رفتن به مطلب

نظر علمای شیعه در مورد ولایت تکوینی چیست؟


ارسال های توصیه شده

  • کارشناس عقائد

نظر علمای شیعه در مورد ولایت تکوینی چیست؟

 

پاسخ اجمالی:

علمای شیعه به‌طور کلی ولایت تکوینی اهل‌بیت (ع) را پذیرفته‌اند و آن را به معنای قدرت تصرف در عالم هستی به اذن الهی می‌دانند؛ اگرچه ممکن است اختلافاتی در محدوده و جزئیات این ولایت وجود داشته باشد، اما اصل آن به‌عنوان یکی از عقاید ثابت و مورد اتفاق شیعه شناخته می‌شود. بزرگان شیعه مانند شیخ مفید، علامه مجلسی، آیت‌الله خوئی، امام خمینی و آیت‌الله بروجردی بر این مفهوم تأکید کرده‌اند و آن را جلوه‌ای از اراده الهی در نظام آفرینش دانسته‌اند.

 

پاسخ تفصیلی:

علمای برجسته و شناخته‌شده شیعه، همگی به ولایت تکوینی اهل‌بیت (ع) اعتقاد دارند؛ اختلافات موجود، اگر وجود داشته باشد، در محدوده و میزان این ولایت است، اما اصل پذیرش ولایت تکوینی برای اهل‌بیت (ع) به‌عنوان یک امر مسلم در میان شیعیان شناخته می‌شود؛ در ادامه، به دیدگاه برخی از علمای بزرگ شیعه از متقدمین و متأخرین اشاره می‌کنیم:

دیدگاه قدمای شیعه

قدما، از علمای بغداد و قم، ولایت تکوینی را به معنای توانایی وقوع امور خارق عادت از امام پذیرفته‌اند؛ به‌عنوان نمونه، شیخ مفید بیان می‌دارد که وقوع امور خارق عادت یا معجزه از امام واجب نیست، اما از منظر عقلی، هیچ ایرادی بر امکان وقوع آن وارد نیست؛[1] در مکتب قم، که بر روایات تأکید دارد، علمای این مکتب نیز موارد متعددی از وقوع امور خارق عادت و معجزات امامان را نقل کرده‌اند؛ این نشان‌دهنده اعتقاد آنان به قدرت امام در تحقق این امور است.

از باب نمونه: مرحوم شیخ صدوق، روایتی نقل کرده است که در آن قدرت خارق عادت اصحاب امام زمان (عج) بیان شده است.[2]

مرحوم شیخ کلینی، روایتی در مورد توانایی طی‌الارض امام جواد (ع) نقل کرده است.[3]

دیدگاه متأخرین شیعه

در میان علمای متأخر شیعه، اصل توانایی ولایت تکوینی یا تحقق امور خارق عادت برای امامان، امری پذیرفته‌شده و قطعی است؛ در اینجا به برخی از دیدگاه‌های شاخص اشاره می‌کنیم:

دیدگاه‌ها:

آیت‌الله خوئی: «ظاهراً در ولایت ایشان بر همه آفرینش شکی نیست.»[4]

علامه محمدحسین اصفهانی (کمپانی): «پیامبر (ص) و امامان (ع) بر همه امور تکوینی و تشریعی ولایت معنوی و ولایت باطنی دارند.».[5]

آیت‌الله سید محمدهادی میلانی: «منظور از ولایت تکوینی عمومی این است که انسان واسطه فیض الهی نسبت به همه ممکنات باشد. دلیل اثبات این امر، سخنان خود صاحبان ولایت است که از حد تواتر (متواتر) فراتر رفته است. آنها به دلخواه یا دروغ ادعای آن را نکرده‌اند، زیرا راستگو و معتقد هستند.»[6]

امام خمینی: «خلافت تکوینی الهی منحصر به برگزیدگان از اولیای الهی مانند پیامبران مرسل و ائمه اطهار (علیهم السلام) است.»[7]

آیت‌الله حسین بروجردی با اشاره به عبارت نورانی "عبدی اطعنی فَکن مِثلی" (بنده‌ام، مرا اطاعت کن تا مانند من باشی)، مقام ولایت الهی را این‌گونه ترسیم می‌کند:

انسان با رسیدن به عبودیت کامل، به مقام ولایت دست می‌یابد؛ مقامی که در آن، به اذن پروردگار، احاطه و تصرف در ملک و ملکوت پیدا می‌کند؛ در این جایگاه رفیع، زبانِ ولی، زبان خدا می‌شود، دستِ او، دستِ خدا و قلبِ او، جایگاه مشیت الهی، ولایت از نگاه ایشان، سلطنتِ به‌اجازه خداوند بر امور تکوین و تشریع است؛ ولایتی مطلقه که هیچ ذره‌ای از جهان، جز از مسیر آن، فیضِ وجود و بقا نمی‌گیرد؛ در حقیقت، ولی‌الله وساطتی کلی میان خالق و خلق دارد و حلقه‌ی وصل فیض الهی به همه‌ی موجودات است.[8]

به بیان دیگر، ولی‌الله آینه‌ای تمام‌نما از ذات اقدس پروردگار است که اراده‌اش، تجلی اراده‌ی حق، و تصرف‌اش، ظهور قدرت بی‌منتهای الهی در جهان هستی است.

