کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 16 اسفند 1402 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند 1402 آیا وجود امام ضرورت دارد؟ در ابتدا این نکته لازم به ذکر است که مراد از ضرورت وجود امام، ضرورت وجود انسانی معصوم که بعنوان رهبر از جانب خداوند باشد و شامل تمام پیامبران و اوصیا و اهل البیت می شود لذا تمام ادله ای که برای ضرورت بعثت و وجود پیامبران مطرح شده در این بحث نیز جاری می باشد. امامت چیزی جز استمرار خط نبوت نیست و همانگونه که خداوند باید برای هدایت نوع بشر پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه انسانی را در رسیدن به کمال انسانی کمک کند و به یقین بدون آن، این هدف ناتمام خواهد ماند؛ لذا علما برای اثبات ضرورت وجود امام ادله ای را مطرح نموده اند که بعضی از آنها اشاره می شود: 1. قرآن کریم، صفبندی و تخصص هر گروه و دسته را در روز قیامت به امام آنان (کتاب، یا شخص) دانسته است «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِم»[1] طبق این آیه، ضروریست هر شخصی در دنیا امامی داشته باشد تا در قیامت با او خوانده شود و یا در آیه اولی الامر: «ای مؤمنان! از خدا اطاعت کنید و از رسول و صاحبان امر خود اطاعت کنید.»[2] امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه می فرماید: «اولى الامر» تنها ما هستیم، زیرا همه مؤمنان به اطاعت از ما (اهل بیت) تا روز قیامت امر شده است.[3] پس در ابتدا نیاز به حضور امامان است، پس از آن مردم از آنها اطاعت می کنند.[4] تفتازانی به همین دلیل اشاره می کند و می گوید اطاعت از اولی الامر، مستلزم تحقق آن است.[5] 2. در کنار ادله قرآنی، ضرورت امامت، را میتوان از برخی روایات به دست آورد: الف: یکی از ادله رواییِ اثبات ضرورت امام، حدیث ثقلین است. رسول اکرم(ص) فرمودند: «من دو شیء گرانبها در میان شما باقی میگذارم: کتاب خدای تعالی و عترتم ـ اهل بیتم ـ پس به آن دو تمسک کنید تا گمراه نشوید.[6] رسول خدا(ص) شرط عدم گمراهی را در تمسک به قرآن و عترتش بیان کرده است؛ لذا با توجه به اطلاق این سخن، ضرورت وجود امام در هر زمانی لازم خواهد بود؛ چراکه وجوب امر به تمسک، با عدم وجود عترت، امری لغو خواهد بود. ب: دلیل روایی دیگر برای اثبات ضرورت امام، احادیث مشهور «لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» است. امام صادق (ع) در حدیثی میفرمایند: "اگر زمین یک روز خالی از امام باشد، فرو میریزد"[7] بر پایه این دسته از روایات، امام، حجت خدا بر روی زمین و امان اهل زمین است و اگر لحظهای نباشد، زمین اهل خود را نابود میکند. ج: پیامبر (ص) فرمود: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است».[8] برخی از متکلمان مسلمان، این حدیث را دلیل بر وجوب امامت تفسیر کرده اند، زیرا بر اساس این حدیث، شناخت امام در هر زمان یک وظیفه شرعی و مستلزم وجود دائمی امام است.[9] 3. سیره متشرعه: برخی از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل بر وجوب وجود امام دانسته اند، زیرا از سیره مسلمانان می توان دریافت که وجوب امام را امری مسلم و تزلزل ناپذیر دانسته اند. اختلاف شیعه و سنی در واقع بر سر امامت بوده است نه اصل آن.[10] ابوعلی و ابوهاشم جبایی و برخی دیگر به اجماع اصحاب بر وجوب امامت اشاره کرده اند.[11] 4. . قاعده لطف، یکی از مهمترین ادله عقلی ضرورت وجود امام است که در بیان عالمان شیعه،[12] به تفصیل آمده است؛ همانگونه که لطف و حکمت خدا ایجاب میکند، وسایل رشد وجودی انسان با فرستادن پیامبران و اسباب رسیدن به سعادت واقعی وی را با برنامه و قانون فراهم سازد، همین لطف و حکمت او اقتضا میکند، پس از پیامبر اسلام (ص) نیز رهبرانی جهت تفسیر و تبیین صحیح قوانین الهی و هدایت انسانها و رساندن آنها به آن هدف والا از طرف خداوند توسط پیامبرش معیّن شود، تا مردم را از انحراف و گمراهی بازدارند و به حق هدایت کنند. متکلمانی چون ابن میثم بحرانی، سدیدالدین الحمصی، نصیرالدین طوسی و دیگران با توجه به اصل مذکور، برای امامت و وجوب آن، توضیحات مختلفی داشته اند.[13] در نتیجه شیعه اثنی عشری دو نوع هدف را برای وجود امام بیان کرده است. قسم اول همان اهداف و فواید عملی است که اهل سنت هم ذکر کرده اند. بر این اساس، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، برقراری عدالت اجتماعی، احکام اسلامی به ویژه احکام جمعی و اجرای مجازات های دینی از اهداف امامت ذکر شده است. اما حوزه دیگری که مهمترین اهداف امامت را در بر می گیرد عبارتند از: انجام درست دین، حفظ و تبیین دین. [1] اسرا-71. [2] . نساء: 59. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» [3] . الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 276 [4] . طوسی، تلخیص المحصل، ص407 [5] . تفتازانی، شرح المقاصد، ج5، ص239 [6] . شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 279 [7] . الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 179 [8] . مجلسی، بحارالأنوار، ج23، ص76-95; مسعودی، اثبات الوصیة، ج1، ص112-115; حاکم النیشابوری، المستدرک، ج1، ص150،204; ابن حنبل، مسند، ج12، ص277، ج13، ص188; ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج9، ص125. [9] . تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5، ص 239; ابوحنیفه، شرح الفقه الاکبر، ص 179; شیخ طوسی، تلخیص المحصل، ص407 [10] . سید الشریف، شرح المواقف، ج 8، ص 346; تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص110; شهرستانی، نهایه الاقدام، ص479 [11] . قاضی عبد الجابر، المغنی، ج 1، ص 47 [12] . الألفین، ص۱۳؛ أنوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۱۰، الباب الحادی عشر، ص۱۰؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۴۷؛ الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص۸؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۲۲؛ دلائل الصدق، ج۴، ص۲۵۳؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۲؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۴۶: النکت الاعتقادیة، ص۴۵؛ اللوامع الالهیه، ص۳۲۶؛ المنقذ من التقلید، ص۲۹۷؛ کشف المراد، تعلیقه آیتالله سبحانی، ص۱۰۶؛ کفایةالموحدین، ج۱، ص۵۰۵. [13] . بحرانی، قواعد المرام، ص175; حلبی، تقریب المعارف، ص95; حمصی، المنقذ، ج2، ص240; حلی، کشف المراد، ص490; فاضل المقداد، ارشاد الطالبین، ص328 وضعیت: پاسخدادهشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 20 اسفند 1402 مالک کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند 1402 Is the existence of an imam necessary? Before anything else, it is important to keep in mind that the necessity of the existence of an Imam means the necessity of the existence of an infallible person as a divine leader, which includes all the Prophets, their successors, and Ahl al-Bayt. Therefore, all the arguments that have been presented for the necessity of the existence of prophets and their successors are also valid in this discussion. Imamate is the continuation of the path of prophecy, and just as God sends prophets who have the status of revelation and the status of infallibility to guide mankind, it is necessary to appoint infallible successors after the death of the prophets to guide the people. Certainly, without it, this goal will remain incomplete. Therefore, scholars have put forward some arguments to prove the necessity of the Imam's existence; some of them are mentioned: 1. The Holy Qur'an has determined the alignment and specialization of each group on the Day of Judgment to their Imam: the day of calling all people to their Imam[1]. According to this verse, it is necessary for every person in this world to have an imam so that he will be called with him on the Day of Judgment. Or in the verse of "'uwli al'amr": “O believers! Obey Allah and obey the Messenger and those in authority among you.”[2] Imam Baqir (a) says in the interpretation of this verse: We are the only ones who are the »'uwli al'amr«, because all the believers have been ordered to obey us (Ahl al-Bayt) until the Day of Resurrection.[3] So in the beginning there is a need for the presence of Imams, after that people obey them.[4] Al-Taftazani refers to this reason and says that the obedience to 'uwli al'amr necessitates its realization.[5] 2. Besides the Quranic evidence, the necessity of Imamate can also be derived from certain narrations: A. One of the narrative proofs for the necessity of an Imam is the Hadith al-Thaqalayn. The Prophet Muhammad (s) said: “I am leaving behind, two precious things among you: The Book of Allah and my progeny - my Ahl al-Bayt - so hold fast to them so you will not be led astray”[6]. The Prophet (s) stated the condition of not going astray as adherence to the Quran and his progeny; thus, considering the generality of this statement, the necessity of an Imam at all times will be required; as the obligation of holding fast, without the presence of the progeny, would be void. B. Another narrative reason for the necessity of an Imam is the famous hadith “If there were not the Hujjah, then the earth would swallow its inhabitants.” Imam Sadiq (a) said in a Hadith: “If the earth remains without an Imam for a day, it will sink.” [7] Based on these types of narrations, the Imam is the Hujjah of God on Earth and the safety of the people on Earth, and if he were absent for a moment, the Earth would destroy its inhabitants. C. The Prophet (s) said: “He who dies without knowing the Imam of his time dies the death of ignorance.”[8] Some Muslim theologians have interpreted this Hadith as evidence of the necessity of Imamate because, according to this Hadith, knowing the Imam at all times is a legal obligation and necessitates the perpetual existence of an Imam.[9] 3. The practicing community’s tradition: Some theologians have considered the tradition of Muslims as evidence of the necessity of the existence of an Imam because from the tradition of Muslims, it can be understood that the necessity of an Imam is considered an assured and indisputable matter. The difference between Shia and Sunni has actually been over the issue of Imamate, not its principle.[10] Abu Ali and Abu Hashim al-Jubba’i and others have referred to the consensus of companions on the necessity of Imamate.[11] 4. The Rule of Grace (Lutf), one of the most important rational arguments for the necessity of an Imam, has been elaborately discussed by Shia scholars[12]; just as God’s grace and wisdom require providing means of growth and existential development of humans by sending prophets and means of attaining true happiness with a plan and law, the same grace and wisdom necessitate that, after the Prophet(s), leaders appointed by God through his Prophet be established for the correct interpretation and clarification of divine laws and guidance of humans, keeping them from misguidance and leading them to truth. Theologians such as Ibn Maytham Bahrani, Sadid al-Din Himsi, Nasir al-Din al-Tusi, and others have given various explanations for the Imamate and its obligation, considering the aforementioned principle.[13] Consequently, Twelver Shia has stated two types of objectives for the existence of an Imam. The first category includes the practical goals and benefits that Sunnis have also mentioned. Accordingly, the objectives of Imamate stated are the preservation of the social system of Muslims, establishing social justice, implementing Islamic rulings, especially collective laws, and executing religious penalties. However, another realm encompasses the most important goals of Imamate; they include fulfilling the religion, its preservation, and its explication. [1] . Al-Isra: 71, " "يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ [2] . Al-Nisa: 59, " "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [3] . Usul Kafi/Kulaini/vol. 1/p. 276 [4] . Tusi, Talkhis al-muhassal, p.407 [5] . Taftazani, Sharh al-maqasid, vol.5, p.239 [6] . Sheikh Saduq, Muhammad bin Ali, Kamal al-Din wa Tamam al-Nimah, vol. 1, p. 279 [7] . Usul Kafi/Kulaini/vol. 1/p. 179 [8] . Majlisi, Bihar al-anwar, vol.23, p.76-95; Mas'udi, Ithbat al-wasiyya, vol.1, p.112-115; Hakim al-Nishaburi, al-Mustadrak, vol.1, p.150,204; Ibn Hanbal, Musnad, vol.12, p.277, vol.13, p.188; Ibn Abi l-Hadid, Sharh nahj al-balagha, vol.9, p.125 [9] . Taftazani, Sharh al-maqasid, vol.5, p.239; Abu Hanifa, Sharh al-fiqh al-akbar, p.179; Tusi, Talkhis al-muhassal, p.407 [10] . Sayyid al-Sharif, Sharh al-mawaqif, vol.8, p.346; Taftazani, Sharh al-'aqa'id al-nasafiyya, p.110; Amidi, Ghayat al-maram, p.364; Shahristani, Nihaya al-aqdam, p.479 [11] . Qadi 'Abd al-Jabbar, al-Mughni, vol.1, p.47 [12] . Albab Alhadiy Eashr, p. 10; Al-Shafi fi Al-Imamate, vol. 1, p. 47; Al-Aietimad fi Sharh Wajib Al-Aietiqad, p. 8; Al-Badayt Al-Maearif Al-Iilahiyt fi Sharh Eaqayid Al-Iimamiyt, vol. 2, p. 22; Dalai al-Saddeq, vol. 4, p. 253; Al-Maram rules in the science of al-kalam, p. 175; Kashf al-Murad in the description of abstraction of belief, p. 362. Lectures on theology, p. 346: Al-Naqt al-Itqadiyyah, p. 45; Al-Wa'am Al-Ilahiyya, p. 326; Al-Munqidh Man al-Taqlid, p. 297; Kashf al-Morad, Ayatollah Sobhani's commentary, p. 106; Kefayat al-Mohadin, vol. 1, p. 505. [13] . Bahrani, Qawa'id al-maram, p.175; Halabi, Taqrib al-ma'arif, p.95; Humsi, al-Munqidh, vol.2, p.240; Hilli, Kashf al-murad, p.490; Fadil al-Miqdad, Irshad al-talibin, p.328 وضعیت: تأییدشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده