خمس » درآمدها
-
موارد وجوب خمس
- درآمد کسبی و غیر کسبی
- درآمدهایی که خمس آنها واجب است
- موارد استثناء از پرداخت خمس و احکام مربوط به آن
- مؤونه
- سرمایه و ابزار کار و برخی مسائل مربوط به شاغلین
- ترقّی قیمت مال مخمّس یا در حکم مخمّس - ترقّی و تنزل قیمت
- آبادکردن و ساختن باغ و بستان و حکم خمس آنها
- طلا و ارز قرار دادن معیار محاسبات
- محاسبه سال در برخی از قراردادهای چند ساله
- جبران خسارت بر اموال
- صرف مال مخمّس در مؤونه
- بدهکاریها - قاعده کسر
- مطالبات
- تصرف در مال خمس نداده
- خمس اموال مشکوک و افرادی که مدّتی خمس ندادهاند
خمس
موارد وجوب خمس
مسئله ۲۲۹۷ . در چند مورد خمس واجب میشود:
- اول: درآمد کسبی و در مواردی هم، درآمد حاصل از غیر کسب.
- دوم: مال حلال مخلوط به حرام.
- سوم: معدن.
- چهارم: گنج.
- پنجم: جواهری که با غواصی یعنی فرو رفتن در دریا بدست میآید.
- ششم: غنیمت جنگ.
- هفتم: بنابر مشهور، زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد.
۱. درآمد کسبی و غیر کسبی
قبل از بیان اینکه به چه اموالی خمس تعلّق میگیرد و چه موارد خمس ندارد، ابتدا احکام مربوط به سال خمسی ذکر میشود:
سال خمسی و احکام مربوط به آن
مسئله ۲۲۹۸ . تاجر، کاسب، صنعتگر، کارمند، کشاورز، معلّم، کارگر و سایر افراد شاغل، پس از گذشت یک سال از شروع به کسب و کار، سال خمسیشان فرا میرسد و باید خمس آنچه را که از مخارج سالشان زیاد میآید بپردازند هرچند درآمد روز گذشته باشد؛ به این معنا که سر سال، باید خمس هر مالی که موجود بوده و در مؤونه (هزینهها و مخارج) صرف نشده - با توضیحاتی که در مسائل (۲۳۱۶ به بعد) ذکر میشود - بپردازند. بنابراین، ابتدای سال خمسی برای شاغلین، اولین روز شروع کسب و کار است و افراد شاغل نمیتوانند برای هر منفعت و سود کسبشان، سال جداگانهای در نظر بگیرند مگر آنکه چند نوع کسب متفاوت داشته باشند مانند تجارت و زراعت و حساب دخل و خرج آنها از هم جدا باشد که در این صورت، میتوانند برای هر کسب، سال جداگانهای قرار دهند.
مسئله ۲۲۹۹ . کسانی که در مواقع خاصّی از سال درآمد دارند مانند برخی از اهل منبر و برخی از باغداران و کشاورزان، اگر مجموع درآمد کسبی آنها در طول یک سال نسبت به مخارج و مصارف سالیانهشان مقدار قابل توجّهی باشد، شاغل محسوب میشوند و نمیتوانند برای هر درآمدی، سال خمسی جداگانهای قرار دهند.
ملاک شاغل بودن فرد در مبحث خمس، این است که درآمد کسبی وی در طول سال، نسبت به مخارج و مصارف سالیانهاش، مقدار قابل توجّهی باشد؛ به طور مثال اگر درآمد کسبی فرد، به اندازه ۵ درصد مخارج و مصارف وی باشد، این فرد، عرفاً، شاغل به حساب نمیآید؛ امّا اگر درآمد کسبی او ۲۵ درصد مخارجش باشد، عرفاً، شاغل میباشد و در موارد تردید عرفی مراعات مقتضای احتیاط بین احکام شاغل و غیر شاغل، که در مسائل بعد ذکر میشود ترک نشود.
مسئله ۲۳۰۰ . افراد شاغل نمیتوانند برای درآمدهای اتّفاقیشان مثل سودی که از فروش شیء دیگری که مورد کسب شغلی آنها نیست، بدست آمده یا مالی که به آنان هدیه داده شده، سال جداگانهای قرار دهند.
مسئله ۲۳۰۱ . افراد غیر شاغل یعنی کسانی که شغلی ندارند که از آن مخارج زندگی را تحصیل کنند و از کمک دولت یا مردم استفاده میکنند یا آنکه اتّفاقاً سودی بدست میآورند، بعد از آنکه یک سال از موقعی که آن فائده و سود را به دست آورده اند، بگذرد، باید خمس مقداری را که از مخارج سالشان زیاد آمده بپردازند و میتوانند برای هر منفعت و سودی، سال جداگانهای در نظر بگیرند.
مسئله ۲۳۰۲ . در مورد افراد غیرشاغل، زمان شروع سال خمسی برای هر درآمد، موقعی است که مالک آن درآمد میشوند و نه موقع تبدیل آن. به عنوان مثال، شخصی را در نظر بگیرید که شاغل نیست و از کمک فرزندانش زندگی خویش را اداره میکند. یکی از فرزندانش در تاریخ اول مهر ماه، به وی مبلغ ۴۰۰،۰۰۰ ریال هدیه میدهد. وی در تاریخ اول آذر ماه، با این مبلغ مقداری برنج خریداری میکند. او میتواند سال خمسی جداگانهای[۱] را برای این برنجها در نظر بگیرد اما ابتدای سال خمسی، زمان مالک شدن مبلغی که با آنها برنج را خریداری نموده - یعنی اول مهر ماه - میباشد و نه زمان تبدیل این مبلغ به برنج (اول آذر ماه). حال چنانچه تا اول مهر ماه سال آینده، این برنجها باقی بماند، وی باید خمس مقدار باقی مانده را بپردازد.
مسئله ۲۳۰۳ . انسان میتواند سال خمسی را شمسی یا قمری قرار دهد و نیز میتواند سال خمسی را تغییر دهد؛ به این ترتیب که اگر بخواهد آن را عقب بیندازد به طور مثال سال خمسیش اول فروردین بوده و حالا میخواهد آن را اول تیر ماه قرار دهد وی باید اول فروردین، خمس مالش را پرداخت کند، سپس اول تیر ماه هم که رسید خمس درآمد سه ماه اخیر را بپردازد؛ با این کار، سال خمسی فرد عوض میشود و اگر بخواهد سال خمسیاش را زودتر قرار دهد مثلاً از اول فروردین به اول دی ماه تغییر دهد، باید اول دی ماه یعنی سه ماه زودتر خمس مجموع درآمدهایش را بپردازد تا سالش عوض گردد.
مسئله ۲۳۰۴ . اگر فرد منفعت و درآمدی بدست آورد و در بین سال بمیرد، مؤونه تا موقع مرگش از آن منفعت کسر شده و واجب است خمس درآمد باقیمانده بدون انتظار کامل شدن سال فوراً پرداخت شود و مخارج بعد فوت مانند هزینه کفن و دفن و مراسم ترحیم از درآمد باقیمانده قابل کسر نمیباشد. البته اگر میت از کسانی بوده که عمداً خمس نمیداده و وصیّت به دادن خمس هم ننموده است، پرداخت خمس درآمد سال آخر او بر ورثه واجب نیست.
مسئله ۲۳۰۵ . انسان میتواند در بین سال هر وقت درآمدی به دستش آید خمس آن را بدهد و میتواند پرداخت خمس را تا آخر سال به تأخیر بیندازد ولی اگر بداند تا آخر سال به آن درآمد نیاز پیدا نمیکند، بنابر احتیاط واجب، باید فوراً خمس آن را بدهد.
درآمدهایی که خمس آنها واجب است
مسئله ۲۳۰۶ . همچنان که از مسائل گذشته روشن شد درآمدهای انسان که پرداخت خمس آنها لازم است، دو نوع میباشد:
الف. درآمدهای کسبی: و آن تمام اموالی است که انسان از طریق تجارت یا صنعت، کشاورزی یا کارهای استخدامی و حقوق بگیری یا کارگری یا اجاره دادن منزل، مغازه یا وسیله یا شیئ دیگر، صید حیوانات دریازی یا خشکزی یا جمعآوری اشیاء مباح مثل گیاهان دارویی از بیابانها و جنگلها یا کسبهای دیگر، بدست آورد، هرچند مثلاً نماز و روزه میتی را به جا آورده و اجرتی گرفته باشد.
ب. درآمدهای غیر کسبی: و آن تمام اموالی است که فرد از غیر کسب (شغل)، بدست آورد مثل مالی که به او هدیه یا بخشیده شده یا جایزه وپاداش داده شده یا مالی که با وصیت به او رسیده است.[۲]
تمام موارد الف و ب چنانچه تا آخر سال در مؤونه مصرف نشود و از مخارج سال فرد و خانوادهاش زیاد بیاید[۳] ، باید خمس آن داده شود.
مسئله ۲۳۰۷ . اگر شخصی کالایی که خمس آن را پرداخته است - که به آن مخمّس میگویند - یا کالایی که در حکم مخمّس[۴] میباشد مانند مالی که به او ارث رسیده، را به دیگری اهداء نماید، آن کالا پس از دریافت، جزء درآمد بین سال هدیه گیرنده محسوب میشود که چنانچه تا انتهای سال خمسی باقی بماند و صرف در مؤونه[۵] نشود، بر او (هدیه گیرنده)، لازم است خمس آن را بپردازد.
موارد استثناء از پرداخت خمس و احکام مربوط به آن
مسئله ۲۳۰۸ . مهریهای را که زن میگیرد و مالی را که مرد، عوض طلاق خلع میگیرد و همچنین دیه شرعی که دریافت میشود چه دیه عضو باشد مانند دیهایکه از بابت شکستن دست یا پا دریافت میشود و چه دیه نفس (دیه قتل) باشد، حتی در صورتی که سال بر آن بگذرد، خمس ندارد.
مسئله ۲۳۰۹ . آنچه را که انسان به ارث میبرد، حتّی در صورتی که سال بر آن بگذرد، با مراعات شروط ذیل خمس ندارد:
الف. ارثیه شرعی باشد و بر اساس قواعد معتبر در مبحث ارث به انسان برسد.
ب. فرد توقّع ارث بردن داشته باشد.[۶]
ج. به مالی که به ارث رسیده، در زمان زنده بودن فرد، خمس تعلّق نگرفته باشد.[۷]
د. میت، خمس بدهکار نباشد.[۸]
مسئله ۲۳۱۰ . اگر مالی به فرد به ارث برسد و بداند آن مال خمس داشته و کسی که این مال از او به ارث رسیده (میت) خمس آن را نداده، وارث مذکور باید خمس آن را بدهد و همچنین اگر در خود آن مال خمس نباشد و وارث بداند کسی که آن مال از او به ارث رسیده، خمس بدهکار است، باید خمس را از مال او بدهد ولی در هر دو صورت، اگر کسی که مال از او به ارث رسیده (میت) به دادن خمس عقیده نداشته یا عقیده داشته ولی عمداً یا از روی کوتاهی و سهل انگاری خمس نمیداده، لازم نیست وارث، خمس واجب بر او را بپردازد ولی اگر میت وصیتی به دادن خمسی که بر عهدهاش واجب بوده، داشته باشد، لازم است به وصیّت او عمل شود و در این صورت، باید تمامِ خمس وصیت شده را از اصل مال پرداخت نمایند؛ هرچند مقدار خمسی که باید پرداخت شود از ثلث (یک سوم) مالش بیشتر باشد.
مسئله ۲۳۱۱ . اگر مالی به فردی به ارث برسد و بداند به آن مال خمس تعلّق گرفته امّا شک نماید کسی که این مال از او به ارث رسیده (میت) خمس آن را داده یا نه، بنابر احتیاط واجب، لازم است خمس آن را بدهد مگر استثنایی باشد که در مسأله قبل بیان شد و اگر نداند مالی که به ارث رسیده از مواردی است که خمس به آن تعلّق میگیرد یا از مواردی است که خمس ندارد - مثل مهریه - و یا این که نمیداند به مالی که در زمان زنده بودن فرد در امور شخصی و خانوادگی مصرف میشده خمس تعلّق گرفته یا نه - مثل اینکه نمیداند آن مال با عین درآمد سالگشت شده (درآمدی که خمس به آن تعلّق گرفته ولی خمسش پرداخت نشده است) خریداری شده یا با مال مخمّس - در این صورتها پرداخت خمس بر وارث لازم نیست.
مسئله ۲۳۱۲ . اگر فردی ملکی را با درآمد بین سال تهیه نموده باشد و قبل از گذشت سال، با رعایت شرائط تحقّق وقف، آن را وقف نماید، اصل آن ملک وقف شده برای واقف و کسانی که ملک برای آنان وقف گردیده، خمس ندارد. البته اگر وقف مذکور برای مالک آن غیر متعارف و از شأن او بیشتر باشد، احتیاط واجب آن است که واقف خمس مقدار بیشتر از شأنش را بدهد.
مسئله ۲۳۱۳ . اگر فردی ملکی را بر افراد معیّنی مثلاً بر اولاد خود وقف نماید و واقف در وقفنامه ذکر نموده که اولاد میتوانند به صلاحدید خویش در این ملک زراعت و درختکاری نمایند، چنانچه در آن ملک زراعت و درخت کاری کنند و از آن منفعتی بدست آورند که از مخارج سال آنان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهند و همچنین اگر طور دیگری هم از آن ملک نفع ببرند مثلاً اجاره آن را بگیرند، باید خمس مقداری را که از مخارج سالشان زیاد میآید، بدهند.
مسئله ۲۳۱۴ . مالی که از روی استحقاق، به عنوان خمس یا زکات به فقیر داده میشود، خمس ندارد ولی منافع حاصل از آن، چنانچه از مخارج سالش زیاد بیاید، خمس دارد.
مسئله ۲۳۱۵ . مالی را که فقیر بابت صدقه واجب مانند کفّارات یا ردّ مظالم یا صدقات مستحبی دریافت کرده و از مخارج سالش زیاد آمده باشد، بنابر احتیاط واجب، باید خمس آن را بدهد[۹]
مؤونه
مسئله ۲۳۱۶ . خمس درآمدهای انسان پس از کسر هزینهها ومخارج آن سال (مؤونه) واجب میشود بنابر این فرد میتواند مؤونه خود را از درآمد، کسر نموده و سپس خمس آنچه که باقی میماند را پرداخت نماید. مؤونه دو نوع میباشد:
الف. مؤونه تحصیل درآمد که به آن مؤونه کسب و کار یا هزینههای کسب و کار نیز گفته میشود: منظور از آن، تمامی مصارف و هزینههایی است که انسان در راه کسب درآمد انجام میدهد و در مقابل آن بدلی وجود ندارد و در حکم مال تلف شده میباشد؛ مانند اجرت شاگرد، باربر، دلّال، نویسنده و پاسبان، اجاره مغازه، مالیات و سائر مخارجی که مصرف شده و در حکم تلف محسوب میگردد، تمامی این امور از درآمد سال، قابل کسر بوده و سپس خمس باقیمانده درآمد داده میشود و همچنین از این قبیل است نقص و استهلاکی که در راه کسب درآمد بر ابزار کسبی که خمس آن داده شده (ابزار کار مخمّس) وارد میشود مانند استهلاک وارده بر کارگاههای صنعتی و وسائل آن، ابزار آلات خیاطی، کشاورزی و غیره، وسیله نقلیهای که با آن بار یا مسافر حمل میشود. به عنوان مثال، فردی ماشینی را به مبلغ بیست میلیون تومان از مال مخمّس خریداری مینماید و آن را به مدت یکسال به مبلغ پنج میلیون به اجاره میدهد. قیمت ماشین در انتهای سال خمسی به جهت استفاده شانزده میلیون شده است، در این هنگام، از پنج میلیون درآمدی که از اجاره دادن ماشین به دست آمده تنها پرداخت خمس یک میلیون از مال الاجاره واجب است و چهار میلیون دیگر، جزء مؤونه تحصیل درآمد محسوب میشود.
ب. مؤونه سال که به آن مؤونه یا مخارج زندگی خانوادگی نیز گفته میشود، که توضیح آن در مسأله بعد خواهد آمد.
مسئله ۲۳۱۷ . آنچه که انسان در زندگی شخصی و خانوادگیاش به کارمی برد یا مصرف مینماید سه دسته است:
الف. کالاهای مصرفی و آنچه خودش مصرف میشود مثل گندم، جو، نان، آرد، روغن، قند و شکر، چای، ادویه، حبوبات، خوردنیهای موجود در یخچال و مانند آن.
ب. کالاهای ثابت و غیر مصرفی که خودش باقی است و از منافعش استفاده میشود مانند خانه مسکونی، کلیه اثاث منزل مثل فرش، لباس، ظروف، ونیز زیور آلات طلای بانوان، رایانه، کتاب، وسیله نقلیه، باغ برای استراحت و گذران اوقات فراغت، اشیاء تزیینی مثل گل، گلدان، قاب عکس، لوستر، دکور که فرد از آنها در تزیین منزل استفاده میکند و مانند آن.
ج. هزینههای جاری زندگی مانند هدایا و جوایزی که فرد به دیگران میدهد، صدقاتی که به فقرا میپردازد، انفاقاتی که به دیگران میکند، مخارجی که صرف پذیرایی از مهمانان مینماید، مبالغی که در سفرهای زیارتی یا تفریحی هزینه میکند، مبلغی را که بابت اداء نذر و کفارات میدهد، پولی که بابت اداء بدهی مربوط به مخارج خود و خانوادهاش پرداخت میکند، مالی که صرف هزینه ازدواج اولاد یا تحصیل آنها یا معالجه و درمان بیماریهای خود و خانوادهاش میکند، دیهای که میدهد، مالی که به عنوان غرامت خسارت وارده به اموال دیگران میدهد و مانند آن.
کلّیّه مواردی که در این سه بند ذکر شد با مراعات پنج شرط، خمس ندارد و فرد از پرداخت خمس آن معاف میباشد:
اول. با درآمد و منافع بین سال تهیه شدهباشد، نه درآمدی که سال بر آن گذشته و خمس آن واجب شده و آن را نداده است.
دوّم. در حد معمول و شأن فرد و خانوادهاش باشد.
سوّم. از موارد اسراف و تبذیر و سائر مصارف حرام نباشد.
چهارم. در مورد «الف و ب»، کالا مورد نیاز فرد در بین سال باشد.
پنجم. در مورد «الف» مثل آذوقه منزل لازم است تا آخر سال مصرف شده باشند و در مورد «ب» مثل لباس و لوازم منزل، تا آخر سال مورد استفاده قرار گرفته باشد[۱۰] و در مورد «ج»، تا آخر سال آن هزینه انجام شده باشد.
بنابراین اگر مصرف در مسیر حرام باشد یا اسراف و تبذیر شمرده شود باید خمس آن داده شود. همچنین اگر مصرف غیر معمول و بیشتر از شأن باشد، خمس مقدار بیشتر از شأن را باید بدهد. حتی مواردی که مصرف آن از نظر شرعی ارجحیت داشته باشد ولی برای مالک آن، غیر متعارف باشد مثل آنکه فرد عمده درآمد سال خویش را صرف آبادانی مساجد و انفاق برای فقرا نماید[۱۱] ، بنابر احتیاط واجب مقدار زائد بر شأنش، خمس دارد.
مسئله ۲۳۱۸ . کالاهای مصرفی زندگی مثل مواد خوراکی، عطر، لوازم بهداشتی (خمیر دندان، شامپو، صابون) که در سر سال مقداری از آن زیاد میآید چنانچه فرد نمیتوانسته کمتر از آن مقدار را تهیه نماید و به تعبیری آنچه خریداری شده از نظر مقدار کمترین اندازهای است که در بازار فروخته میشود - مثلاً کوچکترین عطر موجود در بازار را که مورد استفادهاش بوده خریده - خمس ندارد، امّا اگر بیشتر از آن تهیه کرده و مقداری اضافی آمده است مقدار باقیمانده چنانچه قیمت داشته باشد هرچند اندک باشد خمس دارد و امّا اگر مقدار باقیمانده اصلاً قیمت و ارزش مالی ندارد لازم نیست خمس آن پرداخت گردد.
مسئله ۲۳۱۹ . مورد نیاز و استفاده بودن در کالاهای مصرفی و غیر مصرفی که در شرط چهارم مسأله (۲۳۱۷) ذکر شد به معنای نیاز و استفاده و استعمال آنها قبل از فرا رسیدن سال خمسی میباشد؛ پس خمس کالایی که تا سر سال مورد استفاده قرار نگرفته هرچند مورد نیاز و در معرض استفاده بوده، لازم است پرداخت شود؛ مگر آنکه تهیه نکردن آن قبل از وقت نیاز به آن موجب کسر شأن باشد یا آنکه تهیه آن وسیله در وقت نیاز احتمالی به آن در بین سال غیر ممکن یا دشوار و موجب سختی فوق العاده باشد.
مسئله ۲۳۲۰ . مؤونه یا مخارج زندگی آن است که انسان در عمل آن را هزینه و یا مورد استفاده خود قرار میدهد، پس اگر به دلیل قناعت کردن یا صرفه جویی یا سخت گرفتن بر خود یا خانوادهاش، چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.
مسئله ۲۳۲۱ . اشیاء و لوازم مجموعهای که با درآمد بین سال تهیه شدهاند مثل دورههای کتاب لغت و تفسیر یا بعضی از مجموعههای ظروف و لوازم خانگی که در بازار به طور دورهای و مجموعهای فروخته میشود و به طور تکی و انفرادی به فروش نمیرسد، در صورتی که در طول سال بعضی از آنها مورد استفاده قرار بگیرد، بقیه هم خمس ندارد و اگر در معرض نیاز فرد بوده ولی اتّفاقاً از هیچ کدام استفاده نشده، حکم مسأله (۲۳۱۹) را دارد.
مسئله ۲۳۲۲ . اگر در منطقهای متعارف چنین باشد که انسان جهیزیه دخترش را در سالهای متعدّد به طور تدریجی تهیه کند و تهیه نکردن جهیزیه به این صورت با شأن فرد منافات داشته باشد - هرچند از جهت اینکه نتواند آن را در وقتش تهیه کند - و این موجب صدمه آبرویی به او میگردد، اگر در بین سال از منافع آن سال مقداری از جهیزیه مورد احتیاج را بخرد که از شأنش زیاد نباشد و عرفاً تهیه آن مقدار در یک سال جزء مصارف سالیانه متعارف او شمرده شود، لازم نیست خمس آن را بدهد. امّا فردی که توانایی مالی دارد و میتواند جهیزیه دخترش را یک دفعه در همان سال نیاز فراهم کند و تهیه نکردن تدریجی جهاز، کسر شأن برای او نیست، اگر جهاز دخترش را به تدریج تهیه نماید و سال بر آن بگذرد باید خمس آن را بدهد و حکم تهیه لوازم مورد احتیاج زندگی آینده برای پسر نیز همانند تهیه جهیزیه دختر است.
شایان ذکر است پول و درآمدی که برای تهیه جهاز یا لوازم زندگی آینده یا تأمین هزینههای مراسم ازدواج، کنار گذاشته و پسانداز میشود حتی اگر شرائط فوق را داشته باشد، باید خمسش در انتهای سال خمسی محاسبه شود.
مسئله ۲۳۲۳ . کسی که از درآمد اثنای سال به تدریج مسکن و خانه مسکونی در طیّ چند سال برای خویش میسازد؛ مثلاً در سال اول زمین را خریداری میکند و در سال دوم آهن مورد نیاز را تهیه مینماید و در سالهای بعد به تدریج بناء را میسازد، باید در انتهای سال، خمس آن اموال را پرداخت نماید مگر آنکه آن مسکن، خانه مسکونی مورد احتیاج فعلی و در حد شأن فرد باشد و تنها راه خانه دار شدن، فراهم کردن تدریجی آن باشد و تهیه تدریجیاش برای امثال آن فرد معمول باشد، طوری که فراهم نکردن مقدّمات خانه دار شدن، عرفاً کسر شأن برای فرد و کوتاهی در حق خانواده او و سهل انگاری نسبت به آینده آنان محسوب شود؛ که در این صورت چنانچه خانه را به تدریج بسازد و درهمان سالی که ساختش به پایان رسید، ساکن آن گردد، پرداخت خمس آن لازم نیست؛ ولی کنار گذاشتن پول و پس انداز آن برای تهیه مسکن در آینده، حتی اگر شرائط فوق را داشته باشد خمس دارد.
مسئله ۲۳۲۴ . مالی را که فرد خرج سفر حج و زیارتهای دیگر میکند، از مخارج سالی محسوب میشود که در آن سال خرج کرده و اگر سفر او تا مقداری از سال بعد طول بکشد، آنچه در سال بعد از درآمد سال قبل خرج میکند، باید خمس آن را بدهد.
مسئله ۲۳۲۵ . پولی را که فرد با آن از درآمد بین سال برای حج یا عمره ثبت نام کرده و پس از سال خمسی یا در سالهای بعد مشرّف میشود، در یک صورت خمس ندارد و آن صورت این است که حج یا عمره واجب بوده و قبلاً با استطاعت یا نذر شرعی بر ذمّه او آمده (مستقرّ شده) باشد. در این حالت این پول خمس ندارد به شرط آن که:
الف. برای تشرّف، راه دیگری جز ثبت نام و در نوبت قرار گرفتن وجود نداشته باشد.
ب. مال دیگری که از آن، خمس این پول را پرداخت کند نداشته باشد.
امّا در غیر این صورت مثل آنکه حج یا عمره مستحبی باشد یا آنکه سال اول استطاعت حج واجب باشد - که هنوز حج بر ذمّه او به طور قطعی ثابت نشده - یا آنکه قبلاً حج بر ذمه او آمده و نرفته ولی اکنون توانایی خرید فیش آزاد را داشته باشد، پول ثبت نام در انتهای سال خمس دارد.
مسئله ۲۳۲۶ . گیاهان و حیواناتی که در منزل یا جای دیگر برای استفاده شخصی نگهداری میشود، حکم خمس آنها و محصول و رشد آنها از این قرار است:
الف. خود آنها: اگر مخمّس یا در حکم مخمّس نباشد مثلاً با درآمد بین سال تهیه شده است، چنانچه برای استفاده شخصی از شیر یا تخم مرغ یا پشم حیوان یا استفاده شخصی از میوه، سایه، زیبایی یا تصفیه هوای درختان و گیاهان و یا مواردی از این قبیل نگهداری میشود در صورتی که این حیوانات یاگیاهان عرفاً مؤونه فرد به حساب میآید خمس ندارد و گرنه پرداخت خمس آن لازم است.[۱۲]
ب. محصول و رشد آنها: محصولی که از خود مال جدا میشود، مثل بچه حیوانات، شیر، پشم، میوه، تخم مرغ، یا آماده جدا سازی است مثل شاخههای خشک آماده جداشدن و مانند آن، لازم است خمس آن مقدار از محصول یا رشد که سر سال خمسی در مؤونه صرف نشده پرداخت گردد.
امّا رشدی که متّصل به خود مال است مثل چاق شدن حیوان اگر آن حیوان یا گیاه برای استفاده شخصی از شیر، تخم مرغ، میوه، سایه و امثال آن نگهداری میشود و عرفاً مؤونه فرد به حساب میآید، خمس ندارد هرچند قیمت آن افزایش یابد.[۱۳]
مسئله ۲۳۲۷ . اگر چیزی که انسان در مؤونه زندگیش از آن استفاده میکند - مثل خانه مسکونی یا لوازم زندگی - ترقّی قیمت پیدا کند، پرداخت خمس ترقّی قیمت واجب نیست؛ و اگر بعد از گذشت سال خمسی یا اگر شاغل نیست بعد از گذشت یک سال آن را بفروشد، قیمت اولیه آن خمس ندارد و ترقّی قیمت آن، چنانچه، آن شیئ از طریق غیر معاوضه - مثل هدیه - به او رسیده خمس ندارد ولی اگر آن را از درآمد بین سال و از طریق معاوضه - مثل خرید و فروش - تهیه کرده، این ترقّی قیمت، درآمد سال فروش محسوب میشود که اگر تا آخر آن سال در مؤونه صرف نشود باید خمسش پرداخت گردد.
و امّا در صورتی که آن را در همان سال اول استفاده - یعنی قبل از گذشت سال خمسی یا اگر شاغل نیست قبل از گذشت یک سال از به دست آوردنش - بفروشد و قیمت فروش آن تا انتهای سال باقی بماند و صرف در مؤونه سال نشود، اصل قیمت جنس بنابر احتیاط واجب و ترقّی قیمت آن، اگر آن شیء را از درآمد بین سال و از طریق معاوضه تهیه نموده بنابر فتوی و اگر آن را از طریق غیر معاوضه بدست آورده بنابر احتیاط واجب خمس دارد.
مسئله ۲۳۲۸ . اگر فرد مالی دارد که مخمّس یا در حکم مخمّس نیست و آن را در مؤونه زندگیش استفاده نموده - مثل اثاثیه منزل - در صورتی که پس از گذشت سال خمسی یا اگر شاغل نیست پس از گذشت یک سال از وقت بدست آوردن آن مال، احتیاجش به آن به طور کلّی برطرف شود، پرداخت خمس آن لازم نیست.[۱۴] امّا اگر در بین همان سال اوّل احتیاجش به آن مال به طور کلّی برطرف شود، بنابر احتیاط واجب است خمس آن را بپردازد.
البتّه چنانچه آن مال از چیزهایی است که مثلاً در بعضی از فصلهای سال مورداستفاده قرار میگیرد مثل لباسهای زمستانی و تابستانی که برای زمستان و تابستان سال بعد کنار گذاشته میشود، پرداخت خمس، به علّت کنار گذاشتن موقّت آن لازم نیست.
مسئله ۲۳۲۹ . کسی که دیگری تمام مخارج زندگی او را میدهد مانند همسر یا فرزندان، در صورتی که خود هم منبع درآمدی داشته باشد، باید خمس آن مقدار از درآمدش را که درمؤونه سالش صرف نکرده بپردازد؛ بنابر این اگر تمام مخارجش را شوهر یا پدر میدهد و خودش چیزی را در مؤونه سالش صرف نکرده لازم است خمس تمام درآمدش را بپردازد.
مسئله ۲۳۳۰ . کسی که از کسب و تجارت یا غیر آنها فائده و درآمدی داشته، اگر مال دیگری هم دارد که پرداخت خمس آن واجب نیست (مال در حکم مخمّس) یا اینکه خمسش را داده (مال مخمّس) میتواند مخارج سال خود را فقط از درآمد کسبش صرف نماید.
سرمایه و ابزار کار و برخی مسائل مربوط به شاغلین
مسئله ۲۳۳۱ . سرمایه کسب ومالالتجاره که در عرف بازار آن را سرمایه متغیّر یا در گردش مینامند، دونوع است:
الف. سرمایه اساسی که آن کمترین مقدار سرمایهای است که فرد برای امور زندگی خود و خانوادهاش - مناسب با آبرو و شأنشان - به آن نیازمند است؛ طوری که با کمتر از آن مقدار، اداره امور زندگی مناسب با شأن خود و خانوادهاش، غیر ممکن یا همراه با سختی طاقت فرسا میباشد و یا مجبور میشود به کسبی که شایسته شأن او نیست مشغول شود.
سرمایه اساسی در صورتی که از درآمد بین سال تهیه شده باشد - نه از مال مخمّس یا در حکم مخمّس - لازم است خمس آن پرداخته شود مگر در یک صورت و آن این است که فرد هماکنون یا در آینده نه چندان دور نتواند خمس سرمایه اساسی را بپردازد؛ به این معنا که اگر خمس آن را هرچند با دستگردان و پرداخت به صورت اقساط بپردازد، اداره امور زندگی مناسب با شأن و به صورت معمول، غیر ممکن یاهمراه با سختی طاقت فرسا بوده یا آنکه مجبور میشود به کسبی که شایسته شأن او نیست مشغول شود. در این صورت پرداخت خمس سرمایه لازم نیست. البتّه اگر میتواند خمس قسمتی از سرمایه را به صورت نقد یا اقساط بدهد پرداخت همان مقدار لازم میباشد.
ب. سرمایه توسعهای که آن اضافه بر سرمایه اساسی بوده و برای توسعه و گسترش فعّالیتهای تجاری به کار گرفته میشود.
پرداخت خمس سرمایه توسعهای، اگر از درآمد بین سال تهیّه شده، واجب میباشد.
مسئله ۲۳۳۲ . ابزار و وسایل کسب از قبیل مغازه و مکان تجاری، ابزار آلات نجّاری، آهنگری، بزّازی، بافندگی، بنّایی، معماری و کشاورزی، وسیله نقلیه برای حمل بار یا مسافر و مانند آن، حکم سرمایه کسب را دارند که در مسأله قبل ذکر شد.
مسئله ۲۳۳۳ . دامداران و مرغدارانی که به پرورش گاو، گوسفند، مرغ و مانند اینها مشغول هستند، در صورتی که هدف از پرورش این حیوانات، فروش آنها یا گوشتشان باشد، حیوانات مذکور در حکم سرمایه کسب هستند اما چنانچه آن حیوانات را جهت استفاده کسبی از فرآوردههای حاصله از آنها مانند شیر، پشم و تخم مرغ پرورش میدهند در حکم ابزار آلات کسب محسوب میشوند.
مسئله ۲۳۳۴ . مالی را که مستأجر بابت سرقفلی مکانهای تجاری به مالک یاغیر مالک میپردازد و در مقابل آن مال، حقی در آن مکان پیدا میکند که آن حق دارای ارزش مالی است، برای مستأجر در حکم سرمایه و ابزار کسب است که حکمش در مسائل قبل ذکر شد.
مسئله ۲۳۳۵ . اگر سال خمسی فرد فرا برسد و قسمتی از محصولات کشاورزیاش به ثمر رسیده و بخشی دیگربه ثمر نرسیده باشد، محصولاتی که به ثمر رسیده از درآمد امسال محسوب شده و چنانچه تا انتهای سال در مؤونه صرف نشود، خمس دارد و آنچه در سال بعد به ثمر میرسد از درآمد سال آینده محسوب میشود. البته محصولاتی که در سال بعد برداشت میشود ولی در سر سال خمسی، موجودند و ارزش مالی دارند هرچند نارس باشند، قیمت فعلی آنها از درآمد امسال حساب میشود و خمس دارد.
ترقّی قیمت مال مخمّس یا در حکم مخمّس - ترقّی و تنزل قیمت
مسئله ۲۳۳۶ . اگر مال مخمّس یا درحکم مخمّس ترقّی قیمت پیدا کند چند صورت دارد:
۱. مال برای تجارت تهیه یا نگهداری شده وامکان معامله و گرفتن قیمت آن وجود دارد.
در این صورت پرداخت خمس ترقّی قیمت بازاری، در سر سال خمسی واجب است هرچند آن را نفروخته باشد.[۱۵]
۲. مال برای تجارت تهیه یا نگهداری نشده؛ این مورد، دو صورت دارد:
الف.مال، از طریق غیر معاوضه مثل ارث، به فرد منتقل شده
در این صورت ترقّی قیمت آن حتی پس از فروش خمس ندارد مثلاً اگر وارثی باغی که از پدرش ارث برده صد میلیون تومان ارزش داشته و آن را به قصد تجارت نگهداری نکرده باشد و اکنون این باغ دویست میلیون تومان ارزش داشته باشد پرداخت خمس صد میلیون ترقّی آن حتّی پس از فروش باغ لازم نیست.
ب. مال از طریق معاوضه مثل خرید و فروش، به فرد منتقل شده
در این صورت، مال تا وقتی فروخته نشده، ترقّی قیمت آن خمس ندارد و هرگاه فروخته شد، قیمت خرید آن خمس ندارد و افزایش قیمت آن جزء درآمد سال فروش است که اگر تا سر سال در مؤونه آن سال صرف نشود، باید خمسش پرداخت شود.
شایان ذکر است اگر مالی را از طریق غیرمعاوضه به دست آورده مثل آن که مال به او بخشیده شده باشد، در صورتی که خمس آن را از خود مال پرداخته (با پرداخت خمس از خود آن، آن رامخمّس نموده باشد)، ترقی قیمت، حتّی پس ازفروش خمس ندارد و اگر از مال دیگری خمس آن پرداخت شده، چهار پنجم آن حکم اشیاء غیر معاوضی و یک پنجم آن حکم اموال معاوضی را دارد.
مسئله ۲۳۳۷ . مقداری که بر اثر تورّم، بر قیمت اشیاء، افزوده میشود، چنانچه ناشی از تورّم فاحش باشد، یعنی ارزش پول بسیار کاهش یافته باشد، طوری که آن کالا، با پول بسیار بیشتری مثلاً دو یا چند برابر قیمت، معامله گردد، این افزایش قیمت، بنابر احتیاط واجب، درآمد محسوب شده و احکام مربوط به ترقّی قیمت بر آن جاری میگردد. البتّه از آنجا که این حکم بنا بر احتیاط، میباشد، مانند سایر موارد احتیاط واجب، میتوان در آن، با رعایت شرایطی که در مسأله (۸) ذکر شد، از مجتهد دیگری تقلید نمود.
مسئله ۲۳۳۸ . اگر فرد شیء یا کالایی را با قرض یا معامله نسیه، به قصد تجارت به عنوان مالالتجاره خریداری نماید و این کالا تا انتهای سال خمسی افزایش قیمت داشته باشد، این ترقّی قیمت جزء درآمد امسال محسوب میگردد نه درآمد سال بعد، بنابر این فرد باید خمس آن ترقّی قیمت را پرداخت نماید هرچند اصل کالا به علّت اینکه فرد بدهی خود را تا انتهای سال پرداخت نکرده است، خمس ندارد.
مسئله ۲۳۳۹ . اگر فرد جنسی را برای تجارت (مالالتجاره) خریداری نماید و قیمت آن بالا برود ولی آن را نفروشد و در بین همان سال، قیمتش پایین آید، پرداخت خمس مقداری که بالا رفته بر او واجب نیست.
مسئله ۲۳۴۰ . اگر فرد جنسی را که برای تجارت (مالالتجاره) خریداری نموده، سر سال خمسی افزایش قیمت پیدا کند و امکان معامله و گرفتن قیمت آن وجود داشته باشد، امّا به امید آن که قیمتش بالاتر رود آن را نفروشد و قیمتش درسال بعد پایین بیاید، بنابر احتیاط واجب باید خمس افزایش قیمت سر سال قبل را پرداخت کند ولی اگر این شرایط برای مالی که برای غیر تجارت تهیه کرده و در مؤونه سال صرف نشده پیش آید، مثلاً مالی را که خریده و ذخیره کرده تا در سال یا سالهای بعد از آن استفاده نماید، سر سال خمسی افزایش قیمت پیدا کند ولی فرد خمس آن را نپردازد و قیمتش در سال بعد پایین بیاید، خمس افزایش قیمت سر سال قبل بر او واجب نیست و پرداخت خمس، به قیمت فعلی کافی است.[۱۶]
آبادکردن و ساختن باغ و بستان و حکم خمس آنها
مسئله ۲۳۴۱ . اگر فردی باغی را آباد کند و در آن درختانی را بکارد و هدف وی تجارت با میوهها و محصولات باغ باشد نه تجارت با خود باغ، سه صورت دارد:
الف. باغ را با مال مخمّس یا در حکم مخمّس آباد کرده است. در این صورت، باغ خمس ندارد.
ب. باغ را با مالی که به آن خمس تعلّق گرفته و پرداخت نشده (مال سال ماند) آباد کرده است. در این صورت چنانچه ثمن (قیمت)[۱۷] زمین در معامله خرید آن و همینطور ثمن آنچه را کاشته و ثمن سایر موارد، به صورت کلّی در ذمّه[۱۸] بوده، پرداخت خمس قیمت خرید کافی است.[۱۹]
ج. باغ را با درآمد بین سال احداث کرده است. در این صورت لازم است سر سال خمسی، خمس زمین و آنچه کاشته یا در آن احداث نموده را - پس از کسر مخارج - به قیمت فعلی بپردازد.
و در هر سه صورت سر سال خمسی، باید خمس محصولی که از درختان و گیاهان جدا میشوند مثل میوه و یا آماده جدا شدن است، مثل شاخههای خشک آماده جدا شدن و نیز رشد متّصل به آنها اگر زیادی مال محسوب شود را بپردازد و نیز هرچه جدیداً وارد باغ میشود مثل درختی که در سال دوم کاشته میشود - هرچند اصل آن درخت از درخت مخمّس باشد - و گیاهان خودرویی که دارای ارزش مالی است پس از کسر مخارج باید خمسش پرداخت شود.
و اگر خمس باغی را که با درآمد بین سال خریداری شده است، بپردازد و بعد از آن، باغ ترقّی قیمت داشته باشد پرداخت خمس ترقّی قیمت آن واجب نمیباشد مگر آنکه باغ را به بیش از قیمت مخمّس آن (شامل قیمت خرید زمین، نهالها، مزد باغبان و سایر مخارج صورت گرفته در باغ) بفروشد که در این صورت تفاوت قیمت مخمّس و قیمت فروش، جزء درآمد سال فروش است و اگر تا انتهای سال خمسی در مؤونه صرف نشود خمسش واجب است.
مسئله ۲۳۴۲ . اگر باغی را احداث کند برای آنکه بعد از بالا رفتن قیمتش آن را بفروشد و هدف وی تجارت با خودِ باغ باشد، در این صورت، چنین باغی، مالالتجاره محسوب میشود و فرد باید در انتهای هر سال خمسی، علاوه بر پرداخت خمس رشد و محصول جدا و متّصل، خمس ترقّی و زیادی قیمت باغ را بدهد هرچند آن را نفروخته باشد.
طلا و ارز قرار دادن معیار محاسبات
مسئله ۲۳۴۳ . کسی که سرمایه کسبش را طلا یا ارز قرار داده مثل طلا فروش یا ارزفروش، برای محاسبه سود و زیان - که در مقدار خمس تأثیر دارد - میتواند به هریک از دو روش زیر رفتار نماید:
الف. سود و زیان حاصل در سرمایه طلا یا ارز را با نقد رایج بسنجد و ترقّی و کاهش قیمت طلا وارز را نسبت به نقد رایج لحاظ نماید.
بنابر این اگر خمس طلا یا ارز را بدهد و در سال بعد از نظر وزن یا مقدار به آنها اضافه نشود، ولی قیمت آن ترقّی نماید، افزایش قیمت درآمد محسوب شده و خمس دارد و اگر قیمت کاهش یابد این کاهش، زیان به حساب میآید.
ب. سود و زیان سرمایه طلا را با خود طلا (وزن آن و در مواردی مثل سکه، تعداد آن) و ارز را با خود ارز (تعداد آن) حساب کند یعنی میزان سود و زیان را بر اساس نقد رایج لحاظ نکند؛ بلکه مبنای محاسبات خویش را در زمانهای حسابرسی معمول در معاملات (روزانه یا ماهانه یا سالانه)، مقدار طلا یا مقدار ارز قرار دهد؛ بنابر این اگر خمس طلا یا ارز را بدهد و سال بعد طلا و ارز از نظر وزن و عدد اضافه نشود ولی قیمت آنها بر اساس نقد رایج ترقّی کند، خمس بر او واجب نیست و در این صورت اگر قیمت طلا یا ارز کم شود نمیتواند آن را ضرر حساب نماید.
مثال:فردی ۱۰ میلیون تومان پول نقد و ۵ سکّه طلا به ارزش مالی ۵ میلیون تومان که خمس ندارد مثل مال ارث یا خمس داشته و خمس آن را داده است، سرمایه کار خود قرار داده است؛ اگر بخواهد از محاسبه روش (ب) استفاده کند، قصد میکند سکّههای طلا را بر اساس تعداد یا وزن لحاظ نماید. حال اگر سرمایه او در انتهای سال بعد ۲۰ میلیون و ۵ سکّه طلا باشد لازم است دو میلیون تومان خمس بابت ده میلیون که به نقد او اضافه شده است را بپردازد و فرقی ندارد که قیمت سکّهها اضافه شده یا کم شده یا فرقی نکردهباشد.
*چند نکته:
- محاسبه سکّه بر اساس تعداد در صورتی جایز است که سکّه، عرفاً از اشیاء مثلی و همانند هم شمرده شود.
- وجه نقد طلا فروش و ارز فروش در صورتی که سرمایه کسب وی باشد و در طول سال تبدیل به مالالتجاره میشود نیز حکم طلا و ارز را دارد که میتواند سود و زیان آن را با معیار طلا و ارز محاسبه نماید امّا وجه نقدی که سرمایه کسب وی نیست و مثلاً به عنوان پس انداز نگهداری میگردد را نمیتواند بر اساس طلا یا ارز محاسبه نماید.
- اگر فرد تا کنون توجّه نداشته که میتواند معیار را وزن یاعدد طلا یا ارز قرار دهد ابتدا باید خمس سرمایه را بر اساس قیمت پرداخت کند و از آن پس در سالهای بعد میتواند معیار را وزن یا عدد قرار دهد.
- روش محاسبه قسمت (ب) مخصوص طلا و ارز است و شامل سایر اجناس نمیشود. بنابر این برنج فروش و پارچه فروش و... نمیتوانند معیار را وزن برنج یا متراژ پارچه و... قرار دهند؛ البتّه با توضیحی که در مسأله بعد ذکر میشود، میتوانند معیار محاسبات خود را طلا یا ارز در نظر بگیرند.
مسئله ۲۳۴۴ . کسانی که دارای سرمایه کسب (مال التجاره) هستند و این امکان برایشان فراهم است تا سرمایه کسب خویش را بر حسب طلا یا یکی از ارزهای خارجی مثل دینار عراق یا درهم امارات محاسبه نمایند، میتوانند ابتدا مجموع سرمایه خویش را به طلا یا آن ارز معین، تبدیل نموده[۲۰] سپس سود و زیان ناشی از کسب خویش را بر اساس طلا یا آن ارز معیّن حساب کنند و مبنای محاسبات خویش را، در زمانهای حسابرسی معمول در تجارت (روزانه یا ماهانه یا سالانه) بالنسبه به طلا یا همان ارز معیّن قرار دهند و پول رایج در کشور (ریال) را معیار محاسبات سود و زیان قرار ندهند.
شایان ذکر است چنانچه فردی سال خمسیاش فرا رسیده است و تاکنون توجّه نداشته است که میتوان معیار را در مال التجاره، طلا یا یکی از ارزهای خارجی قرار دهد، ابتداء باید خمس سرمایهاش را بر اساس قیمت نقد رایج پرداخت نماید و از آن به بعد پس از تبدیل سرمایه مخمّس به طلا یا ارز خارجی معیّن، در سالیان بعد میتواند معیار را همان طلا یا ارز خارجی مورد نظر قرار دهد و سود و زیان خویش را بر اساس آن بسنجد.[۲۱]
این حکم شامل وجه نقد و پول رایجی که جزء سرمایه کسب و مال التجاره فرد میباشد نیز میگردد.
مسئله ۲۳۴۵ . کاسب کاران چه کلّی فروش و چه جزئی فروش، کافی است در انتهای سال، تنها خود اجناس و کالاهای تجاری خویش را قیمتگذاری کنند و خمس آن را پرداخت نمایند و منظور از آن، قیمتی است که اجناس تجاری بدون صرف یا لحاظ هزینه اضافی در عرضهشان و بدون انتظار برای فروششان به قیمت بیشتر، قابل فروش میباشند همانند آنچه در هنگام حرّاج کالا صورت میگیرد، البته نباید قیمتگذاری به گونهای صورت گیرد که عرفاً ضرر و زیان شمرده شود بلکه باید قیمت مناسب با این شیوه از عرضه کالا باشد و خمس را بر آن اساس پرداخت نماید.[۲۲]
محاسبه سال در برخی از قراردادهای چند ساله
مسئله ۲۳۴۶ . اگر فرد اجیر شود که مثلاً نماز بخواند یا روزه بگیرد یا عملی دیگر انجام دهد، مال الاجاره به ازای مقدار عملی که در سال انعقاد قرارداد اجاره انجام میشود از درآمد آن سال محسوب میشود که اگر صرف در مؤونه نشود، خمس دارد و مقداری از مال الاجاره که به ازای مقدار عملی است که در سالیان بعد انجام میشود، از درآمد سالیان بعد محسوب میشود.
مسئله ۲۳۴۷ . اگر انسان باغ و بستان مخمّس یا در حکم مخمس داشته باشد و میوه ومحصولات آن را برای چند سال بفروشد، تمام قیمت معامله جزء درآمد سال فروش محسوب میشود. بنابر این مقداری که تا سر سال خمسی در مؤونه آن سال صرف نشده، ابتدا کاهش و افت قیمت باغ از آن کسر شده، سپس خمس باقیمانده پرداخت میشود.
کاهش قیمت که هنگام محاسبه خمس کسر میشود، گاهی به این دلیل است که محصول و منافع آن تا چند سال در اختیار دیگری است[۲۳] و گاهی ممکن است به دلیل استهلاکهایی باشد که در طول این چند سال (که محصول در اختیار خریدار قرار میگیرد) بر باغ وارد میشود.
مسئله ۲۳۴۸ . اگر انسان منزل مخمّس یا در حکم مخمّس خود را برای چند سال اجاره دهد، مال الاجاره، جزء درآمد سالی که قرارداد منعقد شده محسوب میشود. بنابر این مقداری که سر سال خمسی صرف مؤونه نشده، ابتدا کاهش و افت قیمت خانه - با توضیحی که در مسأله قبل ذکر شد - از آن کسر شده سپس خمس باقیمانده پرداخت میشود. حتّی اگر مال الاجاره اقساطی باشد، اقساطی که در سالهای بعد دریافت میکند جزء درآمد سال انعقاد قرارداد به حساب میآید که بعد از کسر افت و استهلاک - در صورتی که در سالهای قبل این افت و استهلاک کسر نشده - فوراً خمس دارد.[۲۴]
جبران خسارت بر اموال
مسئله ۲۳۴۹ . اگر فرد شاغل مال التجاره و سرمایهای دارد که با آن تجارت میکند و در بعضی از معاملات سود کرده و در بعضی ضرر مینماید، در هنگام محاسبه خمس میتواند چاله ضرر را با سود و درآمد همان سال پر نماید، چه سود و درآمد قبل از ضرر ایجاد شده باشد یا بعد از آن و حکم خمس اصل سرمایه قبلاً ذکر شد.
مسئله ۲۳۵۰ . چنانچه اموال فرد شاغل در طول سال تلف شده یا افت قیمت پیدا کند حکم کسر کردن آن از درآمد سال از این قرار است:
الف. تلف شدن مال التجاره وسرمایه مخمّس یا درحکم مخمّس در اثر حوادثی مثل سرقت، آتش سوزی، زلزله و مانند آن، حکم ضرر در معامله را دارد که در مسأله قبل ذکر شد و فرد میتواند آن را از درآمد همان سال کسر نماید.
شایان ذکر است چنانچه فرد سرمایه مخمّس یا در حکم مخمّس خود را در زندگی روزانه و مؤونه خانوادگیش صرف کند، بازهم حکم ضرر در معامله در آن جاری است. مثلاً دامداری که شغلش پرورش و فروش دام است چنانچه برخی از دامهای مخمّس یا در حکم مخمّس خویش را برای خود ذبح کرده و مصرف کند یا آن را به کسی ببخشد، یا فروخته و پولش را در مؤونه صرف کند، به همان اندازه از پرداخت خمس درآمد انتهای سالش معاف میشود.
ب. تلف یا افت قیمت وسایل کسب و ابزار کار مخمّس یا درحکم مخمّس، چنانچه به سبب کسب و کار و در مسیر به دست آمدن درآمد ایجاد شده، حکم ضرر در معامله را دارد و از درآمد آن سال قابل کسر میباشد.
ج. تلف یا افت قیمت اموال مخمّس یا در حکم مخمّس غیر سرمایه و ابزار کسب مثل خانه مسکونی یا ماشین شخصی، قابل کسر از درآمد آن سال نیست.
مسئله ۲۳۵۱ . برخی از افراد در شغلهایی فعّالیّت دارند که اقتضاء آن شغل این است که فرد، ابتداء مال خویش را صرف آن شغل مینماید در حالی که درآمد آن، در سال خمسی بعد یا سالیان بعد پدید میآید، مانند شغل حفّاری معدن یا کشاورزی؛ این افراد میتوانند نقص واستهلاک وارد بر وسایل کسب خود را که آن وسایل، مخمّس یا در حکم مخمّس میباشند و این استهلاک در راه درآمد سال بعد ایجاد شده، از درآمد سال جدید کسر کرده و خمس بقیّه را بپردازند؛ مثلاً کشاورزی که مال مخمّس خود را صرف آماده سازی زمین برای کشت میکند و در سال بعد بذر کاشته و محصول برداشت میکند میتواند مقدار مال مخمّسِ صرف شده در سال قبل را از درآمد سال جدید کسر کرده و خمس بقیه را بپردازد.
امّا اگر این افراد مال مخمّس خود را در مؤونه خانوادگی خویش صرف کردهاند، نمیتوانند آن را از درآمد سال بعد کسر نمایند.[۲۵]
مسئله ۲۳۵۲ . اگر فرد شاغل در یک سال درآمد و سودی نداشته باشد و مقداری از مال مخمّسش یا مالی که خمس ندارد (در حکم مخمّس) تلف شود یا در معاملاتش ضرر نماید، یا آن مال را برای کسب و کارش صرف کند یا آنکه نقص و استهلاکی بر وسایلش وارد آید، چنانچه این نقص برای بدست آوردن درآمد در سال یا سالهای بعد نبوده – همچنان که در مسأله (۲۳۵۱) ذکر شد - نمیتواند تلف یا ضرر آن سال را از درآمد و سودی که در سال بعد میبرد، جبران نماید. بنابراین در این صورت، میزان مال مخمّس یا در حکم مخمّس فرد، کاسته شده و در نتیجه، پایه خمسی او در آن سال کاهش مییابد.
مسئله ۲۳۵۳ . اگر مقداری از سود و درآمد اثنای سال فرد (شاغل یا غیر شاغل) تلف گردد مثل اینکه سرقت شود، پرداخت خمس آن واجب نیست.
صرف مال مخمّس در مؤونه
مسئله ۲۳۵۴ . اگر فرد شاغل مقداری از مال مخمّس یا در حکم مخمّس خود را در مؤونه خانوادگی یا مؤونه کسب و کار و به دست آوردن درآمد خود خرج کند، میتواند درانتهای سال خمسی به همان مقدار از درآمد آن سال کم کرده و خمس بقیه درآمد آن سال رابپردازد، چه اینکه درآمد، قبل ازصرف مال در مؤونه ایجاد شدهباشد و چه بعد از آن حاصل شدهباشد.
به عنوان مثال فرد شاغلی که به اندازه صد هزار تومان آذوقه یا پول وی خمس تعلّق گرفته و خمس آن را داده است و در سال بعد، آن آذوقه یا پول مخمّس را در مؤونه خانوادگی یا کسب و کار خویش صرف میکند، این فرد چنانچه در انتهای این سال جدید مثلاً به اندازه دویست هزار تومان از درآمد سال وی، از خرج سالش زیاد بیاید، پرداخت خمس مقدار صد هزار تومان از آن واجب نیست.[۲۶]
شایان ذکر است این حکم شامل کالاهای ثابت زندگی که خود جنس باقی مانده و از منافعش استفاده میشود مثل اثاث منزل نمیگردد. مثلاً اگر فرش مخمّس را سال بعد در زندگیش استفاده کند نمیتواند به اندازه قیمتش از درآمد آن سال کسر نماید.
مسئله ۲۳۵۵ . افرادی که دارای حرفه و شغل هستند اگر مال مخمّس یا مالی که خمس ندارد (در حکم مخمّس) را صرف در مؤونه تجارت و تحصیل درآمد نمایند، میتوانند آن را با درآمد آن سال جبران نمایند و فرقی بین آنکه سود و درآمد قبل از مصرف آن مال در مؤونه حاصل شده باشد یا بعد از آن، نیست.
مسئله ۲۳۵۶ . اگر فرد غیر شاغل مقداری از مال مخمّس یادر حکم مخمّس خود را در مؤونه خانوادگیاش خرج میکند، تنها میتواند آن را از منافع و درآمدی که هنگام مصرف مال مخمّس یا درحکم مخمّس موجود بوده کسر نماید اما نمیتواند مقدار مصرف شده را از سود و درآمدی که بعد از مصرف مال مخمّس پدید آمده کسر نماید.
به عنوان مثال، فرد غیر شاغلی که مقداری از آذوقه منزلش به ارزش صد هزار تومان در انتهای سال باقیمانده و خمس آن را داده است و در سال بعد این آذوقه را صرف در مؤونه خود میکند سپس با درآمد بین سال جدید، آذوقه یا کالای مصرفی دیگری را تهیه میکند یا آنکه وجه نقدی به دست میآورد که تمام یا مقداری از آن به ارزش صد و پنجاه هزار تومان تا انتهای سال باقی میماند، در صورتی از پرداخت خمس صد هزار تومان از آن معاف میشود که آذوقه یا کالای مصرفی جدید یا وجه نقد، در هنگام مصرف آذوقه مخمّس قدیم موجود باشد،[۲۷] امّا اگر ابتدا آذوقه مخمّس قدیم را مصرف نموده سپس با درآمدی که بعد از مصرف آذوقه مخمّس قدیم پدید آمده، آذوقه یا کالای مصرفی جدید را خریداری کرده یا وجه نقد به دست آورده، باید خمس تمام آذوقه یا کالای مصرفی یا وجه نقد باقیمانده در انتهای سال را بپردازد.
مسئله ۲۳۵۷ . اگر فرد (شاغل یا غیر شاغل) در یک سال درآمد و سودی نداشته باشد ومقداری از مال مخمّس یا در حکم مخمّس خود را در مؤونه خانوادگی (یا فرد شاغل در مؤونه خانوادگی یا کسب و کار) خرج کند، نمیتواند مخارج مذکور در آن سال را از درآمد و سودی که در سال بعد میبرد، کسر نماید.[۲۸]
مسئله ۲۳۵۸ . فردی که در انتهای سال خمسی خود درآمدی دارد و از طرفی برای هزینههای خود (مؤونه) بدهی داشته باشد، امّا شرایط قاعده کسر بدهی که در مسأله (۲۳۶۲) ذکر میشود، فراهم نباشد و به این دلیل خمس درآمد آخر سال خویش را پرداخته باشد، چنانچه در سال یا سالهای بعد، بدهی خود یا مقداری از آن را با همان مال مخمّس بپردازد، در انتهای سال پرداخت، آن مقدار، از سود و درآمد همان سال کسر شده و وی خمس بقیه درآمدش را میپردازد.
شایان ذکر است این حکم درمورد شاغلین است؛ امّا فرد غیر شاغل، اگر هنگام پرداخت بدهی با مال مخمّس، درآمد موجودی (هرچند به صورت طلبکاری) داشته باشد، مثلاً ده میلیون ریال قرض خود را در حالی از مال مخمّس پرداخته، که سه میلیون ریال درآمد هم برایش موجود بوده است، آن درآمد(سه میلیون ریال) جانشین مال مخمّس محسوب شده و خمس ندارد؛ امّا اگر پس از پرداخت بدهی با مال مخمّس، درآمدی حاصل شود، این درآمد، جانشین مال مخمّس محسوب نمیشود و مال مخمّس مصرفی با آن درآمد جبران نمیشود.
مسئله ۲۳۵۹ . کسی که در چند رشته تجارت فعّالیّت میکند؛ مثلاً با سرمایه خود مقداری شکر ومقداری برنج خریده است، چنانچه همه آن رشتهها در امور تجارت مانند دخل و خرج و حساب صندوق و سود و زیان، یکی باشند، سود وزیان آنها برای محاسبه خمس، با هم و یکی لحاظ میشود؛ ولی اگر دو رشته مختلف کسب دارد، مثلاً تجارت و زراعت میکند، یا یک رشته است و حساب دخل و خرج آنها از هم جدا است، در این دو صورت، بنابر احتیاط واجب نمیتوان ضرر یک رشته را با سود رشته دیگر جبران نمود.
بدهکاریها - قاعده کسر
مسئله ۲۳۶۰ . پرداخت بدهی، به عنوان مؤونه محسوب میگردد یعنی مالی را که انسان از درآمد بین سال، قبل از فرا رسیدن سال خمسی صرف در پرداخت بدهی کرده، خود آن مال خمس ندارد مگر در مواردی که بعداً ذکر میشود.[۲۹]
مسئله ۲۳۶۱ . چنانچه فرد بخواهد پس از رسیدن سال خمسی، بدهی خود را از درآمد سالگشت شده بپردازد، در صورتی که بدهکاری وی بابت هزینه تجارت و درآمد یا مؤونه خانوادگی همان سالی باشد که میخواهد بدهی را پرداخت کند[۳۰] ، پرداخت خمس آن با توضیحی که در مسأله بعد ذکر میشود، لازم نیست؛ در غیر این صورت باید ابتدا خمس درآمد آن سال را ادا کرده سپس با مال مخمّس بدهی خود را ادا نماید.
مسئله ۲۳۶۲ . اگر فرد شاغل تا انتهای سال خمسیاش، بدهی خود را پرداخت نکند، موظّف است خمس تمام درآمد موجود در انتهای سال را اعمّ از موجودی نقد، کالا، آذوقه اضافی و ... پرداخت نماید و نمیتواند به سبب وجود بدهی، از پرداخت خمس آنها ممانعت ورزد؛ مگر اینکه شرایط ذیل محقّق باشد که در این صورت، از پرداخت خمس درآمد سالگشت شده به اندازه بدهی، معاف است:
الف. بدهی برای مؤونه (مؤونه زندگی یا مؤونه کسب و کار) باشد.
ب.اگر مؤونهای که بدهی در آن صرف شده، مربوط به سال جاری است، آن درآمد نیز مربوط به همین سال باشد و چنانچه مؤونهای که بدهی در آن صرف شده، مربوط به سالیان قبل است، آن درآمد هم مربوط به همان سال باشد.
ج. مؤونه بعد از شروع در اشتغال و کسب و کار ایجاد شده باشد.
فرد غیر شاغلی که بدهکار است هم، موظّف است خمس درآمدهایی را که یک سال از زمان حاصل شدن آنها گذشته است و تلف یا صرف در مؤونه نشده است، اعمّ از موجودی نقد، کالا، آذوقه اضافی و ... را پرداخت نماید و نمیتواند به علّت وجود بدهی، از پرداخت خمس آنها ممانعت ورزد؛ مگر اینکه شرایط ذیل محقّق باشد که در این صورت، از پرداخت خمس درآمد سالگشت شده به اندازه بدهی، معاف است:
الف. بدهی برای مؤونه باشد.
ب. آن درآمد، هنگام صرف بدهی در مؤونه، وجود داشته باشد.
ج. از زمان حاصل شدن آن درآمد تا زمان صرف بدهی در مؤونه، دوازده ماه و بیشتر نگذشته باشد.
بنابر این با تحقّق سه شرط مذکور در مورد شاغلین و غیر شاغلین، بدهی ذکر شده، از درآمد سال افراد، استثناء میشود.این قاعده، قاعده استثناء یا کسر نام دارد.
مسئله ۲۳۶۳ . توجّه به چند نکته در ارتباط با قاعده کسر لازم است:
الف. بدهی و دینهایی که قاعده کسر در مورد آن جاری میشود فرقی نیست که مدّتدار یا بدون مدّت باشد همچنین فرقی نیست که مدّتدار رأسی باشد یا مدّت دار قسطی.
ب. در اجراء قاعده کسر، فرقی نیست که شخص قصد پرداخت بدهی خود را با مبلغ درآمدی که شرایط کسر از آن وجود دارد، داشته باشد یا آنکه بدهی را از خود مال ندهد بلکه بخواهد با مبلغی دیگر آن بدهی را پرداخت نماید یا نخواهد فعلاً بدهی خود را پرداخت نماید.
ج. قاعده کسر خود به خود جاری میگردد؛ بنابر این چنانچه فرد توجه نداشته و مبلغ بدهی را از درآمد کسر ننموده و خمس اضافی پرداخت کرده است، آن مبلغ خمس محسوب نمیشود؛ مگر آنکه با اجازه حاکم شرع یا نماینده او آن را بابت خمس سالیان آینده حساب نماید.
مسئله ۲۳۶۴ . چنانچه فرد به دلیل بدهی داشتن طبق قاعده کسر، مقداری از درآمد یا تمام درآمدش از خمس معاف شد، پرداخت بدهی در سال یا سالهای بعد حکمش از این قرار است:
الف. اگر بدهی را با همان وجهی که به دلیل وجود بدهی از پرداخت خمسش معاف شده بپردازد، تکلیفی بابت خمس آن ندارد.
ب. اگر بدهی را فرد شاغل با درآمد سال جدید و غیر شاغل با درآمدی که پس از صرف دین در مؤونه به دست آمده، بپردازد، چنانچه مبلغ معاف شده یا بدل آن موجود باشد (یعنی آن مبلغ خودش موجود است یا مثلاً با آن مبلغ کالایی خریداری کرده باشد و آن کالا موجود است[3۱] )، این مبلغ معاف شده یا بدل آن، درآمد سال جدید است که اگر تا آخر سال[۳۲] باقی مانده و صرف در مؤونه نشود[۳۳] خمس دارد و چانچه مبلغ معاف شده تلف یا صرف در مؤونه گردد، تکلیفی بابت خمس آن ندارد.
ج. اگر بدهی را با مال مخمّس یا در حکم مخمّس بپردازد، مبلغ معاف شده یا بدلش در حکم مال مخمّس است که اگر موجود باشد مثل مال مخمّس بوده و اگر تلف یا صرف در مؤونه شده مثل آن است که مال مخمّس تلف یا صرف در مؤونه شده است که احکامش قبلاً ذکر شد.
د. اگر بدهی را با قرض جدید بپردازد، مثل آن است که هنوز بدهی را پرداخت نکرده است.
مسئله ۲۳۶۵ . از مسائل قبل روشن شد که اگر فرد خانه مسکونی که در حدّ شأن وی میباشد، را به طور نسیه خریداری نماید و در آن منزل قبل از فرا رسیدن سال ساکن گردد، از آنجا که چنین خانهای مؤونه محسوب میشود و خمس ندارد[۳۴] ، پرداخت بدهی آن با درآمد بین سال یا سال بعد هم از مؤونه خواهد بود و خمس ندارد و همچنین چنانچه در سال بعد، قسمتی از بدهی خانه را پرداخت نماید، این پرداخت بدهی از مؤونه محسوب میشود و خمس ندارد و حکم سایر اشیاء مؤونه که نسیه یا با قرض خریداری شدهاند همانند خانه مسکونی است.
مطالبات
مسئله ۲۳۶۶ . فردی که در انتهای سال خمسی، طلب یا طلبهایی از مردم دارد که درآمد محسوب میشود، اگر طلب وی با مطالبه نمودن از بدهکار، قابل وصول است، باید خمس آن را بدهد هرچند به سبب ارفاق یا دلیل دیگر آن را مطالبه ننماید؛ اما اگر با مطالبه هم فعلاً (سر سال خمسی) وصول نمیشود، حکم آن در قالب مثالی ذکر میشود:
فردی سر سال خمسیاش بابت فروش کالا، طلبی در قالب چک به مبلغ یک میلیون ریال دارد که کل آن، درآمد محسوب میشود و تاریخ وصول آن، شش ماه پس از سال خمسی وی میباشد. او سر سال خمسی بین دو امر مخیّر است: الف. صبر نماید و سال آینده طلب را که وصول نمود، آن را جزء درآمد سال گذشته محسوب نماید و هنگام دریافت طلب، بدون اینکه منتظر رسیدن سر سال بعد شود، خمس کل یک میلیون ریال را که ۲۰۰ هزار ریال میباشد، پرداخت نماید. ب. یا آنکه سر سال خمسیاش، ارزش نقدی آن طلب مدّتدار را محاسبه کرده و خمس آن را پرداخت مینماید. چنانچه ارزش نقدی طلب ۸۵۰،۰۰۰ ریال برآورد گردد، وی باید خمس آن را که ۱۷۰ هزار ریال میشود پرداخت نماید و سال آینده که وی طلب را وصول نمود، مبلغ اضافه بر ارزش نقدی طلب (۱۵۰ هزار ریال)، جزء درآمد سال جدید است که فعلاً خمس ندارد و اگر تا انتهای سال جدید باقی بماند و صرف در مؤونه نشود، باید خمس آن نیز پرداخت گردد.
شایان ذکر است روش «ب» اختصاص به زمانی دارد که فرد، خمس را بدون تأخیر و به طور نقدی میپردازد و در صورتی که بخواهد بعداً بپردازد، باید از روش «الف» استفاده نماید.
همچنین در این روش (روش ب)، فرد باید خمس ارزش فعلی طلب را بدهد، نه خمس تمام وجه طلبکاری را. بنابر این اگر فرد خمس تمام وجه طلبکاری را بپردازد، آنچه اضافه بر ارزش فعلی طلب به عنوان خمس پرداخت کرده است، خمس محسوب نمیشود؛ مگر آنکه برای تصحیح آن به حاکم شرع یا نماینده او مراجعه نماید تا آن را جزء خمس سال آیندهاش به حساب آورد.
لازم به ذکر است حکم کلّیه مطالبات أعمّ از قرضالحسنه و سود معاملات نسیه یا سلف، اجرت کار و حقوق و مانند آن، یکسان است.
مسئله ۲۳۶۷ . چنانچه طلب فرد درآمد به حساب نیاید؛ مثل آنکه مال مخمّسش را به دیگری قرض دهد، آن طلب پس از وصول نیز خمس ندارد و اگر طلبکاری وی از دیگری، بابت درآمد و مال مخمّس، هر دو، باشد، هرکدام حکم خود را دارد.
مسئله ۲۳۶۸ . پولی که فرد بابت رهن منزل، مغازه و مانند آن، به عنوان قرض الحسنه به صاحبخانه یا مغازه پرداخت میکند، چنانچه از درآمد بین سال بوده و سال بر آن بگذرد، معاف از خمس نیست و مانند سایر مطالبات است که حکم آن در مسأله (۲۳۶۶) بیان شد.
دستگردان و قاعده ربع (مالی که خمس از آن داده میشود)
مسئله ۲۳۶۹ . در بعضی از موارد هنگام محاسبه خمس، چنانچه فرد به اندازه یک پنجم مال را بپردازد، آنمال به طور کامل مخمّس نمیشود بلکه چهار پنجمِ مال مخمّس میشود و در این شرایط، گاه لازم میشود سال بعد، خمس یک پنجم باقیمانده را بپردازد. توضیح کاملتر حکم از این قرار است: مالی را که فرد به عنوان خمس میپردازد چند صورت دارد:
الف. فرد قصد دارد خمس را از همان مالی که به آن خمس تعلّق گرفته بپردازد؛ مثلاً پولی دارد که از همان پول میخواهد خمس بدهد یا آنکه برنج دارد و میخواهد خمس برنجها را از همان برنج بپردازد. در این صورت پرداخت یک پنجم برای مخمّس شدن کامل مال کافی است.
ب. فرد میخواهد خمس مال را از غیر آن مال ولی از درآمد همان سال که سالگشت شده پرداخت نماید؛ مثلاً قصد دارد خمس کتابهایش را با پول درآمد همان سال که آن هم سالگشت شده بپردازد؛ در این صورت هم پرداخت یک پنجم قیمت کتابها و مجموع درآمد سالگشت شده برای مخمّس شدن کامل مال کافی است.[۳۵]
ج. فرد قصد دارد خمس مالش را از مال دیگری که مخمّس یا در حکم مخمّس است بپردازد. در این صورت هم پرداخت یک پنجم، مال را به طور کامل مخمّس میکند.
د. فرد میخواهد خمس مالش را از درآمد اثناء سال بعد بپردازد.
در این صورت اگر آن مال یا بدلش تا آخر سال جدید تلف نشود و در مؤونه هم صرف یا استفاده نگردد، چنانچه قصد دارد مالش را مخمّس کامل نماید، باید یک چهارم بپردازد.[۳۶] امّا در صورتی که مال در این سال جدید تلف شده یا در مؤونه صرف میشود، پرداخت یک پنجم،کافی است.
مثلاً فردی در انتهای سال خمسی۹۳ به کتابهایش خمس تعلّق میگیرد وی در ابتدای سال خمسی ۹۴ میخواهد خمس کتابها را از درآمد سال ۹۴ بپردازد، این شخص چنانچه به اندازه یک چهارم ارزش کتابها را بپردازد، کتابها به طور کامل مخمّس شدهاند؛ و اگر به اندازه یک پنجم آنها را بپردازد، چنانچه کتابها در سال خمسی ۹۴ از بین برود یا مورد استفاده قرار گیرد، تکلیف دیگری بابت خمس آنها ندارد، امّا اگر کتابها تا آخر سال خمسی ۹۴ هم بدون استفاده در اختیارش باقی بماند، در انتهای سال خمسی ۹۴ باید خمسِ یک پنجم کتابها را بپردازد.
شایان ذکر است مخمّس نمودن کامل مال واجب نیست واختیاری میباشد بنابر این فرد میتواند در انتهای سال اوّل یک پنجم پرداخت کند و در انتهای سال جدید چنانچه مال تلف یا در مؤونه صرف نشود، خمسِ یک پنجم آن را بپردازد.
مسئله ۲۳۷۰ . در صورتی که فرد توانایی پرداخت نقدی و فوری خمس را نداشته باشد یا پرداخت آن موجب سختی زیادی که قابل تحمّل نیست شود، حاکم شرع یا نماینده او مجاز است خمس را - که به صورت مشاع در اموال فرد وجود دارد - با همان مبلغ در ذّمه او مصالحه یا آنکه آن مبلغ را دستگردان نماید تا خمس از اموال فرد به ذمّه او منتقل گردد و تصرّف در اموالش جایز گردد؛ ولی فرد باید بدهی خویش را با توجّه به توانایی خود، بدون سهل انگاری و تأخیر بپردازد و نیز اگر شخص توانایی پرداخت اقساطی خمس را دارد، باید پس از مصالحه یا دستگردان، اقساط آن را بدون تأخیر پرداخت نماید.
شایان ذکر است در صورتی که فرد میتواند خمس اموالش را فوراً و بدون آنکه به مشقّت و سختی زیادی مبتلا گردد پرداخت نماید، تأخیر در پرداخت خمس جایز نمیباشد.
مسئله ۲۳۷۱ . اگر حاکم شرع یا نماینده او خمس را به همان مبلغ در ذمّه فرد مصالحه یا آن را دستگردان نماید، چنانچه شخص، آن خمس را از درآمد بین سال بعد پرداخت کند، قسمت (د) از مسأله (۲۳۶۹) شامل او میگردد بنابر این:
الف. در صورتی که آن مال یعنی یک پنجم درآمد سال قبل، خودش یا بدلش موجود باشد و صرف در مؤونه هم نشده باشد، از درآمد سال جدید محسوب میگردد و چنانچه این مال تا انتهای سال جدید باقی بماند و صرف در مؤونه نشود، باید خمس آن داده شود.
ب. امّا اگر این مال خودش یا بدلش تلف شده یا صرف در مؤونه شده است، آنچه که فرد از درآمد اثنای سال جدید بابت خمس پرداخت میکند از مؤونه محسوب میشود و خمس ندارد.
شایان ذکر است چنانچه فرد در سال بعد، موفق به پرداخت بدهی مربوط به دستگردان نشد، یک پنجم مذکور، از درآمد سال جدید محسوب نمیشود و خمس ندارد[۳۷] و در هر سالی که بدهی مربوط به دستگردان را از درآمد بین همان سال پرداخت نمود، آن یک پنجم، درآمد همان سال بوده و چنانچه اصل مال (مثلاً کالایی که خمس مربوط به آن دستگردان شده بود) در انتهای آن سال، تلف یا در مؤونه صرف نشود، لازم است خمس یک پنجم را بپردازد.[۳۸]
تصرف در مال خمس نداده
مسئله ۲۳۷۲ . اگر فرد با عینِ پولِ خمس نداده[۳۹] جنسی را بخرد، یعنی به فروشنده بگوید این جنس را با همین پول میخرم، چنانچه فروشنده شیعه دوازده امامی باشد، معامله صحیح است و فروشنده میتواند در تمام آن پول تصرّف نماید ولی به جنسی که خریدار با این پول خریده است خمس تعلّق میگیرد و وی موظّف است خمس کالا را به قیمت فعلی آن بپردازد.[۴۰]
مسئله ۲۳۷۳ . اگر فرد جنسی را به ذمّه بخرد و بعد از معامله قیمت آن را از پول خمس نداده بپردازد، معامله انجام شده در هر حال، صحیح است و در صورتی که فروشنده، شیعه دوازده امامی باشد، خمس از آن پول به ذمّه خریدار منتقل میشود و ذمّه خریدار به صاحبان خمس مدیون میشود که باید آن را بپردازد و فروشنده در تمام پول و خریدار در تمام جنس میتوانند تصرّف نماید.[۴۱]
مسئله ۲۳۷۴ . فردی که خمس نمیدهد یا خمس بعضی از اموالش را نپرداخته است، چنانچه مالش را به ملک شیعه دوازده امامی در آورد، مثل آنکه مالش را از طریق یکی از راههای صحیح شرعی - مانند فروختن یا هدیه دادن یا اداء دین یا... - به وی منتقل نماید، آن مال به ملکیّت آن شیعه در میآید و برای او حلال است و نیازی هم به پرداخت خمس توسّط او نیست هرچند یقین داشته باشد که خمس به این اموال تعلّق گرفته است و مالک آن، خمس این اموال را نپرداخته است.
بنابراین اگر شیعه اثناعشری، شیئی را که خمس آن داده نشده (شیء سالماند) خریداری نماید، معامله صحیح میباشد و خمس به عهده فروشنده است و وی موظّف به پرداخت آن میباشد و خریدار مالک تمام آن شیء میشود و از این بابت تکلیفی ندارد.[۴۲]
همچنین رفتن به منزل کسانی که خمس مالشان را نمیدهند و استفاده از اموال آنان (با اجازه و رضایت آنان) در حالی که انسان میداند با اموالی که خمس آن را ندادهاند از مهمان پذیرایی میکنند، برای شیعه دوازده امامی جایز است و در کلّیه موارد مذکور، گناه آن بر عهده کسی است که خمس مالش را نداده است.
شایان ذکر است که حکم مالی که خمس آن داده نشده و به ارث میرسد، تفصیلی دارد که در مسأله (۲۳۱۰ و ۲۳۱۱) گذشت.
مسئله ۲۳۷۵ . فرد شیعه دوازده امامی که با دیگری شراکت دارد، اگرخمس درآمد خویش را بدهد و شریک او، خمس درآمدش را نپردازد و آن شریک در سال بعد از مالی که خمس آن را نداده برای سرمایه شرکت بگذارد، تصرّف شخصی که خمس درآمدش را پرداخت نموده، در مال مشترک (مشاع) اشکالی ندارد.
خمس اموال مشکوک و افرادی که مدّتی خمس ندادهاند
مسئله ۲۳۷۶ . اگر به کالای فرد خمس تعلّق بگیرد و وی خمس آن را نپردازد[۴۳] و کالا در سال جدید، ترقی قیمت نماید و شخص در بین همان سال آن را بفروشد و سود آن، تا پایان سال خمسی جدید باقی بماند،چنانچه بخواهد خمس بدهد، باید خمس اصل مال و تمام سود حاصل از سهمِ خمس را بدهد و همچنین لازم است خمس سودِ سهم خویش را نیز بپردازد و بنابر احتیاط واجب، تنها پرداخت خمس مال موجود در انتهای سال خمسی جدید، کافی نیست.
به طور مثال فردی با درآمد بین سال کالایی را به قصد تجارت خریداری میکند؛ قیمت کالا سر سال خمسی صد هزار ریال است که خمس آن را نمیدهد و در سال بعد که قیمت کالا صد و پنجاه هزار ریال میشود آن را میفروشد و این صد و پنجاه هزار ریال تا آخر سال باقی میماند. اکنون فرد برای پرداخت خمس باید:
الف. بیست هزار ریال به عنوان خمس اصل مال بپردازد.
ب. تمام سودی که از سهم خمس به دست آمده (ده هزار ریال) را نیز بپردازد.
ج. خمس سود سهم خویش (چهل هزار ریال) که هشت هزار ریال میباشد را نیز بپردازد که در نتیجه، مجموع مالی که فرد میپردازد، سی و هشت هزار ریال میگردد و بنابر احتیاط واجب، پرداخت سی هزار ریال به عنوان خمس مال موجود در انتهای سال خمسی جدید، کافی نیست.
همینطور اگر فردی نهال بید، چنار و مانند اینها را با درآمد بین سال، تهیّه و به قصد استفاده تجاری از چوبشان بکارد، در صورتی که خمس آن درخت را در سال اول نپردازد و در سال بعد، نمو (رشد) کرده باشد، در انتهای سال جدید، باید خمس درخت در سال اول و نمو آن خمس و خمس نمو سهم خود در سال جدید را بپردازد و بنابر احتیاط واجب، تنها پرداخت خمس درخت در انتهای سال خمسی جدید، کافی نیست. همچنین اگر زارع، بذر سالگشت را که خمس آن را نداده، بکارد و تبدیل به محصول شود، همین حکم جاری است.
مسئله ۲۳۷۷ . اگر شیئی که خمس به آن تعلّق گرفته از اشیایی باشد که منافع آن در عرف اجاره داده میشود مثل خانه، مغازه، تاکسی و مانند آن، چنانچه پرداخت خمس آن شیء را به تأخیر بیاندازد، باید اجاره بهای یک پنجم آن مال را هم بابت مدتی که پرداخت خمس را به تأخیر انداخته، بپردازد هرچند آن را به دیگری اجاره نداده باشد.
مسئله ۲۳۷۸ . ابتدا و انتهای سال خمسی از طرف شخص مکلّف تعیین نمیشود[۴۴] ؛ بلکه همانطور که در مسائل (۲۲۹۸ و ۲۳۰۲) ذکر شد، برای افراد شاغل اوّلین روز شروع به کار، ابتدای سال خمسی است و پس از گذشت دوازده ماه سال اوّل خمسیشان تمام شده و وارد سال دوّم میشوند و افراد غیر شاغل که میتوانند برای هر درآمدی سال جداگانه قرار دهند، پس از گذشت دوازده ماه از مالک شدن هر درآمد، سال خمسی آن درآمد به پایان میرسد.
بنابر این کسی که حساب سال نداشته و خمس نمیداده، ابتدا سال خمسی خود را با توجّه به توضیحات ذکر شده، پیدا میکند، سپس خمس درآمدهایی که انتهای هر سال باقی مانده و صرف در مؤونه آن سال نشده را بپردازد.
مسئله ۲۳۷۹ . اگر فردی برای مدّتی حساب سال نداشته است و در این مدّت درآمدهایی داشته و با قسمتی از این درآمد، اموالی را خریداری کرده باشد و قسمتی را صرف هزینههای جاری زندگی یا کسبش نموده است و حال، قصد پرداخت خمس اموالش را داشته باشد، حکم خمس اموال وی از این قرار است:
الف. اگر آن اموال را با درآمد بین سال تهیه کرده، چنانچه مؤونه بوده مثل خانه مسکونی، لباس، ماشین شخصی، اثاث منزل و... و در همان سال از آن استفاده کرده، به آنها خمس تعلّق نمیگیرد و اگر مؤونه نبوده، مثل ابزار کار، مال التجاره، وسایلی که جزء لوازم فعلی زندگی نیست، باید خمسش را به قیمت فعلی پرداخت نماید.
ب. اگر آن اموال را با مال مخمّس یا در حکم مخمّس مثل ارث تهیه کرده، خمس ندارد؛ مگر آنکه مالالتجاره باشد که ترقّی قیمتش خمس دارد.
ج. اگر آن اموال را با درآمد سالگشت شده[۴۵] خریداری کرده، چنانچه ثمن (قیمت)[۴۶] معامله به صورت کلّی در ذمّه[۴۷] باشد، پرداخت خمس به قیمت خرید کافی است[۴۸] ؛ مگر مال التجاره که به قیمت فعلی خمسش واجب است و چنانچه آن را با ثمن کلّی در ذمه نخریده بلکه به ثمن شخصی از فروشندهای که شیعه دوازده امامی است خریده، پراخت خمس به قیمت فعلی واجب میباشد.
د. اگر این اموال با ترکیبی از موارد فوق (موارد الف، ب، ج) تهیه شدهاند، سهم هر مورد را مشخص نموده و نسبت به هر مورد، باید به حکم همان مورد عمل نمود.
ه . اگر معلوم نیست این اموال را با چه مالی تهیه کرده حکم آن در مسائل بعد ذکر میشود.
شایان ذکر است اگر اموال مذکور، پول نقد اضافی، پول پسانداز شده برای مخارج ازدواج و مانند آن باشد که از درآمد بین سال ذخیره شده و سال خمسی بر آن سپری شده است، باید خمس آنها پرداخت شود.
مسئله ۲۳۸۰ . هزینههای جاری زندگی یا کسب و کار که اکنون (هنگام محاسبه خمس) موجود نیستند و مصرف یا تلف شدهاند مانند آذوقه مصرف شده، هدایا یا صدقات یا انفاقهایی که نسبت به دیگران انجام شده یا مخارج صرف شده در پذیرایی مهمانها، سفرهای زیارتی یا تفریحی یا مبالغی که بابت اداء نذر و کفارات پرداخته شده یا مبالغی که بابت اداء دین مربوط به نفقات خود و خانواده داده شده یا مالی که صرف هزینه ازدواج فرزندان یا تحصیل آنان یا معالجه بیماری شده یا مالی که به عنوان غرامت خسارت وارده بر اموال دیگران پرداخت شده یا مال التجارهای که به سرقت رفته یا پولی که بابت آب و برق و گاز و تلفن پرداخت شده و مانند آن، چنانچه آن هزینهها از درآمد سالگشت انجام شده باشد، فرد ضامن خمس آن است و در صورت شک در مقدار آن، کافی است تنها به مقداری که یقین یا اطمینان دارد مشمول خمس شده، خمس بپردازد مگر آنکه مکلّف در این موضوع مقصّر[۴۹] بوده باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب، با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه نماید.
مسئله ۲۳۸۱ . چنانچه فرد مالی - غیر مال التجاره - را قبلاً خریداری کرده و اکنون هنگام محاسبه خمس، نمیداند آن را با درآمد سالگشت شده تهیه کرده یا با درآمد بین سال، یا آنکه نمیداند آن را با ثمن کلّی در ذمه خریده یا به نحو شخصی (با عین پول)، طوری که این تردید با توجّه به مسأله (۲۳۷۹) باعث شود حکم واجب بودن یا واجب نبودن خمس آن بر وی یا لزوم پرداخت خمس به قیمت خرید یا به قیمت فعلی برایش نامشخّص باشد، بنابر احتیاط واجب باید به نسبت احتمال با حاکم شرع مصالحه نماید.
مثال ۱: مالی را برای استفاده در مؤونه همان سال با ثمن کلّی در ذمّه خریده که ۶۰ درصد احتمال میدهد با درآمد سالگشت شده خریده باشد و ۴۰ درصد احتمال میدهد با درآمد بین همان سال خریده باشد، در این صورت خمس ۶۰ درصد از مال را میدهد و به این صورت با حاکم شرع مصالحه مینماید.
مثال۲:اگر مالی غیر مال التجاره که در سال خرید، مؤونه هم نشده - مثل وسیلهای که میخواهد سال بعد از آن استفاده کند - را با ثمن کلّی در ذمّه خریده که ۶۰ درصد احتمال میدهد آن را با درآمد بین سال و ۴۰ درصد احتمال میدهد آن را از پول سالگشت شده خریده باشد، در این صورت، خمس ۴۰ درصد مال رابه قیمت خرید و خمس ۶۰ درصد را به قیمت فعلی میپردازد و به این طریق با حاکم شرع مصالحه مینماید.
مثالهای بیشتر صورتهای مختلف مربوط به این مسأله، در کتابهای مفصلتر آمده است.
شایان ذکر است اگر آن مال، مالالتجاره باشد، همان طور که قبلاً ذکر شد، در هر صورت باید خمس آن را به قیمت فعلی حساب کند.
مسئله ۲۳۸۲ . فردی کالایی را جهت استفاده در مؤونهاش با درآمد بین سال خریداری نموده است؛ مثلاً برای منزلش فرشی خریده، ولی نمیداند که در همان سال خرید، آن کالا مورد استفاده قرار گرفته است که در این صورت به آن خمس تعلّق نمیگیرد یا اینکه کالا در سال خمسی بعد مورد استفاده قرار گرفته است که در این صورت، خمس آن کالا باید پرداخت شود. در این حال، اگر کالا خودش یا بدلش موجود میباشد، بنابر احتیاط واجب، باید با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه نماید؛ مثلاً اگر ۳۰ درصد احتمال میدهد در آن سال استفاده نشده است، خمس ۳۰ درصد قیمت فعلی آن را میدهد و به این طریق با حاکم شرع مصالحه مینماید و اگر کالا خودش یا بدلش موجود نیست، نیازی به پرداخت خمس یا مصالحه با حاکم شرع نیست؛ مگر آنکه مکلّف در این موضوع مقصّر بوده باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب، با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه نماید.
مسئله ۲۳۸۳ . فردی کالای غیرمؤونهای مثل زمین یا مغازه را خریداری نموده است. این کالا تا انتهای سال خمسی مؤونه نشده و مال التجاره هم نبوده است. وی نمیداند که آن را با مالی که به آن خمس تعلّق نمیگیرد مثل ارث، تهیه نموده است که در این صورت به آن خمس تعلّق نمیگیرد یا با درآمد بین آن سال تهیه نموده است که در این صورت، خمس آن کالا باید پرداخت شود. بنابر این در این حال، اگر کالا خودش یا بدلش موجود است، بنابر احتیاط واجب، باید با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه نماید مثلاً اگر قیمت کالا صدهزار تومان است و هفتاد درصد احتمال میدهد آن را با مالی که خمس به آن تعلّق نمیگیرد، خریده و سی درصد احتمال میدهد آن را با درآمد بین همان سال خریده باشد، بنابر احتیاط واجب، لازم است خمسِ سی هزار تومان را - که شش هزار تومان میشود – بپردازد و به این طریق با حاکم شرع مصالحه مینماید و اگر کالا خودش یا بدلش موجود نیست نیازی به پرداخت خمس یا مصالحه با حاکم شرع نمیباشد؛ مگر آنکه مکلّف دراین موضوع مقصّر بوده باشد که در این صورت نیز بنابر احتیاط واجب، با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه نماید.
احکام دیگرخمس درآمد
مسئله ۲۳۸۴ . اگر مکلّف خمس شیئی را از خود آن شیء بپردازد، باقیمانده آن کالا مخمّس محسوب میشود و همچنین اگر خمس شیء را از مال مخمّس دیگر بپردازد، تمام آن کالا مخمّس محسوب میشود و چنانچه آن کالا پس از ادای خمس آن، ترقّی قیمت نماید، حکم خمس ترقّی قیمت آن در سر سال خمسی در مسأله (۲۳۳۶) گذشت.
مسئله ۲۳۸۵ . خمس کالاهای مصرفی که در انتهای سال زیاد آمده و همینطور اشیاء و لوازمی که تا انتهای سال مورد استفاده قرار نگرفتهاند و از درآمد بین سال خریداری شدهاند، باید به قیمت انتهای سال پرداخت شود؛ هرچند احتیاط مستحب است اگر قیمت آن کمتر شده، خمس قیمت خرید را بپردازد.
مسئله ۲۳۸۶ . اگر کسی شیئی را با ثمن کلّی در ذمّه خریداری نماید و از پول خمس نداده که سال بر آن گذشته، قیمتش را بپردازد و قیمت آن بالا برود، چنانچه آن شیء، مال التجاره نباشد (مثلاً زمینی را برای کشاورزی خریداری نماید)، کافی است خمس را به قیمت خرید محاسبه نماید و امّا اگر پول خمس نداده را به فروشندهای که شیعه دوازده امامی است داده و به او گفته این ملک را با عین این پول میخرم، باید خمس مقداری که آن ملک فعلاً ارزش دارد را بدهد. بنابر این با وجود شرایط ذیل، پرداخت خمس به قیمت خرید کافی است:
الف. خرید، با پول سالگشت شده باشد. ب. ثمن (قیمت) کلّی در ذمّه باشد. ج. کالای خریداری شده، مالالتجاره نباشد و در صورتی که یکی از این شرطها نباشد، خمس باید به قیمت فعلی محاسبه شود.
مسئله ۲۳۸۷ . اگر برای بچّه نابالغ یا مجنون (دیوانه)، درآمد و منافعی بدست آید - هرچند از هدایا باشد - اگر در بین سال تلف نشده باشد و در مؤونه او مصرف نشود، خمس به آن تعلّق میگیرد و بر ولیّ بچه نابالغ یا مجنون واجب استکه خمس آن را از مال بچّه یا دیوانه بدهد و چنانچه ولیّ، آن را پرداخت نکند، بر بچه نابالغ پس از بلوغ و بر مجنون بعد از هوشیاری و سلامت، واجب است که خود، خمس آن را بدهد ولی اگر بچه نابالغی که ممیز است، از مجتهدی تقلید میکند که معتقد است مال بچه نابالغ خمس ندارد ولیِّ او حقّ پرداخت خمس مال او را از مال وی ندارد.
مسئله ۲۳۸۸ . چنانچه مالِ فردی تا انتهای سال خمسی باقی بماند و خمس به آن تعلّق بگیرد، تا زمانی که وی خمس آن را نداده است، نمیتواند در آن مال تصرّف کند؛ هرچند قصد پرداخت خمس را داشته باشد یا اینکه به مقدار خمس، از آن مال باقی بگذارد و یا به مقدار خمس، از آن مال جدا نموده و آن را کنار بگذارد؛ اما تصرّفات اعتباریه در سهمِ خود - نه سهمِ خمس - ، مانند فروختن یا مصالحه سهمِ خود (چهار پنجم مشاع از مال) طوری که موجب تصرف در مال نباشد، مثل آنکه فقط آن را با گفتن صیغه خرید و فروش، بفروشد، مانعی ندارد ولی در صورتی که برای این امور از حاکم شرع اجازه بگیرد، یا خمس را دستگردان نماید، میتواند در آن مال تصرّف نماید.
مسئله ۲۳۸۹ . کسی که خمس بدهکار است نمیتواند بدون مراجعه به حاکم شرع، آن را به ذمّه بگیرد یعنی خود را بدهکار اهل خمس بداند و در آن مال تصرّف کند و چنانچه تصرّف کند و آن مال تلف شود، علاوه بر اینکه معصیت کرده، ضامن است و باید خمس آن را بدهد.
[۱] . غیر از سال یا سالهایی که برای هریک از اموال دیگرش قرار میدهد.
[۲] . به جز مواردی که در مسائل بعد استثناء میشود.
[۳] . احکام مفصّل مؤونه شدن و توضیحات بیشتر در مسائل بعد ذکر میشود.
[۴] . مال در حکم مخمس به مالی میگویند که پرداخت خمس آن واجب نیست.
[۵] . منظور از مؤونه که در مسائل خمس زیاد تکرار میشود، هزینهها ومخارج است که در مسأله ۲۳۱۶ و مسائل بعد از آن توضیح آن ذکر میشود.
[۶] . اگر ارثی به او برسد که توقّع آن را نداشته و از غیر پدر و فرزند باشد، احتیاط واجب آن است که اگر از مخارج سالش زیاد بیاید خمس آن ارث را، بدهد.
[۷] . مگر مورد استثنایی که در مسأله بعد ذکر میشود.
[۸] . مگر مورداستثنایی که در مسأله بعد ذکر میشود.
[۹] . اگر از مالی که به او بابت صدقه دادهاند، منفعتی ببرد مثلاً درختی که به او صدقه دادهاند، میوه بدهد، در صورتی که آن منفعت از مخارج سالش زیاد بیاید، بنابر فتوی خمس دارد.
[۱۰] . مگر آنکه جزء مورد استثنایی باشد که در مسأله ۲۳۱۸ و ۲۳۱۹ ذکر میشود.
[۱۱] . و فرض این باشد که مصرف لازم دیگری مثل نفقات همسر و فرزندان یا بدهی شرعی که وقش فرا رسیده است نداشته باشد.
[۱۲] . چنانچه آن شیء، مؤونه نباشد و از درآمد بین سال تهیّه شده باشد، خمس دارد.
[۱۳] . و اگر حیوان مؤونه امسال نباشد، و از مال مخمّس تهیّه شده باشد، رشد متّصل آن، چنانچه زیادی مال محسوب شود، خمس دارد.
[۱۴] . حکم فروش آن، در مسأله ۲۳۲۷ ذکر شد.
[۱۵] . طلا و ارز با شرایطی که بعداً ذکر میشود مستثنی میباشند.
[۱۶] . هرچند به دلیل تأخیر در پرداخت خمس گناهکار میباشد.
[۱۷] . منظور از ثمن، قیمت، ارزش و بها در معامله است که در بسیاری از موارد، پول میباشد.
[۱۸] . معنای معامله کلی در ذمه، در توضیح مسأله ۲۳۷۹ ذکر شده است.
[۱۹] . این حکم در صورتی است که ثمن معامله، پول باشد؛ در غیر این صورت مسأله، حالتهای مختلفی دارد.
[۲۰] . در تبدیل مال التجاره و سرمایه کسب به طلا یا ارز خارجی معین در ابتدای امر، کافی است که فرد سرمایه خویش را بر اساس طلا یا آن ارز معین ارزشگذاری نماید و مجموع سرمایه را به شخص دیگری در ازای همان مقدار معین طلا یا ارز مصالحه نماید تا آن مقدار از طلا یا ارز را به عنوان عوض مصالحه، از فرد مورد مصالحه (متصالح)، شرعاً طلبکار گردد هر چند پس از اجرای صیغه مصالحه و انتقال شرعی اموال به متصالح، با توافق طرفین مجدّداً با اجرای صیغه مصالحه، همان اموال را از وی به ازای مقدار عوضی که در مصالحه اول معین شده مالک گردد.
[۲۱] . به عنوان مثال، وارد کننده کالایی را در نظر بگیرید که کل سرمایه کسبش (پارچه و وجه نقد) پس از تبدیل به درهم امارات، معادل ۲۰ هزار درهم (۱۵۰ میلیون ریال با احتساب هر درهم ۷،۵۰۰ ریال) مخمّس میباشد. وی از هم اکنون قصد جدی مینماید که مبنای محاسبه سرمایه کسبش درهم باشد. در سر سال آینده در حالیکه هر درهم امارات معادل ۱۰،۰۰۰ ریال بوده و ارزش مال التجارهاش نیز بر حسب درهم، ۲۵ هزار درهم گردیده است، ایشان تنها ۵ هزار درهم امارات معادل ۵۰ میلیون ریال سود برده است که باید خمس آن را بپردازد هر چند مال التجاره وی در سر سال بر حسب ریال، ۲۵۰ میلیون ریال ارزش داشته باشد.
[۲۲] . به عنوان مثال، پارچه فروشی چند طاقه پارچه چادری را به متراژ ۱۰۰ متر از قرار متری ۱۰۰۰۰ ریال با درآمد بین سال جمعاً به مبلغ ۱،۰۰۰،۰۰۰ ریال خریداری نموده است. وی پارچهها را با در نظر گرفتن همه هزینههای کسبی و همچنین سود مورد انتظار، به دو گونه کلی و جزیی به خریداران میفروشد. قیمت فروش جزیی این پارچهها به خریداران از قرار متری ۱۲۰۰۰ ریال و قیمت فروش کلی آن متری ۱۱۵۰۰ ریال است. امّا اگر وی بخواهد پارچههای خود را در معرض حراج قرار دهد و بدون در نظر گرفتن هزینههای کسبی و سود مورد انتظار، به قیمت منصفانه بفروشد، خریداران پارچههای مذکور را از قرار متری ۱۱۰۰۰ ریال خریداری مینمایند. برای وی کافی است که خمس را بر اساس قیمت ۱۱۰۰۰ ریال محاسبه نماید.
قیمت مشمول خمس مال التجاره ۱،۱۰۰،۰۰۰ = ۱۱۰۰۰ × ۱۰۰
خمس متعلق به مال التجاره ۲۲۰،۰۰۰ = ۲۰% × ۱،۱۰۰،۰۰۰
[۲۳] . زیرا اگر بر فرض میخواست در همین زمان باغ را بفروشد، به علّت اینکه منافع باغ در اختیار دیگری است، باغ به قیمت کمتری به فروش میرفت؛ پس به هرحال هرچند نخواهد آن را بفروشد امّا باغ هماکنون افت قیمت دارد.
[۲۴] . صاحب خانه میتواند برای درآمد حاصل از اجاره منزل، سالی جداگانه قرار دهد و مدّت قرار دارد اجاره خویش را هم یک ساله قرار داده و در صورت تمایل، سال به سال تمدید نماید؛ در نتیجه، مال الاجارهای را که هر ماه دریافت میکند، جزء درآمد همان سال به حساب میآید و پرداخت فوری خمس آن لازم نیست؛ بلکه اگر تا انتهای سا ل باقی بماند، باید خمسش داده شود. البتّه اگر از اجاره دادن چند خانه، درآمد داشته باشد، نمیتواند برای هرخانه، سال جداگانهای قرار دهد.
[۲۵] . چنانچه این افراد قبل از فرا رسیدن سال خمسی، به سبب مخارج و مؤونه کسب و کار بدهکار شوند، (در حالی که این مخارج، برای به دست آوردن درآمد در سال یا سالیان بعد میباشد) این بدهی از درآمد سال خمسی بعد (یا سالیان بعد) کسر میشود؛ امّا اگر بدهکاری برای مؤونه خانوادگی باشد، از درآمد سال یا سالیان بعد، کسر نمیشود.
[۲۶] . البتّه اگر قیمت آن آذوقه یا مواد مصرفی دیگر که با مال مخمّس یا در حکم مخمّس خریده، هنگام صرف در مؤونه، اضافه شده باشد، بنابر احتیاط واجب تنها میتواند به اندازه قیمت خرید کسر نماید.
[۲۷] . و یا پولی که با آن پول، آن آذوقه یا کالای جدید راخریده، در زمان مصرف آذوقه یا کالای مخمّس قدیم موجود باشد.
[۲۸] . شایان ذکر است این حکم، درمورد مؤونه کسب و کار، استثنایی دارد که در مسأله ۲۳۵۱ ذکر شد.
[۲۹] . فرقی نمیکند که بدهی در همان سال ایجاد شده یا در سالهای قبل و فرقی ندارد که سالهای قبل توانایی پرداخت بدهی را داشته یا نه.
[۳۰] . در صورتی که بدهی مربوط به چند سال قبل است و آن بدهی صرف در هزینههای آن سال شده و درآمدی که با آن قصد پرداخت بدهی را دارد هم مربوط به همان سال است باز هم پرداخت خمس آن واجب نیست.
[۳۱] . همینطور است اگر آنچه از پرداخت خمسش معاف شده پول نباشد بلکه مثلاً کالا باشد.
[۳۲] . همانطور که قبلاً ذکر شد، آخر سال در مورد غیر شاغل پس از گذشتن دوازده ماه است.
[۳۳] . مثلاً کالا در زندگی مصرف نشود.
[۳۴] . و البتّه در آمدهای دیگر آن سا ل هم با شرایط مسأله (۲۳۶۲) از خمس معاف میباشد.
[۳۵] . به طور مثال اگر کتابها ده هزار تومان ارزش داشته و وی صدهزار تومان هم پول سالگشت شده از آن سال دارد، وی بیست ودو هزار تومان از آن صدهزار تومان را برای مخمّس شدن کامل کتابها و پولها میپردازد.
[۳۶] . زیرا یک پنجم آن مال پس از اداء خمس، در آمد سال جدید است که باید خمس آن در انتهای سال خمسی جدید محاسبه گردد.
[۳۷] . البته چنانچه مال مذکور مالالتجاره است، حکم ترقّی قیمت آن در مسائل ۲۳۳۶ تا ۲۳۴۰ ذکر شد.
[۳۸] . اگر قسمتی از بدهی مربوط به دستگردان را امسال و قسمتی را سال بعد بپردازد، بالنسبه محاسبه میشود.
[۳۹] . منظور از مال خمس نداده، درآمدی است که سال خمسی بر آن گذشته و خمس آن پرداخت نشده است.
[۴۰] . اگر فروشند شیعه دوازده امامی نباشد تصحیح یک پنجم معامله با اجازه حاکم شرع، امکان پذیر است.
[۴۱] . اگر فروشنده شیعه دوازده امامی نباشد خریدار به اندازه یک پنجم پول به فروشنده مدیون است و شرعاً ضامن خمس مالی است که به فروشنده داده است و میتواند خمس آن را از مال دیگری بپردازد.
[۴۲] . البته اگر خریدار، آن شیء را با درآمد بین سال خریداری نماید، آن شیء جزء درآمد همان سال وی محسوب میشود و چنانچه تا انتهای سال خمسی باقی بماند وصرف در مؤونه نشود، مشمول خمس میگردد و وی باید خمس آن را بپردازد.همینطور هدیهای را که انسان از چنین فردی دریافت نموده و نیز اموال دیگری که از وی به انسان تملیک شده، همین حکم را دارد.
[۴۳] . که در این صورت، اگر عذری نداشته باشد، مرتکب گناه شده است.
[۴۴] . البتّه تغییر سال خمسی، همانطور که در مسأله ۲۳۰۳ ذکر شد، برای فرد ممکن است.
[۴۵] . منظور از درآمد سالگشت در این مسأله، پولی است که سال خمسی بر آن سپری شده و خمس به آن تعلق گرفته است و فرد خمس آن را نپرداخته است.
[۴۶] . منظور از ثمن، قیمت، ارزش و بها در معامله است که در بسیاری از موارد، پول میباشد.
[۴۷] . در برخی از معاملات ممکن است هنگام انجام آن، معامله بر ثمن مشخص و خاصی واقع شود، مثلاً خریدار هنگام انجام معامله، پول خاصی را به فروشنده نشان داده یا آن را با توضیح برایش شرح داده و به فروشنده بگوید کالای تو را با این پول میخرم. در این موارد -که معمولاً هم کم اتّفاق میافتد- گفته میشود ثمن معامله «شخصی» است.
امّا غالب معاملات اینطور نیست و معامله بین طرفین بر ثمن و پول مشخص واقع نمیشود؛ بلکه خریدار، پس از خرید کالا، قیمت معامله که به عهده و ذمّهاش آمده را میپردازد؛ مثلاً کالا را به قیمت دههزار ریال میخرد (بدون اینکه هنگام معامله دههزار ریال به خصوصی را برای فروشنده تعیین کرده و معامله را برآن دههزار ریال واقع کند) سپس دههزار ریال پول از جیبش خارج کرده و به فروشنده میدهد یا آنکه دههزار ریالی را که در نزد خود در نظر گرفته به او میپردازد؛ در این موارد گفته میشود ثمن معامله، «کلی در ذمه» است.
شایان ذکر است در معاملاتی که ثمن آن کلی در ذمه است، فرق ندارد که پرداخت قیمت، در همان مجلس معامله و مثلاً لحظاتی پس از خرید کالا باشد یا وقت دیگر و نیز فرق ندارد خریدار پول را در نزد خودش از قبل مشخص کرده باشد یا نه.
[۴۸] . خمسی که بر او واجب بوده، به مالی که خریده منتقل نشده ؛ بلکه باید خمس در آمد سالگشت شدهای که بابت بهای مال به فروشند داده را بپردازد و اگر آن درآمد، پول بوده و ارزش آن پول، هنگام پرداخت خمس، کاهش فوق العاده - مثل برابر- پیدا کرده، بنابر احتیاط واجب باید به مبالغی بیشتر مصالحه شود.
[۴۹] . مثل فردی که اجمالاً میدانسته به اموالش خمس تعلّق میگیرد ولی در محاسبه و ثبت مقدار خمس کوتاهی نموده است یا آنکه مقدار خمس متعلّق به اموالش را دقیقاً میدانسته ولی به جهت سهل انگاری در ثبت و یادداشت آن، هم اکنون مقدار خمس را فراموش نموده است.
0 دیدگاه
دیدگاه توصیه شده
هیچ دیدگاهی برای نمایش وجود دارد.