه می‌گوید، عاقل و شیعه دوازده امامی باشد و در اذان و اقامه برای مردان، مرد باشد

مسئله ۱۰۹۷ . فردی که اذان و اقامه می‌گوید، در صورتی اذان واقامه‌اش صحیح است که عاقل و شیعه دوازده امامی باشد و اگر برای نماز جماعت مردان اذان و اقامه می‌گوید، مرد باشد.[۱]

امّا بلوغ در اذان شرط نیست و اگر انسان اذان بچه نا‌بالغ ممیز را بشنود یا حکایت نماید یا بچه نا‌بالغ ممیز برای نماز جماعت اذان بگوید می‌توان به آن اکتفاء نمود امّا بنابر احتیاط واجب نمی‌توان به اقامه بچّه نابالغ ممیز اکتفاء کرد.[۲]

شایان ذکر است اذان و اقامه بچه نا‌بالغِ ممیز برای نماز خودش بی‌اشکال کافی است.

شرط چهارم و پنجم و ششم: با نیّت (و قصد قربت و اخلاص) باشد و در صورت اشتراک، آن را تعیین کند و آن را صحیح بگوید.

مسئله ۱۰۹۸ . اذان و اقامه نماز باید در تمام جملات آن با قصد قربت و اخلاص و نیز به عربی صحیح گفته شود و اگر اذان و اقامه بین چند نماز مشترک باشد باید معیّن شود که برای کدام نماز گفته می‌شود مثلاً کسی که قصد خواندن نماز ادا و نماز قضا دارد باید معیّن کند اذان و اقامه‌ای که می‌گوید برای کدام نماز است، یا کسی که قصد دارد چند نماز قضا بخواند باید معیّن کند اذان و اقامه‌ای که می‌گوید برای کدام نماز قضا است.

شرط هفتم: ترتیب را رعایت کند

مسئله ۱۰۹۹ . اقامه باید بعد از اذان گفته شود بنابراین اگر فرد، اقامه را عمداً یا سهواً یا به علّت ندانستن مسأله قبل از اذان بگوید، برای عمل به این مستحب (اذان و اقامه)، لازم است آن را دوباره بعد از اذان بگوید.

مسئله ۱۱۰۰ . رعایت ترتیب بین جملات اذان یا اقامه لازم است بنابراین اگر فرد کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید مثلاً «حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ» را قبل از «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ» بگوید، باید از جایی که ترتیب به هم خورده دوباره بگوید مگر آنکه موالات از بین برود که در این صورت اذان یا اقامه از سر گرفته می‌شود.

شرط هشتم: موالات را رعایت کند

مسئله ۱۱۰۱ . بین جمله‏های اذان یا اقامه نباید زیاد فاصله شود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله انداخته شود که صورت اذان و اقامه به هم بخورد و عرفاً نگویند فرد اذان یا اقامه می‌گوید، چنین اذان و اقامه‌ای کافی نیست.

مسئله ۱۱۰۲ . فرد باید بین اذان و اقامه فاصله نیندازد و اگر بین آن دو به قدری فاصله بدهد که اذانی را که گفته، اذان این اقامه حساب نشود، برای نماز کافی نیست ولی فاصله شدن مواردی که در مسأله (۱۱۲۰) خواهد آمد موالات را به هم نمی‌زند و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدری فاصله بدهد که اذان و اقامه آن نماز محسوب نشود، کافی نیست.

شرط نهم: وقت نماز فرا رسیده باشد

مسئله ۱۱۰۳ . اذان و اقامه باید بعد از فرا رسیدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً یا از روی فراموشی، پیش از وقت بگوید، باطل است مگر در صورتی که اگر وقت در بین نماز فرا رسد، حکم به صحّت آن نماز می‌‏شود که در مسأله (۱۴۱۸) بیان آن خواهد آمد.

شرط دهم: اقامه را ایستاده بگوید

مسئله ۱۱۰۴ . برای صحیح بودن اقامه در صورت امکان، فرد باید آن را در حال قیام و ایستادن بگوید؛ امّا رعایت قیام در هنگام اذان مستحب می‌باشد.

شرط یازدهم: اقامه را بنابر احتیاط واجب با طهارت بگوید.

مسئله ۱۱۰۵ . فرد در هنگام گفتن اقامه بنابر احتیاط واجب، باید با غسل، وضو یا تیمّم (هرکدام وظیفه‌اش هست) باشد. امّا در اذان رعایت این نکته، مستحب می‌باشد.

شرط دوازدهم: اذان و اقامه غنایی نباشد

مسئله ۱۱۰۶ . اگر در اذان و اقامه، صدا را در گلو به گونه‌‌ای بگرداند که غنا محسوب شود یعنی به طور آواز خوانی که در مجالس لهو معمول است، اذان و اقامه را بگوید، حرام است و اگر غنا نشود، مکروه می‌باشد.

موارد ساقط شدن اذان از نمازگزار

مسئله ۱۱۰۷ . در همه مواردی که نمازگزار، دو نماز را که یک وقت مشترک دارند (نماز ظهر و نماز عصر یا نماز مغرب و نماز عشا) پشت سر هم می‌خواند[۳] ، اگر برای نمازِ اول اذان گفته باشد، اذان از نماز بعدی ساقط است، خواه پشت سر هم خواندن دو نماز بهتر نباشد یا آنکه بهتر باشد به طور مثال جمع بین نماز ظهر و عصر در روز عرفه (روز نهم ماه ذی‌‌حجّه)، اگر آنها را در وقت فضیلت نماز ظهر انجام دهد، مستحب می‌باشد هرچند در عرفات نباشد و همچنین است، جمع بین نماز مغرب و عشای عید قربان در وقت فضیلت نماز عشاء برای کسی که در مَشْعَر الحرام باشد.

و چنانچه فرد در موارد فوق، بین دو نماز جمع نماید و بخواهد برای نماز دوم اذان بگوید، احتیاط واجب آن است که اذان نماز دوم را رجاءً بگوید و به قصد مشروعیت نگوید، بلکه بنابر احتیاط واجب، اذان نماز دوم را در دو مورد مذکور در روز عرفه و در مشعر الحرام - با شرایطی که گفته شد - بدون قصد مشروعیت و به عنوان رجاء هم نگوید.

شایان ذکر است ساقط شدن اذان در این موارد مشروط به آن است که فاصله زیادی میان دو نماز نباشد ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد.

موارد ساقط شدن اذان و اقامه از نمازگزار

مسئله ۱۱۰۸ . اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، کسی که با آن جماعت نماز می‌خواند، اذان و اقامه از او ساقط می‌‌شود هرچند اذان و اقامه را نشنیده باشد و فرقی نیست بین این که نماز جماعت بر پا شده باشد یا در شُرُف برگزاری باشد و نیز در صورتی که برگزاری نماز جماعت نزدیک باشد فرقی نیست که امام وارد جماعت شود یا مأموم وارد جماعت گردد و به هر حال در این موارد، بنابر احتیاط واجب، نباید نمازگزار به قصد مشروعیت، برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.[۴]

مسئله ۱۱۰۹ . اگر فرد برای خواندن نماز به مسجد برود و ببیند جماعت تمام شده، تا وقتی که صف‌‌ها به هم نخورده و جمعیت متفرّق نشده، با شرایطی که در مسأله بعد می‌‌آید، می‌‌تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید یعنی گفتن آن دو مستحب مؤکد نیست؛ بلکه اگر می‌خواهد اذان بگوید بهتر است که آن را بسیار آهسته بگوید و اگر بخواهد نماز جماعت دیگری اقامه کند، نباید اذان و اقامه بگوید.

مسئله ۱۱۱۰ . در مورد ذکر شده در مسأله قبل، با شش شرط اذان و اقامه ساقط می‌شود:

اول:نماز جماعت در مسجد باشد و این حکم شامل غیر مسجد نمی‌شود.

دوم:برای آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.

سوم:نماز جماعت، باطل نباشد. به عنوان مثال اگر امام جماعت عادل نباشد و مأمومین نیز از این امر اطّلاع داشته‌باشند، اذان و اقامه ساقط نمی‌شود.

چهارم:نماز او و نماز جماعت در یک جا باشد، پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه را بگوید.

پنجم:نماز جماعت و نماز او، هر دو اداء باشد، بنابر این اگر نماز جماعت یا نماز فرد یا هر دو، نماز قضا باشد، اذان و اقامه ساقط نمی‌‌شود البتّه بعید نیست فردی که فرادا نماز می‌خواند اذان از او ساقط شود هرچند نمازی که می‌خواند نماز قضا باشد.

ششم:وقت نماز او و نماز جماعت مشترک باشد، مثلاً هر دو نماز ظهر یا هر دو نماز عصر بخوانند، یا اینکه نماز جماعت، ظهر بوده و او نماز عصر ‌بخواند یا برعکس و امّا اگر نماز جماعت عصر در آخر وقت خوانده شده و صف‌های آن نماز جماعت، به هم نخورده و او بخواهد نماز مغرب ادایی در اول وقت اذان مغرب بخواند، اذان و اقامه ساقط نمی‌شود.

مسئله ۱۱۱۱ . اگر در شرط سوم از شرط‌های مسأله قبل، شک کند یعنی شک کند[۵] که نماز جماعت صحیح بوده یا نه، حمل بر صحّت می‌‌شود (نماز صحیح به حساب می‌آید) و در نتیجه، اذان و اقامه از او ساقط است ولی اگر در یکی از پنج شرط دیگر شک کند یا این که شک کند صف‌ها، عرفاً به هم خورده یا نه، احتیاط واجب آن است که اذان واقامه رابگوید ولی اگر نماز دوم به شکل جماعت باشد، باید اذان و اقامه به قصد رجاء گفته شود.

مسئله ۱۱۱۲ . کسی که اذان و اقامه دیگری را شنیده باشد، چه با او گفته باشد یا نه، در صورتی که بین آن اذان و اقامه و نمازی که می‌خواهد بخواند، زیاد فاصله نشده باشد و از ابتدای شنیدن قصد نماز داشته است، می‌‌تواند به اذان و اقامه او اکتفا کند ولی این حکم در مورد جماعتی که فقط امام اذان را شنیده باشد یا فقط مأمومین شنیده باشند، مورد اشکال است. همچنین اگر فرد قسمتی از اذان و اقامه را نشنود جایز است جمله‌هایی را که نشنیده، خود بگوید و به چنین اذان و اقامه‌ای اکتفاء نماید به شرط آنکه ترتیب معتبر بین اذان و اقامه و جمله‌های آنها مراعات شود و در مورد شنیدن اذان و اقامه دیگری، فرقی بین سماع (به گوش خوردن) و استماع (با قصد گوش دادن) نیست.

مسئله ۱۱۱۳ . اگر مرد، اذان و اقامه زن را با قصد لذّت بشنود، معصیت نموده و اذان و اقامه از او ساقط نمی‌شود بلکه احتیاط واجب آن است که به شنیدن اذان و اقامه زن بدون قصد لذّت هم اکتفاء نکند وهمچنین - همان‌طور که قبلاً ذکر شد - بنابر احتیاط واجب نمی‌توان به اذان واقامه زن در نماز جماعتی که مردانِ آن با او محرم‌اند، اکتفاء نمود.

احکام دیگر اذان و اقامه

مسئله ۱۱۱۴ . اگر قبل از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته یا نه، اذان را بگوید ولی اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته یا نه، گفتن اذان لازم نیست.

مسئله ۱۱۱۵ . اگر فرد در بین اذان یا اقامه، قبل از آنکه قسمتی را بگوید شک کند که قسمت قبل از آن را گفته یا نه، باید قسمتی را که در گفتن آن شک کرده، بگوید ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه، شک کند که آنچه قبل از آن است را گفته یا نه، گفتن آن لازم نیست.

مستحبّات اذان واقامه

فقهاء بزرگوار رضوان الله تعالی علیهم مستحبّاتی را برای اذان و اقامه بیان فرموده‌‌اند که بعضی از موارد آن در مسائل آینده ذکر می‌شود.

مسئله ۱۱۱۶ . مستحب است شخصی را که برای گفتن اذان اعلام معیّن می‌کنند عادل و وقت‌شناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.

مسئله ۱۱۱۷ . کسی که اذان دیگری را - که برای اعلام یا برای نماز جماعت می‌گوید - بشنود مستحب است هر قسمتی را که می‌شنود آهسته تکرار کرده و بگوید، که به این کار حکایت اذان گویند. همچنین حکایت اقامه فردی که برای نماز جماعت اقامه می‌گوید مستحب است امّا سزاوار است هنگامی که فردِ اقامه گو (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) می‌گوید، شنونده بگوید: (اللّهُمَّ أَقِمْها وَأَدِمْها وَاجْعَلْنیٖ مِنْ خَیرِ صالِحیٖ أَهْلِها) و مستحب بودن حکایت اذان یا اقامه فردی که فرادا نماز می‌خواند خالی از اشکال نیست، ولی حکایت آن رجاءً مانعی ندارد.

مسئله ۱۱۱۸ . مستحب است انسان در موقع اذان گفتن، رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد و دو انگشت را در دو گوش بگذارد و صدا را بلند نماید و بکشد و بین جمله‏های اذان کمی فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.

مسئله ۱۱۱۹ . مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته‏تر بگوید و جمله‏های آن را به هم نچسباند ولی به اندازه‏ای که بین جمله‏های اذان فاصله می‌دهد، بین جمله‏های اقامه فاصله ندهد.

مسئله ۱۱۲۰ . مستحب است بین اذان و اقامه فاصله بیندازد به این صورت که یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند، یا سجده کند، یا ذکر بگوید مثل گفتن سُبْحانَ الله، یا دعا بخواند، یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح، مستحب نیست.

مسئله ۱۱۲۱ . بعید نیست گفتن اذان و اقامه نماز برای بانوان مستحب مستقل باشد؛ بنابر این نگفتن اذان و اقامه برای نماز در مورد بانوان موجب نمی‌شود که نمازشان مرتبه عالی کمال را نداشته باشد؛ همچنین برای بانوان جایز است از اذان، تنها اکتفاء به گفتن تکبیر و شهادتین نمایند بلکه اکتفاء به گفتن شهادتین نیز جایز است و نیز برای بانوان جایز است در اقامه به گفتن «اللهُ أکْبَر، أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ» اکتفاء نمایند هرچند بهتر آن است که اذان و اقامه را به طور کامل بگویند.

مقدمه ورود به مسائل نماز

مسئله ۱۱۲۲ . مسائل مربوط به نماز از یک دیدگاه به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

۱. مقدّمات نماز: مسائلی است که نمازگزار باید قبل از نماز آنها را رعایت نماید و تعداد مقدّمات نماز در مسأله (۸۸۳) ذکرشد و احکام آنها نیز در مسائل گذشته بیان شد.

۲. مقارنات نماز: مسائلی است که مربوط به اصل نماز می‌باشد از نیّت و تکبیرة الاحرام تا سلام نماز؛ که بعضی از آن‌ها واجبند و به آن‌ها واجبات نماز می‌گویند و بعضی مستحب و برخی، مکروه می‌باشند و هر کدام در بخش مربوط به خود ذکر می‌شود.

شایان ذکر است بعضی از مستحبات مربوط به نماز، قبل از نماز انجام می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها اذان و اقامه است و در قسمت قبل ذکر شد و برخی نیز مربوط به بعد از نماز هستند مثل تعقیب و سجده شکر که در بخش بعد از واجبات نماز ذکر می‌شود.

۳. مبطلات نماز: مسائلی است که موارد باطل کننده نماز را معرّفی می‌کند.

 ۴. شکیات و سهویات نماز: مسائلی است که احکام مربوط به شک‌های نماز و سهوهایی که در آن پیش می‌آید را مورد بررسی قرار می‌دهد و توضیح مسائل فوق ذکر خواهد شد.

[۱] . شایان ذکر است اگر زنی ‌که با مردان محرم است برای ‌نماز جماعت آنان اذان و اقامه بگوید، بنابر احتیاط واجب کافی ‌نیست.

[۲] . توضیح موارد اکتفاء به اذان و اقامه دیگران در مسائل بعد ذکر می‌شود.

[۳] . پشت سرهم خواندن دو نماز را اصطلاحاً «جمع بین دو نماز» می‌گویند.

[۴] . مگر آنکه وارد شونده بر جماعت، مأموم باشد و امام جماعت از کسانی ‌باشد که اقتداء به او صحیح نیست که در این حال اذان و اقامه از نمازگزاری ‌که بر جماعت مذکور وارد شده ساقط نمی‌‌شود.

[۵] ۵. منظور از شک، در اینجا شک در حکم مسأله نیست؛ بلکه مواردی ‌است که فرد به دلیل اینکه از خصوصیات نماز برگزار شده اطّلاع نداشته شک در صحیح بودن آن دارد.

بازگشت به فهرست

thaniashar

مساجد و مشاهد مشرفه


احکام نماز

مساجد و مشاهد مشرّفه

احکام الزامی مسجد و لوازم آن

مسئله ۱۰۶۶ . نجس کردن زمین، سقف، بام و طرف داخل دیوار مسجد و آلات و وسایلی که جزئی از بناء مسجد محسوب می‌شود مثل درها و پنجره ها، حرام است و هر کس بفهمد که نجس شده است باید فوراً نجاست آن را تطهیر نموده و بر طرف کند و احتیاط مستحب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود، بر طرف کردن آن لازم نیست ولی اگر نجس کردن طرف بیرون دیوار موجب هتک مسجد باشد حرام است و بر طرف کردن آن به مقداری که هتک حرمت رفع شود، لازم می‌باشد.

مسئله ۱۰۶۷ . نجس کردن آنچه که جزء شؤون مسجد حساب می‌شود و فعلاً از آن در مسجد استفاده شده است، مثل فرش‌ها یا موکت‌ها یا حصیرهایی که در مسجد پهن می‌باشد یا پرده‌هایی که آویزان است، حرام و تطهیر آنها واجب است؛ امّا آنچه جزء شؤون مسجد حساب می‌شود ولی فعلاً در مسجد مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و مثلاً در مخزن یا انبار نگهداری می‌شود، نجس کردن آن حرام است ولی تطهیر آن واجب نیست مگر آنکه باقی ماندن نجاست هتک حرمت محسوب شود یا موجب ضرر مالی به آن و کم شدن قیمتش گردد.

مسئله ۱۰۶۸ . اگر فرد نتواند مسجد را تطهیر نماید، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ولی اگر باقی گذاشتن نجاست موجب هتک حرمت باشد، چنانچه بداند یا بنابر احتیاط واجب احتمال معقول بدهد که اگر به دیگری اطّلاع دهد این کار انجام می‌گیرد باید به او اطّلاع دهد.

مسئله ۱۰۶۹ . اگر جایی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن آن ممکن نیست، در صورتی که کندن یا خراب کردن جزئی و کم باشد یا آنکه برای رفع هتک حرمت، چاره‌ای جز کندن یا خراب کردن به مقدار قابل توجّه و بیشتری نباشد، باید آنجا را بکنند یا خراب نمایند و گرنه خراب کردن محلّ اشکال است. همچنین اگر برای تطهیر مسجد چاره‌ای جز خراب کردن تمام آن نباشد مثل آنکه با آب و گِل و مصالح نجس بنا شده باشد، جواز آن محلّ اشکال است هرچند افرادی حاضر باشند هزینه باز سازی آن را بپردازند ولی واجب است ظاهر مسجد را آب کشیده و تطهیر نمایند.

مسئله ۱۰۷۰ . در مواردی که تخریب قسمتی از مسجد برای تطهیر جایز است پر کردن جایی که کنده‏اند و ساختن جایی که خراب کرده‏اند واجب نیست ولی اگر چیزی مانند آجر مسجد نجس شود، در صورتی که ممکن باشد، باید بعد از آب کشیدن به جای اولش بگذارند.

مسئله ۱۰۷۱ . اگر حصیر یا موکت مسجد نجس شود، باید آن را آب بکشند و اگر بریدن جای نجس بهتر باشد، باید آن را ببُرند ولی بریدن مقدار قابل توجّه از آن یا تطهیری که موجب نقص شود، محلّ اشکال است مگر این که ترک آن باعث هتک حرمت باشد که باید برای رفع هتک حرمت، موردی را که ضرر کمتری دارد انتخاب نمود.

مسئله ۱۰۷۲ . بردن عین نجس و متنجّس به مسجد، اگر بی‌احترامی به مسجد باشد، حرام است بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی‌‌احترامی هم نباشد، عین نجس را به مسجد نبرند مگر آنچه که از توابع انسانی که وارد می‌شود، شمرده شود مانند خون زخم یا جراحتی که در بدن یا لباس او است.

مسئله ۱۰۷۳ . نجس کردن حرم معصومین(علیهم‌السلام) حرام است و اگر یکی از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بی‌‌احترامی باشد، تطهیر آن واجب است؛ بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی‌احترامی هم نباشد آن را تطهیر کنند و منظور از حرم در ابتدای مسأله، روضه منوّره است یعنی قسمتی که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد و امّا سایر رواق‌ها یا صحن‌ها، اگر مسجد نباشند، در صورت هتک حرمت، نجس کردن آن‌ها حرام و تطهیر آن‌ها واجب می‌باشد.

مسئله ۱۰۷۴ . احتیاط واجب آن است که مسجد را به طلا زینت نکنند و احتیاط مستحب است به صورت اشیایی که مثل انسان و حیوان روح دارد نیز زینت نکنند.

مسئله ۱۰۷۵ . اگر مسجدی را غصب کنند و به جای آن خانه و مانند آن بسازند یا طوری خراب شود که دیگر به آن مسجد‌ نگویند، ‌نجس‌کردنش، حرام نیست و تطهیر آن واجب نمی‌باشد.

مسئله ۱۰۷۶ . اگر مسجد خراب هم شود، نمی‌‌توانند آن را بفروشند یا داخل ملک و جادّه و خیابان نمایند.

مسئله ۱۰۷۷ . مساجدی که در زمین‌‌های استیجاری ساخته می‌‌شوند و همچنین مساجدی که در زمین‌‌های وقفی (مثل زمین‌‌هایی که وقف حضرت رضا(علیه‌السلام) شده است) با اجازه کسی که ولایت شرعی دارد، بناء می‌‌شود حکم مسجد را ندارد و نمازخانه محسوب می‌شوند.

مسئله ۱۰۷۸ . فروختن در و پنجره و اشیاء دیگر مسجد، حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را در تعمیر همان مسجد به کار ببرند و چنانچه در آن مسجد قابل استفاده نیستند، باید در مسجد دیگر مصرف شود ولی اگر در مسجدهای دیگر هم قابل استفاده نیستند، می‌توانند آنها را بفروشند و پول آن را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.

مستحبّات و مکروهات مربوط به مسجد

مسئله ۱۰۷۹ . ساختن مسجد مستحب است و هر قدر در جای مناسب‌‌تر و بهتری باشد که مسلمانان بیشتر از آن استفاده کنند، بهتر است. همچنین تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی می‌باشد، مستحب است و اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد می‌توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند بلکه می‌‌توانند مسجدی را که خراب نشده و به دلیل احتیاج مردم، نیاز به توسعه دارد خراب کنند و بزرگ‌‌تر بسازند البتّه در این زمینه توجّه به چند نکته لازم است:

الف. اگر برای توسعه مورد احتیاج در مسجد، لازم نباشد همه آن را خراب کنند، باید در خراب کردن به مقدار لازم اکتفا شود مثلاً اگر می‌‌خواهند زمینی را که کنار مسجد است به مسجد ملحق کنند و برداشتن دیوارِ بین مسجد و زمین کنار، کافی در توسعه مسجد است، نمی‌‌توان همه مسجد را خراب نمود و در این حال، اکتفا به تخریب دیوار می‌‌شود.

ب. باید تجدید بنای مسجد موجب تعطیلی مسجد به مقدار بیشتر از آنچه در ساخت و ساز امثال این بنا معمول است نشود. بنابراین، در صورت تخریب بنای مسجد، هیچ گونه سهل انگاری که موجب تعطیلی بیش از حدّ معمول مسجد شود، جایز نیست.

ج. باید یقین یا اطمینان داشته باشند که هزینه ساخت مسجد در مدّت معمول تأمین می‌شود. بنابراین، اگر به سبب عدم تأمین مخارج و هزینه‌‌های ساخت مسجد، ضمانتی نباشد که مسجد در مدّت معمول بنا شود، خراب کردن مسجد، جایز نیست.

د. بناهایی را که قدمت تاریخی دارند و جزء میراث فرهنگی به حساب می‌‌آیند، اجازه تخریب آنها داده نمی‌‌شود.

مسئله ۱۰۸۰ . تمیز کردن مسجد و روشن کردن چراغ در آن، مستحب است و کسی که می‌خواهد مسجد برود مستحب است خود را خوشبو کند و لباس پاکیزه و و فاخر و قیمتی بپوشد و ته کفش خود را وارسی کند که نجاست یا آلودگی به آن نباشد و موقع وارد شدن به مسجد، اول پای راست و موقع بیرون آمدن، اول پای چپ را بگذارد و همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد وارد شود و از همه دیرتر بیرون برود.

مسئله ۱۰۸۱ . وقتی انسان وارد مسجد می‌شود، مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند کافی است.

مسئله ۱۰۸۲ . زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدی که نمازگزار ندارد، مستحب است.

مسئله ۱۰۸۳ . مستحب است انسان با شخصی که از روی بی‌اعتنایی در مسجد حاضر نمی‌شود، رابطه دوستی برقرار نکند و با او غذا نخورد و در کارها با او مشورت نکند و همسایه او نشود و از او زن نگیرد و به او زن ندهد.

مسئله ۱۰۸۴ . خوابیدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت کردن درباره کارهای دنیا و خرید و فروش و مشغول صنعت شدن و خواندن شعری که نصیحت و مانند آن نباشد، مکروه است و نیز مکروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد بلکه در بعضی موارد، حرام است و نیز مکروه است گمشده‏ای را طلب کند و صدای خود را بلند کند ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد.

مسئله ۱۰۵۸ . راه دادن دیوانه به مسجد مکروه است و همچنین است راه دادن بچه نابالغی که مراعات حرمت مسجد را نمی‌‌کند و موجب مزاحمت برای نمازگزاران می‌‌شود یا اینکه احتمال می‌‌رود مسجد را نجس کند و در غیر این حالات، راه دادن بچه به مسجد مانعی ندارد؛ بلکه گاهی، اولویت داشته و کار پسندیده‌‌ای است مثل موردی که آمدن بچه‌‌ها به مسجد باعث علاقه‌‌مندی آنان به نماز و مسجد می‌‌گردد و کسی که پیاز و سیر و مانند اینها خورده که بوی دهانش مردم را اذیت می‌کند، مکروه است به مسجد برود.

جا گرفتن در مساجد و مشاهد مشرّفه و استفاده‌های دیگر از آنها

مسئله ۱۰۸۶ . برای هر مسلمانی جایز است در مسجد به عبادت و نماز و سایر انواع استفاده بپردازد مگر آنچه که مناسب مسجد نیست و همه مسلمانان در استفاده از آن مساوی هستند. پس اگر کسی برای نماز یا عبادت یا قرائت قرآن یا دعا یا تدریس یا موعظه و غیر اینها از هدف‌‌های خوب به جایی از مسجد سبقت بگیرد، کسی حق مزاحمت با او را ندارد و نمی‌تواند او را از آن مکان بیرون کند یا علامت و نشانه او را - که برای جا گرفتن در آن مکان قرار داده - کنار بزند و در این حکم فرقی ندارد که هدف و غرض فردی که زودتر آمده با فردی که بعداً آمده و قصد استفاده از مکان را دارد، مشترک باشد یا مشترک نباشد. البتّه احتمال دارد که هنگام تزاحم، عمل طواف بر غیر طواف در مکان طواف از مسجد الحرام و نماز بر سایر کارها و استفاده‌‌های حلال در سایر مساجد مقدّم باشد. بنابراین احتیاط واجب آن است که در مثل این مورد، فرد سبقت گیرنده، مکان را برای فردی که بعداً آمده، خالی نماید.

مسئله ۱۰۸۷ . اگر فرد علامت و نشانه‌ای برای نماز بگذارد و مثلاً برای وضوگرفتن مکان را ترک نماید و قبل از آمدن او نماز جماعت برگزار شود، فرد دیگر در صورتی می‌تواند در آنجا نماز جماعت بخواند که اطمینان داشته باشد صاحب علامت و نشانه تا وقتی که امکان اقتدا به امام جماعت باقی‌است - هرچند در رکعات دیگر - برنمی‌گردد و در چنین صورتی اگر صاحب علامت و نشانه برای نماز عصر بیاید حق سبقت برای او ثابت نیست، امّا اگر فرد اطمینان دارد یا احتمال می‌‌دهد که صاحب علامت و نشانه برای اقتدا در این رکعت یا رکعات بعد خواهد آمد حق او باقی است.

مسئله ۱۰۸۸ . اگر مسجد را برای روضه خوانی، چادر بزنند و فرش کنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای و مانند آن در مسجد ببرند، در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود، اشکال ندارد.

مسئله ۱۰۸۹ . به طور کلّی از کارهایی که با شأن و منزلت مسجد ناسازگار است و عرفاً هتک حرمت مسجد به حساب می‌‌آید، باید پرهیز شود هرچند این کارها به خودی خود جایز باشد؛ مثل نمایش بعضی از فیلم‌‌های سینمایی یا انجام بعضی از ورزش‌ها و تمرینات ورزشی در مسجد و از این قبیل است پخش موسیقی از مسجد به نحوی که در بعضی از مناطق مشاهده می‌‌شود.

بازگشت به فهرست

thaniashar

مکان نمازگزار


احکام نماز

مقدّمه ششم نماز: رعایت شرایط مکان نمازگزار

مسئله ۱۰۲۲ . مکان نمازگزار هفت شرط دارد:

۱. بنابر احتیاط واجب، غصبی نباشد.

۲. استقرار داشته باشد.

۳. در جایی نماز بخواند که احتمال بدهد نماز را تمام می‌کند.

۴. توانایی انجام واجبات را در آن محلّ داشته باشد.

۵. اگر مکان نمازگزار نجس است، موجب نجاست لباس و بدن او نشود.

۶. زن جلوتر یا مساوی مرد نماز نخواند (بنابر احتیاط واجب).

۷. مکان نمازگزار مسطّح باشد.

شرط اول: بنابر احتیاط واجب غصبی نباشد

مسئله ۱۰۲۳ . کسی که در ملک غصبی نماز می‌خواند، هرچند روی فرش و موکت و تخت و مانند اینها - که مال خودش است - باشد و نیز کسی که در ملک خودش نماز می‌خواند، امّا فرش یا تخت و مانند اینها که بر روی آن نماز می‌خواند، غصبی باشد، در هر دو صورت بنابر احتیاط واجب، نمازش باطل است؛ ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.

مسئله ۱۰۲۴ . نماز خواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است بدون اجازه کسی که منفعتِ ملک، مال او می‌باشد، در حکم نماز خواندن در ملک غصبی است مثلاً اگر مالک خانه اجاره‏ای (موجر) یا فرد دیگری بدون اجازه مستأجر در آن نماز بخواند، نمازش، بنابر احتیاط واجب، باطل است.

مسئله ۱۰۲۵ . کسی که در مسجد نشسته، اگر شخص دیگری جای او را اشغال کند و بدون اجازه‏اش در آنجا نماز بخواند، نمازش صحیح می‌باشد هرچند گناه کرده است.

مسئله ۱۰۲۶ . اگر در جایی که نمی‌داند غصبی است، نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، یا در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است ولی کسی که خودش جایی را غصب کرده اگر فراموش کند و در آنجا نماز بخواند، نمازش، بنابر احتیاط واجب، باطل است.

مسئله ۱۰۲۷ . اگر بداند جایی غصبی است و تصرّف در آن حرام است ولی نداند که در جای غصبی نماز خواندن اشکال دارد و در آنجا نماز بخواند، نماز او، بنابر احتیاط واجب، باطل می‌باشد.

مسئله ۱۰۲۸ . کسی که ناچار است نماز واجب را در حالی‌‌که سوار بر وسیله نقلیه است بخواند، یا آنکه بخواهد نماز مستحبی را در آن حال بخواند، حکم غصبی بودن آن ماشین و صندلی آن که فرد بر روی آن نماز می‌خواند و نیز چرخ‌های آن، حکم غصبی بودن مکان نمازگزار را دارد.

مسئله ۱۰۲۹ . کسی که در عین ملکی با دیگری شریک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شریکش نمی‌‌تواند در آن ملک تصرّف کند و نماز در آن، بنابر احتیاط واجب، باطل است. همچنین است حکم ورثه‌ای که ملکی را به ارث می‌برند و در عین آن با هم شریک هستند که در این صورت، هر یک از ورّاث نمی‌‌تواند بدون اجازه سایر وارثین، در ملک به ارث رسیده تصرّف کند و نماز در آن، بنابر احتیاط واجب، باطل است.

مسئله ۱۰۳۰ . اگر فرد ملکی (زمین، منزل ویلایی، آپارتمان، مغازه و مانند آن) را با پول خمس نداده خریداری نماید اقسام و احکام کسی را دارد که با پول خمس نداده لباسی خریده که به طور مفصّل در مسأله (۹۸۹) ذکر شد.

مسئله ۱۰۳۱ . اگر صاحب ملک با زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلباً راضی نیست، نماز خواندن در ملک او جایز نمی‌باشد و در این صورت چنانچه شک داشته باشد که قلباً راضی است یا نه نماز او صحیح است و اگر صاحب ملک اجازه نماز خواندن ندهد و انسان یقین کند که قلباً راضی است، نماز خواندن جایز می‌باشد و در این صورت چنانچه شک داشته باشد که قلباً راضی است یا نه نماز خواندن در ملک او جایز نیست.

