کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 14 آذر 1403 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر 1403 آیا اسناد هجوم به خانه حضرت زهراء(سلام الله علیها) در منابع شیعی وجود دارد؟ اسناد معتبر و متعددی در منابع شیعه در مورد هجوم به خانه فاطمه (سلام الله علیها) و شهادت ایشان وجود دارد که حاکی از مظلومیت این بانوی بزرگوار و ظلمی که به ایشان گردیده، می باشد. به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود. 1. کلام «سليم بن قيس» (متوفی 76 ق) به نقل از «سلمان فارسي»: «حضرت زهرا(عليها السلام) فرمود: اي عمر، ما را با تو چه كار است؟ جواب داد: در را باز كن و گرنه خانه تان را به آتش مي كشيم! فرمود: اي عمر، از خدا نمي ترسي كه به خانه من وارد مي شوي؟! ولي عمر ابا كرد از اين كه برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا (علیهاالسّلام) به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسولاللَّه! عمر شمشیر را در حالیکه در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد. آن حضرت صدا زد: یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار میکنند!»[1] 2. کلام محمد بن جربر بن رستم طبری (متوفی 310 ق): «سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند).»[2] ایشان در جای دیگری از کتابش نیز این ماجرا را بیان نموده.[3] 3. کلام محمد بن مسعود عیاشی (متوفی 320ق): «عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولي ابوحذيفة، قنفذ و من ( راوی)به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را كه از شاخه هاي خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند....»[4] 4. کلام محمد بن یعقوب کلینی (متوفی 329 ق): کلینی روایتی را در کافی از امام کاظم (علیه السلام) نقل می کند که امام از حضرت فاطمه (علیها السلام) بعنوان شهیده نام می برند: «اِنَّ فَاطِمَةَ (علیهاالسّلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ...» [5] 5. کلام حسين بن حمدان خصيبي (متوفی 346ق): از زبان حضرت زهرا اینگونه واقعه را نقل می کند که «سپس فرستادن قنفذ و همراه او خالد را برای انکه علی ( علیه السلام) را از خانه خارج کنند و به سقیفه ببرند برای آن بیعت زیان بار اما علی( علیه السلام) به علت اشتغالی که به وصیت رسول خدا داشت( جمع آوری قرآن) از خانه خارج نشد پس آنها هیزوم جمع کردند برای درب خانه و آتش آوردند تا خانه را بسوزانند پس چارچوب درب را گرفتم و گفتم شما را بخدا و به پدرم رسول خدا از ما دست بردارید و رهایمان کنید پس عمر شلاق را از قنفذ غلام ابوبکر گرفت و به بازوی من زد و شلاق به مانند دست بند در دست من پیجید و عمر ضربه زد به درب با پای خود و درب به من خورد در حالی که حامله بودم و با صورت بر زمین خوردم و آتش زبانه می کشید....»[6] 6. کلام محمد بن قولویه (متوفی 368 ق): «جبرئیل خطاب به رسول خدا چنین می فرماید : و امّا دخترت، به او ظلم می شود و حقّش که تو برایش قرار می دهی از روی غصب ستانده می شود و کتک می خورد در حالی که باردار است و بر او و حریم و منزلش بدون اجازه داخل می شوند و حقارت و ذلّت به او می رسد و هیچ مانعی از آن نمی یابد و به خاطر ضرب و شتمی که می بیند کودک در رحم خود را سقط می کند و بر اثر آن کتک خوردن از دنیا می رود .»[7] 7. کلام شیخ صدوق (متوفی 381 ق): «رسول خدا در مورد اتفاقات بعد از خود در مورد حضرت زهرا می فرمایند: گويا مىبينم خوارى بخانهاش راه يافته و حرمتش زير پا رفته و حقش غصب شده و از ارثش ممنوع شده و پهلويش شكسته و جنين او سقط شده و فرياد ميزند يا محمداه و جواب نشنود و استغاثه كند و كسى بدادش نرسد و هميشه پس از من غمنده و گرفتار و گريان است يك بار يادآور شود كه وحى از خانهاش بريده و بار ديگر ياد جدائى من كند و شب كه آواز مرا نشنود بهراس افتد آوازى كه من با تلاوت قرآن تهجد ميكردم و خود را خوار بيند پس از آنكه در دوران پدر عزيز بوده در اينجا خداى تعالى او را با فرشتگان مأنوس سازد.» [8] 8. کلام شیخ مفید )متوفی 413ق): «عمر گفت بلند شوید و به سوی علی برویم پس ابو بکر و عمر و عثمان و خالد بن ولید و مغیره و ابوعبیده و سالم غلام ابی حذیفه بلند شدند و من نیز همراه با انها برخواستم و حرکت کردم( راوی) گمان حضرت زهرا این بود داخل بیت نخواهند شد مگر با اجازه و اذن لذا درب را بست و قفل کرد وقتی به درب رسیدیم عمر درب را با پای خود ضربه ای زد و شکست و درب از شاخه نخل بود انها بر علی( علیه السلام) وارد شدند و در حالی که او را گرفته بودند از خانه خارج شدند پس فاطمه نیز از خانه خارج شد.»[9] ایشان در جای دیگری نیز این ماجرا را بیان نموده.[10] 9. کلام مقاتل بن عطية (متوفی 505 ق) : «بعد از انکه ابوبکر به زور و تهدید از مردم بیعت گرفت عمر قنفذ و خالد بن ولید و ابا عبیده جراح و جماعت دیگری از منافقین را به سوی خانه علی( علیه السلام ) و فاطمه فرستاد عمر هيزم را بر در خانه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ جمع کرد و آن را آتش زد و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ به طرف درب آمد که از ورود آتش به خانه جلوگيري کند، در اين هنگام عمر و همراهانش با فشار درب را باز کردند و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ بين در و ديوار ماندند. آنچنان فشار بر آن حضرت وارد شد به طوري که مسمارهاي در به سينه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ فرو رفت و از شدت فشار فرزندش را سقط نمود و فرياد مي کشيد: اي پدر جان! يا رسول اللّه! ببين بعد از تو عمر و ابوبکر با من چه کردند؟ در اين هنگام عمر به اطرافيان خود گفت: بزنيد فاطمه را! پس آن از خدا بي خبران با شلاق حبيبه رسول خدا و پاره تن او را زدند به حدّي که آثار صدمات و شلاق بر جسم مبارک آن حضرت نمايان شد.»[11] 10.کلام ابومنصور طبرسی ( قرن ششم ه ق): او ماجرای بحث و گفتگوی امام حسن مجتبی(علیه السلام) با مغیره (لعنه الله علیه) را نقل می کند که در آن تصریح به شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) شده است. «توکسی بودی که زهرا( سلام الله علیها) را مورد ضرب شتم قرار دادی و او را مجروح کردی تا انکه کودک خود را سقط کرد و این کار تو بخاطر مخالفت با رسول خدا و سرپیچی از فرمان او و هتک حرمتش بود.»[12] 11.کلام علامة حلي (متوفی 726ق) «و از جمله موارد این است که عمر خواست خانه امیر المومنین را به آتش بکشد که در آن خانه امیر المومنین و فاطمه و فرزندان آنها و جمعی از بنی هاشم بودند که با ابوبکر بیعت نکرده و با بیعت با او مخالفت کرده بودند طبری در این مورد در تاریخ خود ذکر کرده است که عمر گفت بخدا قسم یا برای بیعت خارج می شوید یا خانه را با شما به آتش می کشم.»[13] 12.کلام علامه مجلسی (متوفی 1110ق): «زماني که سردمداران حکومت، خلافت را غصب کردند و اکثر مردم با آنان بيعت کردند، به دنبال علي عليه السلام فرستادند تا براي بيعت حاضر شود آن حضرت امتناع ورزيد در اين هنگام عمر بن الخطاب (برخي را) به همراه آتش فرستاد تا آنکه خانهشان را بسوزاند و مي خواستند با اجبار وارد منزل شوند که فاطمه سلام الله عليها نزد درب خانه، مانع از ورودشان شد. پس قنفذ غلام عمر بن الخطاب، درب منزل را به شکم آن بانو زد که در اثر آن پهلويش شکست و جنينش که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم او را محسن ناميده بود، سقط شد. در اثر آن، مريض گشت و در همان مريضي، درگذشت.»[14] ایشان در کتاب بحار هم به این موضوع اشاره کرده است.