رفتن به مطلب

چرا حضرت علی(علیه‌السلام) در جریان اهانت به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و آتش زدن درب خانه اقدامی نکردند؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

چرا حضرت علی(علیه‌السلام) در جریان اهانت به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و آتش زدن درب خانه اقدامی نکردند؟

 

در ابتدا لازم به ذکر است که در طول تاریخ اسلام موارد مشابه این واقعه بسیار اتفاق افتاده که بخاطر وجود مصالحی افراد مجبور به سکوت شدند و این عدم واکنش و سکوت مختص به جریان امیر المومنین نبوده است. همچنانکه در جریان مسلمان شدن خانواده عمار نقل شده است که مادر عمار و پدرش زیر شکنجه به شهادت رسیدن و این در حالی بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، منظره شکنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مکه می‌دید و می‌فرمود: ‌ای خاندان یاسر! صبور باشید که وعده‌گاه شما بهشت است.[1]

حتی در واقعه شورش بر علیه عثمان آمده است که سُودَانُ بْنُ حُمْرَانَ خود را به عثمان رساند و ضربه ای زد که موجب قطع انگشت زن عثمان شد و نسبت به همسر عثمان رفتار ناشایستی انجام داد.[2] در گزارشی دیگر راوی می گوید؛ من از کسانی بودم که در روز حمله به خانه عثمان داخل خانه او شدم. هنگامی که نزدیک او شدم زنش از اندرون بیرون آمد. من همسرش را سیلی زدم عثمان نگریست و نفرین کرد.[3]

آیا می توان گفت: چرا عثمان از زنش دفاع نکرد، چرا هیچ واکنشی از خود نشان نداد و حاضر شد که ببیند افرادی به همسر او اهانت کرده و متعرض همسر او شوند!

نکته دیگری که لازم به بیان است؛ امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در مرحله اول و زمانی که آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واکنش نشان داد و با عمر برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایی که مامور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صبر پیشه کرد. در حقیقت با این کار می‌خواست به آن‌ها بفهماند که اگر مامور به شکیبائی نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسی جرات نمی‌کرد که این فکر را حتی از مخیله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع دستورات الهی بود.

آلوسی مفسر بزرگ اهل سنت روایتی را از منابع شیعه[4] نقل می کند و ماجرا را شرح می دهد: عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه(سلام‌الله‌علیها) به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه زد. (با مشاهده این ماجرا) علی (علیه‌السّلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید.[5]

حضرت علی(علیه‌السلام) با وجود سختی‌های فراوانی که در جریان این اتفاق بر ایشان گذشت، به دلیل دستوری که از سوی رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مبنی بر صبر دریافت کرده بودند، این مصائب را تحمل کردند؛ سید رضی‌ در کتاب شریف "خصائص‌الائمه" به این موضوع اشاره کرده و نوشته است که رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) دستور صبر داده بودند: «عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ عَلَی مَا یَنْزِلُ بِکَ منهم حَتَّی تَقْدَمُوا عَلَیَّ».[6] تو را به بردباری در برابر آنچه که از این گروه به تو خواهد رسید سفارش می‌کنم، صبر کن تا بر من وارد شوی.

در روایتی طولانی از سلیم بن قیس هلالی نقل شده که امیرمؤمنان(علیه‌السلام) به عمر فرمودند:«یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ اِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَعَلِمْتَ اَنَّکَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی»[7]. ‌ای پسر صحّاک! اگر مقدرات خداوند و پیمان و سفارش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نبود، هر آینه می‌فهمیدی که تو قدرت ورود به خانه مرا نداری.

لذا اصلیترین دلیل در رفتار امیرالمومنین (علیه‌السلام)، شخصیت حضرت و فرمانپذیری کامل او از رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می باشد. امیرالمومنین (علیه‌السلام) به نحو کامل به دستور خداوند در آیه «ما آتاکم الرسول فخذوه...»[8]عمل می نمود.

در روایت دیگری رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می فرماید: هنگام از بين رفتن حق خودت و هتك حرمتت صبر كن! حضرت علی (عليه السلام) می گوید: «به خدايي كه دانه را شكافت و مردم را آفريد، شنيدم كه جبرئيل به پيامبر(صلي الله عليه و آله) گفت كه يا محمد! علي را آگاه كن كه حرمتت هتك مي‌شود». در ادامه حضرت علی (عليه السلام) مي‌فرمايد: «من نیز قبول كردم و راضي شدم، هر چند حرمتم هتك شود و سنت‌ها معطل ماند.....»[9]

لازم به ذکر است که علت پیمان و سفارش به صبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصالحی بود که در کلام خود امیرالمومنین با عبارتی دیگر بیان شده:

آنجا که حضرت میفرماید: دیدم که صبر بر این کار، بهتر از تفرقه‌آفرینی در میان مسلمانان و ریخته شدن خون ایشان است و این در حالی است که مردم به تازگی مسلمان شده اند و دین نوپای اسلام همانند مشکی است که هرگونه بی توجهی به آن میتواند موجب فساد آن شود و کمترین قدرتی میتواند آن را به نابودی بکشاند.[10] این سخنان امام به این معنا بود که هرگونه درگیری داخلی در مرکز خلافت اسلامی می توانست جان اهل بیت پیامبر را به خطر بیندازد[11] و فرصت را در اختیار دشمنان اسلام و منافقان قرار دهد تا به راحتی نهال نوپای اسلام را از ریشه بخشکانند. مخصوصا در شرایطی که خطر حمله پادشاه روم که هم مرز با کشور اسلامی بود، وجود داشت و چندین بار بین سپاه روم و سپاه اسلام هم جنگ در گرفته بود.

در نتیجه بر اساس روایات شیعه، دلیل اصلی صبر حضرت علی (ع) در برابر این حادثه، دستور صریح پیامبر اکرم (ص) بوده است که ایشان را به صبر در برابر سختی‌ها و هتک حرمت ها توصیه فرموده‌اند. این دستور حضرت نیز به جهت حفظ وحدت مسلمانان و جلوگیری از درگیری‌های داخلی بوده است.

 

[1]  انساب الاشراف للبلاذري: البلاذري    جلد : 1  صفحه : 158   https://B2n.ir/u03778 /   الإصابة في تمييز الصحابة: العسقلاني، ابن حجر، جلد: 8، صفحه : 190.     https://lib.eshia.ir/40173/8/190

[2] تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري : الطبري، أبو جعفر    جلد : 4  صفحه :391     https://lib.eshia.ir/40077/4/391  / الکامل فی التاریخ: الجزری، عز الدین بن الاثیر ابی الحسن علی بن محمد (متوفای۶۳۰ه) ، ج۲، ص۵۴۴، تحقیق عبدالله القاضی.  https://lib.eshia.ir/40048/2/544  /  البدایة والنهایة: القرشی الدمشقی، اسماعیل بن عمر بن کثیر ابو الفداء (متوفای۷۷۴ه)، ج۷، ص۲۱۰، ناشر:مکتبة المعارف - بیروت.    https://lib.eshia.ir/40019/7/210

[3]  كرامات الأولياء - من شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة : اللالكائي    جلد : 9  صفحه : 132 

 https://B2n.ir/x87277   

[4] . کتاب سلیم بن قیس هلالی: الهلالی، سلیم بن قیس، ص387    https://B2n.ir/h83079  

[5] تفسير روح المعاني - ط دار العلمية: الألوسي، شهاب الدين    جلد : 2  صفحه : 120    https://b2n.ir/s22456 

[6] خصائص الائمة، السید شریف الرضی، ج1، ص73     https://B2n.ir/g87199

[7] کتاب سلیم بن قیس هلالی: الهلالی، سلیم بن قیس، ص387    https://B2n.ir/h83079  

[8] حشر، 7   https://B2n.ir/b97609

[9] الكافي- ط الاسلامية: الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 282      https://b2n.ir/h32988 

[10] شرح نهج البلاغة: ابن ابي الحديد، جلد : 1، صفحه : 308    https://lib.eshia.ir/15335/1/308

[11]همچنانکه حضرت فرمودند: پس در كار خويش انديشه كرده، ديدم در آن هنگام به‌غير از اهل بيت خود و بنى‌هاشم ياورى ندارم و ايشان هم نمى‏‌توانستند با آن همه مخالفين ستيزه كنند، لذا راضى نشدم كه آن‌ها كشته شوند. «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي فَضَنِنْتُ‏ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَم‏» نهج البلاغة: السيد الشريف الرضي، خطبه:26، جلد: 1، صفحه: 68    https://lib.eshia.ir/10419/1/68

وضعیت: تأییدشده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...