مسئله ۱۰۳۲ . تصرّف در اموال میتی که بدهکاری به مردم دارد، چنانچه با ادای بدهی ناسازگار نباشد - مثل نماز خواندن در خانه‏اش - با اجازه ورثه، اشکال ندارد. همچنین اگر بدهی او را بپردازند یا ضامن شوند که قرض‌‌های او را بپردازند و طلبکاران هم قبول کنند یا از ترکه به مقدار بدهی او باقی بگذارند - حتّی اگر تصرّف موجب تلف شدن مال گردد - تصرّف در مال او، با اجازه ورثه اشکال ندارد و نماز هم صحیح است.

مسئله ۱۰۳۳ . میتی که ذمّه‌‌اش به زکات یا سایر حقوق شرعی به جز خمس، مشغول و بدهکار بوده است، تصرّف در مال وی، چنانچه با ادای بدهی او ناسازگار نباشد - مثل نماز خواندن در خانه‏اش - با اجازه ورثه، اشکال ندارد و امّا اگر میت، خمس بدهکار بوده، در صورتی‌‌که از کسانی بوده است که اهل پرداخت خمس بوده یا وصیت به پرداخت خمس اموالش نموده، حکمش مانند صورت قبل است و امّا اگر از کسانی بوده که از روی معصیت یا اعتقاد به واجب نبودن خمس، خمس نمی‌‌داده‌‌اند و وصیت هم به پرداخت خمسی که بدهکار بوده، ننموده ‌‌است، بر ورثه‌‌ای که شیعه دوازده امامی باشند، پرداخت بدهی خمسی میت واجب نیست و برای آنان، تصرّف در ما ترک او جایز است. همچنین اگر ورثه بدهی شرعی میت را بپردازند یا با قبول حاکم شرع[۱] ، ضامن شوند که ادا نمایند، تصرّف در مال او اشکال ندارد و نماز هم صحیح است.

مسئله ۱۰۳۴ . اگر میت قرض و بدهی نداشته باشد ولی بعضی از ورثه میت صغیر یا دیوانه یا غایب باشند، تصرّف در ملک او بدون اجازه ولی شرعی آنها، حرام است و نماز در آن جایز نمی‌باشد ولی تصرّفات معمولی که مقدّمه تجهیز میت است، اشکال ندارد.

شایان ذکر است چنانچه میت در این مورد وصیت کرده باشد که مثلاً تا مدّت چهل روز هر رفت و آمدی که در منزل وی صورت می‌‌گیرد یا از اموال وی در آنجا مصرف می‌گردد از ثلث مال او باشد، در این صورت چنین وصیتی تا حد ثلث صحیح است.

مسئله ۱۰۳۵ . نماز خواندن در ملک دیگران، در صورتی جایز است که یقین یا اطمینان یا حجّت شرعی دیگری بر رضایت مالک داشته باشد بنابراین اگر مالک آن صریحاً اجازه برای خواندن نماز بدهد یا عملی انجام دهد که معلوم باشد برای نماز خواندن اجازه داده است، مثلاً سجّاده نماز را برای نماز خواندنِ وی پهن نماید یا در اختیار وی گذارد کافی است. همچنین اگر مالک، اجازه در تصرّفی بدهد که عرفاً از آن، اجازه در نماز خواندن هم فهمیده می‌شود مانند اینکه به کسی اجازه بدهد در ملک او بنشیند و بخوابد و فرد از این اجازه، بفهمد که به نماز خواندن وی هم راضی است، همین مقدار برای صحیح بودن نماز کافی می‌باشد.

مسئله ۱۰۳۶ . نماز خواندن در زمین‌‌های بسیار وسیع جایز است هرچند که مالک آنها صغیر و یا دیوانه باشد و یا آنکه مالک آنها راضی به نماز خواندن در آنها نباشد و همچنین در باغ‌‌ها و زمین‌‌هایی که در و دیوار ندارند، می‌‌توان در آنها بی‌‌اجازه مالک نماز خواند ولی در این صورت، اگر بداند مالک راضی نیست نباید تصرّف کند و همچنین اگر مالک صغیر یا دیوانه باشد یا آنکه گمان به راضی نبودن او داشته باشند، احتیاط لازم آن است که در آنها تصرّف نکنند و در آنجا نماز نخوانند.

شرط دوم: استقرار داشته باشد

مسئله ۱۰۳۷ . مکان نمازگزار در نمازهای واجب باید طوری نباشد که از شدّت حرکت، مانع از ایستادن نمازگزار و انجام رکوع و سجود اختیاری شود، بلکه بنابر احتیاط لازم، نباید مانع از آرامش و سکون بدن او باشد و اگر به دلیل کمی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد، در چنین جایی - مانند بعضی از انواع اتومبیل، کشتی و قطار - نماز بخواند، باید به قدری که ممکن است استقرار و قبله را رعایت نماید و اگر آن وسایل نقلیه از قبله به طرف دیگر حرکت کنند، فرد مکلّف است به طرف قبله برگردد و در هنگام حرکت و برگشتن به سمت قبله، قرائت و اذکار واجب نماز را نخواند و اگر رعایت استقبال قبله دقیقاً ممکن نباشد سعی کند که اختلاف کمتر از (۹۰) درجه باشد و اگر این هم ممکن نباشد فقط در تکبیرة الاحرام قبله را رعایت کند و اگر این هم امکان نداشته باشد، رعایت قبله لازم نیست.

مسئله ۱۰۳۸ . نماز خواندن در اتومبیل، کشتی، قطار و مانند اینها در حال اختیار، هنگامی که ایستاده‏اند اشکال ندارد و همچنین در وقتی که حرکت می‌کنند چنانچه به حدّی تکان نداشته باشند که مانع از آرامش بدن نمازگزار شود.

مسئله ۱۰۳۹ . روی خرمن گندم و جو یا تپّه‌ای از ریگ و مانند اینها که انسان نمی‌تواند بی‌حرکت بماند و مانع از استقرار و آرامش بدن است، نماز باطل است. امّا اگر حرکت کم باشد به گونه‌ای که بتوان نماز را با رعایت شرایط آن از جمله استقرار و آرامش بدن خواند اشکال ندارد.

شرط سوم: احتمال بدهد در آن محل، نماز را تمام می‌کند

مسئله ۱۰۴۰ . نمازگزار باید در جایی نماز بخواند که احتمال بدهد نماز را تمام می‌کند ولی اگر در جایی که به علّت باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان نداشته باشد که بتواند نماز را تمام کند، می‌‌تواند رجاءً نماز را بخواند و چنانچه آن را تمام کند، نمازش صحیح است. بلکه اگر اطمینان داشته باشد که نمی‌تواند نماز را تمام کند ولی احتمال ضعیف به تمام کردن نماز بدهد، می‌‌تواند رجاءً نماز را بخواند و چنانچه اتّفاقاً آن را تمام کرد، صحیح است.

مسئله ۱۰۴۱ . اگر در جایی که ماندن در آن حرام است مثلاً زیر سقفی که نزدیک است خراب شود، نماز بخواند، هرچند گناه کرده ولی نمازش اشکالی ندارد.

مسئله ۱۰۴۲ . نماز خواندن روی چیزی که ایستادن و نشستن روی آن حرام است مثل جایی از فرش که اسم خداوند متعال بر آن نوشته شده، چنانچه مانع از قصد قربت شود صحیح نیست.

شرط چهارم: توانایی انجام واجبات را در آن محل داشته باشد

مسئله ۱۰۴۳ . نباید مکان نمازگزار دارای سقف کوتاهی باشد، به گونه‌‌ای که نتواند در آنجا راست بایستد و همچنین مکان نمازگزار نباید به اندازه‏ای کوچک باشد که جای رکوع و سجود نداشته باشد.

مسئله ۱۰۴۴ . اگر فرد ناچار شود در جایی نماز بخواند که به طور کلّی قادر به ایستاده نماز خواندن نباشد، لازم است نشسته نماز بخواند و اگر توانایی رکوع و سجود را نیز ندارد، آنها را با اشاره سر، انجام دهد.

مسئله ۱۰۴۵ . پشت کردن به قبر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام)در صورتی‌‌که بی‌‌احترامی و هتک حرمت به آنان محسوب شود، در نماز و غیر نماز حرام است و امّا چنانچه به دلیل فاصله زیاد یا وجود مانع مثل دیوار هتک و توهین محسوب نشود، اشکال ندارد؛ البتّه فاصله شدن صندوق شریف و پارچه‌ای که روی آن انداخته‌اند یا ضریح مطهّر، برای برطرف شدن بی ادبی، کافی نیست؛ ولی در هر دو حال اگر قصد قربت حاصل شود، نماز صحیح است.

شرط پنجم: اگر مکان نمازگزار نجس است، موجب نجاست لباس و بدن او نشود

 

مسئله ۱۰۴۶ . اگر مکان نمازگزار نجس است نباید به طوری تر‌ باشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد؛ مگر آنکه نجاستی باشد که در نماز بخشید شده است و مبطل نماز نیست ولی چیزی که پیشانی را برای سجده بر آن می‌گذارد، مثل مهر، حداقل به مقداری که سجده صدق می‌کند، نباید نجس باشد و نجس بودن آن حتّی در صورت خشک بودن، نماز را باطل می‌کند امّا نجس بودن بقیه مهر یا پشت مهر یا فرش و زمین زیر مهر اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلاً نجس نباشد.

شرط ششم: بنابر احتیاط واجب زن جلوتر یا مساوی مرد نماز نخواند

مسئله ۱۰۴۷ . اگر زن و مرد می‌‌خواهند در یک مکان نماز بخوانند، بنابر احتیاط لازم، باید زن عقب‌‌تر از مرد بایستد و این عقب ایستادن، حداقل به مقداری باشد که جای سجده او برابر جای دو زانوی مرد در حال سجده باشد امّا اگر یکی از آنان نماز نمی‌خواند، نماز دیگری صحیح است هرچند زن هم‌ردیف یا جلوتر از مرد باشد.

مسئله ۱۰۴۸ . اگر زن برابر و هم ردیف مرد یا جلوتر از مرد بایستد و با هم وارد نماز شوند یعنی همزمان تکبیرة الاحرام را بگویند، بنابر احتیاط واجب، هر دو نفر باید نماز را دوباره بخوانند مگر از مواردی باشد که در مسأله (۱۰۵۷) خواهد آمد.

مسئله ۱۰۴۹ . اگر زن هم ردیف مرد یا جلوتر از مرد بایستد، در صورتی‌‌که یکی زودتر از دیگری مشغول نماز شود، نماز نفری که دیرتر تکبیرة الاحرام را گفته، بنابر احتیاط واجب، باطل است و نماز نفر اول که زودتر تکبیرة الاحرام را گفته، در صورتی که بتواند در بین نماز، مثلاً حائلی مانند پرده بین خود و نفر دیگر ایجاد کند یا بیش از چهار متر و نیم از نفر دیگر فاصله بگیرد[۲] یا اگر مرد است، راه رفته و از زنی که در بین نماز، مقابل او مشغول نماز شده، جلوتر بایستد و اگر زن است، عقب آمده و از آن مرد عقب تر قرار گیرد - برای آن‌که نمازش صحیح باشد - باید این کار را انجام دهد و گرنه نماز نفر اول هم، بنابر احتیاط واجب، باطل است امّا اگر این کارها امکان پذیر نیست نماز را ادامه می‌‌دهد و در این صورت، نماز نفر اول صحیح است.

شایان ذکر است در هنگام راه رفتن یا ایجاد حائل باید نکات ذیل رعایت گردد:

الف. در حال حرکت ذکر نگوید ب. از قبله منحرف نشود. ج. این کار عرفاً صورت نماز را بر هم نزند.

مسئله ۱۰۵۰ . حکم ‌‌ذکر شده در این شرط‌ (شرط ششم) همانند سایر شروط[۳] مکان نمازگزار، شامل همه انواع نمازها، نماز واجب و مستحبی، فرادا و جماعت و نیز شامل همه مکان‌ها می‌‌شود و فرقی بین منزل، مسجد، حرم و مشاهد مشرّفه نیست؛ البتّه این حکم یک استثناء دارد و آن هنگام شلوغی جمعیت در مکّه مکرّمه است که رعایت این مسأله لازم نیست و سایر مکان‌ها این حکم را ندارند.

مسئله ۱۰۵۱ . این حکم (شرط ششم)، شامل حال اضطرار نمی‌‌شود مثلاً اگر زن و مردی در مکان کوچکی حبس و زندانی شده‌‌ و وقت نماز نیز تنگ باشد، در این صورت، نماز هر دو نفر صحیح است امّا اگر وقت وسعت دارد ابتدا یکی از دو نفر نماز بخواند و دیگری نمازش را به تأخیر بیاندازد و پس از اتمام نماز نفر اول، نفر دوم نمازش را بخواند و بهتر آن است که زن، نمازش را به تأخیر بیاندازد.

مسئله ۱۰۵۲ . در حکم ذکر شده (شرط ششم) فرقی بین مَحرم و نامحرم نیست. بنابراین، این حکم در مورد زن و شوهر، برادر و خواهر و سایر محارم نیز جاری است. البتّه حکم اختصاص به افراد بالغ دارد. بنابراین اگر در صف نماز جماعت مردان، دختر بچه نابالغی مشغول نماز باشد، اشکال ندارد.

مسئله ۱۰۵۳ . حکم ذکر شده (شرط ششم) اختصاص به نمازِ صحیح ندارد و شامل آنچه که عرفاً نماز محسوب می‌‌شود هرچند آن نماز، از جهت دیگری غیر از این حکم (شرط ششم) باطل باشد، نیز می‌‌گردد. بنابراین اگر مثلاً همسر انسان سهواً بدون وضو مشغول نماز است و شوهر، عمداً بدون رعایت مواردی که در مسأله (۱۰۵۷) ذکر می‌شود،جلوتر از او نماز را ببندد، نماز مرد هم بنابر احتیاط واجب، باطل است.

مسئله ۱۰۵۴ . اگر مثلاً ‌مرد نماز بخواند و پس از اتمام نماز، متوجّه شود زنی جلوی او یا هم ردیف او مشغول نماز بوده، نماز مرد صحیح است امّا اگر در بین نماز متوجّه شود، در صورتی نمازش صحیح است که به توضیح مسأله (۱۰۴۹) عمل نماید.

مسئله ۱۰۵۵ . اگر کسی به علّت ندانستن حکم شرعی، این مسأله (شرط ششم) را رعایت نمی‌‌کرده، در صورتی‌‌که در یادگیری مسأله کوتاهی کرده و جاهل مقصّر باشد، حکم فردی را دارد که عمداً این حکم را رعایت نکرده است؛ بنابراین نمازش، به احتیاط واجب، باطل است امّا اگر در یادگیری مسأله کوتاهی نکرده و جاهل قاصر است، نمازهایی را که با چنین جهلی خوانده، صحیح است و لازم نیست آن را دوباره خوانده یا قضا نماید.

مسئله ۱۰۵۶ . اگر در مقابل یا در کنار مردی که می‌‌خواهد نماز بخواند، زنی است که نماز نمی‌‌خواند، نماز مرد صحیح است، همچنین اگر در پشت سر یا در کنار زنی که می‌‌خواهد نماز بخواند، مردی است که نماز نمی‌‌خواند، نماز زن صحیح است. بنابراین حکم مذکور، اختصاص به زمانی دارد که زن و مرد، هر دو نماز بخوانند.

مسئله ۱۰۵۷ . اگر بین مرد و زنی که برابر هم ایستاده‏اند یا زن جلوتر از مرد ایستاده و نماز می‌خوانند، دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد که عرفاً حائل و مانع محسوب شود هر‌چند مانع از مشاهده نباشد و بتوانند همدیگر را ببینند، نماز هر دو صحیح است بنابر این اگر جنس حائل از شیشه شفاف باشد یا آنکه ارتفاع آن به اندازه قد آنها نباشد - مثل پرده‌ای که عرفاً زن و مرد را از هم جدا کرده و حدوداً یک متر ارتفاع داشته باشد - نماز هر دو صحیح می‌‌باشد هرچند بهتر است حائل به گونه‌‌‌ای باشد که مرد و زن نمازگزار یکدیگر را مشاهده نکنند.

همچنین اگر فاصله بین مرد و زن نمازگزار که برابر هم ایستاده‏اند یا زن جلوتر ایستاده بیش از ده ذراع‌[۴] باشد یا اینکه محل آنها عرفاً دو مکان محسوب شود، نماز هر دو صحیح است و نیز اگر زن در حال نماز عقب‌‌تر از مرد بایستد - اقلاً به مقداری که جای سجده او برابر جای دو زانوی مرد در حال سجده باشد - نماز هر دو صحیح است.

شرط هفتم:مکان نمازگزار مسطّح باشد

مسئله ۱۰۵۸ . جای پیشانی نمازگزار نباید از جای دو زانو و سر انگشتان پای او، بیش از چهار انگشت بسته پایین‌تر یا بالاتر باشد و تفصیل این مسأله در احکام سجده گفته می‌شود.

احکام دیگر مکان نمازگزار

مسئله ۱۰۵۹ . بودن مرد و زن نامحرم در خلوت اگر احتمال به گناه افتادن را بدهند، حرام است و احتیاط مستحب آن است که در آنجا نماز نخوانند.

مسئله ۱۰۶۰ . نماز خواندن در مکانی که آواز غنایی می‌خوانند یا موسیقی حرام می‌نوازند، باطل نیست هرچند گوش دادن به آن و نواختن آن، معصیت می‌باشد.

مکان ‌‌هایی که نماز خواندن در آنها مستحب یا مکروه است

مسئله ۱۰۶۱ . در شرع مقدّس اسلام سفارش بسیاری به خواندن نماز در مسجد شده است و بهتر از همه مسجدها، مسجد الحرام است و بعد از آن، مسجد پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و بعد از آن، مسجد کوفه و مسجد بیت المقدس و بعد از آن، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن، مسجد محلّه و بعد از آن، مسجد بازار است.

مسئله ۱۰۶۲ . برای زنان بهتر است نماز خود را در جایی بخوانند که از جهت محفوظ بودن از نامحرم، از جاهای دیگر مناسب‏تر باشد، خواه آنجا خانه باشد یا مسجد یا جای دیگر؛ و در این حکم فرقی بین نماز واجب و نماز مستحب نیست.

مسئله ۱۰۶۳ . نماز خواندن در حرم امامان(علیهم‌السلام) مستحب است، بلکه گفته شده بهتر از مسجد است و روایت شده که نماز در حرم مطهّر حضرت امیر المؤمنین(علیه‌السلام) برابر دویست هزار نماز است.

مسئله ۱۰۶۴ . نماز خواندن در چند جا مکروه می‌باشد و از آن جمله است:

۱. حمام. ۲. زمین نمکزار. ۳. مقابل انسانی که ایستاده یا نشسته است. ۴. مقابل دری که باز است. ۵. در جاده و خیابان و کوچه، اگر برای کسانی که عبور می‌کنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد، مزاحمت حرام است. ۶. مقابل آتش و چراغ. ۷. در آشپزخانه و هر جا که کوره آتش باشد. ۸. مقابل چاه و چاله‏ای که محلّ ادرار باشد. ۹. روبروی عکس و مجسّمه چیزی که روح دارد مگر آنکه روی آن پرده بکشند. ۱۰. در جایی که عکس یا مجسّمه جاندار باشد هر‌چند روبروی نمازگزار نباشد. ۱۱. در اتاقی که جُنب در آن باشد. ۱۲. مقابل قبر. ۱۳. روی قبر. ۱۴. بین دو قبر. ۱۵. در قبرستان. ۱۶. همسایه مسجد، اگر عذری نداشته باشد، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.

مسئله ۱۰۶۵ . کسی که در محلّ عبور مردم نماز می‌خواند یا کسی روبروی اوست، مستحب است جلوی خود چیزی بگذارد و اگر تسبیح یا عصا یا چوب یا ریسمانی هم باشد کافی است.

[۱] . در مواردی ‌که حاکم شرع در آن ولایت دارد و می‌‌تواند اجازه دهد.

[۲] . فاصله چهار متر و نیم بین زن و مرد از محلّ ایستادن یکی ‌تا محلّ ایستادن دیگری ‌محاسبه می‌‌شود؛ حتّی ‌در صورتی ‌که زن نمازگزار روبرو و جلوی ‌مرد نمازگزار مشغول نماز باشد.

[۳] . البتّه در نماز مستحبی ‌با توضیحاتی ‌که در محل خود ذکر شده، شرایطی ‌مانند استقرار، توانایی ‌ایستادن و قبله دارای ‌استثنائاتی ‌می‌‌باشد.

[۴] . ده ذراع نقریباً چهار متر ونیم است.

بازگشت به فهرست

thaniashar

لباس نمازگزار


احکام نماز

مقدّمه پنجم نماز: رعایت شرایط لباس نمازگزار

مسئله ۹۶۶ . لباس نمازگزار هفت شرط دارد که پنج شرط آن مشترک بین مردان و زنان است و دو شرط آن مخصوص مردان می‌باشد.

الف. شرایط مشترک: ۱. لباس یا پوشش، بدن را به مقدار واجب در نماز بپوشاند. ۲. پاک باشد. ۳. بنابر احتیاط واجب، مباح باشد. ۴. از اجزای مردار نباشد. ۵. از حیوان درنده، بلکه بنابر احتیاط واجب، از سایر حیوانات حرام گوشت نیز نباشد.

ب. شرایط اختصاصی: ۱. اگر نمازگزار مرد است، لباس او طلاباف نباشد. ۲. اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص نباشد.

شرایط مشترک لباس نمازگزار

شرط اول: لباس یا پوشش، بدن را به مقدار واجب در نماز بپوشاند

مسئله ۹۶۷ . مرد باید در حال نماز، هرچند کسی او را ‏نبیند عورتین خود را بپوشاند و بهتر آن است که از ناف تا زانو را هم بپوشاند.

مسئله ۹۶۸ . زن باید در موقع نماز، تمام بدن حتّی ساعد دست، ساق پا، گردن، سر و موی خود را بپوشاند هرچند در مکان خلوتی نماز بخواند که کسی حضور ندارد[۱] ولی پوشاندن سه قسمت در حال نماز واجب نیست:

الف. صورت به مقداری که روسری معمولاً آن را نمی‌پوشاند (با اینکه روسری را بر گریبان زده است) ب. دست‌‌ها از مچ تا سر انگشتان ج. پاها از مچ پا به پایین.

شایان ذکر است برای آنکه زن یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و مقداری پایین‌‌تر از مچ‌‌ها را هم بپوشاند. همچنین پوشش خود مچِ دست یا مچِ پا واجب است.

مسئله ۹۶۹ . اگر دختر بچه نابالغ بخواهد نماز بخواند پوشش او در حال نماز مانند زن بالغ است مگر در سر و مو و گردن که پوشش آنها در حال نماز بر دختر بچه نابالغ لازم نیست.

مسئله ۹۷۰ . بر زن بالغ لازم است در حال نماز، گردن و زیر چانه خویش را بپوشاند؛ ولی پوشش مقداری از چانه زن که معمولاً روسری - با اینکه بر گریبان زده شده است – آن را نمی‌پوشاند، لازم نیست.

مسئله ۹۷۱ . زن بنابر احتیاط واجب باید در موقع نماز، بدنش را (غیر از موارد استثناء) حتّی از خودش نیز بپوشاند، پس اگر زن لباس آستین کوتاه به تن دارد یا شلواری پوشیده که ساق پا را نمی‌پوشاند و به هنگام نماز چادر را طوری بپوشد که کسی بدن او را نبیند، ولی به علّت آنکه صورتش را زیر چادر برده، خودش اعضای برهنه بدنش را ببیند، اشکال دارد و احتیاط واجب در ترک آن است.

مسئله ۹۷۲ . بنابر آنچه ذکر شد خانم‌‌ها لازم نیست مچِ پای خویش به پایین را در نماز بپوشانند امّا باید توجّه داشت که پوشاندن مچِ پا به پایین از مرد نامحرم واجب است. حال چنانچه وضعیت به گونه‌‌ای است که مرد نامحرم به قدم پای زن نمازگزار (یعنی از مچِ پا به پایین) در حالی‌‌که مشغول نماز است نگاه می‌کند، بر زن واجب است قدم پایش را بپوشاند و این حکم به علّت حضور نامحرم می‌‌باشد نه برای اصل نماز. بنابراین اگر گناه کرد و قدم پا را از نامحرم نپوشاند، نمازش باطل نیست.

مسئله ۹۷۳ . پوشاندن زینت و زیورهای صورت و مچ دست تا سر انگشتان در نماز در جایی که نامحرمی نیست، لازم نمی‌باشد و چنانچه نامحرم حضور داشته باشد و پوشاندن آن از دید نامحرم واجب باشد و زن آن ‌را نپوشاند گناهکار است، ولی نمازش صحیح می‌باشد.

مسئله ۹۷۴ . فرقی بین نمازهای واجب و نمازهای مستحب در شرط بودن پوشش نیست تنها در نماز میت شرط بودن آن بنابر احتیاط لازم است.

مسئله ۹۷۵ . موقعی که انسان قضای سجده فراموش شده را به جا می‌آورد باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند و پوشاندن بدن در هنگام سجده سهو واجب نیست هرچند احتیاط مستحب است که در موقع به جا آوردن سجده سهو نیز خود را بپوشاند همچنین پوشاندن بدن در هنگام انجام سجده تلاوت (سجده واجب قرآن) و سجده شکر لازم نمی‌باشد.

مسئله ۹۷۶ . اگر انسان عمداً در نماز عورتش[۲] را نپوشاند، نمازش باطل است و اگر به علّت فراموشی یا غفلت عورتش را نپوشاند و بعد از نماز متوجّه گردد که در نماز عورت او پیدا بوده است نمازش صحیح است و اگر به علّت ندانستن مسأله، آن را نپوشانده، چنانچه نادانی او به علّت کوتاهی کردن در فراگیری مسائل بوده، بنابر احتیاط واجب، باید نمازش را دوباره بخواند امّا اگر چنین نبوده و جاهل قاصر به حساب آید، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۷۷ . اگر شخصی در بین نماز بفهمد که عورت او یا آنچه در حکم عورت است پیدا شده، باید آن را فوراً بپوشاند و در این صورت لازم نیست نماز را دوباره بخواند، ولی احتیاط واجب آن است در حالی که فهمیده عورت او پیداست چیزی از اجزای نماز را به جا نیاورد.

مسئله ۹۷۸ . اگر لباس در حال ایستادن عورت یا آنچه در حکم عورت است را می ‌پوشاند، ولی ممکن است در حال دیگر، مثلاً در حال رکوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعی که می‌خواهد عورت او یا آنچه در حکم عورت است پیدا ‏شود، به وسیله‏ای آن را بپوشاند، نماز او صحیح است ولی احتیاط مستحب آن است که با آن لباس نماز نخواند.

مسئله ۹۷۹ . انسان می ‌‌تواند در نماز در حال اختیارخود را با علف و برگ درختان و پنبه یا پشم غیر بافته و مانند آن - که صدق عنوان لباس نمی‌کند - به گونه‌ای بپوشاند که نگویند بدنش برهنه است، ولی احتیاط مستحب آن است که پوشش او طوری باشد که عرفاً صدق عنوان لباس نماید.

مسئله ۹۸۰ . پوشاندن عورت و آنچه در حکم عورت است در حال اختیار با گِل در صورتی که آن قدر زیاد باشد که نگویند بدنش برهنه است کافی می ‌باشد ولی تنها آغشته کردن پوست به گِل یا لجن پاک در حال اختیار کافی نیست، هرچند در حال ناچاری که چیزی برای پوشاندن ندارد، باید برای نمایان نبودن پوست آنها، سطح پوست را با گِل و لجن پاک و مانند آن آغشته کند و بپوشاند هرچند حجم آنها نمایان باشد.

مسئله ۹۸۱ . اگر چیزی ندارد که در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه از پیدا کردن آن نا امید نباشد، احتیاط واجب آن است که نماز خود را به تأخیر بیندازد و اگر چیزی پیدا نکرد در آخر وقت طبق وظیفه‏اش نماز بخواند و امّا اگر نا امید باشد می‌‌تواند در اول وقت طبق وظیفه‏اش - هرچند برهنه - نماز بخواند و در این صورت، اگر نماز را در اول وقت بخواند و پس از آن اتّفاقاً عذرش بر طرف گردد، لازم نیست نماز را دوباره بخواند.

مسئله ۹۸۲ . کسی که می ‌خواهد نماز بخواند، اگر برای پوشاندن خود حتّی برگ درخت و علف و گِل و لجن نداشته باشد و نا امید باشد که تا آخر وقت چیزی پیدا کند که خود را با آن بپوشاند، در صورتی که اطمینان داشته باشد کسی - که پوشش عورت یا آنچه در حکم عورت است، از او واجب می‌باشد (ناظر محترم) - او را نمی‌بیند، ایستاده با رکوع و سجود اختیاری نماز بخواند و چنانچه احتمال دهد که ناظر محترم او را می‌بیند، باید طوری نماز بخواند که عورت او نمایان نباشد؛ مثل اینکه نشسته نماز بخواند و اگر برای اینکه خودش را از دید ناظر محترم حفظ نماید ناچار شود ایستادن و رکوع و سجود اختیاری را ترک کند یعنی در هر سه حالت دیده می‌شود، بنشیند و رکوع و سجود را با اشاره انجام دهد و اگر تنها ناچار است یکی از سه چیز را ترک کند همان را ترک نماید، پس در این حال اگر می‌‌تواند بایستد و رکوع و سجود را با اشاره انجام دهد، این کار مقدّم است هرچند در این صورت احتیاط مستحب است دو بار نماز بخواند، یک بار نماز ایستاده با اشاره برای رکوع و سجود و یک بار هم نماز نشسته بخواند و رکوع و سجود آن را در حال نشسته انجام دهد و اگر ایستادن موجب دیده شدن است بنشیند و رکوع و سجود را در حال نشسته انجام دهد و احتیاط لازم آن است که شخص برهنه در حال نماز، عورت خود را با بعضی از اعضای بدن خود - مثل دو رانش در حال نشسته و دو دست در حال ایستاده - بپوشاند.

شایان ذکر است نماز به این کیفیت را که در هنگام اضطرار به جا آورده می‌شود نماز عُریان یا نماز برهنگان می‌نامند.

شرط دوم:پاک باشد

مسئله ۹۸۳ . لباس نمازگزار باید پاک باشد و اگر کسی در حال اختیار با لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است و توضیح آن در فصل پاک بودن بدن و لباس ذکر شد.

شرط سوم:بنابر احتیاط واجب غصبی نباشد

مسئله ۹۸۴ . لباس نمازگزار که با آن عورتین خود را می‌پوشاند، بنابر احتیاط واجب، باید غصبی نباشد و کسی که می‌داند پوشیدن لباس غصبی، حرام است یا اینکه از روی تقصیر و کوتاهی حکم مسأله را نداند، اگر عمداً در آن لباس نماز بخواند، نمازش بنابر احتیاط واجب، باطل است ولی در اشیاء کوچکی که به تنهایی عورتین را نمی‌پوشاند و همچنین، اشیایی که فعلاً نمازگزار آنها را نپوشیده مانند چفیه یا دستمال بزرگ، یا لنگی که در جیب گذاشته شود هرچند بتوان با آنها عورت را پوشانید و همچنین لباسی که نمازگزار آنها را پوشیده ولی ساتر (لباس) مباح دیگری در زیر آن دارد که عورتین را پوشانده باشد، در تمام این صورتها، غصبی بودن آنها به نماز ضرری ندارد، هرچند احتیاط مستحب در ترک است.

شایان ذکر است نسبت به بانوان، جاهایی که واجب است در نماز آن را بپوشانند مثل ساق پا یا ساعد دست، حکم عورتین را دارد.

مسئله ۹۸۵ . کسی که می‌داند پوشیدن لباس غصبی، حرام است ولی حکم نماز خواندن با آن را نمی‌داند، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخواند به تفصیلی که در مسأله قبل گفته شد، نمازش بنابر احتیاط واجب، باطل است.

مسئله ۹۸۶ . اگر نداند که لباس او غصبی است یا فراموش کند و با آن لباس نماز بخواند، نمازش صحیح است ولی اگر کسی خودش، لباس را غصب نماید و فراموش کند که غصب کرده است و با آن نماز بخواند، نمازش، بنابر احتیاط واجب، باطل است.

مسئله ۹۸۷ . اگر فرد نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و در بین نماز بفهمد، چنانچه چیز دیگری عورت او یا آنچه در حکم عورت است را پوشانده باشد و ‌بتواند فوراً یا بدون این که موالات یعنی پی در پی بودن اجزای نماز، به هم بخورد لباس غصبی را بیرون آورد، لازم است این کار را انجام دهد و باید مواظب باشد که از قبله منحرف نشود و در این صورت نمازش صحیح است و چنانچه چیز دیگری عورت او یا آنچه در حکم عورت است را نپوشانده است و بیرون آوردن لباس، باعث کشف عورت یا آنچه در حکم عورت است می‌شود، در صورتی که به مقدار یک رکعت وقت داشته باشد باید نماز را بشکند و با لباس غیر غصبی نماز بخواند و اگر به این مقدار هم وقت ندارد باید لباس را در حال نماز بیرون آورد و ادامه نماز را به دستور نماز برهنگان انجام دهد.

مسئله ۹۸۸ . اگر کسی برای حفظ جانش با لباس غصبی نماز بخواند، در صورتی که نتواند تا آخر وقت با لباس دیگری نماز بخواند، یا اینکه بتواند، امّا اضطرار فعلی او به پوشیدن لباس غصبی به علّت اختیار خودش در گذشته نبوده است - مثل اینکه خودش لباس را غصب نکرده باشد - نمازش صحیح است و چنانچه اضطرار فعلی او به دلیل اختیار خودش در گذشته بوده است، بنابر احتیاط واجب نمازش صحیح نیست و همچنین اگر برای اینکه دزد، لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخواند و نتواند تا آخر وقت با لباس دیگری نماز بخواند، یا نگه داشتن آن به قصد رساندن به مالک در اولین فرصت باشد، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۸۹ . اگر فرد لباس را با پول خمس نداده خریداری نماید، دو صورت دارد:

الف. قیمت معامله به طور کلّی در ذمّه باشد، یعنی قیمت کالا را در ذمّه بدهکار شود همان گونه که غالب معاملات خریداران این چنین است، در این صورت فرد مالک لباس می‌‌شود و استفاده از آن برای او جایز است ولی به علّت تصرّف در پول خمس نداده و تأخیر در پرداخت خمس آن گناهکار است و باید خمسِ پولی را که به فروشنده داده است، بپردازد.

ب. با عین پولی که خمس آن را نداده لباس بخرد یعنی ثمن (قیمت) معامله به صورت شخصی باشد[۳] ، چنانچه فروشنده شیعه دوازده امامی باشد، پول را مالک شده و خمس از پول به لباس منتقل می‌‌شود و حکم نماز خواندن در آن لباس قبل از پرداخت خمس، حکم نماز خواندن در لباس غصبی می‌باشد و امّا در صورتی که فروشنده شیعه دوازده امامی نباشد، صحیح بودن معامله در یک پنجم آن، بستگی به اجازه حاکم شرع دارد؛ اگر حاکم شرع اجازه دهد، حکم نماز خواندن در آن لباس مانند حالت قبل (فروشنده شیعه دوازده امامی باشد) است و اگر اجازه ندهد، معامله نسبت به یک پنجم، باطل می‌باشد و در این حالت، چنانچه فروشنده با وجود اطّلاع از باطل بودن یک پنجم معامله، باز هم راضی به تصرف خریدار در لباس باشد، نماز خواندن در آن لباس جایز است و اگر رضایت فروشنده معلوم نباشد، نماز خواندن در این لباس، حکم نماز خواندن در لباس غصبی را دارد.

شرط چهارم: از اجزای مردار نباشد

مسئله ۹۹۰ . لباس نمازگزار حتّی بنابر احتیاط واجب لباس‌های کوچکی که به تنهایی نمی‌توان با آن عورتین را پوشانید، باید از اجزای مردار حیوانی که خون جهنده دارد یعنی حیوانی که اگر رگش را ببُرند، خون از آن می‌جهد، نباشد و احتیاط مستحب است با لباسی که از مردار حیوان حلال گوشتی که خون جهنده ندارد مثل ماهی پولک دار، تهیه شده، نماز نخواند.[۴] ]

مسئله ۹۹۱ . هر گاه چیزی از مردار نجس مانند گوشت و پوست آن، که روح داشته به عنوان محمول (چیزی که نمازگزار آن را با خود حمل می‌کند)، همراه نمازگزار باشد مثل اینکه آن را داخل قوطی یا پلاستیکی گذاشته باشد و در نماز حمل نماید، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۹۲ . اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد یا با لباسی که از آنها تهیه کرده‏اند نماز بخواند، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۹۳ . کاپشن چرمی و مانند آن که چرمش از حیوان حلال گوشتی که خون جهنده دارد مثل گاو تهیه شده است، در صورتی که احتمال معقول داده شود مربوط به حیوانی است که ذبح شرعی شده، پاک می‌باشد و نماز خواندن با آن جایز است هرچند نشانه‌های ذبح شرعی را دارا نباشد و ساخت کشورهای غیر اسلامی باشد و مسلمان وارد کننده آن هم در زمینه ذبح شرعی و عدم ذبح شرعی آن تحقیق نکرده باشد؛ امّا چنانچه یقین یا اطمینان دارد که از حیوانی است که ذبح شرعی نشده، نجس و مردار محسوب می‌شود.

مسئله ۹۹۴ . نماز خواندن با چرم‌های مصنوعی که از مواد پلاستیکی و مانند آن ساخته می‌شود اشکال ندارد همچنین هر گاه انسان شک کند که چیزی چرم مصنوعی است یا چرم طبیعی که از مردار تهیه شده، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.

شرط پنجم: از حیوان درنده - بلکه بنابر احتیاط واجب، از سایر حیوانات حرام گوشت نیز - نباشد

مسئله ۹۹۵ . لباس نمازگزار (به استثنای چیزهای کوچکی که به تنهایی عورتین را نمی‌پوشاند مثل جوراب) باید از اجزای درندگان - بلکه بنابر احتیاط لازم، از مطلق حیوان حرام گوشت مثل خرگوش نیز - نباشد و همین‌طور چنین لباسی و نیز بدن نمازگزار نباید به ادرار و یا مدفوع، یا عرق یا شیر یا موهای آن حیوان، آلوده باشد ولی اگر موی حیوان حرام گوشت بسیار کم و ناچیز باشد مثلاً یک یا دو یا سه موی کوچک حیوان بر لباس نمازگزار باشد اشکال ندارد و همچنین اگر چیزی از آنها را مثلاً در قوطی یا پلاستیک گذاشته و با خود حمل نماید، اشکال ندارد.

مسئله ۹۹۶ . اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه، که پاک می‌باشند، بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل است و اگر خشک شده و عین آن بر طرف شده باشد، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۹۷ . اگر مو و عرق و آب دهان کسی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، اشکال ندارد و همچنین جایز است با مروارید و موم و عسل نماز بخواند.

مسئله ۹۹۸ . اگر فرد شک داشته باشد که لباس از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت[۵] ، چه در کشور اسلامی تهیه شده باشد چه غیر اسلامی، جایز است با آن نماز بخواند به شرط آنکه معلوم نباشد آن لباس، از اجزاء روح دار مردارِ نجس تهیه شده است[۶] که در این صورت حکم نماز خواندن در آن در شرط چهارم لباس نمازگزار گذشت.

مسئله ۹۹۹ . نماز خواندن با صدف و آنچه از آن ساخته می‌شود مانند تکمه صدفی جایز است.

مسئله ۱۰۰۰ . پوشیدن پوست سنجاب در نماز اشکال ندارد، هرچند احتیاط مستحب آن است که با آن نماز نخوانند.

مسئله ۱۰۰۱ . اگر با لباسی که نمی‌داند یا فراموش کرده که از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند، نمازش صحیح می‌باشد.

شرایط اختصاصی لباس نمازگزار

شرط اول اختصاصی: اگر نمازگزار مرد است، لباس او طلاباف نباشد

مسئله ۱۰۰۲ . پوشیدن لباس طلا و همین‌طور پوشیدن طلا و زیور آلات آن - هرچند در عرفِ ما به آن لباس نگویند - مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچی طلا به دست، برای مردان، چه در حال نماز و چه غیر نماز، حرام و نماز خواندن با آنها باطل است ولی برای زنان در نماز و غیر نماز، اشکال ندارد و شرح احکام زیور آلات بعداً ذکر می‌شود.

مسئله ۱۰۰۳ . مرد، بنابر احتیاط واجب نباید تکمه‌های لباس خود یا دندان‌های جلوی خویش را از طلا قرار دهد - که این کار عرفاً زینت به حساب می‌آید - امّا چنین عملی باعث باطل شدن نماز نمی‌شود و اگر دندان‌‌های عقب را از طلا قرار دهد که عرفاً جنبه زینتی ندارد، اشکال ندارد.

مسئله ۱۰۰۴ . اگر مردی نداند یا فراموش کند که انگشتر یا لباس او از طلا است یا شک داشته باشد و با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.

شرط دوم اختصاصی: اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص نباشد

مسئله ۱۰۰۵ . لباس مرد نمازگزار که به تنهایی می‌‌توان با آن عورتین را پوشاند باید ابریشم خالص نباشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مردان حرام است.

مسئله ۱۰۰۶ . اگر تمام آستر لباس یا مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد، حرام و نماز در آن، باطل است.

مسئله ۱۰۰۷ . اگر لباس‌های کوچک مرد که قابلیت پوشاندن عورتین را ندارد مثل کلاه یا عرق چین یا کمر بند از ابریشم باشد، نماز اشکال ندارد هرچند احتیاط مستحب آن است که آن‌ها را در نماز نپوشد.

مسئله ۱۰۰۸ . حاشیه دوزی لباس با ابریشم اشکال ندارد ولی احتیاط مستحب آن است که عرض آن بیشتر از چهار انگشت بسته نباشد همچنین اگر تکمه لباس و نخ‌ها یا قیطان‌هایی که در لباس به کار رفته از ابریشم باشد اشکال ندارد هرچند زیاد باشد.

مسئله ۱۰۰۹ . لباسی را که نمی‌داند از ابریشم خالص است یا چیز دیگر، جایز است بپوشد و نماز در آن نیز اشکال ندارد.

مسئله ۱۰۱۰ . اگر دستمال ابریشمی و مانند آن در جیب مرد نمازگزار باشد، اشکال ندارد و نماز را باطل نمی‌کند.

مسئله ۱۰۱۱ . پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز، اشکال ندارد و همین‌طور ولیِّ پسر بچه نابالغ می‌تواند لباس ابریشمی به تن او نموده و نماز پسر بچه نابالغ با لباس ابریشمی صحیح است.

برخی از احکام لباس نمازگزار

مسئله ۱۰۱۲ . پوشیدن لباس ابریشمی خالص و طلاباف در حال ناچاری مانعی ندارد و نیز کسی که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگری غیر از اینها ندارد، می‌‌تواند با این لباس‌‌ها نماز بخواند.

مسئله ۱۰۱۳ . اگر غیر از لباس غصبی یا ابریشمی خالص یا طلاباف لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد، باید به دستوری که برای برهنگان در مسأله (۹۸۲) گفته شد نماز بخواند.

مسئله ۱۰۱۴ . اگر غیر از لباسی که از حیوان درنده تهیه شده لباس دیگری ندارد، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد و تا آخر وقت اضطرار باقی باشد، می‌‌تواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد، باید به دستوری که برای برهنگان در مسأله (۹۸۲) گفته شد، نماز را به جا آورد و اگر غیر از لباسی که از حیوان حرام گوشتِ غیر درنده، تهیه شده لباس دیگری ندارد، چنانچه ناچار به پوشیدن آن لباس نباشد، احتیاط لازم آن است که دو دفعه نماز بخواند: یک بار با آن لباس و بار دیگر هم به دستوری که برای برهنگان گفته شد.

مسئله ۱۰۱۵ . اگر چیزی ندارد که در نماز، عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است آن را تهیه نماید هرچند با کرایه کردن یا خریدن باشد؛ ولی اگر تهیه آن موجب سختی فوق العاده می‌‌گردد - هرچند از جهت فقر و تنگدستی یا گران بودن آن و اجحاف در حق وی - تهیه آن لازم نیست و می‌‌تواند به دستوری که برای برهنگان در مسأله (۹۸۲) گفته شد نماز بخواند. ولی چنانچه تحمّل ضرر نمود و با پوشش فراهم شده نماز خواند نمازش صحیح است.

مسئله ۱۰۱۶ . کسی که لباس ندارد، اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن برای او سختی فوق العاده نداشته باشد، باید قبول کند بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او فوق العاده سخت نیست، باید از کسی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نماید.

مسئله ۱۰۱۷ . پوشیدن لباسی که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می‌خواهد آن را بپوشد معمول نیست، در صورتی که موجب هتک حرمت و خواری او باشد، حرام است ولی اگر با آن لباس نماز بخواند هرچند پوشش وی فقط همان لباس باشد، نمازش صحیح است.

مسئله ۱۰۱۸ . پوشیدن لباس زنانه بر مردان و پوشیدن لباس مردانه بر زنان، حرام نیست و نماز خواندن با آن، باطل نمی‌باشد ولی بنابر احتیاط واجب، جایز نیست مرد خود را به هیأت و زِیّ و شمائل زن در آورد یا زن خود را به هیأت و زِیّ و شمائل مرد در آورد.

مسئله ۱۰۱۹ . کسی که باید خوابیده نماز بخواند، لازم نیست ملافه یا لحافی که روی خود می‌کشد، دارای شرایط لباس نمازگزار باشد مگر طوری باشد که بر آن پوشیدن صدق کند، مثل آنکه آن را دور خود بپیچد.

مستحبّات و مکروهات لباس نمازگزار

مسئله ۱۰۲۰ . جمعی از فقهاء بزرگوار قدّس الله‏ اسرارهم چند مورد را در لباس نمازگزار مستحب دانسته‏اند که از آن جمله است: ۱. مرد، عمامه با تحت الحنک بپوشد. ۲. مرد، عبا و زن، چادر بپوشد. ۳. لباس سفید بپوشد. ۴. پاکیزه ترین لباس‌ها را بپوشد. ۵. بدن را با چند لباس بپوشاند. ۶. بوی خوش استعمال کند. ۷. انگشتر عقیق به دست کند. ۸. زن در حال نماز قدم پا از مچ پا به پایین و دختر بچه نابالغ در حال نماز سر خود را بپوشاند.

مسئله ۱۰۲۱ . جمعی از فقهاء عظام قدّس الله‏ اسرارهم چند مورد را در لباس نمازگزار مکروه دانسته‏اند و از جمله آنها موارد ذیل است: ۱. پوشیدن لباس سیاه[۷] ۲. پوشیدن لباس کثیف. ۳. پوشیدن لباس تنگ و از این جمله است پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشار دهد. ۴. پوشیدن لباس شراب‏خوار که نجس بودن آن معلوم نباشد. ۵. پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی‌کند به شرط آنکه نجس بودن آن معلوم نباشد. ۶. پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد. ۷. دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد. ۸. باز بودن تکمه‏‌های لباس. ۹. نجس بودن لباس‌های کوچکی که قابلیت پوشاندن عورتین را ندارد.
 

[۱] . بنابر این تمام بدن زن به جز سه مورد استثناء شده، در حکم عورت محسوب می‌‌شود که پوشش آن در نماز واجب است.

[۲] . شایان ذکر است در این مسأله و مسائل بعد، بدن زن به جز موارد استثناء شده در مسأله ۹۶۸ حکم عورت را دارد.

[۳] . توضیح، در مورد معامله بر ذمّه و بر عین (شخصی)، در ذیل مسأله ۲۳۷۹ ذکر شده است.

[۴] . حکم نماز با لباسی ‌که از مردار حیوان حرام گوشتی ‌که خون جهنده ندارد - مثل مار - تهیه شده، در شرط پنجم ذکر می‌‌شود.

[۵] . منظور از شک در اینجا موارد شک در حکم نیست؛ به طور مثال اگر می‌‌داند لباسش از کرک بدن خرگوش تهیه شده ولی ‌نمی‌‌داند خرگوش حلال گوشت است یا حرام گوشت، این مسأله شامل وی ‌نمی‌‌شود و باید یا احتیاط نماید یا مسأله شرعی ‌آن را که خرگوش حلال گوشت است یا حرام گوشت، یاد بگیرد. امّا اگر نمی‌‌داند لباسش از از خرگوش تهیه شده یا گوسفند (شک در موضوع)، این مسأله شامل او می‌‌شود و جایز است با شرایط ذکر شده در مسأله با آن نماز بخواند.

[۶] . مثل آنکه فرد نمی‌‌داند چرم از گاو تهیه شده یا فیل ولی ‌اطمینان دارد که آن حیوان ذبح اسلامی ‌نشده است.

[۷] . عبا، چادر، عمامه سادات و موردی ‌که تعظیم شعائر محسوب می‌‌شود مثل عزاداری ‌امام حسین(علیه‌السلام) استثناء می‌‌شود.

بازگشت به فهرست

thaniashar

طهارت (از حدث و خبث)


احکام نماز

مقدّمه سوم نماز:طهارت از حَدَث

هر یک از نمازهای واجب و مستحب لازم است با وضو یا غسل یا تیمّم (هرکدام وظیفه فرد می‌باشد) انجام شود، در غیر این صورت نماز باطل است و توضیح هر کدام از طهارت‌های سه‌گانه (وضو، غسل، تیمّم) در فصل‌های قبل ذکر شد.

مقدّمه چهارم نماز: پاک بودن بدن و لباس نمازگزار

مسئله ۹۲۹ . بدن و لباس نمازگزار (در غیر موارد استثنایی که در فصل بعد خواهد آمد) باید پاک باشد و اگر کسی در حال اختیار با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسئله ۹۳۰ . اگر کسی به علّت کوتاهی کردن در فراگیری مسأله شرعی نمی‌دانسته نماز با بدن یا لباس نجس باطل است و یا نمی‌دانسته مثلاً منی نجس است و با آن نماز خوانده، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضاء نماید امّا اگر در فراگیری مسأله کوتاهی نکرده و با بدن یا لباس نجس نماز خوانده لازم نیست نماز را دوباره بخواند یا قضا نماید.

مسئله ۹۳۱ . اگر کسی یقین دارد که بدن یا لباسش نجس نیست و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۳۲ . کسی که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد جستجو و تحقیق بر او لازم نیست ولی چنانچه جستجو نماید و چیزی در آن نبیند و نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده، نماز او صحیح است ولی اگر جستجو نکرده باشد، وبعد از نماز بفهمد بدن یا لباسش نجس بوده بنابر احتیاط لازم، باید نمازش را دوباره بخواند و چنانچه وقت گذشته، قضاء نماید.

شایان ذکر است این حکم در موردی است که فرد یقین یا آنچه در حکم یقین است به نجاست ‌قبلی بدن یا لباس خویش نداشته باشد و گرنه در صورت شک در تطهیر بدن یا لباسی که قبلاً نجس بوده باید آن را تطهیر نماید.

مسئله ۹۳۳ . کسی که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز متوجّه شود که بدن یا لباسش نجس شده دو صورت دارد:

الف. بداند یا احتمال دهد که بعد از شروع در نماز نجس شده است، هرچند قسمتی از نماز را قبل از توجّه، با نجاست خوانده باشد، در این صورت چنانچه آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن، عرفاً، صورت نماز را به هم نمی‌زند، در بین نماز، بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او یا آنچه در حکم عورت است[۱] را پوشانده، لباس را بیرون آورد ولی چنانچه طوری باشد که هر یک از این کارها صورت نماز را به هم می‌زند، یا اگر لباس را بیرون آورد برهنه می‌ماند، بنابر احتیاط لازم، باید نماز را دوباره با بدن و لباس پاک بخواند.

ب. بداند که نجاست مربوط به قبل از شروع در نماز است، بنابر احتیاط لازم، نماز را دوباره با بدن و لباس پاک بخواند.

مسئله ۹۳۴ . کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز متوجّه شود که بدن او نجس شده، در صورتی که آب کشیدن بدن، نماز را به هم نمی‌زند، بدن را آب بکشد و اگر نماز را به هم می‌زند باید با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحیح است.

شایان ذکر است در این مسأله فرقی ندارد که فرد بداند یا احتمال دهد که پس از شروع در نماز بدنش نجس شده یا بداند که نجاست بدن مربوط به قبل از شروع در نماز است.

مسئله ۹۳۵ . کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز متوجّه شود که لباسش نجس شده، در صورتی که آب کشیدن، یا عوض کردن، یا بیرون آوردن لباس، نماز را به هم نمی‌زند و می‌تواند لباس را بیرون آورد، باید لباس را آب بکشد یا عوض کند، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند امّا اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمی‌‌تواند آب بکشد یا عوض کند، باید با همان لباس نجس نماز را تمام کند. شایان ذکر است در این مسأله فرقی ندارد که فرد بداند یا احتمال دهد که پس از شروع در نماز لباسش نجس شده است یا بداند که نجاست لباس مربوط به قبل از شروع در نماز است.

مسئله ۹۳۶ . اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید، چنانچه فراموشی او از روی اهمال و بی‌اعتنایی بوده، بنابر احتیاط لازم، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضاء نماید و امّا اگر فراموشی او از روی اهمال و بی‌اعتنایی نبوده است و بعد از نماز یادش بیاید، لازم نیست نماز را دوباره بخواند ولی اگر در بین نماز یادش بیاید حکمش مانند وقتی است که از نجاست اطّلاع نداشته و در بین نماز می‌فهمد بدن یا لباسش نجس شده است که در مسائل (۹۳۳ تا ۹۳۵) ذکر شد.

مسئله ۹۳۷ . اگر نجس بودن شیئی را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد و متوجّه نباشد که بدن یا لباسش نجس شده است و در همین حال فراموشی و عدم توجّه، نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید که آن شیء نجس بوده و بدن یا لباسش هم نجس شده‌‌اند، نمازش صحیح است ولی اگر بدنش با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون این که خود را آب بکشد، غسل کند یا وضو بگیرد و نماز بخواند، غسل یا وضو و نمازش باطل است مگر اینکه طوری باشد که به غسل نمودن یا وضو گرفتن، بدن نیز پاک شود و آب، نجس نشود مثل اینکه در آب کر یا جاری غسل کند یا وضو بگیرد.

مسئله ۹۳۸ . اگر لباس نجس را آب بکشد و یقین کند که پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۳۹ . اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خون‌‌های نجس نیست مثلاً یقین کند که خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خون‌‌هایی بوده که نمی‌شود با آن نماز خواند، نمازش صحیح است.

مسئله ۹۴۰ . اگر یقین کند خونی که در بدن یا لباس اوست خون نجسی است که نماز با آن صحیح است مثلاً یقین کند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح می‌باشد.

مسئله ۹۴۱ . اگر دو قسمت از بدن فرد نجس باشد و فقط به اندازه آب کشیدن یکی از آنها آب داشته باشد مخیّر است هر کدام را که می‌خواهد آب بکشد مگر آنکه نجاست یکی بیشتر یا شدیدتر یا متعدّد العنوان باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب باید آن را آب بکشد و حکم در موردی که فرد فقط یک لباس داشته و دو قسمت از لباس نجس باشد نیز همین طور است. به عنوان مثال:

الف. اگر نجاست یک قسمت بدن ادرار باشد که اگر فرد بخواهد با آب قلیلی که در اختیار دارد آن را آب بکشد باید دو بار آن را بشوید و نجاست قسمت دیگر بدن، خون باشد که یک مرتبه آب کشیدن آن کافی است، در این صورت فرد باید بنابر احتیاط واجب قسمتی را که آلوده به ادرار است تطهیر نماید.

ب. اگر فرد تنها یک لباس داشته باشد و نجاست یک قسمت آن لباس، خون حیوان حلال گوشت مثل گوسفند باشد و نجاست قسمت دیگر آن لباس، خون درندگان باشد، خون قسمت دوم دارای دو عنوان است که در لباس نمازگزار ممنوع است یکی نجاست دوم از اجزاء حیوان حرام گوشت بودن، در این صورت فرد باید بنابر احتیاط واجب قسمتی را که آلوده به خون درندگان است تطهیر نماید.

مسئله ۹۴۲ . کسی که فقط یک لباس دارد، اگر بدن و لباسش هر دو نجس شود و به اندازه آب کشیدن یکی از آنها آب داشته باشد، احتیاط لازم این است که بدن را آب کشیده و با لباس نجس نماز بخواند و بنابر احتیاط واجب جایز نیست که لباس را آب کشیده و با بدن نجس نماز بخواند ولی در صورتی که نجاست لباس بیشتر یا شدیدتر باشد - مثل آن که نجاست لباس ادرار باشد و اگر فرد بخواهد با آب قلیلی که در اختیار دارد آن را آب بکشد باید دو بار آن را بشوید و نجاست بدن، خون باشد که یک مرتبه آب کشیدن آن کافی است - یا آن که عنوان دیگری هم غیر از نجاست، که در لباس نمازگزار ممنوع است، داشته باشد، مثل آن که نجاست لباس، خون یکی از درندگان باشد، در این صورت‌ها فرد مخیّر است هر کدام را می‌خواهد آب بکشد.

مسئله ۹۳۴ . کسی که غیر از لباس نجس لباس دیگری ندارد، باید با لباس نجس نماز بخواند و نمازش صحیح است.

مسئله ۹۴۴ . کسی که فقط دو لباس دارد، اگر بداند یکی از آنها نجس است و نداند کدام یک از آنها است، چنانچه وقت دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند مثلاً اگر می‌خواهد نماز ظهر و عصر بخواند باید با هر کدام، یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخواند ولی اگر وقت تنگ است و هیچ کدام از نظر نجاست و امثال آن بر دیگری برتری نداشته باشد، با هر کدام نماز بخواند کافی است امّا چنانچه احتمال نجاست یکی بیشتر باشد یا یکی از آن‌ها بر فرض نجس بودن نجاستش بیشتر یا شدیدتر باشد یا آن که عنوان دیگری هم غیر از نجاست که در لباس نمازگزار ممنوع است داشته باشد، باید در لباس دیگر نماز بخواند.

مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد

مسئله ۹۴۵ . در پنج صورت، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است که شرح موارد آن در مسائل بعد ذکر می‌شود:

۱ . خون کمتر از درهم

مسئله ۹۴۶ . اگر بدن یا لباس نمازگزار به مقدار کمتر از درهم به خون آلوده باشد، فرد می‌تواند با شرایط زیر نماز بخواند:

الف. بنابر احتیاط واجب، درهم به اندازه بند سر انگشت شَست حساب شود نه بیشتر.

ب. خالص باشد، بنابراین اگر خون کمتر از درهم باشد ولی با چرک یا زردابه یا آب و مانند آن مخلوط شده باشد، نماز با آن صحیح نیست.

ج. از خون‌‌های ممنوع مثل خون حیض نباشد (توضیح مطلب در مسائل بعد ذکر می‌شود.)

شایان ذکر است خون کمتر از درهم که شرایط سه‌گانه فوق را دارا می‌‌باشد، چنانچه عین آن برطرف شود، باز هم حکمش باقی است و نماز با آن صحیح می‌باشد. همچنین این نکته قابل توجّه است که خون کمتر از درهم، نجس است و صحیح بودن نماز با آن به معنای پاک بودن آن نیست.

مسئله ۹۴۷ . اگر بدن یا لباس، خونی نباشد ولی به واسطه رسیدن با رطوبت و تری به خون، بدن یا لباس نجس شود مثل اینکه دست‌‌تر با لخته خون خشک تماس پیدا نماید - هرچند مقداری که نجس شده کمتر از درهم باشد - نمی‌شود با آن نماز خواند.

مسئله ۹۴۸ . اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد که به اطراف موضع خونی شده سرایت کند و آن اطراف را آلوده نماید، نماز با آن باطل است هرچند خون و رطوبتی که به آن رسیده، به اندازه درهم نباشد ولی اگر رطوبت فقط به خون برسد و اطراف را آلوده نکند، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.

مسئله ۹۴۹ . اگر خونی که در بدن یا لباس است، کمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد مثلاً یک قطره ادرار روی آن بریزد - حتی بنابر احتیاط واجب در صورتی که به قسمت‌های پاک بدن یا لباس هم نرسد و تنها روی خون ریخته شده باشد - نماز خواندن با آن صحیح نیست.

مسئله ۹۵۰ . خون حیض و بنابر احتیاط واجب خون نفاس، استحاضه، خون حیوان نجس العین مثل خون سگ و خوک، خون مردار نجس، خون حیوان حرام گوشت و خون انسان کافر غیر کتابی، هر قدر که در بدن یا لباس نمازگزار باشد - حتّی کمتر از یک درهم - نماز با آن باطل است ولی خون‌‌های دیگر مثل خون بدن انسانِ غیر کافر، چه متعلّق به خودِ او باشد یا متعلّق به دیگری باشد یا خون حیوان حلال گوشت هرچند در چند جای بدن و لباس باشد، در صورتی که روی هم، کمتر از درهم باشد، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.

مسئله ۹۵۱ . اگر می‌داند خونی که در بدن یا لباس اوست کمتر از درهم است ولی احتمال می‌دهد که از خون‌‌هایی باشد که بخشیده نشده است، جایز است با آن خون نماز بخواند.

مسئله ۹۵۲ . اگر خونی که در لباس یا بدن است، کمتر از درهم باشد و فرد از این موضوع که آن خون، از خون‌‌هایی است که نماز با آنها صحیح نمی‌باشد، بی‌‌اطّلاع باشد و نماز بخواند و بعد معلوم شود که از خون‌‌هایی بوده که نماز با آنها صحیح نیست، لازم نیست دوباره نماز بخواند و همچنین است اگر اعتقاد داشته باشد که خون کمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود که به مقدار درهم یا بیشتر بوده، در این صورت نیز دوباره خواندن نماز لازم نیست.

مسئله ۹۵۳ . اگر نداند مقدار خون کمتر از درهم است که در نتیجه نماز با آن صحیح است یا به اندازه درهم یا بیشتر است که در نتیجه، نماز با آن صحیح نیست، می‌تواند با این خون، نماز بخواند مگر آنکه قبلاً به اندازه درهم یا بیشتر بوده باشد.

مسئله ۹۵۴ . خونی که به لباس بی‌آستر بریزد و به پشت آن برسد، یک خون حساب می‌شود و هر طرفی که مساحت خون بیشتر باشد باید آن را محاسبه نمود ولی اگر پشت آن جدا خونی شود، باید هر کدام را جدا حساب نمود و در این صورت اگر خونی که در پشت و روی لباس است، روی هم کمتر از درهم باشد، نماز با آن صحیح و اگر به مقدار درهم یا بیشتر باشد، نماز با آن باطل است.

مسئله ۹۵۵ . اگر خون، روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس نیز خونی شود، یا از لباس به لباس دیگر برسد، باید هر کدام را جدا حساب نماید، پس اگر روی هم کمتر از درهم باشد، نماز صحیح بوده و گر نه باطل است؛ مگر در صورتی که متّصل به هم باشند به طوری که در نزد عرف یک خون حساب شود، پس اگر خون در طرفی که مساحتش بیشتر است کمتر از درهم باشد، نماز با آن صحیح است و اگر به مقدار درهم یا بیشتر باشد، نماز با آن باطل می‌باشد.

۲ . خون زخم و دمل

مسئله ۹۵۶ . اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم و جراحت یا دمل باشد، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده می‌‌تواند با شرایط زیر نماز بخواند هرچند آن خون بیشتر از درهم باشد:

الف. زخم و جراحت قابل توجّه بوده و ثبات و استقرار داشته باشد و عرفاً از زخم‌‌های جزئی به حساب نیاید.

ب. خون از زخم یا دمل و اطراف آن - که عرفاً تابع زخم یا دمل به حساب می‌آید - به جای ‌دیگر سرایت نکرده باشد.

برخی از فقها رضوان الله تعالی علیهم این شرط را هم ذکر کرده‌‌اند که تطهیر بدن یا عوض کردن لباس آلوده به خون به گونه‌‌ای باشد که در نظر عرف سختی فوق العاده داشته باشد، امّا این شرط، ثابت نیست و رعایت آن، لازم نمی‌‌باشد هرچند مطابق با احتیاط مستحب است و نیز لازم نیست چنین خونی، خالص باشد بلکه اگر باچرک یا زردابه یا عرق یا دوا و مرهمی که روی آن گذاشته‏اند یا مواد ضدّ عفونی کننده مخلوط شده، باز هم می‌‌توان با آن نماز خواند.

مسئله ۹۵۷ . اگر خون بریدگی و زخمی که به زودی خوب می‌شود و شستن آن آسان است (جراحت‌‌های جزئی)، در بدن یا لباس نمازگزار باشد و به اندازه درهم یا بیشتر باشد، نماز او باطل است.

مسئله ۹۵۸ . اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، به خون یا رطوبتِ زخم، نجس شود، جایز نیست با آن نماز بخواند. بنابراین اگر مثلاً آرنج فرد خونی شود و خون به کف دست برسد و به اندازه درهم یا بیشتر باشد نماز با آن صحیح نیست ولی اگر مقداری از بدن یا لباس که اطراف زخم است به خون یا رطوبت زخم نجس شود، نماز خواندن با آن مانعی ندارد و اگر زخم یا دمل در قسمتی است که معمولاً آن را می‌بندند تا مانع از سرایت خون به اطراف آن شود، بستن آن لازم نیست هرچند مطابق با احتیاط مستحب است.

مسئله ۹۵۹ . اگر از بواسیر یا زخمی که داخل دهان و بینی و مانند اینها است، خونی به بدن یا لباس برسد، با تحقّق شرایط مذکور در مسأله (۹۵۶)، می‌‌تواند با آن نماز بخواند و فرقی نیست که دانه بواسیر بیرون باشد یا اندرون باشد.

مسئله ۹۶۰ . خون دماغ همانند خون زخم و دمل به حساب نمی‌آید و بخشیده نشده مگر آنکه کمتر از درهم و خالص باشد ولی اگر داخل بینی زخم یا دملی وجود دارد که خون از آن خارج می‌‌شود و این خون شرایط خون زخم و دمل را دارا باشد، بخشیده شده و خواندن نماز با آن صحیح است.

مسئله ۹۶۱ . کسی که بدنش زخم است، اگر در بدن یا لباس خود خونی که به اندازه درهم یا بیشتر از درهم است ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر، احتیاط واجب آن است که با آن نماز نخواند.

مسئله ۹۶۲ . اگر چند زخم در بدن باشد و طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شود، تا وقتی همه خوب نشده‏اند نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هر کدام یک زخم حساب شود، هر کدام که خوب شد، فرد باید برای نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بکشد مگر آنکه کمتر از درهم باشد و شرایط خون کمتر از درهم را نیز دارا باشد که آب کشیدن آن لازم نیست.

۳ . لباس‌های کوچک نمازگزار

مسئله ۹۶۳ . اگر لباس‌‌های کوچک نمازگزار مثل عرقچین، جوراب، کلاه که نمی‌شود با آنها عورت را پوشانید، نجس باشد، نماز صحیح است؛ مگر آن‌که از مردار نجس یا حیوان نجس العین مانند سگ یا خوک درست شده باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب نماز در آن باطل است.[۲] بنابر این اگر فرد با انگشتر نجس که به دست نموده یا زن با زیور آلات طلای نجس نماز بخواند، نمازش صحیح است.

۴ . محمول نجس (لباس یا شیء دیگرِ همراه)

مسئله ۹۶۴ . اگر شیء نجس مانند دستمال، چاقو، تلفن همراه، کلید نجس همراه نمازگزار باشد، اشکال ندارد. همچنین، اگر لباس نجس که آن را نپوشیده همراه او باشد ضرری به نماز نمی‌رساند هرچند این لباس قابلیت پوشاندن عورتین را داشته باشد و نیز همراه داشتن شیء نجس (محمول نجس) در نماز که از اجزای روح دار مردار نجس تهیه شده یا از اجزاء درندگان و سایر حیوانات حرام گوشت ساخته شده اشکال ندارد. البتّه در مورد اجزاء درندگان و سایر حیوانات حرام گوشت نباید چیزی از آن بر بدن یا لباس نمازگزار - که قابلیت پوشاندن عورتین را دارد - باشد که تفصیل آن در مسأله (۹۹۵) خواهد آمد.

۵ . حالت اضطرار و ناچاری

مسئله ۹۶۵ . نماز خواندن با بدن یا لباس نجس در حال اضطرار اشکال ندارد. بنابراین اگر فرد نسبت به تطهیر بدن یا لباس یا تهیه لباس پاک، توانایی نداشته باشد، هرچند از این جهت که این کار بر او سختی فوق العاده دارد که قابل تحمّل نیست (حرج)، می‌‌تواند با همان حال نماز بخواند هرچند در وسعت وقت باشد البتّه نماز خواندن در این حال در وسعت وقت در غیر مورد تقیه، مشروط به آن است که فرد اطمینان نداشته باشد تا انتهای وقت نماز، می‌‌تواند بدن یا لباسش را تطهیر نموده یا می‌‌تواند لباس پاک برای نماز تهیه نماید و گر نه باید صبر کند.

 شایان ذکر است اگر فرد در مواردی که شرعاً مجاز است با لباس یا بدن نجس نماز خواند، در اول وقت نماز بخواند سپس عذرش تا قبل از سپری شدن وقت برطرف شود، لازم نیست نمازی را که خوانده دوباره بخواند.

[۱] . منظور، قسمت‌هایی است که لازم می‌باشد زن‌ها هنگام نماز آن قسمت‌ها را بپوشانند و در مسأله ۹۶۸ ذکر شده است.

[۲] . البته باید در نظر داشت که نجاست آن با تری سرایت کننده به بدن یا لباس نمازگزار که پاک بودن آن لازم است، سرایت نکند.

بازگشت به فهرست

thaniashar

قبله


احکام نماز

مقدّمه دوم نماز: رعایت قبله

مسئله ۹۱۷ . مکان خانه کعبه شرّفها الله تعالی که در مکه معظّمه می‌باشد، قبله محسوب می‌شود و باید انسان روبروی آن نماز بخواند و همچنین است حکم کارهای دیگری مانند سر بریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرد.

مسئله ۹۱۸ . در رابطه با تعیین جهت قبله، اگر فرد در فاصله‌‌ای از خانه کعبه قرار دارد که با مشاهده می‌‌تواند جهت قبله را به طور دقیق تشخیص دهد مثل شخصی که در صحن مسجد الحرام قرار دارد و خانه کعبه را می‌‌بیند، باید مراعات جهت دقیق را بنماید و انحراف عمدی از آن در حال نماز هرچند به مقدار کم جایز نیست و امّا چنانچه فرد در موقعیتی قرار دارد که جهت قبله حقیقی را با مشاهده تشخیص نمی‌‌دهد مثل کسی که از مکان کعبه دور است، اگر طوری بایستد که عرفاً بگویند رو به قبله نماز می‌خواند یعنی مراعات جهت قبله عرفی را بنماید کافی است و لازم نیست با استفاده از ابزار و وسایلی مانند قبله نما یا GPS و یا تحقیق و پرسش جهت قبله حقیقی را بیابد امّا چنانچه تحقیق نموده و مطّلع شود قبله حقیقی چند درجه‌‌ای به سمت راست یا چپ انحراف دارد مثلاً بداند که قبله حقیقی (۱۵) درجه به راست انحراف دارد، وی نمی‌‌تواند با این حال رو به جهت مستقیم نماز بخواند هرچند در عرف، ایستادن مستقیم را رو به قبله بودن به حساب آورند.

مسئله ۹۱۹ . کسی که نماز واجب را ایستاده می‌خواند، باید سینه و شکم او رو به قبله باشد، بلکه صورت او نیز نباید زیاد از قبله منحرف باشد و احتیاط مستحب آن است که انگشتان پای او هم رو به قبله باشد؛ همچنین شخصی که باید نشسته نماز بخواند، لازم است در موقع نماز، سینه و شکم او رو به قبله باشد بلکه صورت او هم نباید زیاد از قبله منحرف باشد.

مسئله ۹۲۰ . کسی که نمی‌‌تواند نشسته نماز بخواند، باید در حال نماز به پهلو طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد، بنابر احتیاط لازم، نباید به پهلوی چپ بخوابد و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.

مسئله ۹۲۱ . نماز احتیاط و سجده فراموش شده، باید رو به قبله به جا آورده شوند و بنابر احتیاط مستحب، سجده سهو نیز رو به قبله به جا آورده ‌‌شود.

مسئله ۹۲۲ . کسی که می‌خواهد نماز بخواند، باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین پیدا کند که قبله کدام طرف است یا چیزی که در حکم یقین است، برایش حاصل گردد مثل شهادت دو عادل که شهادتشان مستند به حسّ و آنچه در حکم آن است باشد و بر آن اساس جهت قبله را تشخیص دهد.

 همچنین اطمینان حاصل از منشأ عقلایی - مثل خبر دادن فرد مورد اعتماد - کافی است؛ بلکه گفتار فرد مورد اعتمادی که از اهل خبره در تعیین جهت قبله می‌باشد حجّت است هرچند مفید گمان یا اطمینان نباشد و اگر از این راه‌ها نتواند جهت قبله را معیّن نماید باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان، یا قبرهای مؤمنین، یا از راه‌های عقلایی دیگر پیدا می‌شود عمل نماید، حتّی اگر از گفته فاسق یا کافری که با قواعد علمی قبله را می‌شناسد، گمان به قبله پیدا کند در این صورت کافی است.

مسئله ۹۲۳ . کسی که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قوی‌‌تری پیدا کند، نمی‌‌تواند به گمان ضعیف خود عمل نماید مثلاً اگر مهمان از گفته صاحب خانه یا مسافر از گفته مسؤول هتل و مسافرخانه گمان به قبله پیدا کند ولی بتواند از راه دیگر مثلاً - قبله نما - گمان قوی‌‌تری پیدا کند، در این صورت گفته آنها برای او حجّت نیست و نمی‌تواند به حرف آنها عمل نماید.

مسئله ۹۲۴ . اگر برای پیدا کردن قبله وسیله‏ای ندارد، یا با اینکه کوشش کرده، گمانش به طرفی نمی‌رود، نماز خواندن به یک طرف که احتمال می‌دهد قبله است کافی می‌باشد و احتیاط مستحب است که چنانچه وقت نماز وسعت دارد چهار نماز به چهار طرف بخواند و چنانچه کمتر وقت دارد احتیاط مستحب است به هرچند طرف که وقت دارد نماز را بخواند.

مسئله ۹۲۵ . اگر یقین یا چیزی که در حکم یقین است یا گمان پیدا کند که قبله در یکی از دو طرف است، باید به هر دو طرف نماز بخواند.

مسئله ۹۲۶ . کسی که بخواهد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد دو نماز بخواند که مثل نماز ظهر و عصر باید یکی بعد از دیگری به ترتیب خوانده شود، احتیاط مستحب آن است که نماز اول را به آن چند طرف بخواند، بعد نماز دوم را شروع کند.

مسئله ۹۲۷ . کسی که نتواند یقین یا آنچه در حکم یقین است به قبله پیدا کند، اگر بخواهد غیر از نماز کاری کند که باید رو به قبله انجام شود، مثلاً بخواهد سر حیوانی را ببُرد، باید به گمان عمل نماید و اگر گمان ممکن نیست، به هر طرف که انجام دهد، صحیح است.

مسئله ۹۲۸ . احتیاط واجب آن است که داخل خانه کعبه و بر بام آن در حال اختیار، نماز واجب نخوانند ولی در حال ناچاری و اضطرار اشکال ندارد و در صورتی که بر بام کعبه نماز بخواند باید در‌همه ‌حالات چیزی‌از فضای کعبه مقابل او باقی بماند و ایستاده نماز بخواند.

بازگشت به فهرست

thaniashar

وقت نمازها


احکام نماز

مقدمات نماز

مسئله ۸۸۳ . مقدّمات نماز شش مورد است: رعایت وقت، رعایت قبله، با غسل، وضو یا تیمّم بودن (هرکدام وظیفه فرد می‌باشد)، پاک بودن بدن و لباس، رعایت شرایط لباس، رعایت شرایط مکان.

بنابراین کسی که می‌خواهد نماز بخواند چنانچه هر کدام از این مقدّمات را دارا نباشد باید آنها را قبل از خواندن نماز فراهم سازد.

مقدّمه اول: رعایت وقت

اوقات نمازهای واجب پنج گانه به این شرح می‌باشد:

۱. وقت نماز ظهر و عصر

مسئله ۸۸۴ . وقت نماز ظهر و عصر از ظهر شرعی (زوال) آغاز می‌شود. ظهر شرعی یا زوال عبارت از گذشتن نصف فاصله زمانی بین طلوع آفتاب تا غروب آفتاب است؛ مثلاً اگر طلوع آفتاب در شهری ساعت (‌۶) بامداد و غروب آفتاب، ساعت (‌۲۰) باشد، در این صورت، فاصله زمانی بین طلوع آفتاب تا غروب آفتاب، (‌۱۴) ساعت می‌‌باشد که نصف آن (‌۷) ساعت است. بنابر این پس از گذشت هفت ساعت از طلوع آفتاب، ظهر شرعی است که ساعت سیزده (یک بعد از ظهر) می‌‌شود.[۱]

مسئله ۸۸۵ . تعیین ظهر شرعی با استفاده از شاخص نیز امکان پذیر است. بنابراین اگر چوب یا چیزی مانند آن را که شاخص می‌نامند، راست در زمین هموار فرو ببرند، صبح که خورشید بیرون می‌آید سایه آن به طرف مغرب می‌افتد و هرچه آفتاب بالا می‌آید، این سایه کم می‌شود و در شهرهای ایران و بسیاری از کشورها در اوّل ظهر شرعی به کمترین اندازه خود می‌رسد و ظهر که گذشت، سایه آن به طرف مشرق بر می‌گردد و هرچه خورشید رو به مغرب می‌رود، سایه بلندتر می‌شود. بنابراین زمانی که سایه به کمترین اندازه خود می‌‌رسد و سپس، دو مرتبه رو به زیاد شدن می‌گذارد، معلوم می‌شود زمانِ ظهر شرعی فرا رسیده است ولی در بعضی شهرها که گاهی موقعِ ظهر، سایه شاخص به کلّی از بین می‌رود و بعد از آن، سایه دوباره پیدا می‌‌شود، در این وقت است که معلوم می‌شود ظهر شرعی فرا رسیده است.

مسئله ۸۸۶ . کسی که شک در غروب آفتاب داشته باشد و احتمال دهد خورشید پشت کوه‌‌ها یا ساختمان‌ها یا درختان مخفی شده باشد، تا وقتی که سرخی طرف مشرق نمایان است و از بالای سر انسان نگذشته، وقت باقی است و اگر شک در زمان غروب آفتاب نداشته باشد، احتیاط واجب است که نماز ظهر و عصر را تا زمانِ پنهان شدن خورشید و غروب آفتاب به تأخیر نیندازد و در صورت تأخیر، آن را بدون نیّت اداء و قضاء بخواند.

مسئله ۸۸۷ . چنانچه فرد نماز عصر را عمداً قبل از نماز ظهر بخواند، باطل است، مگر اینکه از آخر وقت بیش از خواندن یک نماز فرصت نباشد که در این صورت، اگر کسی تا این موقع، نماز ظهر را نخوانده باشد، نماز ظهر او قضاء است و باید نماز عصر را بخواند و اگر کسی قبل از این وقت، اشتباهاً تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، نماز عصرش صحیح است و حال که متوجّه شده است، باید نماز ظهر را بخواند و احتیاط مستحب آن است که چهار رکعت دوم را به قصد ما فی الذّمّه به جا آورد.

۲ .وقت نماز مغرب و عشاء

مسئله ۸۸۸ . وقت نماز مغرب، بنابر احتیاط واجب، از زمانی است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می‌شود، از بالای سر انسان بگذرد. البتّه احتیاطی بودن آن در مورد وقتی است که فرد، زمان غروب آفتاب را می‌داند که در این صورت بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند نماز مغرب را هنگام غروب آفتاب بجا آورد، امّا اگر در غروب آفتاب به علّت احتمال مخفی شدن خورشید، پشت کوه‌ها یا ساختمان‌ها یا درختان، شک داشته باشد، بنابر فتوی نمی‌تواند قبل از این که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می‌شود، از بالای سر انسان بگذرد، نماز مغرب را به جا آورد.

مسئله ۸۸۹ . وقت نماز مغرب و عشا برای شخص مختار (غیر مضطر) تا نیمه شب (نصف شب) ادامه دارد و امّا برای شخص مضطر یعنی کسی که از روی فراموشی یا به علّت خواب ماندن یا حیض و مانند اینها نماز را پیش از نیمه شب نخوانده، وقت نماز مغرب و عشا تا طلوع فجر ادامه دارد ولی در هر صورت، در حال توجّه و عدم غفلت، ترتیب بین آن دو معتبر است، یعنی ابتدا باید نماز مغرب و سپس، نماز عشا به جا آورده شود و چنانچه عمداً نماز عشا قبل از نماز مغرب خوانده شود، باطل است مگر اینکه از وقت، بیش از مقدار انجام نماز عشا باقی نمانده باشد که در این صورت لازم است نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند.

مسئله ۸۹۰ . اگر کسی اشتباهاً نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز متوجّه شود، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن، به جا آورد.

مسئله ۸۹۱ . آخر وقت نماز عشا برای شخص مختار، همچنان که گذشت، نصف شب است و منظور از نصف شب برای وقت نماز عشا، بنابر احتیاط واجب، نصف فاصله زمانی بین غروب آفتاب تا طلوع فجر (اذان صبح) است.[۲]

مسئله ۸۹۲ . اگر فرد از روی اختیار، نماز مغرب یا عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتیاط واجب، باید تا قبل از اذان صبح بدون اینکه نیّت اداء و قضاء کند، آن نماز را به جا آورد، البتّه اگر وقت باقیمانده تا اذان صبح کم باشد مثلاً برای کسی که مسافر نیست، فقط به اندازه خواندن چهار رکعت یا کمتر وقت باشد، بنابر احتیاط واجب نماز عشا را به قصد ما فی الذّمّه بخواند و بعداً نماز مغرب را قضاء نماید و احتیاطاً بار دیگر نماز عشا را هم به جهت رعایت ترتیب قضاء نماید.

۳.وقت نماز صبح

مسئله ۸۹۳ . نزدیک اذان صبح از طرف مشرق، سفیده‏ای رو به بالا حرکت می‌کند که آن را فجر اول گویند، موقعی که آن سفیده پهن شد فجر دوم و اول وقتِ نماز صبح است و آخر وقتِ نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون می‌آید.

احکام دیگر اوقات نماز

مسئله ۸۹۴ . موقعی انسان می‌‌تواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت فرا رسیده است یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت، خبر دهند، بلکه به خبر و به اذان شخصی که مکلّف بداند شدیداً مراعات فرارسیدن وقت را می‌کند، چنانچه موجب اطمینان شود نیز می‌‌توان اکتفاء نمود.

مسئله ۸۹۵ . اگر به علّت مانعِ شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن نتواند در اوّل وقتِ نماز به فرا رسیدن وقت یقین کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند که وقت فرا رسیده است و همچنین است بنابر احتیاط لازم، اگر مانع از یقین به فرارسیدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.

مسئله ۸۹۶ . اگر وقت نماز به قدری کم است که به سبب به جا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده می‌شود، باید آن مستحب را به جا نیاورد مثلاً اگر به سبب خواندن قنوت مقداری از نماز، بعد از وقت خوانده می‌‌شود، باید قنوت را نخواند و اگر خواند در صورتی نمازش صحیح است که حداقل یک رکعت از آن در وقت واقع شده باشد.

مسئله ۸۹۷ . کسی که به اندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیّت اداء بخواند ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.

مسئله ۸۹۸ . کسی که مسافر نیست اگر تا غروب آفتاب و پنهان شدن خورشید، به اندازه پنج رکعت نماز وقت دارد یا آن‌که شک دارد به اندازه پنج رکعت وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز ظهر و عصر را به ترتیب بخواند.

و اگر کمتر از پنج رکعت وقت دارد، احتیاط واجب است به این روش رفتار نماید: احتیاطاً نماز عصررا قبل از نماز ظهر بخواند، سپس نماز ظهر را در فاصله زمانی غروب تا مغرب بدون نیّت اداء و قضاء بجا آورد، سپس برای رعایت ترتیب، دوباره نماز عصر را بدون نیّت اداء و قضاء بخواند.[۳]

و اگر آفتاب غروب نموده و تا مغرب به اندازه پنج رکعت وقت دارد یا آن‌که شک دارد به اندازه پنج رکعت وقت دارد یا کمتر، نماز ظهر و عصر را بنابر احتیاط واجب در همان فاصله زمانی بدون نیّت اداء و قضاء بخواند و اگر کمتر وقت دارد احتیاط واجب است به این روش رفتار نماید: احتیاطاً نماز عصر را قبل از نماز ظهر بدون نیّت اداء و قضاء بخواند، بعد نماز ظهر را قضاء نموده، سپس احتیاطاً نماز عصر را هم برای رعایت ترتیب دوباره بجا آورد.[۴]

مسئله ۸۹۹ . تمام احکامی که در مسأله قبل ذکر شد، برای مسافر نیز جاری است؛ با این تفاوت که ملاک در زمان باقیمانده تا غروب یا مغرب در اینجا سه رکعت است نه پنج رکعت.

مسئله ۹۰۰ . کسی که مسافر نیست اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند و همچنین است اگر شک در مقدار وقت داشته باشد و اگر به اندازه چهار رکعت یا کمتر وقت دارد باید ابتدا نماز عشا را بخواند.

مسئله ۹۰۱ . کسی که مسافر است اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند و همچنین است اگر شک در مقدار وقت داشته باشد و اگر به اندازه سه رکعت نماز وقت دارد باید ابتدا نماز عشا را خوانده سپس فوراً در یک رکعت باقیمانده تا نصف شب، نماز مغرب را به نیّت اداء بخواند و اگر تا نصف شب تنها به اندازه دو رکعت یا یک رکعت نماز وقت دارد باید ابتدا نماز عشا را بخواند.

مسئله ۹۰۲ . هر گاه بچه نابالغ در بین وقت نماز بالغ گردد، در صورتی که به اندازه خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر وقت داشته باشد واجب است نماز را بخواند و چنانچه قبل از بلوغ، بعد از فرا رسیدن وقت، نماز را خوانده باشد و قبل از سپری شدن وقت بالغ گردد دوباره خواندن نماز واجب نیست هرچند احتیاط مستحب است که آن را دوباره به جا آورد.

مسئله ۹۰۳ . هر گاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است آن را با تیمّم به جا آورد، چنانچه مأیوس از بر طرف شدن آن عذر باشد یا احتمال دهد با تأخیر انداختن نماز، از تیمّم هم ناتوان شود می‌‌تواند در اول وقت، تیمّم کند و نماز بخواند، ولی اگر مأیوس نباشد باید صبر کند تا عذرش بر طرف شود یا مأیوس شود و چنانچه عذر او بر طرف نشد، در آخر وقت، نماز بخواند و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد، بلکه برای مستحبّات نماز نیز مانند اذان و اقامه و قنوت، اگر وقت دارد می‌تواند تیمّم کند و نماز را با آن مستحبّات به جا آورد و در عذرهای دیگر غیر از موارد تیمّم، هر‌چند مأیوس نباشد و احتمال دهد که عذر او تا انتهای وقت بر طرف شود، جایز است اول وقت نماز بخواند ولی چنانچه در بین وقت، عذرش بر طرف گردد در بعضی موارد لازم است نماز را دوباره بخواند.

مسئله ۹۰۴ . کسی که مسائل نماز را نمی‌داند و نمی‌‌تواند بدون یاد گرفتن آن را به طور صحیح انجام دهد یا شکیات و سهویات را نمی‌داند و احتمال می‌دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید و به علّت یاد نگرفتن، واجبی را ترک کند یا حرامی را مرتکب شود، باید برای یاد گرفتن اینها نماز را از اول وقت تأخیر بیندازد ولی اگر به امید آنکه به طور صحیح، نماز را انجام دهد، در اول وقت مشغول نماز بشود و در بین نماز مسأله‏ای که حکم آن را نمی‌داند پیش نیاید، نماز او صحیح است و اگر مسأله‏ای که حکم آن را نمی‌داند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می‌دهد - به امید آن که وظیفه او باشد - عمل نماید و نماز را تمام کند ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده دوباره بخواند و اگر صحیح بوده دوباره خواندن، لازم نیست.

مسئله ۹۰۵ . اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را از بدهکار مطالبه می‌کند، در صورتی که ممکن است، باید بدهکار اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند و همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را به جا آورد اتّفاق بیفتد مثلاً ببیند مسجد نجس است، باید اول مسجد را تطهیر کند بعد نماز بخواند و چنانچه در هر دو صورت، اول نماز بخواند، معصیت کرده ولی نماز او صحیح است.

مسئله ۹۰۶ . انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را قبل از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است.

مسئله ۹۰۷ . اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز متوجّه اشتباه خود شود، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیّت کند که آنچه تا حال خوانده‏ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد می‌خوانم همه نماز ظهر باشد ولی نباید این نیّت را به زبان جاری سازد و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند.

مسئله ۹۰۸ . اگر قبل از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته، باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته، نماز عشا را تمام کند و این نماز، صحیح می‌باشد و بعد از آن، نماز مغرب را به جا آورد.

مسئله ۹۰۹ . اگر به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمی‌‌تواند نیّت را به نماز عصر بر گرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند و در مورد نماز مغرب و عشاء نیز حکم چنین است.

مسئله ۹۱۰ . اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده و نیّت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده می‌‌تواند نیّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند، البته این حکم در صورتی است که بعضی از اجزای نماز را به نیّت ظهر نیاورده باشد، یا آنکه اگر آورده است، به نیّت عصر دوباره به جا آورد ولی اگر آن جزء رکعت باشد، نماز او در هر صورت، باطل است و همچنین اگر رکوع یا دو سجده از یک رکعت باشد، نمازش، بنابر احتیاط لازم، باطل است.

مسئله ۹۱۱ . اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نماز را به نیّت عصر تمام کند و بعداً نماز ظهر را به جا آورد، ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز عصر، وقت نماز به پایان برسد و برای یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست نماز ظهر را قضاء کند.

مسئله ۹۱۲ . اگر در بین نماز عشا شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید به نیّت عشا نماز را تمام کند و بعد نماز مغرب را به جا آورد[۵] ، ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، وقت تمام ‏شود و به مقدار یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست نماز مغرب را قضاء کند.

مسئله ۹۱۳ . اگر در بین نماز عشا بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم، شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید نماز را تمام کند و بعداً چنانچه وقت برای نماز مغرب باقی باشد، نماز مغرب را نیز بخواند.

مسئله ۹۱۴ . اگر انسان نمازی را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمی‌‌تواند نیّت را به آن نماز برگرداند مثلاً موقعی که فرد نماز عصر را احتیاطاً می‌خواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمی‌تواند نیّت را به نماز ظهر برگرداند.

مسئله ۹۱۵ . برگرداندن نیّت از نماز قضاء به نماز اداء و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست.

مسئله ۹۱۶ . اگر وقت نمازِ اداء وسعت داشته باشد، انسان می‌‌تواند در بین نماز، چنانچه یادش بیاید که نماز قضاء بر ذمّه دارد، نیّت را به نماز قضاء برگرداند.

[۱] . بنابر این همیشه ساعت دوازده، ظهر شرعی ‌نیست بلکه در بعضی ‌از مواقع سال در شهرهای ‌میانی ‌همچون قم و تهران چند دقیقه قبل از ساعت دوازده و گاه چند دقیقه بعد از ساعت دوازده است و در شهرهای ‌شرقی، ظهر زودتر و در شهرهای ‌غربی، ظهر دیرتر است.

[۲] . به عنوان مثال، چنانچه غروب آفتاب در شهری، ساعت ۱۸و طلوع فجر ساعت ۴ بامداد باشد، فاصله زمانی ‌غروب آفتاب تا طلوع فجر ۱۰ ساعت است که نصف آن، ۵ ساعت می‌‌شود که اگر به زمان غروب آفتاب، اضافه شود یا از زمان طلوع فجر، کم گردد، ساعت ۲۳ (یازده شب) می‌‌شود که این زمان، بنابر احتیاط، نصف شب و آخر وقت اختیاری ‌نماز عشا می‌باشد.

[۳] . شایان ذکر است در این صورت، اگر نماز اوّل را بدون اینکه تعیین کند ظهراست یا عصر (ما فی ‌الذمّه از جهت نوع نماز) و به قصد اداء خوانده، سپس در فاصله بین غروب تا مغرب نماز دیگری ‌بازهم بدون تعیین اینکه ظهراست یا عصر و نیز بدون نیت اداء و قضاء (ما فی ‌الذّمّه هم از جهت نوع و هم از نظر اداء یا قضاء) بخواند، کافی ‌در رعایت احتیاط است ونیازی ‌به خواندن سه نماز نیست.

[۴] . شایان ذکر است اگر تا مغرب کمتر از پنج رکعت وقت دارد، نماز اوّل رابدون اینکه نیت کند ظهر است یا عصر و بدون نیت اداء یا قضاء (به قصد مافی‌الذمه هم از جهت نوع و هم از نظر اداء یا قضاء بودن) بخواند سپس نماز دیگری ‌را بعداً (مافی ‌الذمه از جهت نوع) قضاء نماید، کافی ‌در رعایت احتیاط است و نیازی ‌به خواندن سه نماز نیست.

[۵] . در این مسأله و مسأله قبل نمازگزار نمی‌‌تواند نماز عصر را به نماز ظهر یا نماز عشاء را به نماز مغرب برگرداند.

بازگشت به فهرست

thaniashar

کلیات نماز


احکام نماز

کلیات نماز

فضیلت نماز

نماز از عبادات بزرگ اسلامی و ستون دین است که خداوند منّان از روی لطف بی‌پایان خویش و برای تربیت بشر و رساندن او به کمال شایسته خویش در آیین اسلام مقرّر فرموده است و در بین عبادات، از موقعیّت ممتاز و حسّاس‌تری برخوردار است. نماز بهترین راه ارتباط با خداوند متعال است؛ نماز پرچم عبادات و ترسیم‌گر راه رسیدن به رستگاری است. نماز مهمترین عباداتی است که نفس را تزکیه می‌کند و او را به والاترین درجات کمال، ارتقاء می‌دهد و مظهر کامل خشوع و خضوع در برابر خداوند متعال است. در حقیقت نماز، شناسنامه معنوی هر فرد مسلمان است و هیچ وسیله‌ای محکم‌تر و دائمی‌تر از آن برای ارتباط میان انسان با خداوند متعال نیست.

قرآن کریم و روایات، جایگاه ویژه‌ای را برای نماز و نمازگزاران ترسیم می‌کنند.

در نهج البلاغه نقل شده که امیر المؤمنین(علیه‌السلام) در ضمن توصیه‌هایی که درمورد نماز به اصحاب داشتند بیان فرمودند که : «پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نمازهای پنج‌گانه را به نهر آب گرمی که در جلوی خانه انسان واقع شده است و انسان روزی پنج مرتبه خود را در آن شستشو می‌دهد، تشبیه کردند و روشن است کسی که روزی پنج مرتبه در نهر آبی خود راشستشو دهد، چیزی از آلودگی در او نمی‌ماند...».[۱]

روایت شده که امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «نماز ستون دین است و مَثَل آن همانند ستون خیمه است تا وقتی که ستون آن پا برجا باشد، میخ‌ها و طناب‌ها ثابت هستند و زمانی که ستون خیمه کج شده و بشکند، میخ‌ها و طناب‌ها ثابت نمی‌مانند».[۲]

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «... نخستین عملی که در روز قیامت مورد محاسبه الهی قرار گرفته و باز خواست می‌شود، نماز است که اگر آن مورد قبول واقع شود، سایر اعمال نیز پذیرفته می‌شود و اگر آن رد شود، اعمال دیگر نیز مردود می‌گردد».[۳]

در احادیث بسیاری، اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) مسلمانان را از سبک شمردن نماز، بر حذر داشته‌اند.

روایت شده که امیر المؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: «هیچ عملی نزد خداوند محبوب‌تر از نماز نیست، پس هیچ کار دنیایی در وقت نماز، شما را به خود مشغول نسازد که خداوند (در قرآن کریم) اقوامی را سرزنش کرد و فرمود: الّذینَ هُم عَن صَلاتِهم ساهُونَ یعنی آنان که غافل بوده و نسبت به وقت نمازها سهل انگاری و بی‌اعتنایی می‌کردند».[۴]

و روایت شده که امیر المؤمنین(علیه‌السلام) به مردی که سجده‌های نمازش را خیلی سریع به جا می‌آورد فرمودند: «چند وقت است این گونه نماز می‌خوانی؟ آن مرد عرض کرد: از فلان مدّت، حضرت فرمودند: شخصی چون تو نزد خداوند همانند کلاغ است که نوک بر زمین می‌زند، اگر بمیری بر غیر آیین ابوالقاسم محمّد(صلی الله علیه و آله) مرده‌ای، سپس فرمودند: دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد».[۵]

در روایات، سفارش زیادی به نماز اوّل وقت شده است.

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده که فرمودند: «فضیلت اول وقت نماز بر آخر وقت، همچون فضیلت آخرت بر دنیاست».[۶]

و نیز باید توجه نمود که بر اساس احادیثی که از اهل بیت عصمت(علیهم‌السلام) رسیده است، اخلاق پست و بعضی از اعمال زشت انسان، مانع قبول شدن نماز در درگاه حق تعالی می‌گردد. کسانی که دارای خوی حسد، تکبّر، عُجب، غرور و امثال اینها باشند یا مرتکب اعمال زشتی مانند نافرمانی و آزردن پدر و مادر، غیبت کردن، خوردن مال حرام، آشامیدن مست‌کننده‌ها، ندادن خمس و زکات باشند، نمازشان موردقبول درگاه خداوند نیست؛ هرچند واجب است نماز را بخوانند وگرنه در زمره ترک کننندگان نماز نیز محسوب می‌شوند و باید نمازگزار از گناهان خودش توبه نماید و هر گناه و معصیتی را که به آن آلوده است ترک کند تا این عبادت مهمّ، مورد قبول قرار بگیرد.

و سزاوار است انسان نماز را با حضور قلب بخواند و در حال نماز، متوجّه باشد که با چه کسی مناجات می‌کند و از او درخواست می‌کند.

همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز راکم می‌کند به جا نیاورد مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از ادرار به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می‌کند به جا آورد مثلاً انگشتر عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و از عطر استفاده نموده و خود را خوشبو نماید.

اقسام نمازها

نمازها به دو دسته نمازهای واجب و نمازهای مستحب تقسیم می‌شود، در مسائل بعد به اقسام نمازهای واجب اشاره می‌شود و اقسام نمازهای مستحبّی و احکام مربوط به آنها در فصل نمازهای مستحبّی خواهد آمد.

نمازهای واجب

مسئله ۸۸۰. نمازهای واجب در عصر غیبت امام عصر(عجل‌الله‌فرجه) شش تا است:

اول: نمازهای شبانه روزی. دوم: نماز آیات. سوم: نماز میت. چهارم: نماز طواف واجب خانه کعبه. پنجم: نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر، بنابر احتیاط، واجب است. ششم: نمازی که با اجاره و نذر و قسَم و عهد واجب می‌شود.

نماز جمعه از نمازهای روزانه یعنی قسم اول به حساب می‌آید که احکام آن بعداً ذکر می‌شود.

نمازهای واجب شبانه روزی

مسئله ۸۸۱. نمازهای واجب شبانه روزی پنج مورد است: ظهر و عصر، هر کدام چهار رکعت. مغرب، سه رکعت. عشاء، چهار رکعت و صبح، دو رکعت.

مسئله ۸۸۲ . در سفر باید نمازهای چهار رکعتی را با شرایطی که گفته می‌شود، دو رکعت خواند.

[۱] . نهج البلاغة، خطبه ۱۹۹، اهمّیّة الصلاة و فوائدها.

[۲] . وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، ابواب اعداد الفرائض...، باب ۶، ح۱۲.

[۳] . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۷۳، ح۱، باب عقاب من صلی الصلاة لغیر وقتها.

[۴] . خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۶۲۱، ح۱۰.

[۵] . المحاسن، ح۱، ص۱۶۲، ح۲۳۲.

[۶] . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص۵۸ ح۲ باب فضل الوقت الاول علی الآخر.

 

بازگشت به فهرست

×
×
  • اضافه کردن...