کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 24 اردیبهشت 1404 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت 1404 شبهه آکل و مأکول چیست و پاسخ به آن چه خواهد بود؟ پاسخ اجمالی: شبهه آکل و مأکول ناظر به چگونگی بازگشت اجزای بدن در قیامت است، بهویژه در مواردی که اجزای بدن انسانی توسط انسان دیگری خورده شده باشد؛ پاسخ اندیشمندان اسلامی به این شبهه بر اصل "تبعیت بدن از روح" و هویت مستقل نفس انسان استوار است؛ بر این اساس، در قیامت، روح انسان به بدنی بازمیگردد که متناسب با اوست؛ حتی اگر بخشی از اجزای مادیاش در بدن دیگری باشد؛ پس معاد جسمانی، بازگشت هویت حقیقی انسان است، نه الزاماً تمام ذرات مادی پیشین؛ قدرت الهی قادر است چنین احیای دقیقی را بدون نقص و تناقض تحقق بخشد. پاسخ تفصیلی: اعتقاد به قیامت و زنده شدن انسانها پس از مرگ، یکی از اصول بنیادین در دین اسلام بهشمار میرود؛ در این میان، پرسشی که همواره مورد توجه قرار گرفته، آن است که چگونه بدن انسان پس از مرگ بهویژه در شرایطی که بدن تجزیه شده یا توسط سایر موجودات مصرف شده باشد میتواند بار دیگر بازسازی و احیا گردد. توضیح شبهه یکی از پرسشهای پیچیده و تأملبرانگیز در حوزه معاد جسمانی، شبههی موسوم به "آکل و مأکول" است؛ بر اساس این فرض، اگر بدن انسان پس از مرگ به خاک تبدیل شود و مواد آن از طریق ریشههای گیاهان وارد چرخه تغذیه شده و سپس توسط انسان دیگری مصرف گردد و جزئی از بدن وی شود؛ یا در شرایطی چون قحطی، فردی از گوشت بدن انسان دیگری تغذیه کند، در روز قیامت، اجزای خوردهشده به کدام یک از این دو بدن تعلق خواهند داشت؟ اگر اجزا به بدن اول بازگردند، بدن دوم ناقص خواهد شد؛ و اگر متعلق به بدن دوم باشند، بدن اول ناقص یا نابود می شود.[1] پاسخ به شبهه علامه طباطبایی در تفسیر آیهای که اشاره به درخواست حضرت ابراهیم (ع) برای مشاهدهٔ چگونگیِ احیای مردگان توسط خداوند دارد[2] ، به دو شبههٔ مهم در باب معاد جسمانی پرداختهاند؛ شبههٔ نخست، مربوط به پراکندگی و نابودیِ اجزای بدن انسان پس از مرگ است[3]؛ و شبههٔ دوم، که به "آکل و مأکول" معروف است، وضعیتی را در نظر میگیرد که در آن موجودی توسط موجود دیگری خورده میشود و اجزای بدنش به بخشی از کالبد درنده تبدیل میگردد؛ در چنین حالتی، اگر هر دو موجود در روز قیامت باید زنده شوند، مسئلهٔ تعلق اجزای مشترک بدن، چالشی جدی بهوجود میآورد؛ چرا که اگر اجزا به بدن اول بازگردند، بدن دوم ناقص خواهد بود و در صورتِ تعلق آنها به بدن دوم، بدن نخست ناقص یا از بین خواهد رفت؛ این معضل، در ظاهر، مشکلی غیرقابل حل و تهدیدی جدی برای امکان معاد جسمانی محسوب میگردد. در پاسخ به این دو شبهه، قرآن کریم اصل بنیادینِ "تبعیتِ بدن از روح" را مطرح میسازد؛ بر اساس این اصل، کیفیت و سرنوشتِ اجزای مادیِ بدن اهمیتی ندارد، زیرا با ارادهٔ الهی، روح به بدنی که ذاتاً متعلق به آن است بازمیگردد و کالبد جسمانی نیز مطابق با حقیقتِ روحی سامان مییابد؛ این پاسخِ حکیمانه و جامع، هر دو شبهه را حل میکند، گرچه آزمایش عملیِ ذکرشده در قرآن دربارهٔ احیایِ چهار پرنده توسط حضرت ابراهیم، بیشتر ناظر به شبههٔ نخست یعنی پراکندگیِ اجزاست.[4] ملاصدرا نیز در پاسخ به این شبهه چنین می گوید: هویت و شخصیت واقعی انسان به "نفس" (روح) اوست، نه به بدنش؛ تغییر یا از بین رفتن بخشی از بدن، شخصیت انسان را عوض نمیکند؛ حتی اگر در روز قیامت، بدن انسان با اجزای متفاوت یا ناقص بازسازی شود، باز هم همان بدن دنیوی و همان شخص اصلی محسوب میشود، چون نفس او ثابت و پایدار است.[5] آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این شبهه بیان نموده: با توجه به آیات قرآن کریم، که گفته میشود که ذرات نهایی بدن انسان در زمان مرگ، در روز قیامت به همان بدن بازخواهد گشت، اگر انسانی از بدن انسان دیگری تغذیه کرده و بخشی از اجزای بدن خود را از بدن دیگری بدست آورده باشد، در قیامت این اجزا به بدن اصلی صاحب خود بازگردانده میشوند. تنها چالش اینجا این است که بدن دوم ناقص به نظر میرسد؛ اما در واقع، بدن دوم ناقص نمیشود، بلکه کوچکتر خواهد شد؛ زیرا اجزای بدن اول در تمام بدن دوم پراکنده شده بود؛ بنابراین، هنگامی که این اجزا به بدن اول بازگردانده شوند، بدن دوم به همان نسبت لاغرتر و کوچکتر میشود؛ با این حال، این بدن کوچکتر همچنان تمامی صفات شخص دوم را بدون هیچ کاستی در بر خواهد داشت و در روز رستاخیز بهصورت انسان کاملی ظهور خواهد کرد؛ همانند فرزندی که در ابتدا کوچک است و سپس رشد میکند و به انسانی بالغ تبدیل میشود؛ این تکامل و رشد، هیچگونه مشکل عقلی یا نقلی بهوجود نخواهد آورد.[6] علامه حلّی در شرح تجرید الاعتقاد توضیح میدهند که اگر کسی از بدن انسان دیگری تغذیه کند، در واقع فقط از مواد زائد و غیر اصلی بهره میبرد نه از بخشهای هویتی و اساسی بدن؛ هر انسان دارای اجزای ثابتی است که در طول زندگی تغییر نمیکنند و به بدن دیگران منتقل نمیشوند؛ همین اجزا در قیامت برای بازسازی جسم او به کار میروند. از نظر ایشان، حقیقت معاد جسمانی در بازگرداندن همهی ذرات مادی نیست، بلکه در احیای هویت واقعی و اصلی انسان است؛ علامه حلّی معتقدند در شبههی «آکل و مأکول» دو تصور نادرست وجود دارد: - تصور اول این است که همهی ذرات بدن انسان از ابتدا تا پایان عمر باید در قیامت بازگردانده شوند؛ این دیدگاه با ساختار بدن و روند پیوستهی نوسازی سلولی ناسازگار است و باعث بروز تناقضهایی در اجزای بدن میشود. - تصور دوم این است که فقط ذرات موجود در بدن هنگام مرگ بازگردانده شوند؛ اما این تصور مشکل دارد، چون ممکن است آن ذرات، همانهایی نباشند که شخص با آنها اعمال نیک یا بد انجام داده است، و در نتیجه عدالت الهی در پاداش و مجازات دچار اختلال میشود. بنابراین، نظر درست این است که معاد بر اساس بازآفرینی هویت واقعی انسان صورت میگیرد؛ این هویت، ثابت است و تحت تأثیر تغییرات بدن قرار نمیگیرد؛ تغذیهی موجودات از یکدیگر تنها به اجزای زائد مربوط میشود، نه به جوهرهی ذاتی انسان؛ قدرت الهی نیز توان احیای این هویت را بدون هیچگونه تناقضی دارد.[7] نتیجه گیری شبهه «آکل و مأکول» از مسائل مهم در معاد جسمانی است که بسیاری از اندیشمندان اسلامی دربارهاش بحث کردهاند و پاسخهایی عقلی و نقلی ارائه دادهاند؛ نتیجهٔ این دیدگاهها این است که هویت واقعی انسان وابسته به اجزای مادی بدن نیست، بلکه در روح و نفس او نهفته است و آنچه انسان از بدن دیگران تغذیه میکند، معمولاً شامل مواد زائد و بیاثر در هویت است؛ پس این امر آسیبی به هویت جسمانی افراد نمیزند؛ افزون بر این، برخی متفکران باور دارند که معاد جسمانی الزاماً به معنای بازگشت تمامی اجزای عددی بدن نیست، بلکه هدف اصلی، احیای هویت واقعی انسان در کالبدی جسمانی برای اجرای عدالت و حسابرسی است. [1] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج2، ص308 [2] بقره/ 260 «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» [3] برای مطالعه پاسخ به این شبهه به سوال « چگونه ممکن است استخوانهای پوسیده دوباره زنده شوند؟» مراجعه شود [4] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج2، ص379 [5] الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، الملاصدرا، ج9، ص200 [6] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج2، ص310 [7] كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، العلامة الحلي، ج1، ص406 وضعیت: پاسخدادهشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده