کارشناس عقائد تقوی 1 ارسال شده در 15 اسفند 1402 کارشناس عقائد اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند 1402 اقسام ولایت کدامند؟ پاسخ اجمالی: در اندیشه اسلامی، ولایت به دو دسته کلی تقسیم میشود: ولایت منفی و ولایت مثبت. ولایت منفی به سلطه شیطان و طاغوت بر انسان اشاره دارد که موجب گمراهی و خسران است. در مقابل، ولایت مثبت همان ولایت الهی است که انسان را از تاریکی به سوی نور هدایت میکند. این ولایت الهی در کلام اندیشمندان اسلامی به اقسام مختلفی تقسیم شده است. استاد مطهری آن را به ولایت عام و خاص، و سپس به ولایت دینی، اجتماعی و تکوینی تفکیک میکند. آیتالله جوادی آملی نیز سه سطح برای ولایت الهی قائل است: ولایت عام برای همه موجودات، ولایت خاص برای مؤمنان، و ولایت اخص برای انبیاء و اولیاء. مرحوم مصباح یزدی نیز ولایت را در سه جلوه میبیند: ولایت عام تکوینی، ولایت خاص تکوینی، و ولایت تشریعی. ولایت تکوینی به قدرت تصرف در عالم هستی اشاره دارد و ولایت تشریعی به حق قانونگذاری و هدایت اجتماعی از سوی خداوند که به پیامبران و امامان واگذار شده است. پاسخ تفصیلی: مفهوم ولایت در اندیشه اسلامی، یکی از بنیادیترین اصولی است که جلوههایی از ربوبیت، هدایت و رحمت الهی را در قالبهای گوناگون بر هستی و انسانها جاری میسازد؛ این مفهوم، نهتنها در عرصههای معرفتی و عرفانی، بلکه در ساختار اجتماعی و سیاسی اسلام نیز نقشآفرین است؛ متفکران برجستهای چون استاد مطهری، آیتالله جوادی آملی و مرحوم مصباح یزدی، هر یک با رویکردی خاص به تبیین اقسام ولایت پرداختهاند که در مجموع، تصویری جامع از این اصل بنیادین ارائه میدهند. استاد مطهری ولایت را به دو نوع کلی تقسیم میکند: ولاء منفی و ولاء مثبت؛ ولاء منفی به معنای ترک هرگونه وابستگی و تبعیت از غیر خداوند است، بهویژه از شیطان و طاغوت، چنانکه در کلام الهی چنین آمده است « و هر کس شیطان را به جای خدا سرپرست و یار خود گیرد، مسلماً به زیان آشکاری دچار شده است.»[1] به آن اشاره شده است. در مقابل، ولاء مثبت به پذیرش ولایت الهی اطلاق میشود که خود به دو قسم عام و خاص تقسیم میگردد. ولاء عام شامل همه مؤمنان است و ناظر به هدایت عمومی آنان، در حالیکه ولاء خاص اختصاص به پیامبران و اولیای الهی دارد و در قالبهایی چون ولایت زعامت دینی، ولایت زعامت اجتماعی (ولایت تشریعی) و ولایت تصرف در عالم هستی (ولایت تکوینی) تجلی مییابد. [2] آیتالله جوادی آملی نیز ولایت را در سه سطح معرفی میکند: ولایت عام که ناشی از ربوبیت مطلقه خداوند است و همه موجودات، از مؤمن و کافر تا شیطان، تحت آن قرار دارند؛ ولایت خاص که ویژه مؤمنان است و در صدر آیهالکرسی به آن اشاره شده؛ و ولایت اخص که مختص انبیاء و اولیای الهی است و جلوهای از رحمت خاص الهی به شمار میرود،[3] چنانکه در کلام الهی چنین آمده است «یقیناً سرپرست و یار من خدایی است که قرآن را نازل کرده و او همواره شایستگان را سرپرستی و یاری می کند.»[4] مرحوم مصباح یزدی نیز ولایت را در سه جلوه اساسی تبیین مینماید: ولایت عام تکوینی که سلطه مطلق خداوند بر همه موجودات را شامل میشود؛ ولایت خاص تکوینی که ویژه اولیای الهی است و با محبت الهی همراه بوده و به مرحلهای میرسد که اراده الهی در وجود آنان جاری میشود، چنانکه در حدیث قدسی آمده: «من گوش، چشم و دست او میشوم»؛ و ولایت تشریعی که در عرصه اجتماع معنا مییابد و بر اساس معیارهای دینی به پیامبر و امامان از سوی خداوند واگذار میشود. [5] با توجه به اقوال مطرحشده، میتوان گفت که ولایت در مرحله نخست به دو نوع منفی و مثبت تقسیم میشود. ولایت منفی، همان ولایت شیطان و طاغوت است که انسان را به ظلمت میکشاند؛ در مقابل، ولایت مثبت، ولایت الهی است که انسان را از تاریکیها به سوی نور هدایت میکند، چنانکه در کلام الهی چنین آمده است«خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنان را از تاریکی ها [ی جهل، شرک، فسق وفجور] به سوی نورِ [ایمان، اخلاق حسنه و تقوا] بیرون می برد. و کسانی که کافر شدند، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند؛ آنان اهل آتش اند و قطعاً در آنجا جاودانه اند.» [6] ولایت الهی، بهعنوان سلطنت حقیقی، بالذات برای خداوند است و به پیامبران و اولیای الهی تفویض شده است.[7] این ولایت در دو قالب اصلی تجلی مییابد: ولایت تکوینی، که به معنای قدرت تصرف در عالم هستی است، مانند خلق کردن پرنده گلی توسط حضرت عیسی (ع): «من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده می سازم و در آن می دَمم که به اراده و مشیّت خدا پرنده ای [زنده و قادر به پرواز] می شود؛ و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود می بخشم؛ و مردگان را به اِذن خدا زنده می کنم؛ و شما را از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید خبر می دهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشید این [معجزات] برای شما نشانه ای [بر صدق رسالت من] است»؛ [8]و ولایت تشریعی، که به معنای حق قانونگذاری و بیان احکام الهی است، چنانکه در کلام الهی در این باره چنین آمده است « و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار نمایند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند دانسته به گمراهی سختی افتاده است.» [9] در نهایت، شناخت اقسام ولایت، راهی است برای درک جایگاه انسان در نظام الهی و پذیرش مسئولیت بندگی؛ چرا که هر ولایتی، دعوتی است به انتخاب مسیر نور یا ظلمت، و هر انتخاب، سرنوشتی را رقم میزند. [1] . نساء/ 119 «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً» [2] ولاها و ولایتها، مطهری، مرتضی، ص15 [3] «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» [4] ولايت در قرآن، جوادی آملی، عبدالله، ص73 [5] سجاده های سلوک، مصباح یزدی، محمد تقی، ج2، ص57 [6] . بقره/ 257«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ...» [7] الإمامة و الولاية في الكتاب والسنة، خزائلی، محمدعلی، ص81 [8] . آل عمران/49«أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ...» [9] . احزاب/36«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا...» وضعیت: پاسخدادهشده توسط: تقوی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده