رفتن به مطلب

تناسخ چیست و چه تفاوتی بین نظریه تناسخ و معاد وجود دارد؟


تقوی

ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

تناسخ چیست و چه تفاوتی بین نظریه تناسخ و معاد وجود دارد؟

 

پاسخ اجمالی:

تناسخ به معنای انتقال روح انسان پس از مرگ به بدنی دیگر در همین دنیاست، که در برخی ادیان مانند آیین هندو و بودا پذیرفته شده است؛ این دیدگاه بازگشت به دنیا را مکرراً ممکن می‌داند؛ در مقابل، معاد در اسلام بازگشت روح به بدن اصلی خود در جهانی دیگر (آخرت) برای دریافت پاداش یا کیفر الهی است؛ اسلام تناسخ را با استناد به قرآن و سنت مردود می‌داند و آن را مخالف با اصل معاد و هدف نهایی انسان معرفی می‌کند.

پاسخ تفصیلی:

تناسخ یکی از مفاهیم بحث‌برانگیزی است که در بعضی از ادیان از جمله آئین هندو و بودا، بعنوان یک اصل دینی مورد توجه قرار گرفته است؛ در اسلام نیز تناسخ به عنوان یک موضوع مهم، توجه اندیشمندان و فلاسفه را به خود جلب کرده است و در صدد ردّ این نظریه برآمده اند؛ در این متن، به بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره تناسخ و تفاوت آن با معاد خواهیم پرداخت.

تعریف تناسخ

تناسخ در لغت اینگونه تبیین شده است: زائل شدن از چیزی و جایگزین شدن در چیز دیگر.[1]

علامه حلی تعریف اصطلاحی تناسخ را چنین بیان نموده است: تناسخ این است که روحی که مبدأ شخصیّت و موجودیّت کسی است، به بدن دیگری برود و اساس موجودیّت او را تشکیل دهد؛[2] یا به تعبیر دیگر؛ خروج نفس از بدن و رجوع و تعلق آن به بدن دیگر.[3]

با توجه به تعریف تناسخ به "خروج نفس از بدن و رجوع و تعلق آن به بدن دیگر" بعضی از فلاسفه اقسام متفاوتی را به اعتبارات متفاوت برای تناسخ تصور نموده اند.

ملاصدرا در این مورد می گوید: تناسخ سه قسم تصور مى‌شود.

قسم اول عبارت است از انتقال نفسى در اين عالم از بدنى به بدنى ديگر مباين و جدا از او بدين نحو كه حيوانى بميرد و نفس او به بدن حيوان ديگرى و يا به بدنى غير از حيوان منتقل گردد، خواه انتقال از موجود پست تر به موجود شریف تر باشد و يا بالعكس، که اين قسم از تناسخ محال و ممتنع است.

قسم دوم عبارت است از انتقال نفس از اين بدن دنيوى به بدن اخروى كه مناسب با اوصاف و اخلاقى است كه در دار دنيا كسب نموده است و چنين نفسى در آخرت به صورت حيوانى كه صفات وى در آن نفس غلبه نموده است ظاهر مى‌گردد؛ اين امرى است كه در نزد بزرگان اهل كشف و شهود ثابت و مسلم گرديده و از ارباب شرايع و اديان و ملل نيز نقل شده است و لذا گفته‌اند هيچ مذهبى نيست كه تناسخ در آن مقام شامخى نداشته باشد.

قسم سوم از اقسام تناسخ آن است كه باطن انسان مسخ شود و ظاهر او نيز از صورت اولى انسانى كه قبلا داشت به صورت باطنى وى كه بدان صورت مسخ شده است انتقال يابد و اين به علت طغيان و غلبۀ قوۀ نفسانيه اوست تا به حدى كه مزاج و شكل او را از مزاج و شكل آدمى به مزاج و شكل حيوانى مناسب با صفت باطنى او تغيير و تبديل مى‌دهد و اين قسم از تناسخ و مسخ نیز جايز و ممكن است، بلكه در مورد گروهى از كفار و فساق و فجار كه شقاوت نفس در آنها غالب و نيروى عقل و درايتشان ضعيف و قاصر بوده است، به وقوع پيوسته است.[4]

حسن زاده آملی نیز تقسیمی همانند کلام ملاصدرا دارد و قسم اول را تناسخ ملکی و دو قسم دیگر را تناسخ ملکوتی می نامد و تناسخ ملکی را محال و ممتنع می داند اما دو قسم دیگر را ممکن و حق می شمارد.[5]

در ابتدا نگاهی کنیم به تناسخ در ادیان دیگر تا بدانیم محل نزاع و مورد بحث کدام قسم از اقسام تناسخ می باشد.

هندوها در تبیین تناسخ بیان می دارند که برای آدمی در لحظه مرگ سه وصف است یا انسان با غلبه وصف(ست) قالب را تهی می کند که در این صورت درک پرودگار می کند و یا انسان با وصف( رج) قالب را تهی می کند  که در این صورت در بدن های قوم ظهور می کند که به طمع نتیجه کار می کنند و یا انسان در هنگام مرگ وصف( تم) در او غلبه دارد لذا در غالب حشرات و حیوانات خسیس مانند مار ظهور جدید پیدا می کند.[6]

در کتاب مقدس بودائیان نیز چنین آمده است: "سنسار( به معنای سرگردانی) که مراد از آن اقیانوس زندگانی و مرگ است یعنی دوباره زائیده شدنهای بی پایان، سنسار زنجیر تولد و مرگها است و چندان ادامه می یابد تا رهرو از آن آزاد شود و این آزادی دست نمی دهد مگر از راه شناسایی آئیین حقیقی که به نیروانه می برد".[7]

لذا متوجه می شویم «تناسخ مذهب کسانی است که معتقدند روح پس از جدایی از بدن به بدن حیوان یا انسان دیگری می‌رود تا خود را تکمیل نموده و شایسته زندگی در میان ارواح عالی در عالم قدس گردد.»[8]

و یا به تعبیر دیگر انتقال روح از بدنی به بدن دیگر در همین دنیا بدون توقف، تناسخ گفته شده و کسی که قائل به تناسخ است عالم آخرت و معاد را منکر می باشد و بهشت و جهنم را در درون همین بدنهای بشر می داند؛[9] لذا در اسلام هیچ کس قائل به این عقیده نشده است جز فرقه «تناسخیّه». آنها نیز این عقیده را از قرآن نگرفته اند.[10]

تفاوت تناسخ و معاد

بر اساس مطالب بیان شده روشن می شود که در تناسخ، یک نفس به دو یا چند بدن تعلق خواهد داشت و این انتقالات همگی در همین عالم مادی صورت می‌گیرد؛ اما در معاد، روح به بدن و جسم خود البته در جهانی دیگر تعلق می‌گیرد، به طوری که نوعی بازگشت روح به بدن در عالمی متفاوت صورت می‌گیرد و اگر از اهل ايمان باشد، وارد بهشت خواهد شد و اگر از اهل كفر باشد، داخل جهنم خواهد شد و با آتش عذاب می گردد و اين مطلب از ضروريات دين اسلام است.[11]

در قرآن مجید که منبع اصلی معارف و فرهنگ اسلام است، آیات متعدّدی وجود دارد که عقیده تناسخ را مردود می شمارد؛[12] مانند:

 (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می گوید: پروردگار ا! مرا بازگردانید؛ شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم، (ولی به او می گویند) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می گوید (و اگر باز گردد، کارش همچون گذشته است). این آیه صریحاً بازگشت به این زندگی را برای جبران گذشته، نفی می نماید. [13]

 لذا در احادیثی که از امامان معصوم (ع) به ما رسیده است این عقیده با صراحت رد شده است.

حضرت رضا (ع) در پاسخ سؤالی که مأمون از مسئله تناسخ کرد، فرموند: کسی که عقیده به تناسخ داشته باشد، ایمان به خدا ندارد، و بهشت و دوزخ را انکار می کند.[14]

نتیجه گیری:

بر اساس مطالب بیان شده، تناسخ به معنای انتقال روح به بدن دیگر در این دنیا است و در نزد برخی از ادیان مانند آئین هندو و بودا به عنوان یک اصل دینی پذیرفته شده است؛ در حالی که معاد به معنای بازگشت روح به بدن خود در آخرت و پاداش و کیفر در بهشت و جهنم است؛ در اسلام معاد بعنوان یکی از اصول دین مطرح می باشد لذا تناسخ مردود می‌باشد.

 

[1]  لسان العرب، ابن منظور، ج3، ص61   

[2] كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، العلامة الحلي، ج 1، ص 191 

[3]  مقاله تناسخ و شبهات دینی آن، محمد حسن، قدردان قراملکی، فصلنامه علمی پژوهشی اندیشه نوین دینی، ص60 / مقاله تناسخ، فاطمه، مینایی، مجله نقد و نظر، سال 1385، شماره 43و44، ص1    

[4]  ترجمه  الشواهد الربوبیة، ملاصدرا، ج1، ص341   

[5] عيون مسائل النفس، شیخ حسن، حسن زاده آملی، ج1، ص677  

[7] کتاب ذمه پده یا گفتار های بودا از کتب بوداییان که با نام راه آئیین ترجمه شده است، دفتر پنجم، ص 170  

[8] دایره المعارف قرن بیستم، فرید وجدی محمد، ج 10، ص 172

[9]  محاضرات في الالهيات، السبحاني، الشيخ جعفر، ص 417 

[10] ارتباط با ارواح: مكارم، شيرازي ناصر، ص ۵5  / دایره المعارف قرن بیستم، فرید وجدی محمد، ج 10، ص 172

[11] حق الیقین، علامه مجلسی، ج2، ص369

[12]  ارتباط با ارواح، مكارم، شيرازي ناصر، ص ۵5-۵۷   

[13] مومنون/ 99- 100«حَتَّی اذا جآءَ احَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ*لَعَلّی اعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلَّا انَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها»

[14] عيون أخبار الرضا(ع)، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 21"مَنْ قالَ بِالتَّناسُخِ فَهُوَ کافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظیمِ؛ مکذّبُ بِالْجَنَّهِ وَ النَّارِ"

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...