کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 12 مهر 1404 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر 1404 چه دلایل و شواهدی وجود دارد که نشان دهد قرآن از تحریف مصون مانده و نسبت به سایر کتب آسمانی از اعتبار بیشتری برخوردار است؟ پاسخ اجمالی: قرآن تنها کتاب آسمانی است که از تحریف مصون مانده و دلایل آن عبارتند از: 1. حفظ الهی: قرآن خود را کلام خدا معرفی میکند و وعده حفظ آن را داده است. 2. تحدی قرآن: قرآن همه را به آوردن حتی یک سوره مانند خود دعوت کرده، اما کسی نتوانسته این کار را انجام دهد. 3. انسجام محتوایی: با وجود نزول تدریجی در ۲۳ سال، هیچ تناقضی در آیات آن یافت نمیشود. 4. نقل متواتر: از زمان پیامبر(ص) تا امروز به صورت گسترده و دقیق حفظ شده است. در مقابل، کتب مقدس دیگر مانند تورات و انجیل دارای مشکلاتی هستند: 1. تحریف: نسخه اصلی آن از بین رفته و نسخههای کنونی توسط افراد مختلف نوشته شدهاند. 2. تناقضات: در این کتابها تناقضات تاریخی و علمی فراوانی وجود دارد. 3. نسبتهای نادرست: به پیامبران الهی نسبتهای ناشایست داده شده است. 4. مشکلات اعتقادی: در این کتابها مفاهیمی مانند تثلیث و تجسیم خداوند مطرح شده که با عقل سلیم ناسازگار است. درنتیجه: قرآن با دلایل محکم تاریخی، عقلی و نقلی، تنها کتاب آسمانی است که بدون تحریف باقی مانده و معتبرترین منبع دینی به شمار میآید. پاسخ تفصیلی: در متن پیشرو بهصورت جامع و منصفانه به مقایسه قرآن با کتب مقدس میپردازیم و با استناد به ادله قرآنی (مانند تحدی، انسجام متن، تاریخ نگارش و نقل متواتر) و نیز نقدهای واردشده به کتابهای مقدس یهودی و مسیحی (مانند تحریف، تناقضات، و دیدگاههای غیرتوحیدی)، برتری اعتبار قرآن را تبیین خواهیم نمود. اعتبار قرآن: ادله مصونیت از تحریف قرآن تنها کتاب آسمانی است که به صورت کامل از تحریف محفوظ مانده و این حفظ الهی، خود نشانهای از اعجاز آن است. دلایل این ادعا عبارتند از: 1. ادعای الهی بودن قرآن قرآن صریحاً خود را کلام خدا معرفی میکند: «بِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ»[1] ما آن را به حق نازل کردیم و به حق نازل شد. و این ادعا را چنین اثبات می نماید: "بیتردید این قرآن نازل شده پروردگار جهانیان است، که روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب تو تا از بیمدهندگان باشی، به زبان عربی روشن و گویا؛ بیتردید خبر این قرآن در کتابهای پیشینیان است؛ آیا آگاهی دانشمندان بنیاسرائیل به خبر قرآن در کتابهای پیشینیان برای مشرکان نشانه ای بر حقانیت قرآن و صدق ادعای تو نیست؟ اگر آن را بر برخی از غیر عربها نازل کرده بودیم و او آن را بر عربها میخواند باز هم به آن ایمان نمیآوردند".[2] 2. تحدی قرآن (چالش بیمانند بودن) قرآن مخالفان خود را به چالش فراخوانده و بیان نموده که اگر میتوانند، حتی یک سوره مانند آن بیاورند: "قطعاً اگر جن و انس گرد آیند که مانند این قرآن را بیاورند، نمیتوانند مانندش را بیاورند، اگرچه پشتیبان یکدیگر باشند".[3] این در حالی است که پیامبر اسلام (ص) فردی امی (بیسواد) بود و امکان نداشت چنین کتابی را خود تألیف کند. همچنانکه خداوند به پیامبر خود می فرماید: "پیش از این هرگز کتابی نخواندهای و با دست خود چیزی ننوشتهای، که در این صورت باطلگرایان شک روا میداشتند".[4] 3. انسجام و نبود تناقض قرآن همچنین به هماهنگی و انسجام خود استناد میکند و میگوید: "آیا در قرآن تدبر نمیکنند، اگر از جانب غیر خدا بود در آن ناهماهنگی و ناسازگاری فراوان مشاهده میگردید".[5] قرآن کریم در طول بیست و سه سال رسالت پیامبر اکرم، در دوران بحرانی و پرماجرا و همراه با فراز و نشیبها و حوادث تلخ و شیرین فراوان نازل گردید، ولی این دگرگونیها تاثیری در انسجام مطالب و شیوه اعجازآمیز آن نداشته است. حوادث گوناگون زندگی موجب پیدایش حالتهای روانی و عاطفی مختلف از قبیل بیم و امید، غم و شادی، هیجان و شادی در انسانها میشود و اینها تاثیر بسزایی در اندیشه، گفتار و کردار فرد میگذارد و طبعاً این امر موجب اختلاف در گفتار او نیز میشود. با توجه به این مطالب، یکنواختی و هماهنگی آیات قرآن خود شاهدی بر اعجاز آن است.[6] 4. ثبت و نقل متواتر قرآن مسئله نگارش قرآن نیز در حفظ و جلوگیری از تحریف آن نقش مهمی داشته است؛ ابنندیم کتابشناس قرن چهارم قمری، در کتاب الفهرست، مُصحف امام علی(ع) را نخستین مصحف کامل قرآن معرفی کرده است؛[7] پس از رحلت پیامبر(ص)، امام علی(ع) در خانه خود، قرآن را به ترتیب نزول، در یک مصحف جمع کرد و آن را به مردم و صحابه نشان داد. برخی صحابه این مصحف را نپذیرفتند، به همین دلیل امام علی(ع) آن را از دسترس عموم خارج کرد؛[8] علاوه بر امام علی، زید بن ثابت و برخی از صحابه مانند عبدالله بن مسعود، اُبَیّ بن کَعب، مقداد بن اَسْوَد، سالم مولی اَبیحُذَیْفه، مُعاذ بن جَبَل و ابوموسی اشعری به جمعآوری قرآن پرداختند؛[9] این اهتمام همچنان ادامه داشت تا آنکه در زمان عثمان، خلیفه سوم تصمیم گرفت مصحفها را یکسان کند؛ برای این کار، دوازده نفر از صحابه، از جمله زید بن ثابت، عبدالله بن زُبَیْر و عبدالله بن عباس، به سرپرستی اُبیّ بن کعب قرآن را جمعآوری کردند؛[10] قرآن جمعآوریشده مورد تأیید امام علی(ع) قرار گرفت و بعد از خلیفهشدن نیز به این قرآن ملتزم بود؛[11] بعد از امام علی(ع) نیز امامان بعدی قرآن عثمان را تأیید و بر حفظ آن تأکید کردند؛[12] به این ترتیب، قرآن به صورت محفوظ و مکتوب از نسلی به نسلی دیگر منتقل گردید و این نشانه اعتبار بالای قرآن است. مقایسه با کتابهای مقدس دیگر در مقابل، تورات و انجیل با چالشهای جدی در اعتبار روبهرو هستند: تحریف در تورات از متن خود تورات چنین برداشت میشود که تنها یک نسخه از آن وجود داشته است. حضرت موسی آن را به کاهنان لاوی که صندوق عهد را حمل میکردند و نیز به ریشسفیدان بنیاسرائیل سپرد و به ایشان دستور داد که هر هفت سال به هنگام عید در مجمع عمومی برای بنیاسرائیل بخوانند،[13] با توجه به این شرایط، این سوال مطرح میشود که چه تضمینی وجود دارد که تورات، که دور از دسترس مردم بوده و عدهای خاص تکنسخهای از آن را نگهداری میکردند و با فاصله طولانی میان مردم میخواندند، از تحریف در امان مانده باشد؟ ادبیات بهکاررفته در تورات کنونی نشان میدهد که تورات موجود نه نوشته الهی است و نه توسط حضرت موسی نگارششده است؛ برای نمونه، عباراتی مانند "خداوند به موسی فرمود به قوم اسرائیل بگوید"[14]خود گواه بر این مطلب است و ازطرفی به گواهی تاریخ یهود و اعتراف عهد قدیم، در حمله بختنصر پادشاه بابل به اورشلیم، هر آنچه در مسجد بوده یا غارت شده یا دچار حریق شده و از بین رفته است.[15] یکی از اندیشمندان و صاحبنظران مسیحی بیان داشته است: "در قدیم مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان میدهد که پاسخ به مساله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور میشد دشوارتر است؛ تورات در طول نسلها پدید آمده است؛ در ابتدا روایاتی وجود داشت که قوم یهود آنها را به صورت شفاهی به یکدیگر منتقل میکردند، سپس روایات در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی دیگر از آنها در باب احکام بود؛ سرانجام در قرن پنجم پیش از میلاد این مجموعهها در یک کتاب گرد آمد؛کسانی که در این کار پیچیده و طولانی بودند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنها را تاریخ فراموش کرده است و به عقیده یهودیان و مسیحیان الهام الهی در همه مراحل تالیف تورات همراه و پشتیبان بوده است".[16] آنچه گفته شد نشان میدهد که نمیتوان به اعتبار تورات موجود اطمینان حاصل کرد و این کتاب از تحریف و اشتباه در امان نمانده است. تحریف در اناجیل در مورد عهد جدید باید گفت مسیحیان خود به این موضوع معترف هستند که بخشهای مختلف این عهد نه از جانب خداوند بوده است و نه از جانب حضرت مسیح، بلکه انسانهای معمولی بودند که به حضرت مسیح ایمان آورده بودند؛ برخی از آنها از حواریون و شاگردان حضرت مسیح بودهاند و برخی از آنها مانند پولس، لوقا، مرقس از شاگردان و حواریون نبودهاند و بلکه حتی یک بار هم مسیح را ندیدهاند.[17] نکته جالب این است که در میان اناجیل چهارگانه، از نظر محققین انجیل مرقس از همه قدیمی تر است و این در حالی میباشد که او خود مستقیماً شاگرد عیسی نبوده است.[18] ویل دورانت در مورد اناجیل چهارگانه مینویسد: "خلاصه واضح است که میان یک انجیل با اناجیل دیگر تناقضات فراوان وجود دارد و در هر چهار انجیل اطلاعات تاریخی مبهم، شباهتهای سوءظنآمیز با افسانههای خدایان مشرکان، حوادث ساختگی برای اثبات تحقق یافتن پیشگوییهای عهد قدیم دیده میشود".[19] بنابراین نمیتوان به عهد جدید به عنوان منبع اصلی مسیحیت اعتماد کرد. تفاوت در خداشناسی معرفت خداوند در قرآن: خداوند در قرآن به صورت توصیفی معرفی شده است. صفات شایسته او بیان شده و هر آنچه شایسته او نیست، از او سلب شده است. در جهانبینی قرآنی، خداوند مانند هیچ چیز نیست،[20] همه به او نیازمندند و او از همه بینیاز است،[21] خداوند از همه چیز آگاه[22] و بر همه چیز تواناست،[23] او از رگ گردن به انسانها نزدیکتر است،[24] دارای مجموع کمالات است،[25] او جسم نیست و به چشم دیده نمیشود؛[26] این دیدگاه قرآن در شناخت خدا و عظمت اوست. معرفت خداوند در کتاب مقدس: در عهد قدیم، داستان آدم و حوا و تخلف آنها از دستور الهی به گونهای عجیب ترسیم شده است؛ به گونهای که گویی خداوند هدفش از منع انسان، از خوردن میوه درخت ممنوعه این بوده که مبادا او با خوردن میوه این درخت به جایگاهی برسد که همانند او شود و مقام خدایی به دست آورد؛ از سوی دیگر، در این بخش از کتاب مقدس آمده است که آدم و حوا صدای خدا را شنیدند که در باغ راه میرود، گویی که او یک انسان بوده است؛ از سوی دیگر، خداوند به گونهای ترسیم شده است که گویی دروغ میگوید؛ زیرا در این داستان نقل شده است که خداوند به آدم و حوا گفته بود اگر از این درخت ممنوعه بخورید خواهید مرد، در حالی که آنها خوردند و از دنیا نرفتند.[27] در جایی دیگر نقل میشود که خداوند به شکل یک انسان ظاهر میشود و با یعقوب کشتی میگیرد و یعقوب را نیز نمیتواند شکست دهد. [28] ترسیم چنین خدایی که جسم است و از پیامبرش نیز شکست میخورد، چه بر سر توحید و معرفت نسبت به خداوند میآورد؟ در جایی از کتاب عهد عتیق آمده است که موسی با هفتاد نفر از بزرگان قوم بنیاسرائیل به دیدن خداوند میرود در کوه طور و آنها در محضر خداوند حضور مییابند و خداوند را میبینند. [29] در بیان دیگری در مورد حضرت ابراهیم نقل میشود که سه مرد بر ابراهیم وارد میشوند که از این سه مرد یکی خداوند است و به ابراهیم نوید میدهد که سال دیگر که به دیدار تو بیایم، تو دارای فرزند خواهی شد. ساره از اینکه در این سن بتواند فرزنددار شود به خود میخندد و این سخن را باور نمیکند. جالب اینجا است که این خداوند در این ملاقات میخورد و میآشامد.[30] در عهد جدید به صراحت بیان شده است که عیسی خداست و خدا در اوست. او پسر خداست و دارای جنبه الوهیت میباشد.[31] در جایی دیگر از زبان عیسی آمده است: «که من و پدرم یکی هستیم».[32] در جایی دیگر آمده است: «ما را تنها یک خداست، یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم، و تنها یک خداوند است یعنی عیسی مسیح، که همه چیز به واسطه او پدید آمده و ما بواسط او هستیم».[33] بر اساس همین عبارات موجود در متون مسیحی، در شورای کالسدون در سال 451میلادی با صراحت و تأکید بیشتر بیان شد: « پس واحد و يگانه خداى ما، عيسى مسيح هم در الوهيت كامل است وهم در انسانيت. هم به حقيقت خدا و هم به حقيقت انسان است و متشكل از جسم و روحی عاقل است. هم باخدای پدر در الوهيت همذات است و هم با مادر انسانیاش همذات است»؛[34] این خلاصهای از خداشناسی در عهد جدید و عهد قدیم میباشد. تفاوت در بیان جایگاه پیامبران پیامبران در قرآن: در قرآن، مقام و جایگاه پیامبران بسیار بالا دانسته شده است و خداوند آنها را افرادی پاک و وارسته و پایبند به تکتک احکام و مقررات الهی، دلسوز برای مردم و افرادی با اخلاص و کامل میداند، تا آنجا که به آنها سلام میدهد.[35] قرآن مجید در تبیین مقام پاکی و عصمت انبیاء چنین میگوید: خداوند پیامبران را برای بشارت و تنذیر مبعوث کرد و کتاب را به حق همراه آنها نازل کرد تا براساس آن در میان مردم در آنچه که در آن اختلاف کردهاند حکم کنند. [36] از این آیه به خوبی برداشت میشود که هدف خداوند از ارسال رسول، هدایت به سوی صراط حق است. از ویژگیهایی که برای این پیامبران برشمرده شده است، آگاهی آنها به عالم غیب است؛ خداوند در این مورد میفرماید: خداوند دانای غیب است و کسی را بر غیب آگاه نمیسازد جز رسولی را که برای دانستن غیب شایسته بداند، بعد از این که او را از غیب خود آگاه ساخت از پیش رو و پشت سرش مراقبی بر او میگمارد تا بداند که رسالتهای او را ابلاغ کردهاند و خدا به آنچه نزد ایشان است احاطه دارد و او آمار هر چیزی را شمرده دارد؛[37] از آیه به خوبی برداشت می شود که اولاً پیامبران مورد رضایت خداوند هستند و ثانیاً خداوند برای آنها مراقب قرار داده است تا از خطا حفظ شوند، علاوه بر اینکه باید گفت آنها هدایتشده خداوند هستند[38] و ما مامور به اطاعت از آنها شدهایم؛[39] این ویژگیهای پیامبران در قرآن است. پیامبران در کتاب مقدس: 1. نسبت دادن شرابخوری و مستی به حضرت نوح؛ نوح به کار کشاورزی مشغول شد و تاکستانی غرس نمود. روزی شراب زیاد نوشیده بود، در حالت مستی، برهنه در خیمه خود خوابیده بود. حام پدر کنعان برهنگی پدر خود را دید، بیرون رفته و به دو برادرش خبر داد. سام و یافث با شنیدن این خبر، ردایی روی شانههای خود انداخته، عقب عقب به طرف پدرشان رفتند تا برهنگی او را نبینند، سپس او را با آن ردا پوشانیدند.[40] 2. نسبت زنا و مستی به حضرت لوط؛ دختران لوط به پدر خود شراب میدهند و با او همبستر میشوند و هر یک از پدر خود پسری را باردار میشوند.[41] 3. در مورد حضرت داود چنین آمده است که روزی برای هواخوری به بام کاخ سلطنتی رفت، در آنجا زن زیبایی را دید که در حال حمام است، لذا او را به کاخ آورد و با او زنا کرد در حالی که همسر آن زن در جبهه جنگ بود. آن زن از داود باردار شد، لذا داود به فرمانده لشکر دستور داد تا شوهر او را در خط مقدم بگذارد تا کشته شود. با این دستور، آن مرد در جنگ کشته شد و داود زن او را به کاخ آورد و به عنوان همسر خود برگزید[42] که فرزند دوم این زن از داود، سلیمان بود.[43] تفاوت در بیان معاد معاد در قرآن: در قرآن آیات مختلفی در مورد معاد آمده است که در یک تقسیمبندی کلی میتوان آنها را به این صورت دستهبندی کرد: آیاتی که اشاره به این نکته دارند که برهانی بر نفی و انکار معاد وجود ندارد،[44] آیاتی که به پدیدههای مشابه معاد اشاره دارد،[45] آیاتی که شبهات منکران معاد را رد و امکان وقوع آن را اثبات میکند،[46] آیاتی که معاد را به عنوان یک وعده حتمی و تخلفناپذیر الهی معرفی میکند[47] و در آخر آیاتی که به برهانهای عقلی بر ضرورت و حتمیت معاد استدلال دارد.[48] معاد در کتاب مقدس: در عهد قدیم اشاره ای به معاد به صورت صریح نشده است و هر جا سخن از پاداش اعمال نیک و عذاب کارهای بد است، سخن از پاداش و عذاب دنیایی است و اشاره ای به آخرت وجود ندارد؛[49] در عهد جدید اما پارهای از عبارات اشاره به معاد دارند که از باب نمونه یک مورد گفته خواهد شد: «شنیدهاید که گفته شده، ”زنا مکن.“ امّا من به شما میگویم، هر که با شهوت به زنی بنگرد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. پس اگر چشم راستت تو را میلغزاند، آن را به در آر و دور افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود. و اگر دست راستت تو را میلغزاند، آن را قطع کن و دورافکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود».[50] نتیجهگیری با مقایسه ادله قرآنی و نقدهای وارد بر کتابهای مقدس، روشن میشود که قرآن تنها کتابی است که با سند تاریخی قوی، ادله عقلی و نقلی، و انسجام محتوایی، از تحریف مصون مانده و به عنوان معتبرترین متن دینی قابل استناد است. [1] اسراء/ ۱۰۵ [2] شعراء/ 193-199: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ * وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ * أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ * وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ» [3] اسراء/88 : «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا» [4] عنکبوت /48 :«وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ» [5] نساء /82 : «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» [6] آموزش عقايد، مصباح یزدی، محمد تقی، ج1، ص266 [7] الفهرست، ابن النديم، ج1، ص45 [8] علوم قرآنى، معرفت، محمد هادى، ج1، ص122 [9] همان، ص125 [10] همان، ص137 [11] همان، ص138 [12] همان، ص139 [13] کتاب مقدس، تثنیه 31، آیه10-13 [14] کتاب مقدس، اعداد5، آیه1 [15] کتاب مقدس، پادشاهان2، باب25، آیه8-11 [16] کلام مسیحی، توماس میشل، ص32 [17] همان، ص42-43 [18] همان، ص44 [19] تاريخ تمدن، دورانت، ويليام جيمز، ج3، ص665-666 [20] شوری /11: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» [21] فاطر/15: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» [22] حجرات /16: «وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» [23] هود/4 : «إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [24] ق /16 : «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» [25] اعراف /180 : «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا» [26] انعام /103 : «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» [27] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب3 از آیه9 تا آیه20 [28] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب 32، آیه 25 [29] کتاب مقدس، سفر خروج، باب24،آیه 9-10 [30] کتاب مقدس، سفرپیدایش، باب18،آیه1 [31] کتاب مقدس، انجیل یوحنا، باب1، آیه 1 [32] کتاب مقدس، انجیل یوحنا، باب 10، آیه30 [33] کتاب مقدس، قرنتیان(1)، باب8، آیه6 [34] دایرة المعارف مصور مسیحیت، آن ماری بی بار، ج1، ص 61 [35] صافات /181 :«وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ» [36] بقره / 213 :«كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ» [37] جن / 28 : «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدً» [38] انعام /90 :«أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ» [39] محمد /33 :«يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَكُمۡ» [40] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب 9، آیه 20 [41] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب 19، آیه31 [42] کتاب مقدس، سموئیل2، باب11، آیه2 [43] کتاب مقدس، سموئیل2، باب 12 ، آیه24 [44] جاثیه / 32 :«وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ» _ جاثیه/24 :«وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ وَمَا لَهُمْ بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ»_ قصص/39 :«وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ» _ کهف/ 36 :«وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا» [45] بقره / 259 :«أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ...» _ بقره /260: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ ....» [46] سجده /10-11 :«وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ۚ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ * قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» _ احقاف / 33 :«أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَىٰ ۚ بَلَىٰ إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [47] غافر /59 : «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ» _ حج /7 : «وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ»_ شوری /7 : « وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ» [48] مومنون /115 : «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ»_ روم/19: «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ» [49] کتاب مقدس، تثنیه، باب 28، آیه 1 [50] کتاب مقدس، انجیل متی، باب 5، ایه 27 وضعیت: پاسخدادهشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده