رفتن به مطلب

تعریف امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

تعریف امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟

 

پاسخ اجمالی:

واژه «امام» در لغت به معنای پیشوا، مقتدا و سرپرست است و به کسی اطلاق می‌شود که مورد پیروی قرار می‌گیرد؛ در اصطلاح، امام به فردی گفته می‌شود که مسئولیت هدایت دینی و اجتماعی جامعه را بر عهده دارد. در گفتمان شیعه، این واژه به دوازده امام معصوم اختصاص دارد که علاوه بر ولایت بر دین و نظام اسلامی، ریاست بر جامعه و ولایت بر نظام هستی را نیز دارا هستند. همچنین، در دوران غیبت، علما به عنوان جانشینان امامان معصوم، مسئولیت هدایت مردم را بر عهده دارند.

پاسخ تفصیلی:

واژه «امام» از ریشه عربی گرفته شده و به معنای پیشوا، سرپرست و مقتدا به کار می‌رود؛[1] راغب اصفهانی در تعریف این واژه می‌نویسد: «امام کسی است که به او اقتدا می‌شود، خواه این اقتدا به یک فرد باشد—از طریق گفتار و کردار او—یا به یک کتاب یا امر دیگری؛ و این اقتدا می‌تواند در مسیر حق و صواب یا در جهت باطل و ناصواب باشد»؛[2] همچنین در «مجمع البحرین» آمده است که امام به معنای پیشوا و فردی است که از او پیروی می‌شود.[3]

در اصطلاح، امام به کسی اطلاق می‌شود که ریاست و سرپرستی دینی جامعه را بر عهده دارد و وظیفه او ترغیب مردم به حفظ مصالح دینی و دنیوی ایشان است؛ این مقام علاوه بر هدایت و رهبری، شامل بازداشتن مردم از هر امری می‌شود که به دین و دنیای آنان زیان وارد کند.[4]

واژه «امام» در قرآن کریم دوازده بار به کار رفته است و در تمامی این موارد معنای لغوی آن مورد نظر بوده است؛ شایان ذکر است که در گفتمان شیعه، اصطلاح امام به دوازده امام معصوم اطلاق می‌شود و رهبری ایشان در چند محور اساسی قابل بررسی است؛ نخست، ولایت بر دین و نظام اسلامی، که تجلی یکی از شئون انبیاء محسوب می‌شود؛[5] محور دوم، امامت به عنوان ریاست بر جامعه، نقشی که در هدایت مردم و تدبیر امور اجتماعی و سیاسی تجلی می‌یابد؛[6] سومین محور، ولایت بر نظام هستی، که به ولایت کلیه الهیه بازمی‌گردد—ولایتی برخاسته از مقام رسالت، دال بر سلطه مطلقه[7] و احاطه الهی[8].

شایان ذکر است که تمامی این ابعاد امامت منحصراً به جانشینان پیامبر اسلام اختصاص دارد؛ اما در مواردی که واژه «امام» درباره افراد دیگر به کار می‌رود—مانند امام خمینی، امام خویی و دیگر بزرگان—این کاربرد از معنای لغوی آن، یعنی ریاست، نشأت می‌گیرد؛ همین معنا پیش‌تر از سوی معصومین در حوزه دین و دنیا به علما واگذار شده است و مردم در عصر غیبت به ایشان ارجاع داده شده‌اند، به این معنا که آنان در دوران غیبت مسئولیت ریاست عامه مردم را بر عهده دارند؛[9] از این‌رو، به کار بردن واژه «امام» برای ایشان از این حیث بلا مانع تلقی می‌شود.

 

[1] لسان العرب، ابن منظور، ج12، ص24  

[2] المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ص87   « و الإِمام: المؤتمّ به، إنسانا كأن يقتدى بقوله أو فعله، أو كتابا، أو غير ذلك محقّا كان أو مبطلا، و جمعه: أئمة»

[3] مجمع البحرین، الطریحی النجفی، فخرالدین، ج6، ص10 «قوله: إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ‏ إِماماً أي يأتم بك الناس فيتبعونك و يأخذون عنك، لأن الناس‏ يَأُمُّونَ‏ أفعاله أي يقصدونها فيتبعونها»

همچنین در کتاب "العین" نیز چنین آمده است: «كل من اقتدي به، و قدم في الأمور فهو إمام». ،العین، الخلیل بن احمد الفراهیدی، ج8، ص428  

[4] قواعد العقائد، الطوسی، الخواجه نصیرالدین، ص108 «الإمامة رئاسة عامّة  دينيّة مشتملة على ترغيب عموم الناس في حفظ مصالحهم الدينيّة والدنياويّة، وزجرهم عمّا يضرّهم بحسبها»

[5]  الإحتجاج، الطبرسي، أبو منصور، ج2، ص227 /  أوائل المقالات في المذاهب والمختارات، الشيخ المفيد،  ج1، ص65

[6] دلائل الإمامة - ط مؤسسة البعث، الطبري‌ الصغير، محمد بن جرير،  ج1، ص17 

[8] ثلاث رسائل، ولاية الفقيه، الخميني، السيد مصطفى، ج1، ص19

[9] الإحتجاج، الطبرسي، أبو منصور، ج2، ص470 

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...