آیت‌الله نائینی با بلندای اندیشه، ولایت نبی و اوصیای او را در دو ساحت متعالی توصیف می‌کنند: ولایت تکوینی و ولایت تشریعی؛ ولایت تکوینی، جلوه‌ای از تسخیر هستی است که کون و مکان، فرمانبردار اراده‌ی مقدس ائمه‌ی هدی(ع) به اذن پروردگار می‌شوند؛ در این نگاه ملکوتی، هر ذره‌ای از جهان، پرتویی از فیض وجود آنان است و هیچ چیز در آفرینش نیست مگر اینکه برخاسته از سببیت آن بزرگواران است؛ چرا که آنان آیینه‌ی تمام‌نمای اسماء و افعال الهی‌اند؛ سخنشان کلام حق، و کردارشان تجلی فعل خداوندی است؛ این مقام رفیع، زاده‌ی ذات نورانی معصومان است و هیچ کس را یارای رسیدن به این اوج نیست، چنان‌که هیچ کس را توان بخشیدن این مقام نیست.[9]

نتیجه‌گیری

ولایت تکوینی برای اهل‌بیت (ع)، امری مسلم و پذیرفته‌شده در میان علمای شیعه است؛ اگرچه ممکن است اختلافاتی در خصوص محدوده و جزئیات این ولایت وجود داشته باشد، اما اصل آن به‌عنوان یکی از عقاید ثابت و مورد اتفاق شیعه شناخته می‌شود.

 

[1] اوایل المقالات فی المذاهب و المختارات، الشیخ المفید، ص68 «فأما ظهور المعجزات عليهم والإعلام فإنه من الممكن الذي ليس بواجب عقلا ولا ممتنع قياسا، وقد جاءت بكونه منهم - عليهم السلام - الأخبار على التظاهر والانتشار فقطعت عليه من جهة السمع وصحيح الآثار»  

[2] کمال الدین و تمام النعمه، الشیخ الصدوق ج2،ص672 «إِنَّهُمْ لَيَفْتَقِدُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ لَيْلًا فَيُصْبِحُونَ بِمَكَّةَ وَ بَعْضُهُمْ يَسِيرُ فِي السَّحَابِ يُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ حِلْيَتِهِ وَ نَسَبِهِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّهُمْ أَعْظَمُ إِيمَاناً قَالَ الَّذِي يَسِيرُ فِي السَّحَابِ نَهَاراً»

[3] الکافی، الشیخ الکلینی، ج1، ص492، ح1  «…… فَقَالَ لِي قُمْ بِنَا فَقُمْتُ مَعَهُ فَبَيْنَا أَنَا مَعَهُ إِذَا أَنَا فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ فَقَالَ لِي تَعْرِفُ هَذَا الْمَسْجِدَ فَقُلْتُ نَعَمْ هَذَا مَسْجِدُ الْكُوفَةِ قَالَ فَصَلَّى وَ صَلَّيْتُ مَعَهُ فَبَيْنَا أَنَا مَعَهُ إِذَا أَنَا فِي مَسْجِدِ الرَّسُول ........ » 

[4] مصباح الفقاهة، الخوئی، السید ابوالقاسم، ج5، ص35  (فالظاهر أنه لاشبهة في ولايتهم على المخلوق بأجمعهم)

[5] حاشیه کتاب المکاسب، الغروی الاصفهانی، الشیخ محمد حسین، ج2، ص379  (والنبي (ص) والائمة (ع) لهم الولاية المعنوية والسلطنة الباطنية على جميع الامور التكوينية والتشريعية)

[6] محاضرات فی فقه الامامیه – کتاب البیع، السید محمد هادی المیلانی، ص32 (و معنى الولاية الكلية التكوينية: كون الشخص مجرى للفيض الإلهي بالنسبة إلى جميع الممكنات، و الدليل على ثبوتها لهم هو أقوال أصحاب الولاية أنفسهم، فيما تجاوز حدّ التواتر، و لم يدعوا جزافا أو كذبا، لأنهم صادقون مصدّقون)

[7] کتاب البیع، الخمینی، السید روح الله، ج 2، ص 644  (الخلافةُ الإلهیةُ التكوينية، وهي مختصّة بالخلَّص من أولیائه، كالأَنبياءِ المرسلين والأئمة الطاهرين ـ سلام الله عليهم)

[8] تفسیر صراط المستقیم، بروجردی، سید حسین، ج3، ص387 

وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...