[15] نتیجه گیری: با توجه به اسناد معتبر و متعددی که از منابع مختلف و معتبر شیعه آورده شد، دانسته می شود مسأله هجوم به خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یکی از مسلمات و گزارش های تاریخی معتبر نزد شیعیان می باشد. همچنانکه سید مرتضی (متوفی ۴۳۶ق) به کثرت طرق اسناد مربوط به شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) تصریح می کند. [16] شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ق) هجوم به خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را مشهور می داند و بیان می کند اختلافی بین شیعه در این موضوع نیست. [17] علامه مجلسی (متوفی 1110ق) خبر هجوم به خانه و شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را متواتر می داند. [18] [1] .«فقالت فاطمة عليها السلام : يا عمر ، ما لنا ولك ؟ فقال : افتحي الباب وإلا أحرقنا عليكم بيتكم . فقالت : يا عمر ، أما تتقي الله تدخل علي بيتي ؟ فأبي أن ينصرف . ودعا عمر بالنار فأضرمها في الباب ثم دفعه فدخل فاستقبلته فاطمة عليها السلام وصاحت: يا أبتاه يا رسول الله فرفع عمر السيف وهو في غمده فوجأ به جنبها فصرخت: يا أبتاه. فرفع السوط فضرب به ذراعها فنادت: يا رسول الله، لبئس ما خلفك أبو بكر وعمر.» كتاب سليم بن قيس: تحقيق اسماعيل انصاري، ص 150. https://lib.eshia.ir/15224/1/150 [2] «وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِيداً، وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا يَدْخُلُ عَلَيْهَا.» دلائل الإمامة: محمد بن جرير بن رستم طبرى، ص۱۳۴ https://B2n.ir/h37044 علامه مامقانی از علمای بزرگ رجال در کتاب «مرآة الكمال» این روایت را روایتی قوی می داند: «وعن دلائل الإمامة لمحمد بن جرير الطبري الامّامي مسندا بسند قويّ عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه (عليه السّلام): علامه مامقانی، عبدالله، مرآة الكمال، ج ۳، ص ۲۶۷ https://B2n.ir/e99470 [3] دلائل الإمامة: محمد بن جرير بن رستم طبرى، ص ۱۰4 https://B2n.ir/b12656 [4] . «قال عمر: قوموا بنا إليه، فقام أبو بكر، و عمر، و عثمان و خالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة، و أبو عبيدة بن الجراح، و سالم مولى أبي حذيفة، و قنفذ، و قمت معهم، فلما انتهينا إلى الباب- فرأتهم فاطمة ص أغلقت الباب في وجوههم، و هي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا بإذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره و كان من سعف ثم دخلوا فأخرجوا عليا ع ملببا......»تفسير العيّاشي: العياشي، محمد بن مسعود، ج: 2، ص: 66 https://lib.eshia.ir/12013/2/66 [5] . الكافي- ط الاسلامية: الشيخ الكليني، جلد : 1 صفحه: 458 https://lib.eshia.ir/11005/1/458 [6] «ثُمَّ يُنْفِذُونَ إِلَى دَارِنَا قُنْفُذاً وَ مَعَهُ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ لِيُخْرِجَا ابْنَ عَمِّي إِلَى سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ لِبَيْعَتِهِمُ الْخَاسِرَةِ وَ لَا يَخْرُجُ إِلَيْهِمْ مُتَشَاغِلًا بِوَصَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ).... فَجَمَعُوا الْحَطَبَ بِبَابِنَا وَ أَتَوْا بِالنَّارِ لِيُحْرِقُوا الْبَيْتَ فَأَخَذْتُ بِعِضَادَتَيِ الْبَابِ وَ قُلْتُ: نَاشَدْتُكُمُ اللَّهَ وَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ (عليه السلام) أَنْ تَكُفُّوا عَنَّا وَ تَنْصَرِفُوا فَأَخَذَ عُمَرُ السَّوْطَ مِنْ قُنْفُذٍ مَوْلَى أَبِي بَكْرٍ، فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِي فَالْتَوَى السَّوْطُ عَلَى يَدِي حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ، وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ النَّارُ تَسَعَّرُ...» الهداية الكبرى: الخصيبي، حسين بن حمدان، جلد: 1، صفحه: 178 https://lib.eshia.ir/15130/1/178 [7] «وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ يُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِي تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِيَ حَامِلٌ وَ يُدْخَلُ عَلَيْهَا وَ عَلَى حَرِيمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَيْرِ إِذْنٍ ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِي بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِكَ الضَّرْبِ » كامل الزيارات، ابن قولويه، جعفر بن محمد، ص ۳۳۲. https://B2n.ir/s72135 [8] «وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَةً … فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِينَ.» الأمالي للصدوق: ابن بابويه، محمد بن على، ص 176 https://B2n.ir/u87204 [9] . «فَقَالَ عُمَرُ قُمْ إِلَى الرَّجُلِ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ وَ ظَنَّتْ فَاطِمَةُ ع أَنَّهُ لَا تُدْخَلُ بَيْتُهَا إِلَّا بِإِذْنِهَا فَأَجَافَتِ الْبَابَ وَ أَغْلَقَتْهُ فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَى الْبَابِ ضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ فَدَخَلُوا عَلَى عَلِيٍّ ع وَ أَخْرَجُوهُ مُلَبَّبَاً فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ» الإختصاص: الشيخ المفيد ، جلد : 1 صفحه : 186 https://lib.eshia.ir/11001/1/186/ [10] المقنعة، الشیخ المفید، ج1، ص 459 https://B2n.ir/a15201 [11] «ان ابابكر بعد ما اخذ البيعة لنفسه من الناس بالارحاب و السيف و التهديد و القوة أرسل عمر و قنفذاً و خالد بن الوليد و أبا عبيدة الجراح و جماعة اخرى - من المنافقين - إلى دار علي و فاطمة و جمع عمر الحطب على باب بيت فاطمة و أحرق الباب بالنار، و لما جاءت فاطمة خلف الباب لتردّ عمر و حزبه، عَصَر عمر فاطمة بين الحائط و الباب عصرة شديدة قاسية حتى أسقطت جنينها و أنبت مسمار الباب في صدرها و صاحت فاطمة: أبتاه يا رسول الله! أنظر ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن أبي قحافة! فالتفت عمر إلى من حوله و قال: اضربوا فاطمة، فانهالت السياط على حبيبة رسول الله و بضعته حتى أدموا جسمها!» مؤتمر علماء بغداد: مقاتل بن عطية، جلد: 1، صفحه: 50. https://pdf.lib.eshia.ir/94591/1/50 [12] «وَ أَنْتَ الَّذِي ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى أَدْمَيْتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِي بَطْنِهَا اسْتِذْلَالًا مِنْكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ مُخَالَفَةً مِنْكَ لِأَمْرِهِ وَ انْتِهَاكاً لِحُرْمَتِهِ.» الاحتجاج ، ابومنصور الطبرسی، ج1، ص278 https://B2n.ir/k79613 [13] . «و منها أنه طلب هو و عمر إحراق بيت أمير المؤمنين ع و فيه أمير المؤمنين ع و فاطمة و ابناهما و جماعة من بني هاشم لأجل ترك مبايعة أبي بكر. ذَكَرَ الطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ قَالَ: أَتَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْزِلَ عَلِيٍّ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ لِلْبَيْعَةِ.» نهج الحق وكشف الصدق: العلامة الحلي ج: 1 ص: 271 https://lib.eshia.ir/70773/1/271 [14] «أنهم لما غصبوا الخلافة و بايعهم أكثر الناس بعثوا إلى أمير المؤمنين عليه السلام ليحضر للبيعة، فأبى فبعث عمر بنار ليحرق على أهل البيت بيتهم و أرادوا الدخول عليه قهرا، فمنعتهم فاطمة عند الباب فضرب قنفذ غلام عمر الباب على بطن فاطمة عليها السلام فكسر جنبيها و أسقطت لذلك جنينا كان سماه رسول الله صلى الله عليه و آله محسنا، فمرضت لذلك و توفيت صلوات الله عليها في ذلك المرض.» مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول - العلامة المجلسي ج5 ص 318 https://B2n.ir/h76215 [15] بحار الأنوار - العلامة المجلسي ج82 ص 264 https://B2n.ir/f77748 [16] الشافي في الإمامة، شريف مرتضى، ج ۳، ص ۲۴۱ https://B2n.ir/u11391 [17] تلخيص الشافي، شيخ طوسى، ج۳، ص۱۵۶ https://B2n.ir/x63095 [18] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، العلامة المجلسي، ج5، ص318 https://B2n.ir/z93047 وضعیت: تأییدشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده