رفتن به مطلب

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. هفته گذشته
  2. ناظم

    غسل

    ۱) خیر، بین حرمت و بطلان تلازم وجود ندارد. ۲) نمازش باطل نیست؛ ولی کار حرامی انجام داده است. کارشناس #محمدآبادی #t_17705
  3. ناظم

    اسامی مبارکه

    سلام علیکم خیر، جزء اسماء متبرکه نمی‌باشد. کارشناس #ناظم_1 #t_17710
  4. العلم نور

    غسل

    ۱- آیا بین حرمت و ابطال تلازم است یا خیر؟ ۲- اگر کسی بعد از غسل جنابت وضو گرفت و نماز خواند. آیا نمازش باطل است یا خیر؟
  5. پویا

    اسامی مبارکه

    سلام یک سوال دیگر داشتم می خواستم بدانم آیا واژه "اسلامی" در برخی ترکیبات یا عبارات جز اسامی متبرک محسوب می شود؟ مثلا عبارت جمهوری اسلامی ایران, کشورهای اسلامی, دانشگاه آزاد اسلامی و... این ترکیبات هم اسامی متبرک حساب می شوند؟
  6. دیدگاه سایر مذاهب اسلامی درباره غلو چیست؟ مسأله غلو، یکی از مسائل چالش برانگیز در جهان اسلام می باشد؛ نظریه پردازان مذاهب اسلامی در رابطه با غلو مطالب بسیاری را متذکر شده اند که پرداختن به هریک از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد؛ اینک به بخشی از نظریه های مطرح شده در مسأله غلو از دید سایر مذاهب اسلامی می پردازیم: دیدگاه زیدیه در مورد غلو: مکتب زیدیه، همانند دیگر شاخه‌های شیعه، بر این باور است که حضرت علی به عنوان جانشین رسول خدا تعیین شده است و پس از او، امام حسن و امام حسین نیز به نص الهی به عنوان امام و وصی پیامبر خدا شناخته می‌شوند. با این حال، زیدیه پس از امام حسین، مقام وصایت و جانشینی پیامبر را از جنبه الهی و آسمانی جدا کرده و آن را به یک مقام دنیوی تبدیل کرده است. از دیدگاه زیدیه، امامان پس از امام حسین باید شخصیت‌هایی عالم، عادل، شجاع و مدیر باشند و از نسل فاطمه، با حضور فعال در عرصه سیاسی، به امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام الهی بپردازند. در این میان، زید بن علی بن حسین به عنوان شخصیت برجسته‌ای در این سلسله شناخته می‌شود. در دوره‌ای که خط فکری زیدیه بر اساس اعتقاد به امامان عالم، عادل، شجاع و مدبر بود، گروهی از غالیان زیدی به غلو پرداختند و برخی از ائمه زیدی را به عنوان مهدی و صاحب طول عمر می‌دانستند. آنها برای این امامان کراماتی بزرگ قائل بودند و حتی برخی ادعا داشتند که مقام این امامان از خود پیامبر نیز بالاتر است؛ [1] این تفکرات افراطی باعث شد تا برخی از علمای زیدیه این اعتقادات را نادرست و فراتر از حقیقت بدانند و به نگارش رساله‌هایی در رد این باورها بپردازند.[2]در نهایت باید گفت دیدگاه زیدیه نیز نسبت به غلو مانند امامیه است و غلو را تجاور از حق و حقیقت می داند که امری مضموم می باشد و در طول تاریخ، علمای زیدیه به مبارزه با آن پرداخته اند؛ هر چند که امکان دارد در مصادیق غلو اختلافاتی بین زیدیه و امامیه وجود داشته باشد. دیدگاه اسماعیلیه در مورد غلو: اسماعیلیان نیز در تعریف غلو به مانند دیگر مذاهب اسلامی آن را تجاوز از حق و حقیقت می دانند؛ از بزرگان مذهب اسماعیلیه قاضی نعمان بن محمد است که در عظمت و بزرگی او ابن خلکان گفته است؛ قاضی نعمان بن محمد به عنوان فردی بسیار دانشمند و با فضیلت شناخته می‌شد؛ او نه تنها به قرآن و تفسیر آن مسلط بود، بلکه در فقه و اختلافات فقهی نیز تخصص داشت؛ او همچنین در زمینه‌های لغت، شعر و تاریخ آگاهی گسترده‌ای داشت و در همه این زمینه‌ها با درایت و انصاف عمل می‌کرد. قاضی نعمان آثار فراوانی دربارۀ اهل بیت نوشته و کتابی با ارزش درباره فضائل آنها تألیف کرده است. همچنین او در رد عقاید مخالفین، آثاری درباره ابوحنیفه، مالک، شافعی و ابن سریج به نگارش درآورده است.[3] قاضی نعمان به صراحت بیان می‌کند که امیرالمومنین علی (علیه السلام) در برابر گروه‌هایی که در مورد او غلو می‌کردند و او را فراتر از حقیقت جلوه می‌دادند، ایستادگی می‌کرد؛ برخی از این افراد معتقد بودند که علی (علیه السلام) پیامبر است و جبرئیل به اشتباه وحی را به پیامبر اسلام نازل کرده است؛ چنین عقایدی نادرست و افراطی بودند و امیرالمومنین علی (علیه السلام) همواره با این گونه تفکرات به مقابله می‌پرداخت.[4] بر اساس آموزه‌های اسماعیلیه نیز، هرگونه غلو و تجاوز از حق در مورد اشخاص و اشیاء ناپسند شمرده می‌شود. تنها تفاوتی که در این زمینه وجود دارد، درک متفاوت از مصادیق غلو است. این تفاوت‌ها موجب شده است که برخی مذاهب، گروه‌های دیگری را به غلو متهم کنند. در واقع، اختلاف در فهم و تفسیر مصادیق غلو، منجر به تنوع و تضاد در دیدگاه‌های مذهبی شده است. دیدگاه اهل سنت در مورد غلو: در مورد دیدگاه اهل سنت باید گفت اهل سنت در درون خود به گروه های مختلفی از نظر فقهی، کلامی واعتقادی تقسیم می شوند که اینک به نحله هایی از آنها اشاره می کنیم: ابن تیمیه و اتباع متأثر از او در طول تاریخ: ابن تیمیه حرانی، مؤسس تفکر وهابیت می‌گوید: غلو به این معناست که چیزی به بیش از آنچه که مستحق آن است مدح یا ذم گردد؛[5] همچنین محمد رشید رضا نیز در تفسیر خود آورده است، غلو به معنای تجاوز از حد شرعی و افراط در آنچه که شرع مقرر داشته است، می‌باشد.[6] یکی از عواملی که نظریه‌پردازان و صاحب‌نظران وهابی و سلفی همواره شیعیان را به دلیل آن تکفیر می‌کنند، موضوع غلو است؛ این افراد با ذکر معتقدات شیعی و ارتباط دادن آن‌ها به مسأله غلو، حکم تکفیر شیعیان را صادر می‌کنند؛ برای مثال، اعتقاد به وجود علم غیب در ائمه اطهار(علیهم‌السلام) یکی از مسائلی است که با برچسب غلو، باعث تکفیر شیعیان شده است؛ آن‌ها این اعتقاد را به عنوان غلو در حق ائمه اطهار(علیهم‌السلام) می‌دانند؛ در ادامه به اظهار نظرات برخی از افراد در این باره می‌پردازیم: زرقاوی در مجموعه‌ی کلماتی که از او جمع آوری شده یکی از اتهاماتی که به شیعیان نسبت می‌دهد، اعتقاد به وجود علم غیب در ائمه‌ی اهل‌بیت می‌باشد؛[7] همچنین در جای دیگر در ضمن اینکه مدعی است عقاید فاسد شیعه را بر می‌شمارد مجددا به اعتقاد شیعه به وجود علم غیب برای علی بن ابیطالب(علیه السلام) اشاره می‌کند؛[8] مجددا همین مساله را به عنوان شاهدی برای اینکه شیعیان ائمه‌ی اهل‌بیت(علیه السلام) را مساوی با خداوند قرار داده و مقام الوهی برای ایشان قائل هستند، می‌آورد و می‌گوید این اوصاف تنها زیبنده‌ی خداوند متعال است و اتصاف آن به غیر خدا مساوی با شریک قرار دادن دیگری با خداوند است.[9] طرطوسی هم، چنین اتهاماتی را تحت عنوان یکی از مصادیق غلو شیعه، به ایشان نسبت می‌دهد و احادیث متعددی از اصول کافی را به عنوان شاهد کلام خود می‌آورد، که طی آن احادیث، شیعیان به وجود علم غیب در ائمه‌ی معصومین(علیهم السلام) اعتقاد دارند؛[10] لذا ایشان را به سبب چنین اعتقاداتی متهم به کفر و شرک نموده و می‌گوید فرق شیعیان، با غالیان شیعه در این است که آنها علنا اعتراف به خدایی اشخاصی چون علی بن ابی طالب(علیه السلام) می‌کنند، در حالی که سایر شیعیان در ضمن اعتقاد به چنین مساله‌ای آن را به ظاهر کتمان می‌کنند.[11] علمای سنتی، صوفی مسلکان از اشاعره و ماتریدیه: علمای اهل سنت که فاقد تفکرات وهابی هستند، نیز به معرفی افراد غالی پرداخته‌اند. برای مثال، شهرستانی غالی را کسی می‌داند که در حق امامش چنان غلو کند که او را از حد مخلوق بالاتر ببرد، خواه به آنها نقش خدایی بدهد یا بگوید خدا در او حلول کرده است. [12] ابولبقاء، یکی از علمای حنفی در کتاب "الکلیات"، غلو را به معنای تجاوز از حد تعریف کرده است. [13] بغوی در کتاب "شرح السنه" در تفسیر آیه «لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ» [14] می‌گوید که غلو به معنای تجاوز از اندازه و مقدار یک چیز است. [15] ملا علی قاری نیز غلو در دین را به معنای تجاوز از کتاب و سنت دانسته است. [16] طبری،[17] قسطلانی[18] و فخر رازی نیز غلو را به معنای تجاوز از حد و اندازه یک چیز یا امری معرفی کرده‌اند.[19] الوسی در تلخیص خود بر کتاب "تحفه اثناعشری" اشاره می‌کند که اولین فردی که در مورد علی بن ابی‌طالب غلو کرد، عبدالله بن سبأ بود که به امامت علی و اظهار برائت از دشمنان او قائل بود. [20] هیتمی در "صواعق المحرقه" بیان می‌کند که فطرت شیعه بر غلو و بدعت است [21]و باید گفت اهل سنت اعتقاد به عصمت امیرالمومنین و امامت او را غلو می‌دانند. با این حال، اهل سنت در بیان فضائل صحابه چنان پیش رفته‌اند که برخی ادعا کرده‌اند هیچ نقصی به آنها وارد نیست، [22]و کرامات بزرگی برای آنها بیان کرده‌اند؛ به عنوان مثال، داستانی درباره یک زن از انصار که خواب دید درخت خرما در حیاطش افتاده و پیامبر (ص) به او گفت همسرش در سفر از دنیا می‌رود، اما ابوبکر به او بشارت داد که همسرش همان شب بازمی‌گردد و در نهایت نیز همین اتفاق افتاد، و دلیل آن را اینگونه بیان کردند؛ خداوند حيا كرد كه بر زبان أبو بكر دروغ جاري شود؛ چون او صديق است.[23] در نتیجه، بر اساس دیدگاه حقیقی و علمی خود اهل سنت، شیعه را نمی توان غالی دانست زیرا دیدگاه علمای اهل سنت و سلفی وهابی ها درباره غلو همانند دیدگاه علمای شیعه است که غلو را به معنای تجاوز از حد و اندازه یک چیز یا امر می‌دانند؛ بنابراین، تجاوز از امر دین، قرآن، سنت و حق به معنای غلو است؛ چه این غلو در مورد بزرگان دین باشد یا مسائل دیگر. با این حال، اختلاف در فهم مصادیق و شناخت دقیق موضع غلو منجر به اتهام زنی برخی به شیعه شده است. [1] مقاله رسالة الزاجرة: علی، موسوی نژاد، مجله هفت آسمان، ؛ ص2 https://B2n.ir/h90665 [2] همان، ص3 [3] وفيات الأعيان: ابن خلکان، ج5، ص416، https://B2n.ir/m83880 [4] دعائم الإسلام: قاضی نعمان مغربی، ج1، ص48 https://B2n.ir/x79565 [5] اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم: ابن تیمیة، ج1، ص328 https://B2n.ir/d88292 [6] تفسیر المنار: رشید رضا، محمد، ج6، ص405 https://B2n.ir/r21172 [7] مقالات احمد فضیل نزال الخلایله، الأرشيف الجامع لكلمات و خطابات الشيخ أبي مصعب الزرقاوي: شبكة البراق الإسلامية: ج: 1، ص: 324. https://B2n.ir/f77558 - (هذا مع اعتقادهم العصمة في أئمتهم، ونسبة علم الغيب والتصرف في الكون إليهم، وغير ذلك من الشركيات التي لا يعذر أحد بجهلها) [8] همان، ج: 1، ص: 532 - (وَمِنْ جَرَائِمِهِمْ فِي جَانِبِ العَقِيدَةِ وَشَعَائِرِ الدِّينِ... أَنَّهُمْ نَشَرُوا العَقَائِدَ الفَاسِدَةَ... ثُمَّ قَالوا بِالرَّجعَةِ وَعِلمِ عَليٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ لِلغَيبِ) https://B2n.ir/b38317 [9] همان، ج: 1، ص: 587 - (وَكَذَا شَرَّكُوا الإِلَهَ الوَاحِدَ بِالعِبَادِةِ المُستَحَقَّةِ للهِ تَعَالى وَحدَهُ غَيرَهُ، مِن نَذرٍ وَ دُعَاءٍ وَتَقَرُّبٍ بِالعِبَادَةِ للأَئِمَّةِ الذِينَ اعتَبَرُوهُم مُقَدَّسِينَ وَمَعصُومِينَ. وَ لم يَقِف الأَمرُ إِلى هَذَا الحَدِّ بَل نَسَبُوا الصِّفَاتِ التِي يَتَّصِفُ بِهَا اللهُ تَعَالى، كَالرِّزقِ وّالعِلمِ بِالغَيبِ وَنَحوَ ذَلِكَ لهَؤُلاءِ الأَئِمَّةِ، فَلم يَكتَفُوا بِالإِسَاءَةِ لمَقَامِ اللهِ تَعَالى بِالرُّبُوبِيَّةِ وَالأُلُوهِيَّةِ فَحَسب). https://B2n.ir/t59284 [10] الشيعة الروافض طائفة شرك وردة: ابوبصیر الطرطوسی، ص: 32 https://B2n.ir/x30084 - طرطوسی، در ابتدای بحث عبارت خود را اینگونه آغاز می‌کند:(فقد غالى الشيعة الروافض في أئمتهم الاثنى عشر غلواً حملهم على أن يرفعوهم إلى درجة تعلو وتفوق درجة الأنبياء والرسل» و از جمله صفاتی که در رد اعتقادات شیعه نسبت به اهل‌بیت(علیهم السلام) برمی شمرد این است (...ويعلمون ما كان وما سيكون...) سپس اول عبارتی از اصول کافی می‌آورد که حاوی فضائلی برای حضرت علی(علیه السلام) است و از جمله آنها این عبارت است:(علمت المنایا و البلایا...) سپس این تعبیر را اضافه می‌کند و می‌گوید تمام عبارت این حدیث کفر اکبر است (و کل عباره من عبارات هذا الحدیث... کفر اکبر...) تعمیم این علم به سایر ائمه را نیز در ذیل حدیث دیگری از اصول کافی می‌آورد و می‌گوید:(فعلم الغیب و علم المنایا و البلایا لیس مقصورا علی علی بن ابیطالب انما هو کذلک تتصف به بقیه ائمه و الاوصیاء). [11] همان، ص: 45 - (لماذا لایقولون صراحه ان الامام هو الله... الفرق بین النصیریه الغلاه و غیرهم من الباطنیین الغلاه و بین الشیعه الروافض، ان الغلاه قالو صراحه بالوهیه و ربوبیه الائمه... بینما الشیعه و الروافض قالوها بطریقه ملتویه و علی خوف و تقیه و استحیاء...) https://B2n.ir/x30084 [12] الملل و النحل: الشهرستانی، ج1، ص173 https://B2n.ir/y07410 [13] الكليات: أبو البقاء، الكفوي، ج1، ص293 https://B2n.ir/m98457 [14] نساء: 171 https://B2n.ir/d89534 [15] شرح السنة: ابومحمد، البغوی، ج4، ص47 https://B2n.ir/j49242 [16] مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح: ملاعلی، القاری، ج1، ص322 https://B2n.ir/m08556 [17] تفسير الطبري: ابوجعفر، طبری ، ج7، ص700، https://B2n.ir/f62782 [18] إرشاد الساري لشرح صحيح البخاري: القسطلانی، ج10، ص313 https://B2n.ir/j01029 [19] تفسير الرازي = مفاتيح الغيب أو التفسير الكبير : فخر الدین، الرازی، ج12، ص411 https://B2n.ir/a20150 [20] مختصر التحفة الاثني عشرية: محمد شکری، الالوسی، ج1، ص6 https://B2n.ir/q53754 [21] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة: الهیتمی، ابن حجر، ج1، ص10 https://B2n.ir/j00893 / أسمى المطالب في سيرة أمير المؤمنين علي بن أبي طالب: علی محمد، الصلابی، ج1، ص507 https://B2n.ir/m38477 [22] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة: ابن حجر، هیتمی، ج2، 640 https://B2n.ir/x56426 [23] نزهة المجالس ومنتخب النفائس: الصفوري، ج2، ص 149 https://B2n.ir/x20566
  7. جدیدا
  8. معروفترین فرقه های غالی در اسلام کدام هستند؟ در دیدگاه علماء شیعه، غلات به دلیل ادعای الوهیت برای افراد یا ادعای نبوت برای کسانی که پیامبر نیستند(غلو در ذات)، از دایره اسلام خارج می‌شوند و نمی‌توان این فرقه ها را مسلمان دانست اگرچه آنان خود را مسلمان و یا حتی شیعه معرفی کنند. فرقه های غالی که خود را مسلمان و یا حتی شیعه می دانند، متعدد می باشند؛ به جهت اختصار به بعضی از آن ها با ذکر توضیحی اجمالی اشاره خواهد شد: فرقه راوندیه (عباسیه) رهبر آن‌ها عبد الله راوندی بود که ابتدا قائل به الوهیت منصور دوانیقی، خلیفه عباسی، و نبوت ابو مسلم خراسانی شد؛ اما پس از قتل ابو مسلم توسط منصور در سال 141 هجری قمری، به منصور شوریدند و او آنان را به اتهام زندقه در آتش سوزاند. از این فرقه، گروه‌هایی مانند «ابو مسلمیه» (قائل به امامت ابو مسلم خراسانی)، «ابو هریریه» (به سرپرستی شخصی به نام ابو هریره)، «رزامیه» (پیروان شخصی به نام رزام و قائلان به حلول خداوند در ابو مسلم)، و «هاشمیه» (طرفداران ابو هاشم عبد الله بن محمد بن حنفیه) منشعب شدند[1]. فرقۀ خرّمدینیّه خرمدینان که پیروان بابک خرّمدین بودند، از طرفداران ابو مسلم خراسانی دانسته شده اند؛ بابک خرّمدین در سال 201 ه ق بر خلیفۀ عباسی شورش کرد و در سال 223 ه ق در ایام معتصم به دست افشین ایرانی اسیر شد و پس از چندی به قتل رسید.[2] فرقه جناحیه این افراد، پیروان عبد الله بن معاویه می باشند و او را خدا و پیامبر می‌دانستند و معتقد بودند که علم در قلبش همچون گیاه رشد می‌کند و روح خداوند به او منتقل شده است؛ آن‌ها به قیامت ایمان نداشتند، دنیا را فنا ناپذیر می‌دانستند و محرمات را حلال می‌شمردند.[3] فرقه سبائیه سبائیه نام فرقه‌ایست منسوب به امامیه با رهبری عبدالله بن سبا که در سالهای ابتدایی خلافت علی بن ابی‌طالب، شکل گرفته و از طایفه غالیان محسوب می‌شود. چون علی به شهادت رسید سبائیه گفتند او کشته نشده است و به غیبت رفته و بازخواهد گشت تا جهان را پر عدل و داد کند.[4] اهل بیت (ع) او را لعن کرده اند، در روایتی امام سجاد (ع) می فرماید: « نزد من یادی از عبد الله بن سبأ شد که تمام موهای بدنم راست شد، او ادعای امری عظیم نمود ـ خداوند او را لعنت کند ـ به خدا سوگند! حضرت علی (علیه السّلام) بنده صالح خدا و برادر رسول خدا بود و به کرامت نرسید مگر به سبب اطاعت خدا و رسولش».[5] فرقه کربیّه کربیه به عنوان یاران «ابن کرب» معرفی شده اند. او معتقد بود محمد بن حنفیه ملقّب به مهدی است و این لقب را پدرش حضرت علی (علیه السّلام) به او داده است،او نمرده و نخواهد مرد و اصولا مردن او امکان پذیر نیست، لیکن هم اکنون غایب شده و مکان او معلوم نیست. او ظهور خواهد کرد و مالک زمین خواهد شد و تا رجوع او هیچ امامی نخواهد بود.[6] فرقه بزیغیّه پیروان «بزیغ بن موسی» معتقدند که جعفر بن محمد (امام جعفر صادق) خدا است و او همان کسی نیست که مردم می‌بینند، بلکه به این صورت در میان مردم ظاهر شده است. آنان باور دارند که هر آنچه در قلب‌هایشان رخ می‌دهد وحی است و اگر فردی مؤمن باشد، به او وحی می‌شود.[7] فرقه نصیریه (علویان) گروهی بودند که در زمان حیات امام علی بن محمد الهادی به امامت ایشان معتقد بودند، ولی در ادامه دچار انحراف شدند و ادعای نبوت مردی به نام «محمد بن نصیر النمیری» را نمودند. محمد بن نصیر ادعا می کرد که امام هادی علیه السلام او را بعنوان نبی مبعوث کرده است. در مورد امام هادی قائل به تناسخ بود، ادعای ربوبیت امام هادی را می کرد، ازدواج با محارم را جایز می دانست و..... [8] سایر فرقه ها مانند: کیسانیه، منظور از فرقه کیسانیه پیروان مختار بن ابی عبیده ثقفی می باشد.[9] خطّابیه، این فرقه منسوب به شخصی به نام محمد بن مقلاص اسدی کوفی اجدع زرّاد(برّاد) بزاز معروف به ابو الخطاب می باشد؛ حضرت آیت الله العظمی خوئی(رحمه الله علیه) از او با عنوان "لعنه الله" و "غال" یاد کرده است.[10]عمیریّه، که به شخصی به نام عمیر بن بیان عجلی منسوب می باشد.[11] یاران سرّی(سریه)، سرّی یکی از سران غلات در زمان امام صادق علیه السّلام است که مورد لعن حضرت قرار گرفت.[12] بشاریه(شعیریه-علیائیه)، این فرقه منسوب به بشّار شعیری است که در زمان امام صادق و امام کاظم علیهما السّلام زندگی می کرد و در سال 180 ه ق درگذشت.[13] فرقه های منحرف شده از اسلام به سبب غلو بسیار زیادند که عزیزانی که تمایل به آشنایی با همه آنها را دارند لازم است به کتابهایی که در این موضوع نوشته شده رجوع نمایند. [14] [1] غاليان : كاوشی در جريانها و برآيندها تا پايان سده سوم، صفری فروشانی، نعمت الله، ص37 https://B2n.ir/r12009 [2] همان: ص 38. https://B2n.ir/z50351 [3] مقالات الإسلامیین و إختلاف المصلین، الأشعری، ابوالحسن، ج1، ص6 https://B2n.ir/u51234 [4] فرق الشیعه،نوبختی، حسن بن موسی، ص22 https://lib.eshia.ir/10408/1/22 / در مورد عبدالله بن سبا قصه های زیادی ساخته شده: تاریخ الطبری، الطبری، ابن جریر، ج3، ص378 https://B2n.ir/j23264 [5] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي): الشيخ الطوسي، جلد: 1، صفحه: 324. https://lib.eshia.ir/14015/1/324 [6] فرق الشیعه،نوبختی، حسن بن موسی، ص27 https://lib.eshia.ir/10408/1/27 [7] مقالات الإسلامیین و إختلاف المصلین: الأشعری، ابوالحسن، ج1، ص12 https://B2n.ir/n62488 [8] الغيبة: الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 398. https://lib.eshia.ir/15084/1/398 / فرق الشیعة: نوبختی، حسن بن موسی جلد : 1 صفحه : 93 https://lib.eshia.ir/10408/1/93 / علويان سوريه از شکل گیری تا قدرت یابی: دكتر مسعود اخوان کاظمی/ سارا ويسی، فصلنامه علمی - پژوهشی شیعه شناسی، صفحات 147 تا ١٨۶، سال دهم، شماره ٣٨ ، تابستان ١٣٩١ https://www.shiitestudies.com/article_242607.html [9] فرق الشیعه،نوبختی، حسن بن موسی، ص23 https://B2n.ir/k53087 [10] معجم رجال الحدیث،ج 15، ص271 https://B2n.ir/a75924 [11] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص314 https://B2n.ir/r00953 [12] فرق الشیعه، نوبختی، حسن بن موسی، ص43 https://B2n.ir/d08613 [13]غاليان: كاوشی در جريانها و برآيندها تا پايان سده سوم، صفری فروشانی، نعمت الله، ص 111 https://B2n.ir/y99891 [14] کتابهایی مانند: فرق الشیعه: نوبختی، حسن بن موسی. https://lib.eshia.ir/10408/1/136 / مقالات الإسلامیین و إختلاف المصلین: الأشعری، ابوالحسن. https://lib.eshia.ir/71432/1/685 / غاليان: كاوشی در جريانها و برآيندها تا پايان سده سوم، صفری فروشانی، نعمت الله. https://B2n.ir/q27525
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  9. ناظم

    احکام جنابت در بانوان

    سلام علیکم در هر موردی که ایشان احتیاط واجب دارند، مکلف می‌تواند بر اساس نظر اعلم پس از ایشان عمل کند. کارشناس #ناظم_1 #t_16963
  10. ناظم

    احکام جنابت در بانوان

    سلام علیکم خیر غسل واجب نمی‌باشد؛ مگر تینکه رطوبت به‌حدی زیاد باشد که انزال صدق کند. کارشناس #ناظم_1 #t_16964
  11. Violet

    احکام جنابت در بانوان

    با توجه به این که حضرت آیت الله سیستانی می فرمایند: رطوبتی که زنان در هنگام ملاعبه یا تصوّرات شهوت‌انگیز در خود موضع احساس می‌کنند اگر زیاد باشد به حدی که صدق (انزال) کند و لباس را آلوده نماید اگر همراه با رسیدن زن به اوج لذّت جنسی و ارضای کامل (ارگاسم) هم نباشد، بنا بر احتیاط لازم نجس و موجب جنابت می‌باشد؛ با توجه به این که ایشان در این مسئله احتیاط کرده اند و فتوا نداده اند آیا می شود در این مسئله از نظر مرجع تقلید دیگری که بعد از ایشان اعلم است و در این زمینه احتیاط نکرده است تقلید کرد؟
  12. Violet

    احکام جنابت در بانوان

    سلام بر شما در مواقعی که بر اثر تصورات شهوت انگیز مایع یا رطوبتی از زن خارج می شود و لباس را آلوده می کند اما خیلی زیاد نیست، آیا غسل واجب است؟
  13. ناظم

    اسامی مبارکه

    سلام علیکم اسامی متبرک را می‌تواند در جایی که بی‌احترامی نشود دفن نماید یا به بازیافت معتبر بدهد یا اینکه در رودخانه بریزد. کارشناس #موحدی_فر #t_16333
  14. ناظم

    زکات

    سلام علیکم ما در این انجمن فقط پاسخگوی فتوای مرجع هستیم و همان طور که اشاره کردید ایشان زکات مال التجاره را با شرایطی واجب میدانند . کارشناس #ترنجیان #t_16334
  15. ناظم

    شبهه

    سلام علیکم اگر اطمینان نداشته است حکم تهمت را دارد و لازم است رفع تهمت نماید. کارشناس #موحدی_فر #t_16335
  16. پویا

    اسامی مبارکه

    سلام من تا جایی که بتوانم کاغذ هایی مثل روزنامه, تقویم و ... که بر روی آن اسامی مبارکه مثل اسم اهل بیت(ع) یا آیه قرآن نوشته شده اند را جمع می کنیم و در یک نایلون پلاستیکی قرار می دهم دلیل اینکارم هم این است که نمی خواهم یک وقت خدایی نکرده این کاغذ ها روی زمین بیوفتند و ناخواسته زیر پای اشخاص قرار بگیرند. می خواستم بدانم آیا می توانم این کاغذ ها را زیر خاک دفن کنم یا اینکه در آب رودخانه قرار بدهم یا یک گوشه ای از باغ قرار بدهم تا بعدا تجزیه بشوند؟ آیا اینکار از نظر شرعی جایز است؟
  17. 1159517

    زکات

    آیت الله سیستانی فرموده بنابر احتیاط واجب زکات مال التجاره را بدهد. من چون در این زمینه تحقیق دارم می خواستم از شما بپرسم دلیل ایشان و تحلیل فقهی ایشان چیست؟ یا کتابی را به من معرفی کنید که مشروحا زکات مال التجاره را ثابت کرده باشد.
  18. تقوی

    چگونه می‌توان با غلو مقابله کرد؟

    چگونه می‌توان با غلو مقابله کرد؟ غلو (افراط و زیاده‌روی در باورهای دینی) یکی از مشکلات مهمی است که می‌تواند موجب آسیب‌های اعتقادی و اجتماعی در جامعه شود. برای مقابله با این پدیده، توجه به آموزه‌های اسلامی، استفاده از اصول عقلانی و پیروی از سیره اهل بیت (علیهم‌السلام) راه‌حل‌های مؤثری ارائه می‌کند. در ادامه، با زبانی ساده به روش‌های مقابله با غلو پرداخته می‌شود: ۱. پیروی از سیره اهل بیت علیهم‌السلام بهترین روش‌ برای مقابله با غلو، پیروی و عمل به فرمایشات و رفتار اهل بیت علیهم‌السلام و الگو قرار دادن آنها است. همچنانکه پیامبر خدا فرمود: «هُم مَعَ الحَقِّ و الحَقُّ مَعَهُم؛[1] آنان با حق‌اند و حق با آنان است» و یا علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مِن هذِهِ الاُمَّةِ اَحَدٌ، وَ لا یُسَوَّی بِهِم مَن جَرَت نِعمَتُهُم عَلَیهِ اَبَدا: هُم اَسَاسُ الدِّینِ، وَ عِمَادُ الیَقِینِ. الَیهِم یَفِیءُ الغَالی، وَ بِهِم یُلحَقُ التَّالی؛[2] هیچ کس از این امّت را با خاندان محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمی‌توان سنجید و هرگز کسی که نعمت ائمه (علیهم‌السّلام) بر آنان جاری است را با آنان مساوی نمی‌توان دانست. آنان، پایه دین و ستون یقین‌اند. هر کس از حد در بگذرد، باید به آنان برگردد و هر که باز ماند، باید به آنان بپیوندد.» حضرت رضا (علیه‌السّلام) نیز می‌فرماید: «نَحنُ آلَ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، النَّمَطُ الاَوسَطُ الَّذی لا یُدرِکُنا الغالی و لایَسبِقُنَا التالی»[3] ما خاندان محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، بر روش میانه‌ای هستیم که غالیان، ما را درک نمی‌کنند و و اماندگان، بر ما پیشی نمی‌گیرند. امام باقر (علیه‌السّلام) به سَلَمة بن کُهیل و حَکَم بن عُیَینه می‌فرماید: «شَرِّقا و غَرِّبا؛ لَن تَجِدا عِلما صَحیحا الّا شَیئا یَخرُجُ مِن عِندِنا اهلَ البَیتِ؛[4] به شرق و غرب بروید؛ ولی از دانش صحیح، هرگز چیزی جز آنچه از نزد ما، اهل‌بیت بیرون می‌آید، در نخواهید یافت.» لذا پیروی و الگو قرار دادن امامان (علیهم‌السّلام) سبب می شود تا مؤمنان و پیروان آنان از افراط و تفریط دور شوند و بر «صراط مستقیم» گام بردارند. 2. آموزش صحیح دینی یکی از اصلی‌ترین راه‌های مقابله با غلو، آموزش اصولی و صحیح دین است. وقتی مردم درک درستی از مبانی اعتقادی و احکام دینی پیدا کنند، کمتر به افراط یا تفریط دچار می‌شوند. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: که ای مردم، کمال دین در جستجوی دانش و عمل به آن است و آگاه باشید که تحصیل علم از طلب مال واجب‌تر است؛[5] فراگیری صحیح و فهم درست از دین می‌تواند افراد را از افتادن در دام غلو باز دارد. 3. تکیه بر اعتدال و میانه‌روی قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) همواره مسلمانان را به میانه‌روی و اعتدال در اعتقادات و اعمال دعوت کرده‌اند؛ در سوره مبارکه بقره، آمده است: وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا[6]، (و بدین‌سان شما را امتی میانه قرار دادیم)؛ در توضیح این آیه، امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ما میانه‌روترین گروه هستیم همانطورکه خداوند در این آیه می‌فرماید: وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً؛ آنکه بسیار بالا رفته [از حق گذشته] باید به‌سوی ما [که وسط هستیم] بازگردد و آنکه عقب‌افتاده باید به ما برسد. [7] این تأکید بر "میانه‌روی" بهترین رویکرد برای جلوگیری از غلو است. اعتدال در اعتقادات و سبک زندگی، مسلمانان را از انحراف به سمت افراط یا تفریط دور نگه می‌دارد. 4. نقد علمی و مستدل باورها توجه به نقد علمی و تحلیل مستدل اعتقادات و باورها نیز در مقابله با غلو بسیار موثر است؛ در کتاب الفصول المختارة از شیخ مفید، بحث‌های زیادی درباره نقد عقاید افراطی و ارائه دلایل منطقی بر رد آن‌ها آورده شده است؛[8] این رویکرد به روشن شدن حقیقت و جلوگیری از گمراهی کمک می‌کند. ۵. هشدار و برحذر داشتن از غلو ائمه اطهار همواره با صراحت، مردم را از گرفتار شدن در دام غلو برحذر داشته‌اند. به عنوان نمونه، امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: "دو گروه درباره من هلاک می‌شوند: یکی دشمنانی که در کینه و دشمنی افراط کنند و دیگری دوستانی که در محبت به من زیاده‌روی کنند و از حد خارج شوند." [9] این سخنان نشان می‌دهد که حتی محبت به اهل بیت نباید از حدود اعتدال خارج شود، چرا که زیاده‌روی در محبت نیز می‌تواند آسیب‌زا باشد. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نیز آمده است که حتی از نماز خواندن پشت سر غالی نهی کرده‌اند.[10] این نهی‌ها اهمیت شناخت درست و عمل به راه میانه را دوچندان می‌کند. 6. برائت و مقابله با غالیان اهل‌بیت در موارد متعدد حتی از غالیان فاصله گرفته و به صراحت بیزاری خود را از آن‌ها اعلام کرده‌اند. امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: «اللّهُمَّ انی بَریءٌ مِنَ الغُلاةِ، کَبَراءَةِ عیسَی بنِ مَریَمَ مِنَ النّصاری. اللّهُمَّ اخْذُلْهم ابَدا و لاتَنصُرْ مِنهُم اَحَدا؛[11] بار خدایا! من از غالیان بیزارم، همان‌گونه که عیسی بن مریم از [غالیانِ] نصارا بیزار بود. بار خدایا! آنان را برای همیشه تنها و بی‌یاور گذار و احدی از آنان را یاری نرسان!» سایر امامان خاندان رسالت نیز با شدّت، از غالیان، بیزاری جسته‌اند. [12] 7. توجه به نقش دشمنان در ایجاد غلو برخی از جریان‌های انحرافی غلوآمیز، برخاسته از توطئه دشمنان برای تخریب چهره اهل‌بیت است. دشمنان دین با جعل سخنان افراطی درباره اهل‌بیت و نسبت دادن به امامان در صدد گمراه کردن مردم و دور کردن آنها از اهل‌بیت بودند. حضرت رضا (علیه‌السّلام) به صراحت بیان می کنند: «... انَّ مُخالِفینا وَضَعوا اخبارا فی فَضائِلِنا و جَعَلُوها عَلی ثَلاثَةِ اقسامٍ: احَدُهَا الغُلُوُّ، و ثانیهَا التَقصیرُ فی امرِنا، و ثالِثُهَا التَصریحُ بِمَثالِبِ اعدائِنا. فَاذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فینا، کَفَّروا شیعَتَنا و نَسَبوهُم الَی القَولِ بِرُبوبِیَّتِنا، و اذا سَمِعُوا التَقصیرَ، اعتَقَدوهُ فینا، و اذا سَمِعوا مَثالِبَ اعدائِنا بِاَسمائِهِم، ثَلَبونا بِاَسمائِنا؛[13] مخالفان ما، در فضایل ما احادیثی ساخته‌اند و آنها را سه دسته قرار داده‌اند: یکی اخبار غلوآمیز؛ دوم، اخباری که در آنها در حقّ ما کوتاهی کرده‌اند؛ و سوم، اخباری که به صراحت از دشمنان ما اسم می‌برند و از آنان بدگویی می‌کنند. چون مردم، هرگاه اخباری را که در آنها درباره ما غلو شده است، بشنوند، پیروان ما را تکفیر می‌کنند و اعتقاد به «خدا بودنِ ما» را به آنان نسبت می‌دهند؛ و هر گاه اخباری را که در آنها در حقّ ما کوتاهی شده است، بشنوند، آنها را در حقّ ما باور می‌کنند؛ و هر گاه اخباری را که در آنها به صراحت از دشمنان ما اسم برده شده و بدگویی شده است، بشنوند، به نام ما بی‌حرمتی می‌نمایند. لذا شناخت این توطئه‌ها و آگاهی نسبت به منبع باورهای افراطی، راهی دیگر برای مقابله با غلو است. 8. استفاده از رسانه‌ها و ابزارهای ارتباطی در دنیای امروز، ابزارهای ارتباطی می‌توانند نقش مهمی در روشنگری و آگاهی‌بخشی داشته باشند. انتشار مقالات، برگزاری جلسات گفت‌وگو و استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای ترویج دیدگاه‌های صحیح دینی می‌تواند به کاهش غلو کمک کند چراکه توصیه قرآن کریم نیز همین می باشد؛ قرآن در جایی می فرماید: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آن‌ها به روشی که نیکوتر است مجادله نما؛[14] و در جایی دیگر می فرماید: و باید از میان شما، گروهی باشند که به سوی نیکی دعوت کنند و به کار پسندیده امر کنند و از کار ناپسند باز دارند. و آنان همان رستگارانند.[15] نتیجه‌گیری در مجموع، با بهره‌گیری از آموزش صحیح دینی، پیروی از سیره اهل بیت (علیهم‌السلام)، ترویج اعتدال، تحلیل علمی و.... می‌توان از غلو و افراط در اعتقادات دینی پرهیز کرد و به سوی اعتدال و میانه‌روی در دین پیش رفت و جامعه‌ای متوازن، آگاه و خالی از افراط و زیاده‌روی دینی ایجاد کرد. [1] کتاب: علي عليه السلام مع الحق و الحق مع علي عليه السلام: أبو معاش، سعيد جلد : 1 صفحه : 51. https://lib.eshia.ir/11508/1/51 [2] نهج‌البلاغة: امام علی (علیه‌السلام)،، خطبه ۲. https://lib.eshia.ir/26580/1/8 [3] الكافي- ط الاسلامية: الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 101 https://lib.eshia.ir/11005/1/101 [4] همان: جلد : 1 صفحه : 399 https://lib.eshia.ir/11005/1/399 [5] تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ج1، ص199 https://B2n.ir/z80837 [6] بقره، 143 https://B2n.ir/m84661 [7] بحار الأنوار، العلامه المجلسی، ج23، ص349 https://B2n.ir/a07079 [8] الفصول المختاره، الشیخ المفید، https://B2n.ir/k42059 [9] نهج‌البلاغة: امام علی (علیه‌السلام)،، حکمت 117. https://lib.eshia.ir/26580/1/334 / بحار الانوار، العلامه المجلسی؛ جلد 34، صفحه 307 https://B2n.ir/b90274 [10] تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج3، ص31 https://B2n.ir/n91620 [11] الأمالي - ط دارالثقافة: الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 650. https://lib.eshia.ir/27725/1/650 [12] برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث ذیل عنوان «بیزاری اهل‌بیت از غالیان» مراجعه نمود: اهل بيت (ع) در قرآن و حديث: محمدی ری‌شهری، محمد، ج: 2، ص: 810. https://lib.eshia.ir/27391/2/810 [13] عيون أخبار الرضا(ع): الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 304. https://lib.eshia.ir/86808/1/304 [14] نحل، 125 https://B2n.ir/d91082 [15] آل عمران، 104 https://B2n.ir/y4088
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  19. تقوی

    نبوت چیست و چه تفاوتی با رسالت دارد؟

    نبوت چیست و چه تفاوتی با رسالت دارد؟ معنای نبوت: کلمه «نبوت» در زبان عربی از ریشه «نَبَأ» گرفته شده که معانی گوناگونی همچون خبر دادن،[1] مکان بلند،[2] راه روشن[3] و صدای پنهان[4] را دربرمی‌گیرد. نبوت در اصطلاح، مقامی است که انسان را به راه سعادت و شقاوت رهنمون می‌سازد.[5] برخی از تعاریف مهم نبوت عبارت‌اند از: علامه حلی: نبی فردی است که بدون هیچ واسطه ای از خداوند خبر می دهد.[6] مرحوم کاشف الغطاء: نبوت مقامی است برای دعوت مردم به سوی حق.[7] علامه طباطبایی: نبی کسی است که برای مردم اصول و فروع دین را بیان کرده و راه صلاح دنیوی و اخروی آن‌ها را مشخص می‌کند. این مقام برخاسته از لطف الهی برای هدایت بشر به سوی سعادت است.[8] آیت‌الله سبحانی: نبی به فردی گفته می‌شود که تعالیم خود را بدون واسطه از مقام غیب دریافت کرده و مستقیماً مخاطب تجلی الهی قرار می‌گیرد.[9] بنابر این نبوت گزینشی الهی می باشد تا خداوند معارف الهی را بر بنده برگزیده اش وحی کند تا به این وسیله بندگانش را رهبری و هدایت کند.[10] لازم به ذکر است؛ اعتقاد به نبوت ضروری دین اسلام و همه ادیان آسمانی است.[11] معنای رسالت: پیش از بررسی تفاوت‌های نبوت و رسالت، ابتدا لازم است تعریفی از رسالت و رسول ارائه شود؛ رسول در لغت به معنای پیام‌آور و فرستاده آمده است. [12] و در اصطلاح گفته شده است؛ رسول کسی است كه حامل رسالت خاصى باشد، مشتمل بر اتمام حجتى كه به دنبال مخالفت با آن عذاب و هلاكت و امثال آن باشد.[13]در تعریفی دیگر بیان شده؛ رسول آن كسى است كه رسالت هاى الهى را به وسيله فرشتگان دريافت مى كند و جبرئيل براى او، امر و نهى الهى را بيان مى نماید.[14] تفاوت های رسول و نبی: * رابطه عام و خاص بین رسول و نبی: از نکات کلیدی رابطه میان نبوت و رسالت این است که رسالت اخص از نبوت محسوب می‌شود؛ بدین معنا که هر رسول نبی است، اما هر نبی لزوماً رسول نیست بلکه بعضی از انبیاء به مقام رسالت می رسند نه جمیع آن ها. اصطلاحاً گفته می‌شود که رابطه نبوت و رسالت، عام و خاص مطلق است.[15] شیخ مفید و شیخ طبرسی در این‌باره می‌فرمایند: «کل رسول نبی، و لیس کل نبی رسولا» هر رسولی نبی است، اما هر نبی، رسول نیست. [16] برخی، این دیدگاه را درست ندانسته و ميان نبى و رسول از نظر مصداق نسبت تساوى برقرار دانسته اند، و بیان کرده اند که هر جا «نبوتى» بوده است، به دنبال آن رسالتى نيز بوده است. و پيامبران فاقد رسالت، نسبت به ديگران نادر و انگشت شمار بوده اند. موارد نادر و اندك، ملاك نسبت گيرى نيست، گذشته از اين چنين نبوتى كه فاقد رسالت باشد مفهوم روشنى ندارد. [17] و زمانی که این دو کلمه در کنار هم استعمال شود مانند این آیه «وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُول وَلا نَبِىّ إِلاّ إِذا تَمنّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فى أُمْنِيَّتِهِ»،[18] رسول و نبی را اینگونه تعریف کرده اند؛ «نبى» اشاره به آن فردى است كه تعاليم خود را از مقام غيب بدون واسطه اخذ مى كرد و خدا بر او بدون وسيله اى تجلى مى كرد، در حالى كه رسول آن آموزگارى است كه پيام هاى الهى را از طريق وسايط و وسايل خاصى مانند فرشته وغيره دريافت مى كرد.[19] و نبوت مرتبه عالی پیامبری محسوب می شود.[20] * نحوه دریافت وحی: رسول در حالت خواب و بیداری وحی را دریافت می‌کند. اما نبی وحی را تنها در خواب دریافت می‌کند. [21] * واسطه در دریافت پیام: وحی به رسول از طریق جبرئیل صورت می‌گیرد. نبی وحی را از فرشتگان دیگر، الهام قلبی یا رویاهای صادقه دریافت می‌کند. [22] * مأموریت و وظیفه: رسول موظف به ابلاغ پیام وحی و دستورات الهی به مردم است. نبی چنین وظیفه‌ای ندارد همچنانکه شیخ طوسی نیز به این تفاوت اشاره کرده است. [23] * ماهیت مقام: نبوت مقامی است که با ارتباط مستقیم با عالم غیب خلاصه می‌شود. اما رسالت مقامی مرتبط با ابلاغ پیام الهی و اجرای مأموریت‌ خاص است. [24] نتیجه‌گیری: در نتیجه می توان گفت: - به فردی که وحی را دریافت می‌کند، از جهت دریافت پیام الهی، نبی گفته می‌شود. - به فردی که همان پیام الهی را به مردم ابلاغ می‌کند، از جهت ابلاغ پیام، رسول گفته می‌شود. و بر اساس یک دیدگاه درباره رابطه نبوت و رسالت، این دو مقام، دو مقام جداگانه‌اند که در مصادیق نیز گاهی تفاوت دارند. اما در دیدگاه دیگر، این دو مقام حقیقتاً یکی هستند و هر جا «نبوتى» بوده است، به دنبال آن رسالتى نيز بوده است، اما با توجه به دو زاویه مختلف، به یکی نبی و به دیگری رسول می‌گویند. [1] لسان العرب، ابن منظور، ج ۱، ص ۱۶۲. https://lib.eshia.ir/40707/1/162/ مجمع البحرین، طریحی، ج ۱، ص ۴۰۵. https://lib.eshia.ir/27911/1/405 [2] لسان العرب، ابن منظور، ج ۱، ص 163 https://lib.eshia.ir/40707/1/163 [3] العین، خلیل بن احمد، الفراهدی، ج ۸، ص ۳۸۲. https://lib.eshia.ir/40660/8/382 [4] الصحاح، جوهری، ج ۱، ص ۷۴ https://lib.eshia.ir/86531/1/74 [5] شرح چهل حديث( اربعين حديث)،الخميني، السيد روح الله، ج 1، ص 200 https://B2n.ir/y05368 [6] الباب الحادي عشر، علامه حلی، ص۸. https://lib.eshia.ir/12178/1/8 [7] اصل الشيعة وأصولها، شیخ محمد حسن، كاشف الغطاء،ج1،ص 220 https://B2n.ir/s85790 [8] ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی ،ج 2 ، ص 210 https://B2n.ir/t96271 [9] منشور جاوید، شیخ جعفر، سبحانی، ج3، ص328 https://B2n.ir/u60710 [10] «گفتگوی سه دین الهی پیرامون معنی نبوت»: اعظم پرچم، فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان)، ش ۱۶ و ۱۷، ص ۱۱۲. https://B2n.ir/z69371 [11] درآمدی به شیعه‌شناسی، گلپایگانی، ربانی، ص ۱۹۵. [12] المفردات في غريب القرآن، القاسم الحسين بن محمد، الراغب الأصفهاني، ج1، ص353 https://B2n.ir/m90185 [13] الميزان في تفسير القرآن، محمد حسین، الطباطبائي، ج 2، ص 140 https://B2n.ir/f15221 [14] منشور جاوید، شیخ جعفر، سبحانی، ج3، ص328 https://B2n.ir/u60710 [15] شهید مطهری در تعریف عام و خاص مطلق چنین می فرمایند: دو کلی عام و خاص مطلق ، کوچکتر در داخل دایره بزرگتر قرار گرفته است‌. آشنایی با علوم اسلامی1، مرتضی مطهری، ج1، ص45 https://B2n.ir/h96224 [16] أوائل المقالات في المذاهب والمختارات: الشيخ المفيد، الجزء: 1، صفحة: 45. https://ar.lib.eshia.ir/15133/1/45 / مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، الشیخ الطبرسی، ج7، ص163 https://B2n.ir/n28524 [17] منشور جاوید: شیخ جعفر، سبحانی، ج3، ص325 https://lib.eshia.ir/26678/3/325 [18] حج: 52. [19] منشور جاوید: شیخ جعفر، سبحانی، ج3، ص328 https://B2n.ir/u60710 [20] همان، ج3، ص 329 https://B2n.ir/u34608 [21] معجم الفروق اللغويه الفروق اللغويه بترتيب وزياده، ابوهلال، العسكري، ج 1 ، ص 531 https://lib.eshia.ir/40712/1/531 / اصول کافی: کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶. https://lib.eshia.ir/11005/1/176 [22] التعریفات،جرجانی، ص ۱۰۵. https://lib.eshia.ir/73069/1/105 [23] تفسیر التبیان، الشیخ الطوسی، جلد7، ص331 https://b2n.ir/n17267 [24] منشور جاوید، شیخ جعفر، سبحانی، ج3، ص 324 https://B2n.ir/h37394
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  20. امید الهی

    شبهه

    بسمه تعالی سلام علیکم حکم شرعی اینکه اطمینان حاصل نشود و به دیگران گفته شود فلان شخص خواسته یا ناخواسته یا احتمالا فلان اشتباه یا گناه را کرده چیست؟تهمت یا گناه دیگری محسوب می شود؟
  21. دیدگاه قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) در مورد غلو چه می باشد؟ مسئله غلو یکی از موضوعات پیچیده و حساس در حوزه اعتقادات اسلامی می باشد؛ این مسئله همواره مورد توجه قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) قرار داشته و در منابع اسلامی به وضوح به آن پرداخته شده است؛ قرآن کریم با آیات متعدد، مسلمانان را به دوری از غلو و التزام به اعتدال و میانه‌روی فراخوانده است. روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز با تأکید بر اهمیت پرهیز از غلو، تلاش کرده‌اند تا مسلمانان را از افتادن در دام این اعتقادات نادرست بازدارند؛ در این مجال، به بررسی دیدگاه قرآن و روایات در مورد مسئله غلو پرداخته و تلاش خواهیم کرد تا با استفاده از منابع معتبر اسلامی، به فهم دقیق‌تری از این مفهوم دست یابیم. غلو در قرآن کریم: در قرآن کریم لفظ غلو در دو آیه وارد شده و نهی از غلو در دین نموده؛ خدای متعال می فرماید: «یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللهِ وَ کَلِمَتُهُ».[1] ای اهل کتاب! در دین خود غلو [و زیاده روی] نکنید و درباره خدا غیر از حق نگویید. مسیح، عیسی بن مریم، فقط فرستاده خدا، و کلمه [و مخلوق] اوست. در جایی دیگر نیز می فرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ».[2] بگو: ای اهل کتاب! در دین خود، غلو [زیاده روی] نکنید و غیر از حق نگویید و از هوس های گروهی که پیش تر گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید. این دو آیه در مقام نهی کردن مسیحیان از غلو درباره حضرت عیسی (علیه السلام) است که آن حضرت را چنان در مقام پیامبری بالا بردند که او را به خدایی اختیار کردند؛ چنان که قرآن در ادامه آیه ١٧١ سوره نساء آن را یادآور می شود و می فرماید: وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَۀٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ ؛ «نگویید [خدا] سه گانه است. [از این سخن] خودداری کنید که برای شما بهتر است». [3] خداوند در آیات متعدد دیگری نیز مصادیقی از غلو را مانند غلو درباره بزرگان دین،[4] همتا قرار دادن برای خداوند[5] و ... بیان نموده و آنان را مورد نکوهش قرار داده است. [6] غلو در روایات اهل بیت (علیهم السلام): اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز در روایات متعددی به وضوح از غلو نهی کرده‌اند،[7] که از باب نمونه به تعدادی از روایات اشاره می شود؛ امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می‌فرمایند: دو گروه درباره من هلاک شدند: یکی دوست افراطی و دیگری دشمن افراطی؛ دوست افراطی مرا به مقام الهی رساند و دشمن افراطی کینه و دشمنی نسبت به من را در دل داشت.[8] همچنین امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند:کمترین چیزی که انسان را از ایمان خارج می‌کند این است که نزد فردی غلو کننده بنشیند، به سخنانش گوش دهد و گفته‌های او را تصدیق کند؛ پدرم از پدرش و او از جدش نقل کرد که رسول خدا (صلوات الله علیهم) فرمودند: دو گروه از امت من هیچ بهره‌ای از اسلام ندارند: غالیان و قدریان.[9] در روایتی دیگر از وجود نازنین امام رضا(علیه السلام) اینگونه آمده است: خداوند غالیان را لعنت کند؛ سپس فرمودند: با آن‌ها همنشینی نکنید و دوست نشوید و از آن‌ها بیزاری بجویید، خداوند از آن‌ها بیزار است.[10] نتیجه گیری: با توجه به دیدگاه قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) به این مسأله، دانسته می شود که غلو یکی از مسائل مهم و حساس در دین اسلام است که به معنای افراط و زیاده‌روی در اعتقادات دینی تعریف می‌شود؛ این پدیده نه تنها در قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) به شدت نهی شده است، بلکه پیامدهای منفی بسیاری نیز دارد؛ همچنین با بهره‌گیری از آموزه‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام)، می‌توان به اعتدال و میانه‌روی در اعتقادات دست یافت و از افراط و تند‌روی پرهیز نمود. [1] نساء، 171 https://B2n.ir/w12879 [2] مائده، 77 https://B2n.ir/t71412 [3] برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: غلو : حقیقت و اقسام آن/ سیدکمال حیدری؛ ترجمه پژوهشکده حج و زیارت. https://B2n.ir/n46825 / (غلو در قرآن ) غلو از دیدگاه تشیع: علی انصاری بویراحمدی، ص: 20. https://B2n.ir/s76073 [4] «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»(سورة توبه، آیه 31) علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را (که متولد از مادر معین و حادث و مخلوق خداست) به الوهیت گرفتند در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که جز او خدایی نیست، که منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار می دهند. «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ۖ ذَٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ». (سورة توبه، آیه 30) و یهود گفتند: عزير، پسر خداست. و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست. این گفتاری [بی دلیل] است که به زبان می آورند، و به گفتار کسانی که پیش از این [به حقایق] کفر ورزیدند شباهت دارد؛ خدا آنان را نابود کند، چگونه [از حق به باطل] منحرف می شوند. «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ»(سورة آل عمران، آیه 79) [5] «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ ۚ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ»( سوره رعد آيه 16) "آیا آن ها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند، و این آفرینشها بر آن ها مشتبه شده است؟ ! بگو: خدا خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز!" [6] رجوع شود به: غلو و تفویض در گستره آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام نویسنده: سید علیرضا موسوی https://B2n.ir/x07648 [7] رجوع شود به: عيون أخبار الرضا(ع) : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 200 (باب ما جاء عن الرضا(ع)في وجه دلائل الأئمة(ع)و الرد على الغلاة و المفوضة لعنهم الله‌) https://lib.eshia.ir/86808/2/200 بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء: العلامة المجلسي جلد : 25 صفحه : 261 (باب نفى الغلو النبى والائمة صلوات الله عليه وعليهم وبيان معانى التفويض وما لا ينبغى أن ينسب اليهم منها وما ينبغى) https://lib.eshia.ir/11008/25/261 [8] نهج البلاغه، الشریف المرتضی، ص184، خطبه 127 https://B2n.ir/u60475 [9] الخصال: الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 72. https://lib.eshia.ir/15339/1/72 [10] عيون أخبار الرضا(ع): الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 202. https://lib.eshia.ir/86808/2/202
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  22. تقوی

    غلو چیست و دارای چه مراتبی می‌باشد؟

    غلو چیست و دارای چه مراتبی می‌باشد؟ غلو یکی از مفاهیم کلیدی در دین اسلام، به ویژه در میان علمای شیعه است. غلو در لغت بمعنی تجاوز کردن از حد و اندازه، و یا خارج شدن از حد اعتدال است.[1] در اصطلاح نیز شیخ مفید غلو را چنین تعریف نموده است: از حد گذشتن و بیرون رفتن از اعتدال و زیاده‌روی در حق پیامبران و امامان است.[2] لذا غلوی که در کتب فقه و کلام از آن بحث شده و قائل به آن کافر و نجس شمرده شده اعتقاد به اموری است مانند اینکه شخصی؛ پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین (علیهم السلام) را خدا و معبود بداند، یا آنکه برای ائمه (علیهم السلام) نیز مقام پیغمبری و نبوّت قائل باشد، یا اینکه معتقد باشد که با ولایت و محبّت خاندان رسالت، حاجتی به عبادت و اطاعت، و پرهیز از معاصی نیست و امثال این عقاید که یا شرک است و یا انکار ضروری که در هر دو صورت کفر است. [3] امامان معصوم (علیهم السلام) خود فرمودند: آنچه ما در مورد خود نگفتیم شما در مورد ما نگویید[4] برای مثال، شخصی از امام باقر(علیه السلام) پرسید: غالی کیست؟ امام باقر(علیه السلام) فرمودند: آن‌ها گروهی هستند که درباره ما سخنانی می‌گویند که ما هرگز درباره خود نگفته‌ایم.[5] اقسام غلو اقسام و مراتب مختلفی توسط علماء شیعه در مورد غلو مطرح شده از باب نمونه مرحوم شهید صدر(رحمه الله علیه) غلو را به سه مرتبه تقسیم می‌کند: 1. غلو در مرتبه الوهیت: غلو در مرتبه الوهیت به این معناست که فردی را که غلو درباره‌اش صورت می‌گیرد، به خداوند بودن یا شریکی برای خداوند تفسیر کنند؛ این شراکت می‌تواند به دو صورت باشد یا آن فرد را هم‌طراز و هم‌مرتبه با خداوند بدانند، یا او را در مرتبه‌ای از مراتب الوهیت قرار دهند؛ گاهی نیز غلو به معنای حلول خداوند در چیزی یا اتحاد با او تفسیر می‌شود؛ این تفاسیر کفر به شمار می‌آیند، زیرا نوع اول لازمه‌اش انکار خداوند، نوع دوم انکار توحید و یکتاپرستی، و نوع سوم اعتقاد به الوهیت موجودی غیر از خداوند است. 2. غلو در مقام نبوت: غلو در مقام نبوت گاهی به این صورت است که فرد غلوشده را والاتر از پیامبر بدانند یا او را حلقه ارتباطی بین خداوند و پیامبر قلمداد کنند؛ گاهی نیز به معنای هم‌طرازی و همسانی فرد غلوشده با پیامبر به نحوی که رسالت پیامبر شامل او نمی‌شود؛ همه این موارد کفر محسوب می‌شود، زیرا با معنای شهادت به رسالت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر همه مکلفین منافات دارد. 3. غلو در صفات و افعالی که اختصاص به خداوند دارند: غلو در صفات و افعال به معنای نسبت دادن صفات یا افعالی به فردی است که در آن حد و اندازه نبوده و مصداق آن صفات نیست؛ اگر این صفات یا افعالی که مختص به خداوند است، جزء ضروریات دین باشند، این غلو تحت عنوان انکار ضروریات دین قرار می‌گیرد و کفر محسوب می‌شود؛ در غیر این صورت، کفر نخواهد بود. [6] به طور کلی می توان مهم‌ترین عقاید غلوآمیز در بین شیعیان را چنین بیان نمود: نخست: ادعای خدایی برای پیامبر و امام. دوم: ادعای نبوت برای امامان. سوم: ادعای علم غیب برای اهل بیت (علیهم السلام) بدون الهام و تعلیم الهی؛ از سخنان غالیان درباره اهل بیت (علیهم السلام) ، ادعای علم غیب داشتن آنان به صورت مستقل، و بدون الهام یا تعلیم الهی است. چهارم: اعتقاد به تناسخ ارواح امامان؛ قائلان به تناسخ، منکر معاد جسمانی اند و معتقدند، تناسخ به معنای انتقال نفس ناطقه پس از مرگ، از بدنی به بدن انسان دیگر در این دنیاست. این گروه از غالیان، مدعی اند ارواح امامان میان خودشان تناسخ و انتقال پیدا می کند. پنجم: ادعای تفویض استقلالی؛ از سخنان غالیان این است که خدای متعال کار بندگان، همچون زنده کردن، میراندن، روزی دادن، بخشش و منع و مانند آن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) وانهاده است. همچنین خدای متعال کار قانون گذاری را به پیامبر و امامان (علیهم السلام) واگذار کرده است. بنابراین آنان به طورمستقل، چه در عالم تکوین و چه در عالم تشریع و قانون گذاری، به تدبیر امور مردم می پردازند. [7] تقسیمات متعدد دیگری[8] نیز برای غلو مطرح شده است که برگشت همه به همان مطالب بیان شده، می باشد. نتیجه گیری: در پایان بیان می شود؛ مسألۀ علم غیب أئمّه و ولایت تکوینی آنان و طینت و خلقت نور پاک ایشان و کرامات و خوارق عادات و معجزاتی که داشتند، پیوسته در کتابهای کلامی بحث و حدّ و حریم آن ترسیم شده است. مقتضای حدیث امام علی (علیه السّلام) که فرمود:«إیّاکم و الغلوّ فینا،قولوا انّا عبید مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم»،[9]یا اینکه فرمود:«لا تتجاوزوا بنا العبودیّه،ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا»[10]و سخن امام صادق (علیه السّلام): «اجْعَلُونَا عَبِيداً مَخْلُوقِينَ وَ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ إِلَّا النُّبُوَّةَ»،[11]همه می فهماند که اگرچه مقام اهل البیت (علیهم السلام) بسی ارجمند است و هرچه دربارۀ آنان بگوییم و بیندیشیم، به کنه ذات و مقام والایشان نخواهیم رسید، اما نباید آنان را از حدّ بندگی و مخلوق بودن و مربوب بودن بالاتر برد [12] و صفاتی را به آنان نسبت داد که برخلاف ضرویات دین می باشند. [1] النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، مجد الدین ابن الأثیر، ج3، ص382 https://B2n.ir/g71106 / لسان العرب، ابن منظور، ج15، ص133 https://B2n.ir/q17524 [2] شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص: 131. https://lib.eshia.ir/15141/1/131 برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: نقش غلو در انحراف عقاید و افکار: محمد حلی، ص 25-28، عنوان: شیعه و کاربرد اصطلاح غلو. https://B2n.ir/b71568 / غلو و تفویض در گستره آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام: سید علیرضا موسوی، ص: 4-11. https://B2n.ir/y33415 [3] ولایت تکوینی و ولایت تشریعی: شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، ص 41 https://B2n.ir/b24870 [4] "لَا تَقُلْ فِينَا مَا لَا نَقُولُ فِي أَنْفُسِنَا فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ وَ مَسْئُولٌ لَا مَحَالَة" الكافي- ط الاسلامية: الشيخ الكليني جلد : 2 صفحه : 298 https://lib.eshia.ir/11005/2/298 [5] الکافی، الشیخ الکلینی، ج2، ص:75. https://lib.eshia.ir/11005/2/75 [6] بحوث فی شرح العروة الوثقی، السید محمد باقر الصدر، ج3، ص306 https://B2n.ir/b92525 [7] غلو؛ حقيقت و اقسام آن: سيدكمال حيدري، ترجمه پژوهشكده حج و زيارت، ص 27-42.https://B2n.ir/s07831 / نقش غلو در انحراف عقاید و افکار/ محمد حلی. ص: 31 https://B2n.ir/n89120 / غلو و تفویض در گستره آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام: سید علیرضا موسوی، ص: 12 https://B2n.ir/f81468 [8] مانند کلام مرحوم سبزواری: مهذب الأحکام فی بیان حلال و الحرام، السید عبدالأعلی السبزواری، ج1، ص382 https://B2n.ir/a99278 [9] الخصال: الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 614. https://lib.eshia.ir/15339/2/614 [10] الإحتجاج: الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 438. https://lib.eshia.ir/10412/2/438 / تفسير الإمام العسكري: المنسوب الى الإمام العسكري جلد : 1 صفحه : 50 https://lib.eshia.ir/12008/1/50 [11] الخرائج و الجرائح: الراوندي، قطب الدين جلد : 2 صفحه : 735. https://lib.eshia.ir/15052/2/735 [12] فرهنگ غدیر / جواد محدثی مشخصات نشر:قم: معروف، 1387 ص: 448. https://B2n.ir/x94229
    • وضعیت: پاسخ‌داده‌شده توسط: تقوی
  23. سلام علیکم چنانچه متوفی وصیتی نداشته باشد هرچند زبانی، ورثه ایشان نسبت به قضای عبادات ترک شده وظیفه‌ای ندارند . بله در یک صورت است که هرچند وصیت نشده باشد وظیفه است و آن اینکه اگر نماز متوفی با عذر ترک شده باشد، بر پسر بزرگ واجب است قضای نماز پدر را به جا آورد کارشناس #ترنجیان #t_13435
  24. سلام علیکم چنانچه یقین به این مطلب باشد، و سودی از خرید آن محصول به شرکت های صهیونیستی می‌رسد وعلیه مسلمانان استفاده می شود، جایز نیست. کارشناس #ترنجیان #t_13426
  25. با سلام و احترام لطفاً سؤال خود را فقط یک مرتبه ارسال کنید. با توجه به اینکه برای استفاده دیگران سؤالات شما بایگانی می‌شوند، لطفاً سؤالات متعدد غیرهمسو را در موضوعات متفاوت مطرح بفرمایید. سؤال اخیر شما به «این آدرس» منتقل شد. موفق باشید
  26. ناظم

    نماز

    اشکالی ندارد. کارشناس #ناظم_1 #t_13422
  27. گفتن یک مرتبه واجب و سه مرتبه مستحب است. کارشناس #ناظم_1 #t_13427
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...