تمامی فعالیت ها
این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود
- هفته گذشته
-
سلام علیکم آیت الله سیستانی اینگونه معاملات را اجازه نمیدهند، مقلدین ایشان میتوانند به اعلم بعدی مراجعه نمایند.
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم-ارشد -
شبهه آکل و مأکول چیست و پاسخ به آن چه خواهد بود؟ یکی از باورهای بنیادین دین اسلام، اعتقاد به قیامت و زنده شدن انسانها پس از مرگ است؛ این پرسش که چگونه بدن انسان پس از مرگ، به ویژه در شرایطی که بدن توسط سایر موجودات خورد شده باشد، میتواند بازگردانده شود، همواره مطرح بوده است. توضیح شبهه اگر بدن انسانی پس از مرگ به خاک تبدیل شود و از طریق ریشههای درختان به گیاه و میوه تبدیل گردد، سپس انسان دیگری آن گیاه یا میوه را بخورد و بخشی از بدن او شود؛ یا فرض کنید در زمانهای قحطی، انسانی از گوشت بدن انسان دیگری تغذیه کند؛ در روز قیامت، اجزای خورده شده متعلق به کدام یک از این دو بدن خواهد بود؟ اگر به بدن اول بازگردند، بدن دوم ناقص میشود؛ و اگر به بدن دوم تعلق یابند، بدن اول ناقص یا نابود خواهد شد؛[1] این پرسش معروف به شبهه آکل و مأکول می باشد. پاسخ به شبهه علامه طباطبایی در تفسیر آیه مربوط به درخواست حضرت ابراهیم(ع) برای مشاهده چگونگی زنده کردن مردگان توسط خداوند،[2] به دو شبهه اساسی اشاره می فرمایند. نخستین شبهه به مسئله پراکندگی و نابودی اجزای بدن پس از مرگ مربوط می شود. [3] شبهه دوم که به مسئله "آکل و مأکول" معروف است، به وضعیتی اشاره دارد که در آن موجودی توسط موجود دیگری خورده می شود و اجزای بدنش جزئی از بدن درنده می گردد. در این صورت، اگر قرار باشد هر دو موجود در قیامت زنده شوند، تعیین مالکیت اصلی اجزای مشترک بدن به مشکلی جدی تبدیل می شود؛ زیرا اگر این اجزا به بدن اول بازگردانده شود، بدن دوم ناقص خواهد بود و بالعکس؛ این معضل ظاهراً حل ناشدنی، شبهه ای جدی در امکان معاد جسمانی ایجاد می کند. در پاسخ به این شبهات، قرآن کریم اصل بنیادین "تبعیت بدن از روح" را مطرح می کند؛ بر اساس این اصل، مهم نیست که اجزای مادی بدن چه سرنوشتی پیدا کرده و چگونه دگرگون شده باشند؛ زیرا با اراده الهی، روح به بدنی که ذاتاً متعلق به آن است بازمی گردد و بدن نیز متناسب با آن روح سامان می یابد؛ این پاسخ جامع، هر دو شبهه را به شکلی حکیمانه حل می کند، اگرچه آزمایش عملی ذکر شده در قرآن درباره زنده کردن چهار پرنده، بیشتر بر پاسخ به شبهه اول تأکید دارد[4]. ملاصدرا نیز در پاسخ به این شبهه چنین می گوید: پس «شخصیت» انسان با «نفس» اوست، نه با بدن او، و از میان رفتن مقداری از مادهِ بدنی، شخصیت انسان را تغییر نمیدهد و اگر روزِ رستاخیز نفسِ انسان به هر کدام از بدنهایی که اجزای آنها عوض شده و از بین رفته تعلق یابد، یا کمبودی داشته باشد، یا به اجزای دیگری تقسیم شده باشد، بدن انسان همان بدن دنیوی و انسان به عینه همان انسان دنیوی خواهد بود.[5] مکارم شیرازی در پاسخ به این شبهه بیان نموده: با توجه به آیات قرآن کریم، که گفته میشود که ذرات نهایی بدن انسان در زمان مرگ، در روز قیامت به همان بدن بازخواهد گشت، اگر انسانی از بدن انسان دیگری تغذیه کرده و بخشی از اجزای بدن خود را از بدن دیگری بدست آورده باشد، در قیامت این اجزا به بدن اصلی صاحب خود بازگردانده میشوند. تنها چالش اینجا این است که بدن دوم ناقص به نظر میرسد؛ اما در واقع، بدن دوم ناقص نمیشود، بلکه کوچکتر خواهد شد؛ زیرا اجزای بدن اول در تمام بدن دوم پراکنده شده بود؛ بنابراین، هنگامی که این اجزا به بدن اول بازگردانده شوند، بدن دوم به همان نسبت لاغرتر و کوچکتر میشود. با این حال، این بدن کوچکتر همچنان تمامی صفات شخص دوم را بدون هیچ کاستی در بر خواهد داشت و در روز رستاخیز به صورت انسان کاملی ظهور خواهد کرد، همانند فرزندی که ابتدا کوچک است و سپس رشد میکند و به انسان بالغی تبدیل میشود؛ این تکامل و رشد هیچ مشکل عقلی و نقلی به وجود نخواهد آورد.[6] مرحوم علامه حلی در شرح تجرید الاعتقاد توضیح دادهاند که وقتی یک انسان از بدن انسان دیگری تغذیه میکند، در واقع فقط از مواد اضافی و غیر اصلی آن استفاده میکند، نه از هستهی هویتی و اصلی آن، هر انسانی دارای اجزای اساسی و ثابتی است که تغییر نمیکند و به دیگران منتقل نمیشود؛ این اجزا همان چیزی است که در قیامت برای بازآفرینی جسم استفاده میشوند؛ لذا علامه حلّی معتقدند حقیقت معاد جسمانی نه در بازگرداندن تمام ذرات مادی، بلکه در احیای هویت اصلی انسان نهفته است. از نگاه علامه در طرح این شبهه دو فرض باطل ایجاد می شود فرض اول که بازگشت تمام ذرات بدن در طول عمر را مطرح می کند، مستلزم تشکیل بدنی عظیم الجثه است که با فرایند دائمی بازسازی سلول های بدن ناسازگار است و موجب تداخل اجزای متغیر بدن می گردد؛ فرض دیگر این است که فقط ذرات بدن در لحظه مرگ جمعآوری شوند؛ این هم قابل قبول نیست، چون ممکن است این ذرات همانهایی نباشند که شخص در طول زندگی با آنها گناه یا نیکی کرده است لذا نظام عدالت الهی در ثواب و عقاب را مخدوش کرده و با حکمت الهی در حسابرسی دقیق اعمال ناسازگار می باشد. بر این اساس تنها فرض صحیح این است که معاد مبتنی بر بازآفرینی هویت جوهری انسان است؛ این هویت ثابت بوده و مستقل از تغییرات مادی بدن است؛ تغذیه موجودات از یکدیگر تنها شامل مواد زائد می شود و جوهر ذاتی را در بر نمی گیرد و قدرت الهی نیز قادر است این هویت را بدون هیچ تناقضی بازآفریند[7]. نتیجه گیری از مطالب بیان شده، میتوان نتیجه گرفت که شبهه آکل و مأکول با پاسخهای مختلفی از سوی اندیشمندان اسلامی مواجه شده است. این پاسخها بر چند محور اصلی استوارند: اولویت روح و هویت بر ماده: تاکید بر اینکه شخصیت و هویت انسان با روح و نفس او تعریف میشود، نه صرفا با اجزای مادی بدن. بنابراین، بازگشت روح به بدن، حتی اگر بدن تغییراتی کرده باشد، کافی است. بازگشت ذرات اصلی: این دیدگاه معتقد است که ذرات اصلی بدن در قیامت بازگردانده میشوند، حتی اگر باعث نقص در بدن خورنده شوند. تغذیه از مواد زائد: بر این باور استوار است که انسانها بیشتر از مواد زائد بدن یکدیگر تغذیه میکنند و اجزای اصلی و هویتی بدن محفوظ میمانند. درک دقیق مفهوم معاد جسمانی: برخی اندیشمندان به سمت این دیدگاه متمایل میشوند که معاد جسمانی به معنای بازگشت دقیق تمام ذرات بدن نیست، بلکه احیای هویت اصلی و جوهری انسان مدنظر است. [1] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج2، ص308. [2] بقره/ 260 «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» [3] برای مطالعه پاسخ به این شبهه به سوال « چگونه ممکن است استخوانهای پوسیده دوباره زنده شوند؟» مراجعه شود. [4] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج2، ص379. [5] الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، الملاصدرا، ج9، ص200. [6] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج2، ص310. [7] كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، العلامة الحلي، ج1، ص406.
-
ریحانه عضو سایت گردید
-
سلام علیکم خرید و فروش ارز دیجیتال و تربیت آن حرام. است یا نه
- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم-ارشد -
تناسخ چیست و چه تفاوتی بین نظریه تناسخ و معاد وجود دارد؟ تناسخ یکی از مفاهیم بحثبرانگیزی است که در بعضی از ادیان از جمله آئین هندو و بودا، بعنوان یک اصل دینی مورد توجه قرار گرفته است. در اسلام نیز تناسخ به عنوان یک موضوع مهم، توجه اندیشمندان و فلاسفه را به خود جلب کرده است و در صدد ردّ این نظریه برآمده اند. در این متن، به بررسی دیدگاههای مختلف درباره تناسخ و تفاوت آن با معاد خواهیم پرداخت. تعریف تناسخ تناسخ در لغت اینگونه تبیین شده است: زائل شدن از چیزی و جایگزین شدن در چیز دیگر.[1] علامه حلی تعریف اصطلاحی تناسخ را چنین بیان نموده است: تناسخ این است که روحی که مبدأ شخصیّت و موجودیّت کسی است، به بدن دیگری برود و اساس موجودیّت او را تشکیل دهد. [2] یا به تعبیر دیگر؛ خروج نفس از بدن و رجوع و تعلق آن به بدن دیگر.[3] با توجه به تعریف تناسخ به "خروج نفس از بدن و رجوع و تعلق آن به بدن دیگر" بعضی از فلاسفه اقسام متفاوتی را به اعتبارات متفاوت برای تناسخ تصور نموده اند. ملاصدرا در این مورد می گوید: تناسخ سه قسم تصور مىشود. قسم اول عبارت است از انتقال نفسى در اين عالم از بدنى به بدنى ديگر مباين و جدا از او بدين نحو كه حيوانى بميرد و نفس او به بدن حيوان ديگرى و يا به بدنى غير از حيوان منتقل گردد، خواه انتقال از موجود پست تر به موجود شریف تر باشد و يا بالعكس، که اين قسم از تناسخ محال و ممتنع است. قسم دوم عبارت است از انتقال نفس از اين بدن دنيوى به بدن اخروى كه مناسب با اوصاف و اخلاقى است كه در دار دنيا كسب نموده است و چنين نفسى در آخرت به صورت حيوانى كه صفات وى در آن نفس غلبه نموده است ظاهر مىگردد؛ اين امرى است كه در نزد بزرگان اهل كشف و شهود ثابت و مسلم گرديده و از ارباب شرايع و اديان و ملل نيز نقل شده است و لذا گفتهاند هيچ مذهبى نيست كه تناسخ در آن مقام شامخى نداشته باشد. قسم سوم از اقسام تناسخ آن است كه باطن انسان مسخ شود و ظاهر او نيز از صورت اولى انسانى كه قبلا داشت به صورت باطنى وى كه بدان صورت مسخ شده است انتقال يابد و اين به علت طغيان و غلبۀ قوۀ نفسانيه اوست تا به حدى كه مزاج و شكل او را از مزاج و شكل آدمى به مزاج و شكل حيوانى مناسب با صفت باطنى او تغيير و تبديل مىدهد و اين قسم از تناسخ و مسخ نیز جايز و ممكن است، بلكه در مورد گروهى از كفار و فساق و فجار كه شقاوت نفس در آنها غالب و نيروى عقل و درايتشان ضعيف و قاصر بوده است، به وقوع پيوسته است.[4] حسن زاده آملی نیز تقسیمی همانند کلام ملاصدرا دارد و قسم اول را تناسخ ملکی و دو قسم دیگر را تناسخ ملکوتی می نامد و تناسخ ملکی را محال و ممتنع می داند اما دو قسم دیگر را ممکن و حق می شمارد.[5] در ابتدا نگاهی کنیم به تناسخ در ادیان دیگر تا بدانیم محل نزاع و مورد بحث کدام قسم از اقسام تناسخ می باشد. هندوها در تبیین تناسخ بیان می دارند که برای آدمی در لحظه مرگ سه وصف است یا انسان با غلبه وصف( ست) غالب را توحی می کند که در این صورت درک پرودگار می کند و یا انسان با وصف( رج) غالب را توحی می کند که در این صورت در بدن های قوم ظهور می کند که به طمع نتیجه کار می کنند و یا انسان در هنگام مرگ وصف( تم) در او غلبه دارد لذا در غالب حشرات و حیوانات خسیس مانند مار ظهور جدید پیدا می کند.[6] در کتاب مقدس بودائیان نیز چنین آمده است: "سنسار( به معنای سرگردانی) که مراد از آن اقیانوس زندگانی و مرگ است یعنی دوباره زائیده شدنهای بی پایان، سنسار زنجیر تولد و مرگها است و چندان ادامه می یابد تا رهرو از آن آزاد شود و این آزادی دست نمی دهد مگر از راه شناسائیی آئیین حقیقی که به نیروانه می برد".[7] لذا متوجه می شویم «تناسخ مذهب کسانی است که معتقدند روح پس از جدایی از بدن به بدن حیوان یا انسان دیگری میرود تا خود را تکمیل نموده و شایسته زندگی در میان ارواح عالی در عالم قدس گردد.»[8] و یا به تعبیر دیگر انتقال روح از بدنی به بدن دیگر در همین دنیا بدون توقف، تناسخ گفته شده و کسی که قائل به تناسخ است عالم آخرت و معاد را منکر می باشد و بهشت و جهنم را در درون همین بدنهای بشر می داند. [9] لذا در اسلام هیچ کس قائل به این عقیده نشده است جز فرقه «تناسخیّه». آنها نیز این عقیده را از قرآن نگرفته اند. [10] تفاوت تناسخ و معاد بر اساس مطالب بیان شده روشن می شود که در تناسخ، یک نفس به دو یا چند بدن تعلق خواهد داشت و این انتقالات همگی در همین عالم مادی صورت میگیرد؛ اما در معاد، روح به بدن و جسم خود البته در جهانی دیگر تعلق میگیرد، به طوری که نوعی بازگشت روح به بدن در عالمی متفاوت صورت میگیرد و اگر از اهل ايمان باشد، وارد بهشت خواهد شد و اگر از اهل كفر باشد، داخل جهنم خواهد شد و با آتش عذاب می گردد و اين مطلب از ضروريات دين اسلام است. [11] در قرآن مجید که منبع اصلی معارف و فرهنگ اسلام است، آیات متعدّدی وجود دارد که عقیده تناسخ را مردود می شمارد؛[12] مانند: «حَتَّی اذا جآءَ احَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ*لَعَلّی اعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلَّا انَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها»[13] (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می گوید: پروردگار ا! مرا بازگردانید؛ شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم، (ولی به او می گویند) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می گوید (و اگر باز گردد، کارش همچون گذشته است). این آیه صریحاً بازگشت به این زندگی را برای جبران گذشته، نفی می نماید. لذا در احادیثی که از امامان معصوم (ع) به ما رسیده است این عقیده با صراحت رد شده است. حضرت رضا (ع) در پاسخ سؤالی که مأمون از مسئله تناسخ کرد، فرموند: "مَنْ قالَ بِالتَّناسُخِ فَهُوَ کافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظیمِ؛ مکذّبُ بِالْجَنَّهِ وَ النَّارِ" کسی که عقیده به تناسخ داشته باشد، ایمان به خدا ندارد، و بهشت و دوزخ را انکار می کند. [14] نتیجه گیری: بر اساس مطالب بیان شده، تناسخ به معنای انتقال روح به بدن دیگر در این دنیا است و در نزد برخی از ادیان مانند آئین هندو و بودا به عنوان یک اصل دینی پذیرفته شده است. در حالی که معاد به معنای بازگشت روح به بدن خود در آخرت و پاداش و کیفر در بهشت و جهنم است. در اسلام معاد بعنوان یکی از اصول دین مطرح می باشد لذا تناسخ مردود میباشد. [1] لسان العرب، ابن منظور، ج3، ص61 [2] كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، العلامة الحلي، ج: 1، ص: 191 [3] مقاله تناسخ و شبهات دینی آن، محمد حسن، قدردان قراملکی، فصلنامه علمی پژوهشی اندیشه نوین دینی، ص60 / مقاله تناسخ، فاطمه، مینایی، مجله نقد و نظر، سال 1385، شماره 43و44، ص1 [4] ترجمه الشواهد الربوبیة، ملاصدرا، ج1، ص341 [5] عيون مسائل النفس، شیخ حسن، حسن زاده آملی، ج1، ص677 [6] کتاب بهگود گیتا، ص 114 [7] کتاب ذمه پده یا گفتار های بودا از کتب بوداییان که با نام راه آئیین ترجمه شده است، دفتر پنجم، ص 170 [8] دایره المعارف قرن بیستم، فریدوجدی محمد، ج 10، ص 172 [9] محاضرات في الالهيات، السبحاني، الشيخ جعفر، ص: 417 [10] ارتباط با ارواح: مكارم، شيرازي ناصر، ص: ۵5 / دایره المعارف قرن بیستم، فریدوجدی محمد، ج 10، ص 172 [11] حق الیقین، علامه مجلسی، ج2، ص369 [12] ارتباط با ارواح، مكارم، شيرازي ناصر، ص: ۵5-۵۷ [13] مومنون/ 99-100 [14] عيون أخبار الرضا(ع)، الشيخ الصدوق، ج: 1، ص: 21
- جدیدا
-
امیر حسین طاهرخانی عضو سایت گردید
-
سلام علیکم دختر عروس که از شوهر دیگر غیر از پسر انسان باشد بر پدر شوهر محرم نیست. کارشناس #ترنجیان #t_35660
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم -
سلام علیکم لازم است اگر قدرت یادگیری دارد وفهم یادگیری دارد به او آموزش داده شود وبا طهارت صحیح نماز بخواند واکرقدرت فهم ندارد تکلیفی نسبت به نماز ندارد . کارشناس #ترنجیان #t_35657
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم -
سلام علیکم دختران خانم از شوهر فعلی بر شوهر قبلی محرم است . دختران خانم از شوهر قبلی بر شوهر فعلی بعد از عمل زناشویی تحت عنوان ربیبه مرد محرم است. ربیبه مرد به پدر مرد محرم نیست. کارشناس #موحدی_فر #t_35661
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم -
سلام علیکم کسی که در سفر وظیفهاش شکسته خواندن نماز است در صورتی که فراموش کند و نمازش را تمام بخواند، اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای آن نماز بر او واجب نیست. موفق باشید کارشناس #موسوی #t_35656
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم -
سلام علیکم بنا بر احتیاط واجب باید روی سنگ مقداری گرد و غبار داشته باشد، طوری که با زدن یا قرار دادن دست بر سنگ مقداری از گرد و غبار بر دست بماند. موفق باشید کارشناس #موسوی #t_35659
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم -
سلام کسیکه وظیفه اش در سفر اینکه قصر بخواند ولی فراموش کرده و نمازش را تمام خوانده حالا که به وطنش برگشته یادش امده که باید قصر میخواند نه تمام تکلیف چیست
- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم -
چگونه ممکن است استخوانهای پوسیده دوباره زنده شوند؟ لازم به ذکر است که این شبهه به اصل انکار معاد مربوط می باشد و در قرآن براى اثبات امكان معاد آیات فراوانى وجود دارد كه پاسخ به این شبهه را با استدلال منطقى بیان نموده اند. بعضی از بزرگان اين آیات را در شش موضوع دسته بندی كرده اند: 1- آفرينش نخستين، 2- قدرت مطلقه خداوند، 3- مرگ و حيات مكرر در جهان گياهان، 4- تطورات جنين، 5- بازگشت انرژىها، 6- نمونههاى عينى معاد. و در زمينه هريك از عناوين فوق آيه يا آيات متعددى در قرآن را بیان نموده که بررسى آنها نه تنها مسأله امكان معاد كه پاسخ به شبهه مذکور را نيز تبيين مىكند. [1] در اینجا ما فقط به موضوعاتی که مستقیم به شبهه بیان شده مربوط است اشاره خواهیم کرد: آيات مربوط به خلقت نخستين و آفرينش اوّل 1- برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیده است؟!» بگو: «همان کسی آن را زنده میکند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او به هر مخلوقی داناست! [2] روایتی از وجود نازنین امام صادق(ع) در شان نزول همین آیه شریفه نقل شده است که ایشان فرموده اند: ابیبنخلف با استخوان پوسیدهای که آن را از دیوار کنده بود، نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: «ای محمّد! [آیا] هنگامی که ما، استخوانهای پوسیده و پراکندهای شدیم، دگر بار آفرینش تازهای خواهیم یافت؟ این آیه از جانب خداوند در جواب او نازل شد: «و مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ* قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ».[3] 2- آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟! ولی آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند![4] 3- او کسی است که آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، و این کار برای او آسانتر میباشد؛ و برای اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین؛ و اوست توانمند و حکیم! [5] 4- آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز میکند، سپس بازمیگرداند؟! این کار برای خدا آسان است! [6] 5- (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمیگردید![7] از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه علت اصلى انكار مخالفان معاد بىتوجهى و غفلت به آفرينش نخست اين جهان و آفرينش اوّل انسانهاست، چرا كه اگر كمى به آن مىانديشيدند پاسخ خود را مىدادند. مگر ممكن است آفرينش انسان در آغاز از خاك امكانپذير باشد ولى در مرحله بعد غيرممكن؟![8] آیات مربوط به قدرت مطلقه خداوند با قبول قدرت مطلق خداوند جايى براى اين ايراد باقى نمىماند كه چه كسى مىتواند استخوان پوسيده را زنده كند، و چگونه ممكن است خاكهاى پراكنده جمع شوند و لباس حيات در تن بپوشد؟! در آيات متعددى از قرآن مجيد به آن اشاره شده: 1- قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.[9] 2- آیا نمیدانند خدایی که آسمانها و زمین را آفریده، قادر است مثل آنان را بیافریند (و به زندگی جدید بازشان گرداند)؟! و برای آنان سرآمدی قطعی -که شکّی در آن نیست- قرار داده؛ امّا ظالمان، جز کفر و انکار را پذیرا نیستند![10] 3- آیا آنها نمیدانند خداوندی که آسمانها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها ناتوان نشده است، میتواند مُردگان را زنده کند؟! آری او بر هر چیز تواناست![11] 4- آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، نمیتواند همانند آنان [ انسانهای خاک شده] را بیافریند؟! آری (میتواند)، و او آفریدگار داناست![12] 5- بگو: «در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد میکند؛ یقیناً خدا بر هر چیز توانا است![13] اين بخش از آيات به منكران امكان معاد، اين حقيقت را گوشزد مىكند كه آيا شما قدرت مطلقه خداوند را پذيرفتهايد يا نه؟ اگر نپذيرفتهايد نگاهى به جهان آفرينش بيفكنيد: آسمانها و ستارگان ثابت و سيار، كهكشانها، منظومهها، و نگاهى به زمين بيفكنيد، با آن همه شگفتىها و عجايب، و با آن همه نظم و قانون كه بر سرتاسر آنها حكمفرماست.آيا ممكن است اين همه نشانههاى قدرت را مشاهده كنيد، و باز هم در قدرت مطلقه خداوند ترديد داشته باشيد؟! و اگر ايمان به قدرت مطلقه او داريد چگونه در مسأله معاد و احياى مردگان شك و ترديد به خود راه مىدهيد، و آن را عجيب و شگفتانگيز و غير قابل قبول مىپنداريد؟![14] آیات مربوط به مرگ و حيات مكرر در جهان گياهان زنده شدن زمينهاى مرده را ديديد، رستاخيز همينگونه است؟! 1- و از آسمان، آبی پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانههایی را که درو میکند رویاندیم، و نخلهای بلندقامت که میوههای متراکم دارند؛ همه اینها برای روزیبخشیدن به بندگان است و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم؛ (آری) زندهشدن مُردگان نیز همین گونه است![15] 2- او زنده را از مرده بیرون میآورد، و مرده را از زنده، و زمین را پس از مردنش حیات میبخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده میشوید![16] همین مضمون در آیات: روم: 50،[17] حج: 5 و6، [18] فصلت: 39،[19] فاطر: 9،[20] اعراف: 57[21] نیز بیان گردیده است. اين آيات با صراحت بازگو كننده اين حقيقت است كه خروج انسانها در قيامت از همان اصولى مايه مىگيرد كه خروج گياهان و گلها و دانههاى غذايى و درختان با ميوههاى رنگارنگشان، همان چيزى كه هر سال آن را با چشم خود تماشا مىكنيم، منتها چون به آن خو گرفتهايم، آن را مسأله سادهاى مىپنداريم، و چون رستاخيز انسانها را با چشم نديدهايم گروهى آن را پيچيده و گاه محال مىپندارند در حالى كه قوانين حاكم بر هر دو يكى است. [22] در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىخوانيم كه يكى از يارانش عرض كرد: اى رسول خدا! «كَيْفَ يُحيِى اللَّهُ الْمَوْتى وَ ما آيَةُ ذلِكَ فى خَلْقِهِ؟؛ خداوند چگونه مردگان را زنده مىكند و نشانه و نمونه آن در خلقش چيست؟» پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اما مَرَرْتَ بِوادِى اُهْلِكَ مُمْحِلًا ثُمَّ بِهِ يَهْتَزُّ خَضِراً؟؛ آيا از سرزمينى كه خشک و بایر شده باشد عبور نكردهاى، و سپس از آن عبور كنى در حالى كه از سبزى و خرمى تكان مىخورد»؟! گفت: آرى، اى رسول خدا! فرمود: «فَكَذلِكَ يُحْيِى اللَّهُ الْمَوْتى وَ تِلْكَ آيَتُهُ فى خَلْقِهِ؛ اين گونه خداوند مردگان را زنده مىكند، و اين است نشانه و نمونه آن در خلقش؟»[23] نمونههاى عينى و تاريخى معاد علاوه بر آنچه در بحثهاى گذشته پيرامون دلائل امكان معاد گفته شد، قرآن مجيد به يك سلسله نمونههاى عينى و تاريخى براى معاد در آيات مختلف اشاره كرده است كه همه آنها دقيقاً مصداق حيات بعد از مرگ است، و مخصوصاً روى آنها براى مسأله امكان معاد تكيه مىكند، آنها عبارتند از: 1- داستان حضرت عزير(ع)، پيامبرى كه يكصد سال مُرد و سپس زندگی دوباره يافت. [24] 2- داستان حضرت ابراهيم (ع) و زنده کردن پرندگان. [25] 3- داستان اصحاب كهف. [26] 4- ماجراى كشته یک نفر از بنىاسرائيل و داستان گاو. [27] نتیجهگیری اعتقاد به زنده شدن استخوانهای پوسیده در روز قیامت، یکی از اصول اساسی دین اسلام است؛ قرآن کریم و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) به وضوح این مسئله را بیان کردهاند؛ زنده کردن مجدد استخوانهای پوسیده به دست خداوند همانقدر ممکن است که اولین بار آنها آفریده شدند و این نشان از قدرت مطلق خداوند دارد؛ که در آیات فراوانی به این موضوع پرداخته شده است. [1] پيام قرآن: مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 ص: 118 تا 144 https://lib.eshia.ir/10312/5/118 [2] يس: 78 و 79 «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِىْ الْعِظامَ وَ هِىَ رَميمٌ قُلْ يُحييْها الَّذى انْشَأَها اوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ» [3] تفسير العيّاشي: العياشي، محمد بن مسعود، ج: 2، ص: 296 https://lib.eshia.ir/12013/2/296 / بحارالأنوار: العلامة المجلسی، ج7، ص42 https://B2n.ir/m09849 [4] ق: 15 «أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ۚ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» [5] روم: 27 «وَ هُوَ الَّذى يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ اهْوَنُ عَلَيْهِ» [6] عنکبوت: 19 «اوَلَمْ يَرَوا كَيْفَ يُبْدِىءُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ انَّ ذلكَ عَلَى اللَّه يَسيرٌ» [7] اعراف: 29 «كَما بَدَأَكُمْ تَعُوْدُوْنَ». [8] پيام قرآن: مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 ص: 124 https://lib.eshia.ir/10312/5/124 [9] غافر: 57 «لَخَلْقُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ اكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النّاسِ وَلكِنَّ اكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُوْنَ» [10] اسراء: 99 «اوَلَمْ يَرَوا انَّ اللَّهَ الَّذى خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ قادِرٌ عَلَى انْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ اجَلًا لا رَيْبَ فيه فَابَى الظّالِمُونَ الّا كُفُوراً». [11] احقاف: 33 «اوَلَمْ يَرَوا انَّ اللَّهَ الَّذى خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْىَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلَى انْ يُحْيِىَ الْمَوْتى بَلى انَّهُ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ». [12] یس: 81 «اوَلَيْسَ الَّذى خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ بِقادِرٍ عَلَى انْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلّاقُ الْعَليمُ». [13] عنکبوت: 20 «قُلْ سِيْرُوا فِى الْأَرضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِىءُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ انَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ». [14] پيام قرآن: مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 ص: 133 https://lib.eshia.ir/10312/5/133 [15] ق: 9- 11 «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَانْبَتْنا بهِ جَنّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصيدِ* وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضيدٌ* رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ احْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ». [16] روم: 19 «يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيّتِ وَ يُخْرِجُ المَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَ يُحْيِى الْارْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُوْنَ». [17] «فَانْظُرْ الى آثارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِى الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها انَّ ذلِكَ لَمُحْيِى الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ». [18] «وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَاذا انْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ انْبَتَتْ مِنْ كلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ- ذلِكَ بِانَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ انَّهُ يُحْيِى الْمَوْتى وَ انَّهُ عَلَى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ». [19] «وَ مِنْ آياتِهِ انَّكَ نَرَى اْلَارْضَ خاشِعَةً فَاذا انْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ انَّ الَّذى احْياها لَمُحْيِى الْمَوْتى انَّهُ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٍ». [20] «وَ اللَّه الَّذى ارْسَلَ الرِّياحَ فُتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ الى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَاحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ». [21] «وَ هُوَ الَّذى يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ حَتّى اذا اقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيّتٍ فَانْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَاخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ». [22] پيام قرآن: مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 ص: 137-144 https://lib.eshia.ir/10312/5/137 [23]تفسير الزمخشري = الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل: الزمخشري، ج: 3، ص: 602 https://lib.efatwa.ir/46986/3/602 [24] بقره: ۲۵۹ «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [25] بقره: ۲۶۰ «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ » [26] کهف:۹-۲۲ «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا * إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا * فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا ......وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا» [27] بقره: ۷۲ و 73 «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
-
اگر خداوند بخشنده و مهربان است، چرا جهنم را آفریده است؟ فهمیدن علت وجود جهنم نیازمند بررسی عمیقتری از مفاهیم دینی و فلسفی است؛ جهنم در ادیان آسمانی مکانی است که به دلیل اعمال نادرست و گناهان انسانها پدید آمده و به عنوان تجلی عدالت الهی شناخته میشود؛ در ادامه، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین(علیهم السلام)، به ابعاد بیشتری از این سوال میپردازیم و با بیان نکاتی به این پرسش پاسخ خواهیم داد: آزادی اراده و اختیار: انسانها موجوداتی دارای اراده و آزادی هستند و این آزادی در انتخاب راه صحیح یا غلط به آنها عطا شده است؛ قرآن کریم در سوره مبارکه کهف میفرماید: «و بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که میخواهد ایمان آرد و هر که میخواهد کافر شود».[1] این آیه بیانگر این است که خداوند به انسانها آزادی داده تا خودشان راه ایمان یا کفر را انتخاب کنند و با توجه به اینکه شخص با اراده خود کاری را انجام داده است لذا معاد جاییست که به عمل شخص پاداش یا عقاب تعلق خواهد گرفت. وجود نازنین مولای متقیان، أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز در رابطه با آزادی و اختیار انسان ها برای انجام کارها چنین فرموده اند: اگر چنین بود (انسان از خود اختیاری نداشت)، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.[2] عدالت الهی و مکافات عمل: یکی از اصول اساسی دین اسلام، عدالت الهی است؛ خداوند در قرآن کریم بارها به این اصل اشاره کرده و تأکید میکند که هر فردی بر اساس اعمال خود پاداش یا عقوبت دریافت میکند؛ در سوره مبارکه زلزال آمده است: «پس هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد (پاداش) آن را خواهد دید، و هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید».[3] همچنین روایتی از امام سجاد(علیه السلام) اینگونه نقل شده است: ای فرزند آدم! بدان که مراحل بعد و [فشارهای] قیامت بالاتر، هولناکتر و دلآزارتر است. روزی است که مردم همه گرد آیند و روز حضور [یا دیدار جزای اعمال] است، خدا اوّلین و آخرین را گرد میآورد، در «صور» دمیده شود، و قبرها زیر و رو میگردد، آن روز نزدیک است. روزی است که دلها [از وحشت] به گلوگاه میآید، و نفس در سینهها حبس میشود، روزی است که از لغزشی نمیگذرند، «فدیه» و بدلی نمیستانند، از هیچ کس عذری نمیپذیرند، کسی را رخصت توبه نمیدهند، هیچ چیز جز پاداش نیکی و کیفر گناه در کار نمیباشد، هرکه در این دنیا ذرّهای کار خیر کرده آن را مییابد، و هرکه ذرّهای کار شرّ کرده آن را میبیند.[4] این آیات و روایات نشان میدهند که هیچ عمل خیری بدون پاداش و هیچ عمل شری بدون عقوبت نمیماند و باور به معاد همان مکان اعطاء پاداش و عقاب می باشد و با مهربانی و بخشندگی خداوند متعال نیز منافاتی ندارد. رحمت و حکمت الهی: خداوند در قرآن کریم به عنوان "رحمان" و "رحیم" معرفی شده، اما این رحمت و محبت الهی با عدالت و حکمت نیز همراه است؛ در سوره مبارکه بقره آمده است: «خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند؛ هر کس عمل شایسته ای انجام داده، به سود اوست، و هر کس مرتکب کار زشتی شده، به زیان اوست».[5] ذیل همین آیه شریفه، روایتی از وجود نازنین اما صادق(علیه السلام) اینگونه نقل شده است: بندگان به چیزی که کمتر از توانایی ایشان است مأمور شدهاند؛ و هر چیزی که مردم به انجام آن مأمور شدهاند توانایی انجام آن را دارند و آنچه توانایی آن را ندارند از [عهدهی] ایشان برداشته شده است ولیکن در این مردم [که سرکشی میکنند] هیچ خوبیای نیست.[6] این آیه شریفه و روایت امام صادق(علیه السلام) بیانگر این هستند که خداوند هیچ کس را بیش از توانش مکلف نمیکند و هر مجازاتی نیز بر اساس عدالت و توان فرد تعیین میشود. تنبیه انسان های گناه کار: جهنم به عنوان مکانی برای تنبیه انسانهای گناهکار مطرح است؛ در سوره مبارکه سجده آمده است: «و اگر می خواستیم، هدایت هرکسی را [از روی اجبار] به او عطا می کردیم، [اما همه را آزاد و مختار آفریدیم تا راه هدایت یا گمراهی را خود انتخاب کنند] ولی فرمان من بر عذاب لازم و حتم شده است که بی تردید دوزخ را از همه جنّیان و آدمیان [که آیات من را تکذیب کردند] پر خواهم کرد».[7] وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) نیز در پاسخ شخصی که از ایشان سوال کرده بود آیا خدا انسان ها را مجبور به کارهای نیک و بد می کند؟ اینچنین فرمودند: خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت دهد.[8] این آیه و روایت امام صادق (علیه السلام) نشان دهنده این هستند که خداوند به انسانها فرصت توبه و بازگشت به راه درست را میدهد و جهنم مکانی است برای افرادی که از این فرصت استفاده نکردند و به سوی خداوند بازنگشتند. نتیجهگیری: جهنم نه تنها به عنوان مکانی برای مجازات بلکه به عنوان تجلی عدالت، رحمت و حکمت الهی نیز مطرح میشود؛ وجود جهنم نشاندهنده اهمیت انتخابهای انسان در زندگی دنیوی و تاثیر آنها بر زندگی اخروی است؛ خداوند بزرگ و مهربان است، اما در عین حال عادل و حکیم نیز می باشد و برای حفظ نظم و عدالت در جهان، قوانینی را وضع کرده است؛ به این ترتیب، جهنم مکانی است برای مجازات گناهان و اعمال نادرست گنهکاران، تا عدالت الهی به نحو کامل محقق گردد. [1] کهف: 29 «وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ» https://B2n.ir/a86772 [2] التوحید: الشیخ الصدوق، ص380 https://B2n.ir/d34417 [3] زلزال: 7 – 8 «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ - وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» https://B2n.ir/a87404 [4] الکافی: الشیخ الکلینی، ج8، ص73 https://B2n.ir/a46401 [5] بقرة: 286 «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ» https://B2n.ir/x10629 [6] التوحید: الشیخ الصدوق، ص: 347 https://lib.eshia.ir/15046/1/347 / بحارالأنوار: العلامة المجلسی، ج5، ص36 https://B2n.ir/e65556 [7] سجدة: 13 «وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَٰكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» https://B2n.ir/a11748 [8] التوحید: الشیخ الصدوق، ج1، ص361 https://B2n.ir/a07557
-
مجید رستگار عضو سایت گردید
-
جهانبخش پورعلی عضو سایت گردید
-
رسول رسا عضو سایت گردید
-
سبحان عضو سایت گردید
-
حسین127 عضو سایت گردید
-
سراج شروع به دنبال کردن مکلفی که قدرت تشخیص طهارت را ندارد کرد
-
سلام و درود دختر بچه ای نه سال را تمام کرده ولی قدرت تشخیص طهارت و نجاست را نداشته در نتیجه نمی تواند طهارت شرعی را رعایت کند، بنابراین حکم نماز وی چه می شود؟
- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم -
مجید رستگار شروع به دنبال کردن تقلید کرد
-
آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟ مسأله معاد یکی از مباحث پیچیده و مهم در فلسفه، الهیات و عرفان اسلامی است؛ چهار دیدگاه درباره معاد وجود دارد: آيا حيات بعد از مرگ، تنها جنبه «روحانى» دارد؟ يعنى انسان بعد از مردن براى هميشه از اين بدن جدا مىگردد، بدن مىپوسد و متلاشى مىشود، و زندگى جاويدان سراى ديگر تنها مربوط به روح است؟ يا اينكه زندگى بعد از مرگ در هر دو جنبه صورت مىگيرد، هم اين جسم مادى باز مىگردد و هم روح و بار ديگر با يكديگر متّحد مىشوند؟ يا اينكه فقط جنبه جسمانى دارد يعنى تنها جسم باز مىگردد و روح چيزى جز آثار و خواص اين جسم نيست؟ يا اينكه: معاد جنبه «روحانى» و «نيمه جسمانى» دارد، يعنى روح و جسم هر دو باز مىگردند و با هم متحد مىشوند، اما نه اين جسم مادى عنصرى، بلكه جسم لطيفى كه برتر از اين جسم و عصاره آن است؟ هريك از چهار نظريه فوق، طرفدارانى دارد اما آنچه به وضوح از قرآن مجيد استفاده مىشود و صداها آيه دلالت بر آن دارد، معاد روحانى و جسمانى است (با همين جسم مادّى) و از آنجا كه بازگشت روح در ميان دانشمندان و فلاسفه، مسلّم است، تعبير به «معاد جسمانى» مىشود در حالى كه منظور «معاد روحانى و جسمانى» است.[1] فیلسوف مشهور، ملاصدرا نیز همین ادعا را در کتاب "أسفار" اینچنین مطرح نموده است: بسیاری از اکابر حکما و مشایخ عرفا و گروهی از متکلمین مانند غزالی، کعبی، حلیمی، راغب اصفهانی و بسیاری از اصحاب ما از امامیه مانند شیخ مفید، ابو جعفر طوسی، سید مرتضی، علامه حلی و محقق طوسی (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) به معاد جسمانی و روحانی معتقد بودند[2] و حق هم همین قول می باشد. [3] تفتازانی نیز که فقیه، ادیب، متکلم و منطق دان در قرن هشتم هجری قمری بوده است، در این مسأله چنین بیان کرده است: بسیاری از علمای اسلام از جمله امام غزالی، کعبی، حلیمی، راغب، و قاضی ابوزید دَبوسی به هر دو معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارند.[4] معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه قرآن کریم: مطالعه آیات قرآن به روشنی نشان میدهد که معاد دارای هر دو بُعد جسمانی و روحانی است؛ به این معنا که در قیامت، هم ارواح زنده میشوند و هم بدنها دوباره به حالت اولیه خود بازمیگردند و پذیرای ارواح میشوند. گفته شده معاد جسمانی ضروری دین اسلام است و آیات بسیاری بر امکان و وقوع معاد جسمانی دلالت دارند. [5] بعضی از علما،[6] آیات دال بر معاد جسمانی را به جهت کثرت، در نه گروه طبقهبندی کرده اند: 1. آیاتی که در پاسخ منکران، به چگونگی زنده شدن استخوانهای پوسیده میپردازند.[7] 2. آیاتی که میگویند انسانها در قیامت از قبرها برمیخیزند. [8] 3. آیاتی که دلالت دارند که انسان از خاک آفریده شده، به خاک بازمیگردد و سپس از خاک محشور میشود.[9] 4. آیاتی که بازگشت انسان به حیات مجدد را به حیات زمین بعد از مرگ تشبیه کردهاند.[10] 5. آیاتی که نشان میدهند منکران معاد، ادعای زنده شدن پس از مرگ را به سخره میگرفتند.[11] 6. آیاتی که به نعمتهای مادی بهشت اشاره دارند.[12] 7. آیاتی که از عذابها و مجازاتهای جسمانی صحبت میکنند.[13] 8. آیاتی که از اعضای بدن انسان مانند دست و پا و چشم و گوش در قیامت سخن میگویند.[14] 9. آیاتی که به نمونههایی از معاد در این جهان اشاره دارند همچون داستان ابراهیم(ع) و پرندههای چهارگانه، [15] زنده شدن عُزیر یا ارمیای نبی،[16] داستان اصحاب کهف[17] و زنده شدن یک نفر از بنیاسرائیل. [18] نتیجه گیری با توجه به نکاتی که بیان شد كمترين ترديدى باقى نمىماند كه مسأله معاد جسمانى از امور قطعى و مسلّم است و با توجه به صراحت و گستردگى آيات بايد گفت: معاد جسمانى از ضروريات قرآن مجيد است و متکلمان و فلاسفه اسلامی نیز معاد را هم جسمانی و هم روحانی دانسته و بر این باورند که در عالم آخرت، روح به بدن برگشته و یا از لذائذ منتفع گشته و یا شامل عذاب الهی خواهد شد. [1] پيام قرآن: مكارم شيرازى، ناصر، ج: 5، ص: 244 https://lib.eshia.ir/10312/5/244 / معاد از ديدگاه قرآن و روايات: جمعی از نویسندگان، ص88 https://B2n.ir/r44760 [2] الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة: الملا صدرا، ج9، ص165 https://B2n.ir/k65024 [3] همان: ج9، ص166 https://lib.eshia.ir/71465/9/166 [4] شرح المقاصد: التفتازانی، سعد الدین، ج5، ص90 https://B2n.ir/d08954 [5] كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد قسم الالهيات: العلامة الحلي، تقرير الشيخ جعفر السبحاني، ج: 1، ص: 258. https://lib.eshia.ir/26469/1/258 [6] پيام قرآن: مكارم شيرازى، ناصر، ج: 5، ص: 244-266 https://lib.eshia.ir/10312/5/244 [7] مانند: آیات ۷۸ و ۷۹ سوره یس «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»، آیات ۳و۴ سوره قیامت «أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ * بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ» و آیات ۳۵ و ۳۶ سوره مؤمنون «أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ * هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ». [8] مانند: آیه ۷ سوره حج «وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ» و آیات ۵۱ و ۵۲ سوره یس «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ» [9] مانند: آیه ۵۵ سوره طه «مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى» آیات ۱۷ و ۱۸ سوره نوح «وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا * ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا» و آیه ۲۵ سوره اعراف «قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ» و آیه ۱۱ سوره ق «رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ» [10] مانند: آیه ۹ سوره فاطر «وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ» [11] مانند: آیات ۷ و ۸ سوره سبأ «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ * أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ» و آیه ۳۸ سوره مؤمنون «إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ» [12] مانند: آیات ۴۶ تا ۷۶ سوره الرحمن «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * ذَوَاتَا أَفْنَانٍ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ* فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ...» و آیات ۸ تا ۱۶ سوره غاشیه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ * لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ * فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً * فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ * فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ * وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ * وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ» [13] مانند آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره واقعه «وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ» آیه ۳۵ سوره توبه «يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» آیات ۴تا ۷ سوره غاشیه «تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً * تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ * لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ» آیات ۴۳ تا ۴۶ سوره دخان «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ * كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ * كَغَلْيِ الْحَمِيمِ» [14] مانند آیه ۶۵ سوره یس «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» آیات ۲۰ و ۲۱ سوره فصلت «حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» و آیات ۳۸ تا ۴۱ سوره عبس «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ * تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ» [15] بقره: ۲۶۰ «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ » [16] بقره: ۲۵۹ «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [17] کهف:۹-۲۲ «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا * إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا * فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا ......وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا» [18] بقره: ۷۲ و 73 «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
-
یگانه مولود کعبه شروع به دنبال کردن سلام ، سلام و سلام کرد
-
بر دختر که از سابق باشوهر جدیدش ربائب صادق هست؟؟
-
تیمم برسنگ تمیز جایز هست یا شرط هست که سنگ گرد وخاک داشته باشد
- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم -
دختر عروس که از شوهر قبلی داشته بر انسان محرم هست؟؟ خسور
- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم -
زن انسان اگر بعد از طلاق ازدواج مجدد کند دختران انهابر شوهر قبلی زن محرم خواهد بود؟؟ یا ربائب اینجا صادق هست؟؟ این دختران بر پدر شوهر سابق محرم هست یعنی ربائب انسان بر پدر انسان هم محرم هست؟؟ یا نامحرم؟؟ (یعنی دختر عروس انسان که از شوهر قبلی آن بوده)
- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم -
تفاوت بین مرگ مومن و کافر چیست؟ مرگ برای مؤمن مبارک و شادیبخش است، در حالی که برای کافر یک اتفاق ناخوشایند و نامبارک است؛ دنیا برای مؤمن همچون زندان است و مرگ برای او به مثابه رهایی از زندان به حساب میآید، اما همین دنیا برای کافر به مثابه بهشت به نظر میرسد و مرگ، او را از بهشت دنیویاش جدا کرده و به سوی عذاب میبرد.[1] در همین رابطه روایتی نقل شده است که امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحابشان که از ایشان درخواست کرده بود، مرگ را برای او توصیف کند، اینگونه بیان نمودند: مرگ برای مؤمن مانند بهترین بویی است که آن را استشمام میکند؛ به خاطر بوی خوشش به خواب میرود و همه سختیها و دردها به پایان میرسد؛ اما برای کافر مانند نیش افعی و گزش عقرب یا شدیدتر از آن است؛ برای برخی از کافران و گناهکاران حتی از بریده شدن با ارّه و تکه شدن با قیچی و برخورد سنگ به او و چرخاندن سنگ آسیاب بر حدقه چشم نیز شدیدتر است. آن مؤمنی که به آسانی جان خود را تسلیم میکند، علتش آن است که خداوند خواسته هرچه سریعتر او به پاداش آن عالم نائل شود، و آن مؤمنی که سکرات مرگ را با دشواری پشت سر میگذارد، برای این است که گناهانی که در دنیا مرتکب شده جبران شود، تا پاک و پاکیزه وارد آن عالم شود و بدون هیچ مانعی استحقاق پاداش ابدی را پیدا کند؛ آن کافری که به آسانی جان میدهد، این راحتی، پاداش کارهای خیری است که در دنیا انجام داده تا وقتی که از دنیا میرود دیگر طلبی از خدا نداشته باشد و برایش کار نیکی باقی نماند مگر آنچه موجب عقاب است و جز گناهانش چیزی در نامه عملش وجود نداشته باشد؛ و آن کافری که با سختی، سکرات مرگ را میگذراند، از همان لحظه نخست، عذاب و شکنجه او شروع میشود و چون خدا عادل است، به هیچکس ستم نمیکند (حتی نسبت به کافران نیز عدالتش را اجرا میکند و حقی از آنها ضایع نمیکند).[2] اما اگر بخواهیم مرگ مؤمن را با کافر مقایسه کنیم، می توانیم روایاتی را که در این باره ذکر شده اند را مورد توجه قرار بدهیم. وصف مرگ شخص مؤمن: یکی از اتفاقاتی که برای مؤمن هنگام ترک دنیا رخ می دهد، این است که ملک الموت، هنگامی که برای گرفتن جانش نزد او میآید، به او دلداری میدهد و میگوید: من از پدر مهربان هم نسبت به تو مهربانتر و دلسوزترم؛ چشمهایت را باز کن و ببین؛ وقتی او چشمهایش را باز میکند، میبیند که پیامبر (صلواتاللهعلیه) و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) نزد او آمدهاند؛ او با دیدن آنها خوشحال میشود؛ از جانب عرش، ندایی مؤمن را خطاب قرار داده و میگوید: ای نفس مطمئن به محمد (صلواتاللهعلیه) و آلش به نزد پروردگارت برگرد که هم تو از او خوشنودی، هم او از تو خوشنود است به جمع بندگانم بپیوند و وارد بهشتم شو.[3] وصف مرگ شخص کافر: امير مؤمنان على (عليه السّلام) به چشم دردى مبتلا شد، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) از او عيادت كرد و على (عليه السّلام) ناله مىكرد. پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) به او فرمود: آيا از بىتابى است يا از شدّت درد؟ گفت: اى رسول خدا! تاكنون به دردى سختتر از اين مبتلا نشدهام. پيامبر خدا (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: اى على! چون ملك الموت براى گرفتن روح كافر فرود آيد با او سيخى آتشين است و روح او را با آن سيخ مىگيرد كه بر اثر آن، دوزخ صيحه مىزند. على (عليه السّلام) برخاست و نشست و گفت: اى رسول خدا! فرمايش خود را تكرار كنيد كه آن چه گفتيد درد مرا از يادم برد. سپس گفت: آيا كسى از امّت تو به چنين جان كندن مبتلا مىشود؟ فرمود: آرى، فرمانرواى ستمگر، خورنده مال يتيم و كسى كه به دروغ شهادت مىدهد (اينگونه جان مىدهند).[4] بر اساس روایات اهل البیت( علیهم السلام) چند تفاوت کلی میان مرگ انسان مؤمن و کافر وجود دارد که عبارتند از: دیدن رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) در هنگام جان دادن: هنگام مرگ، هر دوی کافر و مؤمن، پیامبر اسلام (صلواتاللهعلیه) و امام علی (علیهالسلام) را میبینند. با این تفاوت که دشمن و مبغض حضرت علی(علیه السلام) ایشان را به حالتی میبیند که ناخوشایند او است، اما محب حضرت علی(علیه السلام) ایشان را به حالتی میبیند که خوشآیند او است[5]؛ پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه و حضرت علی علیهالسلام کنار سر او مینشینند؛ سپس پیامبر صلواتاللهعلیه به او میفرماید: «آنچه که پیش رو داری از آنچه که پشت سر گذاشتی بهتر است، من تو را از آنچه که میترسی امان میدهم و آنچه را که به آن امید داشتی حالا به آن رسیدی؛ ای روح! به سوی رحمت و رضوان الهی برو؛ حضرت علی علیهالسلام نیز همین مطالب را به او میفرماید».[6] دیدن فرشته قابض الارواح "حضرت عزرائیل": یکی از حالات میّت، چه مؤمن و چه کافر، روبرو شدن با فرشته مرگ است؛ اما این ملاقات به صورت یکسان صورت نمیگیرد؛ کافر، ملک الموت را به صورت مرد سیاهی که موهایش سیخ شده و با بویی بسیار بد و با لباسهایی تیره میبیند، در حالیکه از دهان و بینی او آتش و دود بیرون میآید به گونهای که حضرت ابراهیم علیهالسلام با دیدن این حالت فرشته مرگ (که به درخواست خود ایشان این جریان اتفاق افتاد) به او گفت: «اگر گناهکار فقط همین صحنه را ببیند برای جزای اعمالش کافی است». اما انسان مؤمن، ملک الموت را به شکل جوان زیبارویی که لباسهای زیبا پوشیده و هیئت زیبایی دارد میبیند، در حالیکه بویی خوش از او به مشامش میرسد؛ این منظره آنقدر خوش آیند مؤمن است که حضرت ابراهیم به فرشته مرگ گفت: «اگر مؤمن فقط این چهره نیکوی تو را به عنوان پاداش نیکیهایش ببیند، برایش کافی است».[7] نحوه خروج روح از بدن شخص مؤمن و کافر: امام باقر علیهالسلام در توصیفی از ظاهر مؤمن و کافر در هنگام خارج شدن روح از بدن چنین فرموده: «نشانه مؤمن این است؛ هنگامی که مرگش فرا میرسد، رنگ صورتش از رنگ طبیعی آن سفیدتر میشود و بر پیشانیش عرق مینشیند و چیزی مانند اشک از چشمش خارج میشود که این اتفاق، نشان دهنده خارج شدن روح از بدنش است؛ ولی روح کافر از کنار دهانش خارج میشود مانند کفی که از دهان شتر خارج میشود یا همانطور که روح شتر از بدنش بیرونی میآید، روح کافر از بدنش خارج میشود.[8] نتیجه گیری بر این اساس مسأله "مرگ" برای شخص مؤمن، بسیار راحت و آسان خواهد بود و شروعی برای استفاده از نعمات برزخی خواهد بود، اما برای شخص کافر بسیار دردناک و سخت بوده و آغاز عذاب های الهی برای او می باشد. [1] تحف العقول: ابن شعبة الحرانی، ص53 https://B2n.ir/j22165 [2] معانی الأخبار: الشیخ الصدوق، ص287 https://B2n.ir/z58675 [3] تفسير فرات الكوفي: فرات الكوفي، فرات بن ابراهيم، ص: 554 https://lib.eshia.ir/27170/1/554 / بحارالأنوار: العلامة المجلسی، ج6، ص163 https://B2n.ir/q66694 [4] الکافی: الشیخ الکلینی، ج3، ص253 https://B2n.ir/d38903 [5] صحيفة الرضا: منسوب به على بن موسى (عليهما السلام)، ص: 86 https://B2n.ir/z55505 / بحارالأنوار: العلامة المجلسی، ج6، ص188 https://B2n.ir/z19239 [6] تفسیر العیاشی: العیاشی، محمدبن مسعود، ج2، ص126 https://B2n.ir/s74206 [7] عوالی اللئالی: ابن أبی جمهور، ج1، ص274 https://B2n.ir/r74436 [8] الکافی: الشیخ الکلینی، ج3، ص134 https://B2n.ir/r01035
-
آیا ارتباط ارواح با دنیا پس از مرگ امکان پذیر است؟ موضوع ارتباط ارواح با دنیای مادی پس از مرگ یکی از مباحث پرچالش در نزد اکثر مردم می باشد؛ آیات قرآن کریم و روایات شریفه به این موضوع اشاره کردهاند که ارواح انسانها پس از مرگ با دنیای مادی ارتباط دارند و در بعض موارد مواجهههایی داشته اند. ارتباط ارواح با عالم دنیا در قرآن کریم: در زمینه ارتباط ارواح با عالم دنیا آیات متعددی وجود دارد که به برخی از آنها خواهیم پرداخت: قرآن پیام شهدا را بیان میکند که: «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»[1] آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشدهاند (مجاهدان و شهیدان آینده)، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان میبینند؛ و میدانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت. این مطلب نشان دهنده توجه شهداء به حالات زندگان بعد از خود می باشد. دسته ای از آیات شریفه دلالت بر ارتباط و شنیدن صدای زندگان توسط مردگان دارند چراکه انبیاء با مردگان سخن گفته اند؛ خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) برای گفت و گو با انبیاء پیشین چنین دستور می دهد: «وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ»[2] از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟! از دیگر آیات شریفه در این موضوع: سخن گفتن حضرت صالح با قوم هلاک شده،[3] گفت و گوی حضرت شعیب با قوم هلاک شده،[4]می باشد گرچه بعضی از مفسران این سخن گفتن ها را مربوط به قبل نزول عذاب دانسته اند اما گروهی این تکلم را مربوط به بعد از هلاکت آنها دانسته اند.[5] ارتباط ارواح با عالم دنیا در روایات: در روایات شریفه نیز مسأله ارتباط ارواح با عالم دنیا کاملا مشهود می باشد؛[6] به عنوان نمونه می توانیم به برخی از روایات موجود در این باب اشاره نمائیم: امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: روح مؤمن به زیارت اهل خود میرود و آنچه را که موجب محبت اوست میبیند؛ لیکن چیزهایی که موجب کراهت او میگردد، از نظر او پوشیده میشود؛ و کافر نیز اهل خود را میبیند و آنچه موجب ناراحتی و کراهت او است، مشاهده میکند؛ ولیکن چیزهایی که موجب محبت اوست، از نظر او پوشیده میگردد؛ همچنین حضرت فرمودند: بعضی مؤمنان در هر هفته یکبار در روز جمعه به زیارت و ملاقات اهل خود میرسند و بعضی دیگر برحسب مقدار عمل خود میتوانند آن را ملاقات و زیارت کنند.[7] در روایت دیگری اسحاق بن عمار میگوید: از امام کاظم (علیه السلام) راجع به ارواح گذشتگان پرسش کردم که: آیا آنها اهل خود را ملاقات و دیدار میکنند؟ حضرت فرمودند: بلی. گفتم: در چه مقدار از زمان دیدار میکنند؟ حضرت فرمودند: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یکبار؛ برحسب منزلت و جایگاه مؤمن.[8] رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: برای مردگان خود هدیه (صدقه و دعا) بفرستید، ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا میآیند، در برابر منازل خود با چشم گریان میگویند: ای اهل و فرزندان و پدر و مادر و خویشان من! از آن اموالی که در دست ما بود و حالا در دست شماست و عذاب و حساب آن بر ماست، مهربانی کنید به درهمی، قرص نانی، لباسی که خداوند شما را از لباسهای بهشت بپوشاند؛ سپس پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و همراهان گریه کردند و...[9] همچنین از امام کاظم (علیه السلام) در پاسخ به سوالی با موضوع کیفیت ملاقات مردگان با اهل بیتش چگونه خواهد بود فرمودند: میت مانند پرندهای لطیف که بر دیوارهایشان مینشیند و از پایین به آنها مینگرد، به منزل خویشان خود سر میزند، اگر آنها را سالم ببیند، خوشحال میشود و اگر آنها را بدحال و نیازمند ببیند، غمگین و افسرده میشود.[10] مسأله ارتباط ارواح با عالم دنیا آنقدر مسلم است که حتی اهل سنت نیز در کتبشان به آن اذعان داشته اند؛ به عنوان نمونه می توانیم به این روایات اشاره نمائیم: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: میت درون قبرش أنس می گیرد با کسیکه او را در دنیا دوستش داشته و حالا به بالای مزارش آمده است.[11] حدیث مشهور ام سلمه نیز یکی دیگر از روایات موجود در منابع اهل سنت می باشد؛ مضمون آن، چنین است: امسلمه میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در خواب دیدم، درحالیکه بر سر و محاسن مبارکشان خاک نشسته بود، عرض کردم چه شدهای رسول خدا! فرمود: دیروز شاهد شهادت حسین بودم.[12] همچنین ابنجوزی در زاد المسیر به نقل از ابنعباس روایت نموده که ارواح زندهها با ارواح اموات در خواب همدیگر را ملاقات میکنند و همدیگر را میشناسند و از همدیگر سؤال میکنند بعد خداوند ارواح زندهها را به اجسامشان بازمیگرداند.[13] عبدالله بن مبارک از ابی ایوب نیز چنین نقل می کند که: اعمال زندگان به مردگان نشان داده می شود، پس اگر در اعمال آن ها نیکی باشد، خوشحال می شوند و اگر در اعمال آن ها بدی باشد، می گویند: «خدایا آن را پس بگیر».[14] نتیجه گیری با توجه به آیات و روایات موجود، میتوان گفت که ارتباط ارواح با دنیای مادی پس از مرگ امکانپذیر است؛ این ارتباط نشان میدهد که عالم دنیا و عالم برزخ با هم در ارتباط هستند و ارواح می توانند به این عالم بیایند و خویشان خود را ببینند و صدای آن ها را نیز بشنوند و این نشان دهنده این است که امکان ارتباط با عالم ارواح امکان دارد و امری ناشدنی نمی باشد. [1] آل عمران: 170. https://B2n.ir/k77187 [2] زخرف: 45. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: التبيان في تفسير القرآن: الشيخ الطوسي، ج: 9، ص: 202 https://lib2.eshia.ir/86469/9/202 / التفسير الكبير (مفاتيح الغيب): الرازي، فخر الدين، ج: 27، ص: 635 https://lib2.eshia.ir/41730/27/635 / الميزان في تفسير القرآن: العلامة الطباطبائي، ج: 13، ص: 19 https://lib2.eshia.ir/12016/13/19 [3] أعراف: 77 الی 79. (فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ - فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ - فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَٰكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ). [4] أعراف: 91 الی 93 – (فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ - الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۚ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ - فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ ۖ فَكَيْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ كَافِرِينَ) [5] التبيان في تفسير القرآن: الشيخ الطوسي جلد : 4 صفحه : 455 https://lib2.eshia.ir/86469/4/455 / التفسير الكبير (مفاتيح الغيب): الرازي، فخر الدين جلد : 14 صفحه : 309 https://lib2.eshia.ir/41730/14/309 / التفسير الكبير (مفاتيح الغيب): الرازي، فخر الدين جلد : 14 صفحه : 320 https://lib2.eshia.ir/41730/14/320 [6] بعضی از کتب روایی بابی را مختص به این موضوع قرار داده اند که می توان رجوع نمود: الفروع من الکافی: کلینی، محمد بن یعقوب، ج۳، ص۲۳۰، کتاب الجنائز، باب انّ المیت یزور اهله. https://lib.eshia.ir/11026/3/230 / شرح الصدور بشرح حال الموتى والقبور: السيوطي، جلال الدين، ج: 1، ص: 201، بَاب زِيَارَة الْقُبُور وَعلم الْمَوْتَى بزوارهم ورؤيتهم لَهُم. https://lib.efatwa.ir/41508/1/201 [7] الفروع من الکافی: الشیخ الکلینی، ج3، ص230 https://B2n.ir/p59336 [8] همان [9] جامع الأخبار: السبزواري، محمد جلد : 1 صفحه : 482 https://lib.eshia.ir/15152/1/482 / منازل الآخرة و المطالب الفاخرة: القمی، الشیخ عباس، ص126 https://B2n.ir/z31390 [10] الفروع من الکافی: الشیخ الکلینی، ج3، ص231 https://lib.eshia.ir/11026/3/231 / الشافی فی العقائد و الأحکام و الأخلاق: الفیض الکاشانی، ج1، ص904 https://B2n.ir/r41330 [11] شرح الصدور بشرح حال الموتی و القبور: السیوطی، جلال الدین، ص202 https://B2n.ir/b93680 [12] همان: ص265 https://B2n.ir/u60744 [13] زاد المسیر فی علم التفسیر: ابن الجوزی، ج4، ص20 https://B2n.ir/j41591 [14] الروح في الكلام على أرواح الأموات والأحياء بالدلائل من الكتاب والسنة: ابن القیم، ص7 https://B2n.ir/r45195
-
ادخال انگشت مرد در فرج زن موجب غسل زن میشود؟
ناظم ارشد پاسخی برای یگانه مولود کعبه ارسال کرد در موضوع : ارسال سریع سؤال
خیر، غسل جنابت لازم نیست.- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم-ارشد -
ادخال انگشت مرد در فرج زن موجب غسل زن میشود؟
یگانه مولود کعبه پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ارسال سریع سؤال
ادخال انگشت مرد در فرج زن موجب غسل زن میشود؟؟- 1 پاسخ
وضعیت: پاسخدادهشده توسط: ناظم-ارشد -
آیا حیوانات نیز در روز قیامت محشور میشوند؟ موضوع حساب و کتاب حیوانات در روز قیامت یکی از مباحث جذاب و مهمی است که توجه بسیاری از عالمان و مفسران را به خود جلب کرده است. در ابتدا لازم به ذکر است که حشر، در لغت جمع و گردآورى توأم با درهم شکستن و راندن است، و محشر، محل جمع کردن است.[1] روز حشر روز بعث و معاد می باشد.[2] حشر در اصطلاح، برانگیختن مردگان از قبور و گردآورى آنان در روز قیامت براى حساب رسى است. [3] در آموزههای اسلامی، حیوانات نیز به عنوان مخلوقات دارای روح و موجوداتی که در روز قیامت حسابرسی خواهند شد، شناخته میشوند؛ در ادامه به برخی از آیات قرآن و روایات شیعه اشاره خواهد شد که بر این موضوع تأکید دارند. قرآن کریم در سوره مبارکه انعام می فرماید: «وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم ۚ مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ» و هیچ جنبنده ای در زمین نیست، و نه هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند، مگر آنکه گروه هایی مانند شمایند؛ ما چیزی را در کتاب فروگذار نکرده ایم، سپس همگی به سوی پروردگارشان گردآوری می شوند.[4] در آیه شریفه بیان شده که حیوانات همانند انسان ها داراى امت مى باشند اما در اینکه مراد از این همانندى در چیست بین مفسران دیدگاه هاى متفاوتى است. [5] از جمله آن ها نیازمندى به خدا، تسبیح و ذکر پروردگار، زندگى اجتماعى و توالد و تناسل، تقدیر رزق و عمر و اجل و سعادت و شقاوت آن ها، حشر در قیامت و پاداش و کیفر. ولى مى توان گفت از بارزترین موارد تشابه حیوانات به انسان ها همان حشر در قیامت است که در پایان آن هم آمده است و بسیارى از مفسران نیز بدان تصریح کرده اند، یعنى «حیوانات همانند انسان ها داراى امت هستند و همانند انسان ها در رستاخیز محشور مى شوند. از این رو معناى ( إلى ربّهم یحشرون ) ، این خواهد بود که حیوانات بعد از مرگشان به سوى خدا محشور مى شوند، همان گونه که بندگان خدا در قیامت به سوى پروردگارشان محشور مى گردند. [6] این آیه شریفه به وضوح بیان میکند که همه جانداران در روز قیامت گردآوری خواهند شد. قرآن کریم در جایی دیگر با صراحت بیشتری سخن از محشور شدن حیوانات وحشی می گوید؛ آنجاکه فرموده است: «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» و هنگامی که همه حیوانات وحشی محشور شوند.[7] «وُحوش» جمع وحش به معناى حیواناتى است که با انسان ها اُنس و اُلفت نمى گیرند مانند درندگان.[8] آلوسى مى نویسد: وحوش در این آیه تمام چهارپایان را دربرمى گیرد. [9] از آن جا که آیه فوق در سیاق آیاتى است که حوادث روز قیامت را توصیف مى کند همانند سؤال از دختران زنده به گور شده و گشودن نامه هاى اعمال و حوادث بعد از آن، این آیه ظهور در حشر حیوانات وحشى در قیامت دارد. از این رو این آیه شریفه همانند آیه 38 سوره انعام، ظهور در اصل حشر حیوانات دارد و جمهور مفسران در این مساله هم عقیده اند. در این زمینه روایات متعددی نیز ذکر شده است؛ به عنوان نمونه می توان به این روایت اشاره کرد : ابوذر می گوید: ما در محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بودیم که دو بز در مقابل ما به یکدیگر شاخ زدند؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: میدانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران گفتند: نه؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اما خداوند میداند، و به زودی میان آنها داوری خواهد کرد.[10] این روایت نشان میدهد که حتی حیوانات نیز در روز قیامت مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و حقوق آنها محفوظ است؛ این امر به عدالت الهی و شمولیت آن بر تمام موجودات تأکید دارد. باید توجه داشت که علت حشر حیوانات در روز قیامت همان عاملی است که در انسان وجود دارد و آن قوه شعور است؛ انسان به دلیل داشتن قوه شعور، در روز قیامت حساب و کتاب خواهد داشت؛ حیوانات نیز دارای قوه شعور هستند، اما در مرتبهای پایینتر از شعور انسان قرار دارند؛ علت محشور شدن حیوانات در روز قیامت نیز وجود همین قوه شعور است. این امر نشاندهنده عدالت الهی است که حتی حیوانات نیز با داشتن شعور و مسئولیتهایی که دارند، در روز قیامت حسابرسی خواهند شد و حقوقشان بازگردانده میشود. این مسأله که حیوانات نیز دارای شعور می باشند را می توان در آیات قرآن کریم مشاهده نمود؛ به عنوان مثال قرآن کریم در برخی از آیات، مطالبی را در مورد حیوانات مختلف نقل نموده است که از آن ها فهمیده می شود که حیوانات نیز دارای شعور می باشند؛ از جمله آن ها می توانیم به این موارد اشاره نمائیم: فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان،[11] آمدن هدهد به منطقه "سبا در یمن" و آوردن خبرهای هیجان انگیز برای سلیمان،[12] شرکت پرندگان در مانور حضرت سلیمان،[13] حرف زدن پرندگان با یکدیگر و افتخار سلیمان به این که خداوند زبان پرندگان را به او آموخته است.[14] همچنین خداوند متعال در جایی دیگر از قرآن کریم می فرماید: همهی موجودات، تسبیح گوی خدایند ولی شما نمیفهمید.[15] به باور علامه طباطبایی، این آیه نشان میدهد که تسبیح موجودات به زبان علم و به روش بیان مستقیم صورت میگیرد؛ اگر منظور از تسبیح، تنها نشان دادن وجود خالق از طریق حالت و وضعیت موجودات بود، دیگر معنا نداشت که گفته شود: «شما تسبیح آنها را نمی فهمید»؛ این نشاندهنده آن است که تسبیح موجودات به زبان قال (گفتار) صورت میگیرد و ناشی از علم و آگاهی آنها به خداوند است.[16] نتیجه گیری در نهایت، آموزههای اسلامی به وضوح نشان میدهند که حیوانات نیز در روز قیامت مورد حسابرسی قرار خواهند گرفت؛ قرآن کریم و روایات معتبر شیعه به این واقعیت اشاره دارند که حیوانات نیز دارای شعور و مسئولیتهایی هستند که بر اساس آنها در روز قیامت به عدالت الهی حسابرسی میشوند؛ این مسئله بیانگر شمولیت و فراگیری عدالت الهی است که هیچ موجودی را از دایره محبت و عدالت خود خارج نمیسازد. [1] المصباح المنير في غريب الشرح الكبير: الفيومي، أبو العباس، ج: 1، ص: 136 https://lib2.eshia.ir/40675/1/136 [2] لسان العرب: ابن منظور، ج: 4، ص: 190. https://lib2.eshia.ir/40707/4/190 [3] مجمع البيان في تفسير القرآن: الشيخ الطبرسي، ج: 10، ص: 277 https://lib2.eshia.ir/12023/10/277 [4] أنعام: 38 https://B2n.ir/h52579 [5] مجمع البيان في تفسير القرآن: الشيخ الطبرسي، ج: 4، ص: 49. https://lib2.eshia.ir/12023/4/49 / التفسير الكبير (مفاتيح الغيب): الرازي، فخر الدين، ج: 12، ص: 524 https://lib2.eshia.ir/41730/12/524 [6] الميزان في تفسير القرآن: العلامة الطباطبائي، ج: 7، ص: 73 https://lib2.eshia.ir/12016/7/73 / التبيان في تفسير القرآن: الشيخ الطوسي، ج: 4، ص: 127 https://lib2.eshia.ir/86469/4/127 / مجمع البيان في تفسير القرآن: الشيخ الطبرسي، ج: 4، ص: 49. https://lib2.eshia.ir/12023/4/49 / التفسير الكبير (مفاتيح الغيب): الرازي، فخر الدين، ج: 12، ص: 525 https://lib2.eshia.ir/41730/12/525 [7] تکویر: 5 https://B2n.ir/j83552 [8] التفسير الكبير (مفاتيح الغيب): الرازي، فخر الدين، ج: 31، ص: 64 https://lib2.eshia.ir/41730/31/64 [9] تفسير روح المعاني - ط دار العلمية: الألوسي، شهاب الدين، ج: 15، ص: 255. https://lib2.eshia.ir/41932/15/255 [10] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الشیخ الطبرسی، ج4، ص50 https://B2n.ir/x42599 / تفسیر نور الثقلین، العروسی الحویزی، الشیخ عبد علی، ج1، ص715 https://B2n.ir/d36750 [11] نمل: 18 (حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ) https://B2n.ir/w69202 [12] نمل: 22 (فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ) https://B2n.ir/q85262 [13] نمل: 17 (وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ) https://B2n.ir/j92998 [14] نمل: 16 (وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ۖ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ) https://B2n.ir/z75200 [15] أسراء: 44 (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا) https://B2n.ir/e86902 [16] الميزان في تفسير القرآن: العلامة الطباطبائي، ج: 17، ص: 381 https://lib2.eshia.ir/12016/17/38
-
سلام علیکم وکالتی که در این زمینه شرط می باشد وکالت از فقیر برای تصرف در مال کنار گذاشته شده است؛ نه نیابت و وکالت واسطه کارشناس #عقباطلب #t_31846
- 1 پاسخ
وضعیت: تأییدشده توسط: ناظم -
آیا در آخرت فرصت توبه و بازگشت وجود دارد؟ توبه و بازگشت به سوی خداوند یکی از زیباترین و عمیقترین مفاهیم در دین اسلام است؛ این مفهوم در قرآن کریم و روایات اهلبیت (علیهم السلام) با تاکید فراوان بیان شده است؛ توبه ترک گناهان کنونى و عزم بر ترک آنها در آینده و تلافى و تدارک کوتاهی های صورت گرفته، در گذشته است؛[1] که نشان دهنده تصمیم قاطع برای بازگشت به مسیر الهی و اصلاح رفتارهای اشتباه میباشد. واژه توبه و مشتقات آن ۸۷ بار در قرآن کریم به کار رفتهاند.[2] در بسیاری از آیات قرآن خداوند انسانها را دعوت به توبه در این دنیا می کند،[3] مانند: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[4] بگو: ای بندگان من که بر خود ستم کردهاید، از رحمت خداوند ناامید نشوید، همانا خداوند همه گناهان را میبخشد، که او بخشنده و مهربان است. این آیه نشاندهنده رحمت گسترده خداوند و دعوت به توبه است. در سوره تحریم نیز خداوند می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنكُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»[5] ای کسانی که ایمان آوردهاید، توبه کنید به سوی خدا با توبهای خالصانه، شاید پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند و شما را به بهشتهایی وارد کند که در آنها رودهایی جاری است. در روایات نیز به اهمیت توبه و بازگشت به سوی خداوند در دنیا اشاره شده است؛[6] پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر فرد اگر یک سال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد؛ سپس فرمودند که یک سال زمان زیادی است؛ اگر کسی یک ماه پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد؛ سپس افزودند که یک ماه نیز زیاد است؛ اگر کسی یک هفته پیش از مرگش توبه کند، توبهاش مورد قبول خداوند قرار میگیرد؛ سپس افزودند که یک هفته نیز زیاد است؛ اگر کسی یک روز پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را پذیرا میشود؛ سپس فرمودند که یک روز نیز زیاد است؛ اگر کسی یک ساعت پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد؛ سپس افزودند که حتی یک ساعت نیز زیاد است؛ اگر کسی پیش از اینکه جانش به گلو برسد (یعنی در آخرین لحظات زندگی و در حالی که هنوز اختیار دارد) توبه کند، خداوند توبه او را میپذیرد.[7] این روایت تأکید میکند که توبه در هر لحظه از زندگی دنیوی انجام شود، تاثیر خواهد داشت مگر پس از مرگ. در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در مکالمه ای که میان حضرت آدم(علیه السلام) و خداوند متعال صورت گرفت، خداوند متعال به ایشان فرمود: برای آنان (ذریه آدم) فرصت توبه را باز گذاشتم تا زمانی که نفس به انتهاء برسد.[8] این روایت نیز نشاندهنده رحمت و بخشش خداوند برای کسانی است که با توبه خالصانه به سوی او بازمیگردند اما خاصیت توبه را تا قبل از مرگ معرفی می نمایند. اما در خصوص توبه بعد از مرگ، خداوند متعال در بعضی از آیات قرآن تصریح می کند که بعد از مرگ توبه ثمری ندارد: «وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُوْلَٰئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا»[9] «برای کسانی که بدیها میکنند، تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد و بگوید «اکنون توبه کردم»، و نه برای کسانی که کافر میمیرند، توبهای وجود ندارد. برای آنان عذابی دردناک مهیا کردهایم». در این آیه به صراحت بیان شده که توبه باید قبل از مرگ صورت گیرد و پس از مرگ فرصتی برای توبه وجود ندارد. در سوره مبارکه مؤمنون آمده است: «حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ ۚ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[10] تا هنگامی که یکی از آنان را مرگ فرا رسد، میگوید: پروردگارا، مرا بازگردانید، تا شاید در آنچه ترک کردم عمل صالحی انجام دهم؛ هرگز، این تنها سخنی است که او میگوید، و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند. این آیه شریفه نیز نشان میدهد که پس از مرگ، زمانی برای توبه و انجام اعمال صالح وجود ندارد و فرصتی برای بازگشت به دنیا نخواهد بود. همچنین در روایتی[11] از وجود نازنین امام رضا(علیه السلام) چنین آمده است: ابراهیم بن محمد همدانی گوید:گفتم به امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام): به چه علتی خداوند عز و جل فرعون را غرق کرد در حالی که او به خدا ایمان آورده بود و به توحید او اقرار کرده بود؟ امام فرمود: زیرا او در لحظهای که قهر و عذاب را دید ایمان آورد و ایمان آوردن در لحظه عذاب مورد قبول نیست؛ این حکم خداوند تعالی در گذشته و حال است؛ خداوند در قرآن فرموده است: پس وقتی عذاب ما را دیدند گفتند به خداوند یکتا ایمان آوردهایم و به آنچه شریک او بودیم کافر شدیم، اما ایمانشان در لحظه دیدن عذاب ما فایدهای نداشت. [12] همچنین خداوند عز و جل فرموده است: روزی که برخی از نشانه های پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسی که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایسته ای انجام نداده سودی نخواهد داشت. [13] نتیجه گیری: از مطالعه و بررسی آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت (علیهم السلام) چنین بر میآید که توبه و بازگشت به سوی خداوند باید در همین زندگی دنیوی انجام شود و پس از مرگ فرصتی برای توبه و اصلاح رفتارهای اشتباه وجود ندارد؛ این مسئله به ما یادآوری میکند که باید همیشه به فکر اصلاح خود و جلب رضایت الهی باشیم و از هر فرصتی برای توبه و بازگشت به سوی خداوند استفاده کنیم؛ توبه خالصانه نه تنها موجب بخشش گناهان گذشته میشود، بلکه سبب میشود که بنده نزد خداوند عزیز و مورد محبت قرار گیرد؛ امید است که با استفاده از آموزههای دینی و با تکیه بر رحمت و مغفرت الهی، همواره در مسیر صحیح الهی قدم برداریم و از فرصتهای ارزشمند زندگی بهرهمند شویم. [1] جامع السعادات: النراقي، المولى محمد مهدي، جلد: 3، صفحه: 50. https://lib.eshia.ir/71832/3/50 [2] المعجم الاحصائی: محمود روحانی، ج۱، ص۳۸۹. https://B2n.ir/p47320 [3] هود: 3 / آل عمران: 135 / نساء: 110 / مائده: 9 / نور: ۳۱ / نساء: ۱۷-۱۸ / بقره:۱۶۰ / فرقان: ۷۰ / آل عمران: ۸۹ و...... [4] زمر: 53 [5] تحریم: 8 [6] الکافی: الشیخ الکلینی، ج:4 ص: 226 کتاب ایمان و کفر باب توبه https://lib.eshia.ir/27311/4/226 [7] مستدرک الوسائل: المحدث النوری، ج12، ص145 https://B2n.ir/b03265 [8] الکافی: الشیخ الکلینی، ج4، ص241 https://B2n.ir/g19305 [9] نساء: 18 [10] مؤمنون: 99 – 100 [11] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص372 https://B2n.ir/d77299 [12] غافر: 84-85 «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ* فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا ۖ سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ ۖ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ» [13] أنعام: 158 «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ ۗ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا ۗ قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»