کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 15 اسفند 1402 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند 1402 آیا ولایت تکوینی شرک است؟ در اسلام اصلی مهم تر و اساسی تر از «توحید» نیست. چنان که عقیده ای خطرناک تر و فاسدتر و باطل تراز "شرک" نیست: « وَ مَن یُشْرِکْ بِاللّه ِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّمآءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ»؛[1] " هرکس به خدا شرک آرد همانند آن است که از آسمان در افتد و مرغان در فضا بدنش را با منقار بربایند، یا بادی تند او را به مکان دور در افکند." در مسأله ولایت تکوینی و تشریعی و مقامات و فضایل انبیا و اولیا علیهم السلام باید کمال توجّه را به این دو موضوع داشت، تا توحید صد در صد محفوظ باشد و به حریم آن تجاوزی نگردد، و مخلوق در مرتبه خالق شناخته نشود و از افراط در عقیده به جایگاه انبیا و اولیا و ولایت آنها به نحوی که سبب شرک گردد، جلوگیری شود. از سوی دیگر، از تفریط نیز باید پرهیز گردد و به بهانه دوری از شرک، نباید فضایل و مقامات و مناصبی را که انبیا و ائمه علیهم السلام دارند، انکار نمود. تفویضی که باطل و خلاف توحید است، دو معنی دارد: اوّل اینکه: بندگان در کارهای خود مستقل و فاعل بالاستقلال باشند و قضا و قدر الهی در کار نباشد، افعال عباد از حیطه اراده و نظم عامّ الهی در عالم خلقت خارج باشد. دوم اینکه: امر خلق، رزق، اماته، احیا، شفای بیماران، برقراری نظامات و تدبیر کاینات، به حجج الهی علیهم السلام یا به غیر ایشان واگذار شده باشد که فاعل بالاستقلال در این امور باشند و خدا از تدبیر امور و افعال کناره گیری کرده و عالم را به غیر خود سپرده باشد. واضح است که تفویض به این دو معنا، خلاف براهین عقلی و ادلّه شرعی است.[2] اما قادر بودن عبد، به طور ارتباط و غیر مستقل و بإذن اللّه، بر اماته و احیا و شفای بیماران و خلق و رزق، نه به عنوان اداره امور و خلق خلایق و ترتیب دادن نظام کلّی ارزاق و برقرار داشتن سازمان کاینات؛ بلکه طبق حِکم و مصالح عارضی و ثانوی، که در داخل این سازمان مناسب می شود، شرک نیست.[3] بر این اساس خداوند با وجود انکه مالک حقیقی ولایت است[4] اما ان را به هر کس که بخواهد عطاء میکند و ان فرد نیز ولایتش جزئی از ولایت الهی میباشد همچنانکه این ولایت را به حضرت عیسی داد و حضرت عیسی به اذن و ارده الهی از گل، مرغی را خلق کرد، قران در این مورد از قول حضرت عیسی میفرماید من از گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن (نفس قدسی) بدمم تا به امر خدا مرغی گردد.[5] و با ولایت الله فرقش در این است که ولایت خداوند ذاتی خودش است و ولایت اولیاء و انبیاء غیر استقلالی و وابسطه به فیض الهی است، ولایت خداوند مطلق و نامحدود است اما ولایت انبیاء و اولیاء در قبال ولایت الهی محدود و مقید به اذن و اراده الهی است پس این ولایت تکوینی انبیاء و اولیاء در دایره کفر و شرک داخل نمی شود. [1] حج: 31. [2] «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَفْعَلُ أَفْعالَنا، ثُمَّ یُعَذِّبُنا عَلَیْها، فَقَدْ قالَ بِالْجَبْرِ. وَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللّه َ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَالرِّزْقِ إِلی حُجَجِهِ علیهم السلام ، فَقَدْ قالَ بِالتَّفْوِیضِ. وَالْقآئِلُ بِالْجَبْرِ کافِرٌ، وَالْقآئِلُ بِالتَّفْوِیضِ مُشْرِکٌ» [3] ولایت تکوینی و تشریعی/لطف الله صافی گلپایگانی/ص22-26 [4] شورى: 9. «آيا آنها غير از خدا را ولى خود برگزيدند؟! در حالى كه ولى فقط خداوند است و اوست كه مردگان را زنده مىكند و اوست كه بر هر چيزى تواناست». [5] آل عمران: 49. (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّه) وضعیت: پاسخدادهشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 20 اسفند 1402 مالک کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند 1402 Is Wilayat at-takwiniyyah "shirk"(polytheism)? In Islam, there is nothing more important and fundamental than " Tawhid" (monotheism). As there is no belief more dangerous, corrupt and false than "Shirk"(polytheism): " To consider things equal to God is like one falling from the sky who is snatched away by the birds or carried away by a strong wind to a far distant place."[1] In the matter of Wilayat at-takwiniyyah and Wilayah at-tashri’iyyah, the authorities and virtues of the Prophets and Saints, full attention should be paid to these two issues(Tawhid and Shirk). "Tawhid" should be preserved 100% and the creature is not recognized as the creator, and excessive belief in the status of prophets and saints and the expression of their guardianship in a way that causes "shirk" should be avoided. On the other hand, defect should also be avoided and one should not deny the virtues and positions held by prophets and imams under the pretext of avoiding polytheism. At-tafwiz (devolution), which is invalid and contrary to monotheism, has two meanings: First, the servants should be independent and active in their works, and there is no divine judgment and destiny, the actions of the servants should be outside the scope of the divine will and order in the world of creation. Second, the matter of creation, sustenance, rebirth, healing of the sick, planning of the universe have been left to prophet, imam or to others who are independent agents in these matters, and God has withdrawn from the planning of affairs and actions. and entrusted the world to someone else. It is clear that at-tafwiz (devolution) in these two meanings is against rational and Shariah proofs.[2] But the servant's ability, in a related and non-independent manner and by God's permission, to do such as rebirth, healing of the sick, planning of the universe, not as managing affairs and creating creatures independently, of course it is not "shirk". [3] Based on this, although God is the true owner of the wilayah, He gives it to whomever He wants, that person's wilayah is also a part of the divine wilayah, as He gave this wilayah to Jesus, and Jesus resurrected a dead person who according to nature should not be alive again, or gave life to a statue with God's permission[4]. And the difference with the Wilayat of Allah is that Allah’s authority is universal, absolute, permanent, and original while for the infallibles it’s restricted, partial and borrowed since they have received it from Allah (swt). So this guardianship of prophets and infallible imams does not enter into the circle of disbelief and polytheism. [1]. Al-Hajj: 31, ""وَمَن یُشْرِکْ بِاللّه ِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّمآءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیق [2] . Uyun Akhbar al-Reza/Vol.1/p.124, «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَفْعَلُ أَفْعالَنا، ثُمَّ یُعَذِّبُنا عَلَیْها، فَقَدْ قالَ بِالْجَبْرِ. وَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللّه َ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَالرِّزْقِ إِلی حُجَجِهِ علیهم السلام ، فَقَدْ قالَ بِالتَّفْوِیضِ. وَالْقآئِلُ بِالْجَبْرِ کافِرٌ، وَالْقآئِلُ بِالتَّفْوِیضِ مُشْرِکٌ" [3] . Wilayah at-takwiniyyah and Wilayah at-tashri’iyyah /Lotfollah Safi Golpayegani/p22-26. [4] .Al-Imran: 49, " "أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ... وضعیت: تأییدشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده