کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 8 بهمن 1403 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن 1403 دیدگاه علمای شیعه در مسأله "غلو" چیست؟ در میان مباحث مربوط به باورهای مذهبی، بهویژه در تشیع، موضوع “غلو” همواره مطرح بوده است. غلو به معنای زیادهروی و خارج شدن از حدّ اعتدال در مورد جایگاه و مقام ائمه معصومین (علیهمالسلام) است. اما نکته مهم این است که این زیادهروی و غلو، دو نوع اصلی دارد: غلو در ذات و غلو در صفات. غلوّ در ذات: منظور از غلوّ در ذات آن است كه شخص يا گروه غالى، قائل به نبوّت ائمه معصومين (عليهم السلام) يا الوهيت معصومين (عليهم السلام) يا حلول و يا تناسخ و يا تفويض باشد؛ به عبارت بهتر، ذات معصومين (عليهم السلام) را از مرتبه خود بالاتر بَرَد. [1] غلوّ در صفات: منظور از «غلوّ در صفات» كه مى توانيم آن را با جَعل اصطلاح «غلوّ در فضايل» نيز معرّفى نماييم آن است كه صفات و فضايل و معجزاتى را به معصومين (عليهم السلام) نسبت دهيم كه داراى آن نبوده اند. برخلاف غلوّ در ذات، كه متكلمين و فقهاى شيعه به اتفاق، قائلِ آن را تكفير نموده اند، در مبحث غلوّ در صفات، بين آنان اختلاف واقع شده است و در واقع اين مسأله به صورت مسأله اى نسبى در آمده است.[2] بسیاری از علما و محققان شیعه، به این تمایز بهصورت مشخص نپرداختهاند. در حالی که این تفکیک، آثار بسیار مهمی در فقه، رجال (شناخت راویان حدیث) و درایه (فهم و تفسیر احادیث) دارد. در واقع، وقتی ما این دو نوع غلو را از هم جدا میکنیم، به درک دقیقتری از دیدگاه علمای شیعه در مورد غلو میرسیم. بسیاری از علمای شیعه، زمانی که از “غلو” سخن میگویند، منظورشان غلو در ذات است، نه غلو در صفات، که اغلب در تصورات رایج، با هم اشتباه میشوند. علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و علامه حلی، وقتی از غلات سخن میگفتند، بیشتر به غلو در ذات اشاره داشتند. مثلاً شیخ مفید، غلات را کسانی میداند که ائمه را به خدایی و پیامبری نسبت داده و فضائلی را به آنها دادهاند که از حدّشان فراتر است. او غلات را کافر و گمراه میداند و تأکید میکند که حضرت علی (علیهالسلام) آنها را مجازات میکرد.[3] علامه حلی نیز اعتقاد غلات را باطل میداند، زیرا معتقد است خداوند جسم نیست و نمیتواند در جسم حلول کند. او همچنین معجزات ائمه را مشابه معجزات پیامبران دیگر میداند و این را دلیل بر رد خدایی آنها میداند.[4] مرحوم شیخ صدوق(رحمه الله علیه) نیز در مورد غالیان فرموده اند: اعتقاد ما بر این است که غالیان و مفوضه نسبت به خداوند متعال کافرند و از یهود و نصارا و مجوس و قدریه و حروریه و از همه بدعتگذاران و هواپرستان گمراه، بدترند و هیچ چیزی را مانند خداوند متعال کوچک نشمرده اند.[5] علامه مجلسی(رحمه الله علیه) درباره غلو میفرمایند: دقت کنید که غلو در مورد پیامبر و امامان(علیهمالسلام) به این معناست که یا به خدایی آنها معتقد باشیم، یا آنها را شریک خدا در پرستش، خلق کردن و روزی دادن بدانیم. اعتقاد به هر یک از این موارد، نوعی الحاد، کفر و خروج از دین محسوب میشود.[6] در حالی که همۀ متکلمان و فقهای شیعه، به اتفاق، غلو در ذات را کفر دانسته و قائل به آن را تکفیر کردهاند، موضوع غلو در صفات بسیار پیچیدهتر و محل اختلاف نظر است. در واقع، مسئلۀ غلو در صفات، به امری نسبی تبدیل شده است؛ به این معنا که هر متکلمی با توجه به دیدگاه کلامی خاص خود، به حد معینی از صفات و فضایل برای معصومین (علیهمالسلام) معتقد است. از این رو، اگر متکلمی معتقد باشد که معصومین (علیهمالسلام) دارای حد خاصی از صفات و فضائل هستند، اعتقاد به تجاوز از آن حد را روا نمیشمارد و معتقد به آن را متهم به غلو میکند. در مقابل، متکلم دیگری که قائل به حد بالاتری از صفات و فضائل برای معصومین (علیهمالسلام) است، نه تنها خود را غالی نمیداند، بلکه طرف مقابل خود را متهم به تقصیر و کوتاهی در شناخت و معرفت مقام والای اهل بیت میداند و او را مقصر میشمارد. این اختلاف نظرها نشان می دهد که مرز بین تعظیم و تکریم اهل بیت و غلو، خطی نسبی است و به دیدگاه و مبانی کلامی هر فرد بستگی دارد. به عبارت دیگر، در موضوع صفات و فضایل اهل بیت، معیار قطعی و مطلقی وجود ندارد که بتوان با آن به طور قاطع مشخص کرد چه عقیده ای غلو است و چه عقیده ای تقصیر؛ بلکه این یک دامنهی وسیع است که هر فرد بر اساس میزان درک و باور خود، در جایی از آن قرار می گیرد. در نتیجه، آنچه برای یک فرد غلو به نظر می رسد، ممکن است برای دیگری عین حقیقت و معرفت به شمار رود و بالعکس. این نسبیت در برداشت از فضایل اهل بیت (علیهم السلام) نشان می دهد که موضوع غلو، فراتر از یک حکم کلامی صرف، به یک چالش معرفتی و فرهنگی تبدیل شده است. اختلاف نظر بر سر جایز بودن یا نبودن «سهو النبی (صلیاللهعلیهوآله)» یکی از بارزترین موارد اختلاف میان دو گروه فکری شیعه، یعنی مکتب قم و مکتب بغداد، بود؛ که مصداق بارزی از مسئله غلو در صفات است. شیخ صدوق (رحمةاللهعلیه)، از چهرههای برجسته مکتب قم، به نقل از استاد خود ابوجعفر محمد بن حسن بن ولید، اولین نشانه غلو را اعتقاد به نفی سهو از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و امام (علیهالسلام) میدانست.[7] از دیدگاه او، کسانی که مقام عصمت را تا جایی بالا میبرند که امکان هیچ گونه خطایی را برای معصومین (علیهمالسلام) قائل نیستند، در واقع دچار غلو شدهاند؛ در مقابل، شیخ مفید (رحمةاللهعلیه)، از بزرگان مکتب بغداد، بیان می کند که اگر نقل قول شیخ صدوق از استاد خود (رحمةالله علیه) مبنی بر غالی بودن قائلین به نفی سهو از معصومین (علیهم السلام) صحیح باشد، خود او مقصر است، حتی اگر از علمای قم باشد.[8] شیخ مفید پا را فراتر گذاشته و به برخی از معتقدات اهل قم اشاره میکند و آنها را به تقصیر در دین متهم میسازد. او میگوید با گروهی از اهل قم برخورد کرده است که ائمه (علیهمالسلام) را از مقام واقعی خود پایینتر آورده و گمان میکنند که ائمه از بسیاری از احکام دین ناآگاهند و بعد از تفکر و تدبر عمیق، علم به آن احکام پیدا میکنند. حتی برخی از آنها قائل بودند که ائمه برای بهدست آوردن حکم شریعت به رأی و ظن متوسل میشوند. شیخ مفید این دیدگاه ها را تقصیر آشکار می داند و معتقد است که این گروه از علما، در شناخت مقام و منزلت ائمه کوتاهی می کنند.[9] در نهایت، شیخ مفید معیار غلو را در نفی صفات حدوث (مخلوق بودن) از ائمه (علیهمالسلام) و نسبت دادن الوهیت و ازلیت به آنها میداند. او به جای تمرکز بر مسئله سهو یا عدم سهو، بر این نکته تأکید میکند که غلو به معنای انکار انسان و بشر بودن معصومین (علیهمالسلام) و نسبت دادن صفات الهی به آنهاست.[10] این اختلاف نظرها نشان میدهد که درک و تفسیر فضائل اهل بیت (علیهمالسلام) در طول تاریخ، همواره محل بحث و تبادل نظر بوده و هر گروه فکری، بر اساس مبانی و دیدگاههای کلامی خود، به تعریفی خاص از غلو و تقصیر دست یافته است. نتیجه گیری: بنابراین دیدگاه علماء نسبت به غلو در ذات با غلو در صفات متفاوت است؛ همۀ متکلمان و فقهای شیعه، به اتفاق، غلو در ذات را کفر دانسته و قائل به آن را تکفیر کردهاند، در حالی که موضوع غلو در صفات (زیادهروی در بیان فضائل و تواناییهای آنها) بسیار پیچیدهتر و محل اختلاف نظر است. در واقع، مسئلۀ غلو در صفات، به امری نسبی تبدیل شده است؛ به این معنا که هر متکلمی با توجه به دیدگاه کلامی خاص خود، به حد معینی از صفات و فضایل برای معصومین (علیهمالسلام) معتقد است. [1] جریان شناسی غلو(1): صفری، نعمت الله، ص: 7. https://B2n.ir/z32413 [2] همان: ص 10. https://B2n.ir/e57896 [3] تصحيح اعتقادات الإمامية: شیخ مفید، ج1، ص131 https://B2n.ir/k85892 [4] أنوار الملكوت في شرح الياقوت: علامه حلی، ج1، ص 201 https://B2n.ir/f53231 [5] الإعتقادات: شیخ صدوق، ، ج1، ص97 https://B2n.ir/k69944 [6] بحارالانوار: محمدتقی، علامه مجلسی، ج25، ص346 https://B2n.ir/y58285 [7] من لا يحضره الفقيه: شیخ صدوق، ج1، ص360 https://B2n.ir/t07081 [8] مقایسهای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری: یعقوب، جعفری، ص 30 https://B2n.ir/d47168 [9] تصحيح اعتقادات الإمامية: شیخ مفید، ج1، ص135 https://B2n.ir/m90709 [10] همان: ص 136 https://lib.eshia.ir/15141/1/13 وضعیت: پاسخدادهشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده