رفتن به مطلب

چرا حضرت علی(علیه‌السلام) در جریان اهانت به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و آتش زدن درب خانه اقدامی نکردند؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

چرا حضرت علی(ع) در جریان اهانت به حضرت فاطمه (س) و آتش زدن درب خانه اقدامی نکردند؟

 

پاسخ اجمالی:

پاسخ اجمالی: بر اساس روایات شیعه، امیرالمؤمنین (ع) به دلیل فرمان صریح پیامبر اکرم (ص) موظف به صبر در برابر سختی‌ها و هتک حرمت‌ها بودند؛ این دستور، با هدف حفظ وحدت مسلمانان و جلوگیری از تفرقه و درگیری داخلی صادر شده بود؛ حضرت علی (ع) در برابر تعرض به حضرت زهرا (س) واکنش نشان دادند، اما با توجه به مصالح مهم‌تر، از مقابله مستقیم خودداری کردند؛ ایشان صبر را راهی برای حفظ دین نوپای اسلام و جلوگیری از فرصت‌طلبی دشمنان دانستند.

پاسخ تفصیلی:

در ابتدا لازم به ذکر است که در طول تاریخ اسلام موارد مشابه این واقعه بسیار اتفاق افتاده که بخاطر وجود مصالحی افراد مجبور به سکوت شدند و این عدم واکنش و سکوت مختص به جریان امیر المومنین نبوده است؛ همچنانکه در جریان مسلمان شدن خانواده عمار نقل شده است که مادر عمار و پدرش زیر شکنجه به شهادت رسیدن و این در حالی بود که رسول خدا (ص)، منظره شکنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مکه می‌دید و می‌فرمود: ‌ای خاندان یاسر! صبور باشید که وعده‌گاه شما بهشت است.[1]

حتی در واقعه شورش بر علیه عثمان آمده است که سُودَانُ بْنُ حُمْرَانَ خود را به عثمان رساند و ضربه ای زد که موجب قطع انگشت زن عثمان شد و نسبت به همسر عثمان رفتار ناشایستی انجام داد؛[2] در گزارشی دیگر راوی می گوید؛ من از کسانی بودم که در روز حمله به خانه عثمان داخل خانه او شدم؛ هنگامی که نزدیک او شدم زنش از اندرون بیرون آمد؛ من همسرش را سیلی زدم عثمان نگریست و نفرین کرد.[3]

آیا می توان گفت: چرا عثمان از زنش دفاع نکرد، چرا هیچ واکنشی از خود نشان نداد و حاضر شد که ببیند افرادی به همسر او اهانت کرده و متعرض همسر او شوند!

نکته دیگری که لازم به بیان است؛ امیرمؤمنان (ع) در مرحله اول و زمانی که آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واکنش نشان داد و با عمر برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایی که مامور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا (ص) صبر پیشه کرد؛ در حقیقت با این کار می‌خواست به آن‌ها بفهماند که اگر مامور به شکیبائی نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسی جرات نمی‌کرد که این فکر را حتی از مخیله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع دستورات الهی بود.

آلوسی مفسر بزرگ اهل سنت روایتی را از منابع شیعه[4] نقل می کند و ماجرا را شرح می دهد: عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه(س) به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه زد؛ (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید.[5]

حضرت علی(ع) با وجود سختی‌های فراوانی که در جریان این اتفاق بر ایشان گذشت، به دلیل دستوری که از سوی رسول الله(ص) مبنی بر صبر دریافت کرده بودند، این مصائب را تحمل کردند؛ سید رضی‌ در کتاب شریف "خصائص‌الائمه" به این موضوع اشاره کرده و نوشته است که رسول الله(ص) به امیرالمؤمنین(ع) دستور صبر داده بودند: «عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ عَلَی مَا یَنْزِلُ بِکَ منهم حَتَّی تَقْدَمُوا عَلَیَّ»؛[6] تو را به بردباری در برابر آنچه که از این گروه به تو خواهد رسید سفارش می‌کنم، صبر کن تا بر من وارد شوی.

در روایتی طولانی از سلیم بن قیس هلالی نقل شده که امیرمؤمنان(ع) به عمر فرمودند:«یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ اِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَعَلِمْتَ اَنَّکَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی»[7]. ‌ای پسر صحّاک! اگر مقدرات خداوند و پیمان و سفارش رسول خدا (ص) نبود، هر آینه می‌فهمیدی که تو قدرت ورود به خانه مرا نداری.

لذا اصلیترین دلیل در رفتار امیرالمومنین (ع)، شخصیت حضرت و فرمانپذیری کامل او از رسول الله(ص) می باشد؛ امیرالمومنین (ع) به نحو کامل به دستور خداوند در آیه «ما آتاکم الرسول فخذوه...»[8] عمل می نمود.

در روایت دیگری رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان (ع) می فرماید: هنگام از بين رفتن حق خودت و هتك حرمتت صبر كن! حضرت علی (ع) می گوید: «به خدايي كه دانه را شكافت و مردم را آفريد، شنيدم كه جبرئيل به پيامبر(ص) گفت كه يا محمد! علي را آگاه كن كه حرمتت هتك مي‌شود»؛ در ادامه حضرت علی (ع) مي‌فرمايد: «من نیز قبول كردم و راضي شدم، هر چند حرمتم هتك شود و سنت‌ها معطل ماند.....»[9]

لازم به ذکر است که علت پیمان و سفارش به صبر رسول خدا (ص) مصالحی بود که در کلام خود امیرالمومنین با عبارتی دیگر بیان شده:

آنجا که حضرت میفرماید: دیدم که صبر بر این کار، بهتر از تفرقه‌آفرینی در میان مسلمانان و ریخته شدن خون ایشان است و این در حالی است که مردم به تازگی مسلمان شده اند و دین نوپای اسلام همانند مشکی است که هرگونه بی توجهی به آن میتواند موجب فساد آن شود و کمترین قدرتی میتواند آن را به نابودی بکشاند؛[10] این سخنان امام به این معنا بود که هرگونه درگیری داخلی در مرکز خلافت اسلامی می توانست جان اهل بیت پیامبر را به خطر بیندازد[11] و فرصت را در اختیار دشمنان اسلام و منافقان قرار دهد تا به راحتی نهال نوپای اسلام را از ریشه بخشکانند؛ مخصوصا در شرایطی که خطر حمله پادشاه روم که هم مرز با کشور اسلامی بود، وجود داشت و چندین بار بین سپاه روم و سپاه اسلام هم جنگ در گرفته بود.

در نتیجه بر اساس روایات شیعه، دلیل اصلی صبر حضرت علی (ع) در برابر این حادثه، دستور صریح پیامبر اکرم (ص) بوده است که ایشان را به صبر در برابر سختی‌ها و هتک حرمت ها توصیه فرموده‌اند؛ این دستور حضرت نیز به جهت حفظ وحدت مسلمانان و جلوگیری از درگیری‌های داخلی بوده است.

 

[1] انساب الاشراف، البلاذري، ج ،1  ص 158   -  الإصابة في تمييز الصحابة، العسقلاني، ابن حجر، ج 8، ص 190

[2] تاريخ الطبري تاريخ الرسل والملوك، الطبري، أبو جعفر، ج4،  ص391   - الکامل فی التاریخ، ابن الاثیر، عز الدین، ج۲، ص۵۴۴ -  البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج۷، ص۲۱۰

[4] کتاب سلیم بن قیس هلالی، الهلالی، سلیم بن قیس، ص387   

[5] تفسير روح المعاني، الألوسي، شهاب الدين، ج2،  ص 120   

[6] خصائص الائمة، السید شریف الرضی، ج1، ص73    

[7] کتاب سلیم بن قیس هلالی، الهلالی، سلیم بن قیس، ص387   

[8] حشر/7 « مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ ۚ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»

[9] الكافي، الشيخ الكليني، ج1،  ص 282     

[10] شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 308   

[11] همچنانکه حضرت فرمودند: پس در كار خويش انديشه كرده، ديدم در آن هنگام به‌غير از اهل بيت خود و بنى‌هاشم ياورى ندارم و ايشان هم نمى‏‌توانستند با آن همه مخالفين ستيزه كنند، لذا راضى نشدم كه آن‌ها كشته شوند. «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي فَضَنِنْتُ‏ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَم‏» نهج البلاغة، السيد الشريف الرضي، خطبه:26، ج 1، ص 68   

وضعیت: تأییدشده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...