رفتن به مطلب

آیا اعتقاد به علم غیب اهل بیت (ع) غلو محسوب می شود؟


تقوی

ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

آیا اعتقاد به علم غیب اهل بیت (ع) غلو محسوب می شود؟

 

پاسخ اجمالی:

اعتقاد به علم غیب اهل بیت (ع) تنها در صورتی غلو محسوب می‌شود که این علم را مستقل و ذاتی بدانیم، درحالی‌که چنین دانشی مختص ذات خداوند است؛ اما اگر علم غیب اهل بیت (ع) را نوعی دانش مستفاد و وابسته به خداوند بدانیم که به‌اذن الهی به پیامبران و امامان اعطا شده، این اعتقاد از دیدگاه شیعه صحیح و مورد قبول است.

آیات و روایات اسلامی تأکید دارند که خداوند بخشی از علم غیب را به بندگان برگزیده‌اش تعلیم داده است، همان‌طور که حضرت عیسی (ع) از امور پنهان خبر می‌داد و پیامبر اکرم (ص) نیز به برخی اسرار نهان آگاه بود؛ امامان معصوم (ع) نیز در این سلسله قرار دارند و دانش آنان وابسته به اراده الهی است، نه مستقل؛ بنابراین، چنین اعتقادی غلو به‌شمار نمی‌آید، بلکه در چارچوب آموزه‌های قرآنی و حدیثی جای دارد.

پاسخ تفصیلی:

با توجه به اینکه اهل بیت (ع) کسی را که چیزهایی را به آنها نسبت دهد که خودشان در مورد خود بیان نکرده اند، غالی توصیف کرده اند؛[1] یکی از این موضوعات چالش برانگیز در فضائل اهل بیت (ع)، ثابت دانستن علم غیب برای اهل بیت (ع) است؛ در ابتدا بیان می گردد که غلو یعنی زیاده‌روی و فراتر رفتن از حد[2] و علم غیب در لغت به معنای دانستن چیزهای پنهان است[3] و در اصطلاح نیز آگاهی به امور پنهان و چیزهایی است که با حواس قابل درک نیستند.[4]

علم غیب را از جهت تعلقش به کسی که عالم به آن است، به دو نوع تقسیم کرده‌اند:

علم غیب ذاتی و مستقل: منظور از آن نوعی آگاهی از غیب است که از کس دیگری اکتساب نمی‌شود. این نوع علمِ غیب نامحدود است و تنها به خداوند اختصاص دارد و کس دیگری با او در این علم شریک نیست.[5]

آیات متعدد قرآنی این قسم از علم غیب را بیان کرده اند:

« بگو: در آسمان ها و زمین هیچ کس جز خدا غیب نمی داند، و آنان آگاهی ندارند چه زمانی برانگیخته می شوند؟»[6] و یا در آیه دیگر از زبان پیامبر (ص) نقل می کند: « اگر غیب می دانستم، یقیناً برای خود ازهر خیری فراوان و بسیار فراهم می کردم وهیچ گزند وآسیبی به من نمی رسید؛ من فقط برای گروهی که ایمان می آورند، بیم دهنده و مژده رسانم.»[7]

بزرگان شیعه نیز این نوع علم را مختص خداوند دانسته و گفته اند برخی غالیان و مفوضه این نوع آگاهی از غیب را به امامان معصوم (ع) نسبت داده‌اند.[8]

علم غیب مستفاد یا وابسته: نوعی آگاهی از غیب است که از سوی خداوند به برخی بندگانش اعطا شده است؛[9] همه عالمان امامیه بر این باورند که آگاهی پیامبران الهی و امامان معصوم(ع) از غیب، از همین نوع است که به اذن و تعلیم خداوند است و آنان این نحوه علم غیب را از خداوند بصورت محدود اکتساب می‌کنند.

در بعضی از آیات قرآن به این قسم اشاره شده:

« [او] دانای غیب است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی کند؛ مگر پیامبرانی را که [برای آگاه شدن از غیب] برگزیده است، پس نگهبانانی [برای محافظت از آنان] از پیش رو و پشت سرشان می گمارد»[10] [او] دانای غیب است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی کند؛ مگر پیامبرانی را که [برای آگاه شدن از غیب] برگزیده است.

و براساس آیه « و شما را از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید خبر می دهم؛»[11]  توانایی بر خبردادن از اسرار نهانی مردم از سوی حضرت عیسی و آگاه‌بودن وی به اسرار غیبی یکی از معجزه‌ها و نشانه‌های حقانیت وی برای قوم خودش بوده است.

علم غیب در روایات

در روایات صادر شده از اهل بیت (ع) نیز به این دو قسم از علم غیب اشاره شده است:

یکی علمی که فقط خدا از آن آگاه است و دیگری علمی که خداوند آن را به فرشتگان و سپس به پیامبر (ص) و اهل بیتش (ع) آموخته است.

اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت: شنیدم امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمود: «خداوند دو نوع علم دارد؛ علمی که آن را به خود مختص کرده و هیچ پیامبری از پیامبرانش و هیچ فرشته‌ای از فرشتگانش را بر آن آگاه نساخته است؛ و آن همان است که خداوند متعال فرموده: «همانا علم ساعت نزد خداست و او باران را نازل می‌کند و می‌داند که در رحم‌ها چیست و هیچ‌کس نمی‌داند که فردا چه به دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند که در کدام سرزمین می‌میرد»[12] و علمی دیگر دارد که فرشتگانش را بر آن آگاه کرده است، پس هر آنچه فرشتگانش بر آن آگاه شده‌اند، محمد و آل او نیز بر آن آگاه شده‌اند و هر آنچه محمد و آل او بر آن آگاه شده‌اند، بزرگ و کوچک ما بر آن آگاه شده‌اند تا زمانی که قیامت برپا شود.»[13]

و یا در روایتی دیگر؛ ابی بصیر، از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «خداوند دو نوع علم دارد؛ علمی که جز او کسی آن را نمی‌داند، و علمی که به فرشتگان و رسولانش آموخته است؛ پس هر آنچه را که به فرشتگان و رسولانش آموخته، ما (اهل بیت) آن را می‌دانیم.»[14]

و یا هنگامی که امیرالمومنین از اتفاقات آینده خبر می داد يكى از اصحاب امام گفت: يا اميرالمؤمنين به شما علم غيب عنايت شده؛ امام خنديد و به آن مرد كه از طايفه كلب بود فرمود: اى برادر كلبى، اين علم غيب نيست، علمى است كه از پيامبر فراگرفته ام. علم غيب علم به قيامت است و به امورى كه خداوند سبحان در كتاب خود بر شمرده: «خداوند است كه علم قيامت نزد اوست، و اوست كه باران نازل مى كند، و آنچه را در ارحام است مى داند، و كسى نمى داند آنچه را كه فردا خواهد اندوخت، و كسى نمى داند در چه سرزمينى خواهد مرد...».[15] خداوند سبحان است كه آنچه را در رحم هاست مى داند: پسر يا دختر، زشت يا زيبا، سخى يا بخيل، سعيد يا شقى، كسى كه هيزم جهنّم است، يا در بهشت همنشين انبياست؛ اين است علم غيب كه كسى آن را جز خدا نمى داند، و غير اينها دانشى است كه خداوند آن را به پيامبرش (ص) تعليم داده، او هم به من آموخت و از خدا برايم خواست كه در سينه ام جاى گيرد، و قفسه سينه ام آن را در خود جاى دهد.[16]

این روایات نشان می‌دهد که اهل بیت پیامبر (ع) به دانش وسیعی دسترسی داشته‌اند و در سلسله مراتب آگاهی الهی بعد از خداوند متعال قرار دارند؛ این دانش، تا زمان قیامت در اختیار اهل بیت (ع) است.

و با توجه به تعریف علم غیب (که اطلاع از امور پنهان می باشد) می توان بیان نمود که اهل بیت هم از علم غیب آگاه بوده اند البته علم آنها از طرف خداوند داده شده است و علمی مستفاد و وابسته به خداوند است.

لازم به ذکر است؛ مسأله علم غیب درباره انبیاء و اولیاء در روایات اسلامى نیز بحث گسترده اى دارد، و تمام فرق اسلامى نمونه هاى فراوانى را از علم غیب درباره پیغمبر اکرم(ص)یا ائمه و پیشوایان خود نقل کرده اند.[17]

نتیجه گیری:

با توجه به این نکته که علم غیب دو گونه است: علمی ذاتی و مستقل که مختص ذات خداوند متعال است و علمی مستفاد و وابسته که خداوند در اختیار بعضی از اولیاء خود قرار داده است؛ علم به امور پنهان برای پیامبر و اهل بیت (ع) با اذن خدا ثابت است و آنها علم و قدرت ذاتی ندارند بلکه هر چه دارند از خداست؛ آیات و روایاتی که علم غیب را از آنها نفی می‌کنند نیز ناظر به نفی علم غیب ذاتی و مستقل است؛ بنابراین، اگر منظور از علم غیب اهل بیت، دانستن امور پنهان باشد، این برای اهل بیت ثابت است و غلو نیست؛ اما اگر منظور از علم غیب، علم ذاتی و مستقل باشد، که مخصوص خداوند متعال است، این چنین نسبتی غلو محسوب می شود.

 

[1]  الکافی، الشیخ الکلینی، ج2، ص75  

[2] کتاب العین، الفرایدی، الخلیل بن احمد، ج4، ص 446  

[3] المفردات فی غریب القران، الراغب الاصفهانی، ابوالقاسم الحسین بن محمد، ص616  

[4]  الغدير، العلامة الأميني، ج 5، ص 52

[6] نمل/ 65 « قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ»

[7] اعراف/ ١٨٨ « قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»

[10] جن/26 و 27 « عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا - إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»

[11] آل عمران/49 «... وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ...»

[12] لقمان/34 « إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»

[13] بصائر الدرجات، الصفار القمی، محمد بن الحسن، ص131

[14] همان.

[15] لقمان/34 « إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»

[16] نهج البلاغة، سید رضی، خطبه 128

[17] پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج7، ص237.   

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...